سایر منابع:
سایر خبرها
با امیر حاج رضایی از مخبرالدوله تا خیابان دانشگاه/ بدون کتاب دوام نمی آورم
ادامه داشت. خیابانی که پر بود از کتابفروشی و سالن سینما: آن وقت ها جلوی سینما صف بود. معمولا یکی از دوستان همراه مان می رفت توی صف و ما هم به سراغ کتابفروشی ها می رفتیم که کتاب بخریم. بابا گوریو را همان جا دیدم. با قطع جیبی منتشر شده بود. وقتی شروع کردم به خواندنش اصلا نمی فهمیدم نویسنده دارد درباره چه چیزی حرف می زند. تا چند سال بعد که کتاب را دوباره خواندم و فهمیدم. می گوید همین کتاب ...
گزارشی دردناک از پیدا شدن جسد جوان 26 ساله بعد از 7 ماه انتظار
پیداست و صورتی سرد، در سردخانه پزشکی قانونی. او یک نفر از سه نفری بود که آن روز، سیلی که بعد از هشت دقیقه بارش باران آمد و آب بند کارگران چینی بزرگراه تهران - شمال را شکست، با خودش برد و هفته پیش، بعد از هفت ماه بی خبری خانواده اش پیدا شد و پنجشنبه ای که گذشت، قطعه 305 بهشت زهرا، خانه آخرش شد. از منصور افجه بش و رامین میرزایی اما هنوز خبری نیست؛ از دو جوان محله سی متری جی که هفت ...
از پنجمین گُل نذری امام رضا (ع) تا دلتنگی های پدرانه
با او مخالفت نکنید پدر شهید سیدمیر هاشم رنجبر می گوید: میر هاشم بچه بسیار زحمتکش و فهمیده ای بود که با مشکلات و نداری های زندگی خیلی خوب کنار آمده بود، او همیشه و همواره همراه من بود و برای خانواده زحمات زیادی را متحمل شد. به خاطر همین خیلی دوستش داشتم و همیشه از او راضی بودم، دائماً حرف از رفتن به جبهه را می زد اما دوستانش می گفتند: سنت تقاضا نمی کند، اما او می گفت به هر ...
تله تکرار زندگی
و زمانی که به همسرتان می رسید، با روحیه بهتری با او برخورد کنید. فکر نکنید که چون یک زوج هستید دیگر باید از همه چیز دست بکشید. بعضی زندگی ها وقتی دچار روزمرگی می شود، با اضافه کردن یک فعالیت جداگانه به زندگی هر کدام از همسران، تغییر مثبتی می کند. مثلا به عنوان خانم خانه به یک کلاس هنری یا ورزشی بروید یا در جایگاه آقای خانه هفته ای یک روز بعد از کار با دوستان تان به استخر بروید. این کارها اگر در حد ...
پرویز پرستویی:کار کردن با حاتمی کیا تجربه خوبی است
نبندم و با خودم یک کمی کلنجار بروم. دو سال کار من این شده بود که 12 ظهر ماشین را در ولنجک پارک می کردم و پیاده تا ایستگاه پنج می رفتم و شب هم بر می گشتم. جمعه ها هم می رفتم تا قله و بعد از این دو سال وقتی که حکم آمد چون خانه سینما بسته شده به خاطر زلزله ای که در آذربایجان آمده بود بیایید جلوی سینما آزادی بنشینید و پول جمع کنید؛ برای اولین بار در جمع سینماگران ظاهر شدم. حتی وقتی یک سری ...
روایت جومپالاهیری از یک دگردیسی/ به تبعید زبانی عادت دارم
با سومین معلم خصوصی ام کردم؛ زنی ونیزی که بیش از 30 سال پیش به بروکلین نقل مکان کرده بود. خانه او یک ساعت با من فاصله داشت و عاشق رفتن به آنجا بودم. از خانه بیرون می رفتم و بقیه زندگی ام را پشت سرم می گذاشتم. به نویسندگی ام فکر نمی کردم و چند ساعت، زبان های دیگری که بلدم را فراموش می کردم. هربار مثل یک فرار کوچک بود؛ در انتظار من، جایی نشسته بود که در آن فقط ایتالیایی مهم بود. همینطور که با او درس ...
گفتگو با پرویز پرستویی، مردی از جنسِ مردم
اصل قضیه زیر سوال می رود. تا زمانی که نشناختید با حسن نیت می آیید و بعد آنقدر در گوش تان خوانده می شود و تلفن ها به شما زده می شود و آنقدر اتفاق های عجیب و غریب می افتد که بعد منتظرید دوره تان تمام شود و دنبال زندگی خودتان بروید! که متاسفانه می بینیم همین هم شد. اینگونه به نظر می رسد که روند اتفاق های سال های گذشته، بر متن سینما هم تاثیر منفی گذاشته است... - نمی خواهم ...
مروری بر محله خان نشین های همدان
گرفته می شود ، جنگ که تمام می شود مدتی اینجا حوزه ی عقیدتی سیاسی سپاه بوده تا سال 71 که تبدیل به دبیرستان پسرانه صالحان می شود بعد از آن به دلیل بافت قدیمی ساختمان و ناامن بودن آن مدرسه تخلیه می شود تا الآن که خالی است و کلیدش در دست بنده است! یکی از کوچه های منتهی به محله کلپا با نام کوچه شهیدلعلی نامگذاری شده است ، از آقای لعلی نسبتش را با این شهید می پرسیم که می گوید: امیر، برادرم بود ...
عراقچی: رئیس جمهور ما را دعوا می کرد
و شهدای ما بوده اند که این راه را باز کرده اند. این دیپلمات کشورمان ادامه داد: واقعا اعتقاد دارم که ما هر آنچه داریم از خون شهیدان است و تا ابد مدیون اینها هستیم. ما کاری نکرده ایم، 3 سال رفته ایم سختی و بیخوابی کشیده ایم و جنگ اعصاب داشته ایم، اما در مقابل کسانی که سال ها از مرزها دفاع کرده اند و شب و روز نداشته اند و در مقابل کسانی که برای حفاظت از کشور جان خود را داده اند، کاری ...
عکسی که امام بوسید و به جیب گذاشت
به داخل آمبولانس ببرد، چند لحظه بعد به شهادت می رسد و خودش جزو شهدایی می شود که در حیاط بیمارستان قطار می کنند و روی سینه اش گل می گذارند. شهید فریدون نوری، نخستین شهید محله جوادیه، همان جوان است و این بار به بهانه سی و هفتیمن سالگرد این شهید عزیز سراغ خانواده اش رفتیم و دلتنگی هایشان را شنیدیم. خانه، مثل خودمان قدیمی است در که باز می شود، خانه ما را به دوران کودکی مان می ...
9 سیمرغ روی شانه ابد و یک روز
دنبال کارت ورود بودند و برخی بی نظمی ها، همهمه هایی ایجاد کرده بود. اندکی از این بی نظمی به داخل سالن هم راه پیدا کرد و با گذشت 10 دقیقه از مراسم، برخی هنوز در جست وجوی صندلی شان بودند. جشنواره امسال، منهای نامه آقای دبیر به خودش، سخنران دیگری نداشت و همین مسأله باعث شد برنامه با ضرباهنگ خوبی پیش برود و از یکنواختی سال های قبل درآید. محمد سلوکی که اجرای مراسم بر عهده او بود و نتوانست با وجود این ...
خوابی که برای یلدا سم است...+ تصاویر
ای که دارد مواردی را به ما یادآوری می کند که با کمک جلسات کار و گفتاردرمانی، فرزندم به تازگی صداها را می سازد و تا مرحله چهار دست و پا راه رفتن پیش رفته است. عرفانی چند لحظه ای سکوت می کند، گویا از روزگار قدیم چیزی را به یاد می آورد، لبخند تلخی زده و می گوید: پیش از به دنیا آمدن یلدا در شرف خریدن آپارتمانی و ماشین بودیم، اما برای تامین هزینه های بالای درمان یلدا، تمام سرمایه و پس انداز ...
سوداگر عشق
مرور خاطرات می لرزید گفت: من را به سال 58 بردی. انگار یک بار دیگر تمام آن روزها را تجربه کردم. به احمد حق می دادم. از روز نخست جنگ در جاده های سربی و شب های مهتابی شهر مشغول شناسایی و خدمت به کشور بود. حق داشت با خواندن کتاب خاطرات برایش زنده شود. چرا نام جاده های سربی را برای کتاب انتخاب کردید؟ نخستین نامی که برای این کتاب انتخاب کرده بودم، شب های مهتابی بود. زیرا احمد ...
گفتگو با پسری که دختران را اغفال می کرد
هستم و یکی از برادرانم هم سرباز است و آن یکی هم مثل من صرع دارد. ماجرای جعل و استفاده از کارت ملی فرد دیگر چیست؟ اوایل امسال حدود ساعت هفت شب بود که دور میدان صنعت یک کارت ملی پیدا کردم. بعد از آن برای قول نامه اجاره خانه و بعضی کارهایم از آن استفاده می کردم. چرا تصمیم به این کار گرفتی؟ چون از اسم صاحب کارت خوشم آمد و قیافه اش هم شبیه من بود. اگر ...
سپری کردن زندگی سخت و مشقت بار در حاشیه های تهران
، داوطلبان مؤسسه چند باری به شوخی می گویند بچه ها شب شد بجنبید! بعضی از بچه ها که از راه دورتری آمده اند با کمک داوطلبان به سمت خانه هایشان باز می گردند و بقیه پای پیاده به سمت کوره ها می روند. بچه های کوره پزخانه ها.
چند روایت از خاطرات همسفری با فرمانده شهید
بستری شدم. دوستان و همگروههایم دسته جمعی میآمدند ملاقات. حاجی هم آمد. دوبار و تنها. یک روز رفتم دانشگاه. بچههایی که با آنها منطقه بودم سراغم را گرفته بودند. فکر کردم حتماً کاری هست. آنجا که رسیدم هنوز احوالپرسیمان تمام نشده بود که حاجی وارد شد. فهمیدم این برنامه را چیده بودند که صحبت کنیم. عصبانی شدم و برخورد تندی کردم. حاجی گفت: شما همهاش از جهاد حرف میزنید ...
رمز پیروزی در انتخابات/ چرخش مردم سالارانه و چالش نسل اول انقلاب
بابابزرگ نشسته بودیم در خانه و داشتیم تصاویر حضور ملت را نگاه می کردیم. یک آن دوربین، زوم کرد روی یک مرد! پدربزرگ گفت: این قاسم سلیمانی است! گفتم: نه بابابزرگ! شبیه اش بود اما خودشان نبودند! هر چند ساعاتی بعد از طریق رسانه ها متوجه حضور سردار در راهپیمایی شدم! خلاصه! داشتیم تلویزیون نگاه می کردیم و همان طور حرف می زدیم که نمی دانم چی شد برداشتم به عزیز گفتم: راستی! آقای حاتمی کیا قرار ...
جهانبخش:تمرکزم روی آلکمار است نه منچستر/بازیکنان از کی روش راضی هستند
که به سراغشان می آید. اما در فوتبال هلند به ابعاد فرهنگی هم در کنار بخش قهرمانی توجه می شود. حتما خبرداری که چند روز پیش در برنامه 90 تو به عنوان یکی از 7 بازیکن جوان برتر سال انتخاب شدی و در نهایت در این نظرسنجی سوم شدی؟ بله. البته من آن شب برنامه را ندیدم اما دوستان به من اطلاع دادند و فردایش متوجه شدم. این یک نکته مثبت و خوشحال کننده است که من هم در این بین حضور داشتم ...
اگر من نروم چه کسی برود؟
گرفته و مجروح شده بود. هر کس این مبارز انقلابی را می شناخت. او را به اخلاق نیکو یاد می کرد. سختی و فقر دوران کودکی از او بزرگ مردی ساخته بود که به دنبال احماق حقوق مردمی از جنس خودش از مبارزین علیه حکومت شود و در این راه همیشه کلام مادر به دلش تسلی می بخشید که دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. احمد مرادی متولد 1333، سرانجام در روز 21 اسفند ماه 57 در حالی که هنوز یک ماه از ...
بهترین روزها در مبارزه گذشت
گاهی اوقات که همه خواب بودند مخفیانه رادیو گوش می داد. خیلی کنجکاو شده بودم و دوست داشتم از اخبار و اتفاقات باخبر باشم. یکی از دوستانم رادیو داشت و شب ها در رادیو بغداد سید محمود دعایی برنامه ای درباره ایران اجرا می کرد و اخبار محرمانه ای که کمتر کسی از آن باخبر بود از این رادیو اعلام می شد.این گونه بود که کم کم در جریان وقایع سیاسی قرار گرفتم. سال 1352 محفل اسلامی نوجوانان را در محله به راه ...
خوانندگانِ شعر را فراری دادند
همان افراد توانستند برای خودشان در نشریات رفقایی پیدا کنند اما کارهای سطح پایین به چاپ برسانند و خواننده ما را فراری دادند. هنرمند واقعی اصلا دنبال این که با چه کسی بنشیند، خانه کی کجا هست، با کسی مهمانی بدهد و دودی راه بیندازد نیست. متأسفانه بیشتر آن هایی که در ایران اسم شان سر زبان ها است این گونه اند. یعنی در مجامع رفیق دست و پا کرده اند به جای آن که هنر واقعی ارائه کنند و دوستان آن ها را به ...
خاطره عباس ترابیان از ازدواج اینفانتینو!
دوست بودم. بنده حتی بلیت داشتم که به ازبکستان بروم ولی چون آقای کفاشیان گفتند ماندم. او درباره آشنایی اش با اینفانتینو می گوید: ما رفاقت 17 ساله داریم. آن زمان در دوره مدیریت فوتبال که در سوئیس برگزار شد، اینفانتینو هماهنگ کننده کلاس بود. از آنجا با هم رفیق شدیم. اتفاقا یک خانم لبنانی که همکلاسی ام بود با اینفانتینو ازدواج کرد که الان هم 4 دختر دارند. اتفاقا بعد از عروسی شان من به خانه شان ...
باغ زیتون درآتش تکفیری ها
ایران آنلاین / یک روز پیش از برگشتن در خط مقدم در ارتفاعات خان طومان و برای از دست نرفتن باغ زیتون زخمی شد و البته جان سالم به در برد. امان از آن روز! ملاقات با یک مدافع اسمش کاظم است. 35 سال دارد. خانه کوچکی در مرکز شهر دارد. روی مبل نشسته و زیر پای چپ بانداژ شده اش چهارپایه ای پلاستیکی گذاشته اند تا راحت باشد. دو پسر 3 و 5 ساله اش از سر و کولش بالا می روند. البته حق هم دارند ...
لبخند سینمای 95به مردم
.... آخرین بار کی سحر را دیدی فرزاد مؤتمن در تازه ترین فیلمش فاصله زیادی با آثار قبلی نظیر بیداری ، باج خور و ... دارد. او از سال گذشته و با خداحافظی طولانی توانست اندکی به موفقیت شب های روشن نزدیک شود. مؤتمن در آخرین بار... همه تلاشش را کرده تا با کارگردانی خوب فیلمی در ژانر پلیسی بسازد. هرچند ایرادهایی در این زمینه هم دیده می شود اما اشکال عمده در فیلمنامه است که حفره های زیادی دارد و ...
وقتی نگهبان رابین هود می شود+تصاویر
یک خانه زندگی می کردند و خانه شان 100 گربه داشت و موش و سوسک و...(بخش هایی که صدای تحکم اتوبوس مانع شنیدنشان شد) و آتش زدن خانه به اصرار همسایه ها و اینکه مینا خانم هنوز به شهرداری می آید و... سوال دیگر اینکه این داستان عجیب در درجه چندم اهمیت در منطقه قرار دارد؟ با توجه به زمان محدود شب گردی و حجم بالای سوالات خبرنگاران آیا بهتر نیست پیش از شروع شب گردی، اهم مسائل منطقه دسته بندی و ...
توپ عدم میل به ازدواج در زمین دختران یا پسران؟
توقعات دختران و عده ای در پایین آمدن قدرت تشکیل زندگی در پسران نسبت می دهند. *چرایی میل و ترجیح برخی دختران در خانه پدر ماندن چرا اکثر دختران و پسران در سن بزرگسالی تمایل به ازدواج ندارند و مایل به تشکیل خانواده نیستند؟سوالی که پاسخ آن در نظر افراد متفاوت است و هر شخصی برای جواب آن دلیل مخصوص به خود را دارد. از سال 90 شاهد رشد منفی ازدواج در کشور بوده ایم. به طوری که ...
دردسرهای بارداری در زمستان
دریافت کند. افسردگی بسیاری از افراد در فصل زمستان دچار افسردگی های فصلی می شوند اما این موضوع در مورد خانم های باردار قابل توجه تر است. افسردگی دوران بارداری بیشتر در اثر استرس و اضطراب ناشی از بارداری، آینده کودک یا آینده مادر بروز می کند و از جمله علائم آن می توان به حس اندوه، گریه های شدید، احساس مقصر یا بی فایده بودن یا ناامیدی اشاره کرد و کاهش انرژی و کاهش تمرکز و توجه با ...
مشاغل کوچکی که کارهای بزرگ انجام می دهند
مساحت 20 مترمربع راه اندازی و به همراه همسرش اقدام به تولید 70 الی80 نوع گل و گیاهان آپارتمانی می کند. اکثر گل هایی که پسرک لو پرورش می دهد از خانواده ساکولنت ها هستند، این گیاهان نیاز آبی کمی دارند و به راحتی تکثیر می شوند کافی است چند برگ از این گیاهان روی خاک قرار داده شود تا بعد از چند روز ریشه زده و آماده کاشت در گلدان شوند. خیلی از ما در خانه هایی زندگی می کنیم که از پشت ...
آذربایجان شرقی ویترینی از موزه ها
...> این خانه در سال 1370 خریداری شده و پس از بازسازی در سال 1385 به عنوان موزه قاجار به بهره برداری رسید. موزه قاجار با زیربنایی بالغ بر 1500 متر مربع 11 تالار بزرگ مجموعه ای از آثار و اشیای تاریخی رجال، بزرگان، شاهان و شاهزادگان دوره قاجار را در خود جای داده است. از آنجایی که شهر تبریز در طول 130 سال حکومت قاجار به عنوان سومین شهر مهم کشور و محل ولایتعهدی ایران به شمار می رفت، آثار و اشیای مهم و ...
با ساره بیات، درد را حس می کنید!
خود فیلم که به نظرم همه کاراکترها به نوعی در آن محق هستند. و پرسش آخر. از پیری هم نمی ترسید؟ نه، آدم ها وقتی از هر نفس و هر لحظه شان لذت ببرند به همان سنی که دارند، راضی هستند. تمام این سی و چند سال را فهمیده ام و نه دوست دارم به جلو بروم و نه دلم می خواهد به عقب برگردم. چرا بترسم از پیری؟ از کارنامه بازیگری ساره بیات چه می دانیم؟ ساره بیات از آن بازیگرانی است که ...