سایر منابع:
سایر خبرها
مطلع عشق| بهترین درمان مشکلات زناشویی چیست؟
ای که او دوست دارد رفتار کنیم، قطعاً اثری که در رابطه مان می گذارد، قطعاً خیلی بیشتر از آن است که بخواهیم به شیوهٔ خودمان محبت کنیم. بسیاری از مراجعان ما می گویند همسرم من را دوست ندارد و به من محبت نمی کند. وقتی با همسرش صحبت می کنیم می گوید اتفاقاً من خیلی به او محبت می کنم، مثلاً به مسافرت می برمش. برایش لباس می خرم. وسایل لازم برای منزل را تهیه می کنم. این ها همه نشانه های دوست داشتن من است ...
زن جوان: خودم را صرف خوشگذرانی مردها کردم
زن جوان گفت: در 22 سالگی به خواست و اجبار پدرم به عقد جوانی 32 ساله درآمدم که متاهل بود. رحمان عاشق همسرش بود اما چون بعد از گذشت 5 سال از زندگی مشترک شان هنوز باردار نشده بود به خواستگاری من آمد و مرا نیز به عنوان همسر دوم خود برگزید. پدرم کارگری می کرد و اوضاع مالی خوبی نداشت از این ازدواج خیلی خوشحال بود. خلاصه من به خانه رحمان رفتم و در 25 سالگی دخترم را به دنیا آوردم ولی همواره ...
وقتی بسته پستی دختر 13 ساله ام را باز کردم خشکم زد!
خودم نبود و شوهرم حقوق مرا برداشت می کرد. حالا دیگر صاحب 2فرزند پسر و دختر شده بودم و اوضاع اقتصادی خوبی داشتیم. همسرم که او نیز فرهنگی بود خانه و زمین و خودرو خرید و من هم تلاش می کردم تا فرزندانم را به خوبی تربیت کنم. اما متاسفانه 3سال قبل شوهرم بر اثر ابتلا به کرونا جان باخت و دوباره مشقت های من شروع شد. خانواده همسرم که میراث دار او بودند، اموالمان را درحالی تقسیم کردند ...
همسرم پسرم را لو داد طلاقش می دهم
مرد میانسال زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش و علت درخواست طلاق خود گفت: یک سال پیش با راضیه آشنا شدم. آن زمان همسرم را به تازگی از دست داده بودم و خیلی احساس تنهایی می کردم. راضیه هم از همسرش جدا شده و تنها بود. فرزندان راضیه همگی ازدواج کرده بودند. فرزندان من هم به جز پسرم بقیه شان ازدواج کرده بودند. پسرم هم به تنهایی زندگی می کرد اما گاهی اوقات پیش من می ...
یک بغل عشق، هدیه جانبازان ویلچری به جانبازان اعصاب و روان
مشکلات دارد. صحبتهای مان با آقای دکتر تقریبا به انتها رسیده، یکی از جانبازان که درسکوت به حرفهایمان گوش داده می گوید: من هم جانباز اعصاب و روان و هم شیمیایی هستم با 32ماه سابقه جبهه. همسرم شاغل است. دست خودم نیست چند روزی که به منزل می روم زندگی را چنان برای خانواده ام تلخ می کنم که آنها دوباره مرا به اینجا برمی گردانند. و در ادامه حقیقت تلخی را بیان می کند. او می گوید: با ...
خواهرم زندگیم را ویران کرد/ فکرش هم نمی کردم او با همسرم رابطه نامشروع داشته باشد
کردن به من معرفی کردی؟ ولی او هر بار در پاسخ می گفت اصلا به شوهرت علاقه نداشتم و اگر رابطه ای بوده به اصرار او بوده است. شوهر 24 ساله این زن نیز به رییس دادگاه گفت: من چهار سال از همسرم کوچکتر هستم. به او علاقه زیادی دارم ولی با او بودن مرا شاد نمی کند و زمانی که کنارش هستم احساس خاصی ندارم. بیشتر بخوانید: عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق ...
روباه فضای مجازی!
به گزارش بلاغ ، این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که قصد داشت از دومین همسرش طلاق بگیرد و روزگار دیگری را آغاز کند. او که مدعی بود با رفتارهای فسادآلود شوهرش نمی تواند به این زندگی مشترک ادامه دهد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:16 ساله بودم که به طور سنتی پای سفره عقد نشستم و با کرامت ازدواج کردم. او تک پسر خانواده اش بود و5 خواهر بزرگ تر از خودش داشت که همه آن ها ...
شوهرم هر ماه من را جای کرایه به خلوت صاحبخانه می فرستاد و..!
... در حالی که 21 ساله بودم یکی از همسایگانمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اگرچه آن خانواده را از سال ها قبل می شناختیم، اما هیچ اطلاعی از وضعیت درون خانواده آن ها نداشتیم. در نهایت من و بهادر تنها ظرف چند روز و بدون برگزاری مراسمی ازدواج کردیم. یکی دو ماه اول من با هدیه هایی که هنگام عقد گرفته بودم اجاره خانه را پرداختم. اما از آن به بعد صاحبخانه ...
شوهرم هر ماه من را جای کرایه به خلوت صاحبخانه می فرستاد و..!
بعد از آن که تحصیل در مقطع راهنمایی را به پایان رساندم دیگر به مدرسه نرفتم و مشغول امور خانه داری شدم. چرا که علاقه زیادی به درس و مشق نداشتم و می خواستم در خانه به مادرم کمک کنم تا این که خودم زندگی مستقلی را تشکیل بدهم. در حالی که 21 ساله بودم یکی از همسایگانمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اگرچه آن خانواده را از سال ها قبل می شناختیم، اما هیچ اطلاعی از وضعیت ...
شرط بندی کثیف چند مرد برای تعرض به زن بی گناه
شدم و به سختی توانستم خانه را پیدا کنم. زنگ در را به صدا درآوردم و لحظه ای بعد در به رویم باز شد. با این تصور که زن و شوهر و کودکشان داخل خانه هستند وارد آنجا شدم، اما با ورود به خانه مرد جوانی که خودش را خسرو معرفی کرد به استقبالم آمد وقتی وارد اتاق شدم تازه فهمیدم که او تنهاست؛ خیلی ترسیده بودم و می خواستم آنجا را ترک کنم که خسرو به من حمله کرد و بعد از تعرض مرا تهدید کرد که اگر از این ماجرا ...
قتل یک زن با ماهیتابه در رباط کریم
محبتی به من نمی کرد و همیشه به من بی توجه بود. برای او بود و نبودم مهم نبود و همه توجه اش به پسرمان بود. وی ادامه داد:من به بیماری های زیادی مبتلا شدم و بارها حالم بد شده ولی او مرا با حال بد رها می کرد و به خانه پسرمان می رفت.اوبه تازگی همه اموالمان را به نام پسرمان کرده بود و من بیشتر احساس پوچی می کردم. تا اینکه آخرین بار در آشپزخانه باهم بحث کردیم. من از او خواستم تا اخلاقش را عوض کند ...
در شب اعطای جایزه مصطفی چه گذشت؟
همچنین فرزندان فوق العاده ام که این ها، من را حیرت زده کرده است. وی افزود: عمویم اولین کامپیوتر عمرم را به من هدیه داد؛ هدیه ای که مرا در مسیری قرار داد که به جایگاه رفیع کنونی ام ختم شد. طی بیش از دو دهه گذشته ما تلاش قابل توجهی را برای ایجاد حوزه ای جدید موسوم به "مخازن نرم افزاری استخراج"(MSR) در مهندسی نرم افزار آغاز کرده ایم. احمد حسن ادامه داد: مایل هستم از تلاش های ...
روایت 25 سال زندگی عاشقانه با فرمانده با صلابت و مقتدر اطلاعات سیستان و بلوچستان
؟ برخورد مردم بعد از شهادتش هم با من خیلی خوب بوده است. به من محبت داشتند. مردم خیلی احترام می گذارند. هیچ واکنش منفی از جانب مردم درباره شهادت همسرم ندیدم. همه می گفتند حیف شد که دیگر آقاسید را نداریم و او شهید شده است چون واقعا مرد میدان بود. حتی بعضی ها به من می گفتند وقتی آقا سید شهید شد امنیت هم از آن منطقه رفت. من همسایه های خیلی خوبی دارم. یک سری جانماز برای آقاسید دوختم ...
الینا قرار نبود از من بچه دار شود، اما او در سفر...
همسرش طلاق گرفته است و به صورت مجردی زندگی می کند. الینا همچنین از دختر خردسالش برایم سخن گفت که بعد از طلاق نزد همسر سابقش مانده است و او گاهی به دیدارش می رود! خلاصه این آشنایی و ارتباط در دنیای مجازی به ابراز علاقه انجامید و من به او دل باختم. به طوری که چند روز پنهانی و بدون اطلاع خانواده ام درحالی با الینا به مسافرت شهرهای شمالی کشور رفتم. خانواده ام به هیچ وجه ...
داماد عصبانی با چاقو به جان پدرزن و مادرزن و برادرزن 7 ساله اش افتاد / قتل عام خانوادگی در تبریز
ارتباط کرده بودم، حتی پسرم سعید نیز اصلا راضی به رفت و آمد با این خانواده نبود؛ اما از یک و نیم سال پیش به خاطر و دادن حق آنان، مجبور به رفت و آمد شدیم که در این بین متوجه شدیم صابر دختر مجرد 25 ساله دارد و در این رفت و آمدها بود که سعید و آن دختر دلباخته هم شدند. اما من از همان ابتدا که متوجه ماجرا شدم به شدت با این مخالفت بودم و نظرم را به پسرم و مادر دختر اعلام کردم، حتی به مادر ...
انشاالله پیروزی نهایی این روزها نزدیک است
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی صبح قزوین؛ شهید غلامحسین آشوری در یکی از روزهای زیبای سال 1332 در قریه یحیی آباد قاقازان از توابع شهرستان قزوین به دنیا آمد. کودکی را در دامان پدری مؤمن و قاری و معلم قرآن و مادری مهربان گذراند و روح و جانش در زلال معرفت اسلامی تطهیر یافت. هشت ساله بود که مبتلا به بیماری سختی شد اما با توجهات ائمه اطهار و توسل پدر و مادر، شفا یافت و بعد از آن به دلیل عشق و علاقه به ...
دختر ایرانی از جاسوس آمریکایی حامله شد!
از بازداشت دختر جوانی به نام اعظم توسط کمیته منطقه 9 تهران. دختر جوان در بازجویی ها گفته بود، از یک آمریکایی باردار است. ظاهرا یکی از همکلاسی های اعظم، رفت و آمد او به سفارت آمریکا را به کمیته گزارش کرده و باعث گرفتاری اش شده بود. به نوشته مجله جوانان امروز: یک دختر دانشجو که با یکی از کارکنان لانه جاسوسی قبل از تصرف این محل رابطه داشت از او به کمیته منطقه 9 شکایت کرد و مدعی شد که از آن ...
باورم نمی شد روزی که از علاقه شوهرم به دخترا باخبر شوم خودم هم...!
حال حاضر مادر یک دختر سه ساله است، درباره رابطه همسرش با خودش به عنوان زن دوم می گوید: اصلا کمبودی در زندگی ام ندارم. خودم ابتدای ازدواج شرط گذاشتم، که همسرم برای نهار تا بعد از اذان مغرب، در کنار همسر اول و بچه هایش باشد. برای شام و استراحت تا فردا صبح که به کلاس درس و سرکار می رود، به منزل من بیاید. اوایل دوران عقدمان کمی این حس را داشتم، که شوهرم بین ما فرق می ...
با دیدن تصاویر زننده خواهرم در گوشی شوهرم شوکه شدم/ باورش سخت بود ولی حقیقتش داشت خواهرم و پیمان ....
... وقتی اشک ریزان ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم آن ها خواهرم را سرزنش کردند ولی او نیز خودش را دل باخته پیمان دانست و تهدید به خودکشی کرد. این گونه بود که با قلبی شکسته و در 20 سالگی از همسر 29 ساله ام طلاق گرفتم و مدتی بعد نیز حمیرا با بی حیایی و آبروریزی با پیمان ازدواج کرد و با هم برای زندگی به شهر دیگری رفتند. من هم با غروری لگدمال شده وارد دانشگاه شدم و ادامه تحصیل دادم. اما ...
خیانت مرا کشت روزی که بدون اطلاع به خانه رفتم و صدای زنم از اتاق...!
خیانت یک زن به مرد باعث شد زندگی این مرد کاملا زیر و رو شود و قصه زندگی اش تلخ تلخ شود. به گزارش وقت صبح ، خیانت یک زن به مردش از زبان مرد 44 ساله: وقتی که فقط 24 سالم بود عاشق دختری که بسیار زیبا بود شدم و یک دل نه صد دل عاشقش شدم. فقط در یک لحظه به آن دختر دل باختم به طوری که گویی همه سعادت و آینده ام در گرو یک لبخند او بود. بعد از ازدواج دیگر به رفتارهایش مشکوک ...
پلیس سارق را از خواب بیدار کرد
. مدتی او را زیر نظر داشتیم تا اینکه همراه خانواده اش به مسافرت رفت و ما هم وارد خانه اش شدیم و مقدار زیادی پول و طلا سرقت کردیم. آن سرقت زیر دندان ما شیرین آمد و بعد از آن سرقت های سریالی ما ادامه پیدا کرد. چه شد که آن شب هنگام سرقت خوابت گرفت؟ برای خودم عجیب بود، آن شب وقتی چشمانم را باز کردم ابتدا فکر کردم کابوس می بینم و حتی چند باری چشمانم را باز و بسته کردم و داد هم زدم ...
چه مرگی پرسودتر از شهادت که نصیب همسرم شد!
مرا دفاع کن از دفاعت و اینکه من رو عزیز کن و پیش خلقت حفظ کن با خودم می گویم که ایشان عزتمند از این دنیا رفت، همان طور که دوست داشت. حالا بعد از گذشت دو سال از شهادت همسرم به این صحبت شهید محسن حججی می رسم که: طوری زندگی کن که خدا عاشقت شود، اگر خدا عاشقت شود تو را خوب می خرد واقعاً همسر من به گونه ای زندگی و رفتار کرد که همیشه برایش دعای عاقبت بخیری می کردم و از خدا می خواستم که شهادت ...
همراه با خاطرات شیرزنی که همسر و خواهر شهید است/ زندگی ام شبیه فیلم سینمایی است
خودم داشته باشم. اگر دختر بود نامش را زینب بگذارید و اگر پسر بود نام خودم را زنده کنید و همان هم شد، چند روزی از شهادت احمد نگذشته بود که فهمیدم باردار هستم. دوران بسیار سختی بر من طی شد، بهت رفتن همسرم را با امید دیدن فرزندش تحمل می کردم تا اینکه در اواخر سال 1361 پسرم به دنیا آمد و طبق وصیت پدر نام او را احمدرضا گذاشتیم. صدیقه خانم هنوز با غم از دست دادن همسر کنار نیامده که غم دیگری ...
شهید داوود عبداللهی: تا حد جان از مردم و مملکت خود دفاع می کنم
می گفت: به داشتن چنین همسری افتخار می کنم، همسرم در راه امنیت، دین و ناموس شهید شد. کلمه ها گاهی سخت کنار هم چیده می شوند، زور اشک بیشتر می شود و اشک ها حرف می زنند. دلتنگی می پیچد توی دانه های اشک و یکی یکی می افتد و می غلتد و به امان خدا می رود. زمانی که داوود رفت، دخترش 19 سال داشت ، می گفت: هدف پدرم همیشه این بود که از مردمش، خاکش و میهنش دفاع کند؛ همین هم باعث شد که در ...
چند روایت زنانه معتبر از روزهای دفاع مقدس
مرا معرفی کرد و او پرسید چند وقته ازدواج کردید؟ - یک ماهه - چرا در این شرایط سخت برای زندگی اینجا را انتخاب کردید؟ -می خواستم کنار همسرم باشم - شما باعث افتخارید که در چنین شرایط سخت در زیر آتش زندگی می کنید. و در پایان حرف هایش شاخه گل سرخی به من و منصور هدیه کرد. بعد گفت: امیدوارم در سایه عنایات خداوند، سرافراز و موفق و الگویی برای دیگر ...
شهیدی که به ابو زینب معروف بود
ادامه داد: برادر همسرم از همکار من خواست تا با من صحبت کند تا برادرش (شهید حمیدی) برای خواستگاری به خانه ما بیاید، از آنجایی که بنده و همین طور شهید قصد ازدواج نداشتیم و ما با همکارم رفت و آمد خانوادگی داشتیم، نتوانستم به همکارم نه بگویم، شهید هم که احترام خاصی برای خانواده به خصوص برادرش قائل بود به برادرش نه نگفت. عبدی افزود: زمانی که به منزل ما آمدند، حدود یک ساعت صحبت کردیم و برای من ...
پیامبر رحمت؛ واژه ای زیبنده برای پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)
جویا شود که او دید به تعبیری، پیامبر اکرم (ص) گرفتار بچه ها هستند. پیامبر اکرم (ص) به آن فرد دستور داد به منزل برود و از حضرت زهرا (س) خوراکی یا غذایی بگیرد تا بچه ها را راضی کنند. سپس، او به منزل حضرت زهرا (س) رفت و تعدادی گردو گرفت و پیامبر اکرم (ص) با کودکان معامله کردند و فرمودند: من مرکب شما بودم. حاضر هستید این گردو را بگیرید و مرا رها کنید؟ کودکان هم پذیرفتند و پیامبر اکرم (ص) نیز،مزاح کردند و فرمودند: خدا رحمت کند برادرم یوسف (ع) را که تعبیر قرآن کریم ثَمَنًا قَلِیلًا است. این نشان می دهد که پیامبر اکرم (ص) به کودکان نیز مهربان بودند. باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت ...
حکم اعدام برای یاسین حسین زاده در ماجرای حمله مرگبار به سفارت آذربایجان در تهران + فیلم
دو نفر زخمی شده اند. تحقیقات قضایی برای مشخص شدن ابعاد پنهان ماجرا ادامه دارد. یک خانم جوان که شاهد عینی ماجراست در گفتگو با خبرنگار رکنا گفت: با سر و صدای زیاد وارد کوچه شدیم و متوجه شدیم که راننده یک پراید سبز چندین بار با خودرو به ماشین سفارت و در ورودی سفارت کوبید.سپس از خودرو پیاده شد و روی خودرو سفارت نفت ریخت و قصد داشت آن را آتش بزند که لباس خودش هم آتش گرفت. دختر ...