سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای زندگی تلخ یک زن دخترزا
قدیمی پدرم ازدواج کردم. وضع مالی شان توپ توپ است. خانواده ام به خاطر همین موضوع اصرار بر ازدواج ما داشتند. پدرم می گفت اگر دیر بجنبیم این پسر را از دست می دهیم. پدر شوهرم از روز اول می گفت باید هر چه زودتر پسر دار شوید. اولین بچه ام دختر بود. خانواده شوهرم به صورت این طفل معصوم نگاه نمی کردند. دو سال گذشت و دوباره باردار شدم. خدا دختر دیگری به ...
کارگردانی که 25 سال نماز شبش ترک نشد/ معتقد بود فیلم نامه ای که سحر نوشته شود اثرگذار است/خواب مادر شهید ...
های وی که به نوعی سبک زندگی اش بوده اینگونه می گوید: نسبت به سه خصلت برادرم بیشترین تأکید را دارم، سخاوت، اراده قوی و ساده زیستی سخاوت برادرم آنقدر بود که در هر موردی به ایشان مراجعه می کردیم، دست خالی بر نمی گشتیم. در این زمینه یکی از خواهرهایم می گوید: من چند بار به ایشان مراجعه کردم و هر بار حاج فرج، یک یا دو میلیون و نیم برای افراد یا مراکزی که اطرافمان هست کمک کرده بودند. به خاطر ...
پدیده سرخ ها: در استقلال مرا آزار دادند / روزهای اول حضورم در پرسپولیس سخت و تلخ بود!
... * خیلی از اهالی فوتبال معتقدند که تو یکی از پدیده های فوتبال در سال 94 بودی . خودت این موضوع را قبول داری؟ - من نمی توانم در این باره نظر بدهم. البته باید بگویم که آن اوایل که من به پرسپولیس آمدم همه فکر می کردند که من هیچ سابقه ای نداشتم و مستقیما از خانه به پرسپولیس رسیدم. اما واقعا این طور نبود. من چند سال لیگ برتر بازی کرده بودم و حتی سابقه دعوت به تیم ملی امید را هم در ...
شاه مستبد و طبیب آزادیخواه؛ از امضا تا انقضای مشروطه
از شاه 34 ساله می شناخت چرا که بارها نبض شاه قبلی را در اینجا گرفته بود و برای بهتر شدن نفسش از چرخ الماس استفاده کرده بود. شاه جدید اما دل خوشی از این حکیم مورد اطمینان نداشت که چند ماه پیش با همه مراقبتی که از شاه بیمار می شد آن ورقه مشروطه خواهی را امضا کرده بود. ورقه ای که شاه به اندازه رعیت حق داشت یعنی یک رأی که سلطنت را مشروطه به حکم مجلسی می کرد که مردم تعیین می کردند. اساس سلطنت مطلقه چند ...
ترس از گروهک ها باعث شد پیکر برادرم یک شب روی زمین بماند
ماند و اگر تصمیم گرفت دست از همکاری با سپاه بردارد او را آزاد می کنیم. ولی همین که پایشان را از دروازه بیرون گذاشتد صدای شلیک گلوله همه ما را سر جایمان میخکوب کرد. پدرم فریاد زد که فرزندم را شهید کردند. مادرم در همان لحظه بی هوش شد و چند روزی اصلاً حال خوبی نداشت. بعد از شنیدن صدای شلیک گلوله سریع خودمان را به مقابل دروازه رساندیم. خانه ما روی یک بلندی قرار داشت. به همین خاطر برادرم بعد ...
این دوستی ترفندی است که ته ندارد!
روز اول آنقدر تب شان تند بود که همه می گفتند قطعاً بعد از چند ماه آشنایی و بی خبری پدر و مادر نتیجه این آشنایی به ازدواج ختم می شود. با گذر زمان تازه مشخص شد نه تنها همه اشتباه فکر کرده بودند بلکه پسر بو برده بود که دختر بدون اطلاع خانواده اش وارد این رابطه شده است و حالا هیچ ابایی نداشت که این رابطه در حالت دوستی باقی بماند. در مقابل دختر که با وعده های آشنایی با هدف ازدواج آن هم بعد از چند ماه ...
محمدعلی فردین ، از زندگی تا سینما
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : 1- محمدعلی فردین در 15 بهمن 1309 در خیابان ادیب الممالک کوچه صحت متولد شد. خودش درباره محل تولدش به نگارنده گفت: ادیب الممالک محلی بود بین شهباز سابق و خیابان ری، آن زمان خیابان شهبازی وجود نداشت. آن طرف کوچه صحت قهوه خانه بزرگی بود به اسم خرابات. عصرها درویش ها در این قهوه خانه می نشستند چای می خوردند، قلیان می کشیدند و گپی می زدند. آن زمان سرتاسر ...
بنگاه عروسی در تلگرام/ پیدا کردن شریک زندگی در خواستاگرام!
می دانم به خاطر شرایطم کسی به خواستگاری ام نمی آید. ما خانواده خیلی پولداری نیستیم و پدرم هم معتاد است و من می خواهم خودم به خواسته خودم ازدواج کنم و از شر خانه هم خلاص شوم و برای همین هر کاری می کنم تا زودتر ازدواج کنم... از وضعیت خانه مان خسته شده ام، هم می دانم به خاطر شرایطم کسی به خواستگاری ام نمی آید. ما خانواده خیلی پولداری نیستیم و پدرم هم معتاد است و من می خواهم خودم به خواسته ...
قتل پایان دوستی مرد متاهل با دختر 16 ساله
خواستم ماجرا را یک بار دیگر از اول بگوید. مرد جوان که آرامش من را دید این بار شمرده تر گفت: دخترم تینا 16 ساله است. روز گذشته برای خرید از خانه خارج شده، اما غیبتش طولانی شد. همه جا را دنبالش گشتم، اما هیچ اثری پیدا نکردم. انگار دخترم آب شده و به زیر زمین رفته است. وقتی از گشتن ناامید شدم، به کلانتری رفته و شکایت کردم و حالا برای پیگیری پرونده و پیدا شدن دخترم از شما تقاضای کمک دارم. بعد ...
داستان جوانی که تصادفا "تکفیری" شد!
.... انگار در بهشت بودم. خانواده ام کارهای ازدواج مرا انجام دادند و بعد هم توانستم مشغول به کار شوم. الان ولی دیگر خوشحالم. او چگونه به وقایع تلخ گذشته نگاه می کند؟ خالد در جواب به این سوال می گوید: من خیلی بی تجربه بودم. اولین بار در 12 سالگی در یک کارخانه مشغول به کار شدم. من رفتم تا یک کشور دیگر را از نزدیک ببینم. به نظرم این کار خیلی هیجان انگیز آمد، اما خب در نهایت فاجعه ای بیش نبود. این ماجرای زندگی خالد محمود بود؛ همان ماجرایی که خالد روزی دوست داشت برای تماشای آن به سینما برود. ترجمه: فرادید ...
“عسل” و “فاطمه” بی تاب بازگشت پدر هستند/ همکار معلم فداکار: آمبولانس نبود،ماشین ام پنچر شد و حمیدرضا جان ...
کیلومتری حتی یک اورژانس هم وجود نداشت که او را به صورت موقتی مداوا کند. اگر در این مسیر یک اورژانس بود شاید امروز حمیدرضا در کنار دیگر همکار مصدومش بود و پس از مداوا و مرخصی از بیمارستان دوباره به مدرسه باز می گشت. آمبولانس نبود،ماشین ام پنچر شد و حمیدرضا جان داد عبدالغفور شهنوازی همکار حمید رضا که زیر آوار دیوار مدرسه رفته بود و حال مجروح در بیمارستان غم از دست دادن دوستش را به ...
حجت اشرف زاده، خواننده خاطره ساز این روزها
و آمدم بیشتر شد و درسم در رشته کارشناسی امور و نرم افزار تمام شد. همان سال در تهران خانه گرفتم و 11 سال است که در اینجا زندگی می کنم. یکی از اطرافیان پدرم به او گفته بود که نگران حجت نباشید چند وقتی می رود و خودش برمی گردد. اما چون مسیر را درست انتخاب کردم جای درستی ایستاده ام. اگرچه روزهای سختی را به لحاظ مادی و عاطفی تجربه کردم. دیدار با استاد شجریان انجمن شعری بود که همه ...
ماجرای شبی که همه فکر کردند منصوریان از هتل پائین افتاد!
پول فکر نمی کنیم و با تمام وجودمان می خواهیم بازی کنیم. گفتند ما به آبروی خودمان و شما فکر می کنیم. می خواهیم یک درس به همه بدهیم. همین مسئله باعث شد تا ما انرژی بگیریم. اگر از بچه ها درباره تمرینات بپرسید می گویند رفاقت و دوستی در تیم ما جلوتر از کارهای تاکتیکی قرار دارد. ما دیگر با هم خانواده شده ایم. برای همدیگر می جنگیم و سرمان را می دهیم. نفت دنبال چیست؟ ما راه خیلی سختی ...
12 روایت خواندنی از سیره عملی سردار شهید ولی الله چراغچی از زبان همسر
همرزمانش بود" بعد از مراسم تشییع که به بیمارستان آمد، کلی عذرخواهی کرد که ببخش دراین شرایط حساس تو را تنها گذاشتم ان شاءالله جبران می کنم. واقعاً هم همین کار را کرد، در مدتی که من در بستر بودم، کلی تو کارهای خانه به مادرم کمک کرد. ظرف می شست، گردگیری می کرد و حتی تو شستن لباس هم کمک می کرد. بازدید از مناطق جنگی ...تازه بیست روز از تولد فرزندمان فاطمه جان گذشته بود که ...
محمد انصاری: می گفتند با دلالی به پرسپولیس آمدم
به پرسپولیس رسیدم. اما واقعا این طور نبود. من چند سال لیگ برتر بازی کرده بودم و حتی سابقه دعوت به تیم ملی امید را هم در کارنامه دارم. اینکه برخی بگوید من پدیده فوتبال بودم به این دلیل است که شاید کسی فکرش را هم نمی کرد که این اتفاق ها برای من بیفتد. خانواده ات با فوتبال بازی کردنت مشکل نداشتند؟ نه اتفاقا پدر من خودش دروازه بان تیم آتش نشانی بود و حتی سال 65 در جام حذفی مقابل ...
پیامک های دریافتی 1395/01/18
چیه؟بازپرداخت وام واحدهای فاز11 مسکن مهر پردیس که قرار بود 20 ساله باشه، چرا 14 ساله شد؟چرا برای واحدی که هنوز تحویل نگرفته ایم هشت ماه است که قسط میدهیم در کنار اجاره خانه و مابقی هزینه های کمر شکن زندگی ...... 5755....0918:سلام لطفا طرح موضوع و پی گیری فرمایید" چرا پاداش پایان خدمت فرهنگیان بعد از چندین سال پرداخت می شود".هنوز پاداش سال 93 بعد از گذشت 18 ماه و 18 روز پرداخت نشده است!" آیا سایر ارگانها هم چنین وضعیتی دارند? با تشکر بازنشسته فرهنگی برای آموزش اصول تصویربرداری خبری برای شهروندخبرنگاران اینجا کلیک کنید انتهای پیام/ ...
خانواده شهدای افغانی امنیت جانی ندارند/ کاش ایران یک مدرک معتبر به ما بدهد!
شهادتش جمعی از فامیل که توسط سپاه از شهادتش با خبر شده بودند به خانه ما آمدند و گفتند که مهدی و احمد زخمی شده اند. این خبر را که شنیدیم همه به بیمارستان های تهران زنگ زدیم و فهمیدیم که در بیمارستان ها نیستند. بعد از چند ساعت خبر قطعی شهادت مهدی و احمد را به ما دادند. ندای اصفهان: احمد دوست برادرتان بود؟ – نه، احمد پسرخاله ام بود. سید احمد ترابی و برادرم جزو اولین شهدای مدافع ...
فرجام مسکن پس از برجام
ترین راهکارهای تأمین مسکن در بسیاری از کشورها افزایش توان مالی خریداران مسکن است. تجربه کشورها نشان داده است پرداخت وام برای خرید خانه باید به گونه ای انجام شود که در حدود 70 درصد از هزینه خرید مسکن را پوشش دهد اما در ایران تأثیر تزریق منابع مالی به بخش مسکن نتایج راضی کننده ای نداشت. پرداخت وام خرید ازسوی بانک مسکن سیاستی بود که از سال 1385؛ یک سال بعد از شروع فعالیت دولت نهم اجرائی شد. از همان ...
چوب، عضو خانواده ماست!
بخورند استخوان را دور نمی اندازند . این انتخاب در کنار همه حُسن ها، عیب هایی هم دارد؛ چه خانواده هایی که به خاطر اختلافات دنیای همکاری از هم دلخور شده اند. اما در این بین هستند کسانی که سال های زیادی در کنار هم کار کرده اند؛ خانواده هایی که کار کردنشان کنار هم باعث رشد شده. برادران شفیعی یکی از همین خانواده ها هستند؛ برادرانی که بیش از چهار دهه است در کنار هم پله پله رشد کرده اند و حالا به یکی از ...
مشکلات، شکلات زندگی من است / آرامش را در زمان حال جستجو کنید
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس ، همه ما در طول مدت زندگیمان کم و بیش با چالش های متفاوتی روبرو می شویم. اغلب افراد در مقابله با مشکلات زندگی سردرگم می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. این مشکلات می توانند در زندگی شخصی و یا کاری شما به وجود بیایند. افراد در مواقع مواجه با آنها سعی می کنند از مشکل فرار کنند تا از پذیرفتن واقعیت بگریزند. در ...
سه شنبه ای استثنایی در پایان سال94
پیکرش به دست ما نرسیده است. من مرد خانواده شده بودم، به همین دلیل اول به شهرکرد رفتیم و بعد از یک سال به گچساران آمدیم و بعدش هم در اهواز ساکن شدیم. بعد از مدتی در شرکت گروه ملی استخدام شدم و ازدواج کردم، خدا دو فرزند به من داد و سومی در راه بود که تصمیم گرفتم به جبهه بروم. آن موقع سی سالم بود. ماموریتم چهل و پنج روزه بود. با گردان امام رضا علیه السلام به آبادان اعزام شدم. اما من پنج ماه ...
زندگی به سبک آیت الله بهجت
انجام عمل مستحب و ثواب جماعت، به مسجد می رفتند. نماز اول وقت را ایشان هیچ وقت ترک نمی کرد و به هیچ بهانه ای و البته جماعت را مستحب می دانست. و می فرمود: آن استاد اخلاقی نجف، اگر نماز اول وقت، کمی تاخیر داشت، رنگش می پرید. سبک زندگی خانوادگی اکنون اگر موافق هستید، به سبک زندگی خانوادگی ایشان بپردازیم؟ بله. در خانواده هم رفتارش حساب و کتاب داشت. این نبود که همه وقت ...
تئاتر بازیکن پرسپولیس یک بیمار را شفا داد!
همه فکر می کردند که من هیچ سابقه ای نداشتم و مستقیما از خانه به پرسپولیس رسیدم. اما واقعا این طور نبود. من چند سال لیگ برتر بازی کرده بودم و حتی سابقه دعوت به تیم ملی امید را هم در کارنامه دارم. اینکه برخی بگوید من پدیده فوتبال بودم به این دلیل است که شاید کسی فکرش را هم نمی کرد که این اتفاق ها برای من بیفتد. خانواده ات با فوتبال بازی کردنت مشکل نداشتند؟ نه اتفاقا پدر من خودش ...
طنز؛ گفتگو با بزرگترین گولاخِ ایران!
صورتش را می خاراند) بله. حتی در سه سالگی سعی کردم مادرم را با چاقو قطعه قطعه کنم اما سر بزنگاه پایم لیز خورد. چاقو از دستم افتاد، پهن زمین شدم و چاقو فرو رفت در بدنم. قسمت نبود. آقام از همان روز گفت تو جربزه قاتل شدن نداری. شغل خودشان چه بود؟ - قاتل بود خدابیامرز. کارش هم حرف نداشت. اعدام شد؟ - خیر، شرارت در خانواده ما موروثی است. پدرم همیشه با عمویم که او ...
گرداب پورنوگرافی
فرایند جهانی سازی از سوی دیگر - آزاد می سازد. از آنجا که در عصر کنونی، بیشتر از هر زمان دیگری، کانون مقدس خانواده در تهاجم معارضان فرهنگی قرار گرفته، لذا شایسته است، که مدیران نظام اسلامی، به ویژه کارگزاران فرهنگی، بیش از پیش، برنامه های جامعی را به منظور دانش افزایی عامه مردم و آموزش داوطلبان ازدواج و همچنین زوج های جوان تهیه و تنظیم کنند و در این هدف، از همه نهادها و سازمان های ذی ...
خوشحالم حمید برای نجات دیگران جان داد
؟ برادرم شش ماه بود که به جای سربازی به صورت معلم مشغول تدریس شده بود. یعنی معلمی شغل برادرتان نبود و درواقع او سرباز معلم بود؟ بله، برادرم از اول مهر به جای سربازی برای تدریس رفته بود. حمیدرضا چند سال داشت و مجرد بود یا متأهل؟ برادرم متولد اول خرداد 1367 بود و چهار، پنج سالی می شد که ازدواج کرده بود و یک بچه چهارساله و یک بچه یک سال و سه ماهه ...
از طلبگی تا شهادت با فقر و تنگدستی
این خیال و وهم باشد. *زهد و ساده زیستی صدر از آغاز طلبگی دچار فقر و تنگدستی بود. حتی هنگامی هم که ازدواج کرد، تمکن مالی چندانی نداشت. خودش می گوید: در روزگار تحصیل، در فقر شدید زندگی می کردم. با این حال، صبح که از خواب بر می خاستم، چنان مشغول تحصیل و مطالعه می شدم که همه چیز را از یاد می بردم، آنگاه که خانواده غذا درخواست می کردند، تازه سرگردان می شدم که چه کنم. هر ...
فوتبالیستی که فرمانده گردان توپخانه جوادالائمه شد
را مصلح خانواده می دانست "در سن کودکی عقلی بزرگ داشت و انسانی صادق و با معنویت بود." مادرش می گفت: "برای خواستگاری رفتن اصرار زیادی کردم. بالأخره موافقت کرد. ولی در جلسه خواستگاری حتی یک نگاه هم به دختر نکرد. بعداً از او پرسیدم چرا او را ندیدی؟ گفت که مادر جان واقعیت این است که من قصد ازدواج ندارم و فقط برای رضای دل شما آمدم، اگر نگاه می کردم گناه بود، نگاه به نامحرم بود. مادر جان، برای ...
اسلحه ای که امنیت نیاورد!
آمده بود چندین بار دست به خودکشی زدم تا اینکه خانواده مجبور شدند به خواسته من که می خواستم بروم تهران و آنجا زندگی کنم موافقت کنند. پدرم در تهران خانه ای را برایم اجاره کرد و من در یک شرکت تبلیغاتی کار می کردم. گاهی وقت ها خواهرم پیشم می آمد و برای اینکه در تهران اتفاقی برایم نیفتد تمام رفت و آمدهایم حساب شده بود. دوست زیادی نداشتم ولی با این حال به خاطر مزاحمت ها و خطرات احتمالی یک ...
ابد و یک عشق احسان و سولماز
گشود اما او تا دو سال حتی قدرت تکلم هم نداشت. در تمام این ایام احسان به صورت تمام وقت در کنار همسرش بود و از او پرستاری می کرد و بعد از دو سال اولین کلامی که بر زبان سولماز جاری شد، نام همسرش بود. آغاز یک زندگی مشترک بعد از مدتی سولماز از اقوام خود که همه فکر می کردند دیر یا زود احسان، همسرش را به خاطر شرایط به وجود آمده، ترک خواهد کرد، خواست تا به خانه پدری احسان بروند و از او ...