سایر منابع:
سایر خبرها
"حاج جلال جبهه ها"، مردی از تبار سلیمانی ها
... حاج جلال می گوید: از وقتی افروز وارد زندگی ام شد، قید درس و مدرسه را زدم و رفتم پیِ کارهای کشاورزی مان، دیگر به بیدار شدن های قبل از طلوع آفتاب و برگشتن بعد از تاریکی هوا عادت کرده بودم، یکسال از ازدواج مان نگذشته بود که قرار شد با پدر و مادرم به کربلا برویم، افروز باردار بود و همه وسایل تولد نوزاد را برداشته بودیم، اما چون سربازی نرفته بودم من و همسرم از رفتن به کربلا منصرف شدیم. ...
در راه خدا قدم بردارید
پیش شما خواهم رفت و به مقصود خویش همانا که رسیدن به نزد معبودم می باشد با شهادت پرواز خواهم کرد، اصلاً غصه ی مرا نخورید، شما را به خدا می سپارم و بعد از من وصیتم به تمامی اهل خانواده ام این است که تا آخرین قطره خون، در راه خدا قدم برداشته و از کشور خود دفاع کنند و به تنها برادرم و خواهرانم وصیت می کنم همیشه نماز را بپا دارید حتماً نماز شب بخوانید، و دیگر وصیتم به نور چشمم، برادر کوچکم، این است که تا آخرین لحظه زندگی مواظب پدر و مادرمان باش و همیشه با یاد خدا خداوند کارت را آغاز کن چراکه خداوند می فرماید الا به ذکرالله تطمئن القلوب. ...
راه شهیدان راه پیامبر و قرآن است
که امیدوارم آن را تا پیروزی نهایی قوه الهی ادامه دهی و همیشه در پناه امام زمان (عج) محفوظ باشی و بت های زمان خود را در هم شکنی. من وصیت می کنم که اولاً پدر حلالم کن و مادرم خجسته، حلالم بنما. خواهشی از شما دارم بچه های من بعد از شهادتم ناراحت نباشند آنها را اذیت نکنید. برادران عزیزم خواهشمندم هر چه من بد کردم مرا عفو کنید. راه ما را ادامه دهید که همان راه پیامبر و قرآن است ...
ملاقات بر سطح لغزنده کلمات
وقتی به آرزوهایت فکر می کنی و برای ایام سپیدمویی ات برنامه ریزی می کنی و من می دانم هیچ وقت به آن هدف نخواهی رسید نرم می خندم و می گذرم. تو مرا نمی دیدی آن روز. آنجا آخر کوچه، من زل زده بودم به تو روی لاشه سنگی شتری رنگ و آفتاب داشت غروب می کرد. مادرت صدایت کرد، خیس عرق و غبارآلود گفتی: چشم! و توپت را زدی زیر بغل و با ساق هایی دردناک به خانه رفتی و هیچ وقت نفهمیدی این آخرین باری بود که ...
حس ناب دیدار با رهبر معظم انقلاب در روز دانش آموز
دارند بعد از کلی خواهش و تمنا ایشان حرف مرا پذیرفت و گفت من برای این خواسته تو تمام تلاشم را می کنم که به آرزویت برسی و به من گفتند که 10 دقیقه صبر کن تا ببینم می توانم برایت انگشتر را بیاورم یا نه حدود 7 یا 8 دقیقه صبر کردم و دیدم که هیچ خبری از این شخص نیست و فکر کردم که ایشان موفق نشده اند و گفتم شاید قسمت نیست ولی غمیگن نبودم زیرا می دانستم هیچ یادگاری و خاطره ای بالاتر از دیدار با رهبر نیست پس ...
روایتی از ساخت انگشت هوشمند توسط یک نخبه تبریزی
کامرانی که استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران و فوق تخصص دست است، تماس گرفت و مرا به او معرفی کرد. دکتر کامرانی وقتی طرح اولیه را دید گفت" باید کمی بیشتر تلاش کنی، یک سال بعد با ارتقای این طرح اولیه منتظرت هستم". به دکتر کامرانی قول دادم یک سال تمام زحمت می کشم تا این انگشت اولیه را ارتقاء دهم. به تبریز آمدم و از اول شروع کردم. در این یک سال خیلی بیشتر از گذشته ...
گل های حیاط خانه پدری عطر و بوی شهید دارد!
اتمام مأموریت زمان برگشت به یگان وقتی سوار موتورسیکلت و در حال حرکت بود، سطح زمین آغشته به گازوئیل بود و اغتشاشگران به سمت او و مأموران دیگر نارنجک دستی پرتاب می کنند، به همین علت تعادلش را از دست می دهد و تصادف می کند. از ناحیه سر آسیب می بیند و بلافاصله شهید می شود. شما چطور از شهادتش اطلاع پیدا کردید؟ من بروجرد خانه پدرم میهمان بودم که صبح از یگان با من تماس گرفتند و گفتند آقا مهدی تصادف کرده است. نزدیک های ظهر بود که به واسطه پدرم فهمیدم شب قبل همسرم به شهادت رسیده است و این خبر را از من پنهان کرده اند. آن روز بدترین روز زندگی ام بود. ...
فال حافظ من چی میشه | فال حافظ آنلاین شنبه 13 آبان 1402
...> خرداد ماهی عزیز... این دنیا بسیار بی ارزش بوده و عمر ماندن در آن کوتاه است، پس غصه و غم این دنیا را مخور. قدر فرصت ها و جوانی ات را بدان. جوانی مثل گلستانی است که چند روزی سبز و باطراوت بوده و بعد از آن خزان به سراغش خواهد آمد؛ وقتی آن را از دست دادی، پشیمانی سودی ندارد. اگر می خواهی از عمری طولانی بهره مند شوی، خساست را کنار بگذار، انفاق کن و به فقرا صدقه بده. دل به خدا ببند که او آرامش دهنده دل ...
شکار هیولا در کتابخانه پارک شهر نقد و بررسی می شود
انهدام آنها درست انجام شود و هر دوی ما، به سلامت به پایگاه برگردیم. ده سال از حمله القاعده به برج های دوقلوی شهر زیبای ما، نیویورک، می گذشت و چهار ماه بود اسامه بن لادن ، رهبر القاعده را کشته بودیم اما هنوز نتوانسته بودیم از شر وجود شیطانی آنها خلاص شویم. به اسپوکی گفتم: عزیزم، داریم می رسیم! اسپوکی چشم هایش را باز کرد. نفس عمیقی کشید و با لبخند گفت: چه خوب بود! باید یک روز از عمو ...
مهربانی مردم داغ دل پدر و مادر روح الله را آرام کرد
سلامی ایران شد. مدافع تمام ارزش ها و انسانیت هایی که ما ایرانیان در طول سال های سال به دست آوردیم، شد. ایران کشور خود ساخته ای است و مردم از دکتر و مهندس گرفته تا معلم و سپاهی برای ایران زحمت کشیده اند. من حق ندارم این زحمت ها را نادیده بگیرم و ندانم برای چه وارد خیابان می شوم! شعارهایی سر بدهیم که لایق هیچکدام از هم وطنانمان نیست چه برسد به رهبر بزرگمان. رهبری که تمام دنیا از صحبت های او لذت می برن ...
عضو هیئت مؤسس کتائب قسام: طوفان الاقصی، سستی رژیم صهیونیستی را نشان داد
غدغه شان این بوده است که دست بچه های حماس را از سلاح پُر کند، زیرا می دانست که این ها باید جلوی رژیم صهیونیستی بایستند. از طرفی ما مردم فلسطین از رهبر ایران به خاطر حمایت هایی که از ما داشته و دارند تشکر ویژه ای داریم، به همین سبب ما مردم ایران را در پیروزی خود شریک می دانیم. فارس: چه چیزی باعث شده است این خروش عظیم و عملیات طوفان الاقصی بعد از هفتاد سال شکل بگیرد تا جایی که در ت ...
عهدی عاشقانه در شب زفاف
دختر گفت: ‘حالا ما زن و شوهر هستیم، تو با کی عهد و پیمان بسته بودی؟’ دختر گفت: ‘یک پسر سبزی فروش بود که تو مکتب با هم درس می خواندیم. عاشق من شده بود. و چون می دانست که پدرم مرا به یک پسر سبزی فروش نمی دهد، به من گفت خودم را به لال شدن بزنم تا او بیاد مثلاً زبان مرا باز کند تا پادشاه مرا به او بدهد من چند سالی حرف نزدم، اما از اعلان شاه بی خبر بودم. تا اینکه تو آمدی . با قصه ات کاری کردی که من به ...
جهاد بهترین سعادت در راه خدا است
امام عزیز و پیروزی رزمندگان، عاشقان در جبهه ها و با درود به شهدان الهی و با اقرار به اینکه هیچ دوستی بهتر از خدا وجود ندارد و هیچ عشقی شیرین تر از عشق به خداوند و عشق به شهادت وجود ندارد و با دعای باز شدن راه کربلا نامه را آغاز می کنم. خدایا وقتی این نامه را می نوشتم مطمئن نبودم که فوز عظیمه شهادت نصیب من شود ولی از رحمتت بعید نبود که مرا هم به جمع خاصان خود دعوت کنی و اکنون که به درگاهت ...
چندین سال شوهرم را فریب دادم اما آخرش لو رفتم/ شاهین حاضر به ادامه زندگی با من نیست!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... زن 49 ساله با بیان این که در این سال ها همواره عذاب می کشیدم اما از افشای این راز به شدت وحشت داشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 19 ساله بودم که اصغر به خواستگاری ام آمد ولی پدر و مادرم بدون هیچ گونه تحقیق ...
اتفاق عجیب برای یک راننده تاکسی در تهران؛ تا حالا سه نوزاد در تاکسی من به دنیا آمده اند
...> این طور نیست که من بی مشکل و بی دغدغه باشم، من هم مثل همه مردم سرپرست یک خانواده هستم و مسئولیت ها و دغدغه هایم را دارم. اما هرگز به خودم اجازه نمی دهم مشکلاتم را به مردم منتقل کنم. فکر می کنم هر کسی به اندازه خودش مشکلات دارد و فرصت کوتاه سفر با تاکسی، باید به حال خوب راننده و مسافر ختم شود. چند ساعت در روز کار می کنید؟ بعد از این همه سال، هنوز من ساعت 7 صبح کارم را شروع ...
نقشه زن تبهکار برای انتقام از مردان
قبل سوار بر خودروام در حال عبور از خیابان بودم که دختر جوانی را در انتظار تاکسی دیدم. او را سوار کردم و به خانه اش رساندم. همین اتفاق باب آشنایی من و المیرا را باز کرد، بعد از آن چند باری تلفنی صحبت کردیم و در نهایت المیرا مرا به خانه اش دعوت کرد. کمی که گذشت المیرا پایپ آورد و شروع به کشیدن شیشه کرد. به خودم که آمدم دیدم من هم در حال مصرف مواد هستم. او ادامه داد: بدبختی هایم با مصرف ...
تابلوهایی که انسان را تا عمق کهکشان راهی می کند
به گزارش خبرگزاری ایمنا ، عصر یک روز پاییزی به قصد بازدید از نمایشگاه نقاشی خط وارد چهارباغ عباسی شدم؛ ترکیب برگ های زرد پاییزی روی زمین، خش خش قدم های عابران پیاده، نور سبزی که بین درختان پخش شده و توپ قرمزرنگ پسرک کف پیاده راه و حرکات اسکیت سواران، چهارباغِ دوست داشتنی را زیباتر کرده بود. به موزه هنری رسیدم و تابلوهای رنگارنگ نقاشی خط مرا به دنیای نستعلیق، ثلث و نقاشی برد؛ از یکی از ...
بازیگری با یک اتفاق
ها فعالیت مجازی به عنون منتقد به حرفه بازیگری روی آورد، سوالی بود که او در پاسخ به آن بیان کرد: من 7 سال پیش پس از سال ها تدوینگری و نریتوری وقتی برای اولین بار می خواستم جلوی دوربین بروم و به عنوان مجری برنامه ای را اجرا کنم، برنامه ای با نام تاپ تن آپارات ساختم که در آن من مجری-بازیگر بودم. طی این سال ها نیز همیشه برای آثار سینمایی و سریال های ایرانی و خارجی تولید محتوا کردم که همه این موارد ...
وصیت جالب طیب حاج رضایی عیار و لوطی تهران
کردند که برای وی این کار را انجام دادند. پیغام های متعدد می آمد که حدود 20، 30، 50 و 100 سال کمتر یا بیشتر برای ایشان نماز و روزه خریدیم و داده ایم که بگیرند و شما این کار را نکنید در صورتی که او گفته بود که برایش این کار را نکنیم. دلیل انتخاب نام بیژن برای من/ حاج رضایی مفسر فوتبال شوهر خواهرم است دکتر بیژن جان پدر من را نجات داد به همین دلیل او نام مرا بیژن گذاشت و به من تکلیف ...
علیرضا دبیر: شلوغ نکنید،من هم سرود ملی نخواندم | نمی دانند من چی می پوشم وگرنه خوشتیپ هستم | فیلم بازی ...
اشتباه کردم در زمان ورزش درس خواندم. من دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بودم و با درخواستم از آقای خاتمی راه را باز کردم و از آنجا دکتری ورزشکاران درست شد. به جای اینکه بگویم به من ماشین و پول بدهید گفتم بگذارید درس بخوانم. من زمان دانشجویی سختی کشیدم و نتیجه اش مصدومیت و تمام شدن کشتی ام در 25 سالگی بود. الآن خانم کیانی هم می گفت من نمی رسم کلاس ها را بروم. ورزشکاری که در اردو است به کلاس رفتن نمی رس ...
ماجرای خودکشی دختر جوان پس از آزار شوم پسر همسایه
ظهر بود که با اصرار مهرداد خانه همسایه امان رفتم رفتار مهرداد مثل همیشه نبود او درسایه شیطان مرا در دامی که برایم گستره بود گیر انداخت و به من دست درازی کرد خواستم فرار کنم اما راه گریزی نبود بعد از آنکه همه چیز تمام شد من با کوهی از بی آبرویی از خانه اشان بیرون آمدم و تصمیم گرفتم خودکشی کنم همه چیز از کلاس های خیاطی شروع شد عصرها که از خانه به فرهنگسرای محله امان می رفتم پسر همسایه ...
فال حافظ پنجشنبه 11 آبان 1402
دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت نتیجه تفال به دیوان حافظ: نصیحت حافظ به شما مرداد ماهی عزیز این است که در زندگی ات تغییرات عظیمی را به وجود می آوری که این تغییرات هم مادی است و هم معنوی. به زودی از جایی به جایی دیگر نقل مکان خواهی کرد. جابجایی سخت است ولی نتیجه آن آسایش توست. افکار و آرزوهایی را که در سر داری عملی کن که از این زمان به بعد همه چیز خوش خواهد شد ...
اگر شهید نمی شد، عجیب بود
مدافع حرم تمام شدند، پیرمردهای هفتاد ساله را به میدان آورده اند. گفتم: مگر نمی گویی انقلاب و نظام ما متأثر از کربلاست؛ مگر حبیب بن مظاهر که در میدان کربلا کنار امام حسین شمشیر زد، پیرمرد هفتاد ساله نبود؟ وقتی حرف به اینجا رسید اشک امانم نداد... حاج عطایی می خندد و می گوید: دو روز بعد، پسر کوچکم را از سوریه عودت دادند؛ مال بد بیخ ریش صاحبش! ...
سوغاتی شاکی، زن خلافکار را لو داد | نفرت از مردان انگیزه زن تبهکار برای نقشه های شوم
.... دام سیاه حسین درباره انگیزه اش از سرقت گفت: چند وقت قبل با زنی جوان به نام الناز آشنا شدم. او مرا به خانه اش دعوت کرد و با هم شیشه و گل کشیدیم و زمانی که در حال خودم نبودم، از من فیلم سیاه تهیه و بعد شروع به تهدید من کرد. او گفت که اگر تن به خواسته هایش ندهم فیلم و عکس هایی را که از من گرفته برای همسرم می فرستد و زندگیم را نابود می کند. او گفت یا یک میلیارد تومان به او ...
خداحافظی با مردخدا
از غسالخانه سوار ماشینت کردیم و راه افتادیم سمت حرم، تابوتت قایق کوچکی بود روی امواج دست های مردم. من رفتنت را زل می زدم و تمام حرف هایت را، تمام قنوت هایت را، تمام نصیحت هایت را دارم می مکم و مرور می کنم. حرم همیشه جای سلام است و امروز دارم خداحافظی را با شما تجربه می کنم. شما را لحظه لحظه چشیدم و حس کردم با همه پیرسالی تان چقدر زود رفتید. من مگر قرار است چند تا آدم حسابی توی زندگی ام ببینم که ...
شهیدی که قول شفاعت به خانواده اش داد
پیامبر خداست و شهادت می دهم که علی (ع) ولی خداست و شهادت می دهم به غیبت امام زمان (عج) و ظهور آن حضرت. وصیت نامه را در مقر جدیدمان که مهران می باشد شروع به نوشتن کردم قبل از این که چیزی یا صحبتی بکنم صحبتم با مولای خودمان بکنم خدایا از شما تشکر می کنم که به این بنده گنهکار توفیق جهاد دادی، خدایا زبان کند است که با تو حرف بزنم، خدایا آنقدر نافرمانی تو را کردم و آنقدر معصیت کردم که شرمنده ...
چرا تراژدی اتللو، نوشته شکسپیر پس از گذشت سال ها، تا به این حد زنده است؟
...> برابانسیو: نه، چه کسی هستید؟ رودریگو: من رودریگو نام دارم. برابانسیو: نه خوش آمدی، نه صفا آوردی. مگر منعت نکرده بودم که بیش از این گرد خانه ام نگردی؛ یا مگر رک و راست از من نشنیده بودی که دخترم درخور همچو تویی نیست؟ و اینک دیوانگی و مردم آزاری تو را بر آن داشته که با سری سنگین از باده پیمایی و شادخواری بیایی و خواب و آسایش از من بگیری. رودریگو: آی! آقا، آقا، آقا! برابانسیو ...
بمبی که وسط فامیل ترکید
باردارِ مبتلا به کرونا. ایشان هم چون باردار بودند در فرقانی بستری بودند. ریه هر دویمان حسابی درگیر بود. من ولی زودتر مرخص شدم و پس از ترخیص فهمیدم ایشان رفته توی کما. یک ماه و نیم بعد، بچه مان در همان وضعیت سقط شد. دکترها گفته بودند احتمال برگشتِ خودش هم خیلی کم است. ولی پس از سه ماه، یک روز در کمال تعجب چشم باز کرد. چند روز بعدش، دوباره تشخیصِ خونریزی ریه دادند. دکترها هم زیر بار عمل نمی رفتند ...
کانون الزهراء و شادی نوجوانان قرآنی محله خلیج فارس
نخستین آئین نکوداشت و تکریم بانوان مبلغ و محفل دار قرآن کریم شهر تهران با عنوان همایش اخلاق و معنویت دوم آذرماه سال جاری از سوی مرکز فرهنگی بانوان قرآن پژوه مؤسسه امام رضا(ع) با همکاری ایکنا، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان دارالقرآن تبلیغات اسلامی، رادیو قرآن، شبکه قرآن و معارف سیما و مؤسسه حضرت خدیجه(س) برگزار می شود. اینکه روزی حتی قادر به خواندن سطری از قرآن نباشی و البته عنایتی از سوی خداوند شامل حالمان شود که پس از سال ها هم حافظ قرآن شویم و هم ...
گمانه زنی های اولیه از نامزدهای جشنواره فجر 42
با دو فیلم عطرآلود و در آغوش درخت در جشنواره فیلم فجر حضور داشت، امسال احتمالا چند نماینده دارد: صبح اعدام ، نقطه صفر زمین و آسمان غرب . صبح اعدام جدیدترین ساخته بهروز افخمی است که روایتگر بخش هایی از دقایق پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام 15 خرداد 1342 به اعدام محکوم شدند. فیلمی که مراحل فنی آن تقریبا به اتمام رسیده و آماده نمایش شده است. نقطه صفر زمین فیلم جدید ...