سایر منابع:
سایر خبرها
بهترین درام از نگاه زنده یاد سلحشور / داستان های قرانی که به راحتی از کنار آنها می گذریم
زد هیچ کس نگاه نمی کرد. این بار بایست ده نفر را می زد. دفعه بعد 40 نفر و یک بار 50 نفر! اخیراً فیلمی در تلویزیون خودمان دیدم که یک قهرمان، بچه ای را به پشت خودش بسته بود و به تنهایی وارد یک لشکر شد. همه را کشت و بیرون آمد. اینها دروغ های توهم آمیز و مالیخولیایی هستند. شهید آوینی به همین دلیل به سراغ سینمای داستانی نمی رفت. می گفت: سینمای مستند، واقعی است و حقیقت دارد اما در سینمای داستانی باید با ...
نوبهار زنجانی از روز دستگیری برادرش می گوید
حرف های مرا بپذیرند و برایم این رفتارشان عجیب است که یا خودشان را به آن راه می زنندیا نمی خواهند بشنوند یا شاید هم نمی خواهند این مشکل حل شود. اعلام حکم اعدام زنجانی روزی که حکم را اعلام کردند آقای کوهپایه زاده تماس گرفت و گفت مادر و پدر را از تلویزیون دور کنید زیرا متاسفانه حکم بدی دادند و سعی در ایجاد آرامش داشت. بعد از شنیدن حکم بابک گفتم وای به مامان و بابا چی ...
سعۀ صدر و زلال بودن آوینی مرا مجذوب او کرد/ من آلزایمر ندارم!/ فیلم من قربانی دعواهای سیاسی پشت پرده شد
نسل ما. *چه شد که رفتید سراغ موضوع آلزایمر و سوژه کفش هایم کو؟ دو سال قبل رمانی خواندم به نام هنوز آلیس که فیلمش را هم ساختند.خانم جولین مور بازی می کرد، خیلی رمان تکان دهنده ای بود... خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. فیلم در مورد زنی، استاد دانشگاه هاوارد است و در 50 سالگی دچار آلزایمر زودرس می شود. آنقدر این رمان تأثیر گذاشت که من انگار تازه متوجه آلزایمر مادرم شدم که سال ها با آن ...
حرف های قشنگ یک همسر شهید صفرکیلو متر!
...، چند روز بعد روح الله بهم زنگ زد. بهش گفتم من خیلی گریه کردم واسه شهید همدانی؛ روح الله گفت: بعدازاین دیگه واسه خبر شهادت هیچ کس گریه نکن! عاقبت بخیری آدما گریه نداره... می گفت: بعد از شهادت شهید صدرزاده، روح الله زنگ زد بهم و گفت: ببین همسر مصطفی رو؛ چقدر محکمه... تو هم دوست دارم اگه شهید شدم اینطوری باشی. می گفت: روح الله واسه من مثل امامزاده بود؛ از قنوت های ...
کراماتی از شکافنده علوم آل محمد(ص)
اذن خداوند انجام می دهیم. او می گوید: در این هنگام امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و آسمان و زمین و خانه ها و هرچه در شهر بود همه را دیدم. آن گاه به من فرمود: آیا می خواهی که این چنین باشی و در روز قیامت حساب تو مانند بقیه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (246)
. باور کنید من که فوتبال نگاه نمیکنم کیس ازدواجم. وقتی شوهرتون داد زد از جلو تلویزیون برو کنار! میفهمید چی گفتم. 35. من همیشه سعی کردم با مشکلات زندگیم مثه مهدوی کیا برخورد کنم. فقط فرار از جناحین. 36. فلسفه ی اختراع مونوپاد این بود که بشر فهمید از دور همه چیز قشنگ تر به نظر میرسه حتی خودش. بجای هوایی زدن جرات داشته باشید و حرفتونو مستقیم به خود شخص بگید 37. فقط ...
اولین اختلاف باهنر با احمدی نژاد که به دفتر آقا کشید
همه همتشان را صرف حل مسائل مردم کنند. شاید نخستین کار مجلس آینده هم بررسی و تصویب برنامه ششم توسعه باشد. کاری که ما فرصت آن را پیدا نکردیم. اگر بازگردیم به بحث اصلی و اینکه شاید برخی اصولگرایان نگاهشان این باشد که ریاست مجلس را به اصلاح طلبان واگذار کنند، من به شما می گویم، نه اینکه تحلیل بکنم؛ طرفداران این نگاه طیف بسیار کوچکی از اصولگرایان هستند. اکثریت اعتقاد دارند نباید فرصت ها را از دست داد ...
ماجرای ازدواج و تعیین مهریه الناز حبیبی چه بود؟ + تصاویر
دارد و بعد از فوت مادرمان برایم مادری کرد. ما شش خواهر و برادر هستیم و من فرزند ته تغاری مادرم بودم و ایشان خیلی مرا دوست داشتند و برایم آرزوهای بزرگی داشتند. مادرم دوست داشت من به محض اتمام دوره دبیرستان وارد دانشگاه شوم ولی فوت ایشان آنقدر برای من سنگین بود که چهار سال نه درس خواندم، نه کلاسی رفتم و نه کار کردم. ولی بعد از این دوره غم و افسردگی، به خودم آمدم و زندگی را از نو شروع کردم ...
جنایت در پاتوق معتادان!
به همراه 2 فرزند دختر و همسرش زندگی می کرد همسر این زن که گویا معلول ذهنی بود در طبقه بالا به خواب رفته بود و زن جوان در حالی این منزل را به پاتوق معتادان معلوم الحال تبدیل کرده بود که خود و دختر 13 ساله اش نیز تا پاسی از شب کنار معتادان می نشستند تا آن ها با مصرف مواد مخدر از خماری خارج شوند اما این بار حادثه به گونه ای دیگر رقم خورد و پاتوق معتادان به صحنه جنایت تبدیل شد. گزارش ...
بزرگترین رنج احسان علیخانی + تصاویر
.... مدام برایم مانع می گذاشتند ، به من سرویس نمی دادند ، پشت وانت می نشستم و ساعت چهار صبح مجبور می شدم بیایم بیرون. بعد از چند روز دیدند که من خیلی مشتاقم به کارم ، گفتند باید موهایت را از ته بتراشی. گفتم چرا ، گفتند اگر این کار را نکنی باید بروی.آن موقع موهایم بلند بود و با خودم گفتم شاید موقع عمل منصرف شوند، قبول کردم و وقتی روی صندلی نشستند دیدم از وسط سرم شروع کرد به تراشیدن موهایم و من ...
کوروش هخامنشی: خدایا سرزمین مرا از شر دروغ اول آوریل محفوظ بدار. بقیه اش حله!
طرحی عجیب در پارلمان این کشور خبر داده است. طبق این طرح به هر مرد خارجی که با یک دختر روس ازدواج کند، 15 هزاردلار آمریکا و تابعیت این کشور اعطا می شود. حالا خوب شد نوشته بود طرح درحال بررسی است که مردان سرزمین من (و البته مردان سرزمین های عربی) موضوع را تمام شده فرض کردند و شروع کردند به تدارک وسایل عروسی: فرخ از تهران: آقا من هی به این داداشم گفتم زود ازدواج نکن تو گوشش نرفت که نرفت. الان پشت ...
جاودانه ترین قایقران ایران
برای گردش جایی ببریم. سیروس پشت فرمان رنو بود و من بغل دستش، برادرم پشت من نشست و راستین هم پشت سیروس نشسته بود. سیروس جلوی دکه های خارج از شهر رشت نگه داشت تا برای راستین نوشابه بخرد. من گفتم: سیروس، راستین فقط عاشق آب است، اگر نوشابه بخورد، باز هم آب می خواهد، برویم امامزاده هاشم آب بخوریم و صدقه هم بیندازیم. راستین که هیچ موقع قانع نمی شد، گفت: آره بابا، آنجا آب می خورم. سیروس هم گاز ...
استاد منوچهر ستوده درگذشت
مردم صاحب نام خانوادگی شدند، پدر من در هنگام گرفتن شناسنامه اسم خانوادگی " صدیقی" را عوض کردند و " ستوده" گذاشتند و "خلیل ستوده" شدند. پدر من در تهران به دنیا آمدند و خودم هم در محله سرچشمه تهران در سال 1292 شمسی متولد شدم. پدرم بیست و پنج ساله بود که پدربزرگم فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن ایشان افتاد. وی برای گذران زندگی مدتی در یک دکان قنادی شاگرد بود و پس از مدتی در ...
تیپ متفاوت مهسا کرامتی در جشن عروسی برادر همسرش ! + عکس های جدید همسر و فرزندش
زودتر از بیمارستان مرخص شوند. وقتی همه، اتاق را بعد از ساعت ملاقات ترک کردند ایشان مرا صدا کردند و آرام در گوشم گفتند: یه قولی به من میدی؟ من دوست دارم نوه ام رو ببینم. برای من یک نوه میاری؟ و من هم جواب دادم: شما زودتر مرخص بشید. چشم من قول می دم و متاسفانه این آخرین باری بود که ایشان را دیدم. به خاطر همین خیلی برایم مهم بود که حتما پسرم نشانی از پدر بزرگش داشته باشد. امیر قویدل برای بچه ...
تصادف، گروگانگیران را به دام انداخت
.... اشک پشیمانی یکی از متهمان 22ساله و دانشجوی حقوق بود. دیگری 26ساله دیپلمه و راننده آژانس بود. آنها دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران منتقل شدند و مدام اشک می ریختند. هردو نخستین بارشان بود که دستگیر می شدند و تا به حال هیچ سابقه کیفری نداشتند. گریه می کردند و می گفتند که از کار خود پشیمان هستند و اصلا فکرش را نمی کردند که عاقبت گیر می افتند. راننده ...
در سینما درصد جانبازی به من تعلق می گیرد
پرویز پرستویی که برای بازی در نقش حاج حیدر فیلم بادیگارد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول جشنواره سی و چهارم را به دست آورده در تازه ترین گفت و گوی خود که در همشهری جوان منتشر شده، حرف های جالبی درباره حاشیه های اطرافش زده؛ او باز هم به افخمی و فراستی تاخته، از این که چرا کمدی بازی نمی کند گفته، از مصائب بازیگری و آسیب هایی که دیده، از سیمرغ مصلحتی، از پیشنهاد مهران مدیری برای بازی در مرد هزار چهره ، از علت ورود به مقوله تهیه کنندگی و... ...
بایدها و نبایدهای اقتصادی از دیدگاه امام محمد باقر علیه السلام
، خود و خانواده ام را از تو و مردم بی نیاز سازم. من آن گاه می ترسم که مرگم فرا رسد، در حالی که به گناهی از گناهان مشغول باشم. گفتم: راست گفتی، خدا تو را رحمت کند! می خواستم موعظه ات کنم، ولی تو مرا موعظه کردی .1 اهل بیت علیهم السلام بسیار سخت کوش و پرتلاش بودند و هرگز به بهانه دعا و توکل، کار و تلاش را رها نمی کردند. استاد محمدتقی جعفری می نویسد: تاریخ بشری با آن همه غرض ورزی ها که به ...
زندگی اجتماعی امام باقر (ع)
خود مورد توجه قرار گرفته است.از آن جمله نیازهای روحی همسران است که معمولا در نگاه انسانهای سطحی مورد غفلت و بیمهری قرار می گیرد، ولی در زندگی امامان (ع) به عنوان یک واقعیت مورد توجه بوده است . گروهی از مردم به حضور امام باقر (ع) رسیدند، در حالی که امام خضاب (21) کرده بود . تازه واردان، از علت خضاب کردن آن حضرت، جویا شدند . امام (ع) فرمود: چون زنان از آراستگی شوهر خویش شادمان می شوند، من ...
کرامات و روایات امام محمد باقر (ع)
خدا صلی الله علیه و آله و از دلبستگان به ما اهل بیت بود. او در مدینه در مسجد پیغمبر می نشست و ندا می داد: ای باقر العلم! ای شکافنده علوم! در این هنگام مردم او را مسخره می کردند و می گفتند: جابر هذیان می گوید. ولی او در پاسخ آنان می گفت: به خدا سوگند هذیان نمی گویم. آن چه گفتم بدان دلیل است که از رسول خدا شنیدم که فرمود: تو فردی از خاندان مرا ملاقات خواهی کرد که نامش نام من و سیمایش سیمای من است و ...
کارگردانی که 25سال نماز شبش ترک نشد
دیدند تا عادت بیدار ماندن و نوشتن در شب را برای خودشان به وجود بیاورند و این مسیر را ادامه دهند. فاطمه سلحشور با اشاره به اینکه مرحوم حاج فرج در تربیت اعضای خانواده، نقش مؤثری داشته به خاطره ای از ایشان در این خصوص اشاره می کند: همانطور که گفتم ما هفت خواهر و 2 خواهر هستیم که فرج الله فرزند ارشد پدر و من دختر آخر هستم . یادم هست کلاس اول دبستان بودم که یک روز مرا صدا زد و تشر زدند که بدون ...
معلم فداکار خاشی که خودش زیر آوار ماند تا 3 دانش آموز جان بگیرند/ شجاعت و فداکاری مهمترین درس زندگی معلم ...
به بیمارستان برسانم. وی ادامه داد: به برادر بزرگش خبر دادم نتوانستم بگویم حمید فوت کرده، گفتم بی هوش شده، خودش را به محل رساند و جنازه برادرش را دید. نمی توانم بگویم من چه حالی داشتم، اصلا نمی فهمیدم دور و برم چه می گذرد، هنوز هم در شوک هستم. * واقعاً از دست دادن حمیدرضا برای همه اهالی روستا ناراحت کننده است معلم کلاس چهارم ابتدایی حمیدرضا از اهالی روتک است که در سال ...
بازخوانی جنایات پزشک آدمکش رضا شاه!
زیر چوبه دار که ایستاده بود، فریاد می زد: ای مردم من قاتل نیستم! یگانه گناهم اینه که دستور مافوقم را اجرا کرده ام و حالا چون از همه ضعیف ترم، همه چیز به گردن من افتاده! قاتل اصلی سرتیپ مختار و خود رضا شاهه! به گزارش پایگاه خبری تیک (TIK.ir)؛ غلامحسین بقیعی در کتاب انگیزه: خاطراتی از دوران فعالیت حزب توده آخرین لحظات زندگی پزشک احمدی را این گونه روایت می کند. مردی کوتاه قد و ...
بعد از 18 سال جدایی ، کاپیتان سردیس دار شد! + عکس
جامعه ورزش گیلان و ایران، مردم و هواداران این اسطوره فوتبال از ساعت 17 روز گذشته در مزار وی در کولیور بندرانزلی برگزار شد. سیروس قایقران، هجدهم فروردین سال 1377 درسن 37 سالگی در حالی که به همراه پسر 8 ساله اش راستین عازم تهران بود در جاده امامزاده هاشم رشت براثر تصادف درگذشت. قایقران متولد اول بهمن سال 1340 درمحله ی کولیور بندرانزلی است. وی در سال 1363 به تیم ملی ...
مرگ تلخ عروس به دست خواهرشوهر
روز نو : زن 23 ساله ای که به اتهام قتل غیر عمد همسر برادرش توسط کارآگاهان پلیس اصفهان دستگیر شده بود در اداره مشاوره و مددکاری به کارشناس مشاوره پلیس گفت: در 18 سالگی به علت شکست در عشقی که برایم پیش آمده بود چندین بار دست به خودکشی زدم تا اینکه خانواده مجبور شدند به خواسته من که می خواستم بروم تهران و آنجا زندگی کنم موافقت کنند. پدرم در تهران خانه ای را برایم اجاره کرد و من در ...
مرگ عروس در شلیک ناخواسته خواهرشوهر
همین رفتم کتابخانه دانشگاه، کتاب را تحویل دادم. زنگ زدم خانه، پدرم گوشی را برداشت و گفت که شهره مریض شده و او را به بیمارستان برده ایم. پیش خودم گفتم خدا را شکر پس شهره زنده است و نمرده و بعد من به آنها ثابت می کنم که فقط یک اتفاق بوده، ولی وقتی به خانه آمدم از گریه و شیون مادرم متوجه شدم شهره مرده است. همه به هم ریخته بودند من هم خیلی گریه می کردم و خودم را می زدم تا اینکه چند روز بعد پلیس به من ...
گفتگوی مجله پاسدار اسلام با جمال شورجه درباره "فرج الله سلحشور"
.... فکر می کنم سال 1366 یا 1367 بود که برای بازی در پرواز در شب دعوت شد. قبل از آن گاهی نمایشنامه می نوشت، تئاتر اجرا می کرد و در فیلم بازی. گاهی هم دوبله می کرد. طیفی از بچه های مذهبی را برای دوبله به تلویزیون و برای نمایش به رادیو برد و نمایش های مختلفی را اجرا کردند. به هر حال از مقطعی که با ایشان آشنا شدم، دیدم که انسان پاکباخته، ولایی، دینی و خُلّصی است، خصوصاً وجهه قرآنی بودن ...
طمع خونین پراید
تصمیم خودم را گرفتم. از آن روز به بعد صبح ها به منزل برادرم می رفتم، وقتی متوجه شدم که همسر برادرم به من مشکوک شده است، به او گفتم: دوست دارم ساعتی را در تلگرام با دوستانم چت کنم ولی همسرم اجازه این کار را نمی دهد، من هم برای رهایی از سرزنش های او مجبورم به خانه شما بیایم! متهم افزود: در واقع به دنبال فرصتی مناسب برای کشتن او بودم ولی هر بار می ترسیدم و بهانه های مختلفی برای برادرم می ...
ماجرای تکان دهنده مرحوم کشمیری از زن استخاره گیر
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ، حسن شیخ حائری: به لطف حضرت حق و حضرات معصومین علیهم السلام، استخاره هایم شهرت یافته بود و افراد متعدد و مختلفی به من مراجعه می کردند. شبی در صحن بارگاه حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام نشسته بودم و مراجعات مکرری برای استخاره داشتم. ناگهان احساس غرور بر من مستولی شد و با خود گفتم آیا کسی از من مسلط تر به استخاره هست؟! هنوز لحظاتی از این تصور در ذهنم نگذشته بود ...
گفتگو با معروف ترین روایتگر مدرسه های ایران/ برای عکاسی از شاگرد سوم ابتدایی، 15 بار به یک مدرسه رفتم
؟ حدود سال 74 که دانشگاه قبول شدم، بیش از گذشته فرصت مطالعه پیدا کردم. در همان دوران با مجله ای به نام عکس آشنا شدم. مجله ای که طرفداران زیادی داشت و در آن خیلی از عکاسان، تجربیاتشان را با خوانندگان به اشتراک می گذاشتند. مجله را که خواندم علاقه مند شدم شماره های قبل از آن را هم تهیه کنم. کم کم چشم باز کردم و دیدم واقعا عاشق عکاسی شده ام. همان مطالعات باعث شد شروع کنم به آموختن تجربی عکاسی و ...
جنجال بر سر تفریحات دوران نامزدی
آنها حالا روبه روی قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران نشسته اند. زن جوان در پاسخ به سوال قاضی که علت درخواست طلاق را می پرسد، می گوید: من و حامد یک سال پیش در یک فروشگاه مواد غذایی با هم آشنا شدیم. پس از آن تصمیم به ازدواج گرفتیم و بعد از این که کارهایمان را انجام دادیم، مراسم خواستگاری و عقد نیز انجام شد. بعد از عقد هم از آنجایی که حامد در تهران به تنهایی زندگی می کرد و من هم ...