زندگی دختر 16 ساله سیاه شد | تصمیم تلخ در شب ازدواج اجباری!
سایر منابع:
سایر خبرها
دختر نوجوان: پدرم اهل عیاشی است
دختر 15 ساله که به همراه برادر 11 ساله اش از خانه فرار کرده و به مرکز انتظامی آمده بود، گفت: پدر و مادرم حدود 17 سال قبل با یکدیگر ازدواج کرده اند، اما مادرم می گوید در خانواده ای متعصب و سخت گیر بزرگ شده به طوری که در سن 18 سالگی به اولین خواستگارش که پدرم بود، پاسخ مثبت داده است تا از آن شرایط سخت خانوادگی رهایی یابد، ولی بعد از ازدواج ناسازگاری های آنان شدت گرفته و مدام با یکدیگر جنگ و جدال ...
زنی که به اجبار شوهرش طعمه پولدارها می شد
سرگردان خیابان ها بودم و شب ها در گرمخانه ها می خوابیدم. بعد به خانه زنی که دوست اینستاگرامی ام بود رفتم و در خانه اش پناهم داد. بعد از 40روز فرار وقتی با مادرم حرف زدم و دل نگرانی اش را فهمیدم، به خانه عمه ام آمدم تا مادرم را ببینم. مرا به بهزیستی بفرستید، حاضر به بازگشت به خانه شوهرم و همدستی با او در اعمال مجرمانه اش نیستم. ماموران برای بررسی ادعا های این زن به تحقیق از شوهرش ...
مرد ایرانی که 26 زن، 135 بچه و 200 نوه و نتیجه داشت | عیالوار ترین مرد تاریخ ایران را بشناسید | خانواده ...
زن را به عقدش دربیاورد؛ همین سفرهای زیاد بوده است؛ به نظر ما یکی از دلایل اینکه پدرمان زیاد زن گرفته، می تواند سفرهای زیادی باشد که او می رفته. مثلا مادر حسن آقا که نامش محرم بود و مادر من و یک خانم دیگر از زن هایی بودند که پدرم آنها را در آمل دیده و با آنها ازدواج کرده بود. غلامرضا کوچکترین پسر حاج علی است و نام دخترش که کوچک ترین نوه حاجعلی به حساب می آید را به احترام مادر خدا بیامرزش ...
می خواهم مانند حضرت علی اکبر (ع) باشم
پایان به نام کسی که روزی دهنده جهانیان است. گوشه ای از وصیت نامه خود را شروع می کنم؛ اول می گوییم که ای پدر و مادرم و ای برادر و خواهرم در شهادت من اشک نریزید و بر سر نزنید چون به گفته قرآن مجید: شهیدان زنده اند و نزد آفریدگار خود روزی می خورند و هر پنج شنبه اندکی حنا آورید و بر قبرم بمالید چون می خواهم مانند علی اکبر (ع)، حسین (ع) باشم. و باز پرچم سبزی در خانه زنید چون ...
روضه ام؛ میراث پدری است
بودیم و پس از چند سال به این منزل نقل مکان کردیم. این خانه یادگار پدر و مادرم است. پس از فوتشان سهم خواهر و برادرانم را خریدیم تا این منزل حفظ شود. این خانه برای اهالی محله خاطره انگیز و یادگاری به جا مانده از پدرم است. همسایه ها می گویند: این منزل یادگار حاج آقا حیدری است و ما را به یاد ایشان می اندازد. هر زمان به خانه شما می آمدیم حاج آقا یا در حال عبادت بودند یا در حال مطالعه . حوا خانم در طول این ...
تلخ و شیرین یک قرن
به 90 سال پیش است. او همچنین گفت: یادم می آید که نمی توانستم از پله ها بالا بروم و یادم است که وقتی خیلی کوچک بودم دو بار افتادم داخل حوض! فکر می کردم دارم در دریا غرق می شوم. یادم می آید که مادرم می گفت کلمات را درست تلفظ کنم. مادر من بسیار ظریف و نکته سنج و مهربان بود. خانواده ما فرهنگی بود. ما دائم با کتاب سر و کار داشتیم و مادر من از 9سالگی که ازدواج کرده بود، مدام با کتاب سروکار ...
پسری که برای مادرش شوهر پیدا می کند
آمدهای ما هر روز بیشتر می شد. من هم به بهانه ها و مناسبت های مختلف تلاش می کردم به نوعی دست خانواده او را بگیرم تا این که روزی احسان با سروصورتی خون آلود وارد مغازه شد و من هراسان به طرفش رفتم، فکر کردم در مسیر با موتورسیکلت تصادف کرده است اما او به چهره ام نگاهی انداخت و گفت اگر شما با مادر من ازدواج می کردید دیگر کسی جرئت نداشت به مادرم پیشنهادهای زشت و زننده بدهد! خندیدم و گفتم باز غیرتی شدی؟ من ...
شما را به جانبازی در راه اسلام سفارش می کنم
محبت و لطف خود را بر من کامل کن و مرا در طریق اسلام قرار ده و مطیع امام و منتظر امام زمان و مجاهد فی سبیل الله قرار ده و مرگم را شهادت در راه خود قرار ده و عاقبتم را به خیر و صلاح ختم نما و نامه عملم را به دست راستم ده و محمد (ص) و فرزندانش را شفیع و مونسم قرار ده. خدایا به تو پناه آوردم پس تو پناهم ده. پدر، مادر همسرم و برادران و خواهران خوبم و ای اقوام و آشنایان گرامی ام! اکنون که ...
حوادث سیاسی نباید زبان و تعلقات دینی مشترک را به نسیان بکشاند
آخرین جمله از کتاب جانستان، کابلستان رضا امیرخانی خاتمه داد و گفت: رو به روی حرم امام رضا(ع)، جانستان عالم، می ایستیم و سلام می دهیم و برای چشمان بلاکش هندوکش و برای انسان ایران بزرگ دعا می کنیم. فارغ از فقر فرهنگی همچنین گلستان جعفریان در این نشست طی سخنانی گفت: وقتی کتاب را مطالعه کردم دیدم خاتون خواستگارهای زیادی دارد و پدرش روی ازدواج او حساس است. با این وجود این پدر وقتی ...
کار خارق العاده دبیر فیزیک و حکایت عجیب دوازده سال تنهایی
مخارج بالا برای تحصیل به خارج از کشور فرستادم. یک دختر و 2پسر دارم. بعد از فوت مادرم، هرچه داشت به من و برادرم رسید. اوضاع مالی زندگی مان خوب بود. شنیده بودم جایی به نام آسایشگاه کهریزک در حاشیه تهران هست که افراد سالخورده را که کس و کاری ندارند برای زندگی به آنجا می برند. تصمیم گرفتم برای آرامش خودم و شادی روح مادرم که نتوانسته بودم برایش کاری انجام دهم زندگی ام را وقف این آسایشگاه کنم. هفته ای ...
خانم سوپرمدل و دوست صمیمی “تیلور سویفت” مادر شد!
این زوج در شمال نیویورک ازدواج کردند. در آوریل سال 2022، این خانم مدل در مورد اینکه چگونه اولویت هایش از زمان مادر شدن تغییر کرده است، صحبت کرد. او توضیح داد: هر پدر و مادری این لحظه را تجربه می کند. این عمیق ترین تجربه مادر شدن است. من تا قبل از بچه دار شدن هیچ تصوری از آن نداشتم. اولویت های شما تغییر می کنند. همه چیز تغییر می کند. فکر می کنم چند سال اخیر من و ...
اقدام به خودکشی پسر 16 ساله در غرب تهران
کرده بود پدرو مادر هراسان وارد اتاق شدند پدر پسر را به آغوش،کشید و بلافاصله سیلی محکمی به وحید زد او گفت من پدرم اگر تو را کتک زدم دوستت دارم من خودم از کودکی کتک خوردم و این شیوه ای شده برای من من هرگز راضی به مرگ تو نیستم کدام پدر راضی می شود جگر گوشه اش جانش را از دست بدهد اگر تو راندم و کتک زدم فقط برای اصلاح تو بوده واین را از پدرم به ارث بردم ... مادر که از فریادهای پی درپی صدایش ...
خبر بسیار مهم درباره حقوق بازنشستگان | افزایش حقوق بازنشستگان این زمان انجام میشود
کرده ام( امیر عباس، امیرعلی، نازنین زهرا ،نازنین فاطمه) خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام پلاک 14 داشت و من نقش خواهرزاده اش را در 9 سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان ...
معاون رئیسی: راه حل اساسی برای معضل ناهنجاری های فرهنگی شرکت های استارتاپی، حمایت و پشتیبانی از جریان ...
مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی ...
شهید بابایی پرورش یافته مکتب عاشورا بود
این درجه دیده بود. فرمانده پایگاه شکاری شهید بابایی اصفهان گفت: شهید بابایی در فرازی از وصیت خود می نویسد، به خدا من از شهدا و خانواده آن ها خجالت می کشم که وصیت بنویسم، خدایا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار ده، من در این دنیا چیزی ندارم و هرچه هست از آن توست، پدر و مادرم ما به این انقلاب خیلی بدهکاریم. وی افزود: شهید بابایی پرورش یافته مکتب عاشورا بود، شهیدی که در ...
فرار دختر 16 ساله از خانه بخاطر وحشت از پدرش / مرد عصبانی در خیابان با چاقو به جان دخترش ا فتاد + عکس و ...
نمیکردم که یک پدر چنین رفتاری داشته باشد . سحر از کودکیش برایم گفت : هرچقدر فکر میکنم خاطرات قشنگی از مدر در ذهن ندارم او مدام مادرم را میزد بد دهن بود ناسزاهایش تمامی نداشت سر هر چیز کوچکی فریاد می کشید طوری که مادرم از ترس می لرزید به خاطر همین رفتارهایش بود که مادرم تصمیم گرفت از او جدا شود او دراین مدت هم فقط به خاطر من بود که حرفی از جدایی نمی زد اما دیگر رفتارهای پدرم غیر قابل تحمل شده ...
عروس 14ساله ای که همه به او شک داشتند...
...! وقتی خاله ام موضوع را با مادرم در میان گذاشت و پدرم متوجه ماجرا شد ناگهان ولوله ای در منزل ما به راه افتاد. خشم پدر پدرم که خشم و عصبانیت همه وجودش را فرا گرفته بود، چنین تصور می کرد که حتما با پسرخاله ام به دور از چشم او ارتباط عاشقانه داشته و قبلا قرار و مدارهای ازدواج را هم گذاشته ام و اکنون موضوع با خواستگاری خاله ام لو رفته است! هرچه من و مادرم ...
تجاوز تکان دهنده به دختر 16 ساله در رباط کریم
نمیتواند تصمیم درستی بگیرد. من 16سال بیشتر ندارم و به خاطر شرایط حاکم در خانواده مجبور به فرار شدم. خانواده ای سخت گیر با محدودیت های زیادی که برایم قائل بودند حق هیچگونه اظهار نظری نداشتم باید به خواسته ها و حرف های آنها توجه می کردم ، خسته شده بودم، بارها خودکشی کردم که نافرجام بود ، شاید خدا دوستم داشت اما دیگر نمی توانستم فضای خانه را تحمل کنم ، یک روز خیلی گرم از خانه رفتم و الان 3 ...
ماجرای مرگ اگاهی شهید چمران
را می برد و بر می گرداند تا مبادا بروم مدرسه یا پی آقای غروی. طفلک سید غروی به خاطر ازدواج من خیلی کشید. می گفتند: شما دخترم را با این آقا آشنا کردید. البته با همه این فشارها من راههایی پیدا می کردم ومصطفی را می دیدم. اما این آخری ها او خیلی کلافه و عصبانی بود. یک روز گفت: ما شده ایم نقل مردم، فشار زیاد است شما باید یک راه را انتخاب کنید یا این ور یا آن ور. دیگر قطع اش کنید. مصطفی که این را گفت بیش ...
این زن موفق ترین زن خاندان قاجار است/ رضا خان این زن را تنها مرد قاجار می دانست!
آب و غذا در اتاقی حبس کرد. تا پسرش محسن مجبور به طلاق همسر تازه عروسش شد. از طرف دیگر، میرزا علی خان برای از میدان به در کردن نجم السلطنه، به معتمدالحَرمِ خواجه باشی رشوه سنگینی داد. تا او نظر سرورالسلطنه، مادر فخرالدوله را متوجه پسرش، محسن کند. او بالاخره موفق به طلاق دادن دخترِ صمیمی ترین دوستش که کمتر از چند ماه قبل به ازدواج پسرش درآورده بود، شد. میرزا علی خان ...
عکس های جذاب سیبل جان از عروسی تا دختر زیبا و پسر خوش تیپش !
... من با مادرم بزرگ شدم. با خودم عهد بسته بودن بچه هام بدون مادر یا پدر بزرگ نشن... اما همیشه اونجوری که حساب کتاب می کنیم پیش نمیره... وقتی ما جدا شدیم پسرم انگین جان 7 ساله بود دخترم ملیسا 5 ساله... قسمت این بوده حتما! ولی تو ازدواج دومم موفق بودم. الان هم سعی میکنم همیشه با بچه ها وقت بگذرونم. سیبل جان یک سال پس از طلاق ، برای بار دوم با صلحی آکسوت ...
قیام امام حسین علیه السلام در کلام شهدای سیستان و بلوچستان
... شهید حاج قاسم میرحسینی چون ما ادامه دهندگان راه امام حسین (ع) هستیم یزیدیان بر ما خرده گیری کردند. شهید عباس نورایی پدرم من همان راهی را رفتم که حسین علیه السلام و 72 تن از یارانش رفتند. شهید عباس نورایی پدر جان امیدوارم که برادرانم راه مرا که همان راه حسین علیه السلام است دنبال کنند. شهید دادمحمد هوت حسین (ع) را با یارانش چرا شهید کردند؟ به خاطر همین قرآن و اسلام بود. انتهای پیام/ ...
تصاویر/ این پسر 9ساله جوان ترین پدر دنیاست!
1910 میلادی یعنی به زمانی بیشتر از 100 سال پیش برمی گردد. در آن زمان پسری 9ساله با یک دختر 8ساله ازدواج کرد و همان سال هم صاحب فرزند شدند. درباره این خانواده و نام پدر و مادر جوان اطلاع چندانی در دست نیست. فقط می دانیم که آن ها تا چند سال بعد صاحب 4 فرزند شده بودند. چند سال پیش بود که پدر شدن پسر 14ساله انگلیسی سروصدای زیادی به پا کرد. و حالا بعد از چند سال، این ...
به شوهرم خیانت کردم و به مدل مشهوری تبدیل شدم
داد بدون حضور برادر و یا مادرم از خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار نبودیم ولی من با سرویس به مدرسه می رفتم. حتی مجبور بودم بیش از حد متعارف حجابم را رعایت کنم و ... در همین شرایط بود که یکی از اقوام دورمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن زمان 17 ساله بودم که با توافق خانواده ها با اسد ازدواج کردم اما شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده آن ها کاملا متفاوت از خانواده ما بود ...
زن جوان مستاصل از رفتارهای همسر بی بند وبارش | شوهر این زن از او خواسته های نامتعارف دارد!
نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه بیشتر از حضورم در دانشگاه نگذشته بود که با سالومه آشنا شدم. او همکلاسی ام بود و پدرش وضعیت ...
خرید 630 دستگاه واگن مترو برای تهران در پله آخر
تحصیلات مکتب خانه ای داشتند/مادرم خانه دار و پدرم بافنده بود. تحصیلات مادرتان چه بود؟ تحصیلات مکتب خانه ای داشت. تحصیلات پدرتان چه بود؟ ایشان هم همین طور. پدر و مادر شغل دولتی داشتند؟ خیر؛ مادرم خانه دار بود در آن موقع خانم ها خیلی کم شغل داشتند و پدرم بافنده بود. پدر و مادرتان به تحصیلات شما اهمیت خاصی می دادند یا خودتان خودجوش علاقه داشتید؟ ...
همسر عباس امیرانتظام: در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام
حضورش در بانک جزو هسته اصلی بنیانگذاران بیمه کشاورزی بوده است. بعد از انقلاب به خاطر تخصص مجبور شدند او را در بانک ادغام شده کشاورزی حفظ کنند. آن طور که می گوید، میزانی ها از تجار شناخته شده در ایران بودند؛ مثلا عموی پدر او، دومین فردی بوده که در سیستم بانکی رضا پهلوی حساب باز کرده و در آن بانک، دارای شماره حساب دو بوده است. مادر پدرم، نوه مظفرالدین شاه و دختر سالارالدوله بود و در ...
خیانت زن متاهل رنگ خون به خود گرفت/ قتل همسر به خاطر رابطه نامشروع!
قانونی منتقل شد و آرمین در تشریح جزئیات ماجرا گفت :ما به تازگی به خانه جدید اسباب کشی کرده بودیم اما چند ماه بود که خانه مان کابینت نداشت .سه ماه قبل مرد جوانی که کابینت ساز بود به خانه مان آمد تا کابینت ها را نصب کند .بعد از آن ماجرا بود که متوجه رابطه تلفنی همسرم با یک مرد غریبه شدم. وقتی شماره مرد غریبه را از گوشی همسرم بر داشتم متوجه شدم همان نصاب کابینت است. وی ادامه داد: من چند بار در ...
بی عفتی شرم آور دختر خاله و پسرخاله جوان با هم
من کمک مالی کرد اما چند روز بعد با من تماس گرفت و گفت شوهرش متوجه ماجرا شده است. او مرا ترساند و گفت، باید رحمان علی را بکشیم. روز حادثه به خانه آنها رفتم. با چوب ضربه ای به سر شوهرش زدم. با هم درگیر شدیم و عشرت با لوله آب چند ضربه به شوهرش زد و باعث مرگش شد. او سپس از من خواست از آنجا بروم تا با صحنه سازی قتل را در جریان سرقت نشان دهد. با اعتراف دو متهم به قتل آنها به بازسازی صحنه جنایت ...