سایر منابع:
سایر خبرها
روایت شاگرد از تدبیر و تأثیر استاد در روزهای سخت!
دین را از طاقچه خانه ها آورد به جامعه و نقش داد. اگر این نگاه را از اندیشه امام بگیریم مثل همان مبارزه با آمریکا ، چیزی از اندیشه امام نمی ماند. مشکل آمریکایی با ما هم درست درهمین نقطه است. آنها می گویند جمهوری اسلامی می خواهید داشته باشید، داشته باشید. اسمش باشد. ولی شما دین را جدا کنید. رهبری ایران باید برود در مسجد و حوزه های علمیه و کاری به سیاست نداشته باشد! بحث ما با آمریکایی ها یک بخشش ...
یکسال پایانی زندگی امام خمینی (ره) چگونه گذشت؟
برخاستم و به طرف اتاق رفتم. خود را درسخت ترین لحظه های زندگی ام یافتم. حضرت امام(ره) درحال اغما بودند. دستگاه های متعددی در ارتباط با قلب، تنفس و... امام را احاطه کرده بودند. فضای اتاق یاس آلود و غمبار بود. بیشتر از چند لحظه طاقت نیاوردم و برای اولین بار درزندگی معنی این شعر سعدی را لمس کردم که: در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود ...
سرقت هولناک از 3 زن و دختر در خانه
در فرمانیه است و از آنجا که پدر و مادرم از هم جدا شده اند، من و خواهر و مادرم با هم زندگی می کنیم. آن روز ساعت 12 ظهر بود که من در اتاقم خواب بودم. ناگهان صدای زنگ درآمد و چند لحظه بعد هم صدای فریاد مادرم را شنیدم. سراسیمه از اتاق بیرون رفتم که ناگهان یک مرد از پشت سر مرا گرفت و به سرم کوبید. یکی دیگر از دزدان هم مادرم را گرفته و دست و چشمانش را بسته بود. خیلی ترسیده بودم و هنوز نمی دانستم آنها ...
آخرین روزهای امام (ره) چگونه س پری شد/ اولین مخالف رهبری آیت الله خامنه ای چه کسی بود؟
.... ساعت مقرر فرا رسید. همه ی افراد آماده مذاکره بودند. خبرنگارها ایستاده بودند، اما از ورود هیئت ایرانی خبری نشد! خبرنگارها مخابره کردند که در رابطه ی ایران و چین مشکل جدی ایجاده شده است. مدتی گذشت، ساعت 6:5 عصر، نخست وزیر چین از محل کنگره ی خلق به محل اقامت رئیس جمهور ایران آمد و از همان دور، با صدای بلند گفت: کوچکتر به دیدار بزرگتر آمده است! بعد وارد اتاق شد. حدود یک ربع با آقا صحبت کرد و ...
اتفاقی که اشک های امام خمینی(ره) را در آورد
.... وقتی ما دو نفر گفتیم از آمریکا نمی ترسیم، فرمودند: پس اینها را نگهشان دارید. ما گفتیم: چشم. بلند شدیم، آمدیم و ماجرای گروگان ها آنطور که دیدید در دنیا پیش رفت. *اتفاقی که اشک های امام را در آورد گاهی در مقابل کارهایی که به نظر مردم، معمولی می آید، آن روح بزرگ و آن کوه ستبر تکان می خورد و می لرزید. هنگام جنگ، بچه های مدرسه در نمازجمعه تهران قلک های خود را شکسته بودند و پول ...
گفت و گو با خداداد عزیزی؛ از پیشنهاد بازی در فیلم های رزمی تا رفاقت با هاشمی نسب
. دیر به دیر گونی ها ریش ریش می شد و دوباره دور هم جمع می شدیم و دروازه ها را گونی پیچ می کردیم. حتی تا زمانی که به ابومسلم رفتم هم در همان محله ماندیم. تا سال 70 که من به سربازی رفتم و برگشتم و بعد هم در فتح بازی می کردم کوی رضاییه محله ما بود. کوی رضاییه جزو محله های جنوب شهر مشهد است اما خوبی اش این بود که تا حرم راهی نبود. دلت که تنگ می شد 10 دقیقه بعد رو به روی حرم آقا امام رضا (ع) بودی. ...
ظریف در سوئد: آماده گفت وگوهای دوطرفه حقوق بشری با اروپا هستم
. این روایت ممکن است برای شما نیز حماقت بار به نظر برسد ولی این چیزی است که ما به صورت روزانه با آن درگیر هستیم. جنگ، طرف پیروز ندارد و فقط موضوع از دست دادن یک چشم یا دو چشم مطرح است. برخی خسارت مشخصی می بینند و طرف دیگر دو برابر آن را متحمل می شوند. وزیر امور خارجه ایران افزود: می توان روایت را تغییر داد. فردی به خانه رفت و دید خواهرش شیرینی درست می کند. وی تشنه نیز بود و پرتقالی روی ...
فرزندشهیدمدافع حرم: سر می دهیم اما سنگر نه
، فرمانده تیپ فاطمیون بود؟ شنیدیم ایشان به خانه شما هم آمده بود بله، یک روز ظهر ماه رمضان شهید ابوحامد به منزل ما آمد درحالی که مادرم منزل نبود و من هم کلید نداشتم؛ جلو در منتظر ماندیم تا مادر بیاید. ایشان را در برخورد اول نشناختم. ایشان را به عنوان فرمانده در سوریه به ما معرفی کردند. اما من چون از شهادت پدر ناراحت بودم هر کسی خودش را فرمانده معرفی می کرد می گفتم: فرمانده زیاد است تا چه ...
ریشۀ انقلابی گری - سیاسی بودن - است - باید ریشۀ راحت طلبی را سوزاند
باید سه مرحله زحمت بکشد؟ بعد امام صادق(ع) می فرماید: اگر یک جایی مهمان باشی، بعد از سه روز خسته و دلزده می شوی که خودت را به زحمت نینداخته ای، لذا بلند می شوی و خودت را به زحمت می اندازی و می گویی: یک کاری بدهید من انجام دهم. بعد می فرماید: انسان باید در دنیا به زحمت بیفتد.(فَإِنَّهُ خُلِقَ لَهُ الْحَبُّ لِطَعَامِهِ وَ کُلِّفَ طَحْنَهُ وَ عَجْنَهُ وَ خَبْزَهُ وَ خُلِقَ لَهُ الْوَبَرُ لِکِسْوَتِهِ ...
جانبازی که سیل جمعیت هم مانع حضور او نشد/ خاک تبرکی که فقط چند ثانیه در هوا معلق می ماند و فضا را عطر ...
.... جانبازی گلستانی عصای خود را پرت کردو دوان دوان برای تشییع می رفت وی می گوید: آنجا به آقای محمد خانی از همشهریان و جانباز دفاع مقدس که ما را همراهی می کرد گفتم که نیاید ممکن است در فشار جمعیت تاب نیاورد اما ایشان عصای خود را درکنار خودرو تویوتایی انداخت و جلوتر از ما به صف عزاداران پیوست. کانتینرهایی آورده و چند باری جایگاه دفن امام عوض شد چون ازدحام جمعیت نمی گذاشت ...
امام خمینی(ره)به روایت حجت الاسلام فلسفی
آنها مرحوم آقای مطهری بود. ایشان قبل از رفتن، به منزل ما آمد و گفت، شما پیامی برای آقا دارید؟ دو سه موضوع بود که من به طور خصوصی تذکر دادم. بعد ایشان خداحافظی کرد و رفت. وقتی مرحوم مطهری برگشت، به دیدن ایشان رفتم، آن هم در وقتی که کسی نبود. تقریباً اول شب بود. موضوعاتی را که گفته بودم، ایشان به امام (ره) گفته بودند و جواب هم گرفته بودند، ولی دیدم آقای مطهری می گوید، آقا من مبهوت هستم. گفتم، چرا؟ گفت ...
ضرورت دشمن شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره) / " لحظه ای نباید از کیدِ دشمنان غافل بمانیم "
در مسیر اهداف دشمنان قرار گرفته، به نظام اسلامی خیانت می کنند. امام امت در یکی از بیانات خویش ضمن تاءیید وجود دشمنان داخلی بر تثبیت نظام در مقابل ترفندهای گوناگون دشمن تاءکید ورزیده ، می فرماید: دشمنان ما چه در داخل و چه در خارج باید بدانند که جمهوری اسلامی به کوری چشم ابرقدرت ها و به کوری چشم امثال منافقین و مخالفینِ با جمهوری اسلامی ، تثبیت شده است. امام در خصوص متحجّرین می ...
وصیت نامه امام خمینی
آن را برای خود نگاه داشته، چنانچه در روایت کافی است در باب آنچه به ائمۀ دین علیهم السلام از اسم اعظم عطا شده سند به امام باقر (ع) می رسد که فرمود: همانا نام اعظم بر 73 حرف است و از آن در نزد آصف یک حرف بود که به آن یک حرف سخن گفت و زمینی را که میان او و تخت بلقیس بود درهم پیچید و دست دراز کرد و تخت را با دست خود بر گرفت، سپس زمین به همان حالتی که بود بازگشت و این جریان در فاصله ای کمتر از یک چشم ...
انعکاس اندیشه های امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی در آینه اندیشه جهان
استکبار و عوامل تا بن دندان مسلح آن درافکند، تنها بماند و خدا مهر و محبت آن مرد را در دل امت نیفکند، در آن صورت چون جرقه ای در دل ظلمت خاموش می شد، کما اینکه گهگاهی در طول تاریخ از این موارد می توان سراغ گرفت که خوش درخشیدند ولی صد افسوس که دولت مستاجل بودند . آنک مردی در برهه ای از تاریخ جهان و ایران و اسلام قد برافراشته بود که نه چشم به شرق داشت و نه امید به غرب، حتی در نقطه مقابل آن ...
روح الله خمینی منم!
عیب و ایرادی در ظاهرم نبود. جلو رفتم و مقابل امام خم شدم و گفتم: - بله آقا! فرمایشی دارید؟ گفتند: مگر بنا نبود ساعت 9 شما در مورد آن شوشتری به من تذکر بدهی و یادم بیاوری؟ بغض گلویم را گرفت. همین الان این پاکت را می بری و به شیخ شوشتری می دهی و از قول من هم احوالپرسی می کنی و می آیی. دوباره برگشتم به حیاط. اصلا دلم نمی خواست توی چنین اوضاع و ...
آفتاب در سوگ آفتاب
ولایت چون تکرار خواهیم کرد. وی خاطرنشان کرد: امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است و وظیفه ما این است که با توکل به خدا و تقویت روح اخلاص و همبستگی، حرکت عظیمی را که او آغاز کرده، ادامه دهیم. دوست داشتم در تهیه این گزارش با همه اقشار صحبت کنم و نظرشان را نسبت به این حقیقت الهی بدانم، از دور زن و مرد نسبتا جوانی را دیدم، به طرفشان رفتم و گفتم: نظرتان در مورد امام خمینی چیست و چرا ...
به خواهرش تجاوز کرده بود، او را کشتم!
را بیرون از جلسه بردند؛ دخترش سحر هم همراه او رفت. با آرام شدن جو دادگاه، وکیل متهم گفت: سحر در اعترافات خود در بازپرسی گفته که برادرش به او تعرض کرده و این ماجرا را برای متهم بازگو کرده است. متهم پس از آن به تحقیق پرداخته و به این نتیجه رسیده که ارتباط نامشروع اتفاق افتاده؛ ضمن اینکه مادر مقتول نیز پیش از این گفته است که متهم به خانه آنها رفت و آمد داشته بنابراین موضوع قتل به خاطر ...
خاطره هایی درباره امام (ره)
گذاشت و گفت این کتاب سراسر شبهه ناک است. به او گفتم من وقت ندارم بخوانم شما علامت بگذارید من بخوانم. بعد که نقاط علامت گذاری شده را خواندم، به او گفتم اینها چیزی نیست که باعث گمراهی افراد شود. تعبیر و تفسیر امام از این جریان این بود که توطئه هایی در کار است که می خواهند علیه کسانی که فعالیت های مفید دارند انجام شود. یا در موردی دیگر خاطرم هست نامه ای از ایران به امام رسیده بود که تصادفا ...
نمی توان با ممنوع التصویری کسی را محدود کرد
56 به این نکته می رسند که در ایران امکان هیچ فعالیت سیاسی برای او نیست. لذا تصمیم می گیرند که زن و بچه خود را به نجف ببرند. یکم آبان 56 که سالروز به رحمت خدا رفتن مرحوم حاج آقا مصطفی است، یادم است یک روز صبح بیدار شدم خدمتکار امام داشتند من گفتم مادرم کجاست؟ گفت که چیزی نگو عمویت به رحمت خدا رفته است. با اینکه بقیه حوادث نجف زیاد یاد من نیست این حادثه چون برای من شوک آور بود یادم آمد. ...
حال و هوای حرم امام خمینی(ره) در آستانه مراسم سالگرد ارتحال
. نگاهش می کنم؛ موهای کم پشت سفید و محاسن سفیدش دوست داشتنی است. دوست ندارد نامش را بگوید انگار به امام که می رسند، نام شان را فراموش می کنند: ما فوت امام(ره) را 7 صبح از رادیو شنیدیم و همه از پا افتادیم. هنوز هم انگار با یادآوری آن روز غمگین می شود: اینجا آن زمان گندمزار بود. حرف کوشک نصرت قم هم بود و اینکه شاید امام را آنجا به خاک بسپارند. وقتی قرار شد امام در این محل دفن شود، دور تا دور اینجا را با ...
برخی می گویند ولایت فقیه، ریش سفیدی شود
که امام به ما بگویند چه کاری انجام دهیم. امام فکری کردند و فرمودند که شما پیروز هستید و شما موفق می شوید و اینکه فرماندهان گفتند من استخاره بکنم، اول همه فکرهای خود را بکنید اگر به بن بست رسیدید بعد طلب خیر از خدا بکنید. ما که برگشتیم همه فرماندهان دور مرا گرفتند که امام چه گفتند؟ فردا شب حمله کنیم یا پس فردا شب؟ گفتم امام فرمودند شما موفقید. گفتند استخاره امام؟ گفتم که فرمودند شما اول فکرهایتان ...
خانه پیر خمین به روی عاشقان امام خمینی(ره) آغوش گشود
شهادت پدر، مادری که خود از خاندانی عالم و با تقوا بود سرپرستی و پرورش سجایای اخلاقی را در فرزندش بر عهده گرفت اما نوجوانی روح الله نیز با فراق مادر همراه بوده و امام خمینی(ره) در سن 15سالگی از نعمت وجود مادر نیز محروم شد. در سال های بعد امام خمینی(ره) از خانه پدری خود در خمین، راهی اراک و سپس قم شد تا در حوزه علمیه قم تحصیلات تکمیلی حوزوی را به انجام برساند. بیت قدیمی امام ...
شهیدی که همچنان مفقودالاثر است
.... اکبر وارد دوران نوجوانی شده بود و جنگ در کشور غوغا می کرد. اکبر با خود می اندیشید که اگر رهبری امام خمینی و پایمردی رزمندگان جوان در میان نباشد کشور از دست خواهد رفت در این زمان بیش از آن که به فکر درس و تحصیل باشد به جبهه می اندیشید این بود که جهت لبیک گویی به فرامین معمار کبیر انقلاب و جهاد در راه خدا آمادگی خود را جهت اعزام به جبهه حق بر باطل به خانواده اعلام نمود این چنین شد که اکبر بعد ...
جمشید هاشم پور:برای تیپ و سر تراشیده ام چند سال ممنوع الکار شدم
.... یک خاطره جالب یکی از روزهایی که مثل همیشه مشغول پیاده روی بودم، جوانی با صدای بلند گفت: آقای مشایخی! آقای مشایخی! من هم ایستادم و گفتم: بله، جانم عزیزم؟ گفت: می خواهم یک عکس با شما بگیرم. من هم قبول کردم. عکس را گرفت و رفت. چند روز بعد در مسیر پیاده روی ام دوباره همان جوان را دیدم. آمد جلو و گفت: من عکس شما را به پدرم نشان دادم و گفتم با آقای مشایخی عکس گرفته ام. او هم به ...
امام خمینی (ره) از زبان دکتر معالجش
بلوچستان طی کردم. آنجا نیز فعالیت های درمانی و تشخیصی انجام می دادم و هم اینکه لابه لای کارهای طبی، فعالیت های اجتماعی نیز انجام می دادم. بعد هم که برای ادامه تحصیلاتم به امریکا رفتم، مدت طولانی آنجا بودم و 5 تا تخصص، فوق تخصص و فوق فوق تخصص در رشته های مختلفی گرفتم. منتهی زمانی که در امریکا بودم چون ضوابط اسلامی را دقیق اجرا می کردم این اطلاعات به فامیل، پدر و مادر و در بین اهالی کوچه ...
شهیدان امام (ره) را بیش از همه شناختند
بسوی معشوق مرتکب خطاها و اشتباهات و گناه شده ام . خدایا من تو را به بهترین صفات شناخته ام تو قهاری و از خوفت کوهها ذوب میشود و بدن مومنان به لرزه می افتد اما در حالیکه قهاری رحمان و رحیم هستی در دلم خوف از آن همه گناه و رجا و امید از بهشت هست خدایا تو آمرزنده و غنی از دادن عذابم هستی اما من به عفوت نیازمندم . مدتها بود که انتظار فرا رسیدن روز مبارکی را می کشیدم همان روزی که ...
تبریز، فرهنگ غرب را برای ایرانیان، ایرانی می کند/ زنان ایرانی از زنانگی خود فاصله گرفته اند/ شهرداری ها ...
...: اگر نگاهی به تاریخ بیاندازید، خواهید دید تبریز چقدر علامه و مغزمتفکر در خود تربیت کرده است. واقعاً این علامه ها و انسان های بزرگ چگونه تربیت یافته اند، آیا شهر تبریز ظرفیت به منصه ظهور رساندن چنین انسان های بزرگی را باز هم دارد؟! وی اعلام کرد: در مورد همین علامه طباطبایی که رحمت خدا بر او باد، آیا جایی در تبریز به نام ایشان است؟ اصلاً خانه شان در کجا قرار داشت، من و امثال ما که ...
آنچه سیدحسن خمینی در برنامه زنده ی صداوسیما گفت
. همه بنشینند؛ اما جای بقیه را تنگ نکنند. ایشان در سال 56 به این نکته می رسند که در ایران امکان هیچ فعالیت سیاسی برای او نیست. لذا تصمیم می گیرند که زن و بچه خود را به نجف ببرند. یکم آبان 56 که سالروز به رحمت خدا رفتن مرحوم حاج آقا مصطفی است، یادم است یک روز صبح بیدار شدم خدمتکار امام داشتند من گفتم مادرم کجاست؟ گفت که چیزی نگو عمویت به رحمت خدا رفته است. با اینکه بقیه حوادث نجف زیاد یاد من ...
امام خمینی (ره)، ولادت، هجرت، تبعید و رحلت
ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزه ها و شعارها و هدفهای قیام, سرآغازی شد بر فصل نوید مبارزات ملت ایران که بعد ها تحت نام انقلاب اسلامی در جهان شناخته و معرفی شد. مطالعه مستمر کتب تاریخ معاصر امام خمینی که با دقت شرایط سیاسی جامعه و وضعیت حوزه ها را زیر نظر داشت و اطلاعات خویش را از طریق مطالعه مستمر کتب تاریخ معاصر و مجلات و روزنامه های وقت و رفت و ...
مهم ترین شاخص های خطّ امام درکلام رهبرانقلاب
امام خمینی تحصیل کرده ام، چنین افزوده است: در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند: چه دیدی؟ گفتم چهار تا آمَنَ دیدم. بعد استاد این چهار تا آمَنَ (: 1- آمَنَ بِهَدَفِهِ 2- آمَنَ بِسَبیلِهِ 3- آمَنَ بِقَوْمِهِ و 4- آمَنَ بِرَبِّهِ ) را به صورت مختصر توضیح داده و در مورد آخری که از همه مهمتر است چنین نوشته ...