سایر منابع:
سایر خبرها
شیر سامرا پیشنهاد رشوه آقازاده ها را نپذیرفت
، عاشق کربلا بود و همیشه می گفت ای کاش در کربلا همراه امام حسین (ع) بودم. در سال من را سه چهار بار به زیارت کربلا می برد اما یک بار به من گفت: مادر من شرمنده هستم اما در این سفر به کربلا نمی توانم شما را به همراه خودم ببرم و این تنها سفر مهدی بدون حضور من بود. بعد از چند روز از سامرا با من تماس گرفت و گفت: مادر من سامرا هستم، اگر اجازه بدهید چند روزی اینجا بمانم و به رزمندگان کمک کنم و من نیز با ...
فروش فرزند در بازار به خاطر برپایی روضه امام حسین (ع)
سکوت را زن شکست، طاقت نیاورد. فضای خانه انگار بر سینه اش سنگینی می کرد. گفت: تا کی می خواهی بنشینی و فکر کنی؟ خب گناه که نکردیم! هر سال می توانستیم، امسال دیگر نمی توانیم، ان شاءاللّه سال بعد، از خودشان بخواه تا دوباره دستمان را بگیرند و ما خیمه ی عزایشان را بر پا کنیم... مرد انگار از خواب عمیقی بیدار شده، با بهت و حیرت به زن خیره شد. بعد از چند لحظه، سرش را به چپ و راست تکان داد، چنگی ...
خیانت زن جوان را به دادگاه کشاند / مادرشوهر عروس مچ گیری کرد !
خودش هم می داند اشتباه کرده است. می داند اگر در مورد همسرش خوب تحقیق می کرد، حالا کارش به اینجا نمی رسید. زن جوان می گوید: من و شوهرم چهار سال پیش با هم آشنا شدیم و روزی که با هم حرف زدیم، هدف هردویمان ازدواج بود و دنبال وقت تلف کردن و خوشگذرانی نبودیم. شوهرم در تهران دانشجو بود، اما در شهرستان نزد خانواده اش زندگی می کرد. یکسال بعد به خواستگاری ام آمد و خانواده ها هم موافق بودند و بعد هم ...
تهران ، نماد عشق می خواهد/ خاطره بازی با بانوی سرخ پوش
به گزارش اقتصادنیوز در این یادداشت آمده است: بانوی سرخ پوش را دیدم. دُرست چهل سال پس از اینکه برای همیشه در نزدیکی ضلع شمال شرقی میدان فردوسی گم شد ، همانجایی که هر روز ساعت ها منتظر می ماند. بانوی سرخ پوش نماد عشق تهران شده بود، بی آنکه خود بخواهد یا حتی خود بداند. سالیان سال در جایی مشخص می ایستاد و طرز نگاهش به این می مانست که لحظه ای دیگر کسی او را در آغوش می گیرد، به همان شدت چشم انتظار. ...
توصیه رهبری در خصوص خواندن روضه مستند و معقول/ روضه خوانان محور مجالس عزاداری برای سیدالشهدا هستند
نیستند بر سر مزار آنها رفته، روضه سیدالشهدا را خوانده و زیارت عاشورا را قرائت کنید و سپس پیراهن عزای امام حسین (ع) را بر تن کنید. مشاهده می کنیم محرم آن سال با محرم سال های دیگر متفاوت است. این استاد حوزه علمیه با اشاره به حب اهل بیت (ع) و آثار آن بر زندگی دنیوی و اخروی انسان گفت: مادری از دنیا رفت. پسر این مادر نقل می کند وقتی نوجوان و جوان بودم و از روضه باز می گشتم مادرم در چهارچوب در ...
پشت پرده جنجالی ترین انتقال تاریخ فوتبال ایران/ رد پای قلیچ در مناقشه بزرگ هاشمی نسب با پرتاب مشت و ...
پیش از سوار شدن بازیکنان به اتوبوس رخ داد: باید برای تمرین می رفتیم. بازیکنان آمدند در سالن هتل چای و نسکافه ای می خوردند و بعد سوار اتوبوس می شدیم. همه آمدند و رفتند داخل اتوبوس و مهدی هاشمی نسب و مهدی تارتار آخرین نفرات بودند. وقتی مهدی آمد چای را بردارد من به او گفت:” آقا مهدی چرا این کار را کردی؟” گفت چکار کردم؟ گفتم آن حرکت زشت را با آقای کماسی انجام دادی. گفت به تو که ...
ماجرای زنی چادری، که تتو زد و چادر را کنار گذاشت
، ارزش هایم و شیمای جدید کنار بیایم و برای همین، پیشنهاد طلاق توافقی را دادم. و شیما گفت: این بهترین هدیه زندگی ام بود، ممنونم دانیال!!! شیما بی تفاوت به سخنان پر از حسرت همسر، نشسته بود و با ناخن هایش بازی می کرد. دانیال که ساکت شد، سرش را بالا گرفت و گفت: دانیال حقیقت را می گوید. راستش را بخواهید من از همان وقت که خانه پدرم بودم، با حال درونی و نمای ...
وطن ما اسلام است
دادند و سلام بر شما خانواده های شهدا، سلام بر پدر و مادر عزیز و گرامی که عمری برای من زحمت کشیدند و من را خجالت زده کردند. خداوندا من غرقم در دریای گناه و گیر کرده ام در باتلاقی از معصیت که بار گناهانم به اندازه کوهی بر شانه ام سنگینی می کند، خداوندا من راهی اکنون جز توبه به درگاه تو نمی بینم، پروردگارا اگر با من به عدل رفتار کنی و با عدالت بخواهی من را محاکمه کنی جایی در بهشت ندارم و ...
پسر ارباب حسن فصیح که به آمریکا رفت و از درخونگاه نوشت
نام آقای فروهری گفت فردا می توانی بروی جنوب؟ گفتم باشد می روم. فرداری آن روز اول صبح رفتم مسجد سلیمان و بعد رفتم اهواز و در اهواز برایم کار درست کردند. پایه حقوقم دو هزار و سیصد تومان بود و در جنوب چهل درصد هم اضافه می دادند به علاوه یک خانه مبله شرکتی. قبول کردم 2 شهریور 1342 رفتم اهواز. از وقتی از آمریکا برگشتم یک سال بدون کار بودم تا این که بالاخره با شرایط کنار آمدم و آدم شدم شروع کردم به ...
مرور زندگی بنایی که پیرغلام شمیران شد | حکایت عقد اخوت حاج احمد با شاه حسین
. بیشتر وقت ها در خانه بود و بنایی هم نمی کرد. فقط در همان هیئت محبان الزهرا(س) محله پاچنار آن هم با صدای خیلی خسته و ضعیف کمی می خواندند که البته بیشتر صحبت می کرد تا صوت داشته باشند. حاج احمد، 3 دختر و 2 پسر داشت. از همان سال ها تا به الان یادم هست که خانواده بسیار گرمی داشتند. فرزندان بسیار خوب و مؤمنی تربیت کرد. مجید پسر حاج احمد، از خلبان های خیلی خوب در خارج از کشور بود. حاجی به او گفت ...
فرار با پاهای خون آلود از زندان ابلیس
.... دختر نوجوان درحالی که بغض پشت هجی کلماتش پنهان شده، می گوید: من 14 سال بیشتر ندارم و به خاطر شرایط حاکم در خانواده مجبور به فرار شدم؛ خانواده ای خشن و سختگیر با محدودیت های زیادی که برایم قائل بودند؛ حق هیچ گونه اظهارنظری نداشتم، باید به خواسته ها و حرف های آنها توجه می کردم. خسته شده بودم، بارها خودکشی کردم که نافرجام بود، شاید خدا دوستم داشت اما دیگر نمی توانستم فضای خانه را تحمل کنم ...
کارآگاه بازی پسر مقتول، قاتل را گرفتار کرد
رفتیم همان پسری که با او درگیر شده بودم همراه برادرش، پدرش و عمویش پشت در بودند. آن ها شروع به فحاشی کردند و بعد هم با ما درگیر شدند که عموی او با چاقو ضربه ای به پدرم زد و او را زخمی کرد. در آن درگیری من هم با چوب قاتل پدرم و برادرش را زدم که آن ها هم زخمی شدند. در ادامه پدرم و دو برادر زخمی به بیمارستان منتقل شدند، اما پدرم فوت کرد و آن ها زنده ماندند. پس از قتل پدرم دو برادر فراری شدند، اما قاتل و ...
قدردانی از 26 خانواده شهید و عوامل مستند آبروی کوچه ها
مراسم اظهار داشت: بعد از گذشت سال ها از جنگ تحمیلی ممکن است وقایع از یاد ها برود به همین دلیل لازم است برای نسل نو قهرمانان واقعی جامعه معرفی شوند، بهترین کسانی که می توانند به خوبی درمورد شهدا صحبت کنند هم کسانی هستند که او را درک کرده باشند. وی افزود: همسر، فرزندان و والدین شهدا بزرگترین رسانه معرفی شهدا هستند. در دیدار با رهبر معظم انقلاب ایشان به خانواده شهدا فرمودند شما باید معرف ...
انتقام از برادر با اسیدپاشی
. بررسی های ابتدایی نشان می داد متهم بعد از ریختن اسید روی برادر خود اقدام به خودسوزی با اسید کرده بود. بعد از پانسمان زخم های متهم، او صبح روز گذشته برای بازجویی ابتدایی به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. گفتگو با برادر اسیدپاش/ اسیدپاشی به خاطر اتهام ناموسی -از اتهام قبلی ات بگو. چه شد که دستت به خون آلوده شد؟ 13 سال قبل تحت تأثیر حرف ...
حجره های مدارس دینی را برای انبار به کسبه بازار اجاره دادند!
. منظور از وسایل دیگر، به کارگیری زور و خشونت در اجرای کشف حجاب بود. آژان ها یا همان پاسبان ها، در کوچه ها و معابر رفت و آمد می کردند و به زن های محجبه اخطار می دادند. از یک جایی به بعد، چادرشان را می گرفتند و پاره می کردند! آنطور که گفته اند، جوی های آب کنار بعضی از خیابان ها، از چادر انباشته می شد! بسیاری از زن ها از ترس آژان ها، فرار می کردند و خودشان را به آستانه خانه ها می رساندند. از سال ...
سرو کله نسرین مقانلو بلاخره پیدا شد | چهره باورنکردنی نسرین مقانلو جگر همه را سوزاند
ی قبل در امریکا تحت درمان بوده و روز حادثه بعد از مصرف داروهایش برای استراحت به اتاق خواب رفته است. اما دقایقی بعد وقتی مادرش به داخل اتاق رفت متوجه شد او دچار حالت تهوع شده و حال خوبی ندارد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و زمانی که امدادگران راهی خانه او شدند بعد از معاینه اولیه دریافتند وی جان باخته است. بررسی های اولیه متخصصان پزشکی قانونی احتمال مسمومیت دارویی را علت مرگ پسر 26 سال ...
نقشه شوم یک زن خیانتکار برای قتل پسرش
...: زمستان سال 1400 پسر 20 ساله ای به نام پرهام گم شد. مادر وی به نام پروانه که به پلیس آگاهی رفته بود، گفت:صاحب یک پسر و دختر هستم. شوهرم چند سال قبل به جرم حمل مواد مخدر به زندان افتاد و در این مدت من و پسر و دخترم با هم زندگی می کردیم تا اینکه یک سال قبل پسرم پرهام به همین جرم بازداشت و روانه زندان شد. پسرم هفته گذشته از زندان آزاد شد و به خانه برگشت. وی افزود:2 روز قبل پسرم عصر ...
روایت یک خبرنگار از سفر به سردشت
قیامتی به پا شده بود . داغ هایی که سرباز کرده بودند صدای گلایه های زنی مرا به خود آورد بانوی رو به روی خانم پاد ایستاده بود از دردها و سرفه های ناتمام و شبانه روزی همسر شیمیایی اش می گفت. از نبود داروها نبود دستگاه اسکن خانم پاد و با طمانینه خاصی که داشتند گوش شنوایی برای دردهای این خانواده ها شده بودند . باید خودمان را به همایش می رساندیم نمی دانم این همه انرژی ...
صحنه های سانسور شده سریال سربداران کدام بودند؟/ هاشمی گفت قاضی شارح را بُکش+فیلم
امکانات لازم را به تو می دهم تا یک اپیزود دیگر بسازی و در آن قاضی شارح را بکشی. گفتم: باشد روی آن فکر می کنم. بعد هم گفتم: نه، امکانش نیست. گفت: چرا؟ گفتم: مگر قاضی شارح کشتنی است؟ او از اول تاریخ تا الان هست. خواجه قشیری همان مهندس بازرگان است این شخصیت های تاریخی سریال مانند فاطمه، شیخ حسن جوری و خواجه قشیری معادلی تاریخی در عصر ...
قتل بی رحمانه به خاطر ازدواج با دختر 14 ساله
یک منطقه بیابانی دفن کردم؛ اما چون عمیق دفن نکرده بودم حیوانات بخشی از بدن مقتول را خورده بودند. او در توضیح ادعایش درباره نقش مادر مقتول گفت: یک روز مادر مانا من را صدا زد و گفت پوریا مانع ازدواج تو و مانا خواهد بود. من عاشق مانا شده بودم؛ تا به حال دختری به آرامی و زیبایی او در زندگی من نبود. نمی خواستم به هیچ طریقی مانا را از دست بدهم. مادر مانا گفت پوریا را بکش و از سر راهت بردار ...
گفتم: فرزندانم فدای شما آقا فرمودند: فدای اسلام
خانواده بودم. دو خواهر و یک برادر داشتم که همگی از من کوچک تر بودند. ما همه درگیر زندگی عشایری و ویژگی های منحصربه فرد آن بودیم. کودکی من در کوچ و زندگی پر از مشقت زندگی عشایری سپری شد. به علت فوت پدرم در زمانی که هفت سال بیشتر نداشتم و افتادن مسئولیت خانه و زندگی به گردنم، از همان کوچکی، بزرگ بودم و کمتر فرصت بازی و شیطنت های کودکانه را داشتم. من در دوران نوجوانی هم مثل دوران کودکی درگیر زندگی ...
شهید مراد لراوند: خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است
سلام بر شهیدان اسلام از کربلای حسینی تا کربلای خونین ایران و سلام بر ملت شهیدپرور ایران. برادران! من از آن موقعی که خودم را شناختم و مولایم حسین(ع) را برای من شناساندند عاشق شدم و در دلم آرزوی زیارت کربلا را کردم و گفتم حسین جان اگر آن موقع که تو در صحرای کربلا تنها بودی و من هم آنجا بودم در رکاب تو جهاد می کردم و جان خود را در راه خدا و هدف تو می دادم و در همین هنگام خداوند حاجت مرا به ...
روایت آخرین مزار
... نشد احوال مادرم بهتر خانه ما سیاه پوش شد و رفت از آسمان من خورشید فوت شد دخترِ خدیجه خانم این خبر بین روستا چرخید مادر من که سن و سال نداشت زیر خروار خاک شد پنهان کفنش چادر سیاه اش شد شد جوانمرگ "فاطمه سلطان" گفت مادر بزرگ، غصه نخور بعد از این هیچ بی قرار نباش گفت هر وقت ...
حاشیه نگاری دیدار طلاب با رهبر انقلاب/ از فیضیه تا حسینیه امام؛ پایان انتظار 1526 روزه
که از قم عازم بودم، قبل از روشن شدن هوا از خانه بیرون زدم، گنبد طلایی حرم زودتر از آفتاب، مقابل چشمانم طلوع کرد؛ سمت امام می آمدم و راهم از فیضیه می گذشت، قدم هایم را محکم تر کردم و دست روی دیوار فیضیه به راه افتادم، هر کدام از آجرها حرفی برای گفتن داشت؛ یکی می گفت: سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله ی علمیه و عملیه ی خود را به دم شهادت و مُرکب خون نوشته اند. [1] دیگری در ...
بهار در خیابان محو شد؛ رفتی و آن سوی نیمکت نشستی!
قهرمانی ناپولی بعد از 33 سال در بهشت سورچرانی کردید. حتم دارم این شیرین ترین واقعه فصل پیش برای تو بود و دیه گوی کبیر! به نظر من قهرمانی مسلط و غالب خوب ناپولی در سری آ مسلماً قانع کننده ترین قهرمانی در بین پنج قهرمان لیگ برتر اروپا بود. ضمن اونکه بعد از عدم حضور پیاپی در دو جام جهانی همه فوتبال ایتالیا را تمام شده حساب کرده بودند؛ ولی سه باشگاه ایتالیایی، اینتر، رم و فیورنتینا به هر ...
پیامبری که دغدغه اش رنج مسلمانان است+ فیلم
فرستادم این بود در حرم نبوی سلام شما را به پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) رساندم و همراه این متن تصویری از باب البقیع را با واتساپ فرستادم. تعداد مخاطبانی را که این پیام را برای آنان فرستادم، به یاد ندارم. شاید 40 تا 50 نفر ولی همه سیدهایی بودند که اگر در ایران بودم، تماس می گرفتم یا پیام می دادم یا به دیدنشان می رفتم. در این روزهایی که میهمان رسول خدا(ص) بودیم، یا در حرمش به تلاوت قرآن مشغول ...
پدافن، پشتیبان امین آسمان ایران
نمی شدیم. این قدر حجم کار به خصوص برای نیروهای پدافند زیاد بود که اصلا نمی فهمیدیم کی به مرخصی رفتیم و کی برگشتیم یا دیگر چه زمانی می توانیم به مرخصی برویم. یک بار من بعد از دو نوبت ماموریت به بندرعباس برگشتم، رفتم و زن و فرزندم را به بندرعباس آوردم هنوز فرش ها را پهن نکرده بودیم که دوباره برگه ماموریت را به دستم دادند و مجبور شدم خانواده را در همان حال رها کنم و به منطقه بروم. ...