مطمئن بودم که از پلاسکو زنده برنخواهم گشت!
سایر منابع:
سایر خبرها
همه چیز درباره بالابرهای خانگی پله پیما
رفتن از پله استفاده کند. در مورد نکات نگهداری و تعمیرات بالابر پله سؤال کنید. قبل از سفارش نصب این مدل بالابرها بر روی پلکان، در مورد مسائل نگهداری و تعمیرات آن اطلاعاتی را به دست آورید. در واقع اطمینان حاصل کنید که تعمیرات این دستگاه ها به راحتی انجام شده و هزینه زیادی برای شما به همراه ندارد. قیمت بالابرهای پله را بررسی کنید. همان طور که می دانید تنوع ...
جوان 29: وقتی مست بودم به فامیل بردارم دست درازی کردم
خواهرم در خانه راحت باشد. ولی سخت گیری های پدرم همچنان ادامه داشت و ما هم همه کارهای خلافمان را پنهانی انجام می دادیم تا این که او پیر و ناتوان شد و انواع بیماری ها به سراغش آمد. در این شرایط میدان برای من بازتر شد. حالا دیگر طبقه مستقلی داشتم و هر شب به رفیق بازی و دورهم نشینی های گناه آلود می پرداختم. مادرم نیز درحالی غذا تهیه می کرد و آن را روی پله های ساختمان می گذاشت که دیگر من جای ...
صدای ماندگار یک مسجد
...، اگر احیانا اشخاصی خواستند خودشان کمک کنند از آنها گرفتم، شروع ساخت مسجد شهریور ماه 1382 هجری شمسی و خاتمه آن شهریور ماه 1388 هجری شمسی بود. در خاتمه و نیز توکل خاص خودم به خداوند متعال که آن در تمام مساجد و ابنیه و کارهای عمرانی متعدد که بعضا خیلی با اهمیت و برای محل تاثیر گذار بود که یا از بنیان گذاران بودم یا همکاری تنگاتنگ با دیگران داشتم سرمایه اصلیم بود و نیز تشویق و پشتیبانی ...
عکسی از آخرین لحظات سر پا بودن پلاسکو
به گزارش ایسنا، عکس های به ثبت رسیده از وقوع حوادث و بلایای طبیعی و آنچه که در لحظات اولیه پس از آن رخ داده است، از جمله تصاویری است که بازتکرار واقعه ای را پس از گذر زمان رقم می زند. این تکرار واقعه و ایجاد ارتباط با احساسات آدمی درباره تصاویری که در لحظات اولیه ثبت شدند بیش از سایر است؛ احساسات در آن ها زنده تر است و معمولا اثری چندبرابر به همراه خواهد داشت. در دو سوی دوربین، به عنوان وسیله ای برای ثبت لحظه، عکاس و سوژه حضور دارند. این دو عضو جدایی ناپذیر از عکاسی د ...
چاقوکشی به خاطر یک دختر
های شبانه، زمانی که بیش از اندازه به همراه دوستانم مشروبات الکلی مصرف کرده بودم، ناگهان یکی از آن ها از ماجرای ایجاد مزاحمت برای خواهرش سخن گفت. او مدعی بود فردی در همان نزدیکی محل سکونت شان برای خواهرش ایجاد مزاحمت می کند و او قصد دارد امشب حق آن فرد مزاحم را کف دستش بگذارد وسپس از ما خواست تا برای زهر چشم از آن جوان با او همراه شویم! من هم که در همان حالت مستی رگ غیرتم باد کرده بود،قمه را ...
اخراجی ها منتشر شد
چقدر احساس پاکی و مردانگی داشتم. من نوجوان 16 ساله فکر می کردم راستی راستی آدم حسابی شده ام و می روم یک تنه دشمن را به زانو در بیاورم. در همین حال و هوا بودم که متوجه شدم یک مادر پیر برای ما دست تکان می دهد. چشمانم به صورت برافروخته و منتظرش که افتاد، فکر کردم من را صدا می زند. از دسته جدا شدم و به نزدش رفتم. او می خواست به یک رزمنده خرج سفر بدهد. خدمتش رسیدم و گفتم: سلام مادرجون، من رو ...
کتک خوردن در کلانتری از ما یک انقلابی تمام عیار ساخت
است که در قالب روایت زیر پیش رو دارید. شمیم انقلاب از حال و هوای هیئت اولین بار در جلسات هیئت هفتگی حطری های مقیم مرکز که روستایی در محمودآباد مازندران است، متوجه شدم زندگی چیز هایی فراتر از کار و ورزش و گوش دادن به قصه های ظهر جمعه دارد. آن زمان یک نوجوان 14- 15 ساله بودم که تمام وقتم به کارگری و درس خواندن و ورزش در زورخانه علی تک تک حوالی خیابان 15 خرداد فعلی می گذشت. هیئت ...
میلاد سرلک: می دانم دوباره برمی گردم / ترک رختکن پرسپولیس واقعا سخت است
پرسپولیس این پول را آن موقع پرداخت نمی کرد و تنها کاری که می توانسنم این بود که از خودم چک دادم به مالک شهر خودرو. رضایت نامه ام را گرفتم و خب وقتی پیشنهاد پرسپولیس می آید باید چه کنید؟ واقعا برایم پول در این لحظه در اولویت نبود و فقط فکر می کردم باید چه کنم تا این قرارداد به سرانجام برسد. واقعا عاشق پرسپولیس بودم و تنها فکرم نهایی کردن آن بود. وقتی به تیم آمدی که باید وارد لیگ قهرمانان می ...
قبر شهیدی که عطر و بوی گلاب می هد + عکس
خطاب به من و مسعود ترابی (مسوول مخابرات گردان) گفت: من در این کانال شهید می شوم . به یاد توصیه سید محمود افتادم و سریع پشت سرش وارد کانال شدم. نیروها با رشادت به هدف خود رسیدند. سید احمد خطاب به من گفت: چند سنگر انتهای کانال را پاکسازی کن. زمانی که در حال پاکسازی سنگرها بودم، سید احمد در خط پیشروی کرده بود. فاصله نیروها با بعثی ها کمتر از 20 متر بود. دشمن سر سیداحمد را نشانه رفته بود ...
دست درازی شرم آور به دختری از نزدیکان برادر ! / مادرش فقط اشک می ریخت !
به گزارش زیرنویس، جوان 29 ساله ای که مدعی بود دیگر به آخر خط رسیده و از اوضاع تاسف بارش رنج می کشد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: پدرم روحیه ارباب و رعیتی داشت و مانند پدربزرگم در خانه حکمرانی می کرد؛ به طوری که من و برادرم از [...]
از این به بعد ژاپن واقعی را خواهید دید
به گزارش "ورزش سه"، یک روز پس از حذف ژاپن از جام جهانی 2022 ریتسو دوآن از قدرت رهبری در ژاپن و پذیرفتن این مسئولین حرف زده بود. او یک روز بعد از شکست غافلگیرکننده اخیر ژاپن برابر عرق در جام ملت ها، ادعا کرد که برای ژاپن روزهای بهتری در راه است. اگرچه او با وارد شدن به عنوان یار تعویضی از دقیقه 16 نیمه دوم کمی شتاب را به تیم وارد کرد، اما نتوانست کار تعیین کننده ای انجام دهد. پس از با ...
پایان آرسن لوپن ایران چگونه رقم خورد؟
...، پس از آزادی از زندان در سال 57 مدت ها پی کار گشت، اما موفق نشد. در آخرین دیدارمان به من گفته بود آقای بلوری مجبورم برای گذران زندگی به قاچاق مواد مخدر روی بیاورم، چون هیچ کس به من کاری نمیدهد و ناچار برای یک باند قاچاق به پخش مواد پرداخت، اما یک سال بعد در جریان معامله ب پنج کیلوگرم تریاک به دام پلیس افتاد و دوباره به زندان قصر برگشت تا این که خلخالی او را به اعدام محکوم کرد و خبر تیرباران شدنش را در روزنامه چاپ کردیم. ...
نمی خواستم طلا یک ساحره تکراری باشد
پیشین عمل کنم، طلا هم مثل تمام جادوگران و ساحره ها تکراری و کلیشه ای می شد. دلم نمی خواست ناخودآگاه ذهنم از قبل به سمت و سوی خاصی برود و به همین دلیل هم سعی کردم هیچ فیلمی درباره جادوگر و ساحره نبینم تا ذهنیتی از این نقش نداشته باشم و یک کاراکتر جدید را در جلوی دوربین خلق کنم. دلم می خواست طلا را خودم به وجود بیاورم و یک جادوگر جدید خلق کنم. سعی کردم طلا به دیگر ساحران شباهتی نداشته باشد اما برای ...
شاید درد نداشتنت به گوش کاغذها برسد
*************************************************************** محمد سلمانی بگذار تنها بماند تنهای تنها همیشه مردی که در سینه دارد عشق تورا تا همیشه بگذار بعد از تو روحی سرگشته هر شب بخواند آوای آوارگی را در ذهن صحرا همیشه بگذار مردی میان انگشت هایش بگرید حتی غرور خودش را هر لحظه ،هر جا همیشه مردی که راز حیاتش در جام چشمی ...
کتاب نامزد گلوله ها به چاپ چهلم رسید
ساختمان قدیم آن شد... او از آن به بعد آرام و قرار نداشت، صبح ها در اداره آب کار می کرد و عصرها در ایست بازرسی و گشت های شبانه به دوستان مسجدی اش در کمیته کمک می کرد. کمی بعد به عضویت افتخاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد تا بتواند برای سرپا ماندن انقلاب بیشتر کار کند... به یاد روزی افتاد که مسئول گزینش سپاه، او را به علت موهای بلند فرفری، پیراهن آستین کوتاه و سگگ بزرگ کمربندش نپذیرفته بود ...
مردم ماندند و ترور کور گلزار کرمان را محکوم کردند
.... البته از بدن ناپاک این تروریست فقط دو پا به جا ماند. انفجار دوم حدود ساعت 15: 15 دقیقه مقابل گیت و ایست بازرسی تخت دریا قلی بیگ اتفاق افتاد که با این دو انفجار نزدیک به 90 نفر زن و مرد و کودک شهید شدند. در آن لحظه انفجار شما کجا بودید؟ لحظه انفجار بنده در گلزار شهدای کرمان بودم که سریعا گلزار را از جمعیت تخلیه کردیم، سپس همراه با چند تیم از دوستان برای اطمینان بیشتر سطل ...
قتل های هولناک یک پسر جوان
... بله، مادربزرگم و دیگران رضایت دادند و حکم قصاص نفس لغو شد ولی به خاطر پرداخت دیه هنوز در زندان بودم. وقتی به گناباد منتقل شدم مرا به بند باز انتقال دادند. پس چرا دوباره زندانی شدی؟ چون در بیرون زندان خیلی شلوغ کاری کردم و جرایم دیگری هم مرتکب شدم. جعل اسناد را هم در همین زمان انجام دادی؟ آن سابقه مربوط به جعل اسناد نیست. به خاطر چک پول تقلبی که داشتم ...
ناگفته های قاتلان مهرجویی و همسرش از شب جنایت
مهرجویی به آن خانه رفتم و قصد سرقت نداشتم. وقتی وارد خانه شدیم، آقا جلو آمد که من با چوبی که از محوطه برداشته بودم، چهار ضربه به سرش زدم. یکی از ضربه ها هم به دستش برخورد کرد. آقا همان طور ایستاده بود که کریم با چاقو به گردنش ضربه شد و او با شکم روی زمین افتاد. رئیس دادگاه: غیر از شما کسی با چوب مرحوم مهرجویی را زد؟ میرویس در حالی که گریه می کرد، گفت: نه فقط من زدم. بعد هم ...
گفت و گو با آخرین زن که بعد از انفجار پلاسکو آن ساختمان را ترک کرد + فیلم
مرد در کوچه پشتی بودند ،مرا به ساختمان پشتی بردند و آب قند برایم درست کردند. تمام این لحظات ، همچنان دستم روی دکمه شاتر بود و عکس می گرفتم. همان زمان شنیدم که یک نفر پیاپی فریاد می کشید: پلاسکو ریخت! پلاسکو ریخت! معجزه نجات پیش از حادثه سلیمانی تاکید کرد: تا آخرین روز آوار برداری هر روز آنجا بودم. هر روز از صبح ساعت 8 می رفتم تا ساعت 2-3 شب ، شاید بیشتر دنبال یک نشانه بودم ...
درباره شاه عباس یکم، پادشاهی که صفویان را به اوج قدرت رساند
) میسر شود. در چنین جامعه ای، علما نیز مردم را به دادن خراج و یاری حکومت تشویق می کردند. اقدامات عمرانی شاه صفوی در اصفهان با ساخت بناهایی، چون میدان نقش جهان ، پل زاینده رود ، بخش هایی از عمارت چهل ستون ، مسجد امام و خیابان چهارباغ ، نام شاه عباس را ضمیمه تاریخ و فرهنگ درخشان این شهر کرد تا آنجا که ویلفرد بلانت* درباره اش می گوید: اصفهان یادبود شاه عباس است؛ ساختمان می خواهی ...
وضو با آب یخ زده و نگهبانی در سنگر یخچال!
که ابتدا به سنندج و بعد به پاوه رفتیم. حدود دو ماه در پایگاه های کوهستانی مابین پاوه و مریوان بودیم و امنیت جاده ها را تأمین می کردیم. در آن دو ماه اتفاق خاصی به لحاظ حمله ضد انقلاب نیفتاد. اما بیشتر تلاش ما مبارزه با سرمای سخت زمستانی بود. خصوصاً برف که اگر شروع به باریدن می کرد، گاه تا چند متر ارتفاع می گرفت و تردد در جاده را نه فقط برای اتومبیل ها که برای نفر پیاده هم سخت می کرد. بچه هایی ...
ناگفته های شب جنایت
.... وقتی وارد خانه شدیم، آقا جلو آمد که من با چوبی که از محوطه برداشته بودم، چهار ضربه به سرش زدم. یکی از ضربه ها هم به دستش برخورد کرد. آقا همان طور ایستاده بود که کریم با چاقو به گردنش ضربه شد و او با شکم روی زمین افتاد. رئیس دادگاه: غیر از شما کسی با چوب مرحوم مهرجویی را زد؟ میرویس در حالی که گریه می کرد، گفت: نه فقط من زدم. بعد هم همانجا ایستادم و داخل اتاق نرفتم. ...
اسرار قتل در گاندی، برج ساز تهرانی چگونه کشته شد
بلایی برسرش آورده ام. او خیلی هوای مرا داشت، با وجود اینکه برادر ناتنی بودیم. همیشه به من پول می داد چون بیکار بودم اما من لیاقت خوبی های او را نداشتم و جواب محبت هایش را با بدی دادم. همه به خاطر مواد مخدر است. اعتیاد از آدم یک انسان دیگری می سازد. آن روز وقتی به خودم آمدم دچار عذاب وجدان شدیدی شدم و تصمیم گرفتم به زندگیم پایان بدهم. به همین دلیل با چاقو، ضربه هایی به شکمم زدم اما زنده ماندم. الان هم اصلا حس خوبی ندارم، کاش من هم مرده بودم و زنده نمی ماندم. چون باید با این عذاب وجدان تا آخر عمرم زندگی کنم بیشتر بخوانید حادثه نویسی چگونه باشد ...
امنیت،تاجی برسرکشور
به من پیشنهاد شد برایم جالب بود که یک کار بین المللی انجام دهم. در قصه آن اثر یک زلزله رخ می دهد و به همین علت به مدت 60روز برای تصویربرداری به سوریه رفتیم. اکثر گروه روس بودند و برای من فضای سوریه به خاطر تعلقات فکری و شرایط خاصی که داریم جور دیگری بود. آن زمان که سوریه بودم، آقای تقیانی پور بازی در سریال ترور را به من پیشنهاد داد. خیرا... تقیانی پور دوست قدیمی من است. یک دهه قبل با هم کار کرده ...
پلاسکو به روایت خاطرات و کتاب ها
پلاسکو کاملاً از بین رفت و ریخت. ساعت 11 و نیم بود که آن پخش زنده را گرفتیم که منجر به ریختن کامل ساختمان شد. وقتی دیوار شمالی فروریخت خیلی از افراد بیرون آمدند. در حقیقت کسانی که شهید شدند، افرادی بودند که یا در همان لحظه فروریختن طبقه دهم زیر آوار ماندند و دسته دوم افرادی بودند که برای نجات دوستان شان از زیر آوار داخل مانده بودند. این افراد واقعاً فداکار بودند چرا که احتمال می دادند ساختمان خیلی ...
از ترک ژاپن، شکلات و الکل تا آرسن چی چی؛ دشواری های ساختن یک تیم با آرسن ونگر
کارگران کارخانه تسلیحات سازی سلطنتی در وولویچ، واقع در جنوب غربی لندن، تشکیل شده بود. در سال 1910، دو بازرگان به نام های هنری نوریس و ویلیام هال باشگاه را خریدند و آرسنال در سال 1913 به خانه افسانه ای اش در هایبری [شمال لندن] نقل مکان کرد. روح هایبری و تمام کسانی که طی سالیان دراز با افتخارآفرینی های خود نام خود را برای همیشه برروی دیوارهای آن حک کردند، تا ابد در تاریخ باشگاه زنده خواهد ماند؛ به ...
دختری که 37 سال انتظار آمدن مادرش را کشید
خواهیم تا برایمان چاهی حفر کند. پدرم هم رفت و برای سپاه حسین آباد چاه حفر کرد. 2 روز بعد گروهک دموکرات بدون اینکه دلیل منطقی داشته باشد، پدرم را گرفتند و بردند. آنها به خاطر این کار، پدرم را شکنجه کرده بودند. زمان اسارت پدر، من 3 ساله بودم. خاطرات مثل یک هاله ای در ذهنم است. من از مادرم فقط این خاطره را به یاد دارم که او من را روی کول خود می گذاشت و به کارهای روزمره می رسید. چون من از کودکی از ...
اسطوره کشتی ایران به آمریکایی ها نه گفت
عبدالله موحد با حضور در برنامه ورزش و مردم درباره بازگشت مجدد به ایران، گفت: ده روز است وارد کشور شده ام. اینجا 2 حسن دارد؛ کسی که قهرمان می شود برای زادگاهش زحمت می کشد و دوم این که مردم او را می شناسند، اما در خارج شاید افراد نزدیک تو را بشناسند، اما همه مردم تو را [...]
لذت بخش ترین نماز
تمام شده است و دیگر جای بحثی نیست. والسلام، ختم کلام! به عنوان مثال، کسانی که نذر دارند هفته ای یک بار مجلس ذکر بگیرند و سال هاست که بدون استثناء آن را در زمان و مکانی مشخص انجام می دهند، اگر حتی یک بار این فکر به سرشان بزند که یک هفته تعطیل کنند، عذاب وجدان شدیدی وجودشان را فرا می گیرد و اعصابشان را به هم می ریزد. در هر شرایطی باید روضه برقرار شود، حتی اگر آسمان به زمین بیاید. در ...