راه خِیری که با دعای مادر باز شد...
سایر منابع:
سایر خبرها
درباره فروغ السلطنه آذرخشی، مؤسس اولین مدرسه دخترانه در مشهد
.... یه ذره کروکثیفه و... فروغ خانم خندید و باقی موهایش را سراند داخل شالش. گفت: من خودم یه زمانی توی همین کوچه سرشور که الان ازش رد شدیم، یه مدرسه ساختم که شبا از ترس قومِ مغول که نیان خرابش کنن، تنها داخلش می خوابیدم. می ترسیدم بیان هرچی رشته کرده بودیم رو پنبه کنن. سابقه دار هم بودن، چون این جماعت قبلش مدرسه زیاد خراب کردن. زن چشم هایش گرد شد و افتاد به سؤال کردن، ولی انگار لکنت ...
فیلمی دیدنی از نجات جان دانش آموز توسط ناظم مدرسه
بصری استثنایی داری در این دریای شکوفه، سه گل متفاوت رو پیدا کن ، فیلم؛ وظیفه متفاوت این معلم سوژه فضای مجازی شد ، شاهرخ استخری یهویی میره مدرسه دنبال دختراش؛ واکنش بچه ها دیدنیه+ فیلم ، روشیهایی که به طور معجزه آسا از بدن سم زدایی میکنه ، فیلمی دیدنی از نجات جان دانش آموز توسط ناظم مدرسه/بابا دست مریزاد ، طرز تهیه شیرینی الماسی برای روز مادر ، فیلم/افشای جزئیات مراسم عروسی دختر رهبر انقلاب ...
عکس چیدمان شیک و چشمگیر خانه خانم مجری + عکس و گفتگوی الهه رضایی
قدیم از اون حرف ها استفاده می کردن و ما باعث می شدیم تا خانواده ها یه جورایی از وجود کسی مثل مجری تلویزیون بهره ببرن و بتونن اونچه رو می خوان به بچه هاشون بگن. خوشحالم چون مجری تلویزیون اون روزها مثل معلم مدرسه بود. بچه های خودتون چی؟ اونا هم همین طور درس خوندن و مشغول کار و زندگی هستن. حرف شنوی شون بیشتر از چه کسانی بوده؟ یه بخش هایی از مادرشون بوده یه ...
حاج قاسم از کودکی تا شهادت
...: من نمی روم و کمی صبر کنید ایشان بیاید قنات ملک اما خودم حرکت کردم و کرمان رفتم خدمت حاج قاسم و خواستگاری کردم. ایشان فرمانده لشکر ثارالله بود آن زمان. سال 1362بود دقیقاً که من با ایشان صحبت کردم. به خدمتشان رفتم، حاج قاسم در منزلشان با مادر خانم خودشان بودند. آقای سردار ایران نژاد که مسئول پرسنلی لشکر بودند، ایشان هم کنارشان بودند. من به آنجا رفتم و گفتم: قضیه این است. اول فکر کرد ...
آقای من! فقط همسر نباش، همدل و همزبانم باش
ها نیستند، چه بسا آقایان بیرون زحمت می کشند و باید از آنان قدردانی کرد و با پذیرایی به استقبال شان رفت، اما زنان هرگز استراحت ندارند. زودتر از همه بیدار می شوند و دیرتر از همه می خوابند. خود را فراموش می کنند تا شیرازه زندگی حفظ و آرامش در خانه برقرار شود، اما کمتر مردی به عمق این زحمات توجه می کند. نکته بعدی اینکه چرا مرد ها به استقلال و فردیت خانم ها اهمیت نمی دهند. یک نکته مهم را دوست دارم به ...
خیراتی که برای صاحبش آمد داشت
البته اولین دلیلی که این ارثیه را اهدا کردم عشقم به پدر و مادرم بود، این را هم بگویم صندوق پدرم پر شده از مالی که خیرات داده؛ به این دلیل که اگر نانی داشت یک سوم آن را به دیگران می بخشید و این بخشش ها در اوج نداشتن ها بود و باید بگوییم خیرات در وجودمان عجین شد. اهدای این زمین کار دلی بود، زمینی که حاصل رنج و مشقت پدرم بود و بهتر دیدم آنچه از پدرم به ارث رسیده به نام پدرم سال ...
یک زندگی و 3 بخش
هر سه فرزندش توان حرکت نداشتند. راه رفتن برایشان رویا بود. یکی از بچه ها را به بغل می گرفت، یکی را سوار کالسکه می کرد و دیگری را با ویلچر حرکت می داد. مسافتی که می توان یکباره رفت را سه بار رفت و برمی گشت و تا به امروز نزدیک 30 سال، تنها کارش خدمت به سه فرزند سه قلوی دارای معلولیتش است. فاطمه خانم، مادر سه فرزند است؛ سه فرزند سه قلو اما یک تفاوت بزرگ با دیگر مادران دارد. هر سه فرزند او ...
مادرانه هایی لابه لای بلورهای اشک
تنها گذاشتند .لابه لای صدای درهم تنیده اشک ها و خس خس سینه اش، می گوید: دلم برای بچه هایم تنگ می شود. یک سال می شود که آن ها را ندیده ام. 5 فرزند دارم. آخرین بار هفته پیش به دیدنم آمده بودند، اما هر روز چشم به در می دوزم و منتظر هستم که به دیدن من بیایند. سپس اشک هایش در تنهایی اتاق سرازیر می شود و ادامه می دهد: بچه ها قدر نمی دانند. به بچه ها بگویید قدر مادرهایشان را بدانند و از آن ها خبر بگیرند. مادرهایتان را به امان خدا رها نکنید. اگر هر روز هم به دیدن مادرتان بیایید، کم است چون مادر چشم انتظار است. از او سوال می کنم که از نظرش بهترین هدیه برای روز مادر چیست؟ ...
روایت ده سال مادرانگی با الهه احمدی
نباش و با خیال راحت برای چیزی که می خواهی تلاش کن. شش یا هفت ماه اول زندگی پسرم، همیشه مادرم کنار من بود. من هم تیراندازی می کردم و هم به بچه ام می رسیدم. وقتی پسرم به سن غذا خوردن رسید، من حتی بخشی از تمریناتم را هم در خانه مادرم انجام می دادم، تیراندازی را در سالن بودم، بدن سازی را در باشگاهی نزدیک خانه مادرم و بخش دیگر تمرینات در خانه که بتوانم شرایط را جوری مدیریت کنم که به پسرم برسم ...
نگاه مسئولانه مادر به تغذیه فرزندان تضمین سلامت جامعه است
...، عشق مادر را به فرزند منتقل می کند، به همین خاطر وقتی از هر کودکی سؤال کنی چه غذایی را دوست داری، بدون شک بهترین دستپخت را دستپخت مادرش می داند، چون تنها مادر است که ذائقه و علاقه فرزندش را می شناسد و سعی می کند غذا را به نحو احسن برای فرزندانش تهیه کند، به همین خاطر بسیاری از مادران تلاش می کنند به کودکان خود وعده های غذایی سالم بدهند چراکه بر این باورند، بشقاب کودک شان آینده جسمی او را می سازد و از طرفی می دانند روح سالم در بدن سالم است ...
روایت آغوش های مادرانه برای نوزادان بی مادر!
ف بزنم، اما خانم فهمیه جواهری جزو مربیان پرسابقه با سن کم این شیرخوارگاه است. مامان فهمیه 37 ساله و کارشناسی ارشد روانشناسی است؛ او یک پسر 10 ساله به اسم آیهان هم دارد! خانم جواهری 5 سالی است که در این شیرخوارگاه کار می کند و به "مادر فهمیه" معروف شده است! همان طور که برایم تعریف می کرد، ابتدا به عنوان طرح کارآموزی به اینجا آمده بود ولی دیگر ماندنی شد، می گفت از بچگی عاشق شیرخوا ...
تبریک روز زن همسر آقای خواننده / عکس مادر و مادر زن بابک جهانبخش
خانواده من استقلالی بودند من هم به این تیم علاقمند شدم و بعد در مدرسه فوتبال این باشگاه هم ثبت نام کردم.دفوتبالم هم خوب بود و خوب هم پیشرفت کردم ولی چون خلق و خوی من با بچه هایی که آنجا بودند فرق داشت بعضی بی احترامی ها به من خیلی فشار می آورد. همین باعث شد که دیگر قید فوتبال را بزنم و تمام تلاش خودم را در موسیقی بگذارم. ...
5 نگین از معدن مادران فیروزه ای
خانه اسرای آزاد شده بروی. اما خدا آن قدر به من صبر داد تا برای بچه ها هم پدر باشم هم مادر. مریم کارگر عزیزی، مادری است از جنس صبر و ایثار. فرزند شهید محمد کارگر عزیزی، مادر شهید علی غفاری دوست، همسر شهید محمد علی غفاری دوست و خواهر شهیدان مهدی و حسنعلی است. وقتی ازاین بانوی خراسانی به عنوان مادر نمونه تجلیل شد گفت همه مادران شهدا نمونه اند. آن ها همه وجودشان را راهی جبهه کردند و بعد از مدتی پیکر پاک ...
مادرم بهترین ریاضی دان دنیاست
هیچ گاه فرصت نمی شد تا سؤالات و اشکالات خودم را از معلم بپرسم. مخصوصا در درسی مثل ریاضی که یک پایه اش حل کردن تمرین های مختلف و تکرار است و با یک بار گفتن و شنیدن حل نمی شود. این بود که من بعد از مدرسه در خانه کلاس خصوصی ریاضی داشتم. البته با مادرم. آن روزها که هنوز دنیا برایم جایی فراتر از مدرسه و فامیل و محله مان نبود، فکر می کردم مادرم بهترین ریاضی دان دنیاست. سال ها بعد در ...
فرزندانم را به حضرت فاطمه (س) هدبه دادم
زمانی که 7 سالش بود مهر و محبت از سراسر وجودش می بارید. یادم است یک روز مهدی از مدرسه آمد و مدام دست وپای مرا می بوسید، دلیل کارش را که پرسیدم گفت: معلمم گفته هرکس احترام پدر و مادرش را نگه دارد و روی آن ها را ببوسد جایش در بهشت است، من هم می خواهم به بهشت بروم. این محبت تا همین اواخر هم ادامه داشت و من از این همه محبت شرمنده می شدم. اشک های مادر بر روی صورتش جاری می شد و ادامه صحبت هایش ...
رد بهشت زیر چرخ ویلچرشان دیده می شود
خجالت بکشد، اما یک بار هم این اتفاق نیفتاد و او همیشه در جمع دوستانش مرا به آن ها معرفی می کند. خدا را به خاطر مادر بودنم شاکرم. به خود می بالم و به فرزندم عشق می ورزم. از خانم احمدی خواستم یک کلام در وصف مادرش بگوید. با این سؤال بغض کرد و با صدایی لرزان گفت: وقتی مادر شدم مادرم را فهمیدم، خیلی قدر و منزلتش زیاد است، به همین خاطر کلامی در وصف او پیدا نمی کنم. همه مادران قابل وصف هستند، اما ...
تلخ و شیرین زندگی یک بانوی فناور/ از انجام رسالت مادری تا کارآفرینی و بومی سازی دانش
15 سالگی مادرم را از دست دادم که دچار مشکلات روحی شدیدی شدم و از دست دادن مادرم فشار روحی و روانی زیادی به من وارد کرد. در دورانی که یک دختر به مادر نیاز شدید دارد، مادرم فوت کرد و با دشواری این دوران را سپری کردم و پدرم هم چند سال بعد از مادرم به رحمت خدا رفت و هشت خواهر و برادر متشکل از چهار خواهر و چهار برادر هستیم که همه موفق بوده و فرزندانشان مشغول به تحصیل هستند و علاقه به تحصی ...
زنان را نادیده نگیریم
به گزارش شهرآرانیوز یک خانم، همسر یا مادر امروزی عشق را از هم نوع خود آموخته است. از آن مادری که او را از کودکی تا بزرگ سالی رشد داده است تا امروز همسری ایده آل و مادری فداکار باشد. زن های موفق در کنار مشغله هایی که روزانه با آن دست و پنجه نرم می کنند به احساس امنیت کامل نیاز دارند تا موفق تر اهدافشان را دنبال کنند. این احساس با رفتار نزدیک ترین افراد به او مانند همسر و فرزندان شکل می گیرد. ...
دردل یک مادر شهید با پسرش + فیلم
ا صدا m پرش % 0-9 x0.5 x1 x1.25 x1.5 x2 پخش زنده 00:00 00:00 00:00 جنگ پایان یافته بود و حمیدرضا می گفت: اگر شهید نشوم به درد نمی خورم. او وصیتنامه خودش را در کمدش قرار داده بود و جایش را به دوستانش گفته بود. پس از شهادتش من آن را پیدا کردم. وصیت نامه سه ماه پیش از شهادتش نوشته شده بود. چون من سید هستم در وصیت نامه اسمش ر ...
گفتگوی صمیمی با مادرخبرنگار و روایت سختی های 2 شغله بودن
...، مثل قبلی. با این تفاوت که اگر در حال مصاحبه تلفنی است دیگر محیط خانه سکوت قدیم را ندارد. چون او اکنون مادر دو دختر 9 و سه ساله است که قادر به سکوت آن هم برای بلندمدت نیستند.پس در زمان مصاحبه صدای کودکش را در زمینه دارد. باید سعی کنی خودت را بزرگ تر کنی این بانوی فعال رسانه ای گفت: شک دارم همکاران مردی که با آن ها در نشست های مختلف شرکت می کنم، در کنار اضطراب رساندن صحیح و ...
عاشقانه های شهیدی که همچنان محرم اسرار کرمانی هاست
باید تنها باشی. من فکر کردم شاید منظور همسرم این باشد که من زیاد به جبهه می روم و تو اینجا تنهایی های زیادی را تحمل خواهی کرد. هربار که به جبهه می رفت، من می رفتم منزل مادرم یا چند روزی، منزل مادر همسرم می ماندم، آخرین دفعه که همسرم جبهه رفت، مادرم گفت، بچه ها را به زرند پیش خودم می برم، که همسرم گفت شما صاحب اختیارید اما زهرا باید به تنهایی عادت کند؛ مادرم پرسید، مگر چند روز می خواهی در جبهه ...
مصائب مادرانی که کودکان بی شناسنامه دارند
ازدواج کرده و شوهرش کارگر است از سال ها مشکلات ناشی از نداشتن شناسنامه بچه هایش می گوید از روزی که برای ثبت نام دخترش به مدرسه رفته و متوجه شده چون دخترش شناسنامه ندارد، نمی تواند در یک مدرسه در محله خودشان و در کنار دوستانش درس بخواند. او از رنجی که این سال ها کشیده می گوید و ادامه می دهد: خودم ایرانی و اهل استان خراسان هستم و همسرم افغانستانی است. در سال 73 ازدواج کردم و 4 فرزند دارم. اول که ...
التماس دعا از آقا برای شفای مادرم، تبدیل به طلب مغفرت شد!
امام خمینی بروم، از دنیا رفتند! آن روز ایشان در خانه ما بودند و خودم رو به قبله شان کردم. خودم هم احیایشان کردم اما احیا، ناموفق بود! اورژانس خبر کردیم اما آنها هم نتوانستند کمکی کنند. با کورسویی از امید، مادرم را با آمبولانس راهی بیمارستان کردم. هر لحظه منتظر بودم همسرم که با مادرم همراه شده بود، تماس بگیرد و بگوید مامان برگشته؛ گرچه می دانستم همه چیز تمام شده. وقتی همسرم تماس گرفت و خبر ...
خدا بیامرزد تو را مادر...
امیرحسین سیفی امیرحسین سال 45به دنیا اومد. خمین بودیم. حاج آقا بنا بود و کارش تو تهران. به خاطر همین هم همه با هم اومدیم و تهران ساکن شدیم. از مدرسه که می اومد، بعدش می رفت مسجد. بعد هم به درس و مشقش می رسید. تااینکه سال 61، شب ها تا صبح مشغول نوشتن یه کتاب شد که اسمش امامت و ضرورت رهبری هست. هر کسی این کتاب رو بخونه با خودش می گه این بچه با این سنش که اون موقع 16سالش بود، چه جوری این مطالب رو ...
وایت عاشقانه های مادر شهید هادی چوپان و فراق دوساله دیدارشان در گلزار شهدا
می کشد: خوش آمدی مادرجان! خوش آمدی عزیز دل! با اشاره دستش می خواهد که کنار او بنشینیم: مادرجان! گوش هام سنگینه. صدات رو نمی شنوم. بیا نزدیک بشین. یک دل سیر بچه ام را ندیدم مادر شهید هادی چوپان، روایت فرزند شهیدش را از شلوغی های دوران انقلاب شروع می کند: هادی من بچه بود که انقلاب شد. 13، 14 سال بیشتر نداشت و مدرسه می رفت. اما در همین سن وسال با بچه های مسجد جوادالائمه (ع) محله ...
این مادر، دعاهایش را کف دست امام رضا(ع) می نویسد!
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی؛ ابوالفضل خسته و پریشان از بیرون آمد، کیفش را کنار جاکفشی رها کرد و بی آنکه چیزی بگوید، مستقیم رفت کنار مامان نشست و سرش را روی شانه او گذاشت. مامان صورت ابوالفضل را که لمس کرد، لبخندی زد و انگشت هایش را به نشانه بوسه روی لب های او گذاشت. پسر کوچولوی مامان اما واکنشی نشان نداد! اینطور بود که گره افتاد به ابروی مامان. با زبان ...
این شعر تمام نمی شود هدیه ای به یک مادر
برخی تصور می کنند اگر پدر و مادرشان از دنیا رفته اند، وظیفه ای در برابر آن ها ندارند در حالی که طبق روایات ممکن است برخی افراد به دلیل دلسوزی و جلب محبت پدر و مادرشان افراد خوشبحتی باشند ولی چون بعد از فوت آن ها به یادشان نیستند و بر سر مزار آن ها حاضر نمی شوند تا فاتحه ای بخوانند یا کار نیکی به یاد آن ها انجام نمی دهند، دچار عاق والدین می شوند. یعنی جزو افراد مطرود و نافرمان نسبت به پدر یا مادر ...
قاسم از کودکی عاطفی و اهل گذشت بود
حلال است. پدر هم ارباب بود و هم کشاورز. او اربابی بود که سعی می کرد سهم مردم را نسبت به خودش بیشتر در نظر بگیرد و حق زیادی برایشان قائل بود تا حق الناسی به گردن نداشته باشد. من به لحاظ سنی دو سال از حاج قاسم بزرگ تر بودم. تا کلاس پنجم ابتدایی در روستای قنات ملک با حاج قاسم درس می خواندم. آن موقع هر پنج، شش روستا یک مدرسه داشت و دانش آموزان روستا های اطراف به مدرسه روستای ما می آمدند ...
علت جدایی سیبل جان از شوهر سابقش هاکان اونال
به مدت 11 طول کشید، در سال 1999 به پایان رسید. این دو که پس از طلاق دوباره ازدواج کردند، سال گذشته در عروسی پسرشان انگین جان پس از سال ها با یکدیگر رو به رو شدند. اورال در یکی از مصاحبه هایش از ازدواجش با همسر سابقش و مادر دو فرزندش سیبل جان اینگونه صحبت کرد: ما مدام در تیتر خبرها بودیم و تاوانش رو هم دادیم! من با مادرم بزرگ شدم. با خودم عهد بسته بودم ...