عمرم کفاف بودن من را نمی دهد/ از شعر و ادبیات و سینما تا عاشقانه های زندگی ...
سایر منابع:
سایر خبرها
کودکم من را شاعر کرد
نشستم که این بار بادش خنک بود. بستنی هم توانست درونم را خنک کند. حالا رمق داشتم سوژه ای را پیگیری کنم. چشمم به سه خانم افتاد که دور هم در گوشه ای نشسته بودند و حرف می زدند. بلند شدم، به سراغ شان رفتم و گفتم: می توانم چند سؤال از شما بپرسم؟ . سؤال هایم چه بود؟ همه و همه معطوف به تجربه زیسته. تجربه زیسته از همان وقتی که گفتم در سرم خاموش و روشن می شود با من بود تا حالا که می خواستم از بحثی نظری ...
مداح اهل بیت(ع) باید اهل تزکیه بوده و درگیر غرور کاذب نشود
. در جزیره مجنون یادم هست؛ فرصت تجربه این نوع روضه خوانی چندین بار پیش آمد. خدا را شکر که برای این نوع خدمت توفیق پیدا کردیم. *دوستان و هم دوره ای های شما در این عرصه چه کسانی بودند؟ بعد از ایام جنگ به توفیق الهی موفق به تشکیل جلسات مداحی شدیم. در سبک، شعر، مرثیه، مقتل و... آنچه که اندوخته و تجربه ما بود و از اساتید فراگرفته بودیم را سعی کردیم در اختیار دوستان جوان ...
حاشیه و متن تشییع احمدرضا احمدی/ عکس
...> مسعود کیمیایی هم گفت: آیدین هرچه را که بود، گفت؛ مثل همیشه دانا و پاکیزه. احمدرضا از هر آن چه در زندگی بود شعر می ساخت و از بیرون نمی آورد. از آب و آسمان و انسان شعر می ساخت. من حرف زیاد نمی زنم. قلب من رفت. چیزی نمی توانم بگویم، باید صبر کنم تا نوبت من برسد و بروم کنارش. درود بر او. دوستداران احمدرضا احمدی به خواسته خود او برای وداع و بدرقه پیکرش در مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان ...
بار حساس ترین سهمیه المپیک روی دوش وزنه بردار 23 ساله ایران
زمان دارم. امیدوارم هرچه سریع تر این پروسه انجام شود و شرایط خوبی داشته باشم. در مسابقات قهرمانی آسیا اختلاف رکورد با چینی ها زیاد بود و رکورد جهان شکسته شد اما من حدود 30 روز بود که به دسته 89 کیلوگرم آمده بودم. قهرمانی آسیا، اولین مسابقه من در دسته 89 کیلوگرم محسوب می شد بنابراین این انتظار وجود نداشت که در حد رکوردهای جهان ظاهر شوم یا رکورد بالا ثبت کنم. او افزود: واقعا از الان نمی ...
گفتگویی متفاوت با جیمز کامرون
به گزارش همشهری آنلاین، درست در سال هایی که به نظر می رسید ظرفیت های سینما برای شگفت زده کردن تماشاگر به پایان رسیده، ناگهان سر و کلة پدیده ای مثل آواتار پیدا شده که رکوردهای فروش در سراسر جهان را می شکند و مخاطبینی را جذب می کند که حاضرند چند نوبت پیاپی به تماشایش بروند. آواتار بعد از صد و بیست سال که از عمر سینما می گذرد به اندازة فیلم های اولیة ژرژ ملی یس در ابتدای قرن بیستم، ماجراجویانه ...
چقدر زود بزرگ شدی و به مقصد رسیدی
ها و غرق تماشای آن هاست. صدایم می کند و دستم را می گیرد. دست های بابا گرم اند. گنجشک ها را نشانم می دهد. طنین صدایش توی گوش هایم می پیچد و تکرار می شود: عباس! مثل این گنجشک ها پرواز کن... به حرف بابا گوش می دهم... از شهید عباس دانشگر که نام می بریم، معمولاً کتاب آخرین نماز در حلب به ذهن مان می آید. اما کتاب راستی دردهایم کو؟ که جملات بالا از آن نقل شدند نیز کتابی درباره زندگی و فضایل ...
با تلاش های خودم قرار بود ستاره شوم
جوان های نسل الان درتئاتر های فعالیت میکند از نظر بنده وقت خود را تلف میکند. من انقدر عاشق بازیگری بودم که از خیلی از چیزها گذاشتم . وی در آخر گفت : برای بازیگری بسیار تلاش کردم و زحمت کشیدم اگر حمایتی داشتم به زرس قاطع و با جرئت میتوان بگم که جایگاه من الان بیشتر از این حرف های بود. اگر بگویند در هوشمندهاشمی هیچ استعدادی وجود ندارد آخر روز من خواهد بود چرا که واقعا عاشق بازیگری هستم بماند که در پروژه های که داشتم حق من خورده شد هزینه های من هم پرداخت نکردند ولی دست از تلاش برنداشتم خیلی حرفهای داردم که بزنم امیدوارم که سینما ایران جایگاه خود را پیدا کند . ...
جدیدترین نمایشنامه ایوب آقاخانی رونمایی می شود
نمایشنامه سعی داشته اثری بدون تاریخ مصرف و سندی معتبر برای نسل آینده بنویسد به همین علت هم نگارش آن یک سال و نیم به طول انجامیده است. در بخشی از کتاب می خوانیم: اصلا گزینه دیگه ای روی میز نیست. همه ش دعوای قدرته. معادلات دنیا داره جابه جا می شه؛ هزینه ش رو هم مردم عادی می دن؛ مثل همیشه حتی اگه اشتباه انسانی پشتش باشه. چرنوبیل یادت نیست؟ برای اون چشم بادومی ها هم که مردم یعنی گله . فقط ...
دبیر:کارنامه افراد مشخص است/تیم ملی با ترکیب اصلی در گوانگژو
. از همه دوستان تشکر می کنم. من یاد گرفتم فقط کار جلو برود نه حرفم. بابت حرف چیزی به آدم نمی دهند. علیرضا دبیر بیان کرد: اگر از همکلاسی هایم در دبستان و راهنمایی بپرسید، درس خوان بودم و وقتی به کشتی آمدم درسم خراب شد. هیچوقت شب امتحانی نبودم. در طول فصل درس می خواندم و شب امتحان راحت بودم. اینجا هم در چهار سال گذشته از 4 و 5 صبح سرکار بودم و در فدراسیون خوابیدم. شب گذشته تا همین امروز صبح در ...
قاصدک ها را بشناس!
و من فهمیدم رباعی نیست، بابایی است؛ کسی که چندروز پیش با او مصاحبه ای داشتم درباره شعر نوجوان. اتوبوس با تأخیر آمد و همه سوار شدند. کنار پنجره نشستم تا جاده ها را ببینم و آهنگی گوش بدهم؛ اما دو دقیقه از حرکت ماشین نگذشته بود که خوابم برد و خواننده هنوز داشت توی گوشم می خواند. از سرمای اتوبوس در خود جمع شده بودم و هر چه که دریچه کولر را این ور و آن ور می کردم فایده نداشت. الان که با خود ...
روایت تکان دهنده ستاره انگلیس: معتاد شده بودم!
به مرکز ترک اعتیادی که به بهبود شرایط روانی هم کمک می کند مراجعه کنم. حس کردم که زمان این کار رسیده است. کسی نمی تواند به شما بگوید که به آنجا بروید، این تصمیمی است که خودتان باید بگیرید. من در چرخه بدی قرار داشتم. به چیزهایی تکیه کرده بودم که به من آسیب می زدند. تمام مدت وانمود می کردم خوشحال هستم و انگیزه دارم اما نبرد را از درون باخته بودم. شش هفته در این مرکز ماندم. باشگاه اورتون فوق ...
احمدرضا احمدی ؛ یه دفعه قرار بگذاریم ، بشینیم آه بکشیم
...> می دانم روزی از من خواهی پرسید مگر وداع هم رنگ دارد آن هم به رنگ آبی من در جواب تو فقط چشمانم را می بندم احمدرضا احمدی استاد معنا بخشیدن به اتفاقات و لحظات معمولی زندگی بود، از دل هر اتفاقی یا هر جریان روزمره ای یک مفهوم در می آورد وقتی از او درباره زندگی و شرایط خانوادگی و کودکی او پرسیدند جواب داد: یه گلدون داشتم که خیلی مراقبش بودم، با دستورالعمل بهش ...
پیکر احمدرضا احمدی به خانه ابدی بدرقه شد
به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری علم و فناوری آنا، آیین بدرقه پیکر احمدرضا احمدی به خانه ابدی پیش از ظهر امروز (پنجشنبه، 22 تیرماه) از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهران برگزار شد. در این مراسم مسعود کیمیایی، آیدین آغداشلو، هرمز علی پور و احمد پوری سخنرانی کردند. هرمز علی پور، شاعر در سخنانی گفت: حرف از احمدرضا به این معناست که فضا و درخت و... را شرح دهم که من نمی ...
معجزه آسا زنده ماندم/ آشنایی با استاد شهریار انگیزه شاعری ام شد
آشنا و همنشین شدم که زیبا ترین اتفاق های زندگی ام محسوب می شود. در خصوص علاقه تان به شعر و خط و عکاسی بگویید؟ از همان دوران نوجوانی به کتاب خواندن علاقمند بودم تا اینکه با دیوان حضرت استاد شهریار آشنا شدم . در اصفهان آموزش خوشنویسی را شروع کردم تا اینکه سال 63 به تبریز منتقل شدم و از محضر استاد ابراهیم بخت شکوهی تا مرحله ممتاز بهره بردم و همزمان در انجمن سینمای جوان ثبت نام ...
دبیر: با ترکیب اصلی به بازی های آسیایی می رویم/ رای ها همه چیز را نشان می دهد
نسل طلایی در انتظار کشتی او در ادامه افزود: در چهار سال آینده کار سختی داریم. با شرایط مطلوب کشتی در ذهن من خیلی فاصله داریم. خیلی ها می گویند ما همین الان نونهالان و نوجوانان قهرمان آسیا شدیم و دو نسل خیلی خوب در نوجوانان در حال شکل گیری است. ما دو تیم خوب در تاریخ داشتیم، یکی 1965 منچستر بود، اسامی را نگاه کنید مانند تختی، صنعتکاران و مهدی زاده که همه افراد بزرگی بودند. تیم دوم 1998 ...
تصاویر/ خانم بازیگر “ویلای من” مهران مدیری با تیپ فشنی در خیابان
کتاب زنانه ای است. رفته بودم نشر چشمه و مد نظرم بود که کتابی بخرم. یک دفعه بین کتاب های شعر کتابی پیدا کردم که عکس طراحی روی جلدش خانمی است که انگار بالای سرش یک پرنده است. دیدم چقدر این کتاب طراحی جلد بامزه ای دارد. آن را برداشتم. اسم کتاب این بود؛ نان فقط یک واژه نیست . شما باورتان نمی شود من تمام این کتاب شعر را همان جا خواندم! سولماز صادقی زاده ...
بی تاب دو چیز بودم؛ سینما و برف/ تارزان شدم، بعد از سه روز تشنه و گشنه از جنگل به شهر برگشتم/ 28 مرداد ...
.... من برای این که بتوانم با اینها مباحثه کنم خیلی کتاب می خواندم و گاهی جلوی دانشگاه می رفتم و با دانشجویان چپی مناظره می کردم. تقریبا تا سال سوم دبیرستان تمام آثار ادبی جهان را خوانده بودم. از جنگ و صلح و آناکارنیا ی تولستوی گرفته تا کارهای ویکتور هوگو، دیکنز، بالزاک و ... اندک اندک بعد از این که دیدم مبارزات سیاسی به دلم نمی چسبد دچار یک دگردیسی در ذهنم شدم و گفتم انسان باید برود و در طبیعت ...
مصاحبه پر سوژه بهاره رهنما؛ حذف از سینما بعد از طلاق، ترس تلویزیون از او، دعوای توییتری، فیلمسازی درباره ...
این سال ها هیچ یک از این موارد دیده نشده است؟ چرا این دو هزار زندانی مالی که با یک تیم آزاد کردیم دیده نشده است؟ چرا سوزن دوزی و کتاب خانه ای که ما برای اولین بار در سیستان و بلوچستان افتتاح کردیم دیده نشده است؟ یک جاهایی مخصوصا در چهار سال اخیر من در بحران های خیلی عجیبی قرار گرفتم که همه این کارها را انجام دادم، اگر در کنارش اتفاقاتی که در زندگی شخصی ام رخ داد که نباید درباره آن صحبت می ...
فقط خودمون هستیم و خدای خودمون!
حال خیلی بدی داشتم. از اینکه می دیدم دوستان و رفقایم هرروز جلوی چشمم پرپر می شوند و هیچ کس فریادرس ما نیست، عجیب دمغ و برافروخته بودم. دنبال کسی می گشتم که حرف هایم را به او بزنم. در نهایت سادگی و اخلاص، به سرم زد به دفتر بنی صدر تلفن بزنم و بگویم چه بر سر ما می آید و از او تقاضای کمک کنم. سیستم مخابراتی خرمشهر کاملا از بین رفته و تنها راه ارتباطی ما با بی سیم بود؛ لذا خودم را به سپاه آبادان ...
عنایتی: با کسی جنگ ندارم و توقع داشتم بازیکنان استقلال در اردو شرکت کنند
و به امید خدا و کمک امام زمان (عج) از این دو مرحله به سلامت عبور خواهیم کرد. اگر تعامل با تیم امید نباشد دوباره همان مشکلات سال های قبل تکرار می شود. همه دوستان و باشگاه ها همکاری کنند تا از این پیچ عبور کنیم. سرمربی تیم فوتبال امید ایران یادآور شد: نه اهل مقابله با کسی هستم و نه دوست داریم مقابل تیمی باشیم. تمام تفکر ما روی تیم امید است. در این چند روز که به ترکیه می رویم، بازیکنان در ...
گفت و گویی خواندنی با حامد بهداد از کودکی و رفاقت تا خانواده و سینما | بازی در درباره الی را به خاطر قهر ...
که تحمل کرده ام، دوست نداشتم درباره ی نیشابور و مشهد حرف بزنم. او بود که وقتی گفتم متأسفم که تهران نماندم و رفتم خراسان، برگشت به من گفت تو لیاقت نداری! چون همه جور جامع و مانع قبولش داشتم و مدتی هم بود که خودم به نتیجه ی مشابهی رسیده بودم، منتظر یک اشاره و تلنگر اساسی بودم. این حرفش تلنگر جدی بود و بعد همه چیز تا ابد برایم حل شد. فهمیدم باید منت دار و وفادار خاک و جغرافیایی باشم که در آن پرورده ...
احمدرضا احمدی 10 سال قبل در 73 سالگی: دوست دارم 83 سال عمر کنم!
. درباره تکرار هم باید بگویم، همه شعرا با یکسری مفاهیم و کلمات به گونه های مختلفی شعر می گویند و من هم اینگونه هستم. مدتی با شعر گفتن فاصله پیداکردم. مدتی که در سی سی یو بودم شروع به نگارش نمایشنامه کردم و شب ها پرستاران از من درباره روند نمایشنامه می پرسیدند. این نمایشنامه از سوی داود رشیدی برای اجرا مورد استقبال قرار گرفت که اجرا نشد. محمد چرمشیر هم برای این نمایشنامه کمک ...
عشق اول هرگز فراموش نمی شود/ جامعه خالی از اخلاق است
حزب دموکرات را آنقدر دنبال کردند که نیکسون استعفا داد، این کار را تلویزیون نمی توانست انجام دهد و فقط کار روزنامه نگار بود. من این کار را درباره تمام اخبار و حوادثی که دنبال می کردیم، انجام می دادم و آنها را می نوشتم چون یکی از سردبیرهایی بودم که از روزنامه نگاری شروع کردم و چون سال ها خبرنگار بودم، می دانستم که خبرنگاری چیست و یک تیمی در مجله دنیای جوانان درست کردم که همگی را خودم از دبیرستان ها ...
علیپور: همه جانم را برای پرسپولیس گذاشتم و سرجمع چهار میلیارد نگرفتم / با رباط پاره بازی می کردم
تمرین چه از بابت مصدومیتی که نمی دانستم خوب می شود یا نه. به خاطر همه این ها تحت فشار بودم و سنی هم نداشتم 15 یا 16 سال داشتم. (گریه می کند) ولی چیزی که بود واقعاً آقا پژمان 6 سال بدون منت برای پرسپولیس بازی کردم و این قضیه را هیچکس نمی دانست تا این لحظه که شما پرسیدید چون دوست نداشتم ولی الان خدا را صد هزار مرتبه شکر همه چیز اوکی است چون پای راستم را عمل کردم و آن مصدومیت برای پای چپم بود. ادامه ...
مرور یک تاریخ با ر- اعتمادی ؛ نویسنده ای که سلطان نشریات جوان پسند بود و آثار پرفروش می نوشت/ با هیچ ...
مستند نمی کنیم. شما همین الان بروید به نگهبان دم در بگویید در خانه اعتمادی دویست تن طلا بود، اصلا نمی پرسد اعتمادی چیکاره است که 200 تن طلا دارد یا اصلا 200 تن طلا هزار متر زمین می خواهد، خانه اعتمادی فقط صد متر است؛ سریع می رود یک ساعت بعد تمام تهران می فهمند در خانه اعتمادی دویست تن طلا است. در اروپا یا آمریکا این حرف را بزنید سریع از شما می پرسند چرا. متاسفانه قدرت نفوذ شایعه در کشور ما بسیار است ...
رفاقت احمدرضا و سهراب/از خانه "درد"تاباغ"آرامش"
چه دیر فهمیدم که انسان یعنی عجالتا. ایران مادرهای خوبی دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفکران بد! و دشت های دلپذیر ! حالا اما هردو رفیق ، از خاک به افلاک سفر کرده اند.دیروز سهراب و امروز احمد رضا . اما من تردید ندارم که هردوشان ، هرجا که هستند، هنوز ، خروار خروار صدای جیک جیک گنجشکان را لای درخت های نارون امیر آباد می شنوند! . احمدرضا احمدیِ شاعر را که دیروز از خانه ی درد !به آرامشِ باغ رسید ...
جناح سرزنده ای از شعر را نمایندگی می کرد | درباره وفور قافیه در شعر با احمدی موافقم
در قله شعر بدون وزن ایستاد. آیا منظور شما از سستی کلام شعر او قافیه است که در شعرش گم می شود؟ من به هیچ وجه شعر احمدی را به دلیل نبودن قافیه، آسیب پذیر نمی دانم و اصلاً چنین نظری ندارم. اگر هم او حرف هایی درباره شعرهای قافیه مند می گوید و با شاملو هم چالشی دارد، بحث دیگری است که من هم از وفور قافیه در شعرهای نیما فریادم برآسمان است. اما نمی توانیم از کنار نیما و شاملو بگذریم. به خاطر ...
روایت محمدرضا فروتن از حضور در فصل ماهی سفید / قربان نجفی: فیلم به دنبال ترویج زیبایی است
که به من اعتماد کردند، تشکر کنم. ما یک گروه حرفه ای بودیم و من هر روز که در صحنه فیلمبرداری بودم از تک تک عوامل یاد می گرفتم. در سال 88 در فیلم چهل سالگی آقای رئیسیان نقش دختر کوچک آقای فروتن را بازی کردم و برایم افتخار بود که این بار هم تجربه همبازی شدن با ایشان را داشتم. من در ابتدای راه بازیگری هستم و امیدوارم مثل ایشان در ادامه مسیر حرفه ای خودم سالم و موفق رفتار کنم. فصل ماهی سفید ...