سایر منابع:
سایر خبرها
پدرشوهر، قربانی خشم برادر عروس شد
همان روزهای اول ازدواج مدام خواهرم را اذیت می کرد و یک روز خوش برایش نگذاشته بود. او معتاد بود و خانواده اش به جای اینکه او را ملامت کنند با خواهرم بدرفتاری می کردند تا اینکه خواهرم صبرش تمام شد و به خانه پدرم برگشت اما چند ساعت بعد همسرش جلو خانه پدرم آمده و عربده کشی کرده بود حتی چند شیشه را هم شکسته بود. وقتی من به خانه آمدم و فهمیدم چه اتفاقی رخ داده برای حل و فصل موضوع به همراه دو دوستم به خانه ...
آغوش گرم شهادت را دوست دارم
سپاه می خواهم هر کدام که می توانند و می خواهند یک روز روزه و نماز قضا برای این حقیر به جا آورند. اما چند کلامی با پدر و مادرم و همسر و برادرانم دارم ای پدر و مادر که رنج های بسیار برای من کشیدید، مادری که شب ها در کنار بسترم بودی و شب ها تا صبح بیدار بودی پدر و مادرم خیلی شما را دوست داشتم ولی چه کنم که اسلام از همه شماها عزیزتر است و این را تشخیص دادم که اسلام امروز در خطر است این بود که ...
حاج قاسم خودش را نوکر اهالی این کوچه می دانست
فوزیه خانم می خواهم درباره ویژگی های اخلاقی شهید برای ما تعریف کند. خیلی خوب بود، بدی نداشت، با خدا بود، نماز را به وقت خودش می خواند، گریه می کرد و همیشه می گفت: پدر و مادرم هیچ کسی را به غیر از ما ندارند، مراقب شان باشید.خودش هم کمک رسان همه بود . با شیطنت می پرسم، حاج خانم! شهید توی کارهای خانه به شما کمک می کرد، پاسخ می دهد: من اینجا غریب بودم، کسی را نداشتم، کمک دستِ من بود، خیلی ...
تعدد فرزندان، روابط ما را صمیمانه وصادقانه تر کرده است
.... به فرزندانم عشق می ورزم پدر پنج قلو ها محمود قزلسفلو 33ساله کارشناس کامپیوتر است. او می گوید: وقتی از بارداری پنج قلویی همسرم باخبر شدم، خیلی خوشحال شدم، اما نگران حال همسرم بودم، ولی اصرار های او برای نگهداری هر پنج قل باعث شد توکلم را به خدا کنم و از هیچ کمکی هم دریغ نکنم. حالا هم عاشق فرزندانم هستم. وعده هایی که محقق شد، وعده هایی که بر زمین ماند پدر ...
برادر نوعروس تهرانی و دوستانش با چاقو به جان پدر داماد افتادند / عروس پس از دستور حمله گریخت + جزییات
به گزارش زیرنویس، شامگاه 15 بهمن ماه سال 1401 مرد جوانی پدر 70 ساله اش به نام مرتضی را به بیمارستان رساند. آثار جراحت های عمیق روی سر و صورت پیرمرد نمایان بود که تحت عمل جراحی قرار گرفت. در این میان پسر 42 ساله اش به نام آرش به پلیس آگاهی رفت و از همسر 41 [...]
محاکمه غیابی عروس فراری به جرم انتقام گیری خشن از پدرشوهر
متهمان که چهار نفر هستند در حالی محاکمه شدند که آرمیتا عروس خانواده و طراح این درگیری همچنان متواری است و سه متهم دیگر مقابل قضات ایستادند. یک سال قبل خانواده مردی 70ساله به پلیس گزارش دادند پدرشان زیر ضربات سنگین چند نفر به شدت آسیب دیده و در کماست. پسر این مرد به ماموران گفت: من چند سال قبل ازدواج کردم و فکر می کردم با آرمیتا زندگی خوبی خواهم داشت، اما بعد از مدتی اختلافات ما شروع شد ...
سرنوشت دختر 15 ساله بعد از فرار از خانه
دختر 15 ساله درباره ماجرای فرارش از منزل گفت: 4 سال قبل زمانی که 12 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود، ناگهان مادرم را از دست دادم و به دختری افسرده و گوشه گیر تبدیل شدم. مادرم تنها پناهگاه من در زندگی بود چرا که با پدرم ارتباط صمیمانه ای نداشتم و او هم درگیر امور شغلی خودش بود و توجه زیادی به من نداشت. بعد از مرگ مادرم درس و مدرسه را هم رها و سعی کردم با پرسه زنی در فضای مجازی خودم را از تنهای ...
ناگفته های خواهر شهید همت از عشق مادر به ابراهیم
مجروح شدن حاج ابراهیم خواهر شهید همت ادامه داد: وقتی خانه آمدیم دیدم پدرم در حال گریه کردن است و مادرم هم حال خوبی نداشت، مهری خواهر دیگرم هم در آشپزخانه بود به خواهرم گفتم چه اتفاقی افتاده چون باردار بودم، مراعات حال من را می کردند، گفتم یعنی چه؟ چی شده؟ هنوز به خانواده مان خبر شهادت را نداده بودند. خواهرم گفت: نترس ابراهیم مجروح شده است و من شروع به گریه کردن کردم. ...
تغییر چهره مریم مومن بعد از ازدواج / زیبایی چهره خانم بازیگر دو چندان شد + عکس
مریم مومن چند هفته پیش با انتشار ویدیوی در کنسرت فرزاد فرزین خبر از ازدواجش داد. تغییر چهره مریم مومن بعد از ازدواج مورد توجه طرفدارانش قرار گرفته و زیبایی چهره خانم بازیگر بیشتر از قبل شده است. عکس جدید مریم مومن بعد از ازدواج سن و تحصیلات مریم مومن مریم مومن متولد 6 مرداد 1377 در اردبیل، بازیگر سینما و تلویزیون است. فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری می باشد که اولین ...
فیلم / علت جدایی کمند امیرسلیمانی از همسر خارجی و هنرمندش
سالگی ازدواج کردم و 6 سال بعد بچه دار شدم. سال 2007 به همراه همسرم به دوبی مهاجرت کردیم. همسرم کار عکاسی میکرد، ولی شرایط خوب پیش نرفت و بدهکار شدیم. من هرچیزی را داشتم فروختم تا بدهی ها را بدهیم. زمانی که به ایران برگشتیم حال جسمی و روحیم اصلا خوب نبود. با خانواده ام مشورت کردم و گفتم من یک سال به این زندگی فرصت میدهم اگر شرایط بهتر شد ادامه میدهم، اما اینطور نشد. امیرسلیمانی در این ...
گروگانگیری نمایشی برای اخاذی 200 میلیون تومانی
بعد از اینکه پول را از خانواده گروگان گرفته اند، گروگان را به قتل رسانده اند. ترسیدم همین بلا سر پسرم بیاید و الان دوباره به اداره پلیس آمدم تا درخواست کمک کنم. وی در پایان گفت: قرار است امروز من پول ها را در سطل زباله پارکی بگذارم و آن ها پس از برداشتن پول ها، پسرم را آزاد کنند. رهایی گروگان با به دست آمدن این اطلاعات مأموران به شاکی آموزش دادند و او را راهی محل قرار کردند. از ...
بیش از 50 کیلومتر را در سرمای زمستان برای امتحان دادن با وانت می رفتم
زیاد است و نمی توانی اینجا درس بخوانی و این مشکل از ابتدا با شناسنامه پدرم و بعد با شناسنامه من رقم می خورد که مانع از تحصیل من در مدرسه شد دوران تلاش برای یادگیری مدرسه ابتدایی شهید رونما همجوار خانه ما بود و به پیشنهاد معلمان این آموزشگاه راهی کلاس های نهضت سوادآموزی شدم، سال اول را در کلاس های نهضت با خوشحالی سواددار شدن به خوبی سپری شد؛ اما سال دوم با یک وقفه یکساله شروع ...
مریم مومن: لطفا اَدایی باشید! + عکس
هیچ وقت ترجیح ندادم مادرم یا پدرم را بعد از طلاق انتخاب کنم. زمانی که بردنم دادگاه و گفتند دوست داری با مادرت زندگی کنی یا پدر، من از حد فشار خون دماغ شدم. یادمه قاضی به حالم گریه کرد و درنهایت به مادرم سپرده شدم. با این حال جایگاه الان زندگی ام را مدیون قلب مهربان بابام و زحمت های مامانم هستم.
هدیه های ازدواجمان، جهیزیه یک دختر بی بضاعت شد
آشتی کردن نبودیم. فقط یک بار قهر کردم که نقل ماجرای آن برای بچه ها و نوه ها همیشه اسباب خنده است! ماجرای به اوایل ازدواجمان برمی گردد که هنوز بچه اولم به دنیا نیامده بود. یک روز از دست احمدآقا ناراحت شدم و گفتم می خوام برم خانه مادرم. او هم گفت باشه، پاشو بریم. با ماشین خودش سوار شدیم که منی که قهرکرده بودم را به خانه مادرم برساند! پدرم دو همسر داشت. وسط راه با خودم فکر کردم که الان زن پدرم بشنود ...
شهدای راه بصیرت و میثاق با ولایت
شدن امنیت مردم شود. خواهرم 37 سال داشت و با وجود آنکه ازدواج نکرده بود نسبت به همه بچه ها حس مادرانه داشت. روز 25 خرداد ماه، سه روز بعد از انتخابات سال 88، ما مثل همیشه در مهدکودک بودیم. تا ساعت 18:15 که آخرین کودک، همراه مادرش از مهد خارج شد همگی در آنجا حضور داشتیم. از آنجا که محل مهد کودک در نزدیکی میدان آزادی قرار داشت و آن روز نیز تجمع بزرگی در میدان آزادی برگزار شده بود، خواهر و ...
روایت ماندگار منادیان صبر و استقامت جاودانه
ماندند گفت: در سه یا چهار روزی که در ملایر بودند بسیار به خانواده اهمیت می دادند و می گفتند باید روزهای نبودن در کنار شما را جبران کنم در چند روز حضورشان به منزل پدر و مادر، خواهر و برادران و سایر اقوام سرکشی می کرند و یا بر بسیاری از اقوام و دوستان برای دیدن ایشان به منزل ما می آمدند. فرزند سوم 7 ماه بعد از شهادت پدرش متولد شد همسر شهید عابدینی نیا به تولد اولین فرزندش در ...
اشک های سرد دختر رشتی در کلانتری مشهد! / جزئیات فرار با جوان شرور
این ها بخشی از اظهارات دختر16ساله ای است که در عملیات مبارزه با سرقت نیروهای انتظامی مشهد به همراه پسر22ساله ای به نام نوروز دستگیر شده بود. این دخترنوجوان با بیان این که دختری فریب خورده است، درباره سرگذشت خود و ماجرای فرارش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع)مشهد گفت: 4سال قبل [... ...
دختر بی پناه قربانی تجاوز ناپدری
شوهرت را تحویل بگیر. شوهرم خودکشی کرده بود. چند روز پس از خودکشی مصطفی پیام های گوشی ام را چک کردم و متوجه شدم شوهرم قبل از خودکشی برایم پیام فرستاده و نوشته است: نسترن جان، هر روز و شبی که میام خونه و دستم خالی هست پیش تو و دخترمون خجالت می کشم، من مرد این شرایط نیستم حلالم کن... نسترن ادامه داد: پس از مرگ مصطفی، مدیر هتل من را استخدام کرد و چند سال بعد با یکی از کارگران هتل ...
رونمایی نیوشا ضیغمی از انگشتر میلیاردی اش | خانم چه پزی با پول شوهرش میده
سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد. نحوه آشنایی و چگونگی ازدواج نیوشا ضیغمی و همسرش حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث شد که از قبل، پیش فرض هایی نسبت به من داشته باشد. در هر حال آشنایی و ازدواج با او یکی از بهترین اتفاق ...
پدر به پسرمعتادش پول خرید مواد نداد/پدر به قتل رسید،مادر در بیمارستان بستری شد
روز از حادثه، مرد 74 ساله بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. گزارش این قتل بلافاصله به بازپرس محسن اختیاری اعلام شد و تیم جنایی راهی بیمارستان شدند. زن میانسال که از مرگ جان سالم بدر برده بود در تحقیقات گفت: پسرم مدت هاست به شیشه اعتیاد پیدا کرده است و برای تأمین هزینه موادش مدام با من و پدرش درگیر می شد. شب حادثه نیز از همسرم برای تأمین مواد پول خواست. همسرم واقعاً توانایی مالی اش در این حد ...
سایه روشن خیال؛ نخستین رمان یک مترجم از خاطرات کودکی در سایه پدری فرزانه
احمد مهدوی دامغانی، مجتهد، متکلم، نویسنده و استاد نامی دانشگاه های تهران و هاروارد (25 شهریورماه 1305) در خانواده ای فاضل، اهل علم و دین در مشهد به دنیا آمد. او که از مفاخر فرهنگی و دینی ایران عزیز است 27 تیرماه 1401 جهان فانی را بدرود گفت و به دیدار معبودش شتافت. از این استاد بزرگ و دانشمند ایرانی آثار فراوان و درخشانی به جای مانده است که اهل فضل و دانش جملگی بر یگانگی آن متحدند. همچنین درباره زندگی علمی و فرهنگی او سخن بسیار رفته است. یکی از افتخارات زندگی سربلندانه او تربیت و پرورش فرزندی دا ...
ملّتی که از شهادت ترسی ندارد پیروز است
نثار کرد و پیام من به خانواده پدرم و مادرم و خواهر و برادرانم این است که شما ای عزیزان اگر من لیاقت و سعادت شهادت را داشتم کاملاً خونسردی خود را حفظ کنید و خدای نکرده بی تابی بی جا نکنید که دشمن از این کم صبری و گریه های شما سوء استفاده می کند. در آخر مادر جان مادری که هیچ وقت مهر و محبت های شما را فراموش نخواهم کرد و از زحماتی که برایم کشیدی کمال تشکر را دارم و امیدوارم که پسر خوبی بوده ...
قهرمان سامرا را بشناسید
تر داشتم و آن زمان رسم بر این بود که حتماً خواهر بزرگ تر ازدواج کند. پدرم برای این که این ازدواج سر نگیرد، بر خلاف پدر و مادرها که در هنگام خواستگاری، حسن فرزند خود را بیان می کنند خطاب به آن ها گفت پروین هنوز کوچک است و حتی کارهای شخصی اش را هم خودش انجام نمی دهد. به عنوان مثال همین دیروز، مادرش لباس های او را شسته است. چنین شخصی قادر به اداره یک زندگی نیست. - واکنش آن ها چه بود؟ ...
مادری که صبر را شرمنده خود کرده است
و سال بودم و جثه کوچکی داشتم، نمی توانستم، بروم. پسرعمو و چند تن از اقوام رفتند و شش ماه بعد به مرخصی آمدند؛ از اقوام و دوستانم خواستم که مرا نیز با خود ببرند اما آن ها می گفتند، فقط به شرط اجازه پدر می توانی با ما بیایی که بالاخره پدر را راضی کردم و همان موقع از شدت خوشحالی به سراغ یکی از مسئولان اعزام رفتم و گفتم که پدرم راضی شده است. او در حالی که لبخند می زند، با اشتیاق این خاطره را ...
قتل وحشتناک ناپدری بخاطر جوراب! /مادرم را هم کتک میزد...
قرار داده بود. مادر این پسر گفت:من همسر دوم مقتول بودم و پسرم بعد از ازدواج دومم با ما زندگی می کردم. او مشکل روحی دارد و شیشه مصرف می کند. پسرم مدت هاست که با همسرم دچار اختلاف شده و بر سرکوچکترین مسائل با هم درگیری دارند. روز حادثه هم شوهرم به پسرم گفت که چرا جوراب هایش روی زمین رها کرده است و بر سر این موضوع درگیر شدند که پسرم با چاقو، به جان شوهرم افتاد. من هم با داد و فریاد ...
ناگفته های جنایت ورامین از زبان متهم: به خاطر پدرم قاتل شدم
متهم به جایگاه رفت و با بیان جزئیات روز حادثه به قضات گفت: من و پدرم چند سالی است که جگرکی داریم و از ظهر تا پاسی از شب کار می کنیم. چند روز قبل از حادثه مادرم با ما تماس گرفت و گفت که پسر همسایه - مقتول - برایش مزاحمت ایجاد کرده و قصد داشته با زور وارد خانه مان شود. وی ادامه داد: من و پدرم وقتی این موضوع را فهمیدیم شوکه شدیم. پدرم آن روز به پدر او گفته بود که اگر پسرش را ببیند می کشد ...
پسر جوانی که به جای هنرپیشگی، دزد شد! + فیلم سارق موتور حرفه که قبلاً بازیگر بود
در این کار استعدادم بیشتر است. البته پدرم هم سارق بود و شاید این خصلت سرقت را از او به ارث بردم. از وضعیت پدرت بگو؟ الان هم سرقت می کند؟ از او خبری ندارم. پدرم یک کارتن خواب شده است. اعتیاد زندگی او را تباه کرد. مادرت مشکلی با این قضیه ندارد؟ مادرم چند سال قبل از پدرم جدا شد. زمانی که پدرم به جرم سرقت در زندان بود درخواست طلاق غیابی داد و پس از جدایی دست ...
بعد از شهادتم لباس سیاه نپوشید
تمام زندگیم را به دست همسر فداکارم می بخشم و هر چه دارم را به او واگذار کردم و هر طور که صلاح می داند، عمل کند اگر احتیاج به مشورت داشت پدرم و برادر بزرگم و خواهرم به او کمک می کنند. اصراری ندارم که در کجا دفن شوم ولی اگر زحمت نبود در بهشت زهرا تهران خاکم کنید بهتر است. هیچ کس حق ندارد در مرگ من گریه کند و هر کسی تسلیت گفت دشمن خدا است. ضمناً هیچ کس حق پوشیدن لباس سیاه را ندارد. ...
اسرائیل کارفرمای پرونده پدرم است
...؛ گفتم پدر من تا 25 ماه اجازه ملاقات نداشت و اولین ارتباط ما هفت ماه بعد از دستگیری پدر برقرار شد و ایشان یک تماس تلفنی 10دقیقه ای با مادرم داشت که در سفارت سوئد در تهران انجام و ارتباط مجددا قطع شد. به این اتفاق در قانون ناپدید شدگی اجباری گفته می شود؛ یعنی شما کسی را دستگیر کرده و به خانواده او اطلاع نداده اید. این جرم است، چرا که بازداشت کننده موظف است جای زندانی و ... را به خانواده اطلاع دهد ...