با چشمان خودم خیانت شوهرم را دیدم / همسرم با دوست دخترش در حال ...
سایر منابع:
سایر خبرها
نمازش واسطه ازدواجمان شد
مریم عرفانیان محمدناصر که با ما نسبت خویشاوندی داشت، بستگانش را برای خواستگاری ام فرستاد. پدر و مادرم چون شناخت بیشتری از ایشان داشتند، قبول کردند؛ اما خودم هنوز تردید داشتم و نمی دانستم چه جوابی بدهم. با اینکه درباره خوبی های ایشان زیاد شنیده بودم؛ ولی می دانستم زندگی کردن با چنین افرادی سختی های خاص خودش را دارد. در همان ایام مدتی مریض شدم. یک روز محمدناصر برای دید و ...
محاکمه زن جوانی که شوهرش را خفه کرد/ مهران می خواست مرا بکشد اما من گلویش را فشار دادم
تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: 10 سال قبل با مهران ازدواج کردم و از همان سال های اول با هم دعوا و اختلاف داشتیم و درگیری ما به خاطر دخالت های خواهرشوهرم بیشتر می شد. شب حادثه شوهرم می خواست مرا بکشد که به سختی خودم را نجات دادم و گلویش را فشار دادم که به یکباره متوجه شدم دیگر مقاومتی نمی کند، همان موقع او را رها کردم و دیدم روی زمین افتاد، اول فکر کردم سکته قلبی کرده و ...
محاکمه زن جوانی که شوهرش را خفه کرد
کرد و گفت: 10 سال قبل با مهران ازدواج کردم و از همان سال های اول با هم دعوا و اختلاف داشتیم و درگیری ما به خاطر دخالت های خواهرشوهرم بیشتر می شد. شب حادثه شوهرم می خواست مرا بکشد که به سختی خودم را نجات دادم و گلویش را فشار دادم که به یکباره متوجه شدم دیگر مقاومتی نمی کند، همان موقع او را رها کردم و دیدم روی زمین افتاد، اول فکر کردم سکته قلبی کرده و بلافاصله با جیغ و داد از همسایه ها کمک خواستم و ...
حمله با چاقو به برادرزن برای رهایی همسر و فرزندان/ داماد خانواده: زن و بچه ام را دزدیده اند تا مرا مجبور ...
او ادامه داد: روز حادثه داخل خانه نشسته بودیم که ناگهان بهروز چاقو به دست وارد شد و با تهدید از من خواست همسر و بچه هایش را رها کنم. هر چه به او گفتم آنها با میل خود به خانه ام آمده اند، فریاد می زد که زن و بچه هایم را گروگان گرفته ای و آزادشان کن. درنهایت هم با چاقو به جان من افتاد و مرا تا یک قدمی مرگ کشاند. از دامادمان به اتهام اقدام به آدم ربایی و قتل شکایت دارم. با شکایت مرد جوان ...
از اوج عشق زن و شوهر تا سقوط آن
زن 27 ساله گفت: آخرین سال تحصیلی در دانشگاه را می گذراندم که با پسرعمه ام به صورت سنتی ازدواج کردم البته از زمانی که وارد دبیرستان شدم خواستگاران زیادی داشتم ولی هیچ کدام از آن ها را با معیارهای خودم برای زندگی مشترک مناسب نمی دیدم تا این که شایان وارد زندگی ام شد. ما تقریبا هم سن وسال بودیم و به همین خاطر بیشتر یکدیگر را درک می کردیم. شایان مرا خیلی دوست داشت و همواره تلاش می کرد تا ...
قتل دردناک دختر 9ساله به دست پدر و همسر چهارمش
رها کنم که طعمه حیوانات شود. در ادامه زن چهارم متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به فرهاد گفتم بچه را تحویل مادرش بده. من نمی توانم از بچه کسی دیگر نگهداری کنم. خودم بچه داشتم و نگهداری از بچه دیگری کار من نبود. با پایان جلسه دادگاه قضات فرهاد را به سه سال حبس و پرداخت دیه در حق مادر محکوم و نامادری را از اتهام معاونت در قتل تبرئه کردند اما این رأی درباره نامادری در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای بررسی مجدد به دادگاه بازگردانده شد. ...
رزمنده ای که بعد از شهادت دوباره زنده شد/ در دفاع از وطن جان خود را در طبق اخلاص گذاشته بودیم
...، برای ثبت خاطرات آن دوران با سیدجلیل احمدی یکی از رزمندگان و یادگاران دفاع مقدس که عضو نخبگان ایثارگر کشور است به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛ دفاع پرس: چطور شد به جبهه اعزام شدید؟ وقتی که به مناطق جنگی اعزام شدم دانش آموز کم سن و سالی بودم که 16 سال سن داشتم، در ابتدای جنگ از موقعیت جنگی چندان اطلاعاتی در دسترس رزمنده ها نبود و مثل خیلی دیگر از رزمنده ها با شور ...
فرازی از وصیتنامه شهید جلیل جودکی آقامیرزایی
از تو بیشتر دوست داشتم. همسرم از تو می خواهم که زینب وار در کنار فرزندانم خوب زندگی کنید و فرزندانم را تنها نگذارید، همسر مهربانم می دانم این چند سال که تو را به همسری گرفتم تو را به خاطر خدا تنها گذاشتم. می دانم که سختی و رنج زیادی کشیدی از تو می خواهم که مرا حلالم کنی و از تو می خواهم که یتیمانم را خوب بزرگ کنی و آنها را به درس وادار کنی و راه خودم را به آنها نشان دهی که ...
قتل دردناک دختر 9 ساله به دست پدر و همسر چهارمش
...، یا باید زن چهارم را رها می کردم که این کار را هم نمی توانستم انجام بدهم. متهم ادامه داد: همسرم به من فشار می آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز دخترم را به بهانه تفریح سوار موتورم کردم و با هم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر متوجه شدم او بیهوش شده است. به ...
صحنه عجیب خودکشی مرد جوان از پشت بام | خانواده اش داد می زدند بپر!
. خودت را معرفی کن و بگو که چند ساله هستی و به چه مدت درگیر اعتیاد بودی؟ امید هستم 41 ساله از تهران، از 19 سالگی اعتیادم به سیگار و سپس الکل آغاز شد و کم کم به سمت مواد مخدر مثل تریاک و شیره رفتم. قصد داشتم که شیره را ترک کنم اما به مصرف متادون روی آوردم و بعد از مدتی توانستم سال مواد را ترک کنم. چرا فقط 3 سال ؟ سه سال مواد مخدر را ترک کرده بودم ...
امروز در تاریخ
شاه واقع در منطقه بازار تهران) ترور کرده بود پس از تصویب قانون معاف شدنش از مجازات، 27 آبان سال 1331 (18 نوامبر 1952) در مصاحبه با مطبوعات گفت: خیانت رزم آرا به وطن، بر ما (جمعیت فدائیان اسلام) محرز شده بود و من برانداختن او را برعهده گرفتم. پیش از انجام ترور، خانواده ام را از محل سکونتشان نقل مکان دادم زیرا اطمینان داشتم که پس از رویداد، آنان را زجر و شکنجه می دادند. شب قبل از آن به خانه نرفتم و ...
ماجرای عجیب دامادی که فکر می کرد قاتل برادرزنش است + جزئیات
چاقو ضرباتی به وی زدم که تصور می کردم او به قتل رسیده است. از آن پس جرات نمی کردم به خانه خودم بروم و فراری بودم چون می ترسیدمدستگیرم کنند و قصاص شوم. تمام این مدت تصور می کردم قاتلم و آواره خیابان ها بودم تا اینکه تصمیم گرفتم به خانه اقوامم بروم اما در نهایت پلیسدستگیرم کرد و حالا متوجه شدم که برادرزنم زنده است و من قاتل نیستم. متهم پس از اعتراف، با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات از وی درحالی ادامه دارد. ...
قتل در سایه پیامک های شیطانی!
نیروهای انتظامی گفت:حدود چهل روز قبل وقتی متوجه مزاحمت های پیامکی و تلفنی ع برای همسرم شدم موضوع را از طریق مراجع قضایی پیگیری کردم وقتی آن مرد مزاحم را شناختم هنگام بازگشت از دادسرا به مغازه پدر زنش رفتم و موضوع مزاحمت های تلفنی را به او گفتم و حتی پرسیدم اگر کسی برای همسر شما ایجاد مزاحمت کند چه می کنید؟که پاسخ داد سرش را می برم! ولی از مدتی قبل ذهنم به هم ریخته بود به گونه ای که به ع (فردمزاحم ...
سرقت خودرو با خروس فراری !
میم گرفتم وقتی آزاد شوم با این شیوه سرقت کنم. پس سابقه داری؟ بله، چند باری به اتهام های سرقت و جرم های دیگر دستگیر شده و به زندان رفته ام. اولین باری که بازداشت شدم 19 ساله بودم. چرا در این سن خلافکار شدی؟ من زندگی نا آرامی داشتم. خردسال بودم که مادرم فوت کرد و پدرم با زن دیگری ازدواج کرد. نامادری ام رابطه خوبی با من نداشت و مرا کتک می زد و پدرم از من دفاعی نمی کرد ...
رسیدگی به ایتام؛ خواسته ای که ریشه در رویاهای کودکی ام داشت
همیشه در ذهن من بود تا اینکه با یک مرکز نگهداری ایتام آشنا شدم و در جستجوی رویای کودکی، سالیان سال آنجا با جان و دل کار کردم. پاغنده تصریح کرد: این در حالی بود که من به عنوان ماما شاغل بودم، ازدواج کرده بود و فرزند داشتم و وظایف متعددی در همین رابطه بر دوش من بود ولی این ها مانع از حضورم در موسسه خیریه نشد. وی افزود: آن روزها پسرم کوچک و حدودا 3 ساله بود و به ناچار او را هم ...
خودم را بدهکار نظام می دانستم و به ایران برگشتم
و همین موضوع دلیل انتخاب طالبی به عنوان سوژه گفت وگوی نوروزی شد. شماره او را از قبل داشتم و تا حدی ناامید از اینکه پاسخی بگیرم دکمه تماس را فشار می دهم اما بر خلاف دفعات قبل با بوق سوم پاسخم را می دهد و زمانی که موضوع را با او در میان می گذارم زمان مصاحبه را روز بعد ساعت 2 تا 3 بعد از ظهر مشخص می کند؛ آنچه در ادامه می خوانید، حاصل گفت وگوی ما با هوشنگ طالبی رئیس سابق دانشگاه اصفهان است ...
شوهرم از خانه بیرونم کرده تا بچه ام را سقط کنم
روزنامه خراسان: زن جوان دربیان این که دریک تردید عاطفی سختی قرار گرفته ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم در حالی با جوانی معتاد ازدواج کردم که فقط 17سال داشتم. بعد از گذشت 5سال از زندگی مشترک، صاحب یک فرزند شدم اما هیچ گاه نتوانستم با ...
تهدید وحشتناک مرد بی احساس به زایمان زنش / نمی خوام برای دومین بار سقط جنین کنم!
به گزارش زیرنویس ، زن جوان در بیان این که دریک تردید عاطفی سختی قرار گرفته ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل [...]
خیانت کردم چون خیانت شوهرم را دیدم....
با وجود این هیچ گاه در این باره چیزی به همسرم نگفتم تا این که روزی به طور سرزده وارد خانه شدم و زن جوانی را کنار همسرم دیدم. باورم نمی شد کسی که تا این حد در زندگی مشترک به او اعتماد و اطمینان داشتم این گونه بامن رفتار کند! خلاصه آن روز باقر متوجه اشتباهش شد و از من عذرخواهی کرد و قول داد که دیگر چنین خطایی را مرتکب نخواهد شد. من هم آن چه را دیده بودم در همان جا دفن کردم و در این باره ...
لعنت به آن پیامک ناشناس که زندگیم را نابود کرد/همسرم با خانم منشی روی تخت من بود که ...
اما او رد تماس داد. این ماجرا به معمای عجیبی برایم تبدیل شد و با آن که از نظر روحی به هم ریخته بودم ولی چیزی به مادرم نگفتم. باز هم طاقت نیاوردم و به همسرم پیام دادم که رسیدی! بلافاصله پاسخ داد تازه رسیده ام و فردا به دنبالت می آیم، حالا حس عجیبی داشتم و سوءظن به جانم افتاده بود. روز بعد وقتی برای استحمام رفت پیام هایش را بررسی کردم و متوجه شدم با زنی ارتباط دارد؛ گریه کنان خانه را ترک ...
ظرفیت اعتماد شوهرم را نداشتم /به شوهرم خیانت کردم تا لذت رابطه با یک پسر جوان را تجربه کنم و...
زن جوان صحبت هایش را این گونه آغاز کرد: در خانواده ای سنتی به دنیا آمدم پدرم کارگر ساده یکی از سازمان های خدماتی بود که تنها اندکی خواندن و نوشتن می دانست اگرچه پدرم مردی ساده دل و دوست داشتنی بود اما برای حضور در اجتماع و معاشرت من با دیگران بسیار سخت گیری می کرد او حتی معتقد بود به هیچ وجه نباید از اینترنت، ماهواره و حتی گوشی تلفن استفاده کنم هیچ گاه اجازه نمی داد بدون حضور برادر و یا مادرم از ...
تجاوز پدر سیاه دل به دختر 17ماهه اش/ درخواست اشد مجازات برای این پدر شیطان صفت + جزییات
، دخترم ساناز را پیش پدرش گذاشتم و بیرون رفتم، چند ساعت بعد برگشتم و دیدم بچه خیلی بی قرار است. بعد متوجه شدم بچه تب کرده است و او را به بیمارستان رساندم. پدر ساناز با توجه به حرف های همسرش بازجویی شد. او در ابتدا منکر همه چیز شد اما بعد مجبور به اعتراف شد و گفت: همسرم ساناز را به من سپرده بود، بچه داشت گریه می کرد و من نمی توانستم آرامش کنم. خودم را نمی بخشم لباس ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد/ یک روز که به خانه برگشتم شوهرهوسبازم با دخترها ...
شوهرم مانند روباهی حیله گر در فضای مجازی نفوذ کرده بود و با ترفندهای مختلف زنان و دختران جوان را فریب می داد و از آن ها سوءاستفاده می کرد اما یک روز وقتی وارد خانه شدم... این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که قصد داشت از دومین همسرش طلاق بگیرد و روزگار دیگری را آغاز کند. او که مدعی بود با رفتارهای فسادآلود شوهرش نمی تواند به این زندگی مشترک ادامه دهد، درباره سرگذشت خود به ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد | یک روز که به خانه برگشتم شوهر هوسبازم با دخترها ...
مشترک ادامه دهد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 16ساله بودم که به طور سنتی پای سفره عقد نشستم و با کرامت ازدواج کردم. او تک پسر خانواده اش بود و 5 خواهر بزرگ تر از خودش داشت که همه آن ها ازدواج کرده بودند. دراین شرایط تصور می کردم خانواده کرامت مرا خیلی دوست خواهند داشت چرا که تنها عروس خانواده آن ها بودم! ولی متاسفانه شوهرم فقط در جست وجوی ...
من و دوست دخترم برای تفریح چند شب ویلا رفتیم/ الان پدرش میگه باید عقدش کنی و...+جزییات
نوجوان 15 ساله ای که با اعلام شکایت پدر و مادر یک دختر 17 ساله به کلانتری احضار شده بود، در میان بهت و ناباوری به تشریح چگونگی آشنایی خیابانی اش با دختر مذکور پرداخت و به مشاور کلانتری طرقبه گفت: هنوز هم باورم نمی شود چه اتفاقی افتاده است من قصد برقراری روابط نامشروع را نداشتم و تنها به خاطر حس کنجکاوی که بر اثر بازی های رایانه ای مستهجن پیدا کرده بودم، با آن دختر دوست شدم. من تنها فرزند خانواده ...
هواپیما هدف پدافند دشمن قرار گرفت، سقوط کرد و پدرم به شهادت رسید +عکس
ادبیات تحصیل کردم اما بعد رشته ام را تغییر دادم و در رشته حقوق تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دادم. سعی می کنم مثل پدرم شجاع باشم بچه بودم سر نترسی داشتم اما اکنون کمی محتاط تر شده ام. پانته آ در مورد متن وصیت نامه پدرش گفت: پدرم وصیت نام کتبی ندارد وصیت او همان حرف هایی است که در آخرین تماس های خود درباره من به مادرم گفته است. شهادت هواپیمای خلبان کیان آرا در 12 ...
رمزگشایی از جنایت فجیع / تیزهوشی مرد مسافرکشی منجر به کشف جسد تکه تکه مرد جوان شد
چند نفر دیگر مرا آزار شیطانی دادند و از صحنه آن فیلم گرفتند. در این مدت کینه او را به دل داشتم و به دنبال راهی برای انتقام بودم تا این که با کمک زنی از اقوام مان به نام زینت، گل محمد را به خانه کشاندم و با او درگیر شدم. ابتدا با چوب ضربه ای به سر گل محمد زدم که او به دلیل جثه قوی اش فرار کرد. یکی از دوستانم به نام جمعه که مقابل در بود، مانع فرارش شد. بعد آن قدر به بدن گل محمد ضربه زدم که فوت شد. سپس ...
زندگینامه + عکس های قدیمی و دیدنی ناصر ملک مطیعی
تربیت بدنی ناحیه 9 بودم. فوتبال بازی می کردم و داور کشتی بودم. در 1330 چون معلم ورزش بودم، در اولین کلاس داوری کشتی حضور پیدا کردم. در 15 سالگی به قله دماوند رفتم. آن زمان هنوز کسی به این صورت به قله دماوند نرفته بود. آن قدر که رفقای ورزشی داشتم، رفقای سینمایی نداشتم. در سینما فقط با سه یا چهار نفر صمیمی بودم. البته هنوز هم دوستی من با رفقای ورزشکارم ادامه دارد. علاقه به ورزش طبعا ...