ماجرای رحم اجاره ای و نقش متفاوت بازیگر سریال آقازاده | از اعماق وجودم ...
سایر منابع:
سایر خبرها
اشک های در حرم
... بیخیال همه چیز بودم. لحظه ای روی برگرداندم، چشم از ضریح برداشتم. کنارم خانم جوانی نشسته بود درست هم سن وسال خودم. چشم در چشمش شدم، میان همان چهره درهم کشیده و تمام غم هایی که ته دلم بودند لبخندی زدم، آه کشیدم. دستم را گرفت و عجیب آشنا نگاهم کرد. نمی دانم چه شد و دیگر هیچ نفهمیدم. خودم را انداختم توی بغلش. دوباره شروع کردم به گریه کردن. چند دقیقه طول کشید، بعد خجالت کشیدم و خودم را ...
آنچه در مواجهه با پیشنهادهای جدی و یا کمدی، برایم اهمیت بیشتری دارد قصه است
سلیقه شخصی اش به کدام حال و هوا بیشتر گرایش دارد، بیان کرد: واقعیت این است که به شخصه هیچ کاری را نه مطلقاً تراژدی می دانم و نه مطلقاً کمدی. زندگی از ترکیب توأم همه این موقعیت ها شکل گرفته است. تصور کنید عزیزی را از دست داده اید و در همان مراسم اتفاقات غیرمنتظره ای رخ می دهد که از بیرون می تواند به عنوان یک واکنش کمدی قلمداد شود. من هم همواره تلاش کرده ام حضورم در همه موقعیت ها در خدمت باورپذیری نقش ...
دوست داشتم در فیلم مادر علی حاتمی بازی کنم
تلاقی همه مسائل در گروه فیلمبرداری است. به نظر من سخت ترین کار جهان کارگردانی است به همین دلیل دیگر به آن فکر نمی کنم. وی با اشاره به نقش هایی که علاقه داشته در سینما ایفا کند، بیان داشت: نقشی که همیشه دوست داشتم آن را بازی کنم، نقش اکبر عبدی در فیلم مادر ساخته زنده یاد علی حاتمی بود. در نمونه های خارجی نیز نقش پیتر سلرز در فیلم پارتی و جک نیکلسون در دیوانه از قفس پرید و بازی وودی آلن در ...
شاید قیافه ام خشن باشد اما شیرین بازی می کنم/ دغدغه عروسک ها
تولید شد اما در 54 قسمت پخش شد! طبیعتاً این اتفاق ضربه مهلکی به کل سریال زد. قصه ای که برای 30 قسمت طراحی شده بود، در 54 قسمت ارائه شد و فکر می کردند کار بامزه تر هم شده است اما این تصمیم به همه ما ضربه زد. نقش به یادماندنی که در لاتاری داشتم استادی درباره تعدد حضورش در نقش های فرعی هم گفت: کدام بازیگر است که دوست نداشته باشد نقش یک کاراکتر با شخصیت پردازی جدی تر و محوری تر را ...
سام درخشانی: تماشاگر یقه ات را می گیرد و نمی توانی بگویی همینی که هست!
آن او که تجربه مجری گری در تلویزیون را با اجرای مسابقه ایران در سال 99 داشته در پاسخ به اینکه آیا آن را ادامه خواهد داد؟ بیان کرد: من یک تجربه مجری گری در تلویزیون داشتم که با کرونا همزمان شد. یک موضوع جذاب که همه آیتم های آن درباره ایران بود که هیچگونه سوگیری نداشت و می توانست محتوای خوبی برای همه سلیقه ها باشد. تجربه خوبی بود و دیده شد و بعد از چند قسمت، برنامه به سمت سفارشی شدن رفت ...
قتل همسر به خاطر خانه 50 متری
من می خواستم خانه ای که پولش را خودم پرداخت کرده ام به نام خودم باشد. من حتی حاضر بودم که سه دانگ خانه را به نام من بزند، اما همسرم قبول نمی کرد. می گفت اگر حرف بزنی هم تو و هم دخترهایم را از خانه بیرون می کنم. فتانه رابطه اش با دخترها هم خوب نبود. *هیچ راه چاره ای برای پایان این درگیری پیدا نکردید؟ تمام راه ها را رفتم اما بی فایده بود. چندین بار او را تهدید به طلاق ...
بازیگر پایتخت: برای خنداندن زاده شدم.
نیز چهره زیبایی ندارند ولی به شدت بازیگران خوبی هستند و برخی هم هر 2 معیار را با هم دارند و این گونه است که خشت بازیگری آماده شود. نقشی که همیشه دوست داشتم آن را بازی کنم، نقش اکبر عبدی در فیلم مادر ساخته زنده یاد علی حاتمی بود. در نمونه های خارجی نیز نقش پیتر سلرز در فیلم پارتی و جک نیکلسون در دیوانه از قفس پرید و بازی وودی آلن در نقش دلقک در نمایش شاه لیر را بسیار دوست داشتم؛ خودم را ...
چگونه کودک خجالتی را اجتماعی کنیم؟ راهنمای رفتار موثر با کودکان خجالتی
او یاد بدهید. از طریق بازی به او یاد بدهید وقتی با افراد جدید آشنا می شود باید با آن ها تماس چشمی برقرار کند یا مستقیما بپرسد: با من دوست می شوی یا می توانم با تو بازی کنم؟ با به کارگیری بازی درمانی برای کودکان خجالتی، آن ها می توانند رفتارهای اجتماعی و زبان بدن را از شما الگوبرداری کنند. یک نمونه دیگر از قصه در مورد کودک خجالتی که در مدت بازی درمانی می توانید از آن استفاده کنید، مجموعه ...
این زن پس از دو سال از جسد همسرش باردار شد!
است که رنگ تو با بقیه فرق دارد، اما همه تو را دوست دارند و تو را از خودشان می دانند. اما لارا این حرف ها را قبول نداشت. با گریه به مادرش گفت باید رنگ من را عوض کنید. مادر لارا وقتی که دید حرف زدن فایده ای ندارد، گفت باشد نگران نباش من الان تو را مثل بقیه می کنم. آن وقت یک سطل رنگ قرمز از انبار آورد و بال های لارا را قرمز کرد. لارا از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. لحظه شماری می کرد تا زودتر صبح ...
دوست من؛ این کالا خریداری ندارد!
.... خواستم با آن جوان لاغراندامِ البته خوش صحبت، همکلام شوم که به سرعت پیاده شد؛ اگر دیالوگی میان ما شکل می گرفت، در نظر داشتم هم او را تحسین کنم و هم واقعیتی را یادآور شوم که دوست خوبم! به چهره ها نگاه کن! این مردم همانطور که گفتی بسیار هم خوش ذوق و دوست دار ادبیات و فرهنگ و شعر این سرزمین هستند اما، فعلا تو کالای خوبی را برای عرضه انتخاب نکرده ای و حتی می خواستم او را به نمایشگاههای ...
پویش به تو از دور سلام برگزار شد
در این ویژه برنامه مهدیه حسینی راد از اعضای فعال نوجوان مرکز شماره 8 به قصه گویی ماهک و معرفی کتاب ماهک و پرنده نوشته حسین زاهدی از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت. سپس سیدمهدیار حسینی عضو فعال مرکز شماره 3 دلنوشته خود را برای امام رضا(ع) خواند و یکی از اعضای مرکز خوزستان از طریق فضای مجازی به حرم امام مهربانی وصل شد و آرزوی خود را عنوان کرد. در پایان نیز حلما حاجی محمدی قصه گوی برگزیده مهرواره من کشورم را دوست دارم و برگزیده قصه گویی 90 ثانیه ای بیست وچهارمین جشنواره قصه گویی، عهدنامه با امام رضا(ع) را به نیابت از تمام کودکان و نوجوانان قرائت کرد. ...
کربلا؛ خانه ماست...
رسانیدیم ورودی کربلا. داشتیم با هم حرف می زدیم که از کدام مسیر برویم که یک دفعه نوری طلایی روبه رویمان درخشید. یک لحظه همه چیز متوقف شد. گلدسته های حرم میان گنبدی طلایی خودنمایی می کرد. یک دفعه اسماعیل دست روی سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا ابالفضل العباس . یک دفعه انگار چیزی زد زیر پاهایم. زانوهایم توان ایستادن نداشت و با زانو افتادم روی زمین. به سجده رفتم و فقط گریه می کردم ...
دوست داشتم نقش شمر را بازی کنم، اما نشد
سیدالشهدا پشت وی ایستاده، دست روی شانه ات می گذارد و می گوید علیرضا از تو راضی هستم، ممنونم که دوست داشتی نقش شمر من را بازی کنی، چه حالی می شوی، اظهار کرد: اگر این اتفاق برای من بیفتد جزسکوت چیزی ندارم. دوست دارم آن زمان واقعا جان به جان آفرین تسلیم کنم. دیگر چیزی در این دنیا برایم ارزش ندارد. این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان بعد از لمس پرچم گنبد حرم سیدالشهدا خاطرنشان کرد: قدر ...
فال حافظ سه شنبه 21 شهریورماه/ هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
آمده است، پس قدر این نعمات را بدان. از دوستی که در حق تو ریا می کند پرهیز کن. با داشتن دوستی صادق به بهشت برین دست پیدا می کنی. بی انصافی است اگر گله و شکایتی داشته باشی. خوش خبر باشی ای نسیم شمال که به ما می رسد زمان وصال قصه العشق لا انفصام لها فصمت ها هنا لسان القال تعبیر: تفسیر فال حافظ شما می گوید خبری را که مدت ها در انتظارش ...
شیدا خلیق: مافیا بازی مورد علاقه ام است/ در شبکه خانگی بی حاشیه کار می کنم
توانایی ام را در بازی ام نشان بدهم. وی درباره تنوع و گسترش سرویس ها در شبکه نمایش خانگی عنوان کرد: جای شکرش باقی است که در کشور، پلتفرم های نمایش خانگی رو به گسترش هستند. هرچند که نسبت به دیگر کشورها، این فضا در کشور ما خیلی دیر ایجاد شد و رشد کرد، اما من خیلی زودتر از این ها منتظر این اتفاق بودم. چند سال پیش در یک سریال نمایش خانگی به اسم گلشیفته به کارگردانی بهروز شعیبی حضور داشتم که ...
چگونه کودکمان را به کتاب علاقمند کنیم؟
تقویت ویژگی کتاب خوانی در فرزندان، نیاز به تلاش و آگاهی دارد. تا دو سالگی فرزند در این سنین به تصویر بیشتر از کلمات علاقه دارد و بیشتر از آنکه منتظر شنیدن قصه باشد، دوست دارد با کتاب به عنوان یک وسیله بازی سرگرم شود. بنابراین تصاویر رنگی از حیوانات و آدم ها می تواند چند دقیقه او را خیره کند. بی آنکه نسبت به عملش آگاهی زیادی داشته باشد، از والدینش برای وقت گذراندن ...
حسن شوفر و مجید آمپول زن!
به گزارش خبرنگار ایمنا ، جنگ با همه خشونتش مثل هر موقعیت دیگری برای خودش طنز داشت. گاهی ناخواسته و به طور اتفاقی جریانی رخ می داد و گاهی نیز افرادی برای دادن روحیه نشاط به رزمندگان به خلق اتفاقات طنز می پرداختند. طنازی های رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس روایت های کمتر دیده شده از جنگ است، روایت هایی که خنده بر لبانتان می آورد و باعث می شود از دریچه لبخند و طنازی رزمندگان به ...
پیامک تبریک ولنتاین را که برایش فرستادم عصبانی شد و دعوایم کرد
این شهید مدافع حرم گفت: پدرش سرکار بود. من هم می رفتم سرکار، علی اصغر با اینکه چهار، پنج سال بیشتر نداشت هم پدر خانه و هم مادر خانه بود. بچه داری و خانه داری می کرد. یک روز از سرکار به خانه می آمدم. در راه با خودم گفتم: کاش رسیدم خونه یه چایی باشه بخورم. چای خیلی دوست داشتم. وقتی رسیدم، اصغر دوید و آمد، گفت: مامان برات چای دم کردم! خیلی خوشحال شدم، اما با دیدن چراغ نفتی خاموش ناراحت شدم و گفتم ...
تو ای رونالدو کجایی! (عکس)
ناامید نبودند و انتظار داشتند رونالدو را شب بازی در ورزشگاه ببینند اما ستاره النصر بعد از جلسه ناهار روز گذشته اردوی تیم ملی کشورش را به مقصد عربستان ترک کرد تا خود را آماده بازی های باشگاهی کند. خاویر و مادرش با یک دست نوشته ماجرای خود را رسانه ای کردند. این پسر خردسال در گفت و گو با ابولا در مورد ضدحالی که در آستانه ملاقات با رونالدو خورد گفت: " از این اتفاق بسیار غمگینم! خیلی دلم می خواست رونالدو رو ببینم. این رویای من بود اما دیگر کاری نمی شود کرد. به جایش بازی تیم ملی پرتغال را می بینم. برونو فرناندز را هم خیلی دوست دارم و او بازی خواهد کرد ." ...
نارنجکی که روز حمله به شاهچراغ، مدافع امنیت مردم را هدف گرفت
را می زد و می گفتم: خب نکن مادر! تو کوچیکی، چرا این همه لیوان رو تنهایی می شوری؟ خب دستات یخ می زنه! اما مرغ امیر یک پا داشت و مثل آدم بزرگ ها جواب مادرش را می داد: مامان من دوست دارم به هیأت امام حسین خدمت کنم. حالا هم که بزرگ شده و یَلی شده برای خودش و ما و شما، دست از همان هیأت بچگی نکشیده. چون چپ دست است نمی تواند در دسته ها زنجیر بزند، اما برای کارهای دیگر کم نمی گذارد. ...
روایت عجیب از جدال یک زوج جوان در دادگاه خانواده
اما دختر بچه به محض شنیدن این صدا ناگهان ترسید و مادرش را محکم بغل کرد. زن جوان رو به آن مرد جوان کرد و گفت "محسن حالا شد لیلی جان این جان رو چرا تو خونه بهش نمیگی آنقدر به بچه گیر دادی انقدر با اخم و صدای بلند باهاش حرف زدی که ترس تو وجودش لونه کرده لیلی تو رو دوست ندارد. نگاه کن از ترس چسبیده به من واقعا خجالت نمی کشی محسن چطور پدری هستی تو!!" شنیدن این حرف ها از دهان مادر ...
فال حافظ دوشنبه 20 شهریور/ همچو تبم نمی رود آتش مهر از استخوان
شما می گوید بر سر دوراهی قرار گرفته ای. همه کارها را سخت می گیری و ناامیدی. فکر می کنی تا حالا زنده بودنت بیخود بوده و تلاش هایت هدر رفته و خود را گول زده ای ولی این را بدان که از هرجا شروع کنی منفعت است. با تجربه ای که به دست آورده ای بهتر تصمیم می گیری و راهت را انتخاب می کنی. باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است یک قصه بیش نیست غم عشق ...
راه دلم را در پیش گرفتم/ چون شیفته علی(ع) هستم نقش را با اشتیاق پذیرفتم+ فیلم
تاریخی تاثیرگذار هم به سادگی نمی گذارم. همه این ها برای بازیگر چالش است. دوست دارم همه ژانرها را تجربه کنم. بعد از یاغی پیشنهادهای زیادی به من شد که من عشق کوفی را انتخاب کردم. بعد از این سریال هم می خواهم در یک نقش متفاوت ظاهر شوم که نمی دانم تاریخی است یا غیر تاریخی. سریال عشق کوفی محصول جدید سازمان اوج است که سال پیش به کارگردانی حسن آخوندپور کلید خورد. این سریال تاریخی- عاشورایی ...
ماجرای بیماری خانم مجری و حسرت شرکت در مراسم حسینی
کوچک تر بودم فکر می کردم این قدر که امام حسین(ع) را دوست دارم در حق دیگر امامان جفا می کنم. یادم هست یک بار توفیق داشتم و در مدینه دلم کلی برای امام حسن(ع) در کودکی هایم می سوخت. اما فکر می کردم چرا من این قدر امام حسین (ع) را دوست دارم. چرا باقی امام ها را این قدر نمی شناسم و حداقل به نسبت درک خودم دوست ندارم؟ آن حس پدری همیشه نسبت به آنها در وجود من بوده و هست. پرچم امام حسین (ع) را ...
در جست و جوی معنای رنج
به گزارش سدید ؛ سید مرتضی فاطمی فعالیت خود را در مطبوعات آغاز کرد و در کنار فعالیت رسانه ای وارد عرصه مستند سازی شد، به عنوان مجری و برنامه ساز در تلویزیون حضور پیدا کرد و در ادامه به عنوان نویسنده و تهیه کننده در سینما و تلویزیون مشغول به کار شد. بی مادر نخستین تجربه بلند سینمایی اوست که برای اولین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم که این روز ها به اکران عمومی درآمده ماجرای زنی بی بضاعت است که برای مشکلاتش راضی می شود رحم اش را به زن و مردی که بچه دار نم ...
قرارمان هر پنج شنبه، همین جا
...! حس بدی داشتم. نگاه مات و مبهوتم به جمعیت بود، انگار زبانم بندآمده بود. نمی دانم چرا نمی توانستم به ماجرایی خوب فکر کنم. یک لحظه فکرم رفت پیِ تو. همیشه اعلامیه های امام را توی جوراب پنهان می کردی تا بین مردم پخش کنی. کارمان شده بود رفتن به راهپیمایی. آقایان جلو و خانم ها پشت سرشان. جلوتر از همه از مسجد ولی عصر (عج) تا جلوی دانشگاه تهران پیش می رفتی. من هم با بچه کوچک همراهی ات می ...
عکس/ تیپ جدید شیرین نون. خ با تِم تمام مشکی!
...> حرفی که هر سریال موفق دیگری هم باید داشته باشد، این است که حرف روز را بزند و مشکلات جامعه و مسائل سیاسی. و اجتماعی را مطرح کند که سریال نون. خ هم تا حدودی توانسته در این زمینه وظیفه خودش را انجام دهد. با توجه به سابقه کار تئاتری که داشتم و تله فیلم هایی که کار کرده بودم، از طریق یکی از دفاتر به این سریال معرفی شدم. و در این سریال بازی کردم. قطعا دلم خیلی می خواست در این کار حضور داشته باشم ...
سرگذشت تلخ دختر نوجوانی که اعضای خانواده اش را به آتش کشید
بار مادرم به من گفت زنده بودن تو چه فایده ای برای ما دارد. خیلی از این حرف او ناراحت شده بودم. در خانواده احساس بی ارزشی می کردم و به همین دلیل بود که به آن پسر پناه بردم، او دوستم داشت و هر کاری می گفتم، برایم انجام می داد. او واقعاً مرا درک می کرد. از طرفی از دست پدر و مادرم خسته شده بودم و خیلی از این وضعیت ناراحت بودم. با خودم فکر کردم، اگر خانه را آتش بزنم و آنها را بکشم ...
مثل هاجر در سوگ شهیدان
ترتیب اند: بوسه بر دست اهل بیت ، عمه شهیدم ، شعله انقلاب ، پرستوی طلایی ، سه شنبه های انتظار ، وعده شبانه ، بعد از دو هفته ، یادگاری او ، جای خالی تو ، آغاز زندگی با عمو ، ای کاش آن حرف را نزده بودم! ، زینت بابا ، بابا رضا ، خانه پربرکت ، آیه هجرت ، مدافع حرم ، زیارت دوباره ، پیک شهادت ، زندگی در سایه بی بی جان ، شهرک سیدشفیع ، مهمان ابراهیم ، فرمانده و سرباز ، فاطمیه در غربت ، معامله با ...