سایر منابع:
سایر خبرها
ناپدید شدن دختر جوان در شب عقد کنان!
...> خلاصه یک روز به اتفاق همسرم به منزل پدرم رفتیم و من در کمال ادب مقابلش زانو زدم و عاجزانه التماس کردم تا به خاطر دوست داشتن های بیش از حد مانع ازدواج فتانه نشوند چراکه ازدواج نیز مانند گل های بهاری فصل و زمان مناسبی دارد و... . هنوز جملاتم به پایان نرسیده بود که پدرم از حرف های من رنجید و درحالی که بسیار برآشفته بود به من و همسرم گفت امروز در دورانی زندگی می کنیم که باید دست زن در جیب خودش ...
شوهرم در خواب بود که راز خیانتش را لو داد / عروس 19 ساله مشهدی چه گفت؟
نمی آمد . او برای آغاز زندگی مشترک ما توقعاتی داشت که برآورده کردن آن در توان شهرام نبود. گفت و گوی بین آن ها نیز بی نتیجه ماند چرا که مادرم ادعا داشت همه سرمایه اش را برای مادر مرحومش هزینه کرده است. بالاخره این اختلافات به جایی رسید که من در سن 19 سالگی و در حالی از شهرام طلاق گرفتم که هنوز زندگی مشترکمان آغاز نشده بود. یک هفته بعد از طلاق تصمیم گرفتم به تحصیلاتم ادامه بدهم ...
از کشف شکلات های تریاکی تا فاش شدن راز قتل دختر 19 ساله پس از 21 سال
...> حدود دو ماه قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس پرده از جنایت سیاه دو مرد شرور برداشت و اظهار کرد: از محل کارم در شهریار بیرون آمده بودم و می خواستم به خانه بروم، کنار خیابان ایستاده بودم که یک خودروی پراید مقابل پایم توقف کرد به غیر از راننده مرد جوانی هم روی صندلی جلو نشسته بود، من به تصور اینکه مسافربر هستند سوار خودرو شدم تا به خانه ام در خادم آباد بروم اما چند دقیقه بعد راننده تغییر مسیر داد و به سمت ...
خان زاده ای که مادر 3 شهید شد
برای خانه ارباب گوسفند می آورد و خرید و فروش دام می کرد. یک بار که برای فروش گوسفند آمده بود من آمدم دم در، ایشان هم سراغ برادرم را گرفت تا من در را باز کردم و من را دید، عاشقم شد. بعد هم که آمد خواستگاری و دی ماه 1333 ازدواج کردیم. آن زمان 18 سال داشتم. همسرم سیدمصطفی از سادات بود و من خیلی سادات را دوست داشتم. پس از ازدواج به مشهد اردهال (کاشان) رفتیم. دو تا از بچه ها که یکی از آن ها سه ماه بعد ...
نماینده مردم تهران در مجلس: الگوهای بسیار خوبی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار داریم که باید توسعه پیدا ...
فرا می رسد، بیشتر جای خالی اش را احساس می کنم. به یاد دارم بعد از اینکه ازدواج کردم، از آنجا که می خواستم ادامه تحصیل بدهم و فرصتی برای رسیدگی به همه امور نبود، مادرم پیش ما آمد و برای نگهداری از بچه ها مرا کمک می کرد. این بازیگر تلویزیون که تجربه معلمی نیز دارد بیان داشت: من هم معلم بودم و هم بازیگر؛ شغل شریف معلمی مرحله بسیار شیرینی از زندگی ام بود که آن را طی کردم. افتخار می کنم که ...
روایتی از خانواده ای که 4 شهید تقدیم انقلاب کرد
خیلی متواضع بود و همیشه جلوی پای من و پدرش بلند می شد. یک روز صبح که حاج حشمت و حاج مسعود به جبهه رفتند، آن شب در خواب امام (ره) را دیدم که به مردم پیام می داد و بعد از تمام سخنرانیش به ما گفت: که 2 تن از عزیزترین کسان شما به شهادت می رسند و بلافاصله جمعیت زیادی با تاج و گل وارد خانه ما شدند و خبر شهادت حاج حشمت الله و حاج مسعود را دادند بعداً برای دخترم تعریف کردم گفت: خوشا به حالت که ...
فرید زمانه؛ شرح حال آیت الله سید رضی شیرازی
اجتماعی است و همت بسیار بلند ایشان را در خدمت رسانی به مردم نشان می دهد. علاوه بر همه این ها مراجعاتی به منزل و مسجد از سوی فقرا داشتیم و درب این منزل حقیقتاً به روی همه باز و ملجأ و پناهگاهی برای بسیاری از افرادی بود که از همه جا ناامید شده بودند. خدمت آیت الله سیدرضی شیرازی می رسیدند و ایشان با جان و دل، یعنی بدون هیچ مضایقه ای تا آنجایی که از عهده اش بر می آمد برای رفع گرفتاری های مردم ...
بودجه 1400 شهرداری تهران را سیاسی بستند/ تراکم فروشی شورای پنجمی ها
این جدایی حاصل نشده بود در طبع من اینجوری نبود، من گریه ام گرفت. آقای کرانچار مردانه بیان کرد چرا خود را ناراحت می کنید و من مربی حرفه ای هستم و ساک خودم را بستم و ناراحت نباشید. من یک شب به علی آقا تماس گرفتم، هیات داشتیم در محرم بود. علی دایی آمد و گفتم کار می کنید؟ بعد از عربستان و استادیوم آزادی به نظرم ظلم فاحشی به ایشان شد و وقتی به ایشان گفتم ایشان قبول کرد. آقای کرانچار هم مبلغ ...
گفت وگو با همسر جانباز شهید اقبال علی حیدری (بخش پایانی) با شهادت همسرم ، توفیق خدمت به یک جانباز را از ...
بسیار شوق شهادت داشت. همسرش هم قبول کرد و این جبهه رفتن ها ادامه داشت تا اینکه خداوند ابتدا یک دختر و بعد هم یک پسر به او عنایت کرد. دو سال بیشتر از تولد پسرش نگذشته بود که او در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و در حال حاضر دختر ایشان عروس خواهرم می باشد. البته مادرم به همسر شهید پیشنهاد کرده بود که شما جوان هستید؛ ما مانع ازدواج تان نمی شویم و من حتی حاضرم شوهر شما را به عنوان پسر خودم ...
دامادی که عادت داشت در خواب حرف بزند، سرقت از خانه پدرزنش را لو داد
.... چند ماه بعد از سرقت خانه پدرم، وضع مالی همسرم به یکباره خوب شد. خودرویی خرید و خوب پول خرج می کرد. زن جوان ادامه داد: چند باری از او پرسیدم که این پول ها را از کجا آورده و او هم در پاسخ مدعی بود که خودرو را قسطی خریده و شرکتی که در آن کار می کند، به او وام داده است. حرف های او را باور کردم تا اینکه این اواخر متوجه شدم شوهرم در خواب مدام از دلار حرف می زند. اوایل توجهی نمی کردم تا ...
ماجرای گم شدن عسل و ازدواج با امیر حسین
عبرتی شود برای سایر والدین نوجوانان. مادر امیر حسین می گوید: 20 سال پیش با پدر امیرحسین ازدواج کردم، ازدواجی که تمام خوشبختی های زندگی ام را از من گرفت، چرا که بعد از ازدواج متوجه شدم همسرم خودزنی دارد و خانواده وی این موضوع را از من پنهان کرده بودند؛ بدبختی ام زمانی دو چندان شد که همسرم بعد از ازدواج در دام اعتیاد نیز گرفتار شد. تمام رفتارها و پرخاشگری هایش را فقط به خاطر وجود ...
مهدی بهمنی؛ مسن ترین دانش آموز ایران در کرج + ویدئو
خود را تا مقطع فوق دکتری جامعه شناسی ادامه دهد، در گفتگو با تیتریک سناریوی زندگی خود از “فاو تا کرج” را اینگونه توصیف می کند؛ با اتمام جنگ سفیر ایران در هندوستان و قائم مقام وزیر امور خارجه شدم، بدون دستمزد و به عنوان یک بسیجی به کشورم خدمت کردم و مخارج زندگی ام از طریق چاپخانه ام در کرج تامین می شد. سال 1345 با همکاری بهمن پورمند، بهرام کاویانی، فریدون مشیری و احمد حاتمی چاپ ...
شب تاریک هم بی سحر نخواهد ماند
. شب اول گذشت و طاقت نیاوردم. خانه ما از منزل پدرشوهر در آن سال جدا بود و تصمیم گرفتم زیرزمینی که به طرز عجیبی درست هفته قبل از مستاجرها خالی شده بود را(از بخت خوشمان)، مهیا کنم و بخواهم او را به اینجا بیاورند تا مواظبش باشم. من سپری باشم تا مبادا مادر و پدر همسرم دچار شوند. امروز که این جملات را نوشتم، از پس تاریکخانه ذهنم، روزهای تلخ را دیدم که هر صبح خواهر را صدا می کردم و ...
مهران رجبی و مجید مجیدی به ملاقات محمد کاسبی رفتند +عکس
دریافت دیپلم افتخار از جشنواره فیلم فجر شد یکی از بهترین کارهای او حضور در سریال روزگار قریب در سال 1386 بود که نقش میرزا علی اصغر پدر دکتر قریب را ایفا می کرد ازدواج + فرزندان سال 1369 زمانی که معلم بودم با همسرم که کارمند آموزش و پرورش بود و رفت و آمد کاری داشتم آشنا شدم و در فرصتی مناسب برای پیشنهاد ازدواج اقدام کردم حالا ثمره این زندگی دو دختر بنام ...
چهره غم زده حدیث فولادوند بعد از طلاقش | حدیث فولادوند بچه دار شد
ازدواج ما را اتفاق خوبی می دانند. این را هم در نظر بگیرید که ما تازه اول راهیم. من دوستانی را می بینم که بعد از 20 سال زندگی مشترک از هم جدا شده اند. فولادوند: رامبد در همه حال سعی می کند رعایت مرا بکند و من هم تا جایی که امکان داشته باشد رعایت حال او را می کنم [می خندد]، اما اگر بخواهم جدی بگویم رامبد نیمه گمشده زندگی من بود که به او رسیدم. در منزل عصبانی هم می شوید؟ ...
شورای ختم سلطنت
آقا با او صحبت کند، ایشان هم به اتفاق شخصی به نام دکتر سیف الدین نبوی به منزل سید جلال در پاریس رفتند و تقریبا بعد از سه ساعت برگشتند. طبق آن چه گفته شد سید جلال تهرانی با اکراه متن را طبق نظر امام اصلاح کرده بود. گویا وی گفته بود که: "من به تازگی این سمت را پذیرفته ام، چگونه می توانم کتبا بنویسم که شورای سلطنت غیرقانونی است؟! با توجه به تجارب و سوابق سیاسی ام نخواهند پرسید که چطور شد هفت روز پیش ...
تدبیر بانوان کانون فرهنگی هنری مسجد در راستای اشتغال زنان روستا
خطیر همسرداری، مادری، خانه داری و مشقت های زندگی روستایی چون کشاورزی و .... در حوزه فرهنگی و فعالیت های جهادی پیشتاز است. وی دوران تحصیلات خود را تا اول دبیرستان گذارنده و پس از ازدواج به دلیل علاقه به تحصیل از طریق آموزش های مربوط به بزرگسالان ادامه تحصیل داده است. وی در خصوص زندگی خود می گوید، الحمدالله همسرم همیشه در فعالیت های مربوط به خانه، مسجد، گروه های جهادی همراه و ...
میرقاسم مالک اشترِ حاج قاسم
و صورت مجروح شد. در سال 1362 سنت حسنه پیامبر(ص) را بجای آورده و ازدواج کرد. این سرباز گمنام امام زمان(عج) در عملیات والفجر 3، سه شبانه روز چشم به هم نگذاشت تا این عملیات را ساماندهی کند. در عملیات والفجر4 نیز ارتفاعات دره شیلر و پنجوین را با یاری خداوند و رشادت رزمندگان اسلام تصرف کرد. وی در عملیات خیبر به عنوان فرمانده تیپ منصوب شد و در این عملیات در جزیره مجنون پس از دلاوری های ...
حضرت آقا دستور مساعدت دادند اما هنوز مستأجرم | حقوق و دستمزد این چهره باسابقه سینما و تلویزیون چقدر است؟
ستاره در پل امیر بهادر می رفتم. الان وضعیت فرق کرده. جوانان حاضر نیستند پیاده روی کنند. ما دود چراغ خورده و استخوان خرد کرده ایم. آن وقت ها ریل راه آهن نزدیک خانه ما بود و بچه های لب خط که همیشه آنجا بودند، گاهی پای پیاده و گاهی با طوقه خراب دوچرخه مسیر چند کیلومتری تا شادآباد را می رفتند و برمی گشتند. انگشتان پای بیشتر بچه ها در راه زخمی می شد. چطور از لب خط به یوسف آباد رفتید؟ ...
زندگی نامه شهید علی اصغر حسینی محراب
به صف شهدا پیوست.(80) این در حالی بود که همسرش دومّین فرزند خود را باردار بود و محراب 5 ماه پیش از تولّد دوّمین فرزندش به شهادت رسید.(81) چند روز بعد، برادرش حاج علی محراب به قرارگاه تاکتیکی لشکر رفت و به همراه برادر صلاحی به محلّ شهادت رفتند و توانستند تکّه ای از پای محراب، گوش و قسمتی از سر و صورت و تکّه های کوچکی از بدنش را از روی پشت بام خانه های اطراف پل و زمین های حاشیه ی رود ...
آیت الله محقق داماد: یکی از مشکلات حوزه وابستگی به دولت و حکومت است
مشروطه و استبداد آلوده شده و ما در بین مردم آبرویی نداریم که حوزه داشته باشیم. گاهی چند طلبه می آیند و درس می خوانند و می روند. اما شما در سیاست دخالت نکردی و شما فقط می توانی اینجا تشکیل حوزه بدهی. او تصریح کرد: بعد از این چهل سال ما درستی تحلیل ایشان را می بینیم. حرف ها و نصیحت های ایشان به طلبه ها هم موید این است. او به طلبه ها توصیه می کرده که ازدواج موقت نداشته باشید. مراقب زنان خود ...