سایر منابع:
سایر خبرها
حدادعادل: پنج سال است که هر هفته معلم فرانسه دارم/ به قول داش مشتی ها پدر عشق بسوزد/ هیات های مذهبی که ...
...؛ به چندین دلیل که یکی، دوبار گفته ام اما بد نیست اینجا هم گفته شود. عموی مادر من در بازار کاغذفروش عمده بود و صاحبان مطبوعات مشتری او بودند. عرف آن موقع مطبوعاتی ها این بود که از هر شماره ای دو نسخه به کاغذفروش هم می دادند که یعنی نتیجه کار این گونه شد. دایی من که 9 سال از من بزرگ تر بود شاگرد عمویش بود. گاهی همه مجلات و گاهی بعضی از آنها را به خانه می آورد؛ درنتیجه وقتی به منزل پدربزرگم می ...
شمع امید کودکان محروم و نیازمند سرزمینمان باشیم/ معلمی یعنی مادری کردن
از خانواده های دانش آموزانم را با پوست و گوشتم احساس می کردم و از اعماق وجودم حسرت می کشیدم. در درون خودم حس مادرانه ای را داشتم که از مادرم وام گرفته بودم . همیشه معتقد بوده و هستم که معلمی تنها یک شغل نیست بلکه معلمی یعنی مادری کردن و شاید حتی شناخت بهتر نیازمندی های یک کودک و تلاش برای شکوفا کردن استعدادهای او نسبت به مادر واقعی اش. _ چرا تدریس در مقطع ابتدایی را انتخاب کردید؟ ...
انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف الدینی
خبرگزاری شبستان - کرمان؛ طاهره بادامچی: ام روز، پنجشنبه(27 اردیبهشت) هفتمین روز از دهه کرامت با عنوان مساجد تراز اسلامی؛ خاستگاه والدین ولایی شهیدان خدایی نامگذاری شده است؛ عنوانی که ناظر به جایگاه ویژه مساجد در دوران دفاع مقدس است؛ این جایگاه و نقش آفرینی آن اما از منظر یاد شده کمتر مورد توجه قرار گرفته و بیشتر معطوف به بسیج امکانات و نیروها برای اعزام به جبهه ها بوده است. مسجد در ...
حضرت احمد بن موسی (ع)؛ شیراز با گل تو پر از بوی مشهد است...
گنبد و بارگاه و صحن و سرای پرصفایش شمع و چراغ دلهاست. حضرت احمد بن موسی (ع) فرزند هفتمین پیشوای شیعیان جهان امام موسی کاظم (ع) و ام احمد (س) است که در میان همسران آن حضرت، از داناترین و محبوب ترین آنها به شمار می رفت. از میان فرزندان امام موسی کاظم (ع)، محمد، حمزه و احمد از یک مادر هستند. در مدح حضرت احمد بن موسی (ع) آمده است که کریم، شجاع، فاضل، صالح و پرهیزکار بوده و نزد ...
علاقه مندی ام خواندن خاطرات سیاسی- اجتماعی است
نصف این طاقچه، شاید 40 تا یا 50 تا کتاب برای پدرم بود. پدرم از شش کلاسی های دوران رضا شاه بود و تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی نداشت. شغلش هم تناسبی با ادبیات نداشت اما به کتاب علاقه مند بود. بین کتاب های پدرم برای مثال مثنوی کلاله خاور یا کلیات سعدی بود که من هنوز همه آنها را دارم. البته تعدادی کتاب های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ادبی که من هم به آنها مراجعه می کردم یا دیوان حافظ که در خانه ما بود و ...
علامه جعفری گفت هرچه آقای بهجت گفتند را یادداشت کن و امانتدار باش
آثار حضرت آیت الله بهجت تلاش کرده است که مطالب با دقت و به طور صحیح ثبت و ضبط شود؛ چراکه امید است آنچه در این صفحات ثبت می شود سال ها چراغ راه ره پویان طریق اهل بیت باشد و به عنوان منبع شناخت و مطالعه درباره یکی از بزرگ مردان تاریخ شیعه مورد مطالعه قرار گیرد. علاقه مندان به مطالعه این کتاب و آشنایی بیشتر با آن یگانه دوران می توانند کتاب صحبت سال ها را در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تهیه نمایند و با مطالعه آن رایحه دل انگیز زندگی این عبد صالح خدا روح شان را جلا دهد. کد خبر 6083765 ...
به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران | با چهار رمان معروف با موضوع افغانستان آشنا شوید
امیر به پدرش و جلب محبت او است. او نمی دانست که این رقابت همه چیز ازجمله کابل را تغییر خواهد داد. درواقع هم زمان با برگزاری این جشن، جنگ به افغانستان می آید و این کشور به مکانی بسیار خطرناک تبدیل می شود. کتاب بادبادک باز به سه بخش اصلی تقسیم می شود: کودکی امیر در کابل، سال های زندگی امیر و پدرش در فرمونت کالیفرنیا و سرانجام بازگشت امیر به کابل. یکی از بزرگ ترین مبارزات امیر این است که یاد ...
دیدار مسئولان ارشاد و کارآفرین برتر صنعت چاپ با هنرجویان هنرستان امام صادق (ع)
: تجربه بنده نسبت به دوستان اندکی متفاوت است. خانواده من از ابتدا در کار چاپ بودند، پدر و عموهای بنده از چاپخانه داران معروف تهران هستند و من از سن هشت سالگی با چاپ آشنا شدم. با این همه، زمانی که می خواستم این رشته را انتخاب کنم با مرحوم پدرم بسیار مشورت کردم و بعد از آن هم زمانی که فارغ التحصیل شدم در چاپخانه پدرم مانند یک کارگر مشغول به کار شدم. این فارق التحصیل سابق هنرستان چاپ امام صادق ...
روی نت دزفولی
اولین موسیقی محلی که به گوش تان خورد چه زمانی بود؟ اولین قطعه موسیقی محلی که به صورت کامل و واضح به یاد می آورم مربوط می شود به سه سالگی خود که یادم می آید مرحوم پدرم پای دستگاه موسیقی نشسته بود و نغمه مارضایی برای عموی شهیدش می خواند. پدر شما موسیقی کار می کرده و درمنطقه شهرت داشته است. ایشان ادامه دادن موسیقی رابه شمااجبارکرد یا علاقه خودتان بود؟ پدر مرحومم من را از ورود ...
لزوم روایت سلحشوری زنان در زمانه جنگ
از زندگی ام است، دوست دارم اما به دلیل این که در هشت سالگی پدرم را از دست دادم، شروع کتاب را که مربوط به پدرم است، بیش از سایر قسمت ها دوست دارم.راوی کتاب من سارا نیستم اضافه کرد: روایت شهادت پدرم و همسرم هر دو سخت ترین قسمت های کتاب بود. با وجود این که نمی خواستم همسرم نیز مانند پدرم شهید شود اما فرزندان من نیز مانند خودم شهادت پدر را تجربه کردند.وی عشق به خدا را رمز موفقیت شهدا توصیف کرد و افزود ...
قتل مادربزرگ تنها به دست نوه ناخلف / عمه ها خواستار قصاص شدند
خانه او رفته بود. به این ترتیب شهرام ردیابی بازداشت شد و به قتل مادربزرگش اعتراف کرد. اعتراف نوه ناخلف به قتل مادر بزرگ و ی در بازجویی ها گفت: پدرم معتاد بود و به همین خاطر چند سال قبل فوت شد . مادربزرگم مادرم را در مرگ پدرم مقصر می دانست و همیشه پشت سر مادرم بدگویی می کرد. با اینکه چند سال قبل مادرم هم فوت شده بود مادربزرگم دست بردار نبود و همیشه پشت سر مادرم حرف می ...
فقط می توانم نسیه خرید کنم/ تامین پول پیش خانه برایم ممکن نیست
روزمره زندگی و پول پیش مسکن نیستند. بهار 30 سال دارد و به همراه دو فرزند 7 و 10 ساله اش بعد از فوت همسرش با مادر و پدر زمینگیرش زندگی می کند، وی درباره شرایط زندگی اش به عنوان یک زن سرپرست خانوار در گفت و گو با خبرنگار ایلنا می گوید: همسرم را حدود یک سال پیش به دلیل ایست قلبی از دست دادم. او شغلش آزاد بود و بعد از مرگش هیچی برای ما نگذاشت نه خانه ای، نه بیمه ای. با 8 میلیون تومان ...
عادل؛ گزارشگر اختصاصی محمد | تا 12 سالگی فوتبال بازی می کردم
کند و مرا به ورزشگاه ببرد البته راضی کردن مادرم کار آسانی نبود. از انجا که عادل و محمد قول و قراراهیشان را گذاشته بودند و عادل عزمش را برای بردن محمد به ورزشگاه جزم کرده بود بالاخره بعد از کلی تعهد به مادر محمد موفق می شود اجازه بردن محمد به ورزشگاه را بگیرد: 13 مهرماه سال 93 بود که برای اولین بار بعد از نابینایی، همراه با عادل به ورزشگاه رفتم حس عجیبی بود سر و صدای ورزشگاه انقدر زیاد ...
(تصاویر) تغییر چهره متین ستوده بازیگر نقش ترانه در سریال لیسانسه ها
مانی دارد. مادرش معلم و پدرش کارمند صداوسیما بود و وی به خاطر حضور پدرش در صداسیما به عنوان مدیر تصویربرداری در سریال های بازنشستگی در نقش نوه مرحوم هادی اسلامی و در سریال این خانه دور است در نقش نوه مرحوم حمیده خیرآبادی بازیگری را در نوجوانی تجربه کرد اما بعد از آن به علت دور شدن از درس تا سال 87 که به کلاس های آزاد بازیگری امین تارخ رفت و بازی در تله فیلم روز برمی خیزد رضا درستکار در فیلمی به ...
سرگذشت زنی معتاد که گرفتار رابطه با مرد پلید شد
مشهد آمدم تا غم مادرم را فراموش کنم. این بود که ابتدا به خانه پدر شوهرم رفتم ولی مدتی بعد پدر عباس یک واحد آپارتمانی را برایمان اجاره کرد تا عباس وسایل و لوازم زندگی اش را به آن جا ببرد. در همین حال یک روز وقتی درخانه تنها بودم، یکی از همکلاسی های قدیمی ام به دیدنم آمد. او شنیده بود که من از قوچان به مشهد آمده ام. به همین دلیل بلافاصله به دیدارم آمد و ساعت های طولانی با یکدیگر از دوران ...
کتاب نویسنده سنندجی یک زندگی را از فروپاشی نجات داد
جمعیت و نبود تخت خالی یک هفته سرگردان و روی برانکارد بودم. والدینم در حق من ایثار کردند وی ادامه داد: شرایط من به دلیل اینکه قطع نخاع گردن بودم امکان عمل جراحی نداشت و بنا به اصرار و هشدار در خصوص شرایط سخت نگهداری توسط کادر درمان بیمارستان برای انتقال به آسایشگاه کهریزک با پدر و مادرم صحبت کردند اما پدرم مخالفت کرد و به مدت 35 سال خانواده ام با ایثار خود از من با جان و دل مراقبت ...
کودکان دارای والدین معتاد؛ غرق در هیاهوی اعتیاد
یک لحظه اجازه خروج دود از خانه را ندادند به گفته یکی از پزشکان دود همنشین همیشگی من در دوران کودکی شده بود درحالی که حتی یک پُک به سیگار نزده بودم . وی ادامه داد: پدر من بیشتر تریاک مصرف می کرد اما بعدها با ورود مواد مخدر صنعتی دیگر، تریاک جوابگوی نیاز روزانه او نشد و به مصرف دیگر مواد مانند هروئین و در نهایت تزریق روی آورد تا اینکه در سن کمتر از 50 سال به دلیل مصرف زیاد جان خود را ...
قول خانم معلم به پدر شهیدش
هم خدمت؛ ولی پدر جان کمکم کن تا از امروز که به عنوان معلم به این مدرسه فراخوانده شده ام به بهترین شکل ممکن تدریس کنم و کمکم کن تا مثل خودت که در سنگر نبرد با دشمن، جهاد کردی، من هم در سنگر علم و دانش برای فرزندان این دیار گام بردارم و فعالیت جهادی داشته باشم . همین طور که سرگرم صحبت با پدرم بودم احساس کردم کسی مرا صدا می زند و می گید که خانم.. خانم محترم با شما هستم! ناگهان به خودم ...
می گفت هر کسی را دوست دارید دعا کنید شهید شود/ یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار بود/ می گفت هرچه دارم از ...
...> همدیگر را ببخشید. اگر کدورتی دارید، کنار بگذارید و به هم محبت کنید. به مردم رسیدگی کنید و بیشتر به هم سر بزنید. بسیار متعجب بودم گویی این رفتنش بسیار متفاوت است، اما نمی خواستم باور کنم. شب آخر که می خواست برود با بچه ها صحبت کرد، توصیه هایی که شبیه وصیت بود. گفت خمس اموال و خانه ام را داده ام. بعد سفارش من را به بچه ها کرد و سفارش آن ها ر ا به من، سفارش برادر ها را به خواهرشان و سفارش خواهر را به ...
سرانجام شوم یک عشق هرمی
شیعه نیوز ، دختر 27 ساله ای که مدعی بود در تله عشق یک جوان روانی افتاده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: در خانواده ای آرام رشد کردم و پدر و مادر دلسوزی داشتم. به گزارش شیعه نیوز ، پدرم در امور تربیتی ما دخالتی نداشت و تنها مادرم در دوران کودکی برای معاشرت با دیگران سختگیری می کرد، اما وقتی به نوجوانی رسیدم دیگر از آن سختگیری ها خبری نبود و من ...
شوهرم بعد از طلاق مجبورم کرد با برادرش ازدواج کنم!
آن قدر سختی کشیده ام که این روزها برایم 40 سال گذشته است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:17سال بیشتر نداشتم که با پسر یکی از دوستان خانوادگی پدرم ازدواج کردم. آن زمان پدرم تراشکاری داشت و افراد زیادی به منزل ما رفت و آمد می کردند به همین خاطر هم پدرم به همه دوستانش اعتماد می کرد. خلاصه زندگی مشترک من و پویا درحالی آغاز شد که خیلی زود فهمیدم او به مواد مخدر اعتیاد دارد و ...
زن جوان در نبود شوهرش در خانه مرد غریبه را به خانه می آورد / کمکم کنید از این لجنزار بیرون بیایم
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن40 ساله ای است که برای فرار از لجنزار تباهی دست به دامان مجریان قانون شده بود. این زن جوان درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:6 سال قبل و در حالی که 34 بهار از عمرم گذشته بود با [...]
زن جوان: شوهرم بی غیرتم میخواهد من با دوستانش...
در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم ...
آرزوی فیلم سازی درباره سندباد و سیندرلا
، فیلم های کوتاه زیادی ساخته بودم اما کار به شکل حرفه ای را با دوآلپا آغاز کردم. وی درباره اینکه چرا نام فیلم خود را رنگارنگ گذاشته است، عنوان کرد: نام فیلم از بیسکویت رنگارنگ آمده و یک فیلم کاملا شخصی است. به این صورت که اتفاقات رخ داده بین من و پدرم، باعث ساخت این فیلم شد، اصلا حرف زدن درباره چگونگی شکل گیری ایده رنگارنگ واقعا برایم سخت است اما دوست داشتم تا زمانی که پدرم در قید حیات هست این ...
قمه کشی خونین در بلوار ابوطالب / عامل جنایت هولناک در مشهد پسری 17 ساله بود
به سمت او نروم خلاف جهت او حرکت کردم. * چه زمانی با پدرت تماس گرفتی؟بعد از این ماجرا به پارک بازگشتم خیلی ترسیده بودم تنهایی نشستم و برای یکی از دوستانم به نام حسن موضوع را تعریف کردم. کمتر از یک ساعت در پارک نشستم یادم نیست چه زمانی تماس گرفتم ولی فکر کنم قبل از رفتن به منزل با پدرم تماس گرفتم . اصلاح می کنم رفتم خانه داخل خانه بودم که یکی از دوستان مرحوم بامن تماس گرفت و گفت معین فوت ...
وصیتنامه شهید محمدرضا کبیری
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر صبح قزوین ، به بهانه درگذشت پدر بزرگوار شهیدان محمود و محمدرضا کبیری به سراغ وصیتنامه یکی از فرزندان مرحوم علی اکبر کبیری رفتیم. محمدرضا کبیری دوازدهم فروردین 1346، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، پلیس بود و مادرش نوش آفرین نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته صنایع پتروشیمی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی 1365، در ام الرصاص عراق به شهادت رسید ...
همسر شهید حاجی رحیمی: از لباس محمدهادی فهمیدم چطور شهید شده
ساله ! شروع زندگی من در کنار آقای حاجی رحیمی بر می گردد به سال 64. من 17 سالم بود و او وارد 23 سالگی شده بود. محمد هادی توسط شوهرخواهرم که همرزم او بود با خانواده ما آشنا شد. یکبار که با همان لباس خاکی و با یک ماشین جیپ گل آلوده از جبهه بر می گشتند سری به مغازه پدرم می زنند. پدر من یک میوه فروشی بسیار بزرگ داشت. وقتی شوهر خواهرم شهید حاجی رحیمی را معرفی می کند که از رزمندگان است، پدرم به ...