گفت وگو با نخستین زنان بنزین فروش در ایران؛ مشتری اول گفت مثل این که ...
سایر خبرها
استاد انصاریان: بیمارانی به علت نداشتن پول می میرند/ برخی به دلیل فقر برای اینکه خجالت زده زن و فرزند ...
پول می میرند. یا اگر خیلی هیجان زده شوند، خودشان را می کشند، می بینند که نمی توانند خجالت زن و بچه را تحمل کنند. به گزارش خبرنگار شفقنا، متن سخنرانی استاد حسین انصاریان در تاریخ 19 بهمن ماه در ویژه برنامه روز مبعث که در مسجد حضرت امیر(ع) برگزار شد را می خوانید: ظاهر قبر منهای میتی که در آن تاریک و تنگ است و دارای حشرات موذی است از سبب پوسیده کردن جسم است. پیش از ...
مردی که برای ترور شاه یک سال تمرین تیراندازی کرد
پیاده به شیراز رفتم و پس از طی این مرحله که حدود 10 ماه به طول انجامید در سال 1353 به گارد جاویدان منتقل شدم و از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 در گارد جاویدان به کار خود ادامه دادم. در گارد جاویدان ابتدا فرمانده دسته بودم و 45 سرباز زیر دست من خدمت می کردند و بعد از مدتی به عنوان سرپرست گروهان به کار خود در گارد ادامه دادم. زیر چشم سه دستگاه اطلاعاتی فعالیت انقلابی داشتم ...
طلاق به دلیل اختلاف سنی
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، ماجرای زندگی اش را اینطور تعریف کرد: چند سال پیش بود که با منصور آشنا شدم. منصور هشت سال از من کوچکتر بود. برای همین دوست نداشتم با این همه اختلاف سنی کوچک ترین ارتباطی با او داشته باشم ولی منصور دست بردار نبود. او آن قدر عاشق من شده بود که برایش اهمیتی نداشت من از او بزرگ تر هستم. چندین بار منصور را امتحان کردم تا این که متوجه شدم واقعا عاشق شده ...
آزاده ای که گزارش شهادتش زودتر از خودش به ایران رسید
مرکزی خبر فهرست اسامی ما را از سپاه گرفت و از طریق صدا و سیما پخش شد. آن روز ها همه اقوام و آشنایان برای دریافت خبر بیشتر، یک رادیو در دست داشته و اخبار را دنبال می کردند، اسم من را که شنیدند چند نفر سراسیمه و برای آوردن خبر که بیشتر از اقوام نزدیک بودن و اکثرا هم خانم بودند بدو خودشان را به منزل ما رسانده و میگن که خودم شنیدم که اسم میرزا را خواندند و اعلام کردند که آزاد شده! ...
خلاصه داستان قسمت 107 سریال ترکی زغال اخته
چیمن میگه پنبه خانم از عبداله خان داره جدا میشه همگی شوکه میشن و آذرخش میگه مگه میشه؟ امکان نداره! چیمن میگه آخه مته خان به من گفت! سولماز به شعله میگه تو چرا اصلا تعجب نکردی؟ میدونستی؟ شعله میگه تو دنبال چی مامان؟ و بعد از کمی بحث کردن از اونجا میره. فردای آن روز زلفی در حال تمیز کردن خونه پنبه ست و بهش میگه خودم همه کارهارو میکنم فقط بهم بگین چیکار کنم مستخدم جدید میخنده و میگه مگه مردها هم پرده ...
آهنگسازی که از اعدام خود خبر نداشت!/ فرار از ارتش رژیم شاه
راست راست می کردند. چهار ماه از سربازی ام گذشته بود. پنج شش ماهش را هم فراری بودم؛ جمعاً شده بود حدود 10 ماه. اصل خدمت هم یک سال بود. با این حساب 2 ماه از خدمتم مانده بود. افسری که مسؤول پذیرش بود می گفت من نمی دانم تو را کجا بفرستم. 2 ماه که خدمت نمی شود. بعد دیدند چاره ای نیست، یکی از افسر ها گفت: آقا می شود تو معافی بگیری و بروی؟ گفتم: آره، چرا نمی شود؟ 10 ماه خدمت کرده ...
شبه علم؛ نمونه یک گفتگو
سنتی یک متخصص درست و حسابی است. نه این بقالی ها و عطاری ها. اینی که من رفتم پیشش اصلا خودش دکتر است و بعد رفته متخصص طب سنتی شده. زن جوان تر گفت: مگر می شود؟ یعنی اول در دانشگاه درس دکتری خوانده و بعد دوباره آمده درس سنتی ها را خوانده و شده طبیب سنتی؟ زن مسن تر با تامل گفت: خب... فکر کنم اینجوری بوده... زن جوان تر گفت: حالا این دکتر سنتی برای هر مریضی نسخه دارد؟ ...
دام مرد 40 ساله برای دختر 17 ساله
مردی که حدود 40 سال سن دارد، دختر نوجوانم را در فضای مجازی به گونه ای مکارانه فریب داده است که در مردابی وحشتناک دست و پا می زند و ...
نظرسنجی جالب زن روز ؛ مرد چگونه موجودی است؟ / پاسخ های زنان ایرانی دهه 40
، آموزگار، اصفهان: مرد چون آب پاکی است که در هر ظرف به رنگ آن درمی آید. فروغ الزمان شاهی، خانه دار، اصفهان : اگر همه ی مردها مانند شوهرم مهربان و خانواده دوست باشند، هرگز مرد بد در جهان پیدا نمی شود. قدیسه طیاری، آموزگار، بم: مرد بنایی است که به دست پدر و مادر ساخته و به دست زن پرداخته و تزیین می گردد. زهرا میرحیدری، خانه دار، گرگان: مرد را در زندگی نمی شود شناخت، هم چنان ...
دخترم را کشتم چون عمویش به او تجاوز کرده بود!/جسدش را حیوانات خوردند
تحقیقات درباره پرونده به سرانجام رسیده همسر اکبر راز جنایت دیگری را برای مأموران فاش کرد. زن جوان که به اداره آگاهی رفته بود به پلیس گفت: صبح روزی که برادرشوهرم کشته شد اکبر دخترم را به بهانه خرید لباس، از خانه بیرون برد و چند ساعت بعد تنها برگشت و وقتی جویای حال دخترم شدم، او گفت دخترمان را از کشور خارج کرده و دیگر هم سراغش را نگیر. حالا که فهمیدم شوهرم برادرش را کشته احتمال می دهم دخترم را ...
روزی که یکی از بهترین پزشکان کشورمان از ساواک سیلی خورد
دانشجوی چادری دانشگاه شیراز بود و بارها از سوی دانشجویان مورد تمسخر قرار گرفت اما هیچ وقت چادرش را زمین نگذاشت. طاهره لباف درباره فضای دانشگاه زمان شاه می گوید: من در 17 سالگی با رتبه 2 در رشته ریاضی، وارد دانشگاه شیراز شدم. اساتید دانشگاه بسیار بی بند و بار بودند. سال اول هر روز من را مسخره می کردند. گاهی به من کلاغ سیاه می گفتند. برخی می گفتند برو در خانه ها کارگری کن، تو را چه به ...
باستونی: می خواستم از اینتر جدا شوم اما با اصرار کونته ماندم؛ حالا احساس می کنم در خانه هستم
.... دنیای اینتر شگفت انگیز است و در حال حاضر نمی توانم خودم را در جای دیگری ببینم. واقعا خودم را در خانه می بینم. ما مقابل 75 هزار نفر بازی می کنیم و وقتی به استادیوم می رویم، افراد 85-90 ساله را می بینیم که منتظر اتوبوس تیم هستند. اشتیاق این افراد باعث می شود فکر کنم: چرا باید بروم وقتی می توانم چنین لحظه ای از شادی را تقدیم کنم؟ هیچ شکی ندارم. ما گروه خوبی با بازیکنان جوان مانند من، بارلا، دی مارکو و لائوتارو داریم. ...
مرا بخوان تا بخوابم: صفی الدین اورموی ، هولاگو و قدرت موسیقی
را جمع کردم و به آنها گفتم: این را در نظر بگیرید که این مرد فردا و تا چند روز بعد در محل من خواهد بود. من می خواهم هر روز مضربی از روز قبل را انجام دهم! آنها معادل پنجاه هزار دینار طلا به اشکال مختلف، پارچه های فاخر و سلاح جمع کردند. همه چیز قبل از طلوع خورشید به خانه ی من رسید. او از آنچه می دید شگفت زده شد. آن روز با همسرانش آمد. من به او و همسرانش اشیاء قیمتی، طلا و سکه های مختلف به ارزش بیست ...
ماجرای شکنجه گاه زیبایی که توسط مردم کشف شد!+فیلم و عکس
انگلیس داشتند، اخبارش برایشان خیلی قابل قبول نبود... بیشتر اخبار قابل اعتنا را جوانان سر تراشیده فعال و هماهنگ با سربازان فراری درحالی که ترک موتور نشسته بودند، محل به محل می رساندند. در یکی از همین روز ها برادرِ دوست و همسایه خانوادگی ما خبر آورد که خانه ای در خیابان بهار لو رفته که شکنجه گاه سرهنگی به نام زیبایی بوده. 15 ساله بودم و پر از شور؛ خواسته یا ناخواسته در جریانی افتاده بودم که تمام ...
سرگذشت این زن بعد از 22 سال زندگی با یک مرد خوشگذران و رفیق باز
به گزارش زیرنویس، زنی با مراجعه به کلانتری پس از دستگیری شوهرش، به افسر پرونده گفت دیگر تحمل زندگی با این مرد را ندارد و طلاق می خواهد. زن 48 ساله ای با بیان اینکه دیگر از چشم در چشم شدن با شوهرم خسته شده ام و می خواهم از او طلاق بگیرم، درباره سرگذشت خود به مشاور و [...]
جشنواره فیلم فجر/ فیلم نپتون؛ موضوع ما موضوع خیلی خانواده ها است
شما عزیزان را بدهم. وی ادامه داد: برای ساخت فیلم سینمایی نپتون با دوستم که مهندس عمران است صحبت های زیادی کردم و او به گفت تا حالا فکر کردی پدر و مادرها برای ساختن آینده بچه ها، اکنونِ آن ها را فراموش می کنند. در نتیجه این ایده یک خطی، ذهن من را مشغول کرد تا خانم ساداتی بعد از آن ده ماه فیلمنامه آن را نوشت. امیررضا جوکار بازیگر کودک فیلم توضیح داد: امیدوارم از تماشای فیلم ...
کارگردان فیلم: نپتون شبیه اتاق تاریک نیست
فتحی نجفی که از هنرستان شاگرد او بودم اجازه می گیرم تا صحبت هایم را آغاز کنم و جواب سوال های شما عزیزان را بدهم. برای ساخت فیلم سینمایی نپتون با دوستم که مهندس عمران است صحبت های زیادی کردم و او به گفتم تا حالا فکر کردی پدر و مادرها برای ساختن آینده بچه ها، اکنونِ آن ها را فراموش می کنند. در نتیجه این ایده یک خطی، ذهن من را مشغول کرد تا مرجان ساداتی بعد از آن 10ماه فیلمنامه آن را نوشت. ...
نپتون ، روایتی از پدر و مادرهایی که اکنونِ فرزندانشان را فراموش می کنند
با کسب اجازه از علیرضا فتحی نجفی که از هنرستان شاگرد ایشان بودم کسب اجازه می گیرم تا صحبت هایم را آغوز کنم و جواب سوال های شما عزیزان را بدهم. وی ادامه داد: برای ساخت فیلم سینمایی نپتون با دوستم که مهندس عمران است صحبت های زیادی کردم و او گفت تا حالا فکر کردی پدر و مادرها برای ساختن آینده بچه ها، اکنونِ آن ها را فراموش می کنند. در نتیجه این ایده یک خطی، ذهن من را مشغول کرد تا خانم ساداتی ...
بچه های مردم کفش و لباس درست ندارند، تو برای من ساعت خریدی؟
لباسش معلوم می شد که کُرد است. ساعت های مردانه و زنانه به رنگ های طلایی یا نقره ای و بند چرمی را روی کیسه رنگ و رو رفته ای پهن کرده بود و با لهجه قشنگ کردی مشتری ها را به سوی خود جلب می کرد. ایستادم و به ساعت ها نگاه کردم. خم شدم و یکی از آن ها را برداشتم. گرفتم دستم و خوب براندازش کردم و خریدم. بعد از یکی دو روز آمدم طرف سمنان. توی ماشین با خودم فکر می کردم: رشید خیلی خوشحال می ...
روایتی از شهدای غریب اسارت
در 11 سالگی متوجه شدم پدرم که بود و چه اتفاقی برایم افتاده است. وی با بیان اینکه هر روز صبح به امید اینکه پدر می آید و مرا در آغوش می کشد از خواب بیدار می شوم، اما خبری از پدر نیست، گفت: پدرم متولد سال 1332 و از شهدای ارتش است؛ مادرم سال 55 با پدرم ازدواج می کند و حدود چهار سال با هم زندگی مشترک داشتند، اما در طی آن چهار سال هم خاطرات خوب پدر را برایم بیان می کند. فرزند شهید ...
وقتی کلاس سفالگری مایه آرامش دانش آموز اصفهانی می شود
میز نبود. دلیلش را پرسیدم و پاسخم فقط سکوت بود. پدر فائزه، رفتگر میدان میوه و تره بار بود. برایم گفته بود که پدرش هر چقدر سخت کار می کند، زندگی شان سخت تر می گذرد. به تازگی خواهرش عقدکرده بود و خانواده درگیر خرید جهاز او بودند. چند باری بدون وسیله به مدرسه آمده بود و پنهان از چشم من، از دوستانش وسیله قرض گرفته بود و من متوجه شده بودم؛ اما به روی خودم نیاوردم تا کمتر خجالت زده شود. – فائزه ...
رضا ناجی: پدرم می گفت مطرب بازی نکن/ تعداد جایزه های خارجی ام بیشتر است +فیلم
. من خودم هم مثل قهرمان فیلم آپاراتچی عاشق سینما بودم. از 15 سالگی کارهای هنری می کردم. 28 سالگی وارد تئاتر شدم. در 45 سالگی در فیلم بچه های آسمان آقای مجیدی بازی کردم و وارد سینما شدم. آن زمان کار هنری را بد می دانستند. پدر من تئاتر را دوست نداشت. ولی من عاشق هنر بودم. نمایی از فیلم آپاراتچی فیلمی اکران نشده با بازی علی انصاریان این بازیگر با اعلام این خبر که هفت ...
کارکرد غلط ذهن در مقایسه
نباید فراموش کنیم ما موقعی که به این نهایت برسیم، همه امکانات در دسترسمان قرار می گیرند. در واقع برای من بی معنابودن و جست وجو برای معنا در میان آن افرادی که برایم جذاب بودند، شاید 8 یا 9 سال طول کشید و آن ، زمانی بود که متوجه چروک های دست و پیشانی پدرم و نیز شرافت و درستکاری وی شدم. به قول معروف آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم. در واقع من هم برای یافتن معنی در زندگی ام، از ...
پدر عروس خواهان قصاص دامادش شد
تازه داماد که به اتهام قتل همسرش با شلیک گلوله در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شده بود همچنان ادعا می کند وی خودکشی کرده است. به گزارش ایران، 10 مرداد سال 1401 مرد جوانی در تماس با کلانتری کیانشهر از مرگ همسر 23 ساله اش به نام مریم خبر داد. پس از آن مأموران پلیس به خانه این زوج رفتند و با جسد خونین زن جوان که در تختخواب با شلیک گلوله به قتل رسیده بود، مواجه شدند. جسد ...
فروزان؛ زن 46ساله ای که فرشته مرگ را به کما برد
به مادرم گفتم؛ رضایت بده از زندگی بروم و دردهایم خاموش شود . این بخشی از حرف های زنی است به نام فروزان که سرطان را پشت سر گذاشته است. سابقه فامیلی نداشت و به لحاظ هورمونی و ژنتیکی مستعد بیماری نبود ولی یک روز با نوعی از درد که به تیرکشیدن معروف است، در سینه راستش [...]
راز شرم آور پری بلنده رییس زنان بدکاره شهر نوی تهران چه بود! / این پیرزن داغدیده فاش کرد !
اوین مرا آویزان کرده و شکنجه دادند یادم می آید روبرویم حوض بزرگ بود که با قنداقه تفنگ به گوشه چشمانم کوبیدند همین ضربه باعث شد بیهوش شوم و به کما رفتم و یک ماه در بیمارستان فرح بستری بودم بعد از اینکه به هوش آمدم چشم هایم دیگر کم سو شده بود. انقلاب و پس از آن جنگ شروع شد، فرید پسرم هم مثل همه جوانان به جبهه رفت تا از کشورش دفاع کند، من هم پشت جبهه ها خدمت می کردم، با لباس می دوختم تا ...
اگر ماسک نزده بودم...
برای ادامه مأموریت سمت جزیره بوارین رفت. یک ماشین تویوتا وانت داشت از مقابل برمی گشت که من دست بلند کردم نگه داشت و آقا رضا را گذاشتیم پشت وانت؛ در مسیر، پشت وانت پر خون شده بود خواستم به حساب خودم روحیه بدهم گفتم رضا جان چیزی نشده است که آقا رضا گفت: این همه خون را نمی بینی. در آن لحظه بوی گاز شیمیایی هم آمد. آقا رضا که ماسک نداشت اما من ماسک را زدم ولی دیدم اثری ندارد. به بیمارستان ...
کارگردان پروین : جای زندگی نامه مفاخر در سینمای ایران خالی است
اختیار من بگذارند. نامه هایی از این شاعر بزرگ را در اختیار من گذاشتند که به دوست صمیمی خود ارسال می کرده است. همه منابع را کنار هم قرار دادم و تلاش کردم تا از همه آن ها بهره ببرم. بنی آدم بیان کرد: واقعیت رقابت سیمرغ جذاب است. ولی امیدوارم بازیگری که لیاقتش را دارد سیمرغ را به خانه ببرد. پدر و مادرم فیلم را دیدند و پدرم گفتند از تو راضی هستم و این بزرگترین سیمرغ برای من بود. ...
باخت زندگی در مستی
مست نبودم و می توانستم رفتارم را کنترل کنم، حالا به اتهام قتل دستگیر نمی شدم و آن پسر هم زنده بود. بعد از قتل چه کردی؟ به خانه رفتم و هرچی پول و طلا داشتم را برداشتم و به سمت مرز حرکت کردم. می خواستم به ترکیه بروم و از آنجا خودم را به آلمان برسانم. چرا آلمان؟ یکی از دوستانم آنجا زندگی می کرد. خب بعد چه شد؟ در نزدیکی مرز با یک قاچاق بر آشنا شدم ...
زنانی که در تاریخ انقلاب ماندگار شدند
انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی ایران با خانواده دو زن شهید گفت وگو می کند که زیر شکنجه های وحشیانه ساواک و دشمن به شدیدترین وضع به شهادت رسیدند. شهید طیبه واعظی دهنوی و شهید ناهید فاتحی دو زنی هستند که در انقلاب اسلامی نام شان ماندگار شده است. طیبه واعظی دهنوی سال 1350 با ابراهیم جعفریان، پسرخاله مبارزش، ازدواج کرد. پس از ازدواج مسیر زندگی او به طور کلی دگرگون شد و وارد مرحله ای نوین شد ...