زندگینامه + عکس های قدیمی و دیدنی ناصر ملک مطیعی
سایر منابع:
سایر خبرها
حمله به خانه برادرزن برای رهایی همسر و فرزندان
.... من برای نجات آنها به خانه برادرزنم رفتم، اما وقتی مانع من شد دست به چاقو شدم تا با تهدید بتوانم همسر و بچه هایم را نجات دهم اما در این میان برادرزنم با چاقو مجروح شد، از آنجا که تصور کردم او را به قتل رسانده ام متواری شدم و مدتی هم در پارک ها و خیابان ها می خوابیدم، تا اینکه چند وقت بعد پنهانی و شبانه به اطراف خانه برادرزنم رفتم و وقتی مطمئن شدم او زنده است، خیالم راحت شد. ...
تهیه کننده گاندو: امنیتی نیستم و کار کمدی هم خواهم ساخت؛ سریال ترور درباره تفکر جهانی حاج قاسم صحبت می ...
کنم. علاقه به کار طنز دارم چون می خواهم حال مردم خوب شود و دوست دارم یک طنز سالم و خانواده پسند تولید کنم. من در همه ژانرها کار کرده ام و خدا را شکر در همه ژانرها موفق بودم. منبع: etemadonline-641303
سرقت عجیب خودرو با خروس فراری
شکایت داشت و من هم پیشنهاد سرقت به او دادم. خودت قبلاً سرقت کرده بودی؟ سال هاست که خلاف می کنم. پدرم که مُرد، نامادری ام مرا به زور مجبور کرد با برادر معتادش ازدواج کنم. من هم شبانه فرار کردم و به تهران آمدم اما گرفتار باندهای خلاف شدم. این شگرد چطور به ذهنت خطور کرد؟ در خانه پدری ام همیشه مرغ و خروس داشتیم، آخرین بار که به زندان افتادم، این فکر به ذهنم خطور کرد. بعد از سرقت خودروها آنها را می فروختیم و خرج می کردیم. ...
روایتی از دلسوزی شهید زین الدین برای نیروهایش/ سبک زندگی ساده فرمانده به روایت همر زمش
سفارش کرده اند چیزی نگم. قبول کردم، قرار شد غروب راه بیافتیم. خواست تا قبل رفتن ماشین را از ستاد بگیرم، برادرم آن زمان معاون ستاد لشکر 17 علی بن ابی طالب بود، نزد برادرم رفتم و ماشین را گرفتم، توضیح دادم که زین الدین ماشین را می خواهد، بعد هم سراغ ماشین رفتم و سر و دستی روی آن کشیدم، کلمنی هم از تدارکات گرفتم و مقداری آب میوه و خوراکی با یخ را توی ماشین گذاشتم تا در راه استفاده کنیم. آغ ...
عکس نیوشا ضیغمی در هواپیمای شخصیش جنجال به پا کرد|نیوشا ضیغمی در لاکچری بودن دست نیافتنی شد!
زمان سفر کنم به قرن نوزدهم می رفتم برای این که قرن بیست و یکم قرن تکنولوژی است و قرن سرد و پر دغدغه ای است ولی قرن نوزدهم قرن احساس و هنر بود جراحی زیبایی من سال 86 جراحی زیبایی بینی انجام دادم و قبل از عمل 11 فیلم بازی کرده بودم یکی از دلایلی که بینی ام را جراحی کردم این بود که خودم از نیمرخ ام خوشم نمی آمد و با چهره ام خوشحال نبودم ولی الان راضی ترم عاشق ...
از اوج عشق زن و شوهر تا سقوط آن
زن 27 ساله گفت: آخرین سال تحصیلی در دانشگاه را می گذراندم که با پسرعمه ام به صورت سنتی ازدواج کردم البته از زمانی که وارد دبیرستان شدم خواستگاران زیادی داشتم ولی هیچ کدام از آن ها را با معیارهای خودم برای زندگی مشترک مناسب نمی دیدم تا این که شایان وارد زندگی ام شد. ما تقریبا هم سن وسال بودیم و به همین خاطر بیشتر یکدیگر را درک می کردیم. شایان مرا خیلی دوست داشت و همواره تلاش می کرد تا ...
هر کسی جای من در پرسپولیس بود فوتبالش تمام می شد/ من نتوانستم با فشارها بجنگم
...؛ بعد از آن اتفاق اولین نفر به تمرین می رفتم و بیشتر تمرین می کردم چرا که تنها چیزی بود که می توانست من را آرام کند. در هر تیمی بودم تمام توان خودم را گذاشته ام و در هیچ تیمی کم کاری نکرده ام. یکسری فشارها سازماندهی شده بود و دیگر نمی توانستم با آنها بجنگم. او ادامه داد: یک برادر بزرگ تر از خودم دارم که راهنمای من است. او فوتبالیست بود و تا لیگ یک ادامه داد اما به دلیل مصدومیت فوتبال ...
نگاهی به کارنامه هنری فرامرز قریبیان؛ رد پای قدرت در سینما
...> وی در این نامه همچنین با اشاره به ابراز علاقه برای بازی در نقش های معترض، بازگشت به سینما بعد از حافظی در سال 1398 را منوط به دعوت مسعود کیمیایی از وی برای یک نقش اعتراضی عنوان و تصریح کرده است: اساسا نقش های معترض را دوست دارم. با اینکه در جشنواره فجر اعلام بازنشستگی کردم (نمی دانم درست بود یا نه چون من حرف دلم را می زنم) ولی اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل برایش بازی می کنم ...
پرستاری با طعم شیمی درمانی!
. همان ابتدا که برای کار به این مرکز آمدم، بعد از یک هفته فعالیت تا دوهفته به خانه رفتم و مدام گریه می کردم تا این که دوباره با من تماس گرفتند که برگردم. با خودم گفتم این مسئولیتی است که خدا به من داده است و باید از عهده آن بربیایم این که همه ما بگوییم مشکل است، نمی شود. او ادامه می دهد: یکی در آرایشگاه کار می کند، یکی در گل فروشی و دیگری لباسِ عروس را به تن او می کند، ولی ما به واسطه شغلمان دچار ...
گفت وگو با قاسم افشار: ما جاده صاف کن موسیقی پاپ بودیم/ من را از موسیقی کنار گذاشتند!
نشسته ام(می خندد) قله در زندگی من معنای خاصی می دهد؛ هر زمان که سلامت هستم، اطرافیانم که دوستشان دارم کنارم هستند. زمانی که دوستم دارند و دوست دارم آدم ها را؛ برایم قله است. اتفاقاتی افتاد که مجبور شدم از فضای موسیقی فاصله بگیرم. از بازار موسیقی دور شدم. تا اینکه دوستانی که اطرافم بودند گفتند که باید کار کنی. قبل از کرونا چند آهنگ تولید کردیم و بعدش هم که به کرونا خوردیم و همه چیز متوقف شد. ...
گفت وگو با معصومه سپهری نویسنده کتاب شهید طهرانی مقدم/ برای چنین شهیدی باید کتابی تراز و درجه یک می نوشتم
...> همسر ایشان می گفت او چند روز به خانه نمی آمد و وقتی که می رفت نمی شد با او تماس گرفت که کجاست و اگر خیلی کار ضروری داشتیم با شهید سلگی تماس می گرفتیم. اما با این وجود وقتی ایشان بعد از چند روز به خانه می آمدند دم در چند تا از جوان های محل منتظرش بودند و باز هم ایشان برایشان وقت می گذاشت و ما می دانستیم چه قدر خسته است. حتی زمان های استراحتش را هم در مسجد و با جوان های محل می گذارند. همه اینها برای ...
روایتی درباره مریم ؛ زنی که فرار کرد تا همسرش را نجات بدهد
. پیام فرستادم که: بچه رو کجا بردی؟... جواب نداد. کلی پیام تهدید فرستادم. آخر نوشتم: من دارم میام... شماره راننده را هم پیدا کردم و آمار گرفتم که کجای مسیرند. بعد با ماشین افتادم دنبالشان. تا جنگل گلستان رفتم و توی راه همین طور زنگ می زدم و پیام می فرستادم. جنگل را که رد کردم، پیام داد که من دیگه حرفی باهات ندارم. همه حرف هام توی همون نامه هست... کدام نامه؟ من اصلاً نامه ای ندیده بودم. چون ...
فرازی از وصیتنامه شهید جلیل جودکی آقامیرزایی
خوب بزرگ کنی و آنها را به درس وادار کنی و راه خودم را به آنها نشان دهی که بدانند پدرشان مردانه در میدان جنگ به خاطر اسلام و به خاطر دین و قرآن شهید شده و بعد از شهادتم فرزندی را که به دنیا خواهد آمد اگر پسر بود نامش را مهدی و اگر دختر بود نامش را زینب بگذارید. همسرم من رفتم ولی بچه هایم را تنها نگذارید و از تو می خواهم که مثل آن روزهایی که خودم در کنار شما بودم در کنار یتیمانم زندگی کنید ...
صحنه عجیب خودکشی مرد جوان از پشت بام | خانواده اش داد می زدند بپر!
. خودت را معرفی کن و بگو که چند ساله هستی و به چه مدت درگیر اعتیاد بودی؟ امید هستم 41 ساله از تهران، از 19 سالگی اعتیادم به سیگار و سپس الکل آغاز شد و کم کم به سمت مواد مخدر مثل تریاک و شیره رفتم. قصد داشتم که شیره را ترک کنم اما به مصرف متادون روی آوردم و بعد از مدتی توانستم سال مواد را ترک کنم. چرا فقط 3 سال ؟ سه سال مواد مخدر را ترک کرده بودم ...
رسیدگی به ایتام؛ خواسته ای که ریشه در رویاهای کودکی ام داشت
ویژه قرآن آموزش می دهند. وی افزود: در نهایت بعد از 6 سال حس کردم به آنچه می خواستم نرسیدم و موفق نبودم و به خودم نهیب زدم که چرا خودت شروع نمی کنی؟ و این همان سال هایی بود که برای ارشد مامایی درس می خواندم لذا برای شروع کار بسیار مردد بودم. پاغنده تصریح کرد: ناگفته نماند که من آن سالها علی رغم همه مزایایی که در زندگی داشتم از جمله شغل، همسر و فرزند خوب، خانه و امکانات رفاهی ...
پشت پرده قتل هولناک رئیس اسبق سازمان پزشکی قانونی + از داستان بافی تا واقعیاتی که کسی چیزی نگفت؟!
...: عاملان قتل دکتر علی محفوظی ، رئیس اسبق پزشکی قانونی که به ضرب گلوله کشته شده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. صبح روز 30 مرداد سال گذشته ماموران پلیس تهران از قتل مرد سالخورده ای در یکی از خیابان های محله سعادت آباد باخبر شدند. ماموران پلیس وقتی به محل حادثه رسیدند با جسد خونین مردی روبه رو شدند که در نزدیکی خانه ویلایی اش با شلیک گلوله به قتل رسیده بود. نخستین بررسی ها نشان داد مقتول، دکتر علی محفوظی، متخصص بیهوشی و رئیس اسبق سازمان پزشکی قانونی کشور اس ...
گلپای دلها
طول سال ها این بوده است که علیه مردم چیزی نخوانده ام. همیشه گفته ام که استعداد من از جانب خداست و مردم از این استعداد حمایت کرده اند، پس انصاف نیست که برای خدا و مردم نخوانم. منتقدان می خواستند که گلپا تا پایان عمر دل ای دل ای، امان امان... بخواند اما من اینطور نمی خواستم، زیرا مردم از من چنین توقعی نداشتند. به یاد دارم که در همین خانه، روزی ابوالحسن صبا ویلون می زد و یونس دردشتی می ...
سرنوشت متفاوت 4 قاتل پای چوبه دار
...، به خان آخر رسیده بود. در آن شرایط آخرین تلاش ها نیز برای جلب رضایت از اولیای دم انجام شد که در لحظات پایانی، دو قاتل به زندگی برگشتند اما دو جنایتکار دیگر قصاص شدند. مرگ پایان قتل 3 نفر اولین قاتلی که قصاص شد 24 آذر سال 93، همسر و دختر 55 روزه اش را به قتل رساند اما معمای این جنایت بعد از گذشت دو سال فاش شود. در آن زمان مرگ مادر و نوزاد مسمومیت اعلام شد و همه تصور می ...
خودم را بدهکار نظام می دانستم و به ایران برگشتم
بخش ها را داشته اید؟ هوشنگ طالبی: در زمان انقلاب جز افرادی بودم که دستی بر آتش داشتم و در سال 1357 که انقلاب پیروز شد، انتظار این بود افرادی که به نوعی وابسته به انقلاب هستند خدمتی کنند؛ از همان زمان در کمیته ها و شوراهای دانشکده و دانشگاه فعال بودم. پس از انقلاب فرهنگی در شکل گیری جهاد دانشگاهی نقش داشتم، یک سال معاون یکی از دبیرستان های شیراز بودم پس از آن 2 سال مسؤولیت ...
شوهرم از خانه بیرونم کرده تا بچه ام را سقط کنم
روزنامه خراسان: زن جوان دربیان این که دریک تردید عاطفی سختی قرار گرفته ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم در حالی با جوانی معتاد ازدواج کردم که فقط 17سال داشتم. بعد از گذشت 5سال از زندگی مشترک، صاحب یک فرزند شدم اما هیچ گاه نتوانستم با ...
ابراهیمی: همه باید کمک کنند تا بعد از این همه سال تیم ملی قهرمان شود
، چه 5 دقیقه، باشم یا نباشم برای قلعه نویی آرزوی موفقیت دارم. با توجه به تجربه و شخصیتی که دارد، تیم را یکدل کرده است. بازیکن تیم ملی افزود: بچه ها هم دوست دارند همدلی و وحدت اتفاق خوبی را برای تیم ملی بعد از این همه سال رقم بزند. الان که بازیکنان در بهترین شرایطشان هستند، ان شاالله بتوانیم در جام ملت ها اتفاق خوبی را رقم بزنیم و قهرمان شویم. همه تیم ها می دانند ایران از نظر کیفیت و ...
با چشمان خودم خیانت شوهرم را دیدم / همسرم با دوست دخترش در حال ...
چه را دیده بودم در همان جا دفن کردم و در این باره با هیچ کس حتی خانواده خودم سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که این همه سال برای یافتن شغلی مناسب تحصیل کرده بودم ولی به امور خانه داری مشغول شدم تا فرزندم را تربیت کنم اما نمی دانم چگونه در دام حیله گری های فضای مجازی افتادم و مسیر زندگی ام را به بیراهه کشاندم. روزی همان طور که در حال پرسه زنی در گروه های اجتماعی ...
لعنت به آن پیامک ناشناس که زندگیم را نابود کرد/همسرم با خانم منشی روی تخت من بود که ...
گرفت به گونه ای که شاید روزی 10 دقیقه فرصت صحبت کردن با او درباره موضوعات روزمره را پیدا می کردم. در همین روزها دوران بارداری را پشت سر می گذاشتم که روزی مدعی شد برای عقد قراردادکاری و برای یک ماه به تهران می رود من هم که تنها بودم به خانه مادرم رفتم ولی یک هفته بعد زمانی که برای خرید سیسمونی به بازار رفته بودیم ناگهان رحیم را در کنار یک زن غریبه دیدم. باورم نمی شد بلافاصله با تلفن همراهش تماس گرفتم ...
تجاوز پدر سیاه دل به دختر 17ماهه اش/ درخواست اشد مجازات برای این پدر شیطان صفت + جزییات
هایش را درآوردم، فکر کردم شاید گرمش باشد، اما باز ساناز آرام نشد. بعد آن کارها را انجام دادم، البته فکر نمی کردم باعث مرگش شوم. من از این رفتارم بسیار پشیمان هستم و خودم را به خاطر این کار نمی بخشم. او در پاسخ به این سؤال که آیا زمان حادثه در منزل تنها بود گفت: من پنج فرزند دیگر هم دارم اما آن روز بچه ها همراه مادرشان بودند و من و ساناز در خانه تنها بودیم. با اعترافات این مرد ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد/ یک روز که به خانه برگشتم شوهرهوسبازم با دخترها ...
شوهرم مانند روباهی حیله گر در فضای مجازی نفوذ کرده بود و با ترفندهای مختلف زنان و دختران جوان را فریب می داد و از آن ها سوءاستفاده می کرد اما یک روز وقتی وارد خانه شدم... این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که قصد داشت از دومین همسرش طلاق بگیرد و روزگار دیگری را آغاز کند. او که مدعی بود با رفتارهای فسادآلود شوهرش نمی تواند به این زندگی مشترک ادامه دهد، درباره سرگذشت خود به ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد | یک روز که به خانه برگشتم شوهر هوسبازم با دخترها ...
به گزارش اینتیتر به نقل از فرتاک نیوز، شوهرم مانند روباهی حیله گر در فضای مجازی نفوذ کرده بود و با ترفندهای مختلف زنان و دختران جوان را فریب می داد و از آن ها سوءاستفاده می کرد اما یک روز وقتی وارد خانه شدم... این ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که قصد داشت از دومین همسرش طلاق بگیرد و روزگار دیگری را آغاز کند. او که مدعی بود با رفتارهای فسادآلود شوهرش نمی تواند به این زندگی ...
روایت نویسنده جوان حوزه دفاع مقدس از نگارش کتاب نادیده ها
و درباریان سلطنتی در خانه ی او رفت و آمد داشتند. علی در آن خانه بزرگ شده بود. کم کم علامت سوال ها در ذهنم شکل گرفت که چطور پسری که در این خانه بزرگ شده بود و کودکی اش در این خانه شکل گرفته بود بعد ها بر علیه درباریان می ایستد با خودم فکر کردم این سوژه همان سوژه ی خاصی است که من مد نظرم است از او شماره و آدرس غلامعباس عباسی پدر شهید علی عباسی را گرفتم و به منزلش در سبلان جنوبی رفتم. امینی: ...
خیانت کردم چون خیانت شوهرم را دیدم....
با هیچ کس حتی خانواده خودم سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که این همه سال برای یافتن شغلی مناسب تحصیل کرده بودم ولی به امور خانه داری مشغول شدم تا فرزندم را تربیت کنم اما نمی دانم چگونه در دام حیله گری های فضای مجازی افتادم و مسیر زندگی ام را به بیراهه کشاندم. روزی همان طور که در حال پرسه زنی در گروه های اجتماعی بودم با پسر جوانی آشنا شدم که او نیز مشکلاتی مشابه ...
گل سوم را به برزیل زدیم موهای تنم سیخ شد و احساس غرور کردم | هر 2 گل تاکتیکی و از قبل تمرین شده بود
فصل شخصا به دنبال چه اهدافی هستی؟ توقعم از خودم خیلی بالاست و دوست دارم امسال به تیم ملی دعوت شوم چون آروزی هر بازیکنی پوشیدن این پیراهن است. *خیلی خوب در محوطه جریمه ظاهر می شوی. پست اصلی ات کجاست؟ هافبک دفاعی هستم اما باتوجه به سیستم آقای ربیعی این فرصت را دارم که به داخل باکس هم بروم. *دومین گلزن برتر ذوب آهن هستی. با توجه به پستی که داری به آقای گلی ...
حرف های عجیب و غریب یک مربی فوتبال در نشست مطبوعاتی؛ سرمربی یک نفر را بدجوری نفرین کرد
کند و باید خودمان را در فوتبال ثابت کنیم. رجب زاده در واکنش به اینکه همه صحبت های او مبهم و مجهول بود، گفت: من دوست دارم مجهول بماند، چون نمی خواهم اسم کسی بیاید و آبروی کسی برود و فردا هم بگویند بیا جواب بده. این برای دل خودم است و دوست داشتم با مردم در میان بگذارم. او درباره قضاوت داور در این مسابقه اظهار داشت: من درباره داوری صحبت نمی کنم. همه دیدند. فقط از دپارتمان داوری ...