روایت جوان های تحصیلکرده ایی که نعش کشی می کنند
سایر منابع:
سایر خبرها
سریال بی همگان جای بی نشان را می گیرد
مجموعه بی همگان به کارگردانی بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی برای پخش از شبکه سه سیما با قلم علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی نگارش شده است. این سریال قرار است جایگزین سریال بی نشان شود که این شب ها از شبکه سه سما پخش می شود. در خلاصه داستان بی همگان که برای گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما ساخته می شود، آمده است: در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم، لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی ...
روضه ی خانگی خانم خبرنگار/ در مجلس یار، بچه ها می خندند!
عزادارهای همین مجلس پشت طراحی این دکور است و دوست خبرنگار ما خوب از پس سیاسی کردن واقعه ی کربلا برآمده بود، توی دلم هزار تا آفرین به او گفتم و دل بستم به روضه، صدای سخنران جوان بود اما حرف هایش به روز. حدیث می گفت و به برجام می رسید، روایت می خواند و مسائل اقتصادی را شرح می داد، چند دختر جوان هم که تعدادشان بیشتر از انگشت های دست بود دفتر و خودکار درآورده بودند و نکته های حاج آقا را می نوشتند. ...
حرکات مصنوعی مجری مشهور با آهنگ غمگین در ماشینش | نجمه جودکی بعد از رفتن از تلوزیون ازدست رفت
... من مفید بودم گذشته تو...بعد از تو من بهتر شدم... ” فعالیت هنری نجمه جودکی مامانم جز مشوق های اصلیم بوده و واقعا مادرم خیلی به من کمک کردند، به لطف خدا آقای رضا رشیدپور را در همایش کنکور دیدم و با مامانم رفتیم پیش ایشون و گفتم خیلی دوست دارم مجری بشم و اجرا کنم؛ ایشون منو به یکی از تهیه کنندگان معرفی کردند، رفتم تست دادم و وارد سازمان شدم بعد در سن 17 سالگی به ...
روایت گنده لاتی که در پیاده روی اربعین توبه کرد
گروه زندگی؛ عطیه اکبری: 7 سال قبل که با پاهای تاول زده عمود 1452 را ردکردم و در بین الحرمین رو به روی گنبد و بارگاه امام حسین (ع) ایستادم، یاد ده شب قبل وگریه های مادرم افتاد. وقتی مست و پاتیل با لباس های خونین و سر و صورت آشفته به خانه آمدم. مادرم کنج پذیرایی نشسته بود و نگاهی به سر و روی من کرد. یک آن دیدم پرچم یا علی اکبری را که در دستش بود روی صورتش گذاشت و بلند بلند گریه کرد. صدایش کردم. سرش را بالا گرفت ...
یافتن کتابی نایاب با عنایت امیرمؤمنان(ع) (حکایت اهل راز)
اصرار ایشان پذیرفتم و به منزلش رفتم. وقتی وارد منزل شدیم از من پرسید می خواهید به کتابخانه بروید یا... گفتم: به کتابخانه می روم. او متوجه شد که صبحانه نخورده ام، رفت برای تهیه صبحانه. من وارد کتابخانۀ او شدم، دست بردم کتابی را برای مطالعه برداشتم، با شگفتی دیدم کتاب ربیع الأبرار زمخشری است! تا آن موقع نمی دانستم از آن کتاب نسخه ای دیگر هم وجود دارد که نزد ایشان است. در این حال ...
لزوم نظارت بر فعالیت و پوشش شاخ های اینستاگرام
ناراحت بودم. حکایت از نیستان چون مرا ببریده اند ، بودم. مدام در دلم می گفتم: خدایا من از روز الست به تو بله گفتم و عاشقت شدم. پس چرا پایش نایستادم؟ خلاصه زندگی ام به هم ریخت. به مدت یک سال، مدام خواب می دیدم دارم در یک پرتگاه سقوط می کنم اما یک نفر دستم را می گیرد. حال و روزم، خیلی آشفته بود. برای مثال، انگار یک باند در گوشم گذاشته بودند و موسیقی هایی که گوش می کردم، موقع اذان صبح از طریق آن باند ...
مقنی ؛ شغل جدال کاران با زمین
برای رفیق مقنی اش توضیح می دهد، یک روز همراه رفیقش می رود سر چاه، چندروزه چم وخم کار را یاد می گیرد و یک سال بعد دستش راه می افتد. محمد توضیح می دهد چطور کاری را که می شود چندروزه یاد گرفت، باید یک سال شب وروز انجام داد تا بشود ادعای اوستا بودن کرد: حرفه ای شدن در این کار زمان می برد. اگر ماهر نباشی، با کوچک ترین بی احتیاطی خودت را به کشتن می دهی. کسی که کاربلد نباشد، ممکن است زیر زمین به رگه ای ...
دو سال نیم هست ممنوع الکارم !!!
به گزارش محمد ناصریراد خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرروز، علی ملاقلی پور فیلمساز ایرانی در یادداشتی درباره ی ممنوع الکاری خود نوشت: به نام خدا بعد از سریال کتونی زرنگی در تلویزیون ممنوع الکار شدم و یکسالی هم ممنوع التصویر بودم به عنوان مثال از برنامه چهل تیکه زنگ زدند به عنوان مهمان بروم اما بعد از چند ساعت عذرخواهی کردند و گفتند استعلام کردیم و شما ممنوع التصویر هستید ، این در ...
علی علیپور: بازیکن آزاد بودم ولی پرسپولیس مرا نخواست؛ آرزویم حضور در جام جهانی است
متأسفانه حذف شدیم. فکر می کنی این فصل برای تو فصل خوبی باشد؟ امیدوارم که اینطور باشد. من در یک فضای جدید قرار گرفتم و تلاش می کنم بهترین عملکرد را داشته باشم. قبل از شروع فصل، بحث حضور تو در پرسپولیس مطرح بود. آیا به این تیم نزدیک شده بودی؟ من بعد از اتمام قراردادم بازیکن آزاد بودم ولی پیشنهادی از پرسپولیس به دست من نرسید. ولی می گویند خودت دوست ...
توفیق ادبیات در جلب مشارکت خواننده است
یکدیگر باور ایجاد می کنند. یعنی خواننده، یک شکل دهنده فعال باشد، نه بیننده ای که سرجایش نشسته و فقط مشاهده می کند. بهترین تجربه ای که از کتاب خواندن دارید، چیست؟ پس از سال ها غیبت، به سانفرانسیسکو رفته بودم، شهری که بیشتر در کودکی آن را دیده ام. اوایل هزاره بود، درست قبل از وقوع جنگ ها. وارد کتابفروشی سیتی لایتز شدم. یک زن ایتالیایی، رمانی کم حجم از هموطنش آنتونیو تابوچی پیشنهاد کرد ...
تنها شهید اسکله الامیه!
امام حسین (ع) آشنا شده بود، نحوه آشنایی اش را این گونه روایت می کند: یک روز ظهر وقتی هوا خیلی گرم بود و من مشغول درست کردن چای بودم، متوجه شدم یک نفر آمد پیشم و با خنده گفت: "توی این گرما چای درست می کنی و کنار آتش ایستادی؟" گفت: "کاری که میگم را انجام بده. برو تو آسایشگاه زیر کولر. من چای را دم می کنم و می آیم." گفتم: "خب اگر قرار به گرم بودن باشد، برای شما هم گرم است." خلاصه من را مجبور کرد به ...
شهیدی که رجزخوانی را در سوریه باب کرد
کربلا در پوشش و خواب و خوراکش خیلی تغییر کرد. کمک به دیگران خیلی مخفیانه کار می کرد. اهل ریا نبود. حتی من هم گاهی از کارهایش مطلع نمی شدم. ما در خانواده یک بیمار داشتیم که نیاز به کمک داشت، بعد از شهادت حسن متوجه می شدم که او هر هفت یا هشت روز یک بار، یک روز را از صبح تا شب به آن شخص اختصاص می داده، او را به حمام می برده و کارهایش را انجام می داده. خانواده آن شخص می گفتند: روزی ...
نُت های عاشقی| خرده استخوان هایم را جدا می کردم و بر زمین می انداختم/ روزی سه بار سهمیه کتک داشتیم
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان: عاطفه علیان ؛ اوضاع خیلی بحرانی و نفس گیر بود، خبرهای بدی به گوش می رسید؛ خبر رسید تعداد زیادی از بچه ها شهید یا اسیر شده اند و می گفتند عراقی ها بیش تر قایق های ما را منهدم و بچه ها را به شهادت رسانده بودند. در آن شلوغی یک لحظه چشمم به حاج حسین خرازی افتاد. چند روز بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 شروع شد و شب هنگام باز هم به عنوان یک امدادگر ...
بهترین دعا از نظر امام حسین(ع) چیست؟
نشود که ما از دنیا برویم در حالی که اعتقادات خود را از دست داده باشیم. خدایا حمد و سپاس تو را، حمدی ابدی و همیشگی و بی پایان، خدایا حمد برای توست که بخشش گناهان به دست تو هست و توبه را قبول می کنی، عقاب و کیفر تو شدید هست و دارای فضل و نعمت و احسان هستی. خدایا حمد برای تو هست وقتی که شب همه جا را فراگرفته است و حمد و ثنا بر تو هست وقتی روز تابان و درخشان می شود. حمد به اندازه تعداد ...
الفبای عجیب
گریه آسمون رو شنیدم اما کسی صدای بغض های من رو نشنید و من تو هق هق نیمه شبم به دست خاموشی سپرده شدم. دختر با خود حرف می زند، حرف می زند و گریه می کند و به آن روز بر می گردد. در را باز می کند. با کوله پشتی اش وارد خانه می شود. از همان جلوی در، مقنعه ی مدرسه را از سرش بر می ...
جشن تولد پسر نسرین مقانلو در تکزاس آمریکا | عکس تولد جالب پسران نسرین مقانلو در آمریکا
بازی در فیلم نابخشوده چند سالی را خارج از کشور گذراند. وی سپس به ایران بازگشت و بازی در سینما و تلویزیون را ادامه داد. بازی در فیلم مهمان مامان وی را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد. ماجرای ازدواج من سر فیلم همسر آقای فخیم زاده بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از 5 -6 سال کار مداوم در عرصه های مختلف، با ...
حرف های زشت رضا رویگری در مورد همسرش | همسر رضا رویگری از او شکایت کرد
هایشان توقع داشتم دست کم زنگی به من می زدند. بعضی هایشان اصلا مرا یادشان رفته است. خدا نکند کسی به این بیماری دچار شود اما هیچکس نمی تواند مطمئن باشد اتفاقی برایش نمی افتد. من در یک لحظه این طور شدم. کسی انرژی مرا در سینما نداشت. حتی خود آقای میرباقری سر سریال شاهگوش به من می گفت تو در انرژی روی مرا هم کم کردی. دوره درمان خود را سپری می کنید. . . رضا: بله، فیزیوتراپی را ادامه ...
شاه بار ها در محافل گوناگون به تحقیر فرح پرداخت!
خنده ام گرفت. شاه هم خنده اش گرفت. ثریا در این دیدار همراه شاه بود و یک دست به سرم کشید و گفت: چه پسر نازی! چند سال قبل خانم صمصام بختیار (از اقوام ثریا)، از طرف او برایم پیام آورد: این آقای معتضد که کتاب ناکامان کاخ سعدآباد را نوشته، چقدر مرا می شناسد؟ از او بپرس مگر تو مرا می شناسی؟ چون یکسری از وقایع را درست و دقیق نوشته است. پاسخ دادم: بله خانم، زمانی که بچه بودم، همراه با بچه های مدرسه با شما ...
راننده شیطان صفت به دختر دانشجوی بیچاره در راه دانشگاه تجاوز کرد
. بعد از اینکه سوار شدم متوجه شدم رفتار راننده عجیب است، یکدفعه چشمم به دستگیره در افتاد و دیدم دستگیره ندارد. خیلی ترسیدم، گفتم نگه دار اما او توجهی نکرد. به تو تجاوز کرد؟ اول فحش داد و چاقو کشید. خیلی ترسیدم، آن قدر ترسیده بودم که دست و پایم قفل شده بود . به سمت من حمله کرد و آزارم داد. بعد هم موبایل و گردنبند و ساعت و مقدار پولی را که داشتم از من گرفت. *متهم مدعی ...
اشک های رتبه 422 کنکور زیر طناب دار / او همکار زنش را کشته بود!
اولیای دم صادر شد. اما انگار خدا با او بود چرا که معجزه ای رخ داد و خانواده مقتول به دلشان افتاد تا او را به خاطر رضای خدا و آرامش روح پسرشان ببخشند. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا این پسر شهرستانی روی خوش زندگی را ببیند چرا که چند روز بعد از این رضایت زندگی بخش خبر نتایج کنکور هم اعلام شد و او نام خودش را در فهرست پذیرفته شدگان یکی از دانشگاه های مطرح کشور دید. حالا ...
شهادت بچه ها را مدیون جلسات مرحوم کافی می دانم
مفقود شد و سال 1374 پیکرش تفحص و شناسایی شد. داود بعد ها تعریف کرد: من و حمید و پسر عمو مهدی در والفجرمقدماتی با هم بودیم که به خاطر موج گرفتگی بینایی چشم هایم را به طور موقت از دست دادم و برای درمان به بیمارستان صحرایی منتقل شدم. ساعت ها از عملیات گذشت و من بی خبر از بچه ها و نیرو ها در بیمارستان بودم. کمی بعد مجروحین عملیات را به بیمارستان منتقل کردند. من دل نگران وضعیت حمید بودم. از بچه ها ...
شلیک مرگبار به سارق گاوصندوق
وارد ساختمان شده و در را برای سه نفر دیگر باز کرد. آنها به طبقه ما آمدند و تلاش کردند در خانه یکی از همسایه ها را باز کنند من چون به آنها مشکوک شده بودم، حتی از پشت چشمی در عکسی از مردان مشکوک گرفتم و تصور می کنم که آنها برای سرقت وارد ساختمان شده باشند.به دنبال اعلام این خبر، من که گشت موتوری کلانتری بودم به همراه سربازی که با من بود، راهی محل شدیم. باتوجه به مشکوک بودن ماجرا و احتمال ...
از سینما ارتزاق نمی کنم و حقوق بازنشستگی ام را می گیرم/طوری زندگی می کنم تا نیازمند این نباشم که هر کاری ...
خود به عالم سینما، تشکیل یک گروه 3 نفره کمدی، مقایسه سینمای قبل و بعد از انقلاب و مسائلی از این دست گفت. بخش سوم و آخر این مصاحبه در پی می آید: ایرنا: مدیریت سینمای قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی با هم داشت؟ قبل انقلاب، دولت به اینکه شما چه چیزی را بسازی کاری نداشت. البته اگر مثلا فیلمی راجع به انقلاب سفید شاه می ساختی از تو حمایت مالی و معنوی هم می کرد. من آن موقع دبیر سندیکای ...
اختراع داروهای فوق العاده برای اولین بار در جهان توسط نخبه ایرانی
دانشجوی کارشناسی بودم به دلیل داروهایی که تولید کردم از طرف دانشگاه های خارجی دعوت شدم اما به خاطر فرمایش مقام معظم رهبری در ایران ماندم و بورس داخلی شدم. اکنون نیز دعوتنامه های بسیاری از کشورهای مختلف دریافت می کنم اما ترجیح می دهم داخل ایران بمانم و به مردم کشور خدمت کنم. او اظهار کرد: زمینه های دارویی بسیار زمان بر هستند و امکان صادرات سریع آنها وجود ندارد به همین دلیل ما در حال انجام ...
شلاق مجازات رابطه نامشروع با منشی مطب
به خانه بروم. مرد دندانپزشک اصرار کرد که با هم آبمیوه بخوریم و من هم قبول کردم. چند لحظه بعد از اینکه آبمیوه را خوردیم من دیگر متوجه چیزی نشدم و وقتی به هوش آمدم متوجه شدم مورد آزار قرار گرفته ام. وقتی به مرد دندانپزشک اعتراض کردم و گفتم از دستش شکایت می کنم من را تهدید کرد. دختر جوان مدعی شد در تمام این مدت مرد دندانپزشک به او تعرض می کرد و او از ترس، سکوت کرده بود. با اعلام این شکایت ...
پدر پس از انقلاب می گفت شهادتِ ما چه شد؟
با هیئتی از طرف این شرکت به چین بروم. وقتی همراه با هیئت به فرودگاه و پاویون رفتیم، مأموران به من گفتند شما ممنوع الخروج هستید. پرسیدم چرا؟ گفتند به خاطر سربازی. خلاصه آن شب نرفتم و بعد به عنوان تکفل مادرم، از سربازی معاف شدم. در این مقطع هم از رانتی استفاده نکردم. برادرم نادر هم پس از انقلاب مدتی در وزارت امورخارجه مشغول به کار شد و بعد از آن به بازار رفت. البته نادر، قدری درویش مسلک است و زیاد ...