پرویز نوری: داریوش، رفیق یک عمر من بود که رفت
سایر منابع:
سایر خبرها
چه مرگته؟! (گفت و شنود)
...> گفتم: دو نفر رفته بودند شیر شکار کنند، تیرشان به خطا رفت و شیر خشمگین به آنها حمله کرد. یکی از آنها بالای یک درخت رفت و دیگری به غاری که آن اطراف بود پناه برد. شخصی که درون غار بود هر چند لحظه یک بار با وحشت از غار بیرون می آمد و دوباره برمی گشت! آن که بالای درخت بود گفت؛ چه مرگته؟! چرا از غار بیرون می آیی؟ یارو گفت؛ آخه یک شیر هم توی غاره! ...
خاطراتی از طیب حاجی رضایی یا حر زمان
، بیا غذا بخور و بعد یک قدری به من فحش بده برو! آن روز مایل بودم او درد خود را بگوید. عاقبت گفتم: تا بیمار درد خود را نگوید، طبیب چگونه می تواند نسخه بدهد و مریض را معالجه کند؟ باز اشک در چشم های او جمع شد و با تضرع گفت: تمام مردم تهران از حال و روز من آگاهند. تو که از همه بهتر مرا می شناسی. من بد کردم و حالا نمی دانم چگونه باید جبران کنم؟ راست می گفت. شرح حال او را می دانستم و ...
توتی: پایان داستان حضورم در رم مرا ناراحت می کند
.... به رئال مادرید نه گفتم چون پیراهن جالوروسی تنها پیراهنی بود که روی قلبم حک شده بود. با این حال، شیوه پایان داستان حضورم در رم مرا ناراحت می کند. واقعیت این است که در فوتبال وقتی تو را نخواهند، دیگر برایت احترامی قائل نیستند. اینکه امثال من، مالدینی، دل پیرو و باجو امروزه جایی در فوتبال ندارند، گویای خیلی چیزهاست. توتی درباره تمایلش برای بازگشت به رم و ایفای نقش در پشت صحنه هم ...
داعش انگشت و انگشتر اسحاق را برد/برای شهادتش مولودی گرفتیم
او خواستم آن را دربیاورد. بند انگشتش بزرگ شده بود. از او خواستم آن را بیرون بیاورد. گفتم آن را دربیاور؛ اما سید اسحاق در جوابم گفت کار به آنجا نمی رسد. مانند جدم امام حسین (ع) انگشت و انگشتر را داعش با هم می برد. کاش داعش مرا هم زنده بگیرد. امام حسین (ع) آغوش باز می کند و سر ما را در آغوش می گیرد و ما درد را احساس نمی کنیم. حیات: چه مدت بعد از اینکه بازگشتند دوباره به سوریه رفتند؟ ...
سنگر مقدس آموزش و پرورش را به دست منحرفین ندهید
الرحمن الرحیم سلام بر امام و امت امام که با ایثار و فداکاری، اسلام را بعد از 14 قرن، شور و شوقی دوباره بخشیدند و دورد بر فرزندان راستین اسلام که با اهدای خون خود به پای درخت آزادگی، پاسداران جاوید آفاق شرف شدند. شهادت، پیام است، هدف است، سخن است که باید گفت و نوشت و شنید و درک کرد هر قطره خون شهید با جامعه سخن ها می گوید، حرف ها دارد و نوشتاری است که صفحاتش باید در برابر دیدگان جامعه باشد ...
بیسیمچی میمک که در گلزار امامزاده روشن آباد آرام گرفت
برادر جان خدا پشت و پناهت. درست کردن نان زمانی که برادرم در خدمت سربازی بود هربار که از جبهه می آمد، چون نان محلی خیلی دوست داشت مادرم برایش درست می کرد. شب آخر با دوستانش منزل ما می آمدند و دور هم جمع می شدند و صبح روز بعد به اتفاق هم رهسپار جبهه می شدند. الهام شدن خوب در خاطرم است لحظه آخر که می خواست از درب خانه خارج شود و رهسپار جبهه های نبرد شود دوباره برگشت و با نگاه غریبی به تمام خانه نگاه کرد. گویا به او الهام شده بود که دیگر برگشتنی در کار نیست. ما هم تا سر جاده روستا دنبال او رفتیم صورتش را بوسیدم او رفت و شهید شد. ...
بازیگری با یک اتفاق
همین ماجرا برای اولین بار با هم رو به رو شدیم. او به سبک کاری من ابراز علاقه کرد. همانجا به من گفت که دوست دارم بازیگر شوم یا نه؟ گفتم: بله علاقه دارم با شما کار کنم و حتما برایم جذاب است. آن زمان اگر اشتباه نکنم ایشان مشغول ساخت فوق لیسانسه ها بود و بعد از آن فیلم جهان با من برقص را ساخت. تا اینکه به سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ رسید و این همکاری رقم خورد. دلیل اصلی من برای پذیرفتن نقش کاظم ...
افشاگری قاسمی نژاد علیه فرهاد مجیدی؛ به من گفت از پول آپشنت به من بده!
. آقای مجیدی مصاحبه کرد و گفت امین قاسمی نژاد در لیست من نیست. آن زمان تیم های دیگری هم با من صحبت کرده بودند اما دوست داشتم به استقلال بروم. وقتی چنین مصاحبه ای را دیدم تصمیم گرفتم به پرسپولیس بروم. هرکسی دوست دارد در این دو باشگاه بازی کند. مدیر برنامه من که به باشگاه پرسپولیس رفت گوشی های ما شروع به زنگ خوردن کرد. لطف هواداران استقلال را فراموش نمی کنم؛ من واقعا در حال رفتن به پرسپولیس ...
15 نفر از گروگان های آمریکایی را مخفیانه به اصفهان آوردیم؛ حتی استاندار هم خبردار نبود
از خوراکشان. اینجا اصفهان است؟ برای تفریح در حیاط بردیم تا قدم بزنند. بیرون آمد و سرش را بلند کرد و گفت: اینجا اصفهان است؟ گفتم: به چه دلیل؟ گفت: این نوع درخت فقط در اصفهان است. به فاصله یک ربع، وقت استراحت داشتند. در این یک ربع پایش را گذاشت جلو. مثلا گفتند از اینجا تا آن پرده را باید بروید و بیایید. متر کرد و سریع رفت و برگشت. خلاص که شد، گفت: من پنج کیلومتر پیاده روی کردم. ...
فال حافظ امروز | طالعت روشن است | از این خبر خوش جا نمون! +تفسیر دقیق
را صرف امور جزیی بکنی، بلکه باید با نشاط و قوی و پر ثمر در زندگی گدم بردارید تا موفقیت و کامیابی همگام شما باشد. پخش صوتی غزل با صدای موسوی گرمارودی: وقت آن رسیده که حصاری را که به دور خود کشیده اید بشکنی و قدم به بیرون بگذاری. به اطراف خود خوب نگاه کن، هریک از مخلوقات خداوند به زبان حال خود به تو نهیب می زنند که دوران جوانی همچون عمر گلها کوتاه است و تو باید لحظه به لحظه آن ...
مجاهدان استان بوشهر(25)؛ روایتی از لحظات دلهره آور رزمنده دفاع مقدس در یک قدمی بعثی ها
نزدیکتر می شد، گویی قلبم از تپش ایستاده بود، آن ها دریک متری من رسیده بودند که ناگهان سرباز وسطی با صدایی شبیه به نعره فریاد زد: هذا هذا. انگشتم را که از سرما یخ زده بود با سختی روی ماشه گذاشتم و لحظه ای بعد رگبار گلوله سینه پلید آن سرباز را درید و به زانو در جلویم افتاد. دو نفر دیگر نیز بدون آنکه تیری به آن ها اصابت کند، خود را بر زمین انداخته بودند. فشنگ خشابم تمام شده بود و فرصت عوض ...
عشق و هوس در یک حکایت قدیمی / راز عشق دو خواهر به یک پسر هوس باز
عاشقی است شاید ورق برگردد. این را گفت و رفت. پسر شب را در فکر امتحان به سر برد. که آزمایش چیست و نتیجه چه خواهد شد. صبح فردا دختر، با جلوه ای زیباتر از روزهای قبل آمده بود. پسر جوان دوباره پشت سر دختر زیبا به راه افتاد. دختر گفت ای پسر تو که اینگونه شیفته من شده ای اگر خواهر زیبا و دلربای مرا می دیدی چه میکردی؟!! خواهرم بسیار لطیف تر و در این شهر، زیبا روی ترین است و خیلی ها ...
پولاد کیمیایی: امیدوارم اولین کارم در تئاتر بالاخره اتفاق بیفتد
علیه گوگوش: زندگی ما را از هم پاشاندی ای کاش گوگوش مصاحبه نمی کرد ! واقعا همه خطا کردند و تو فقط قربانی بودی ؟ پسر مسعود کیمیایی: خانم گوگوش ! زندگی خیلی ها را از هم پاشاندی / خانم، شما خیلی رندی ... مسعود کیمیایی با مینی سریال خائن کُشی در شبکه نمایش خانگی تماشاخانه حمله خرس ها به مناطق مسکونی در شمال ژاپن (فیلم) رونمایی حماس ...
پانته آ پناهی کیست؟
سپس منشی گری صحنه شد نحوه ورود به بازیگری یک روز در دانشگاه تهران فردی را صدا می زدم و حسین کیانی (کارگردان) صدای من را شنید و آنقدر خجالتی بود که از یک نفر خواست تا از من بپرسد کار تئاتر می کنم یا نه ؟ من هم گفتم نه، تئاتر بلد نیستم ! از من پرسیدند دوست داری تئاتر بازی کنی ؟ من هم گفتم بدم نمی آید تجربه کنم، اما هنوز آشنایی با تئاتر نداشتم آقای کیانی ...
کارگردان جنگل پرتقال: ای کاش شاگرد آخر کلاس داریوش مهرجویی باشم
ای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلم های موفق باشی متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه 60 و بعد 70 تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته می شد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه 80 آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصه های جانداری را روایت کرد ...
فراخوان مهران رجبی برای همکاران بازیگرش
بازیگر درباره تاثیر حمایت هنرمندان از مظلومیت و حق، به خصوص هنرمندانی که چهره های جهانی هستند می افزاید: همان طور که گفتم بدیهی است هنرمندان می توانند در این زمینه اقدامات موثری انجام بدهند. من معتقدم اگر هنرمندان می خواهند نزد خداوند عزتمند شوند، وظیفه بیشتری به نسبت سایر مردم دارند. باید صدای مظلومان باشیم نه بازیچه ظالمان. کسی که به لطف خدا دیده شده و به شهرت و محبوبیت رسیده است بیشتر باید صحبت و ...
جمله امام صادق(ع) در آخرین لحظه زندگی
، خب سوال است، امام به او فرمودند: چرا؟ خب دلیلت چیست؟ گفت: برای اینکه من خدا را نمی بینم، آقا فرمود: یک سوال مرا جواب بده این عالم را که قبول داری، گفت: بله قبول دارم، بعد گفت: خب اینها که از اول نبودند اینها را کسی درست کرده است یا خودش درست شده است، شخص گفت: نه خودش درست شده است هزاران سال پیش، بعد امام فرمودند: خب تو که هزار سال پیش را ندیده ای پس چرا می گویی خودش درست شده است، بعد امام به او ...
پیام شهدا| در راه شهدا و قرآن قدم برداریم
شما پدر و مادر گرامی ام. ای پدر گرامی! چون اسماعیل در راه خدا قربانی دهی و، اما مادر گرامی ام امیدوارم که شیری را که به من دادی حلالم کنی. می دانم که حلال کردی از آن موقعی که به من روحیه و دلداری می دادی که آری باید رفت به جبهه تا اسلام و ناموس مسلمانان حفظ بماند و همچون زینب، شجاعانه اسیری و از دست دادن عزیزان اش استقامت کنی شما باید الگوی خواهران و برادران باشید و با کمترین گریه تان مرا یاری کنید ...
استادی که مثل برادر بود؛ نقش رونالدینیو در تبدیل شدن لیونل مسی به بهترین تاریخ
ا به دنبال استادش برود. رونالدینیو هم به سمتش دوید و مسی روی کمر او پرید. صحنه طوری بود که مرد بزرگ تر انگار داشت جانشینش را به بقیه نشان می داد. رونالدینیو می گوید: آن لحظه خاص را به یاد دارم چون کار مسی از آن جا شروع شد. مشارکت داشتن در ابتدای داستان او، زیبا است. این یک اتفاق طبیعی بود و دیدن این که دوست جوانم با زدن گلش نشان داد خوب کار می کند، مرا سرشار از شادی کرد. مایه خو ...
جزئیات اعزام نخستین کشتی ایرانی برای کمک به مردم غزه/ اسرائیل گفته بود می زنیم
و من از او درباره فامیلش پرسیدم و پس از جواب دادن، دوباره از او خواستم که خودش را کامل معرفی کند و زمانی که شهید این کار را انجام داد، به او گفتم: این گردان مادر من است، چرا نمی گذاری من در گردان مادرم باشم. شهید تورجی زاده از من پرسید که مگر تو سید هستی که من در جواب به او گفتم: بله. شهید تورجی زاده احترام زیادی به سادات می گذاشت و همان جا هم برگه من را گرفت و به کارگزینی برد و مهر زد و به طور ...
یادواره شهید والامقام رمضان جهان تاب پور برگزار می شود
سپاه امیدیه به خدمت سربازی رفت و بعد از طی دوره های آموزشی در فاو به ادامه خدمت تا زمان شهادت پرداخت. شهید رمضان جهانتاب پور که مدت زیادی در فاو بود و بارها به همراه تیم های جمع آوری اطلاعات به خطوط دشمن رفت تا اینکه به تاریخ ششم آبانماه 1366 در تله دشمن گرفتار و با تیر مستقیم به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و در روستای اسلام آباد بخش مرکزی شهرستان بهمئی استان کهگیلویه و بویراحمد در کنار ...
ظهور نزدیک است
. چاره ای نبود. راستش ته دلم خوشحال بود که خودش دوست ندارد برود؛ ولی باید می رفت. تنها هم می رفت. محمدحسین یک بند سرفه می کند. حال ریه هایش بدجور خراب است. امان خودش و ما از سرفه هایش بریده. دکتر اسپری تجویز کرده. دلم نمی خواهد از همین نوزادی اش پاگیر اسپری باشد. چاره چیست؟ باید ساخت. فاطمه یکریز غر می زد. زیر لب حرف می زد: خوش به حال زینب! کاش منم مثل زینب بودم. هر جا می رفتی ...
عاشقانه های پاییزی در کنسرت رستاک حلاج
رستاک حلاج جدیدترین کنسرت خود را 7 آبان در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی روی صحنه برد. این خواننده در شرایطی در تهران روی صحنه رفت که عمده آثارش در فضایی عاشقانه تولید و ارائه شده است و محبوبیت اش در قطعاتی ست که فضایی پاییزی دارد. حلاج با اجرای قطعاتی چون قهوه، پاییز سال بعد، نسکافه، 10:10، چشمات، ته سیگار و... برنامه اش را پیش برد و در مواجهه با دوستدارانش روی صحنه گفت ...
پلیس های قلابی از خلافکاران اخاذی می کردند
آن ها مقاومت نکردم، اما خواستم کارت شناسایی شان را به من نشان بدهند. با خودم گفتم اگر پلیس باشند نباید با آن ها درگیر شوم، همراهشان به اداره پلیس می روم و در آنجا بی گناهی من ثابت می شود، اما دو مرد جوان هیچ کارت شناسایی به من نشان ندادند، به همین دلیل به آن ها مشکوک شدم و سوار خودرویشان نشدم، ولی سعی کردند مرا به زور سوار کنند و بعد هم رهگذران به دادم رسیدند و به پلیس خبر دادند. ...
هشتمین توپ طلا در آغوش لیونل مسی آرام گرفت
دوشنبه شب برنده توپ طلا مشخص شد. لیونل مسی مزد قهرمانی با آرژانتین در جام جهانی را گرفت و توانست با کنار زدن ارلینگ هالند به توپ طلای 2023 فوتبال برسد. دیوید بکام، مالک باشگاه اینتر میامی، به روی صحنه آمد تا این جایزه را به برنده اهدا کند. او نام لیونل مسی را خواند و بدین ترتیب، اعجوبه آرژانتینی برنده هشتمین توپ طلای دوران فوتبالش شد. او در سخنرانی بعد از کسب این جایزه تاریخی گفت ...
این روزها، تکرار عاشوراست
مظلوم فلسطین است که رهبر معظم انقلاب سه روز بعد از این عملیات، در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام تاکید فرمودند:" کار، کار خود فلسطینی هاست. طراحان هوشمند، جوانان شجاع، فعالان از جان گذشته توانستند این حماسه را بوجود بیاورند که انشالله گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود" این جملات راهبردی، قدرت و شجاعت فلسطینی ها را به رخ رژیم غاصبی کشید که یک عمر از روی جهالت محض، این ملت شجاع را دست کم ...
پول دادن یک شرط بند به بازیکنان استقلال/ بگومگوی پروین و محرمی در رختکن!
حضور داشت و استاد عزیز ما آقای مسعود اقبالی در تیم شهدای طرشت در رده های پایه فعالیت می کرد. استاد اقبالی مرا دید و آن زمان تیم شهدای طرشت تغییر نام داد و با نام دارایی در مسابقات شرکت کرد. من آن سال خیلی برای تیم گلزنی کردم و مورد توجه تیم هما در رده جوانان قرار گرفتم. به استاد اقبالی گفتم در تست تیم هما شرکت کرده ام. حدود 200 نفر در تست گیری تیم هما شرکت کرده بودند. آقای محمد توانایی با اینکه حدود ...
این زندانی مشهور، تا حالا 6میلیارد تومان کاسبی کرده است
یک بسته بندی زیبا به مخاطبان تحویل داده شود. بک تو بلک که از دوم دی ماه 1400تا دهم تیرماه 1401 در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفت با حضور بیش از 60 هزار مخاطب در 6 ماه، 233 اجرا و فروش نزدیک به هفت میلیارد تومان به پایان رسید. این نمایش سپس از 26 مردادماه 1402 در تالار اصلی با ظرفیت 579 تماشاگر و قیمت بلیت 200،150 و 100هزار تومان اجرای خود را آغاز کرد و تا هفتم مهرماه با مجموع 64 اجرا و ...