سایر منابع:
سایر خبرها
توصیه های فهمیده کردستان به دانش آموزان/ برادران عزیزم توجه کنید در دام ضدانقلاب نیفتید
مقابل درب خانه منتظر یدالله ماندم. صبح زود به مدرسه رفتم تا جویای حال یدالله شوم. یکی از مسئولین مدرسه گفت: دیروز تعدادی از دانش آموزان به صورت داوطلب راهی مناطق عملیاتی شده اند و یدالله هم که دوره های آموزش نظامی را در بسیج دانش آموزی پشت سر گذاشته است، در میان این دانش آموزان راهی مناطق عملیاتی شده است. مانده بودم که یک دانش آموز 11 ساله چه طور می تواند به جبهه اعزام شود. نمی دانم چه ...
قتل همسر به خاطر رابطه نامشروع/ زن جوان با مرد کابینت ساز رابطه داشت!
عصر ششم آبان ماه سال 98 مرد 37ساله ای به نام آرمین به کلانتری 12 شهرقدس رفت و از قتل همسر 33ساله اش به نام عاطفه خبر داد.وی گفت همسرم را بخاطر خیانت کشتم. با اظهارات مرد جوان پلیس به همراه پدر آرمین به خانه وی رفت و با جسد زن جوان روبه رو شد که درسرش داخل یک کاسه آب قرار داشت و گلویش با پارچه صورتی بسته شده بود . خیانت موجب قتل زن جوان در تهران جسد با دستور قضایی به پزشکی ...
روایت همسر شهید مدافع امنیت از سوختن همسرش/ پلیس می آید که اعتراض به اغتشاش تبدیل نشود!
این روزها سخت ترین و دردناک ترین تصویری که من دیدم آتش زدن مامور ناجا بود! تمام بدنم سست شده بود. یک لحظه همسرم آمد جلوی چشم هایم. راستش را بخواهید وقتی فیلم آتش گرفتن پلیس را دیدم باورم نمی شد واقعی باشد. اصلاً در تصوراتم هم نمی گنجید. تماس گرفتم با چند نفر از کسانی که در ناجا بودند پرسیدم که خبر واقعی است؟! خدا خدا می کردم صحت نداشته باشد اما گفتند متاسفانه واقعی است. ...
شهید حسینعلی نوری، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ویژه شهدا
تنهایی زندگی می کرد. به سراغش رفتم و ماجرا را جویا شدم. گفت: به زودی شهید می شوم و نمی خواهم همسرم بعد از من مجرد بماند؛ چون فرهنگ روستای ما طوری است که کسی نمی تواند زن شوهر ازدست داده را خواستگاری کند. این فداکاری حسینعلی و عشق به خانواده درحالی که تنها فرزندش، مجید، بسیار کوچک بود، دلم را لرزاند و به این همه ایثار و اخلاص، آفرین گفتم. شهید عملیات آینده او به همه گفته بود که در ...
ماجرای خواندن خطبه عقد یک جانباز توسط رهبر انقلاب
...، همسر خلبان آزاده گفت: همسر اول من در عملیات کمان 99 و در ابتدای جنگ جاویدالاثر شد؛ این مسئله بسیار خاص است چرا که انسان از بود یا نبود شهید مطمئن نیست. من تا پایان جنگ و دو سال پس از آن منتظر بازگشت همسرم بودم اما پس از آزادی اسیران جنگی از شهادت همسرم مطمئن شدم. عروجی ادامه داد: زمانی که آقای اوشال با من تماس گرفتند، ابتدا تصور کردم خبری از همسرم دارند اما سپس متوجه شدم که قصد ...
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با خانواده شهید همدانی دیدار کرد
جاودان خواهد ماند. در این دیدار همچنین همسر شهید همدانی با اشاره به خصوصیات شهید همدانی در راه خدمت به نظام اسلامی خستگی ناپذیری و تلاش مخلصانه را ویژگی های این شهید بر شمردو گفت: شهید همدانی دلبسته نظام و ولایت و عاشق ملت عزیز ایران بود و پس از سالها مجاهدت در همین مسیر نیز جان خود را فدا کرد. سردار شهید حاج حسین همدانی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و همچنین از فرماندهان محوری جبهه مقاومت بود که سر انجام درشانزدهم مهر 94 در حلب سوریه به شهادت رسید. ...
بانوی فعال فرهنگی پاکستانی در گفت وگو با حوزه مطرح کرد: توصیه حاج قاسم برای بیان حماسه های زینبیون/ 215 ...
از آن دیدار چه برخوردهایی با ایشان داشتید و شخصیت شهید سلیمانی را چگونه ارزیابی می کنید؟ بعد از دیدار صمیمی با حاج قاسم و مشاهده آن همه تواضع و خاکی بودنشان، من شیفته شخصیت بزرگ و متواضع ایشان شده بودم. عشق و ارادت به حاج قاسم با خونم عجین شده بود. بعد از برگشت از مشهد، 11 شب خواب حاج قاسم را می دیدم. درست بعد از 2 ماه از آن دیدار صمیمی حاج قاسم اولین بار با بنده تماس گرفت، تعجب کردم ...
خاکستر نشینی یک عشق خیابانی | دختر فراری 17ساله نوعروسی را به آتش کشید |دوست داشتم آرایش کنم | معدلم ...
...> بله! او می گفت در خانه خواهرت بمان و همان جا سرکار برو! ولی من نخواستم بیشتر از آن در خانه خواهرم بمانم. در مشهد کسی را می شناختی؟ با دختری به نام ن در فضای مجازی آشنا شده بودم. منزل آن ها در بولوار رسالت مشهد بود. ابتدا با هم درباره برخی موضوعات مورد علاقه صحبت می کردیم تا این که به پی وی (صفحه خصوصی) او رفتم و با ارسال عکس و مشخصات با هم دوست شدیم. یعنی بعد از ...
همسر حسین، زورگیر اتوبان نیایش: به قاضی گفتم همسرم به خاطر عمل پسرم گوشی دزدیده، گفت از خیریه کمک می ...
درمی آورد اما با دوستان ناباب دوست شد، ما که پدر نداشتیم، برای همین خودمان از بچگی خرج مادر و خواهرمان را دادیم، بعد هم که ازدواج کرد و رفت سمت شهریار. *نمی دانم آن روز چه چیزی مصرف کرده بود که این کار را کرد. دوستانش قرصی یا دارویی به او داده بودند، بعد هم گفته بودند برو از آن ماشین، گوشی صاحبش را بگیر و بیا. برادر من هم که در حال خودش نبوده، رفته گوشی را از صاحب ماشین گرفته. ...
هیئت ها؛ کانون اصلی مبارزه علیه رژیم پهلوی / قدیمی ترین محفل دعا و مناجات چگونه شکل گرفت؟
انقلاب نامحرم است. فردا صبح آن روز که 15 خرداد سال 1356 بود. خاطرم هست در آن روز من امتحان رانندگی داشتم. صبح برای امتحان رانندگی رفتم. بعد از آزمون رانندگی برگشتم و دیدم که همه چیز در محله ما غیرطبیعی است. دو دستگاه خودروی پلیس هم در محل در حال گشت زنی بودند. من هم سرم را پایین انداختم و به سمت منزل حرکت کردم. وقتی رفتم خانه دیدم مادرم مضطرب است. گفتم چه شده؟ مادرم گفت: آمده اند آقا مجتبی را دستگیر ...
روایت شهید مدافع امنیت از کردستان تا لرستان/عهد با وطن تا پای جان
خبرگزاری مهر – گروه استان ها: سرهنگ دوم داوود عبداللهی ، فرمانده یگان امداد مریوان بود که در درگیری و حمله آشوبگران مجروح شد که پس از انتقال به یکی از بیمارستان های سنندج به علت شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد. پیکر این شهید پس از تشییع در جمع پرشکوه مردم کردستان راهی لرستان می شود تا روی دست مردمان قدرشناس این دیار بدرقه و به خاک سپرده شود. خانه شهید در شهرستان سلسله ...
روحانیون و مداح ها خرافات را از دامن اسلام دور کنند
همچنین رهبر انقلاب وکالت در اخذ وجوه شرعی دارد . حاج محسن لبانی مطلق از مبارزین وسابقون نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و از فعالان کمک به جبهه های جنگ در دوران دفاع مقدس است. بخش هایی از خاطرات مرحوم لبانی را پیش رو دارید؛ اولین فردی که جرقه ورود به مبارزه و درس دینی را در ذهن شما زد، چه کسی بود؟ - بسم الله الرحمن الرحیم. من نوجوان بودم که صبحها می رفتم هیئت ...
مرد سه زنه گلوی زن سومش باردارش را زیر دوش حمام برید + جزئیات
جزئیات جنایت خانوادگی گفت: مژگان زن سومم بود و من از همسر دومم یک دختر 5 ساله دارم .آن روز به دیدن دخترم رفته بودم و ساعت 7 عصر به خانه برگشتم .اما مژگان شروع به بدخلقی کرد .او وقتی فهمید به ملاقات دخترم رفته ام شروع به داد و فریاد کرد .او می گفت اگر بار دیگر به ملاقات دخترم بروم از من جدا می شود. او ادامه داد : سعی کردم او را آرام کنم اما نشد.حتی مژگان با مشت به پهلویم زد و سپس به حمام رفت. من که ...
روایت غیرت نوجوان ایرانی/ از بیت المال خرجم شده تا در میدان باشم!
دنبال شهادت نبودم وگرنه شهید می شدم؛ باید بگویم هم می خواستم شهید شوم هم نمی خواستم؛ چراکه از یک طرف در دوران مجردی نگران پدرم بودم و با خودم گفتم اگر من شهید شوم پدرم چه می شود و بعد از ازدواج هم نگرانی های دیگر؛ در حقیقت همین تردیدها و دل نگرانی ها سبب شد از قافله شهیدان دور شوم. معنویت رکن هشت سال دفاع مقدس بود از حاج اسماعیل سؤال کردم، چرا وقتی حرف از جنگ می شود، نسل شما اول ...
ایثار خانواده 3 شهید اصفهانی پایان ندارد/ خانه ای که مدرسه شد
...، شناسنامه خود را دستکاری کرده بود و به آرزوی خود یعنی شهادت رسید. همسر و خواهر شهیدان نیز می گوید: زمانی که همسرم شهید شد، احساس تنهایی زیادی می کردم و دخترم را باردار بودم تا اینکه یک شب خواب همسر شهیدم را دیدم که به من گفت: من بعد از شهادت همواره در کنار شما و فرزندان بوده ام و هرگز شما را تنها نخواهم گذاشت. وی ادامه می دهد: همسرم بارها این پیشگویی را کرده بود که پیکرش ...
شهید مدافع حرم شهید حامد احمدی
بخوابم می آید و آرامم می کند و همیشه می گوید مادر من هستم نگران نباش. پدر شهید: یک روز با پسر دومم بحثمون شد و خیلی سرصدا کرد با ناراحتی از خانه بیرون آمدم و به بهشت رضا بر سر مزار حامد رفتم و با او دردل کردم و به او گفتم که خودت دست برادرت را بگیر. نزدیک های غروب وقتی به خانه برگشتم در کمال تعجب پسرم بلند شد و ابراز پشیمانی کرد و دیگر همیشه به ما احترام می گذاشت. بعد از شهادت برای ...
جایزه میلیونی در مسابقه کتاب خوانی
... کتاب خداحافظ سالار نوشته حمید حسام است که در قالب رمان، به زندگی پرفراز و نشیب همسر شهید همدانی پرداخته است. در این کتاب که محتوای آن از 44ساعت مصاحبه با همسر شهید جمع آوری و نوشته شده، ابتدا به بحران سوریه و دمشق در سال1390 پرداخته شده و پس از آن با خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه40 ادامه پیدا می کند. سردار شهید حاج حسین همدانی، روزگاری در محله نازی آباد منطقه16 زندگی و در کنار ...
قتل همسر با قرص برنج | مریم مانع ازدواجم با شهین بود
وی که پشیمان بود گفت :نمی دانم چطور شد دست به چنین کاری زدم. من تحت تاثیر مصرف مواد مخدر عقلم را از دست داده بودم. عصر بیست و نهم آبان ماه سال 98 مرد جوانی به نام حمید همسرش را به بیمارستانی در غرب تهران منتقل کرد و مدعی شد همسرش بخاطر مصرف قرصی مشکوک دچار مسمومیت شده است. تلاش پزشکان برای نجات این زن آغاز شد اما مریم ساعتی بعد در اتاق عمل به طرز مرموزی جان سپرد. همسرش وی مدعی بود زن ...
لالایی جگرسوز نسرین مقانلو برای پسرش | حال نسرین مقانلو بعد مرگ پسرش حسابی بهم ریخت
با نسرین مقانلو بازیگر سرشناس ازدواج کرد و برای ادامه زندگی عازم آمریکا شد. داستان ازدواج من بر اساس فیلم همسر آقای فخم زاده بود که به خاطر نامش سرنوشت من را رقم زد و همزمان که همسرم مشغول ساخت آن بود برای خواستگاری نسرین به خانه اش رفتم و بعد از ازدواج و من و همسرم به آمریکا رفتیم. کمال خلیلیان و نسرین مقانلو دو پسر به نام های ارشا و آرین دارند.دو پسرش در آمریکا به دنیا آمدند، در آنجا ...
اولین تصویر از سنگ مزار پسر نسرین مقانلو در بهشت زهرا | پسر نسرین مقانلو به خاک سپرده شد
با نسرین مقانلو بازیگر سرشناس ازدواج کرد و برای ادامه زندگی عازم آمریکا شد. داستان ازدواج من بر اساس فیلم همسر آقای فخم زاده بود که به خاطر نامش سرنوشت من را رقم زد و همزمان که همسرم مشغول ساخت آن بود برای خواستگاری نسرین به خانه اش رفتم و بعد از ازدواج و من و همسرم به آمریکا رفتیم. کمال خلیلیان و نسرین مقانلو دو پسر به نام های ارشا و آرین دارند.دو پسرش در آمریکا به دنیا آمدند، در آنجا ...
مروری بر زندگی نامه شهید ناجیان
. حسین که عشق به شهادت از کودکی در وجودش موج می زد، همواره دوست داشت انتقام مادر رزمنده ها حضرت زهرا (س) را بگیرد و جبهه را بهترین فرصت برای رسیدن به آرزوی دیرینه اش می دانست. شهادت محمد طرحچی دوست و همرزم دیرینه اش، او را بیش از پیش بی قرار پرواز کرد، تا اینکه در 10 مهر 1361 در جبهه سومار در اثر اصابت یک خمپاره به خودرویی که حامل او بود، دعوت حق را لبیک گفت و همنشین بهشتیان شد. ...
گروهک ها چه تله ها که برایمان نمی گذاشتند
.... اما قادر به درمانش نبودند و گفتند فرصت زیادی ندارید و... . وقتی می بیند از ماجرا خبر دارم، کوتاه می آید و می گوید مستقیم شیمیایی نشدم. بعد از پایان سربازی ام در جبهه های غرب، دوباره به جبهه رفتم. حدود سال 61 و این بار داوطلب. در مناطق مختلفی جنگیدیم. تنگهٔ چزابه، کوشک، میمک و... . گویا در یکی از این مناطق که آلوده به عامل شیمیایی بود، آلوده شدم. دکترها بعد از کلی دوا و ...
جای عزاداری برای من رزمندگان را یاری کنید
به گزارش ایکنا؛ امروز 11 مهر مصادف با سالروز شهادت شهید حسین قمی تبار چلندری است. وی اول شهریور 1336 در نوشهر متولد شد. در ایام دفاع مقدس، ابتدا یک ماه و نیم آموزشی را گذراند و سپس در آبان سال 60 به عنوان بسیجی داوطلب عازم جنوب شد و به عنوان نیروی رزمنده در جبهه حضور یافت. شهید قمی تبار در منطقه سومار در عملیات مسلم ابن عقیل بر اثر بمباران هوایی به فیض شهادت نائل شد. پیکر این شهید هشت ...
تابلوهایم را دریابید
...: پدرم اسحاق مزیدی از مبارزان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و از همرزمان شهید نواب صفوی بود. او یک شغل نداشت 12 تا شغل داشت؛ از دامداری و کشاورزی گرفته تا فعالیت در زمینه هنرهای دستی. من هم کنار دست او هم کشاورزی می کردم و هم کار معرق و مشبک. بعد که کار مشبک را خوب یاد گرفتم دیگر تمرکزم را روی این هنر گذاشتم. تا اینکه الحمدلله انقلاب شد و در مسیر فعالیت های انقلابی افتادیم. یادم هست همان سال ...
مجازات زنی که با ادعای جلوگیری از تجاوز مرتکب قتل شد
پرستار جوان با من تماس گرفت و گفت حال برادرم بد شده است. وقتی من و همسر و دختر برادرم بالای سر او رسیدیم برادرم جان سپرده بود. ما بلافاصله اورژانس را خبر کردیم و آنها علت فوت را ایست قلبی اعلام کردند. به همین خاطر بدون اینکه برادرم به پزشکی قانونی برود به خاک سپرده شد، اما حالا بعد از چند ماه من وقتی به اتاق برادرم رفتم و آنجا را تمیز می کردم با چند بسته قرص خواب آور رو به رو شدم. وقتی با فائزه ...
حال بد شوهر نسرین مقانلو بر سر مزار پسرش | ضجه زدن شوهر نسرین مقانلو در بهشت زهرا برای پسرش
خارج از کشور گذراند. وی سپس به ایران بازگشت و بازی در سینما و تلویزیون را ادامه داد. بازی در فیلم مهمان مامان وی را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد. ماجرای ازدواج نسرین مقانلو ماجرای ازدواج من سر فیلم همسر آقای فخیم زاده بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از 5 -6 سال کار مداوم در عرصه های ...
بزرگ مرد کوچکی که برای رفتن به جبهه سقف خانه را شکافت
گروه زندگی: دوازده، سیزده سال داشت که جنگ ایران و عراق آغاز شد. تمام فکر و خیالش دفاع از مملکتش بود تا مبادا یک سانت از این خاک را به غارت ببرند. یک پسر نوجوان که معمولا هم سن و سال هایش درگیری های ذهنی دیگری دارند. اما او در همان نوجوانانی به اندازه یک مرد میانسال فکر و خیال داشت. مرد میدان بود. نمی توانست دست روی دست بگذارد و منتظر باشد بقیه برای کشورش بجنگند و او تماشا کن ...
چند تکه گوشتِ بدن بابا!
... یکی از این خانم ها بدون توجه به من آن را برداشت. من هم به روی خودم نیاوردم آن را دیده ام. آدم سرسخت و مقاومی بودم، ولی خیلی اذیت شدم. آن تصویر مدام جلوی چشمم بود. شام نخوردم، رفتم بخوابم. به یاد پدرم آن قدر گریه کردم که بی حال شدم. بعد از عملیات رمضان، وضع خانه ما مثل آمادگاه نظامی شد. یک روز می گفتند پدرم شهید شده، روز دیگر می گفتند، اسیر است. کلاس چهارم بودم. با مامانم می رفتم ...