زن 21 ساله: شوهرم را ول کردم تا با پسران زیادی رابطه برقرار کنم
سایر منابع:
سایر خبرها
نامادری ام خیلی جوان بود! / ناچار شدم به خانه مجردی دوستانم پناه ببرم!
مجبور شدم درس و مدرسه را رها کنم. آن زمان در کلاس دهم و در رشته مکانیک هنرستان تحصیل می کردم، به همین دلیل هم تصمیم گرفتم تا برای کمک به تامین مخارج زندگی خانواده ام در یک تعمیرگاه مکانیکی خودرو کار کنم! خیلی زود به شاگردی زبردست تبدیل شدم و در امور فنی خودرو مهارت خوبی یافتم ولی در حالی که 16 بهار از عمرم گذشته بود به همراه دوستانم به پارک ملت می رفتیم تا کمی خوش بگذرانیم. در ...
ناگفته هایی درباره حاج قاسم سلیمانی از زبان خواهرش
که پدرم به حمام رفته، می گفتیم: بله حاج قاسم (به شوخی) ما را دعوا می کرد و می گفت: می خواستم خودم پدر را حمام ببرم، چرا شما بردید؟ شما می خواهید همه حسنات را خودتان ببرید؟ بار آخر که حاج قاسم به دیدن مادر و پدرم آمد، مادرم بیمار بود. مادرم هیچ وقت به او نمی گفت نرو این سری مادرم اصرار کرد. گفت: نباید بروی، من حالم خوب نیست. اما حاج قاسم گفت نه؛ می روم. اما به مادرم قول داد و گفت: سه ...
ازدواج دو قاتل با یکدیگر پس از جنایت
فهرست اخبار زیرنویس1 اولین جلسه دادگاه2 نقض حکم3 دومین جلسه دادگاه زمستان سال 1399 زنی با مراجعه به پلیس آگاهی عنوان کرد که همسر 47 ساله اش ناپدید شده است. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: همسرم مثل همیشه صبح دیروز برای کار از خانه خارج شد اما دیگر خبری از او نشد. تلفن همراهش [...]
دورهمی مادران شهدای تک پسر تهران در آستانه روز مادر
تنها پسر خانواده خوشحال و شرایط ویژه ای برای آنها فراهم شد. وی ادامه داد: سال 59 با شروع جنگ تلاش کردم سهمی داشته باشیم و در اوج جوانی می خواستم ادای دِین کنم و در همان روزها با تعدادی از دوستانم تصمیم به رفتن جبهه گرفتیم و پس از آموزش و آمادگی اولیه در یکی از روزها نزدیک 10 صبح خانه رفتم و از مادرم سراغ کوله پشتی که گاهی با آن کوه می رفتیم را گرفتم که مادرم ناگهان گفت کجا می خواهی بروی ...
درخواست اعدام خانواده 8 پسربچه برای مربی شیطان صفت فوتبال / در شرق تهران فاش شد
حوادث رکنا: مربی نمای فوتبال که متهم است 8 پسر نوجوان را به دام شیطانی انداخته و آزار داده درحالی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد که شاکی ها برای وی درخواست اشد مجازات را مطرح کردند. به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اواخر سال 1400 به دنبال شکایت پسری نوجوان از مربی فوتبال آغاز شد . پدر وی که همراه پسر 12 ساله اش به پلیس آگاهی رفته بود گفت: پسرم علاقمند به فوتبال بود. به همین ...
حاج قاسم از کودکی تا شهادت
هم کرده است. شرع اسلام است می خواهد زن بگیرد، کار بدی که نکرده است. دیگر هیچی آمدیم، از کرمان به رابر رفتیم و همان روز عقد کردیم. من از زمستان سال 1360 که وارد جنگ شدم، در تیپ ثارالله بودم که بعد لشگر چهل و یک ثارالله شد. از دوران کودکی تا نوجوانی حاج قاسم تفاوت سنی مان پنج، شش سالی بیشتر نبود. با همدیگر در یک روستا بودیم. یادم نمی آید؛ نمی توانم بگویم من بازی کودکانه حاج ...
زوج متهم به قتل، دوباره پای میز محاکمه رفتند
دوست شده بودم و مدت زیادی با او رفت و آمد داشتم. پس از آنکه من و سمیرا با هم نامزد کردیم روز حادثه قصد داشتیم به باغی در پرند برویم که مقتول هم از من خواست با ما به باغ بیاید. از آنجا که با او دوست بودم و به او اعتماد داشتم قبول کردم و سه نفری به باغ رفتیم. شب من از باغ بیرون رفتم تا غذا بگیرم، اما وقتی برگشتم با صحنه عجیبی رو به رو شدم. نامزدم فریاد می کشید و گریه می کرد. فهمیدم مقتول قصد داشته به ...
انتقام خیانت آلود از شوهر بی وفا / زن جوان پس از بازداشت در لانه فساد اعتراف کرد
من هم مانند خیلی از دختران نوجوان، فکر می کردم این حرف ها دیگر قدیمی شده است؛ اما حالا که در گرداب خیانت و فلاکت افتاده ام، می خواهم فریاد بزنم آی دختران جوان عشق های خیابانی جز هوسرانی نیست .... به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن 21 ساله ای است که [...]
آرزوهای بچه های غزه در آستانه سال نو
باخبر شوم، او در بیت حانون است و دو ماه است که از او خبری نداریم. من او را خیلی دوست دارم و می خواهم بدانم حالش خوب است و زخمی نشده. من همیشه در تعطیلات با پسرخاله هایم بودم، آنها در رفح پیش ما می آمدند، جلوی خانه با دوچرخه بازی می کردیم و با شیرینی هایی که زن دایی درست می کرد خوشحال می شدیم، دلم برای آن لحظات تنگ شده است. چرا به خاطر اشغالگری نمی توانم عادی زندگی کنم؟ . حسین خالد (15 ساله ...
شوهرم در اینستاگرام به دنبال زنان و دختران غریبه است/ از پیام های عاشقانه تا ...
بلند شد و گفت: علت طلاق خیانت. زن جوان که از وقت گذرانی شوهرش در اینستاگرام و راه انداختن چالش های مختلف و ارتباط با زنان و دختران ناشناس در فضای مجازی خسته شده بود با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق داد. شوهرم به من خیانت کرده است، او همیشه در اینستاگرام به دنبال زنان و دختران است و به آنها پیام می دهد. قاضی رو به مرد جوان کرد و گفت، پسرم همسرت درست می گوید؟ ...
دختری که شغل متفاوت دارد: می گفتند نهایتا بچه داری می کنی
وجود شما جا گرفت؟ از بچگی به ماشین و رانندگی علاقه داشتم؛ یعنی عشق ماشین بودم. مسافرت های ما هم بیشتر با ماشین بود و همیشه پدر رانندگی می کرد. از وقتی هم که به دنیا آمدم پدرم ماشین داشت و به قول معروف با آن زندگی کردیم. همیشه جلوی چشمم در حیاط خانه یا پارکینگ بود. بزرگ تر که شدم دوست داشتم با ماشین رفت و آمد کنم، به آن برسم و همیشه شیک و تمیز باشد. پدر من کشاورز است و زمین و باغ دارد و ...
بیش از 50 کیلومتر را در سرمای زمستان برای امتحان دادن با وانت می رفتم
آشنای پایه اول در مدارس شهرستان رودان است، چهره موفقی است که تحصیلات آموزشگاهی خود را به خاطر مشکل شناسنامه ای که داشت نتوانست دنبال کند و علاقه شدید وی به علم آموزی و تشویق معلمان مدرسه همجوار خانه شان به شرکت در کلاس های نهضت او را به دختری قوی، مادری صبور و معلمی مهربان تبدیل کرد. در ادامه با روایت هایی از فراز و نشیب های این آموزگار موفق همراه می شویم دوران کودکی و تحصیل ...
گپ و گفتی صمیمانه با نخبه علمی و ورزشی کشور
هیچ چیزی جلودارشان برای موفقیت و رسیدن به صدر جهان نیست و تو به عنوان یکی از میلیون ها دختر ایرانی به عنوان یک عضو کوچک این سرزمین پر افتخار نشان میدهی که این کشور و مردمانش همیشه در صدر مردم جهان هستند همراه با انسانیت. نظر دانشمند جوان ایرانی، قهرمان ورزشی و دانشجوی پزشکی در رابطه با دختران کشورمان ایران؟ دختران سرزمینم همیشه و همه جا باعث غرور و افتخار کشور عزیزمان ایران هستند ...
به حاج قاسم گفتم چقدر کلاس می گذاری؟
اقدام به ثبت نام کردم. چون قد و قواره کوچکی داشتم من را ثبت نام نمی کردند و بعد از کلی التماس اسم من را نوشتند. از ایران به پدر و مادرم زنگ زدم و قضیه رفتن به سوریه را گفتم؛ با توجه به اینکه پدرم هم در جنگ تحمیلی حضور داشت به من گفت: ما که از جهاد و شهادت خسته نمی شویم برو به سلامت. مادرم هم گفت خون تو که از خون حضرت علی اکبر(ع) رنگین تر نیست؛ هر طور خودتان می دانید اگر دوست دارید برای دفاع از حرم ...
دل شیر این دختر جوانِ اهل قزوین همه را متعجب کرد
که شدم دوست داشتم با ماشین رفت و آمد کنم، به آن برسم و همیشه شیک و تمیز باشد. پدر من کشاورز است و زمین و باغ دارد و از همان زمانی که من کودک بودم، جز ماشین سواری، یک تراکتور هم داشت و ما را سوار تراکتور می کرد و این خیلی حس خوبی داشت. ما همیشه برای کمک یا تفریح سر زمین و باغ می رفتیم بنابراین من هم به نوعی با شغل مردانه بزرگ شدم تا در مقطع تحصیلی که با اصرار مادرم، معماری را انتخاب کردم. همیشه می ...
بخشش 3قاتل به خاطر روز مادر
.... او گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و مدام من را کتک می زد. می خواستم از او طلاق بگیرم اما طلاقم نمی داد تا اینکه یک روز وقتی دخترم را به مدرسه می بردم در راه با مردی آشنا شدم و از آن روز به بعد او را می دیدم. من سفره دلم را برایش باز کردم و از رفتار شوهرم گفتم و از او خواستم که شوهرم را تنبیه کند. او هم قبول کرد و یک شب با برادرش و دوست او که هر دو نوجوان بودند به خانه مان آمدند. قرار بود آنها ...
بخشش قاتلان پدر به حرمت میلاد فاطمه زهرا(س)
علاقه مند شد. از طرفی وقتی از بداخلاقی های شوهرم گفتم و فهمید که نمی خواهد مرا طلاق بدهد، تصمیم گرفتیم فرشاد را تنبیه کنیم تا به طلاقم رضایت دهد. زن جوان ادامه داد: شب حادثه در خانه را برای رامین باز گذاشتم و او به همراه برادرش شاهین و دوست برادرش وارد خانه شدند. آنها به اتاقی که شوهرم در آن بود رفتند و نمی دانم چه اتفاقی افتاد؛ فقط می دانم تنبیه آنها به جنایت ختم شد و بعد هم جسد را داخل ...
به بهانه نزدیک شدن به روز مادر| روایتی از مادرانگی در مرکز همدم
دختر نوجوانی در کنار زن روی مبل نشسته است و گاه خنده های ریزی بر لبان دخترک نقش می بندد. دو دختر دیگر با چهره هایی همسان که نشان از دوقلوبودنشان دارد، دستان زن را در دست گرفته اند. دیگری از راه نرسیده، جایی کنارش باز می کند و گونه های او را می بوسد و سرش را روی زانوهایش می گذارد. اینجا خانه پناهگاهی شقایق است؛ خانه دختران مرکز توان بخشی همدم (فتح المبین) که به برکت وجود مامان فرشته روی خوش زندگی ...
صدایی که به مرتضی نرسید
ترکش خمپاره و گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. درباره شهید 17 ساله، مرتضی سلیمانی و نحوه شهادتش از زبان هم رزمش می خوانیم: در سال 62 برای شرکت در عملیات از لشکر 27 محمد رسول الله به جبهه اعزام شدیم. در گروهان خود با همرزمی به نام مرتضی آشنا شدم که 17 سال بیشتر نداشت. بعدا که با هم صمیمی تر شدیم از او سوال کردم: اولین بار است که به جبهه می آیی؟ جواب داد: اگر ...
بخشیدن قاتلان پدر به احترام میلاد حضرت زهرا (س)
با من درگیر می شد و مرا کتک می زد، به طوری که تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم، اما او قبول نمی کرد. مدتی قبل در راه مدرسه دخترم با مردی به نام شاهین آشنا شدم و با هم ارتباط برقرار کردیم. چند باری با او به رستوران رفتم و درددل کردم و از شوهرم بد گفتم. کم کم به هم علاقه پیدا کردیم و بعد از او خواستم شوهرم را تنبیه کند تا مرا طلاق بدهد و بعد با او ازدواج کنم. شب حادثه شوهرم در اتاق خواب بود که در را برای ...
مردم نی ریز از مادر گفتند...
ساله می گوید: مادرم اینقدر آرام و قشنگ است که من هیچ وقت او را با مادر دیگری مقایسه نمی کنم. ادامه می دهد: فرق مادران قدیم با مادران امروزی این است که مادران قدیم بچه زیاد داشتند و نسبت به مادران امروزی اصلاً برای بچه هایشان وقت نمی گذاشتند. سعیده می گوید: خدا را شکر پدر و مادرم زنده هستند و پدرم نان آور خانه. مادر تکیه گاهی برای همه ما فرزندان است. یکی ...
با امید به آینده ای روشن، به تحصیل بازگشتم تا بهار دیگری را برای خود آغاز کنم
...، درس هایم و فضای مدرسه تنگ می شد. در این مدت مدیر مدرسه با مادرم تماس می گرفت و برای برگرداندن ما به مدرسه تلاش کرد. مدرسه و آموزش و پرورش ما را حمایت کردند و بعد از دو سال ما توانستیم به محل زندگی خود بر گردیم و فرصت دوباره برای تحصیل به ما داده شد. با کمک های همه جانبه مدیر دبستان حضرت زینب(س) توانستیم دوباره به تحصیل برگردیم و با کلاس های تقویتی که برای ما گذاشتند، درس های عقب مانده را ...
ساعتی با صدیقه اکبری که همت او بچه ها را سواد دار می کند/ خدا نمی گذارد اینجا تعطیل بشود
آن روز بعد از پایان کلاس به خانه برنگشتم. شب در خانه یکی از بچه ها ماندم تا فردا با او و مادرش سر کار بروم. صبح فردا من هم مثل دانش آموزم و مادرش 5صبح لباس کار پوشیدیم و با بقیه کارگرها که بعضی از آن ها دانش آموزانم بودند، به مزرعه رفتیم. صورتم را پوشانده بودم و صاحب مزرعه نمی دانست من معلم بچه ها هستم و نه کارگر. البته خودم دوست نداشتم متوجه ماجرا بشوند. آن روز به خاطر کار و گرمای زیاد سردرد ...
گفت وگوی فارس با کشتی گیر دورگه ایرانی-ژاپنی| یوشیدا: علاقه زیادی به فنون اصیل کشتی ایرانی دارم
خانواده ورزشی می شناسند، پدرم ایرانی و مادرم ژاپنی است. در حال حاضر در استان "چیبا" در کشور ژاپن زندگی می کنیم. با توجه به فعالیت پدرم به عنوان مربی کشتی در باشگاه ایچیگاوای چیبا و فعالیت برادران بزرگترم در رشته کشتی، من هم به شدت به این رشته علاقه مند شدم. فارس: پس پدر شما در موفقیت خانواده اسفنجانی نقش بسزایی داشته و کشتی ایرانی را به شما یاد داده است؟ بله، پدرم پیش از م ...
به رنگ خدا، برشی از زندگی عاشقانه مردی که امامزاده کرمان شد
داشتم از روی ظاهرش قبولش نکند. اتاق من نزدیک درب حیاط بود، باغچه بزرگی هم داشتیم، مادر و پدر با آقای تهامی و آقای مغفوری وارد منزل شدند و مادرم مرا به اتاق خودم راهنمایی کرد و گفت شما همینجا بمان! دل توی دلم نبود، دلم می خواست بشنوم چه می گویند، تا کنار ورودی خانه هم رفتم، اما پشیمان شدم و برگشتم به اتاقم، هر لحظه فکر می کردم الان مادرم می آید و می گوید زهرا؟ این همه خواستگار داشتی و ...
مائده گچ برزاده: سریال جدیدی در شبکه 3 دارم
پخش شود. وی بیان کرد: در این سریال که فضایی اجتماعی دارد با فرهاد قائمیان و حشمت آرمیده همبازی شدم. من نقش یک دختر کنکوری 17 ساله را بازی می کنم و چالش هایی را که دختران نوجوان دارند، به تصویر می کشم. کارگردان سریال هم محمدصادق بکتاشیان است. وی در ادامه درباره حضورش به عنوان بازیگر از کودکی عنوان کرد: این سریال چهلمین تجربه بازیگری من در عرصه تصویر در تلویزیون و سینما است. من ...
حبس و شلاق برای 2 پسر متهم به تعرض به دختر جوان
لیوان آب میوه به داخل پارک برگشت. او آب میوه را تعارف کرد. پس از نوشیدن آن دیگر چیزی نفهمیدم و بیهوش شدم. این دختر ادامه داد: وقتی به هوش آمدم که در خانه مجردی دو پسر گرفتار شده بودم. آنها که کیوان و پرهام نام داشتند بدون توجه به التماس هایم مرا آزار دادند. آنها تهدیدم کردند در این باره به کسی حرفی نزنم، در غیر این صورت آبرویم را می برند. وقتی سراغ مجید را از آنها گرفتم گفتند مجید پس از ...
آشنای دورمان از کُمد خانه ام بیرون آمد، زنم را کشتم !
. متهم به قتل ادامه داد: با دیدن او مطمئن شدم آن دو با هم ارتباط پنهانی دارند و همین مرد او را معتاد کرده است. در همین موقع مرد آشنا از خانه ام فرار کرد. همسرم نیز مدام می گفت مرا دوست ندارد و می خواهد با همان مرد ازدواج کند. در همین موقع لباس هایش را پوشید تا برود که عصبانی شدم و او را خفه کردم. سپس موضوع را به پلیس اطلاع دادم و تسلیم شدم. ...