سایر منابع:
سایر خبرها
علی آرزو داشت بی نشان بماند | فرمانده لشکر عملیاتی خاتم الانبیا(ص) درباره این شهید چه گفت؟
، پول خرید کادو مامان را فراهم کرد و آن جشن تولد به یکی از خاطره های خوش زهرا خانم و بچه ها تبدیل شد. زهرا خانم نمی دانست پسرانش برای شادکردن دل مادر چقدر به سختی افتاده اند، اما می توانست حدس بزند پسر بزرگ خانه مثل همیشه بیشترین سهم را در تدارک جشن دارد. وقتی علی و محمد به مادر هدیه می دادند، زهرا خانم بی اختیار حرف دلش را به زبان آورد: علی تو باید همیشه کنار محمد باشی. تو باید... داداش ...
شهید حججی چگونه برات شهادتش را گرفت؟+فیلم
و سرنوشت همه افراد نوشته می شود، در گوشه ای از حرم امام رضا (ع) نشسته بودیم که بعد از مدتی از آقا محسن جدا شدم و به صحنی دیگر رفتم تا بتوانم در جایی تکیه دهم. قبل از اینکه مراسم قرآن به سر در حرم امام رضا (ع) آغاز شود، همانطور که در صحن حرم امام رضا (ع) نشسته بودم، آقا محسن به من پیام داد. در این پیام نوشته بود: مامان تو را به خدا برایم دعا کن قسمتم شود تا به سوریه بروم و نزد حضرت زینب (س) روسفید ...
مشقِ حسابداری با فروشندگی در خیابان؛ گفت وگو با دو کودک کار در سنندج
... ادامه دادم که خودت خرجی خانواده ات را می دهید؟ جواب داد: بله خودم کار می کنم و خرجی خانواده ام را میدهم، پدر و مادرم نمی توانند کار کنند، اون خانمی که تو ماشین نشسته بود مادرم بود، اون ماشین رو هم خودم خریدم، پول جمع کردیم و سال 97 ماشین را خریدم، پدرم هم هر دو تا دستش معلوله و نمی تواند کار کند. کم کم از دردل هایش می گفت، هر دقیقه که می گذشت بیشتر اعتماد می کرد و از وضعیت ناخوش زندگیش سخن ...
سیدمجید بنی فاطمه و فریدون کریم پور در کربلا مداحی کردند+فیلم کامل
گفته مقتل جالس علی صدره هر کی فهمید گریه می کنه ای وای و علیک بالبکاء بین اون شلوغیا تنها موند وعلیک بالبکاء نگران خیمه زنها بود و علیک بالبکاء چه غمی تو صورتش پیدا بود و علیک بالبکاء که سرش به دامن زهرا بود یوماه، یوماه سم مرکب گریه می کنه ای وای مادر هر شب گریه می کنه ای وای آسمون از داغ تو پریشون شد بس که ...
شهید شعبان نصیری به عنوان الگو به جهانیان معرفی شود
ابتدای این گفت و گو سردار نقدی گفت: هر جا پنجره ای از جهاد باز بود، شعبان نصیری آنجا بود. از جهادِ با گروهک ها در قبل از انقلاب گرفته تا دورانِ دفاعِ مقدس و بعد تلاش های فرهنگی و خدمات رسانی در آفریقا، سیستان و بلوچستان، خوزستان، تهران و البرز، تا اینکه جبهه ای به نام دفاع از حرم گشوده شد، با وجودی که شعبان باز نشسته شده بود، نه الزامی برایِ حضورش در جبهه دفاع از حرم بود و نه توقعی، دست از جهاد بر ...
روایت سرمایه گذاری پرسود شهید امیرحسین محمدعلیخانی !/ وقتی شهادت حاج قاسم زمینه ساز یک تحول بزرگ شد
رضایت بدهید تا من به آرزوی خودم برسم . پدر شهید محمدعلیخانی ادامه داد: بیست روز به شهادتش هم مانده بود که به منزل آمد و بدون اینکه کفش هایش را دربیاورد روی زمین نشست و کشان کشان رفت و خم شد و پاهای مادرش را بوسید و گفت: مادر گره کار من به دست شما باز می شود که به خاطر دارم همسرم هم گفت: تا به امروز پسر من بودی اما از این لحظه به بعد تو را به امام حسین(ع) میسپارم و خداوند هر چه که صلاح می ...
جزئیات قتل هولناک در پاکدشت | افشاگری زن جوان شوهرش را پای چوبه دار برد
زن جوان با قدم های لرزان و چشمانی نگران به سمت اتاق افسر پرونده رفت؛ به چند قدمی اتاق که رسید مکثی کرد. انگار مردد شده بود، ناخودآگاه به عقب برگشت؛ می خواست اداره پلیس را ترک کند. با خودش فکر کرد بهتر است برگردد وهمچنان به سکوت 6 ماهه اش ادامه دهد، اما باز پشیمان شد. این بار دل به دریا زد تا راز جنایت شومی را که مدت ها در دل نگه داشته بود فاش کند. زن جوان آهسته وارد اتاق شد و با صدایی لرزان سلام کرد بعد هم گوشه ای ایستاد. ...
سرنوشت دختر جوان که قربانی بدخلقی پدر و اعتیاد برادرانش شد + جزییات
و به هر قیمتی شده می خواد حرف خودشو به کرسی بنشونه. تازه وقتی حرف از مشکلات ما وسط میاد اخموشو گره می زنه و میگه بچه های من، ژنتیکی مشکل عقلی دارن. می دونین چیه، بابام اعتقاد داره به زن جماعت نباید رو داد و همیشه با رفتارای تند و بد اخلاقی هاش خونه رو جهنم می کنه. قطرات اشک از چشم های زن جوان جاری شد. سرش را پایین انداخته بود و با صدایی بغض گرفته افزود: داداش بزرگم اولین ...
هیچ آفتی مثل بی تفاوتی نیست
...، دست از پا خطا می کردن، محال بود بزرگتر های محله، شانه هاشون رو بالا بندازن و بگن: به من چه . اون ها خوب می دونستن به من چه، به به تو مربوط نیست ختم میشه... به من چه به به تو مربوط نیست ختم می شود مادربزرگ می گفت: کار ما از وقتی خراب شد که به من چه افتاد سر زبان ها. از وقتی که مراقبت از همدیگه و حساس بودن به خوب و بدِ همسایه و هم محله ای، مساوی شد با فضولی و دخالت. قبل ...
فرمانده دسته ای که راضی به ازدواج نمی شد!
از اتاق بیرون آمد و رو به من کرد و ناراحتی گفت: مادرجان، ببین پدر دارد به من باج می دهد تا ازدواج کنم. سرانجام با اصرار های فراوان حاضر شد به خواستگاری برویم. همه چیز به خوبی و خوشی گذشت تا روزی که مراسم عقد کنان شد. همه چیز مهیا شده بود. در مراسم از نوار کاست استفاده شده بود در همین لحظه شهید به سراغ من آمد و گفت: مادر جان دیدید من تمایل به ازدواج نداشتم. با دلخوری به او گفتم مادر جان ...
قصه روزی که نکیسا و داداش زاده را با دستبند بردند!
داداش زاده در ادامه آمده است: متاسفانه ما همیشه این مشکلات را داریم. با وجود اینکه خودم شهرستانی هستم و بچه گیلانم و ملوان انزلی در لیگ حضور دارد اما همیشه گفته ام ما برای اینکه لیگ خوبی داشته باشیم باید استقلال پرسپولیس قدرتمندی داشته باشیم. متاسفانه از آنجایی که این دو تیم هنوز خصوصی نشده و در دست وزارت ورزش هست هر سال مشکلاتی برای آنها وجود دارد. من قبلا هم گفتم وقتی آقای درویش را از ...
بابا برایم نماد ایستادگی، مقاومت و صبر است
ولی برای آن روزهای امنیت و آرامی شنیدن رنج هایی که بابادوام آورده خون غرور می دواند در رگهای نوجوانی ام. اما باز هم بزرگتر شدم و می دیدم که بابا یادداشت هایی می نویسد و به جلساتی می رود. قرار شده بود به همت آقای دکتر کامور روایت های بابا در قالب کتابی نوشته شود. بزرگتر شده بودم و هر روز می دیدم تلاش های نویسنده را برای ساخت یک پژوهش کامل و همکاری بابا و مادر را برای بازآفرینی خاطرات. کتاب که بعد ...
روایتی از زندگی دو برادر تندرو در حلقه یاران مصباح یزدی!
.... نکته قابل توجه اما موضع گیری های پناهیان درباره نحوه برخورد با مساله حجاب است. تنها چند ماه قبل از اینکه پناهیان در خیابان ها لیدر جریان معترض به بی حجابی شود و عکس شیخ انقلابی را در دست بگیرد، در گفت وگویی اعلام کرده بود که ارشاد از طریق پلیس ممکن نیست. این مساله اجتماعی است. وقت امر به معروف و نهی از منکر هم الان زمانش نیست. ما در مرحله دعوت هستیم ابتدا باید دعوت کنیم و بعد به آن امر کنیم ...
حسین (ع) متواری یا حسین (ع) قائم؟!
جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ... (هرکس سلطان جائری را ببیند که علناً حرام خدا را حلال، عهد های الهی را نقض، با سنت رسول الله (ص) مخالفت، با بندگان خدا با ظلم و گناه تعامل می کند و در برابر او با قول و فعلش تغییری ایجاد نکند، پس حقش است که در جهنم همنشین او باشد). بدون هیچ شک و تردیدی سیدالشهدا (ع) قبل از قیام خود از جزئیات شهادت خود آگاه بود. ایشان با علم به شهادت خود به سمت مکه و سپس ...
فال شمع روزانه | فال شمع سه شنبه 17 مرداد 1402
/ تنوعی در زندگی شما ایجاد خواهد شد به گونه ای که سمت و سوی زندگی شما رو به بهبودی خواهد رفت.و زندگی را با طعمی بسیار شسرین تر از قبل خواهید چشید. / از یک توانایی بالا در خودتان در آینده ای نزدیک بسیار بهره مند خواهید شد دوری و بی خبر ماندن از کسی شما را آزار می دهد و باعث غم و غصه شما شده است.این دوری به زودی تمام خواهد شد / در کاری بیش از اندازه بر خود سخت گرفته اید .اگر در این مورد ...
مادران درباره سرودهای مذهبی این روزها چه می گویند؟
گروه زندگی؛ راضیه ابراهیمی: بین کلمات آغشته به خیر خواهی و تواضع مداح محبوب و فرامرزی، میثم مطیعی غرق شده ام، تاکید می کند که مداح ها را خواننده نکنید، به این جمله اش که می رسم بی اختیار ذهنم سُر می خورد سمت حرف های چند روز پیش دوستم. مریم می گفت: به حال و هوای دهه کرامت پارسال که فکر می کنم می بینم اصلاً قابل مقایسه با حال و هوای امسال دخترم نبود، سرودهایی که امسال در دهه کرامت از شبک ...
فدایی اسلام
حنا یادش نرود، به یاد اون دختری هم که می خواستید برام بگیرید باشین، فکر کنید من هستم... پولی رو هم که قرار بود برای دامادیم خرج کنید روی مزارم بذارین و جلو ضدانقلاب گریه نکنید که دشمن شاد نشیم. *** همراه چند نفر دیگر از دوستانش برای اعزام به منطقه، در پادگان امام حسن (علیه السلام) تهران مستقر شدند. یکی از بچه های روستا به آنها گفته بود: من تحقیق کردم و فهمیدم عملیات بزرگی در ...
غفلت سنج را روشن کنید!
بابایی هستی؟ و شما می گویید: متوسطِ نه چندان خوب! . مصاحبه کننده ادامه می دهد: بابای خیلی خوب چه خصوصیاتی داره که تو نداری؟ ممکن است شما جواب بدهید: بابایی که برای بچه هاش وقت می ذاره، باهاشون بازی می کنه، زود عصبانی نمی شه، شبا زود میاد خونه؛ ولی من الان نمی تونم کارم رو کم کنم. گرفتاری ها زیاد شده و نمی ذاره به اندازه به خونواده رسیدگی کنم اینجاست که مصاحبه کننده نکته ای را به شما تذکر ...
یکی بود که هنوز هم هست!
یگری می شود، اینجا شروع یک زندگی است که با پایان زندگی دیگر رقم می خورد و ملک ناز فرشته نجات جانشان می شود. حالا که خیران جان بخشیدن زندگی را به تصویر می کشند، راهی هموار شده است که حکایت از همان زلالی درون انسان دارد و تو را از هر قید و بندی به جهان فانی، آزاد می کند. اهدای عضو؛ تصمیمی که زندگی دوباره می بخشد. با این حال در روز خبرنگار نگارنده با این چند جمله خواست بیان کند که نامت برای همیشه در ذ ...
قصه مادری که پسرش را به علی اکبر امام حسین (ع) بخشید
نمی آورد و از خجالت مدام تلاش می کرد زودتر از بغلم بیرون بیاید، این بار اجازه داد طولانی بچسبانمش به سینه ام. از خودش جدایش کرد. خوب نگاهش کردم. باورم نمی شد. پرسیدم: محمد تویی مامان؟ می دونی چند وقته ندیدمت؟ چقدر بزرگ شدی و دوباره بغلش کردم. حالم را پرسید. تا بخواهم جوابش را بدهم، دیدم حسن آزادیان جلو آمد و بنا کرد به سلام و احوالپرسی. از دلم رد شد که این بچه از اولش هم خوش رو و مهربان بود و مرا هر ...
پسر دریا به خانه پدری رسید
ماموریت رفته و قرار است مدتی در خانه نباشد. کم کم بی قراری هایش شروع شد. می گفت: بابا ما رو فراموش کرده! اتفاقات مهدکودک هم، خیلی آزارش می داد. هر روز که پدران بچه ها دنبال شان می رفتند، داغ دل سامان تازه می شد. یک روز از مهد که برگشت، کیفش را گوشه ای پرت کرد و رفت داخل اتاق و خوابید. سر ناهار گفت: مامان! یه چیزی بگم؟ می دونی امروز بابای یکی از بچه ها با لباس نظامی ش اومده بود دنبالش؟ کاش بابای من ...
شهیدی که شهادتش را خبر داد
ترمینال شرق رفتم. به سختی یک ماشین پیدا کردم و خود را به ترمینال آزادی رساندم تا سوار اتوبوس همدان شوم، 9 شب حرکت کردیم و 3 صبح به مقصد رسیدیم. 21 آبان بود، از آنجا می خواستم به سمت کردستان بروم که جاده بسته بود، باید تا 9 صبح صبر می کردم تا جاده باز شود، خودرو های سبک وسنگین بر سر راه همدان که یک مسیر آن به کرمانشاه و مسیر دیگر به کردستان می رفت، منتظر ماندم تا جاده باز شود. بعد از ...
نفرت پراکنی سیستماتیک و نقض حق آزادی بیان سوئدی
فرماید ما به تو وحی کردیم، همانطور به نوح ابراهیم به موسی و عیسی و بعد از آن وحی کردیم. چندین آیه مانند این آیه می گوید که ما با ادیان غیر از اسلام متحد هستیم. خلاصه این آیه این است که اسلام با هیچ دین دیگری دشمن نیست. یعنی دین اسلام با غیر اسلام یک دین است که از سمت خدا آمده است. وی افزود: کارهایی که غرب انجام می دهد از تشکیل طالبان گرفته تا القاعده و داعش و بوکوحرام، هدفی جز نابودی د ...
مشاجره من و یخچال!
تا در یخچال را باز کردم، یخچالمان داد زد: ای بابا. چرا فرت و فرت در اینجا رو باز می کنی؟ مگه چیزی گذاشتی که ثانیه به ثانیه میای اینجا رو چک می کنی؟ گفتم: صداتو واسه من بلند نکنی ها. کاری نکن از خونه بندازمت بیرون. یخچالمان گفت: آدم این حرف ها نیستی. تو کارتن منو از پانزده سال پیش تا الان دور ننداختی. گفتی شاید یک روز به کارت بیاد، بعد خود منو می خوای دور بندازی. گفتم: داری ...
غمگین ترین عروس ایرانی سال 1401 ! / دختر 9 ساله با عروسکش به حجله پیرمرد رفت !
... داماد رو از قبل می شناختی؟ داماد فامیل ما بود. بعد اینکه اومدن خونه مون و با هم حرف زدیم از هم خوشمون اومد البته همسن پدرم است ! رحیمه می دونی ازدواج یعنی چی؟ فکر کنم یعنی لباس عروس پوشیدن، خانه داری و آشپزی کردن. به آشپزی و خانه داری علاقه داری؟ آره خیلی. بابات کجاست؟ ازش خبری داری؟ نه وقتی مامان و بابام از هم ...
ماهو و گاندو
. _ دروغ میگم؟ آخه این وضع زندگیه که ما داریم؟ _خب چاره چیه؟ وضع همه همینه. کی راضیه؟ همه مشکل دارن. گرفتارن همه. _ چی بگم. اگه گاندو پای بچه ام رو زده بود، اگه با خودش برده بود، چه خاکی به سر می کردم. گل بانو تشر زد. _ بسه دیگه. کم نفوس بد بزن. چه تلخ شدی امروز تو غمناز! غمناز آهی کشید و گفت: چه کنم ننه؟ دلم پره. چشم های گل بانو تر شد و، چون نخواست ماهو ...
یادداشت رسیده | شهرت و گمنامی در سیره علما و شهدا
.... اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی!؟ ابراهیم به حرف های آن ها اهمیتی نمی داد. به دوستانش هم توصیه می کرد: اگه ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است، اما اگه به هر نیت دیگه ای باشه ضرر می کنین. مادر سردار شهید علی هاشمی (فرمانده سپاه ششم امام صادق علیه السلام و قرارگاه نصرت) نقل می کند: یک بار برای مدرسه اش کت خریدم؛ اما علی آن را نپوشید ...
قدرت الله ایزدی: سروش صحت سریع کات می داد و می گفت: عزیزم رشید نشو!
عموجلال را فراموش نکنم با بقیه هم اصفهانی حرف می زدم. سروش صحت چقدر دست شما را در اجرای طنز و کمدی باز می گذاشت؟ در این سریال نقشی را به نام عموجلال بازی می کردم ولی در یکی از سکانس ها که از این شخصیت فاصله گرفتم و به شخصیت رشید نزدیک شدم، سریع آقای صحت کات داد و گفتند عزیزم اینجا شخصیت که شما بازی می کنید عموجلال است. من می دانم که پتانسیلی قوی داری و می توانی نقش های دیگری ...
بانوانی که از جامعه جا نمی مانند
خیاط خانه نزدیک خانه می گیرند، کیف می دوزند و خلاصه که هنر و مهارتشان در صرفه جویی تمامی ندارد. هنرهای مونتاژی؛ خوش سود و به صرفه بعضی خانم ها هم ید طولایی در مونتاژ هنری دارند. کافیست چند دانه منجوق و مهره درخشان به دست بگیرند و کمی کلاف نخ. ناگهان بعد از یکی، دو ساعت همان مهره های پراکنده را به دستبندی جذاب و شوق برانگیز تبدیل می کنند. گلسازی از صفر تا صد مثل ساخت گل چینی در ...
من و عباس بابایی ؛ جذاب و دلچسب از جنگ هوایی
...: بزار سمت نود درجه، بیاین سمت عراق! خلبان گفت: من مجروح دارم، باید برم اصفهان بنشینم. خلبان عراقی گفت: برگرد برو سمت اهواز، از اهواز بریم سمت عراق. حالا من هم توی کابین نشستم، دارم می بینم. خلبان ما برگشت گذاشت توی بنگ که برود طرف اهواز بنشینیم. می خواست کلک بزند. خلبان عراقی گفت: بگیر سمت چپ. گفت: نه، دیگه نمی تونم. من سمت اهواز رو گرفتم، دیگه نمی تونم سمت اون ور بیام. باز گذاشت ...