سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای بوسه رهبر انقلاب بر لباس خادمی شهید حدادیان
...، تماس گرفتند منزلمان که عده ای از ائمه جمعه قرار است شب مهمانتان شوند. همراه با آقای خاتمی یا صدیقی. به فرهاد زنگ زدم. جواب نداد. ظهر که آمد خانه بهش گفتم مهمان داریم. گفت: کاش قبول نکرده بودی! گفتم: چرا؟ گفت: رفقای محمد حسین که توی گلستان هفتم با هم بودن زنگ زدن بعد از نماز مغرب می یان خونمون. میان بوی گلاب و حلوا و صدای قرآن بساط چای را راه انداختم. می خواستم وقتی مهمان ها رسیدند، خوب دم ...
شهیدی که مادرش 30 سال هر روز به زیارت مزار او می رفت
بود تا 30 سال هر روز به مزار فرزند شهیدش برود. شما متولد چه سالی هستید، از دایی مسعود خاطره ای به یاد دارید؟ من متولد سال 61 هستم. دایی زمستان 65 به شهادت رسید و آن موقع من چهار سال داشتم، اما خاطراتی از ایشان در ذهنم مانده است. یادم است دایی در خانه جلسات قرآن برگزار می کرد. او فرمانده پایگاه بسیج مسجد امام سجاد (ع) در خیابان کاوه اصفهان بود. به نوعی برای بچه های این پایگاه، حکم ...
حسن باقری بنیان گذار تفکر انقلابی در جنگ/ راه حل شهادت از زبان شهید+ عکس و فیلم
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس : امروز (نهم بهمن) مصادف با چهل ویکمین سالگرد شهادت حسن باقری (غلامحسین افشردی) و روز اطلاعات عملیات در سپاه است. شهید غلامحسین افشردی روز 25 اسفند 1334 در تهران به دنیا آمد و سپس تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند. اعزام به الجزایر بعد از پیروزی انقلاب در فعالیت های انقلابی نقش مؤثری داشت. سال 1358 فعالیت خود را ...
مشکی نپوشیدیم، چون عادل عاقبت بخیرشد
ما پهن بود. کل بچه های خانواده قبل از آنکه عادل مداح شود همه قاری قرآن بودند و به جلسات قرآن می رفتند. به خاطر همین همیشه جلسات روضه هفتگی و جلسات قرآنی در خانه ما دایر بود. در خانواده چند خواهر و برادر هستید؟ ما یک خانواده پر جمعیت، مذهبی و کاملاً سنتی داریم. هشت فرزند بودیم؛ سه دختر و پنج پسر که از این پنج پسر یکی از برادرهایم سال 88 در اثر سانحه تصادف به رحمت خدا رفت و عادل هم ...
کودکانی که براتِ شهادتشان را از خدمت به زائر حاج قاسم گرفتند
.... اولین تصویری که یادم است همراه آن ها به گلزار شهدا رفتم، مریم شیشه شیر دستش بود و امیرعلی هم 32 سالی بیشتر نداشت. از همان سن کم آمادگی مسائل معنوی برای آن ها ایجاد شده بود. شهید 9 ساله مریم سلطانی نژاد گلزاری جو خانه خواهرش را نیز عاملی مؤثر در آماده سازی بچه ها برای شهادت می داند و می گوید: من چند سالی در خانه خواهرم زندگی می کردم و وقتی خواستم برای خودم خانه بگیرم و ...
گذر از خاطرات به دل تاریخ
سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) : دوست نزدیک و همرزم شهید صیاد شیرازی بود. بعد از جنگ هم مدتی با هیئت معارف جنگ ارتش که شهید صیاد آن را تأسیس کرده بود همکاری کرد و پس از شهادت او، خودش مسئولیت آنجا را به عهده گرفت. روایت می کند: آن روز ساعت نه صبح باهم قرار داشتیم. ساعت هشت صبح تلفن دفترم زنگ خورد: صیاد شیرازی شهید شد! مات و مبهوت خشکم زد. دست هایم را جلوی صورتم گرفتم. یک لحظه در ...
ابتکار فرهنگی رزمی شهید باقری به روایت فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس
روزنامه جمهوری اسلامی فعالیت می کرد. اوایل سال 1359، به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. در همان سال با آغاز فعالیتش در اطلاعات سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید. وظیفه وی در اطلاعات سپاه، شناسایی گروهک ها بود. با شروع جنگ، راهی جبهه های جنوب شد و واحد اطلاعات و عملیات سپاه را تأسیس کرد. در دی ماه 1359، به عنوان یکی از معاونان ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکستن ...
ماجرای نامگذاری سپاه کرج به نام شهید مهدی شرع پسند /دفاع از حق حتی اگر زیر سوال برویم
اسم پادگان به نام آقا مهدی بشه؟ گفتم: ظاهراً نه! رسیدیم جلوی درب، حاج حسین منتظر ما ایستاده بود. تا سید علی از ماشین پیاده شد او را بغل کرد، انگار چندین سال بود همدیگر را ندیده بودند. بعد حاج حسین سید علی را کاملاً توجیه کرد و گفت: یک خط سفارشی ماندگار برای آقا مهدی بنویس، سید ببینم چه می کنی! سید علی هم گفت: چشم برادر. سریع وسایل خودش را آورد و دست به کار شد، اول با مداد ...
تصویر شهید حسن باقری در خاطرات و کتاب ها
سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): قلبش نیز جز برای محبت و انسان دوستی نمی تپید. سال آخر دبیرستان بود. شب با مهمان غریبه ای رفت خانه به او شام داد و حسابی پذیرایی کرد. می گفت از شهرستان آمده و فامیلی تهران نداره، فردا صبح اداره ثبت کار داره و بعدش می ره. دلش نمی آمد کسی گوشه خیابان بخوابد. از همان سال های نوجوانی، در کارها بسیار جدی و پیگیر بود. روایت می کنند که کلاس هشتم بود. سال ...
لعیا زنگنه در 58 سالگی به همراه دخترش: مادر و دختر هم سن و سال اند! (+عکس)
یکی از اتاق ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده ام! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش غیرعادی بود! مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیایید و من هم رفتم، فقط بدلیل آدم هایش... من خیلی اینجوری ام. خلاصه این که آمدم و تمرین های کلی بیان و احساس و این مسائل شروع شد ولی بازهم نمیدانستم که نقشم چیست. به من گفتند چادر میتوانی سرت کنی؟ و روز آخر ...
این جوان 17 ساله چطوری سرهنگ شده؟!
سریع رفتیم و در زیر نور فانوس کوکها را می کندیم. خیاط هم که آدم حلال خوری بود، چندین دفعه با چرخ درجه ها را دوخته بود و کندن آنها هم خیلی سخت بود. غلامرضا هاشمی و غلامرضا وردی غلامرضا تا صبح پست داد. من هم تخت گرفتم خوابیدم. صبح وسایلم را تحویل دادم و پیاده راه افتادم تا به سر جاده برسم و به اراک برگردم. در راه با خودم می گفتم: الان می روم اراک و با اعزامی بعدی به جبهه می آیم ...
پرتاب منور به جای موشک! | چرا شهید باقری گفت در جواب موشک، منور بزنید؟
همشهری آنلاین : تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت یعقوب زهدی به کوشش محمود چهارباغی و امیرمحمد حکمتیان تهیه و روانه بازار نشر شده است. سردار یعقوب زهدی؛ فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در کتاب تاریخ شفاهی خود به ابتکار فرهنگی رزمی شهید باقری اشاره کرده است که در سالروز شهادت این نخبه جنگ، بخشی از آن را می خوانیم: منور در پاسخ موشک باران دزفول در آن مدتی که بعد ...
سر قبری می رفتم که به اسم خودم بود!
زمان در شهریار بودم. ما سال 1384 به شهریار رفتیم. سردار سلیمانی بعد از سه بار آمد و به من گفت می شود به خانه شما بیاییم؟ رفتیم و پدر من خیلی مریض بود. چند سکته کرده بود. بار دوم که به خانه ما آمد به صورت سجده وار پای مادر ما را بوسید و احوالپرسی کرد. چرا خاطراتت را نمی نویسی؟ ایشان به من گفتند چرا خاطراتت را نمی نویسی؟ گفتم نوشته ام. اما هیچ کسی نیست که سازماندهی کند که خانم دکتر ...
آن روی زندگی نابغه جنگ | نامه طنز شهید باقری به خواهرش
مشکل او حل نمی شد دست برنمی داشت. به طور مثال، همسایه ای داشتیم به اسم زهرا خانم. این بنده خدا کسالت داشت. غلامحسین هر روز به او سر می زد و می گفت: نان نمی خواهید؟ کاری ندارید انجام بدهم؟ یا اگر کسی را می دید که کیسه سنگینی به دست دارد، بی تفاوت رد نمی شد و کیسه را تا دم در خانه می رساند. حتی یکبار به جرائت به خرج داد و پیر زن همسایه را که در آتش سوزی گرفتار شده بود با همان جثه کوچکش نجات داد ...
نابغه اطلاعات و مغز متفکر جنگ/ شهیدی که ثابت کرد ما می توانیم
تمام فرماندهان درگیر بود، عوض شد. فردای بعدش خرمشهر آزاد شد و من مطمئنم اگر حسن نبود در آن صحنه ما در آن مقطع قطعاً خرمشهر را آزاد نمی کردیم. فعالیت شهید حسن باقری در دوران جنگ و نحوه شهادت هنگامی که دشمن بعثی از عراق حریم وطن را شکسته و بدنبال دست درازی به خاک و جان و مال این سرزمین بوند، حسن جبهه فرهنگی و سیاسی را رها کرده و جهاد در راه خدا را انتخاب نمود. وی با استعداد و ...
سالروز شهادت نابغه ای که ساختار اطلاعاتی جنگ را دگرگون کرد
یا پایگاه منتظران شهادت (گلف) در بلوار شهید مدرس اهواز و در مسیر جاده رامهرمز در بخش غربی شهر قرار داشت. آن روز ها بچه های واحد اطلاعات برگه ای را روی یکی از دیوار های این پادگان چسبانده بودند به این مضمون که 20 درصد اطلاعات، 80 درصد عملیات، 100 درصد موفقیت باقری این برگه را از روی دیوار کند و دور انداخت! شاهد این ماجرا، سردار محمدجعفر اسدی فرمانده لشکر 33 المهدی در دفاع مقدس بود. او ...
دشمن بیشتر از تربیت انسان هایی مانند شهید باقری می ترسد تا از توپ و موشک
...، اسلحه خانه دارند. من گفتم اگر می توانی برو عکس بگیر تا عکسی از این اسلحه خانه دانشگاه تهران داشته باشیم که رفت و این کار را انجام داد. دو ماه اطلاعات شهید باقری ما را به ارتش عراق مسلط کرد وی اضافه کرد: با آغاز جنگ با شهید باقری به اهواز رفتم و گفتم او اطلاعات را راه اندازی کند. بعد از دو ماه که برگشتم، دیدم او فرد دیگری شده است و بسیار خوب به ارتش عراق مسلط شده است. او اثبات ...
دیدار مسئولان دانشگاه علوم پزشکی تهران با خانواده شهید دکتر مرتضی لبافی نژاد
دانشجویان با شهدای دانشگاه علوم پزشکی تهران، برنامه ریزی شد اولین شنبه هرماه به دیدار خانواده های معزز شهدا برویم. به همین مناسبت و با توجه به این که شهید دکتر لبافی نژاد توسط عوامل ساواک در روز 4 بهمن ماه سال 1354 به شهادت رسید، دیدار با خانواده این شهید گرانقدر صورت گرفت. این دیدارها باعث خیرات و برکات بسیاری در زندگی و کارها خواهد شد. همه ما و کشور مدیون خون شهدا هستیم. ما باید بدانیم و یادآوری شود ...
محسن رضایی: شهید حسن باقری در سازمان اطلاعات امنیتی نقش بسزایی داشت
اطلاعات بسیار خوبی از انبارهای اسلحه منافقین در دانشگاه تهران ارائه کرد. وی تصریح کرد: به محض آغاز جنگ با شهید باقری به اهواز رفتم و گفتم ایشان اطلاعات را راه اندازی کند. بعد از دو ماه که برگشتم دیدم ایشان فرد دیگری شده و بسیار خوب به ارتش عراق مسلط شده است. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: شهید حسن باقری اثبات کرد که ارتش بعث عراق 12 لشکر دارد و در همان دو ماه اطلاعات ...
رسم زمونه را برای بی بی جان سرودم
دوستشان دارم خلوت شده، این شعر را با سوز دل گفتم. آن کوچه و خانه ای که در شعر توصیف می کنید، کجاست؟ آنجا خانه پدری ام در میدان حسن آباد، خیابان حافظ است؛ جایی که الان چهارراه سرهنگ سخایی نام دارد. در آن خانه با 10خانواده مسیحی، ارمنی، یهودی، زرتشتی و آشوری دور هم زندگی می کردیم و خاطرات زیبایی کنار هم ساختیم. سال ها بعد که خانه تخریب شد، می رفتم و خرابه هایش را نگاه می کردم، روی ...
شهیدی که در 9 سالگی پرونده مبارزات سیاسی داشت
لباس شخصی اش به منزل می آمد؛ می گفت: می ترسم یک وقت در خیابان زمین بخورم و لباس بیت المال آسیب ببیند یا پوتینم پاره شود . محمدولی عازم جبهه شد و سال 73 پیکرش آمد محمدولی می خواست عازم جبهه شود، اما مادرش نگران بود که تنها پسرش برود و دیگر برنگردد. حتی پدر محمدولی به او گفته بود که هر چقدر پول می خواهی به تو می دهم به جبهه کمک کن؛ هر چقدر دوست داری در پشتیبانی به جبهه کار کن ...
سردار کارگر: شهید حسن باقری مطهری دفاع مقدس بود/ موفقیت های اطلاعات عملیات در دفاع مقدس را مدیون شهید ...
یکی دو خیابان فاصله داشت. آن ها شمال میدان خراسان و ما جنوب میدان ساکن بودیم. قبل از انقلاب با خانواده شهید طباطبایی نژاد ارتباط خانوادگی داشتیم و منزل این ها چسبیده به منزل شهید باقری بود، اما آشنایی مان خیلی کم بود تا اینکه بعد از انقلاب نخست با سردار سرلشکر محمد باقری، رئیس ستادکل نیرو های مسلح به دلیل همکار بودن آشنا شدم. با آغاز جنگ تحمیلی و در اواخر سال 1359 به همراه شهید احمدی خ ...
شرطی که پدر سید رضی برای جبهه رفتن تنها پسرش گذاشت!/وقتی خواست خدا و خواست بنده یکی می شود
گفتم خدایا چه بگویم؟ بگویم پسرخاله من تو را دوست دارم؟! اما نمی توانستم؛ گذشت و ما برگشتیم خانه خودمان. وقتی خواست خدا و خواست بنده یکی می شود من تا به حال هر چه از خدا خواسته ام به من داده و گویا این بار هم نجوای درونی مرا شنیده بود. چند سال بعد پدرش و خاله تصمیم می گیرند تا برای سید زن بگیرند، شاید این طور باعث شود او کمتر به جبهه برود و خطر تهدیدش کند. سید رضی دیگر دیپلم ...
بار شبانه و راز قتل دختر زیبای تهران
. انتخاب روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر کند. از دو قسمت قبل: فلور دختر زیبایی در تهران بود که در یک بار شبانه وقت می گذراند. پس از چندی جنازه ی او که به شکل سختی کشته شده بود در خانه اش یافت شد. تحقیقات پلیس به جایی نرسید اما روزنامه نگار بخش حوادث کیهان به سراغ این ماجرا رفت و سرنخ هایی در همان بارشبانه پیدا کرد. آن روز به سردبیرمان، سید حسین، عدل گفتم ...
آمدیم؛ فقط برای حال خوبش...
تجربه کند نه فقط حرفش را بشنود. کم کم وسایلشان را در کوله می گذاشت و لباس های نوزادش را که همان جا در مسجد شسته بود تا می زد: من عهدهایی بستم که قرار است یک سال با آنها زندگی کنم و خودم را بسازم. دلم می خواهد از حال خوبی که اینجا به دست آوردم محافظت کنم؛ فکر می کنم هر کس که در یک فضای معنوی این چنینی شرکت می کند همین طور باشد... رفاقت های اعتکافی حال بندگانی انتخاب ...
شهیدی که مادرش 30 سال هر روز به زیارت مزار او می رفت
در گفت وگویی که با امیر حسن پور همرزم و حسین منصوری خواهرزاده شهید مسعود آخوندی داشتیم، به خاطرات و برگ هایی از زندگی این شهید بزرگوار پرداختیم.
شرح سوز معلمی از خانه مشیری نی ریز تا بالاده کازرون
.... - سال 1372 بازنشسته شدم که با دوره دانشسرا 33 سال خدمت کردم. بعد از آن به شیراز رفتم. - کیفیت نظام آموزشی نسبت به زمان قبل افت کرده. دانش آموزان امیدی به آینده خود ندارند و می گویند برای چه درس بخوانیم. این اثر زیادی روی کیفیت آموزش دارد. جوانی که در خانه می نشیند افسرده می شود. آن زمان اشتغال خیلی آسان تر بود و جوان ها بعد از پایان تحصیلات سر کار ...
آغاز رفاقت با تم در آمریکا/ آقای آهنگساز 17 شهریور کجا بود؟
محققان و پژوهشگران مرتبط با تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس قرار گرفته است. حمید شاهنگیان در فصل چهارم کتاب برخیزید که با عنوان برخیزیم در هوای آزادی پیش روی خوانندگان قرار گرفته، از حال و هوای روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و تولید آثار موسیقایی در این زمینه گفته و روایت کرده است: گفتم که خانه ما در شیکاگو، محل رفت و آمد بچه مسلمان ها بود. به ویژه بچه هایی که در ...
پیرو هوا و هوس نباشید
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 27 تیر سال 58 شد . مزار شهید عیسی ذاکری در گلزار شهدا میناب قرار دارد شهید عیسی ذاکری در بخشی از وصیت نامه خود، آورده است: ای مومنین، ای مستضعفین، ای خوانندگان این وصیت نامه گواه باشید من رفتم و پس از گذشت 1346 سال ندای مظلوم تاریخ را لبیک گفتم. وی ادامه داده است: ای زمان شاهد باش من در سال 65 رفتم تا ندای پرخروش سرود مظلومان امام حسین ...