سایر منابع:
سایر خبرها
ارتباط با پسر همسایه در زمان بیهوشی مادر
زود خودش را به خانه ما رساند اما در همین حال مادرم به هوش آمد و با دیدن جوان غریبه در منزل بسیار عصبانی شد. او مرا کتک زد و صمد را هم از خانه بیرون کرد ولی از آن روز به بعد رفتارش با من عوض شد. او مرا نفرین می کرد و پاسخ خواهرم را با کلمه جان می داد. حالا مدام سرزنش می شدم و به خاطر اشتباهی که کرده بودم،آرامش نداشتم. اگرچه ارتباطم را با صمد قطع کردم اما بازهم فایده ای نداشت. تا این که ...
نابغه کوچک با ایده بزرگ
روز گذشته خبرگزاری ایسنا میزبان دانش آموز نابغه شهرکردی بود، کسی که در این سن و سال کم به موفقیتی بزرگ دست یافته است. گلسا شمسی پور، دانش آموز کلاس سوم دبستان در گفت وگو با ایسنا این گونه می گوید: از کلاس دوم دبستان با برنامه اسکرچ جونیور آشنا شدم و بسیار علاقه مند شدم که آن را ادامه دادم، تا جایی که در مسابقات جهانی ikcc در رده سنی 7 تا 8 سال برنده شدم. با کمک پدر و مادرم ...
اصلاح موهای سر زندانیان مجازات جوان آرایشگر به جای رفتن به زندان
با دستگاه کار کند، پولش را می پردازد. وی ادامه داد: من یک واحد آپارتمان برای افتتاح کلینیک زیبایی خود اجاره کردم و به آرین زنگ زدم تا دستگاه را برگرداند اما او امروز یا فردا می کرد. چندین بار به مغازه اش رفتم اما او هربار مرا سرکار گذاشت. به شدت از این کار او عصبانی شده بودم و روز حادثه به مغازه اش رفتم. با هم درگیر شدیم و آرین به من توهین و فحاشی کرد. حتی مردم هم شاهد هستند که آرین به شدت عصبانی ...
حکم جالب یک قاضی زندگی جوان آرایشگر را نجات داد
وقتی کلینیک زیبایی خودم را راه انداختم، دستگاه را پس بدهد اما درحالی که کلینیک را راه اندازی کرده بودم، او برای پس دادن دستگاه امروز و فردا می کرد. وی ادامه داد: من که عصبانی شده بودم روز حادثه به آرایشگاه آرین رفتم و او با من درگیر شد و توهین و فحاشی کرد. حالا هم از او به اتهام خیانت در امانت و توهین و فحاشی شکایت دارم. با شکایت این مرد، آرین احضار شد و حرف های دوستش را پذیرفت و قبول کرد که مرتکب ...
حسینقلی مستعان؛ یک نفر و چند اسم!
ترجمه می کرد و داستان هایی بی امضا و پاورقی هایی می نوشت. خود او می گوید که افزون بر این ها عکاسی و مصاحبه با رجال را انجام می دادم. من اولین خبرنگار عکاس مطبوعات در ایران بودم و اولین خبرنگاری بودم که برای تهیه گزارش های بزرگ به نقاط مختلف اعزام شدم. او در این سال ها آثاری مانند افسانه ، عنتر شجاع عرب ، علی بابا و ترجمه های بینوایان و یهودی سرگردان را منتشر کرد. از سردبیری تا قطع ...
با حضور خانواده و شاگردان؛ نشست معرفی جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری برگزار شد
.... فردای آن روز از طرف یک دوست به من پیشنهاد شد که نزد آقای غفاری بروم. در آن زمان اسم ایشان را روی جلد اصول کافی دیده بودم و در نهایت در سال 1353 به دیدار ایشان رفتم و تا زمانی که در قید حیات بودند از محضر وی درس گرفتم. مترجم و مصحح کتابِ بحر المعارف با اشاره به اخلاق زنده یاد علی اکبر غفاری گفت: اخلاق انواع مختلف دارد. اخلاق فردی، اجتماعی، علمی ، و عملی که استاد غفاری از هریک از ...
من او را زنده می خواهم!
، اما در سحرگاه روز 30 تیر ماه سال 1361، شهید دوران به همراه جنگنده ای دیگر، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذناپذیر مورد ادعای صدام، با اراده ای پولادین به پالایشگاه الدوره بغداد یورش بردند و آنجا را بمباران کردند. پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگرچه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش، ستوان یکم ...
2 دزد برای سرقت از سوپر مارکت شاگرد مغازه را به قدمی مرگ کشاندند / در جنت آباد تهران رخ داد
وارد مغازه شدند و مقدار زیادی مواد غذایی جمع کردند و در کیسه گذاشتند.من منتظر بودم پشت صندوق بیایند و پول آنها را حساب کنند. اما یکباره کیسه های مواد خوراکی را برداشتند و از مغازه بیرون دویدند و من فهمیدم آنها دزد هستند .به همین خاطر آنها را دنبال کردم. آنها سوار یک پراید شدند تا فرار کنند .اما من سپر ماشین را گرفتم و آنها چندین متر مرا روی زمین کشیدند و رفتند. لحظاتی بعد عابرانی که از خیابان ...
نقش بازی کردن رزمنده ایرانی برای فریب دادن سرباز بعثی+ فیلم
دم و کنار شهدا و چند تا مجروح دیگری که رمق نداشتند، افتادم. چند لحظه بعد چند عراقی از قلّه به سمت پایین به طرف ما آمدند و من که به حالت پشت خوابیده بودم، خودم را به مُردن زدم. یکی از عراقی ها شروع کرد با کُلت به مجروحین، تیر خلاص زذن. این رزمنده مجروح ادامه داد: به من که رسید، چون در اثر ترکش های ریز خمپاره از پشتم خون بیرون زده بود، از فاصله به طرف سرم یک تیر خلاص زد و من، الکی یه تک ...
بیرانوند اسطوره است؛ نویر و ادرسون در کنار علیرضا الگوی من هستند/ هر روز 100 کیلومتر می روم و می آیم/ ...
بازی خودم را انجام دهم. فکر می کنم آن سیو دقایق ابتدایی هم خیلی موثر بود تا در ادامه بدون ترس به کار ادامه دهی. دقیقا همینطور است. خوشحالم آن توپ را گرفتم و تیم توانست ریتم خوبش را در ادامه پیدا کند. من وظیفه ام را انجام دادم ولی خب گرفتن آن توپ باعث شد اعتماد به نفسم بیشتر شود و راحت تر بازی را ادامه دهم. قبل از بازی هم بیرانوند کلی به تو روحیه داد و با تو صحبت کرد. در ...
روایت معلم شاهرودی از زنگ انشا/ درختِ کاجِ خانه ما
زیبانویسی شان را تقویت کنم. با مطالعاتی که انجام دادم دریافتم شیوه داستان نویسی و داستان گویی از بهترین روش های تقویت درس نگارش است و می توانیم با این دو روش، علاقه و دقّت دانش آموزان و قدرت تخیّل و گنجینه لغات آن ها را بالا ببریم و در پیشرفت تحصیلی شان نیز در بلندمدّت، مؤثّر باشیم، بنابراین موضوع هایی را انتخاب کردم که در پایان، خودِ دانش آموزان به هدف مورد نظر برسند. برای این منظور موضوعی را با هدفی ...
خفاش شب / قتل مشابه 2 زن در تهران + جزئیات
خاطر سپردم و سپس تصمیم به اجرای نقشه شیطانی ام گرفتم. این مرد ادامه داد: در یک محل خلوت و با تهدید زن جوان را هدف قرار دادم و سپس او را به قتل رساندم و برای اینکه ردی از او به دست نیاید جسدش را خاک کردم و در ادامه با در اختیار داشتن رمز بانکی و رمز گوشی موبایلش به حساب خودم پول واریز کردم. وی گفت: وقتی متوجه شدم پلیس به دنبالم است تصمیم گرفتم قتل زن جوان را به گردن یک مرد ...
از بچگی استقلالی شدم | یک پیشنهاد از ایتالیا دارم و...
یا فوتبال اروپا را؟ خانواده ما استقلالی بودند و من هم از بچگی استقلالی شدم. قبلا بیشتر نگاه می کردم ولی الان زیاد وقت نمی کنم، با این حال بازی های مهم را می بینم. در فوتبال اروپا هم عاشق زیدان و جرارد بودم، در این سال ها هم مسی و رونالدو را دوست داشتم. *آیا فوتبال ساحلی شغل اول شماست؟ بله، من در این سال ها سمت شغل دیگری نرفتم ولی برخی از بازیکنان به دلیل نیاز مالی ...
فرار از مرداب!
و درحالی با ازدواجمان موافقت کرد که هیچ تحقیقی درباره وضعیت اجتماعی واخلاقی فرزاد انجام نداد. بالاخره من در سن14 سالگی درس و مدرسه را رها کردم وبه عقد فرزاد درآمدم ولی هنوز چند ماه بیشتر از دوران نامزدی مان نگذشته بود که فهمیدم نامزدم به مواد مخدر اعتیاد دارد. من که با این بلای خانمان سوز آشنا بودم ومی دانستم آینده ای با فرزاد نخواهم داشت تصمیم به طلاق گرفتم و درحالی از او جدا شدم که ...
مرد بی اعصاب دست به قتل مرد کارتن خواب زد / قرص هایم را نخورده بودم!
و با پذیرش اتهامش گفت: چند سالی بود که قرص های اعصاب می خوردم اما آن شب قرص هایم را نخورده بودم و حال خوبی نداشتم. در حال رفتن به مغازه ای بودم که آن مرد کارتن خواب را دیدم؛ جلو آمد و از من فندک خواست اما من که حالم خوب نبود او را به عقب هول دادم و گفتم مزاحم من نشو. او یک پایپ در دست داشت می خواست آن را به صورتم بکوبد که دستش را گرفتم و با چاقو ضربه ای به گردنش زدم. باور کنید من نه او را می شناختم و نه خصومتی با او داشتم؛ حالا هم پشیمان هستم. در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند. کدخبر: 976829 1402/12/13 08:51:42 لینک کپی شد ...
روایتی از غربت رزمندگان 4 گردان هنگام درگیری با ارتش بعثی عراق در عملیات خیبر
اعزامی لشکر 31 در سمت چپ به صورت آرایش دشت بان در عرضی هفتصد متری پیشروی کردند. فضل الله نجفیان می گوید: حدود پانصد متر تا پل فاصله داشتیم که چراغی روی پل روشن و خاموش شد. فهمیدم که برای تانک است. حساس شدم و گفتم گردان همان جا بنشینند. با احمد کاظمی تماس گرفتم و با رمز خبر دادم که ما رسیده ایم به پل، ولی انگار خبری از آن طرف نیست. اول خواست یک منور بزنم تا محل دقیق مان را ببیند و بعد گفت ...
می توانستم بازی کنم اما مرا کنار گذاشتند
آشنایی دارید؟ من و سعید کنار هم بزرگ شدیم. اتفاقا چند روز قبل از عکسی از بچگی مان را نشانش دادم. من وقتی سعید وزنه برداری را شروع کرد تا زمانی که قهرمان شد را خاطرم است. شروع فوتبالتان از کجا بود؟ سال 64 فوتبال را زیر نظر مرتضی هوشنگی شروع کردم و در تیم منتخب نوجوانان اصفهان هم شاگرد ناصر پورمهدی بودم و در تیم پاس هم شاگردش بودم و فوتبال را مدیون این دو مربی هستم ...
اعترافات مردی که پدرش را به خاطر ارثیه کشت/ همه را گاز گرفتم اما پدرم را نکشتم
در آن زندگی می کرد، نفروختیم چون هنوز پدرم زنده بود. بعد از گذشت چند سال از این ماجرا من دچار مشکلات مالی شدم و از خواهران و برادرانم خواستم سهم الارث مرا بدهند که بتوانم تغییری در زندگیم ایجاد کنم، ولی آنها موافقت نمی کردند به طوری که کارمان به شکایت حقوقی کشید. پس از مدتی بی خیال این موضوع شدم اما روز حادثه خودم نفهمیدم که چرا این رفتار را انجام دادم. آن روز با همسرم بیرون ...
کری برای نکونام با اسم قلعه نویی!
100 سالگی کشف شد و مورد توجه نه تنها مردم ایران بلکه تمامی مردم جهان قرار گرفت؛ آن شب تمام دنیا به او زل زدند، حیرت زده شدند و انگشت به دهان ماندند. بهمن ماه امسال بود که تقی عسگری تولد 100 سالگی اش را با شیرجه ای رویایی قبل از آغاز مسابقات جهانی شیرجه در دوحه از سکوی یک متر، جشن گرفت و مایه بهت رسانه های جهان شد. مردی که عاشق بنایی بوده و به گفته خودش صدای فوق العاده ای در دوران جوانی ...
غلامی: استایل سوادکوهی به 86 کیلوگرم نمی خورد/ می دانستم برنده کشتی مقابل او هستم
.... هر پنج مبارزه را هم بردم. غلامی راجع به پیروزی اش مقابل علی سوادکوهی تصریح کرد: من و علی از رده سنی نوجوانان هم رفیقیم و هم رقیب. قبلاً چندین بار با هم در مسابقات رسمی مبارزه کرده بودیم. مثلاً او در لیگ جوانان من را برد و من در انتخابی تیم ملی شکستش دادم. در کشوری جوانان من پیروز شدم و در لیگ برتر او برد. با هم برد و باخت داشتیم. در این چند سال چون وزن مان متفاوت شده بودم با هم ...
قتل خونین مرد کارتن خواب بخاطر یک فندک / اولیای دم کیست؟
میوه را همان جا پوست بکنم و بخورم که مقتول که کارتون خواب بود را در خیابان دیدم .او از من فندک خواست. من او را هل دادم و گفتم اعصاب ندارم و بهتر است به سمتم نیاید. او یک پایپ در دست داشت که پایپ را بالا برد .من پایپ را از دستش گرفتم و با چاقو یک ضربه به گردنش زدم تا جلو نیاید .اما وقتی او خونین روی زمین افتاد ترسیدم و فرار کردم. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من ...
فرار تازه عروس، جنایت هولناک رقم زد
عاشقش بودم. یک روز بعد از عقد بود که خانواده ماندانا گفتند او فرار کرده است. هیچ ردی از ماندانا نبود تا اینکه متوجه شدم او عاشق مردی به نام سعید بوده و آن ها به سمت قندهار رفته اند. به کمک پسرعمو و برادرم رد آن ها را در قندهار زدم، اما یک روز قبل از اینکه به آنجا برسم متوجه شدم ماندانا و سعید از مرز خارج شده و به ایران آمده اند. دیگر آن ها را پیدا نکردم، اما در تمام این سال ها نتوانستم ماندانا را ...
تشریح چرایی نمایش ضعیف یزدانی در رقابت های جام باشگاه های جهان
رقابت ها نیز گفت: متأسفانه آنفلوانزا داشتم و چند روزی که در اردو بودم مجبور به مصرف آنتی بیوتیک و سرم شدم. حتی پدرم برای این که جویای حالم شود از فاصله دور به دیدارم آمد. روز مسابقه هم گمان می کردم که خوب شده ام اما این طور نشد و در زمان مبارزه شرایط خوبی نداشتم. حتی در حین کشتی نیز از مربی ام خواستم که من را بیرون بکشد اما شرایط به گونه ای نبود که کشتی را متوقف کنم و دست از مبارزه بکشم. وی ...
بعدا گفتند او فرمانده بود...
، درست انجام دادن کار برایم در اولویت بود و سعی می کردم درگیر احساسات نشوم. سریع دو کار برایش انجام دادم: اول از دست دیگرش که سالم بود، رگ گرفتم و سِرُم زیاد با فشار وارد رگش کردم. بعد خواستم گروه خونش را تعیین کنند تا به او خون بدهیم و بعد شروع کردم به کنترل خونریزی. امکان پیوند دست نبود همه این کارها را همانجا بیرون اورژانس روی زمین انجام دادم. رگ هایی که از محل قطع شدگی خونریزی می ...
روایت پزشک جراح از جراحی نفسگیر قطع دست شهید خرازی
خون بود. در شوک عمیق رفته و هشیاری نداشت؛ آن هم فقط به دلیل قطع دست و خونریزی شدید. آسیب عمده دیگری نداشت. احتمال دادم زمان زیادی برده او را به اورژانس برسانند. در چنین موقع حساسی که مجروح خاصی با شرایط و موقعیت خاص داشتیم، درست انجام دادن کار برایم در اولویت بود و سعی می کردم درگیر احساسات نشوم. سریع دو کار برایش انجام دادم: اول از دست دیگرش که سالم بود، رگ گرفتم و ...
مقتول همسرم را دزدید و به ایران فرار کرد
به گذشت و مصالحه نیستند. پس از آن کریم به جایگاه رفت و گفت: من هنوز هم آفتاب را دوست دارم و اگر حکم قصاص برایم صادر نشود می خواهم با او زندگی کنم. او همسر قانونی و شرعی من بود. ما سال 94 با هم عقد کردیم و در مقابل هم من خواهرم را به برادر او دادم، اما فردای آن روز آفتاب و رحمان فرار کردند و من 6 سال به دنبال او بودم. با اینکه او دو دختر و یک پسر دارد و طبق رسم ما پسر او به وراث پدری اش ...
اظهارات سرپرست فدراسیون دوومیدانی درباره جاماندن فصیحی و تفتیان
یا تقصیری داشته باشم. شاید درک ارزش حضور و سختی کسب ورودی مسابقات قهرمانی جهان برای عده ای قابل لمس نباشد، اما من هیچوقت بابت آن نه پاداش خواستم، نه حواله ای و نه اینکه خبرش را در سایت فدراسیون بزنند. بدون هیچ توقع و انتظاری حتی یک لوح تقدیر ساده.من در سال های اخیر یاد گرفتم سطح توقعاتم را تا حد زیر صفر پایین بیاورم و امروز با وجود این حجم از ناملایمتی و نادیده گرفته شدن ها باز هم ادامه دادم. من ...
جوانی که قبل از شهادت شهید شد!
... خیلی ها می آیند سر مزار سعید که ما نمی شناسیم کی هستند و بعضی هر روز می آیند و به ما لطف دارند. همین چند شب پیش سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس با خانمش آمدند خانه ما و خیلی ما را شرمنده کردند. سعید، راهی را که خودش دوست داشت رفت ولی من خیلی دلتنگش هستم. گاه و بیگاه دلتنگش می شوم... همین چند دقیقه پیش قبل از اینکه شما بیایید تنها داشتم غذا درست می کردم یک دفعه دلتنگش شدم و شروع کردم با سعید ...
افشاگری و ناگفته های نبیل باهویی درباره جدایی اش از پرسپولیس
اش از پرسپولیس گفت: خب این یک توافق دو طرفه بین من و باشگاه پرسپولیس بود. از ابتدا این توافق بین ما وجود داشت که اگر رضایت و توافق طرفین وجود نداشت، قرارداد فسخ خواهد شد و من از پرسپولیس جدا شوم. شاید بعضی از بندهای قرارداد از نظر فیفا درست نباشد و حتی با آن مخالفت کند. با این حال ما از روز اول حرف زده بودیم و توافق کردیم. به همین دلیل اخلاق حکم می کرد که روی حرف خودمان بمانیم و به قولی که دادیم ...