سایر منابع:
سایر خبرها
شهر خانشین ولایت هلمند از تصرف طالبان خارج شد
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری افق ، وزارت کشور افغانستان در خبری که امروز منتشر کرد، آورده است: نیروهای امنیتی افغانستان شامل ارتش و پلیس افغانستان شب گذشته برای باز پس گیری شهر خانشین علمیات مشترکی را انجام داده و در نتیجه آن این شهر صبح امروز به طور کامل از تصرف طالبان خارج شده است. وزارت کشور افغانستان در مورد تلفات نیروهای امنیتی و گروه طالبان جزئیاتی ارائه نکرد. با بر ...
نمایشگاه شهر پس از نفت افتتاح شد
اولین بینال معماری تهران به مدت دو ماه آغاز می شود. شهرسازی هنوز به شیوه سنتی باقی مانده است مهران داوری که به همراه لیلا عراقیان هماهنگ کننده این نمایشگاه در تهران هستند درباره آثاری که در نمایشگاه شهر پس از نفت به نمایش درآمده گفت: اصولاً همیشه بحث پیش برنده شهرسازی دنیا از همین ایده های آینده نگر آغاز می شود. در این نمایشگاه هم ایده های اجراشده به نمایش گذاشته شده و هم ایده ...
میلیاردرهای سینمای ایران را در سال 94
ایران در زمینه معرفی پیامبر اعظم (ص) به شمار می آید. ساخت فیلم محمد رسول الله (ص) از سال 86 آغاز و پس از 7 سال تلاش آماده پخش و اکران شد. ایران برگر فیلم کمدی ایران برگر هفتمین ساخته سینمایی مسعود جعفری جوزانی از 20 اسفند ماه سال گذشته به سرگروهی سینما آزادی اکران شد و فروش 5 میلیارد و 410 میلیون تومان را کسب کرد. این فیلم پر بازیگر، یک کمدی شلوغ با گویش لری است. مسعود جعفری ...
پشت پرده افشاگری اردوغان درباره حوادث بروکسل
ستاره دار، افشاگری اردوغان در خصوص ابراهیم بکراوی سوالات زیادی را به ذهن متبادر می سازد که هنوز هیچ نهاد مسئولی حاضر به پاسخ گویی پیرامون آنها نشده است: مطابق اظهارات اردوغان، ابراهیم بکراوی در ژوئن سال گذشته از سوی پلیس ترکیه دستگیر و به بلژیک فرستاده شده بود، این در حالی است که در همین مدت هزاران تروریست دیگر با تابعیت اروپایی رفت و آمد نسبتا آزادانه ای در مرز ترکیه و سوریه داشته و ...
غرضی:از کسانی که برایم جوک ساختند تشکر می کنم
هست یک بار ماجرای مجتبی طالقانی را به صورت کامل تعریف کنید؟ من دلم برای مجتبی می سوزد. ما یک گروهی بودیم که با نظام پهلوی مبارزه مسلحانه می کردیم. در گروه اختلاف دیدگاه پیش آمد و یک عده چپ کردند و یک عده راست شدند. مجتبی در پاریس یکی از همراهان ما را به قتل رساند. ما جنازه را تحویل گرفتیم و آوردیم اینجا دفن کردیم. انقلاب که پیروز شد، بچه های ما مجتبی را جلوی سفارت فلسطین دیدند؛ او را ...
عکس سلفی با بمب گذار بروکسل
کاربران اینترنت بدل شده است. این عکس که در سپتامبر گذشته (شهریور) گرفته شده است، بدنبال حملات تروریستی بروکسل در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و مباحث داغی را برانگیخته است. حملات تروریستی در فرودگاه و ایستگاه متروی میلبیک بروکسل دست کم 31 کشته و حدود 300 زخمی برجای گذاشت. گروه تروریستی داعش مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است. پلیس بلژیک روز جمعه عکسی از نجم ...
عربستان به دنبال توقف جنگ در یمن نیست؛ سیاستمداران هوشیار باشند
فرهنگی مقابله با تجاوز ادامه داد: هم اکنون همبستگی گسترده ای میان ملت یمن برای مقابله با عربستان وجود دارد. همچنین پیشرفت هایی در زمینه هوشیاری مردم و رسانه ها به وجود آمده است اما مهم ترین پیشرفت در عرصه نظامی و مقابله با متجاوزان به خصوص در مرزها بوده است همه این اتفاقات در طی سال گذشته روی داد که عربستان تلاش داشت ملت یمن را به زانو در آورد و آنها را خوار کند سعودی ها درصدد بودند تا ملت یمن را ...
گروه داعش در تلاش برای ایجاد پایگاه در دره غوربند است
آزار و اذیت مردم و حمله بر نیروهای امنیتی می زنند. اما علاوه بر فعالیت گروه طالبان، زمزمه هایی از آغاز فعالیت گروه داعش در ولایت پروان، اهالی این ولایت را نگران کرده است. اهالی پروان از مسئولان امنیتی افغانستان درخواست کردند تدابیر شدید امنیتی در سال جاری اتخاذ نمایند تا این ولایت به سرنوشت ولایت قندوز که سال گذشته سقوط کرد، مبتلا نشود. ...
مولاوردی:لبخند را بر لبمان خشکاندند
...، با اعتراض کردن و نکردن روی موضوعات، با صحبت کردن، با تصویب کردن طرح هایی برای زنان و ... عده ای بودند که بخواهند معاونت زنان را به چالش بکشند؛ اما معاونتی که حالا به قول مولاوردی صیقل خورده است، قرار بود کارهای تازه ای کند. در روزهای پایان زمستان 94، در همان روزهایی که به قول خود مولاوردی در جواب عکاس شرق که می خواست لبخند بزند و او می گفت لبخند را بر لبانش خشکانده اند، در ابتدای خیابان نجات ...
ماجرای جوش آمدن خون خاتمی از یک اردوی مختلط!
بست رسیده است و مثل یک لشکر شکست خورده است و دیگر راهی جلوی پای آن نیست. جاهای اصلی نیز در دست کسانی افتاده بود که در واقع نقیض تاسیس تحکیم بودند؛ تحکیم شیراز هم که تشکیل شده بود، جمعیت کمی بودند که هنوز در موضع ضعف بودند. حتی کارکنان وزارت علوم که دلسوز بودند، آن زمان وقتی ما می رفتیم بازدید، می گفتند که آیا شما برنامه ای دارید؟ چه کار می خواهید بکنید؟ خلاصه اینکه فضای ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
دستاوردهای نظامی در سال 1394؛ از موشک کروز تا رادارهای برد بلندی که اسرائیل را به واکنش واداشت
ذکر این نکته حائز اهمیت است که در شرایط منطقه ای فعلی که در غرب ایران (در سوریه و عراق) و همچنین در شرق کشورمان (افغانستان و آسیای میانه) شاهد فعالیت گروهکهای تروریستی هستیم؛ نیروهای مردمی و بومی می توانند تجهیز و آموزش داده شوند. نسبت اقتدار نظامی، امنیت پایدار و توان دیپلماسی اقتدار دفاعی و نظامی منجر به امنیت پایدار شده و از سوی دیگر توان دیپلماتیک کشور را مورد حمایت قرارداده و ...
شهرری، مقصد مسافرانی که در پی تاریخ می گردند
رشکان و در زیر باروی ری واقع شده است. چشمه علی از میان صخره ای بزرگ خارج شده و به سوی جنوب و سپس جنوب شرق جاری است، نام باستانی این چشمه سورینی بوده است که احتمالا منسوب به دودمانی بزرگ در دوره اشکانیان و ساسانیان است. بعدها به نام امام اول شیعیان علی به چشمه علی معروف شد، در گذشته فرش فروش ها و مردم تهران، قالی ها و قالیچه های خود را با این عقیده که در آب این چشمه خاصیتی است که فرش را خوب تمیز و رنگ ...
انفجار چند بمب در بغداد 4 کشته و 18 زخمی برجای گذاشت
به گزارش خبرگزاری آلمان از بغداد، بر اثر انفجار یک بسته انفجاری در نزدیکی بازار میوه و تربار در منطقه یوسفیه واقع در جنوب بغداد دو نفر کشته و 9 نفر دیگر زخمی شدند. همچنین بر اثر انفجار بمبی در مسیر نیروهای ارتش عراق در منطقه التاجی در شمال بغداد یک سرباز کشته و سه نفر دیگر زخمی شدند. در منطقه الطالبیه در شرق بغداد نیز انفجار یک بسته انفجاری در نزدیکی یک مرکز تجاری منجر به کشته شدن یک ...
هشدارروسیه درباره افزایش تشنج در افغانستان
است و در زمان حاضر امیدی برای بهبودی اساسی وضعیت این کشور وجود ندارد. نماینده رئیس جمهوری روسیه در افغانستان گفت: اکثر مناطق و استان ها امنیت و ثبات ندارد و اوضاع امنیتی بسیار خطرناک است. کابولوف افزود: طالبان همچنان در قالب گروه های بزرگ به اقدام های مسلحانه ادامه می دهد و بیشتر در حال درگیری مسلحانه با نیروهای دولتی است. این گروه تندرو در مراکز استان ها از جمله کابل حملات تروریستی ...
کشتی صحرا در سایه غفلت مسئولان همچنان قربانی می گیرد/آیا درد تصادفات مرگبار با شتران رها شده “لاعلاج” است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی هرمز ؛ به نقل از مکران نیوز ؛در محورهای منتهی به جاسک واقع در شرق هرمزگان همواره حیواناتی از جمله شتر در محدوده آن به چشم می خورد که تا کنون مخاطرات بسیاری را به بار آورده و آسیب های جبران ناپذیری به خانواده های مردم منطقه رسانده است. گرچه در طول این مسیر پر خطر، علایمی وجود دارد که امکان تجاوز افراد از سرعت قانونی را نمی دهد اما باید توجه داشت که این علایم ...
مبلغ غرامت آمریکا از ایران به بیش از 21 میلیارد دلار افزایش یافت
طی سالهای گذشته بسادگی به ایران و حزب الله نسبت داده شده و بدون هیچ مدرکی آورده است که همکاری القاعده با ایران از یک سو، و با حزب الله از سویی دیگر، فعال بوده است و فقط محدود به برنامه ریزی و اجرای 11 سبتامبر نشده... و از جمله عملیات های دیگر انفجار برج های [شهر] الخُبر در عربستان سعودی در سال 1996 و انفجار سفارت آمریکا در شرق آفریقا در سال 1998 و انفجار انتحاری که ناو یو.اس.اس.کول در مقابل سواحل ...
تشریح و بررسی فیلم های توقیفی ارشاد در دولت دهم و یازدهم
به دنبال راه چار ه ای است تا بتواند بدهی های خود را پرداخت کند. این فیلم در سال 93 و 94 هم رنگ اکران را ندید. بلوک 9 خروجی 2 : عده ای عقیده دارند دلیل راه نیافتن فیلم بلوک 9 خروجی2 به بخش مسابقه جشنواره فجر تلخی بیش از حد قصه آن است.البته این فیلم از گروه فیلم هایی است که از دیگر فیلم هایی است که مسئولان سازمان سینمایی سال گذشته آن را برای اهالی رسانه نمایش دادند. ...
طالبان 12 پاسگاه در افغانستان را تصرف کرد
مقامات محلی ولایت ارزگان در مرکز افغانستان اعلام کردند که با حملات گروهی طالبان به چارچینو و تصرف 12 پاسگاه پلیس، احتمال سقوط این شهرستان افزایش یافته است. افق نیوز/مقامات محلی ولایت ارزگان در مرکز افغانستان اعلام کردند که با حملات گروهی طالبان به چارچینو و تصرف 12 پاسگاه پلیس، احتمال سقوط این شهرستان افزایش یافته است. به گزارش تسنیم، طالبان مسلح از شب گذشته تاکنون حملات ...
فرار به جلوی عربستان پس از گسترش تروریسم به اروپا
تفکرات تروریستی در عربستان این پیشنهاد عجیب است اما به نظر می رسد با توجه به گسترش موج تروریسم به اروپا و حملات تروریستی در پاریس و حملات اخیر در بروکسل پایتخت بلژیک و وجود رد پای غیر مستقیم عربستان در این انفجارها این اقدام می تواند به نوعی فرار به جلو تعبیر شود . پس از حوادث تروریستی نوامبر گذشته در پاریس و کشته شدن دستکم 127 نفر که داعش مسوولیت آن را برعهده گرفت فشارها بر عربستان به عنوان کشور ...
موسیقی "بخشی" های خراسان شمالی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از اترک نیوز ، موسیقی بخشی ها در مناطق شمالی خراسان شامل شهرهای بجنورد، شیروان، اسفراین، قوچان و درگز همچنین با تغییرات اندکی در مناطق ترکمن نشین از جمله جرگلان نیز نواخته می شود. این موسیقی، با توجه به حضور اقوام کرد و ترک در منطقه شمال خراسان با موسیقی شرق و جنوب خراسان فرق دارد و ویژگی های بارز کردی و ترکی در آن مشهود است. بخشی ...
نگاهی به سفر روحانی به پاکستان بعد از سالیان متمادی
رئیس جمهور ایران در ششم و هفتم اولین ماه سال1395 ، در ایام نوروز به پاکستان، کشوری که از لحاظ آداب و رسوم ، فرهنگ، زبان و مذهب شباهت زیادی به برخی بافت های شهری ایران دارد، سفر کرد. از این سفر نوروزی باید به عنوان دید و باز دید ایران از کشور دوست و همسایه ی خود و از دستاوردهای آن به عنوان عیدی متقابل یاد کرد. به گزارش ایسنا، رییس جمهور ایران به دعوت رسمی رییس جمهور و نخست وزیر پاکستان ...
چکیده ی اوپانیشادها
خودآگاهی) می گردد ولی از لحاظ دیگر خودش محصول نفس است. نفس مربوط به علم معرفة النفس (یا روانشناختی) عبارتست از مخلوط و ترکیب تصورها و تخیل ها و تذکرها و تأثرها و امیال و عادات و آن نفس مجرد نیست زیرا حالات نفسانی ما مانند امید و بیم و عشق و نومیدی مانند امواجی است که ما آنها را توسط نور باطنی جنبه خارجی و جلوه ی عاطفی می دهیم. نفس پیش از خود متحول است و در واقع شخصیت محسوس ما مانند نقابی است. نفس شاهد ...
فلسفه عید نوروز یا ایل بایرامی در ادبیات آذربایجان
. به هم تبریک گفتن) ، بایراملیق (عیدی. هدیة عید. مخصوص عید. عیدانه. مالیاتی که در گذشته به مناسبت عید نوروز و عید قربان به نفع خان اخذ می شد. آرایش. زینت) ، بایرام یئمیشی (چرز. آجیل) بایرام اولدوزو (ستارة کریسمس. از نظر ظاهری شبیه حسن یوسف است) بایرام آیی (ماه اسفند) بایرام آغاجی (درخت عید. کسی که دیر به دیر به دیدار دوستان برود) بایرام باسدی (ناراحتی معده بر اثر پرخوری عید)، بایرام بیگی (کسی که ...
پیامدهای حمایت کابل از ریاض در جنگ یمن/ بازگشت تروریسم سازمان یافته به افغانستان و نارضایتی همسایگان
جنگجویان را از مناطق مرزی و قبایلی افغانستان به سوریه می فرستند و درحال حاضر برخی از جنگجویان را از مناطق شرقی افغانستان به یمن اعزام می کنند و رهبری این طرح را حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار برعهده دارد و صدها جوان افغان را از استان کنر واقع در شرق افغانستان برای جنگ به یمن اعزام کرده است. کوهستانی افزود: چرا افغان ها باید قربانی جنگ بی معنی عربستان در یمن بشوند و چرا افغانستان باید در این ...
شهرستان خانشین استان هلمند افغانستان از کنترل طالبان خارج شد
گوهای صلح را در اختیار گرفتن استان هلمند دانسته و در یک ماه گذشته عقب نشینی های تاکتیکی ارتش و پلیس افغانستان از برخی شهرستان ها و مناطق این استان، این گمان را تقویت کرد، اما در روزهای اخیر بر شدت حملات نیروهای خارجی و نظامیان افغان بر مواضع طالبان در استان هلمند شدت یافته است. گفته می شود آمریکایی ها با در اختیار قرار دادن استان هلمند به طالبان برای استقرار اعضای شورای کویته به عنوان مهمترین شورای تصمیم گیری و سیاستگذاری طالبان در این استان مخالفت کرده اند. آساق*291*1586 ...
رییس دادگاه شهری غزنی توسط افراد مسلح در میدان وردک کشته شد
به عهده نگرفته است اما گروه طالبان در ولایت غزنی بیشترین فعالیت را دارد. ولایت غزنی در جنوب افغانستان یکی از ولایت هایی است که سال گذشته بیشترین حوادث در آن رخ داده است. در سال گذشته شمار زیادی از شهروندان افغان در غزنی کشته، زخمی، ربوده و حتی شهروندان این ولایت به ویژه زنان و کودکان در نزدیکی ولایت زابل سر بریده شدند که واکنش هایی را در افغانستان در پی داشت. ...
تا زمانی که صدایم درآید، گزارش می کنم/ بدون فوتبال می میرم
...، متولد 27 آبان ماه سال 1345 در محله مصباح (کوچه شالچی) کرج است که در دبستان جیحون واقع در خیابان هاشمی تهران دوران تحصیلش را آغاز کرد ولی خیلی زود دوباره به زادگاهش بازگشت. خیابانی که در میان مردم بیشتر از دریچه گزارشگری شناخته شده و کمتر کسی از پیشینه علمی اش اطلاع کاملی دارد، اصلیتی آذربایجانی دارد و علاوه بر کارمند رسمی سازمان صداوسیما، در آموزش و پرورش هم فعالیت داشته است، تا 32 ...
کتابهایی که نشر آنها با برخی از بزرگترین تحولات سیاسی برابری می کند/ رسول جعفریان
پیچ های تاریخ، نقاط مهم و قابل تأمل آن هستند. جاهایی که سلسله ها عوض می شوند. یک تهاجم خارجی گسترده بساط دولتی را جمع می کند. قومی بر قوم مسلط شده و روزگار آنان را تباه می کنند. از این سلسله حوادث فراوان است. اما همیشه این پیچ ها سیاسی نیستند. گاه ممکن است این پیچ با انتشار یک کتاب باشد. یک اثر جدید که در واقع یک پیام جدید است، می تواند یک تحول عظیمی را بوجود آورد و پیچ برهه ای از ...
مهمترین رویدادهای امنیتی امروز افغانستان
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس ، پیوستن 50 نفر از مخالفان به دولت، درگیری شدید در ارزگان،10 کشته و زخمی در یک عروسی در بامیان، کشته شدن 11 عضو داعش در ننگرهار و پاکسازی فرمانداری خانشین از مهمترین رویدادهای امنیتی امروز (8 فروردین) افغانستان است. پیوستن 50 نفر از مخالفان به دولت افغانستان ده هاتن از اعضای گروه طالبان و داعش در شرق افغانستان در چارچوب روند صلح ...