سایر منابع:
سایر خبرها
هم آغوشی زن جوان با دوستان ناباب شوهر بی غیرتش+جزییات
باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزند م نمی گذشت ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونه ای که هر روز بیشتر از هم فاصله می گرفتیم. این اوضاع آشفته از من زنی افسرده ساخته بود. ساعت ها گریه می کردم یا با پسرم سرگرم می شدم تا غصه هایم را فراموش کنم. وقتی مشکلم را با خانواده ام در میان گذاشتم، نه تنها حمایتی از من ...
مادر شوهرم گفت دختر زیبای برای پسرش در نظر گرفته است
زن 18 ساله گفت: 13سال بیشتر نداشتم که با اصرار پدرم درحالی پای سفره عقد نشستم که نامزدم 21 سال از من بزرگ تر بود. پدرم شیربهای زیادی از خانواده همسرم گرفته بود وبه همین خاطر هم مرا مجبور کرد تا با حمید ازدواج کنم. در آن دوران من هنوز از زندگی مشترک آگاهی کافی نداشتم درس و مدرسه را رها کردم و به خانه بخت رفتم اما تفکرات من با همسرم زمین تا آسمان تفاوت داشت. با این حال بعد از چند سال ...
دادگاهی عروس فراری به اتهام شکنجه پدرشوهر
حادثه همسرم با من دعوا و مرا ترک کرد و رفت. من هم ناراحت شدم و دنبالش نرفتم. روز حادثه همسرم با من تماس گرفت و تلفنی با هم بگومگو کردیم. من سر کار بودم. چند ساعت بعد مادرم تماس گرفت و گفت روژین و برادرش به خانه حمله کرده اند و پدرم را زده اند. آن ها این پیرمرد را آن قدر زده اند که لال شده و توانش را از دست داده است. پدر و مادرم از این خواهر و برادر شکایت دارند. سپس برادر روژین در جایگاه ...
همسرم خیلی به من مشکوک بود و هر چی قسم می خوردم باور نمیکرد/ نگو خانم زیر سر خودش بلند شده و...
همسرم هیچ گاه برای خرید لوازم منزل یا فروش لوازم قدیمی از من اجازه نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد از آن روز به بعد با حجاب و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را ...
خودکشی دختر چشم رنگی پس از تجاوز در زیرزمین خانه شیطان
چشم هایم که سبز رنگ بود اظهار علاقه می کرد مرا نیلوفر زندگی اش خطاب می کرد این ارتباط های روزانه باعث شده بود من دیگر به او اعتماد کنم یک روز او مرا به خانه دوستش برد من و او داخل زیر زمین خانه دوستش تنها بودیم که او پیشنهاد شرم آوری به من کرد من ممانعت کردم اما با فریب و نیرنگ سرانجام اسیر فکر شیطانی او شدم بعد از این رابطه عذاب وجدان سختی به سراغم آمد مهرداد وقتی بازم به دنبال این رابطه بود که من ...
ذوالفقارنسب: اتفاقات اخیر در فوتبال ایران باعث تاسف است/ تیم ملی از شرایط خوبی برخوردار است
ورزش ما را از ریشه خشک می کند و باعث می شود اعتماد خانواده ها برای حضور فرزندان شان در ورزش کم شده و حالت ناخوشایندی را برای ورزش ما ایجاد کند. متاسفانه وضعیت به گونه ای است که من مدت هاست یک بازی را هم از نزدیک ندیده ام و بازی هایی را هم که از طریق تلویزیون دیدم، پشیمان شدم و ترجیح دادم پس از 15-20 دقیقه کتاب بخوانم! ذوالفقارنسب در خصوص وضعیت تیم ملی ایران تصریح کرد: عملکرد تیم ملی در ...
با بوکس کاپیتان فوتبال شدم
اخم و غر زدنی بود فوری متوجه می شدم که داستان چیست. باید سریع بگویی غلط کردم(می خندد.) باید زندگی را حفظ کرد. من زندگیم را خیلی دوست دارم. الان برخی از جوان ها بعد از چند ماه زندگی جدا می شوند؛ من خیلی ناراحت می شوم. وصیتم این است که جوانان و هنرمندان، زندگی شان را دوست داشته باشند. من از همسرم و بچه ها که صحبت می شود، در دلم آشوب می شود. این از عشق به خانواده است. باید اتفاقات ...
حامی و پشتیبان امام باشید
ایران و شهدای راه جنگ تحمیلی که با نثار خونشان سرزمین اسلامی را از لوث وجود بیگانگان پاک می نمایند. من سرباز اسلام عالی حاتموند، از خانواده ای فقیر که در یکی از روستاهای بخش چگنی می باشم به دنیا آمده و سپس پدرم با این که معلول بود، ولی با تلاش فراوان من را به جایی رسانید تا بتوانم به خدمت مقدس سربازی پا نهم از آن روزی که به خدمت به زیر پرچم داوطلبانه شتافتم بعد از سه ماه آموزش مرا با بچه های دیگر ...
شهید محمدرضایی مردِ بی ادعای میدان بود
کمک می کردند و بعد از اینکه میهمان می آمد به اصرار از ایشان می خواستم که دیگر بنشینند. وی ادامه داد: آقا حمید همیشه در کنار من مثل یک دوست و رفیق بود و نمی توانم بگویم همسر بلکه همه چیز من بود؛ من خیلی بابایی بودم و وقتی پدرم را که خیلی دوست داشتم از دست دادم همسرم نگذاشت که یک لحظه غم بر چهره ام بنشیند و مراقب بودند دلتنگی نکنم. همسر شهید محمدرضایی گفت: ثانیه به ثانیه زندگی ...
کارگران فاضلاب نیازمند حمایت فوری هستند
.... روزی که او عمل شد سخت ترین روز زندگی من بود. هرگز فراموشش نخواهم کرد. همه می دانند که زندگی یک دختر چقدر برای یک پدر معنادار است. پزشکان عمل را کامل کردند اما شش ماه بعد دخترم فوت کرد. دوران بسیار سختی بود. دخترم رفته بود، وسیله نقلیه خود را فروخته بودم و بدهکار هم بودم. تا دو سال هر روز 25 کیلومتر پیاده روی می کردم تا سر کار بروم. در آن زمان سقف خانه من گلی بود و نشتی داشت. سال ها ادامه داشت ...
برخی هنوز به دنبال جمع کردن اجازه روایت هستند!/ آیت الله شبیری می فرمود: من و پدرم از هیچ یک از علما ...
به گزارش شبکه اجتهاد ، استاد رضا مختاری در سال 1342 در رضوان شهر اصفهان متولد شد. در سال 1356 برای تحصیل در حوزه علمیه به قم رفت. فقه، اصول، فلسفه و عرفان را از محضر اساتید به نام حوزه، به ویژه حضرات آیات بهجت، تبریزی، جوادی آملی، حسن زاده آملی، شبیری زنجانی، مظاهری و انصاری شیرازی آموخت و در کنار تحصیل، به تدریس و تالیف و تحقیق پرداخت. در سال 1378 مرکز تدوین و نشر متون درسی حوزه را تاسیس کرد، که 15 کتاب درسی برای حوزه علوم دینی سامان داده و منتشر کرده است. در سال 1385، موسسه کتاب شناسی شیعه به همت استاد رضا مختاری و برخی فضلا به منظور معرفی دقیق آثار مکتوب شیعه تأسیس شد. او بیش از ب ...
دوستی در شبکه های اجتماعی من را به بیراهه برد/ آن مرد اینقدر چرب زبانی کرد تا به شوهرم خیانت کردم و...
و با جملات و کلمات زیبایش به روح و روانم آرامش می داد. حرف های محبت آمیز او به گونه ای بود که مرا شیفته خودش کرد. دیگر به هر بهانه ای با او چت می کردم و مدت زیادی را در فضای مجازی با او می گذراندم تا این که از من خواست همدیگر را ملاقات کنیم. من هم که دوست داشتم این جوان را از نزدیک ببینم، بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم و در یک رستوران به دیدارش رفتم. از آن روز به بعد مدام با هم در مکان ...
علی اوسیوند: برای فخرفروشی بازیگر نشدم
بگیرند وسعی کنیم همکاران خود را به کار دعوت کنیم. واقعا ناراحت کننده است که همسر زنده یاد فردوس کاویانی می گفت او هر روز لباس می پوشید و تصور می کرد که باید سر کار برود. نباید این گونه باشد باید یکدیگر را درک کنیم. وی ادامه داد: امیدوارم در جامعه به آرامش برسیم و جامعه پر از طراوت و نشاط شود زیرا جامعه ای که نشاط نداشته باشد افراد آن زندگی را درک نمی کنند. ...
دختر 20 ساله در دام شیطانی یک شرور سابقه داری که او را وادار به رفتارهای شرم آوری می کرد
با من برخورد کردند به طوری که حتی پذیرایی هم شدم ولی چند روز بعد چهره دیگر قادر نمایان شد. او جوانی پرخاشگر و عصبی بود و مرا وادار به رفتارهای شرم آوری می کرد که خودم خجالت می کشیدم. با آنکه من دانشجوی رشته کاردانی بودم و او تا مقطع سیکل تحصیل کرده بود، مقابل دیگران رفتارهای بسیار زشتی با من انجام می داد و تهدیدم می کرد که اگر به خلوتگاه او نروم رهایم نمی کند. مدام در تنهایی اشک می ریختم ...
سرگذشت تلخ دختر 20 ساله ای که به تله پسران هوسران افتاد
نگرفتم و در فضای مجازی با قادر آشنا شدم. رفتار و گفتار محبت آمیز قادر روح و روانم را تسخیر کرد و این بار با پای خودم به خانه قادر رفتم اما صحنه ای مرا دچار حیرت کرد که خواهر و برادرزن قادر نیز آن جا بودند و کاملا عادی با من برخورد کردند به طوری که حتی پذیرایی هم شدم ولی چند روز بعد چهره دیگر قادر نمایان شد. او جوانی پرخاشگر و عصبی بود و مرا وادار به رفتارهای شرم آوری می کرد که خودم خجالت می کشیدم ...
فکرش هم نمی کردم این طوری شوهرم مچم رو بگیرد/ مهدی عاشقانه دوستم داشت اما به او خیانت کردم و...+جزییات
قاضی دادگاه خانواده گفت: چند سال قبل با مهدی ازدواج کردم او مرد پرتلاشی بود و برای خوشبختی من بسیار فعالیت می کرد، تولد مینا نیز انگیزه ما را در زندگی بیشتر کرد. وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که همسرم شاگرد مجردی را برای فروشگاه استخدام کرد. او جوانی 30ساله و خوش چهره بود و در مدت کوتاهی توانست اعتماد همسرم را به خود جلب کند به طوری که گاهی به همراه مهدی به منزل می آمد ...
دختر 16ساله: پسر روستایی را در کمدم مخفی کردم تا شب ها با او باشم
مرا خیلی دوست داشتند و همه خواسته هایم را برآورده می کردند.من هم برای رهایی از تنهایی فقط با گوشی تلفن هوشمندم سرگرم بودم تا این خلاء عاطفی را جبران کنم چرا که پدر و مادرم بعد از ظهر از سر کار به خانه باز می گشتند و من در این مدت در گروه های مختلف اجتماعی فضای مجازی پرسه می زدم تا این که در اینستاگرام با پسری به نام قنبر آشنا شدم. او اهل روستا بود و بدین ترتیب ارتباط پیامکی و تلفنی ما ...
رتبه اول دانشگاه صنعتی شریف که استاد علوم قرآن شد
دادند و افرادی با علاقه در آن حضور داشتند و آنچه برای یک استاد به منظور حضور در کلاس و همکاری با همکاران و ارائه مطالب مفید برای دانشجویان لازم است در وجود ایشان دیده می شود و از زحماتشان قدردانی می کنم. طوبی شاکری، مدیرگروه مطالعات زنان دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، گفت: وقتی سال 1386 وارد دانشگاه تربیت مدرس شدم و با خانم غروی نائینی آشنا شدم فضایلی که درباره مرحوم نائینی ...
استادمحوری خلاقیت و آزادی عمل دانشجویان را می گیرد / ضرورت آموزش شیوه های نوین تدریس به اساتید توسط ...
از طرفداران این مجله بود و همیشه آن را چک می کرد و زمانی که مقالات ما را دید، با ما قهر کرد. دیگر نمی توانستیم پیدایش کنیم. بالاخره بعد از یک ماه کارآگاه بازی، یک روز سر راهش سبز شدم و از او پرسیدم که پایان نامه ام چه می شود؟ گفت: 2 تا مقاله خوب چاپ کردی که دانشجوی دکتری هم نمی تواند چاپ کند. پس تو دیگر نیازی به پایان نامه نداری و راهت را خودت ادامه بده. بعد از کلی صحبت، با وجودی که باز ...
30 حدیث از حضرت فاطمه(س) برای دنیا و آخرت
مهاجرین و انصار حضرت فاطمه زهرا (س) خطاب به مهاجرین و انصار فرمود: إلَیْکُمْ عَنّی ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِکُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیرکُمْ، هَلْ تَرَکَ ابی یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. (خصال:ج 1، ص173، احتجاج:ج 1، ص146) از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بی تفاوتی و سهل انگاری هایتان ، عذری برای شما باقی نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم ...
من می جنگم تو دعا کن
در یک خانه قدیمی با سقف شیب دار سفالی را فشار می دهم. صدای مهربانی مرا به خانه دعوت می کند بفرمایید در باز است . وارد اتاق که می شوم پیرزنی به انتظارم نشسته و چای را برایم در استکانی ریخته است. شرمنده می شوم و می نشینم. در حالی که به سختی حرکت می کند از اتاق خانه خارج شده و بعد از مدتی با سبدی پر از میوه های پاییزی برمی گردد. اولین بار است که وارد این خانه شده ام اما احساس می ...
سبکبال و همیشه در صحنه
پسر می خواهند. مادرم به فاطمه زهرا(س) متوسل می شوند و خدا بعد از دو پسر، شهناز را به آنها می دهد که اولین فرزند خانواده ما بود که شهید شد و راه را برای شهادت دو برادرمان، محمدحسین و ناصر باز کرد.... شهناز فرزند سوم خانواده بود و در هنگام شهادت، 26 سال داشت، اما به دلیل شخصیت خاص، احساس مسئولیت و تعهد زیادش، مورد مراجعه همه ما بود و من حتی لحظه ای از او جدا نمی شدم. او به قدری نسبت به ...
گفت وگو با جانباز "مهدی بساوند" (بخش دوم) جانبازی که گذشتن از زیبایی ها و زشتی های دنیا را خوب بلد است
!" خیلی بهم برخورد. صبح یک روز که خاطرم هست دوشنبه هم بود، وسایل کوهنوردی ام را جمع می کردم و آماده رفتن به کوه شدم که پدرم گفت: چکار می کنی؟ گفتم هیچ! می خواهم بروم کوه. می خواهم صعود کنم! گفت، واقعا حالت خوبه؟ با این وضعیت با ویلچر؟ با دلخوری گفتم خودم می دانم. کوله ام را همانند سابق چیدم؛ کیسه خواب، چادر استراحت، تجهیزات حرفه ای و یک کمپ کامل برای سه روز جمع آوری کردم و یک ماشین هم ذخیره ...
ماهیچه شاندیزی رو یادت میدم برای مهمونی ها درست کن! | طرز تهیه ماهیچه شاندیزی با مراحل کامل +ویدئو
...، سانسور شدید طبیعی نشان داده می شود. آزادی عقیده و اطلاعات به شدت سرکوب شده است. در یک خانواده حریدی، رسماً هیچ کتاب یا روزنامه ای چون نجس تلقی می شود، وجود ندارد. داشتن نوشته هایی که مطابق با شرع مقبول ادبیات مقدس نباشند، مانند آثار علمی، ممنوع است. ابزارهای مدرن فناوری و ارتباطات -به دلیل اینکه دروازه های بالقوه ای برای فرآیند سکولاریزاسیون هستند- به دقت بررسی و فیلتر می شوند و چون ممکن ...
خوانندگان به آهنگسازان ظلم کردند / بهتر نیست تهیه کنندگان دنبال کاسبی خود بروند؟
مشوق شما در یادگیری موسیقی، پدرتان بوده است. مسیر موسیقایی شما چگونه شکل گرفت؟ روح پدرم شاد که شرایط خانواده را به گونه ای فراهم کرد که همه ما اهل هنر بار بیاییم؛ البته همیشه تأکید می کرد که شغل و حرفه ما و به عبارتی نون دونی ما نباشد، بلکه عشق و فریضه باشد. پدرم می گفت اینکه در صورت ساخت یک آهنگ یا تربیت یک شاگرد به ما هدیه ای بدهد تفاوت دارد با اینکه تکیه گاه مالی ما در هنر باشد. ...
خاطرات هاشمی آبان 79 | نظرم را خواستند گفتم،مجلس و دولت، اعتقادی به پیشنهادات اصلاحی رهبری ندارند
.... ترکیه اعلان کرده که از سال آینده، شرکت دختران محجبه در کنکورها ممنوع است؛ گرچه فعلاً هم مانع حضور آنها در دانشگاه ها و ادارات می شوند و نقطه مقابل آن، اعلان طالبان است که از حضور مردان بدون ریش و زن ها، در ادارات و دانشگاه ها هم جلوگیری می کنند. یک فلسطینی در غزه، با یک دوچرخه حامل بمب، به پاسگاه اسراییلی ها زد. این حمله انتحاری، باعث وحشت اسراییلی ها شده؛ روند جدیدی آغاز شده است ...