سایر منابع:
سایر خبرها
بارداری پیش از ازدواج روزگارم را سیاه کرد
به گزارش اینتیتر به نقل از 9 صبح، با آن که در یک خانواده آشفته و بی سر و سامان رشد کردم و بزرگ شدم اما متاسفانه نتوانستم زندگی و آینده خودم را با عبرت از گذشته به درستی مدیریت کنم و با تصمیمی عجولانه درحالی زندگی ام را به تباهی کشاندم که همه پل های پشت سرم را خراب کرده بودم. دیگر درون چاهی افتاده بودم که خروج از آن برایم امکان پذیر نبود. به همین دلیل برای فرار از آزار و اذیت های دیگران و کتک هایی ...
اعترافات پسری که پدرش را کشت: پدرم با ازدواج دوم به مادرم خیانت کرد
اما قانع نشد. بار دوم که تنهایی سراغش رفتم سر صحبت را باز کردم. پدرم فحاشی کرد. از اینکه پدرم مادرم را در چنین شرایطی قرار داده بود خیلی ناراحت بودم. از عصبانیت با چوب ضربه ای به سر پدرم زدم و بی حال روی زمین افتاد. من به اتاق خواب رفتم. نیم ساعت بعد وقتی از اتاق خارج شدم متوجه شدم حال پدرم بد است و نبضش به آرامی می زند. می خواستم او را سوار ماشین کنم و به بیمارستان برسانم، اما پدرم جان سپرد. ...
پدرکشی هولناک در تهران/ پسر جوان پدرش را به خاطر صیغه کردن زن جوان کشت
بعد وقتی حال و روز به هم ریخته مادرم را دیدم ناراحت شدم و به خاطر مادرم تصمیم گرفتم بار دیگر با پدرم صحبت کنم .به همین خاطر به خانه ویلایی او رفتم. اما وقتی سر صحبت را باز کردم پدرم شروع به فحاشی کرد و من که کنترل اعصابم را از دست دادم با چوبی که پشت در بود ضربه ای به سر او زدم. پدرم بیهوش روی زمین افتاد و من به اتاق خواب رفتم. نیم ساعت بعد وقتی از اتاق خارج شدم متوجه شدم حال پدرم بد است .نبضش به ...
کیانی: در پایین ترین سطح آمادگی ام به هانگژو رفتم/ پیامهایی روی اینستاگرامم دیدم که متاسف شدم!
ناهید کیانی می گوید برای مسابقات جهانی در بالاترین سطح آمادگی بود و طلا گرفت اما در بازیهای آسیایی در پایین ترین سطح قرار داشت.
داستان 3 شوهر برای یک زن
خواهرشوهرم برای مراقبت از من چند روزی به خانه ما آمد اما همان روز اول دعوای سختی به راه انداخت چرا که مدعی بود جمیله مرا جادو جنبل کرده است.جمیله هم که این شرایط را دید به توهین و فحاشی پرداخت و روزگارم را سیاه کرد تا جایی که بالاخره مجبور شدم همه حق و حقوقم را به یحیی ببخشم و از او طلاق بگیرم. چند سال بعد زمانی که در یک کارگاه تولیدی مشغول کار بودم با فرید آشنا شدم و پیشنهاد ازدواجش ...
برادرکشی وحشتناک در خیابان فرشته تهران/ آقای دکتر جسد را کباب کرده و خوراک حیوانات کردند! + جزئیات
آمپول زدم. با اینکه من خبر نداشتم که قرار است آمپول بزند. برادرم چند روزی در طبقه چهارم بود و نیت من فقط حل مشکل بود. در این مدت من هر چه می خوردم به او هم می دادم تا اینکه یک روز وقتی در طبقه پایین بودم، فرزین با عجله پایین دوید و گفت رگ دست و پاهای برادرم را زده است. من سریع بالا دویدم و دیدم برادرم را به قتل رسانده است. خیلی ترسیدم چون حالا فرزین از من نقطه ضعف بزرگی داشت که می خواست با آن از من ...
پسرم را به خاطر ارثیه پدرش کشتند
ضربه به کتفش زدم و بعد یک میله آهنی برداشتم و به سرش کوبیدم که او روی زمین افتاد با اینکه حرکتی نمی کرد، اما می ترسیدم از جایش بلند شود و من را بکشد به همین خاطر پارچه ای را دور گردنش انداختم و خفه اش کردم و از کارگاه خارج شدم و به خانه رفتم. صبح روز بعد وانت مزدای پدرم را آوردم و با یکی از کارگران کارگاه جسد را در صندلی عقب گذاشتم و آن را در حوالی گلزار پاکدشت رها کردم. ...
به پسری که 20 سال از خودم کوچکتر بود دل باختم، شوهرم فهمید و...
شدت افسرده بودم و تنها به خاطر خانواده ام به زندگی با او ادامه می دادم. اما هفت سال بعد از این ماجرا بود که باردار شدم و شوق زندگی به خانه ام بازگشت. با این حال سیاوش همچنان در خانه نبود و من خودم را با دخترم سرگرم می کردم. چهار سال بعد نیز پسرم به دنیا آمد و من دیگر گرفتار بچه داری شده بودم. تا این که آن ها راهی مدرسه شدند و دوباره من در تنهایی خودم فرو رفتم. شرکت هرمی ...
قربانی اسیدپاشی مدل عروس شد / هنوز برای رسیدن به هدف هایم میجنگم + فیلم
به محل کارش رفت، متوجه حرکات مرموز همسر برادرم شدم به دنبال علت این رفتارها بودم که به یکباره به سمت من حمله کرد اول سعی کرد مرا خفه کند اما وقتی با مقاومت من روبرو شد به آشپزخانه رفت ظرف اسید را برداشت و روی من پاشید. صورت و دست هایم شروع به سوختن کرد اما بازهم از تلاش برای نجات خود دست برنداشتم به سمت در دویدم در را باز کرده و با عجله خودم را از طبقه سوم خانه او به پایین رساندم، وقتی ...
پایان شوم درگیری 2 رفیق؛ مرگ تلخ همسر و فرزند قاتل!
مثل برادر پشت و حامی هم بودیم، هرگز فکر نمی کردم آخر رفاقتمان به اینجا ختم شود و من خودم قاتل دوست و رفیقم شوم. از خانواده اش شرمنده ام درخواست دارم مرا حلال کنند. اگر الان بمیرم برایم بهتر از این زندگی نکبت بار است. اگر اینقدر از مرگ رفیقت ناراحتی چرا او را کشتی؟ نمی خواستم او را بکشم روز حادثه به همراه دوستانم در باغچه ای که در نزدیکی خانه مان بود، مشروب خوردیم. بعد متوجه شدم ...
قتل وحشتناک دختر عمه جوان/ پسردایی نامردش او را در مقابل کودک چند ماهه اش به قتل رساند+جزییات
طلا دارد که با فروش آنها می توانم پول موادم را تهیه کنم به همین دلیل منتظر ماندم تا شوهرش از خانه خارج شود و پس از آن به خانه شان رفتم. از مریم خواستم تا النگوهایش را به من بدهد که او عصبانی شد و می خواست در را باز کند و من را از خانه شان بیرون بیندازد که در یک لحظه عصبانی شدم و سرش را محکم به دیوار کوبیدم و بعد با چاقو گلویش را بریدم و النگوهایش را درآوردم و از خانه فرار کردم. آن موقع دختر مریم ...
پیام هایی روی اینستاگرامم دیدم که متاسف شدم!
پرچمدار شد اما در مبارزه اول باخت و از دور رقابت ها کنار رفت. کیانی که در روزهای اوجش قرار دارد و در یک قدمی المپیک پاریس خودش را شانس قهرمانی این بازی ها می داند، توقع نداشت با یک باخت، همه علیه اش جبهه بگیرند. * بعد از شکست در بازی های آسیایی از برخوردی که با شما شد دلخور بودی. قبل از بازی های آسیایی صفحه اینستاگرامم را بسته بودم تا روی مسابقه تمرکز داشته باشم. بعد از باز ی ه ...
رقابت عشقی، انگیزه احتمالی جنایت هولناک در پایانه اتوبوسرانی
خبر ندارم. این دختر جوان که در حال حاضر در بازداشت است، درباره روز قتل نیز می گوید: زمان حادثه نزدیک یکی از پاتوق ها بودیم که مهران به من گفت قرار دارد. بعد در خیابان دو موتورسوار که نمی شناختم شان به او حمله کردند. آنها ابتدا به من گفتند سریع برو و اینجا نمان. وقتی دلیلش را پرسیدم گفتند تو برو ما معامله موتور داریم و کارمان طول می کشد. اما بعد با چاقو به مهران حمله کردند و سوار موتو ...
فقط 19 سالم بود که مرا الکلی و معتاد به حشیش کرد و عاقبت آن شب...
مشروبات الکلی را روی میز عسلی منزلشان گذاشت و ازمن هم خواست تا در کنارش مانند فرهنگ غربی الکل بنوشم. ابتدا مخالفت کردم ولی با دیدن چهره ناراحت پولاد پیمانه شراب را برداشتم و البته خودم نیز به خاطر کنجکاوی های دوران جوانی متاسفانه دوست داشتم آن را تجربه کنم. با وجود این که آن شب حال طبیعی خودم را از دست دادم، ولی این موضوع بارها تکرار شد و او مرا به دامن اعتیاد هم انداخت. پولاد در شب های ...
قتل خونین پسر جوان در فرحزاد / قاتل چاقوکش کیست؟
امروز بعد از گذشت 2 هفته برادر مقتول که یکی از این متهمین این پرونده است برای تحقیقات بیشتر پیش روی بازپرس براعه از شعبه 3 دادسرای امور جنایی قرار گرفت. متهم در اعترافاتش گفت: من و برادرم در خانه ای که کارگران دیگری هم زندگی می کردند خوابیده بودیم که یک مرد با صورت کاملا پوشیده شده وارد اتاق شد و با چاقو به گردن و کتف برادرم ضربه زد و گوشی او را قاپید و سریع از خانه فرار کرد . ...
این جوان قربانی قتل برادر ناتنی اش شد / ارث پدری رنگ خون گرفت + عکس
.... او به سمتم حمله کرد و مرا هول داد. من روی زمین افتادم و چاقویی را که از قبل در جیبم گذاشته بودم بیرون آوردم و یک ضربه به کتف او زدم . او روی آهن ها پرتاب شد. من همان لحظه یک تکه آهن برداشتم و به سرش ضربه زدم .او با صورت روی آهن ها افتاد .من ترسیده بودم و فکر می کردم هر لحظه ممکن است از جایش بلند شود و مرا بکشد. به همین خاطر دستمالی را که در دست داشتم دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم .من جسد ...
عروس جوان با همدستی پسر غریبه، خودرو نامزدش را آتش زد
خودشان بودند. پدرم نیز سرگرم زندگی جدید خود بود و مرا نمی دید. من هم که بیشتر اوقاتم را با دوستانم می گذراندم به دنبال بهانه ای برای پر کردن این خلأ عاطفی بودم تا این که با کاظم آشنا شدم و خیلی زود به او دلباختم! من فقط در جست و جوی محبت بودم و او انگار همه زندگی و دلگرمی من شده بود. آن قدر در این رفتارهای هیجانی و دروغین غرق بودم که دیگر درس و مدرسه یادم رفت و تازه متوجه شدم که مدتی است به مدرسه ...
نامه ای به چای
، دعوتش را قبول می کردم و نمی گفتم: عجله دارم، باید برم. واقعا کدام قبر. ببخشید، کدام مکانی می خواستم بروم که این قدر عجله داشتم. یا اصلا همان روز که برای خواهرم خواستگار آمده بود کاش به آشپزخانه می رفتم و همه چای های توی سینی را خودم می خوردم و به تأثیر کار خودم در نتیجه خواستگاری توجهی نمی کردم. یا کاش سال های دور که خودم رفته بودم خواستگاری، به جای اینکه دو تا موز بردارم، دو تا چای ...
مرگ مشکوک بازیگر مشهور سریال فرندز در 54 سالگی +زندگینامه متیو پری
اتاقی زودباور، ساده و زودرنج جوی لبلانک و دوست صمیمی شویمر را ایفا کرد. او در دفتر خاطراتش اوایل سال 2022 نوشت سلام من متیو هستم اما ممکن است شما مرا با نام دیگری بشناسید؛ دوستانم مرا متیو صدا می کنند و من باید مرده باشم. سریال فرندز از سال 1994 تا 2004 پخش و در سال 2002 برنده جایزه بهترین کمدی امی شد. بازیگران این مجموعه در فصل های بعدی به شکل قابل توجهی با یکدیگر متحد شدند تا ...
باید از روزی ترسید که آرمان ها نباشند
یادم نمی آید، فقط به دکتر گفتم: این آرمان من نیست. آرمان من صبح که از خانه بیرون رفت، این شکلی نبود! بعد هم از حال رفتم! وقتی به خودم آمدم، آرمان را از ابروهایش شناختم. دیدم این آرمان من است. دوباره بی حس شدم و مرا از آی سی یو بیرون آوردند. * آرمانی ماندنی نیست وی گفت: در بیمارستان ما فقط خدا خدا می کردیم، که هرچه سریع تر آرمان از کما بیرون بیاید، چون وضعیت سلامتی آرمان، خیلی ...
درگیری مرگبار 2 مواد فروش بر سر دختر معتاد / در جنوب تهران رخ داد
به گزارش رکنا، پنجشنبه 4 آبان، رهگذران و کسبه در بزرگراه بسیج در تماس با پلیس از خبر دادند. با گزارش این خبر، موضوع به بازپرس موسی رضازاده اعلام شد و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.در بررسی های اولیه مشخص شد مرد جوانی با ضربات چاقو به رسیده اما زن جوانی که به همراه مقتول بود در تحقیقات گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با پسری به نام وحید آشنا شدم. وحید معتاد بود و مرا ...
تعرض مرد صاحبکار به زن مطلقه 20ساله
.... با وجود این، کار به جایی رسید که دستم را شکست و مرا از خانه بیرون انداخت. دیگر چاره ای نداشتم و به خانواده ام پناه بردم اما با مخالفت و برخورد سرد خانواده ام روبه رو شدم و دوباره نزد قربان بازگشتم. حالا دیگر احساس می کردم هیچ حامی و پشتیبانی ندارم و خودم باید مسیر آینده ام را پیدا کنم چرا که کسی از من در برابر آن موجود خشن حمایت نمی کرد. بالاخره آن قدر تنهایی و مشکلات اقتصادی به من فشار آورد که ...
بریدن گلوی دختر عمه به خاطر ... | مستحق مرگم؛ اعدامم کنید!
دختر عمه ام چند النگوی طلا دارد که با فروش آنها می توانم پول موادم را تهیه کنم به همین دلیل منتظر ماندم تا شوهرش از خانه خارج شود و پس از آن به خانه شان رفتم. وی ادامه داد: از مریم خواستم النگوهایش را به من بدهد که او عصبانی شد و می خواست در را باز کند و من را از خانه شان بیرون بیندازد که در یک لحظه عصبانی شدم و سرش را محکم به دیوار کوبیدم و بعد با چاقو گلویش را بریدم و النگوهایش را ...
اعتراف زن قاتل از کشتن همسرش | قتل وحشتناک همسر با همدستی مرد غریبه
، نمی دانستم که چه سرانجام شومی در انتظارم است. قبول دارم که کارم اشتباه بوده است.وقتی این زن برایم درددل می کرد و از شوهرش بد می گفت، حرف هایش را باور کردم و با خودم گفتم باید او را از دست شوهرش نجات دهم. آنقدر دلباخته او شده بودم که عقلم کار نمی کرد. او درحالی که از اولیای دم طلب بخشش داشت؛ خودش را مستحق اعدام دانست. با پایان اظهارات سیامک، همسر مقتول که به اتهام معاونت در قتل پای میز ...
نایب قهرمان بازی های آسیایی: کسب مدال المپیک مهمترین هدف زندگی من است
...> حمایت مالی هم که نمی شد به هر حال خودم بودم و خانواده ام؛ از این سمت هم که کرونا تمامی نداشت نمی توانستم در باشگاه ها ورزش کنم بنابراین بدنسازی و ورزش های مرتبط را نیز در خانه انجام دادم. ورزشکاران در دوره کرونا در اکثر شهرهای دیگر، تمرین پارو داشتند و اغلب در فضای حرفه ای و واقعی نیز تمرین می کردند و همین باعث شد رتبه 6 کشوری را در آن دوره مسابقات کسب کنم که سپس چهار نفر نیز برای کسب ...
مزاحمت رستوران دارِ هوسران برای زن 20ساله مطلقه
زن 20 ساله ای است که مدعی بود راه گریزی برای فرار از هوسرانی های کارفرمایش ندارد سرگذشت خود را برای مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد بازگو کرد. او گفت: پدرم با کارگری هزینه های خانواده 6نفره اش را تامین می کرد و من هم فرزند دوم آن ها هستم؛ اما پدرم اوضاع مالی [...]
انتخاب رشته ام در دانشگاه بنا بر رخدادهای جنگ بود + فیلم
ام کرد که در کنکور شرکت کنم. چلداوی ادامه داد: در همان شرایط جنگ بدون هیچ گونه سهمیه ای و کاملا آزاد در کنکور شرکت کردم. درسال 1363 در دانشگاه علم و صنعت قبول شدم و به همین شکل به جبهه می رفتم و به دانشگاه برمی گشتم. 4 سال در اسارت به سر بردم رئیس دانشگاه شاهد به اشاره به واقعه اسارتش گفت: سال 1365 درعملیات کربلای 4 جزیره مینو آبادان در حوالی اروند بودم که به ریه ...
بنجامین پاوار: استعداد به تنهایی کافی نیست مگر مسی باشید؛ مدت هاست که می خواهم عضو اینتر باشم
می کرد و من هم با او بازی می کردم اما با پا. پس از آن، آنها مرا در باشگاهی ثبت نام کردند که پدرم مربی آن بود. اولین پست تو در زمین؟ مهاجم، یک شماره 9 مثل اینزاگی بودم. کدام بازیکن بیشتر از همه الهام بخش شما بود؟ به طور خاص سرخیو راموس. هر چند وقتی کوچک بودم، زانتی، کامبیاسو، ساموئل، رونالدو در اینتر بازی می کردند و به تماشای بازی آنها می نشستم، یا در پلی استیشن یا آنها را ...
تا زنده هستم از اسلام و وطن دفاع خواهم کرد
قل را به من دادی، اما لحظه ای تفکر نکردم که از کجا آمدم و به کجا می روم و برای چه آمده ام و چه کسی مرا آورده و می برد. خدایا حالا که با این هدف بزرگترین یعنی انقلاب اسلامی و با چنین امامی مرا بیدار کردی و به خود آوردی که چه غافل و چه خطاکار بودم و چه مسیر اشتباهی را می رفتم که به خیال خودم درست بود. خدایا با این همه خطا و اشتباه باز هم مرا رها نکردی و هرچه من دورتر می شدم، خودت را به من نزدیکتر می ...
برادر کوچک آرمان علی وردی: داداش در آخرین جشن تولدش نمی گفت چه آرزویی دارد
...، یک سال است که جز تصاویر کوچک و بزرگ صمیمی ترین رفیقش، چیز دیگری از او ندیده است. او در گفت وگو با خبرنگار فارس می گوید: می دانم داداش دیگر هیچ وقت نمی آید. اما زیاد ناراحت نیستم؛ چرا که راه درستی را رفت و به آرزویش رسید. وقتی می خواستم بیدارش کنم مجبور بودم رویش آب بریزم او گوشه ای از خاطرات 10 سال برادری آرمان را تعریف می کند و می گوید: داداش من همیشه نماز و قرآنش سر ...