سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای پیشنهاد همکاری با مجاهدین و آقایی کردن در زندان با طالقانی,بازرگان و سحابی
در زیر می آید: آقای شجونی! اولین باری که پای تان به زندان رژیم شاه باز شد، کی بود؟ وعکس هایی که روی دیوار اتاق تان دارید، متعلق به چه زمانی است؟ سال 1334 اولین زندان ما بود با شهید نواب صفوی و اولین عکس متعلق به 59 سال قبل است و عکس دیگر نیز مربوط به سال 1352 در کمیته مشترک است. شما در مجموع چند سال زندان بودید؟ من 25 بار زندان بودم اما مدت آن کم و زیاد ...
راه مسعود باید ادامه یابد
آجیل های شیرینی که مسعود خریداری می کرد همراه بود، علی رغم آنکه زمانی که با خانواده بود در نقش مرد خانه ظاهر می شد اما گاه به دلیل حساسیت هایی که کارش داشت، بخصوص آن بعد کاری که پنهان بود ساعاتی در منزل نیز به کار می پرداخت. * آیا شما به حساسیت برخی ابعاد فعالیت محرمانه وی آگاهی داشتید ؟ من از همان شروع فعالیت مسعود با سازمان انرژی هسته ای از حساسیت کار مسعود آگاهی یافته بودم ...
ظهور ندای جدید در بین اصلاح طلبان/ آغاز فصل همگرایی اصولگرایان
فعالیت نمی کند بنابراین با توجه به مجموعه پارامترهای موجود ما باید آن را ارزیابی کنیم. جنتی: بنیان گذار اعتدال، رفسنجانی است/ کاری که یکی از بازیگران کرد، قابل دفاع نبود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بحث اعتدال از سال 68 شروع شده است و آقای هاشمی رفسنجانی بدون اینکه اعلام کند شعارش اعتدال بوده و بنیان گذار اعتدال ایشان بوده است. وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار فارس ...
گفتگویی متفاوت با فیروز کریمی
را نگاه کنید، بعد می بینید جایگاه صحبت های شیرین کجا هست؟ شما اگر بخواهید از صحبت های یک فرد فقط بخش طنز آن را دربیاورید، می بینید که حتی فرد قابلی مثل آقای لاریجانی هم چقدر حرف های شیرین و دلنشین دارند، آن وقت ما بیاییم و فقط این بخش را جدا کنیم. با اتهام ف ک من دو سه سالی زمینگیر شدم، اما خفتش برای آنها ماند. هیچ وقت برای اتهام هایی که زدند و ثابت نکردند ، آنها را نمی بخشم. یا زورم می رسد و ...
از آنتونی کویین تا ناخدا خورشید با منوچهر اسماعیلی
... آن موقع ها کسی به کسی نمی گفت: صدایت خوب است . به نظرم خود فرد می فهمد که صدایش خوب است، جایش کجاست و حالا تا پرورش پیدا کند که بحث دیگری است. من زمانی به خاطر اینکه قاری قرآن بودم تحسین شدم. در مدرسه اسلامی درس می خواندم وهر روز هشت صبح پشت میکروفن می رفتم و 10 دقیقه قرآن می خواندم. پدرم آن زمان از همه قاری های ایران بالاتر بود. پدرم زمانی که زنده یاد صبحی زنده بود، چند بار به ...
از داعش متشکرم که باعث شد به ایران بیایم
...، بعد از اینکه به من گفتند سرطان دارد، فوری او را عمل کردند، بعد از یک ماه شیمی درمانی شروع شد، آمپول اولی شیمی درمانی خوب بود، اما با تزریق دوم حال سوسن خیلی خراب شد، وقتی سومین آمپول را زد، از خودم سؤال کردم، من چه کاری می توانم انجام دهم و فکر کردم اگر خودم مریض می شدم، چه کاری می کردم؟ فکر کردم بهترین کاری که می توانم انجام دهم، این است که خودم را از این مریضی دور کنم، کتاب بخوانم و کتاب ...
گفت وگوی متفاوت با همسر شهید علی محمدی و همسر شهید احمدی روشن
داخل خانه مخفی شده است تصور کند من تنها نیستم شروع کردم به صحبت کردن با خودم بلا فاصله به مسعود تلفن زدم و به او ماجرا را گفتم اما مسعود با خنده به من گفت امین زمین افتاده و شلوارش کثیف شده به همین خاطر به خانه آمده و شلوارش را در ماشین لباسشویی انداخته به من هم زنگ زده و موضوع را گفته است، یا روزی دیگر وقتی که درب منزل را از داخل باز کردم متوجه شدم یک سکه از لای در خانه به زمین افتاد بلا فاصله ...
ناطق یک روحانی اصولگرا است/ احمدی نژاد در حق وی بی انصافی کرد
اصولگرایان می دانستند که اکثریت کرسی ها را دارند و می خواستند مثل همیشه تکلیف محور نگاه کنند، اما می بینیم که همین تکلیف محور نگاه کردن باعث تکثر شد. **و شما از این تکلیف محوری اصولگرایان حمایت می کنید؟ به اعتقاد من تکلیف محوری برای اصولگرایان یک ارزش است ولو اینکه رأی نیاورند و کرسی ها را از دست بدهند، من معتقدم تکلیف محور باید بود ولی به نتیجه هم باید توجه داشت، یعنی نباید به صورت ...
مریم حیدرزاده: اگر سرم را هم بزنند برای استقلالی ها شعر نمی گویم!
...> - در منزل بودم و باخانواده بازی را دنبال می کردیم. واقعا از عملکرد ملی پوشان لذت بردیم و من معتقدم در آن بازی حفظ آبرو کردیم. * مدیریت کفاشیان را در فدراسیون چطور می بینید؟ - به نظرم آقای کفاشیان در کارشان خیلی انعطاف دارند. همیشه عده ای با او تند و خشن رفتار می کنند اما من تاکنون از او خشونت یا عصبانیتی سراغ ندارم. خیلی با صبر و حوصله برخورد می کند و برنامه هایش را با انعطاف خاصی ...
معرفی سردار شهیدی که در لحظه شهادت فریاد یا زهرا سر داد
از محافظان درجه یک بیت امام راحل در جماران در آمد و انهدام چند خانه تیمی متعلق به منافقین در تهران و مشهد، از جمله فعالیت های بارز وی در آن زمان است. وی ادامه داد: در سال 61 و زمان شهادت شهیدان رجایی و باهنر و 72 تن از یاران باوفای انقلاب، پسرم با شنیدن خبر بسیار منقلب شد و مرتب بر سر و روی خود می زد که ای کاش من هم آنجا بودم و شهید می شدم. این مادر شهید اضافه کرد: شدت ...
شلمچه، سرزمین مردان بی ادعا
شلمچه در شمال غرب شهر خرمشهر قرار گرفته است. این منطقه از شمال به حسینیه، از جنوب به اروند رود، از شرق به خرمشهر و از غرب به خط مرزی ایران - عراق محدود می شود. روزی که مسوول کاروان رسانه ای خواهران بسیج(فوزیه شیردل ) که شامل تعدادی خبرنگار و عکاس از خبرگزاری های مختلف بود از بازدید این منطقه خبر داد، خوشحال شدم. نزدیکی غروب بود که به شلمچه رسیدیم، دلم گرفته بود و تصاویر شهدا ...
زاهدان به روایت سارا سالار/غریبه ای آشنا/ شهرها و چهره ها
دبیرستانم را به خوبی و خوشی گذراندم. دوران دبیرستان تحت تاثیر برادرم سعید، که کتاب خوان بود کتابخوان شدم. برادرم از کتابخانه بی نظیری که فکر کنم در فرمانداری زاهدان بود کتاب می گرفت و می آورد خانه. از ایرانی ها کارهای صادق هدایت، جلال آل احمد، ساعدی، عباس نعلبندیان، فروغ، شاملو، اخوان ثالث، و امثال شان را می خوانیم. و از خارجی ها کارهای سارتر، سیمون دوبوآر، کامو، کافکا و امثال شان. ...
گزارش سفر به ژاپن؛ قدم زدن پرشتاب، خواب در مترو، سیگار ممنوع - 4
بیشتر افراد برای اینکه از منزل به محل کار خود بروند، مجبورند مصافت هایی را پیاده طی کنند؛ مصافت بین یک ایستگاه اتوبوس یا مترو با ایستگاه دیگر، مصافت بین محل پیاده شدن نهایی تا رسیدن به محل کار و نظایر آن. این نوع پیاده روی با قدم زدن های تفریحی یا به هنگام تماشای مغازه ها و مناظر برای خرید یا لذت بردن تفاوت دارد. این نوع پیاده روی ها از شتاب و سرعت بیشتری برخوردار است. من نیز مجبورم هر ...
پایان استهزای هزاران ساله زنِ سقراط/ نگاه فمنیستی نداشتیم
مثل همه مردم تعدادی مطلب جسته گریخته خوانده بودم اما همیشه در ذهنم این امر جای سوال بود که چطور یک نفر به عنوان شهید فلسفه نام گرفته است. اما فکر نمی کردم هیچگاه نمایشنامه ای درباره او بنویسم. بعد از اجرای نمایش درخشش در ساعت مقرر تعدادی از متونم رد شده بودند و من دنبال یک سوژه مناسب برای اجرا می گشتم که طی صحبتی که با دوستانم کردم یاد سقراط افتادم و شروع کردم به مطالعه هرچه کتاب درباره ...
پورعلی گنجی:موهای بدنم با دیدن گلم به عراق سیخ می شود
ملی به عنوان بازیکن ثابت به میدان بروم. البته مدیون کی روش هستم که به من میدان داد و اعتماد کرد. * آن روزی که پیراهن تیم ملی را بر تن کردی چه احساسی داشتی؟ - حس خیلی خوبی داشتم، باور کردنی نبود و به یکی از آرزوهای زندگی ام رسیدم. همیشه آرزو داشتم پیراهن تیم ملی را در چنین مسابقاتی بر تن کنم و خدا را شکر آرزویم برآورده شد. از زمانی که در تیم ملی نوجوانان بودم، به خودم قول ...
هر کس نظریه نوینی می دهد مورد هجوم و تهمت قرار می گیرد
ندیده بودیم و اینگونه بود که از آن تاریخ من مرتباً در کلاس درس امام حاضر می شدم. البته به صرف حضور در کلاس اکتفا نمی کردم بلکه بعد از اتمام درس، بنده همراه امام می رفتم و چنانچه بحثی را متوجه نشده بودم سؤال می کردم و بعضاً سوالات متعددی را می پرسیدم و ایشان جواب می دادند، و این امر برای سالها ادامه داشت بدون اینکه هیچ نشانه ای از ناراحتی در چهره ایشان باشد (با توجه به اینکه سن بنده در آن زمان کم ...
اوج بی قانونی در موسیقی/کوچ بزرگان
خود با انتقاد از مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی فجر گفت: سه سال پیش به عنوان نفر اول جشنواره انتخاب شدم ضمن اینکه سه سال قبل تر هم هنرمند برگزیده این جشنواره معرفی شده بودم و در این مدت بود که به من قول حضور در انجمن نخبگان را دادند اما این اتفاق نیفتاد و نمی دانم علت چیست که به محض اینکه جایزه را به ما می دهند دیگر از ما یادی نمی کنند و ما به حال خود رها می شویم. در حقیقت می توانم بگویم که امثال ...
خاطرات شیرین سینماگران از هنرمند فقید و محبوب سینمای ایران/ از معجون فروشی تا نوکری امام حسین(ع)
...: من قبل از اینکه خسرو شکیبایی بشوم در هیات های مذهبی یکی از کسانی بودم که برای امام حسین (ع) چای می ریختم اما بعد از آنکه به شهرت و جایگاه کنونی ام رسیدم این مساله مهم را از یاد بردم و الآن بعد از بازی در فیلم تو دوباره یادم آمد که زمانی رفاقت هایی با امام حسین (ع) داشته ام و افسوس می خورم که چرا سال ها مساله ای دنیوی مثل شهرت مرا از این مهم غافل کرده بود و می خواهم دوباره نوکری امام حسین (ع) را ...
شهید زیارتی قبل از جنگ به این مقام رسید/محسن مانند حضرت زهرا(س) شهید شد/ ما محصول کار شهدا هستیم
خواب من را بالای یک قبر برد و پاهایش را دو طرف قبر گذاشت. گفت کف قبر رو نگاه کن. با انگشت کف قبر رو مثل کشویی کنار زد و نوری بیرون زد. آن نور طوری بود که دستش که داخل نور بود طرف دیگر دستش هم نورانی بود. بعد ها در روایات این ویژگی ها را برای نور های عالی قیامتی دیدم. این خواب اینقدر برای من تاثیر داشت که عاشق قبر شدم. شهید محسن قبل از شهادت به پدرشون میگویند: ” این همه کار کردی خدا از شما ...