سرگذشت 3 جوان درس خوانده شیرازی که نعش کشی می کنند
سایر منابع:
سایر خبرها
سریال بی همگان جای بی نشان را می گیرد
مجموعه بی همگان به کارگردانی بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی برای پخش از شبکه سه سیما با قلم علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی نگارش شده است. این سریال قرار است جایگزین سریال بی نشان شود که این شب ها از شبکه سه سما پخش می شود. در خلاصه داستان بی همگان که برای گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما ساخته می شود، آمده است: در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم، لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی ...
توفیق ادبیات در جلب مشارکت خواننده است
یکدیگر باور ایجاد می کنند. یعنی خواننده، یک شکل دهنده فعال باشد، نه بیننده ای که سرجایش نشسته و فقط مشاهده می کند. بهترین تجربه ای که از کتاب خواندن دارید، چیست؟ پس از سال ها غیبت، به سانفرانسیسکو رفته بودم، شهری که بیشتر در کودکی آن را دیده ام. اوایل هزاره بود، درست قبل از وقوع جنگ ها. وارد کتابفروشی سیتی لایتز شدم. یک زن ایتالیایی، رمانی کم حجم از هموطنش آنتونیو تابوچی پیشنهاد کرد ...
حرکات مصنوعی مجری مشهور با آهنگ غمگین در ماشینش | نجمه جودکی بعد از رفتن از تلوزیون ازدست رفت
... من مفید بودم گذشته تو...بعد از تو من بهتر شدم... ” فعالیت هنری نجمه جودکی مامانم جز مشوق های اصلیم بوده و واقعا مادرم خیلی به من کمک کردند، به لطف خدا آقای رضا رشیدپور را در همایش کنکور دیدم و با مامانم رفتیم پیش ایشون و گفتم خیلی دوست دارم مجری بشم و اجرا کنم؛ ایشون منو به یکی از تهیه کنندگان معرفی کردند، رفتم تست دادم و وارد سازمان شدم بعد در سن 17 سالگی به ...
بهنوش بختیاری از کلاهبرداری گفت | کلاهبرداری میلیاردی با اسم بهنشو بختیاری!
...> 1388 شاهین باباپور حلقه های ازدواج 1388 عباس مرادیان دلقک ها قمر 1388 ابراهیم وحیدزاده عروسک شیرین 1388 قدرت الله صلح میرزایی زندگی شیرین نوشابه 1388 جمشید حیدری کیش و مات 1387 همایون اسعدیان ده رقمی 1387 محمد بانکی دو خواهر ستاره 1387 سید جمال ساداتیان شبانه روز سارا 1380 محمدرضا اعلامی ساقی 1379 اسماعیل رحیم زاده قلعه یاسین 1376 مهران تأییدی پشت دیوار شب ...
از پرسپولیس تماسی نداشتم
...> بله، ما به آلکمار هلند باختیم که تیم خوبی بود و متأسفانه حذف شدیم. فکر می کنی این فصل برای تو فصل خوبی باشد؟ امیدوارم که اینطور باشد. من در یک فضای جدید قرار گرفتم و تلاش می کنم بهترین عملکرد را داشته باشم. قبل از شروع فصل، بحث حضور تو در پرسپولیس مطرح بود. آیا به این تیم نزدیک شده بودی؟ من بعد از اتمام قراردادم بازیکن آزاد بودم ولی پیشنهادی از پرسپولیس به دست من ...
یافتن کتابی نایاب با عنایت امیرمؤمنان(ع) (حکایت اهل راز)
اصرار ایشان پذیرفتم و به منزلش رفتم. وقتی وارد منزل شدیم از من پرسید می خواهید به کتابخانه بروید یا... گفتم: به کتابخانه می روم. او متوجه شد که صبحانه نخورده ام، رفت برای تهیه صبحانه. من وارد کتابخانۀ او شدم، دست بردم کتابی را برای مطالعه برداشتم، با شگفتی دیدم کتاب ربیع الأبرار زمخشری است! تا آن موقع نمی دانستم از آن کتاب نسخه ای دیگر هم وجود دارد که نزد ایشان است. در این حال ...
روضه ی خانگی خانم خبرنگار/ در مجلس یار، بچه ها می خندند!
عزادارهای همین مجلس پشت طراحی این دکور است و دوست خبرنگار ما خوب از پس سیاسی کردن واقعه ی کربلا برآمده بود، توی دلم هزار تا آفرین به او گفتم و دل بستم به روضه، صدای سخنران جوان بود اما حرف هایش به روز. حدیث می گفت و به برجام می رسید، روایت می خواند و مسائل اقتصادی را شرح می داد، چند دختر جوان هم که تعدادشان بیشتر از انگشت های دست بود دفتر و خودکار درآورده بودند و نکته های حاج آقا را می نوشتند. ...
لزوم نظارت بر فعالیت و پوشش شاخ های اینستاگرام
ناراحت بودم. حکایت از نیستان چون مرا ببریده اند ، بودم. مدام در دلم می گفتم: خدایا من از روز الست به تو بله گفتم و عاشقت شدم. پس چرا پایش نایستادم؟ خلاصه زندگی ام به هم ریخت. به مدت یک سال، مدام خواب می دیدم دارم در یک پرتگاه سقوط می کنم اما یک نفر دستم را می گیرد. حال و روزم، خیلی آشفته بود. برای مثال، انگار یک باند در گوشم گذاشته بودند و موسیقی هایی که گوش می کردم، موقع اذان صبح از طریق آن باند ...
توی دل زمین چه خبر است؟
گرفتم که زیر دست کسی نباشم و روی پای خودم بایستم. محمد این شرایط را برای رفیق مقنی اش توضیح می دهد. یک روز همراه رفیقش می رود سر چاه، چندروزه چم وخم کار را یاد می گیرد و یک سال بعد دستش راه می افتد. محمد توضیح می دهد چطور کاری را که می شود چندروزه یاد گرفت، باید یک سال شب وروز انجام داد تا بشود ادعای اوستابودن کرد: حرفه ای شدن در این کار زمان می برد. اگر ماهر نباشی، با کوچک ترین بی احتیاطی خودت را به ...
آزار زن جوان توسط راننده زورگیر
کردم مسافرکش است. بعد از اینکه سوار شدم متوجه شدم رفتار راننده عجیب است، یکدفعه چشمم به دستگیره در افتاد و دیدم دستگیره ندارد. خیلی ترسیدم، گفتم نگه دار اما او توجهی نکرد. به تو تعرض کرد؟ اول فحش داد و چاقو کشید. خیلی ترسیدم، آن قدر ترسیده بودم که دست و پایم قفل شده بود . به سمت من حمله کرد و آزارم داد. بعد هم موبایل و گردنبند و ساعت و مقدار پولی را که داشتم از من گرفت. ...
تنها شهید اسکله الامیه!
امام حسین (ع) آشنا شده بود، نحوه آشنایی اش را این گونه روایت می کند: یک روز ظهر وقتی هوا خیلی گرم بود و من مشغول درست کردن چای بودم، متوجه شدم یک نفر آمد پیشم و با خنده گفت: "توی این گرما چای درست می کنی و کنار آتش ایستادی؟" گفت: "کاری که میگم را انجام بده. برو تو آسایشگاه زیر کولر. من چای را دم می کنم و می آیم." گفتم: "خب اگر قرار به گرم بودن باشد، برای شما هم گرم است." خلاصه من را مجبور کرد به ...
الگوی ازخودگذشتگی
سعید رضایی یک روز محسن اومد پیش من. مقداری پول به عنوان قرض می خواست. پرسیدم که پول رو برای چی می خواد. اول نگفت. اصرار کردم. گفت: راستش می خوام عبا بخرم! برای خودم پول دارم ولی چون توی حجره سه نفر هستیم، می خوام سه تا عبا رو با هم بخرم! *** شهید محسن(محمّد) حسنی 15 شهریور سال 1344 در تهران به دنیا آمد. ابتدایی و راهنمایی را پشت سر گذاشت و با ورود به دبیرستان با ...
شهیدی که رجزخوانی را در سوریه باب کرد
کربلا در پوشش و خواب و خوراکش خیلی تغییر کرد. کمک به دیگران خیلی مخفیانه کار می کرد. اهل ریا نبود. حتی من هم گاهی از کارهایش مطلع نمی شدم. ما در خانواده یک بیمار داشتیم که نیاز به کمک داشت، بعد از شهادت حسن متوجه می شدم که او هر هفت یا هشت روز یک بار، یک روز را از صبح تا شب به آن شخص اختصاص می داده، او را به حمام می برده و کارهایش را انجام می داده. خانواده آن شخص می گفتند: روزی ...
نُت های عاشقی| خرده استخوان هایم را جدا می کردم و بر زمین می انداختم/ روزی سه بار سهمیه کتک داشتیم
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان: عاطفه علیان ؛ اوضاع خیلی بحرانی و نفس گیر بود، خبرهای بدی به گوش می رسید؛ خبر رسید تعداد زیادی از بچه ها شهید یا اسیر شده اند و می گفتند عراقی ها بیش تر قایق های ما را منهدم و بچه ها را به شهادت رسانده بودند. در آن شلوغی یک لحظه چشمم به حاج حسین خرازی افتاد. چند روز بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 شروع شد و شب هنگام باز هم به عنوان یک امدادگر ...
بهترین دعا از نظر امام حسین(ع) چیست؟
نشود که ما از دنیا برویم در حالی که اعتقادات خود را از دست داده باشیم. خدایا حمد و سپاس تو را، حمدی ابدی و همیشگی و بی پایان، خدایا حمد برای توست که بخشش گناهان به دست تو هست و توبه را قبول می کنی، عقاب و کیفر تو شدید هست و دارای فضل و نعمت و احسان هستی. خدایا حمد برای تو هست وقتی که شب همه جا را فراگرفته است و حمد و ثنا بر تو هست وقتی روز تابان و درخشان می شود. حمد به اندازه تعداد ...
شلیک مرگبار به سارق گاوصندوق
به صورت داشتند مقابل خانه ما پرسه می زدند . بعد از دقایقی وقتی یکی از ساکنان سوار بر خودرواش از مجتمع خارج شد یکی از آنها پنهانی وارد ساختمان شده و در را برای سه نفر دیگر باز کرد. آنها به طبقه ما آمدند و تلاش کردند در خانه یکی از همسایه ها را باز کنند من چون به آنها مشکوک شده بودم، حتی از پشت چشمی در عکسی از مردان مشکوک گرفتم و تصور می کنم که آنها برای سرقت وارد ساختمان شده باشند. ...
درخشش بازیگر سریال پایتخت روی فرش قرمز ونیز | محسن تنابنده در ونیز غوغا کرد
او علیرضا نادری در مورد نگاه به قصه و طراحی یک قصه خوب، پرداخت یک شخصیت و حتی معنی هرکدام از این موارد، تاثیر زیادی بر من گذاشت، هر چند که هنوز هم خودم را فرزند خلفی برای علیرضا نادری نمی دانم. چون من به متن به عنوان یک بازیگر نگاه می کنم و هنوز نگاه مستقلی به فیلمنامه و شکل دادن به آن ندارم. ازدواج محسن تنابنده: محسن تنابنده در سال 1394 با روشنک گلپا ازدواج کرده است. ...
الفبای عجیب
گریه آسمون رو شنیدم اما کسی صدای بغض های من رو نشنید و من تو هق هق نیمه شبم به دست خاموشی سپرده شدم. دختر با خود حرف می زند، حرف می زند و گریه می کند و به آن روز بر می گردد. در را باز می کند. با کوله پشتی اش وارد خانه می شود. از همان جلوی در، مقنعه ی مدرسه را از سرش بر می ...
شهادت بچه ها را مدیون جلسات مرحوم کافی می دانم
مفقود شد و سال 1374 پیکرش تفحص و شناسایی شد. داود بعد ها تعریف کرد: من و حمید و پسر عمو مهدی در والفجرمقدماتی با هم بودیم که به خاطر موج گرفتگی بینایی چشم هایم را به طور موقت از دست دادم و برای درمان به بیمارستان صحرایی منتقل شدم. ساعت ها از عملیات گذشت و من بی خبر از بچه ها و نیرو ها در بیمارستان بودم. کمی بعد مجروحین عملیات را به بیمارستان منتقل کردند. من دل نگران وضعیت حمید بودم. از بچه ها ...
دیالوگ های بهرام بیضایی خسته کننده بود
چگونگی ورود خود به عالم سینما، تشکیل یک گروه 3 نفره کمدی، مقایسه سینمای قبل و بعد از انقلاب و مسائلی از این دست گفت. بخش سوم و آخر این مصاحبه در پی می آید: ایرنا: مدیریت سینمای قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی با هم داشت؟ قبل انقلاب، دولت به اینکه شما چه چیزی را بسازی کاری نداشت. البته اگر مثلا فیلمی راجع به انقلاب سفید شاه می ساختی از تو حمایت مالی و معنوی هم می کرد. من آن موقع ...
روایت گنده لاتی که در پیاده روی اربعین توبه کرد
گروه زندگی؛ عطیه اکبری: 7 سال قبل که با پاهای تاول زده عمود 1452 را ردکردم و در بین الحرمین رو به روی گنبد و بارگاه امام حسین (ع) ایستادم، یاد ده شب قبل وگریه های مادرم افتاد. وقتی مست و پاتیل با لباس های خونین و سر و صورت آشفته به خانه آمدم. مادرم کنج پذیرایی نشسته بود و نگاهی به سر و روی من کرد. یک آن دیدم پرچم یا علی اکبری را که در دستش بود روی صورتش گذاشت و بلند بلند گریه کرد. صدایش کردم. سرش را بالا گرفت ...
شعر و موسیقی زاده ی تلاش و زندگی تولیدی انسان های ابتدایی است
محسن آریاپاد/ پندار نیکان / 1399] _نام می گیرم از نگاه بلندت ترجمه انگلیسی گزیده سروده ها/ انتشارات مانیان / 1399] _عصب کویر/ ترجمه انگلیسی سروده های نازنین ایران مهر/ انتشارات پندار نیکان/ 1399] _گزاره های نقش گستر "جهان متن/مجموعه مقالات/انتشارات پندار نیکان/ 139] _تا یکی از روزهای با تو/ ترجمه انگلیسی گزیده سروده های ابوالفضل پاشا/انتشارات پندار نیکان/1399] _از ...
قتل زن 16 ساله باردار به دست شوهر معتاد+جزئیات
و روز از نو! همسرت متوجه اعتیادت شد؟ بله، یک ماه بعد فهمید اما پدرم مرا به مرکز ترک اعتیاد (کمپ) برد و هزینه های زندگی ام را پرداخت تا دنبال مواد نروم. او حتی یک دستگاه پراید برایم خرید تا با آن مسافرکشی کنم اما غرق در مواد بودم. فقط دو یا سه روز بعد از ترک، دوباره به مصرف ادامه می دادم. زندان هم رفته ای؟ بله، هشت سال از عمرم را پشت میله های زندان گذرا ...
تلویزیون چطور چهره های محبوب را برگرداند؟/ تکلیفِ سریال جدید مهران مهام روشن شد
دردسرهای عظیم اشاره کرد و گفت: "خیلی از نوستالژی ها قابل اجرا نیست. بخشی از طرح های گذشته با توجه به سیاست های جدید صداوسیما رد می شود و در خصوص کارهایی مثل دردسرهای عظیم واقعاً با شرایط امروز جواد عزتی و دستمزدهای او در سینما، امکان پذیر نیست و زیر آسمان شهر هم تلاش کردیم تغییرات صداوسیما اجازه نداد و بعد از آن هم گروه جمع نشدند." مشروح گفت وگو با مهران مهام در آستانه پخشِ سریال جدید او در ...
حاج محمود کریمی بهترین مداح 20 سال اخیر است
...، که این شاعر گفت: 15 سال قبل در یک هیئت مداح بودم آثاری در آن جا می ساختم و به علت اینکه نام هیئت ماهم امام حسن بود چند اثر به نام امام حسن علیه السلام ساختم. این بیت را که گفتم بر اساس نغمه حاج منصور ارضی ساختم، در هیئت خواندم برای اینکه سینه زنی را آماده کنم و مداحی اصلی را آغاز کنم. ولی دیدم که مردم سریع این مداحی را حفظ شدند و من حتی فکرش را هم نمی کردم که به این سرعت مردم آن را حفظ کنند و ...
شاعران معاصر، سایه سنگین شاعران گذشته را به دوش می کشند
ازین سایه ی نیم شوم نیم تحسین برانگیز، خود را به سایه گاه امنی برسانند که هیچ دست غارت گر تکرار و کهنه ای به آن ها نرسد. به باور راقم این سطور شاعر با هوشی مثال زدنی و با همه ی احترام و ارادتی که به ادبیات سنتی مان دارد، توانسته ازین پرتگاه هولناک جان سالم به در ببرد: " با رودهای کوچک بسیار عمری هم سفر بودم / دریای من مقصد تو بودی ومن از تو بی خبر بودم" در دریچه ای دیگر از بی ...
مادر و آقام
به سیگار بزند صبح تا شب دود سیگار تنفس می کرد. اول توی قهوه خانه حسن شاطر بود. بعد تو قهوه خانه اصغر خارکشان. بعد یک دکه زدند برایش دور فلکه کنار خانه حاج محسن مداح که چایی به مردم بفروشد. شهرداری دکه اش را جمع کرد شد بیکار. مادرم می گوید: رفتم شهرداری گریه کردم گفتم من چه کار کنم با چهار تا بچه؟ گفتند: بیاید گل کاری را آب بدهد (شد آبیار میدان صاحب الزمان (عج)). ...