سایر منابع:
سایر خبرها
اگر هدفش شهادت بود گوشه هیئت می نشست و کاری با موسیقی و جشنواره فیلم نداشت
.... رفت به آبادان و در مناطق محروم یک گردان زرهی مرزی را مهیا کرد. این برایش مهم بود. اگر دنبال درجه بود همینجا در تهران می ماند و روز به روز ترفیع می گرفت. در 8 سال دفاع مقدس حضور داشت. در جنگ وظایف خود را انجام داد و موقعِ به دنیا آمدن دو تا از فرزندان خودش یعنی محمدحسین و عباس حضور نداشته است. من خوش شانس بودم که بعد از جنگ به دنیا آمدم و پدر بالای سرم بود. جنگ که تمام شد سلاحش را ...
انگیزه ام برای شرکت در نبرد سوریه از جنگ 22روزه غزه کلید خورد/ آزمون نسل ما همین جاست
از حفاظت از حرم اهل بیت(ع)؟ یا چه سعادتی بالاتر از این که در راستای تفکر حضرت امام(ره) با اسلام آمریکایی مقابله و حرکت کنیم؟ چه تفکری بالاتر از این که با عروسک های خیمه شب بازی صهیونیست و مشخصا اسرائیل مبارزه کنیم؟ پس تمام تلاشمان را کردیم که در این جبهه قرار بگیریم. هرچند که 4 سال به هر دری زدم نشد. اما بالاخره خودشان خواستند و توفیق شد تا بروم. راضی کردن خانواده 6 ساعت طول کشید ...
انعکاس گزارش تا انتقال آرش برای مداوا به تهران
آذر ماه سال 94 منتشر کرد تا شاید بخشی از مشکلات این خانواده حل شود و بتوانند آرش را برای مداوا به تهران ببرند. پس از 6ماه از آن گزارش برای بررسی وضعیت این خانواده به روستای شیوند رفتیم تا ببینیم پس از آن گزارش تغییری رخ داد یا نه ! وارد خانه شدیم، هیچ تغییر از آخرین باری که اینجا آمدیم ندیدیم، همان کلبه درویشی فارغ از هر تجهیز و تجملی در طول این 6 ماه هیچ مسئولی نه به ...
کمک شهید ابراهیم هادی به نیازمندان
خونه ها بده! من هم این کار را انجام دادم. بعد ها فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرودار بودند. یکی دیگر از دوستان شهید ابراهیم هادی می گوید: از جبهه بر میگشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فکر، الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم؟! به چه کسی رو بیاندازم. خواستم بروم خانه ...
قاتل فرزندانم با عنایت امام هشتم دستگیر شد
به گزارش " جوان ایرانی "، زمستان سال 1386، در پلیس آگاهی مازندران، شهرستان نوشهر، خدمت می کردم. ساعت 7 شب و پس از یک روز خسته کننده همراه یکی از همکاران قصد داشتیم به خانه برویم که تلفن زنگ خورد؛ پشت خط پیرمردی بود که می گفت: ببخشید مزاحم شدم. من آدم فضولی نیستم، ولی ماجرایی شنیدم که خواستم آن را برایتان تعریف کنم تا چنانچه مساله مهمی است از آن باخبر شوید. وی در حالی که مدام اظهار ...
درد بی درمان کودکان خمار
به گزارش قدس آنلاین ، روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: سال 87 با پسر10 ساله ای گفت وگو کردم که از پنج سالگی توسط پدر معتاد شده بود. معتاد به تریاک. پسرک با مادر و خواهر معتادش به تهران آمده بود و هر سه، اعتیادشان را در یک کمپ ترک کرده بودند و شب های آخر اقامت در تهران را در سرپناه زنان در کوچه مرغی های مولوی سپری می کردند. پسر و خواهر و مادر بعد از یک هفته به شهرشان برگشتند و پسرک در کنار پدر تریاکی، دوباره معتاد شد. این بار پدر و پسر با هم هرویین می کشیدند ...
واکنش یک مادر نسبت به عضویت دخترش در گروهک منافقین
، آنهایی که انتخاب می شدند در پوست خود نمی گنجیدند و بالعکس آنهایی که انتخاب نمی شدند ناراحت می شدند. برادر شهیدم سید رمضان هادیان با وجود اینکه من در خدمت سربازی بودم و سرپرست خانواده بعد از فوت پدر و برادر بزرگترم او بود، داوطلبانه رفت خودش را معرفی کرد تا به خدمت سربازی بیاید، نه اینکه احساس مسؤولیت نمی کرد، خیر! برعکس به این موضوعات توجه خاصی داشت. بعد از مرگ یکی از ...
پاریس، روشنفکری در لباس سنّتی
هجاهای اول، وسط یا آخر است؛ بلندی و کوتاهی هجاها تاثیر تعیین کننده ای ندارد. توفان حرف غین و ژ و تنوع گونه های انسانی از حیث پوشش و روش ، خیره کننده است، لباس کاربردی و همساز با زندگی است تنها برای راحت زندگی کردن. ** شانزه لیزه خنک و نمناک بود، فرانسوی ها با حضورشان در پیاده رو ها رستوانهای باز و معابر شهری و پرسه های روز و شب پاریس را امن کرده اند ، این شهر از شدت بیداری و ...
سرنوشت شوم نابغه ریاضی کشور!
حال فرار دستگیر شد. لاغر اندام، با صورتی چروکیده و آرایشی غلیظ، انگار که سال هاست به دنبال کسی است تا سرنوشت تلخی را که برایش رقم زده اند، باز گو کند: 16 ساله بودم، دختری چادری، درس خوان و مودب! سال اول دوران دبیرستان نفر دوم المپیاد ریاضی کشوری شدم! زندگی خوب و خوشی را کنار پدر و مادرم سپری می کردیم تا اون نامه سرنوشت ساز به دستم رسید و روزگارم را یک شبه از این رو ...
کودکان خطرناک دنیا را بشناسید +تصاویر
پشت میله های زندان می گذراند. جاشوا فیلیپس جاشوا اهل فلوریداست و زمانی که 14 سال داشت، در سال 1998 همسایه 8 ساله شان به نام مَدی را قتل رسانده بود. مدی که گم شده بود، همه به همسایه دیگر آن ها که سابقه زندان داشت شک کرده بودند و در این راه حتی جاشوا مشغول کمک به پلیس و خانواده مدی شده بود. در روزهایی که همه دنبال مدی می گشتند، مادر جاشوا وقتی خانه را تمیز می کرده ...
عشق خیابانی به یک مرد مرا به زن خیابانی تبدیل کرد
که در آن باز بود، تصمیم گرفتم وسایل داخل خودرو را نیز سرقت کنم که از سوی ماموران کلانتری دستگیر شدم. نغمه آهی کشید و افزود: به مواد مخدر معتاد هستم و سه بچه دارم. چند سال قبل در پی یک عشق و عاشقی خیابانی خاطر خواه شدم و به خاطر او از خانواده ام و همه کس و کارم و شهر و دیارمان گذشتم . با اصرار من بالاخره ازدواجمان سرگرفت و راهی دیار غربت شدم. در حالی به خانه شوهرم رفتم که ...
مرد روستایی را چه کسی کشت؟
، مادر و دو فرزند قربانی برای عاملان قتل تقاضای قصاص کردند. سپس همسر مقتول که در زمان درگیری در صحنه حضور داشت، گفت: روز حادثه من و دخترم و همسرم سوار بر موتورسیکلت در حال رفتن به خانه برادرم بودیم که در بین راه محمد – متهم ردیف اول- در حالی که سوار بر موتور بود از کنار ما رد شد وناگهان با لگد ضربه ای به من زد که تعادلمان را از دست داده و هر سه نفر زمین خوردیم. شوهرم فتحعلی خیلی ناراحت شده ...
احوالات روحانی زندان در ماه عسل
...> علیخانی گفت: شما می توانستید کار دیگری را انتخاب کنید. چرا این شغل را انتخاب کردید؟ نبی گفت: درست است،اما زمانی که من یک زندانی را می بینم، به نظرم آنها اهل برزخ هستند. من وارد زندان شدم برای ساختن زندانیان و برگرداندن آنها به زندگی سالم. شاید اگر من در شرایط خاص دیگری زندگی می کردم، بدون نظارت، مادر، پدر و اجتماع شاید من خودم الان جای آن زندانی ها بودم. در ادامه مستندی پخش شد که قاتل و ...
ابوحنانه ی ملیکا؛ زخمی فتنه 88 و جاویدالاثر مدافع حرم
مرتضی ست. لبخندی می زند و می گوید بله. حنانه دختر بزرگتر شهید مدرسه است و دختر ملیکا دختر کوچک همراه مادر در خانه. اسم جهادی پدر "ابوحنانه" است. تا مادر نام ابوحنانه را به کار می برد ملیکا با شیرین زبانی می گوید "ابوملیکا". مادر خنده اش می گیرد و می گوید: "دوست دارد اسم پدر را به نام او صدا بزنند." حالا "ابوحنانه" ی ملیکا ماه ها است که پیکرش در سوریه جامانده. پدر دی ماه سال گذشته در ...
گفت وگو با چند فحاش فضای مجازی
نمونه هاست که به خاطر مدل لباسی که خودش ابتکار به خرج داده بود و پیشنهاد آن را به طراح لباسش داده بود تا برایش طراحی کند و دراکران خصوصی فیلم مایا حاضر شده بود، مورد حمله واقع شد. نفیسه روشن عکس هایش از افتتاحیه خصوصی فیلم را در اینستاگرام شخصی خود منتشر کرد که با ناسزا و توهین مردم نسبت به خودش و همسرش و خانواده اش مواجه شد. سطح این فحاشی تا آنجا پیش رفت که وی واکنش نشان داد و اعلام کرد از ...
ماجرای پسر هندی که در دام زورگیران تهرانی افتاد!
...> نوجوان هندی وقتی 2 جوان زورگیر را مقابل خود دید مقاومت کرد اما دزدان او را زخمی کردند و موبایل گرانقیمتش را به سرقت بردند. ساعت 23شنبه بیست و دوم خرداد ماه، نوجوان 16ساله هندی که سال هاست به همراه خانواده اش در تهران زندگی می کند در راه بازگشت به خانه اش بود که وقتی به خیابان جمهوری حوالی بهارستان رسید ناگهان پسرجوانی از پشت سر به او حمله کرد. نوجوان هندی که وحشت کرده بود داد و فریاد راه ...
نابغه قرآنی دیروز حالا چه می کند؟
متاهل شده ام. فرزند هم دارید؟ بله خداوند به بنده دو فرزند عنایت کرده که دخترم سه ساله و پسرم یک سال و چهارماهه است. در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟ بنده در کنار تحصیل در حوزه علمیه قم در موسسه جامعةالقرآن کریم و اهل بیت(ع) مشغول فعالیت هستم که بخش پژوهش و تحقیقات این موسسه را برعهده دارم. البته افتتاح شعب مؤسسه در شهرستان ها و بازدید از این شعبات هم از وظایف من ...
غیرمسلمانان بر سر سفره افطار مسلمانان کانادا + عکس
...> وی سپس یادآور شد: از زمان آغاز به کار کمپین همسایه خود را ملاقات کن ، تغییر عقیده دادم و در مدت چهار سال گذشته، در بسیاری از شب های ماه رمضان میزبان همسایگان غیرمسلمان خود بودم. این مسلمان کانادایی همچنین خاطر نشان کرد: در طول شش، هفت روزی که از آغاز این ماه مبارک می گذرد، 15 تن از همسایگانم را برای افطار دعوت کرده و آنان نیز قبول کرده اند و بر سر سفره افطارمان حاضر شده اند. ...
روایت نجات دختر 18ساله از مرگ توسط نوجوان 15 ساله
که تمام گفته ها و انجام وظایف ما در قالب یک دانش آموز آماده و آموزش دیده به واقعیت پیوسته و دانش آموزانی مانند علیرضا حسین زاده در طرح دادرس می توانند یک انسان را از مرگ حتمی نجات دهند. او با تأکید بر الگوی مناسب طرح دادرس برای تمام دانش آموزان، ادامه داد: خوشبختانه مصدوم این حادثه بعد از هوشیاری توسط دانش آموز دادرسی، به همراه خانواده اش به منظور انجام مراحل تکمیلی درمان راهی ...
در سکونتگاه های غیررسمی تهران چه می گذرد؟
درس نخوانده اند. اینجا در قلعه سیمون یا قلعه کرک مدرسه راهنمایی نیست و خانواده ها هم توان فرستادن بچه شان را برای تحصیل به یکی از مدرسه های اسلام شهر ندارند. می گویند شانس آورده ای که امروز زن ها هم هستند چون تا ده روز دیگر بیشترشان می روند برای برداشت بامیه. همه جا پر از خاک است... پر از غبار... از آسفالت خبری نیست. با هر قدم که برمی داری خاک از روی زمین بلند می شود. بچه ها که می دوند ...
گفتگو با - مسعود پزشکیانِ - محبوب
... چگونه تشکیل خانواده دادید؟ همسرم در همان زمان دانشجو بود و در انجمن اسلامی دانشگاه با یکدیگر فعالیت می کردیم. در نتیجه با روحیه و اخلاق یکدیگر آشنا شدیم و بعد در دوره تعطیلی دانشگاه ها ازدواج کردیم. بعد از آنکه جنگ شروع شد مسوول تیم های اضطراری شدم و اکیپ های اضطراری پزشکی را به جبهه می بردم و بسیار فعال بودم. در تمام عملیات هایی که لشکر عاشورا انجام می داد، یا من یا تیم ما ...
مقایسه صحبت های هیلاری و ترامپ درباره حادثه اورلاندو
باره می گوید: - ما به انتخاباتی نزدیک میشویم که میتواند سرنوشت سازترین انتخابات زندگیمان باشد، اما امروز برای سیاسی کاری روز مناسبی نیست. مردم امریکا روز یکشنبه با یک کابوس از خواب بیدار شدند، البته یک کابوس آشنا. در روزهای آتی از قاتل اطلاعات بیشتری بدست خواهیم آورد. در حال حاضر می دانیم که به داعش اعلام وفاداری کرده و این گروه مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته است. - بخشی ...
روایت نجات دختر 18ساله از مرگ توسط نوجوان 15 ساله
... قلاوند با بیان اینکه آموزش فعالیت های امدادی و بشردوستانه به دانش آموزان به ارتقای ایمنی خانواده ها و جامعه در برابر حوادث کمک می کند، می گوید: در جلسات مختلف با مسئولان آموزش و پرورش سعی شده است ظرفیت بیشتری از مدارس در زمینه آموزش به دانش آموزان فعال شود که همه مسئولان به این امر آگاهند که این آموزش ها برای تمام خانواده ها و کل جامعه مفید است. ایجاد حس قدرت برای کمک رسانی به ...
حاشیه نگاری خبرنگار ایرنا از سفر رئیس کمیته امداد کشور به ایلام
من و خانواده ام کمک می کردند خیلی سعی کردند مانع کار مادرم شوند ولی مجبور به این کار شدم. او ادامه می دهد: از زمانی که من و برادرم ترک تحصیل کرده ایم خیلی ناراحت هستیم، برادرم هر روز صبح با پدرم برای کارگری می رود و من هم با تکه پارچه هایی که از برخی خیاط های محله مان می گیرم گیر و گل سر درست می کنم و به مغازه داری می دهم، ابتدا فروشم بد نبود ولی مدتی است که جنس های جدید آمده کسی دیگر از ...
آتش بس در خان طومان معنا نداشت/ آمریکا با فاصله 9 هزار کیلومتری در عراق حضور دارد تا امنیت کشورش تامین ...
. به گزارش فارس، این مرقومه در ادامه پرونده ویژه روی خط مقاومت داستان زندگی شهید رحیم کابلی به روایت همسر و پسرش است: روایت اول؛ همسر: سمیه اصلانی متولد 1350 شهرستان علی آباد کتول همراه و همقدم 29 سال گذشته رحیم کابلی است. 16 ساله بود که پا به خانه رحیم گذاشت؛ یادآوری خاطرات آن روز چهره غمگین اما صبورش را شادمان می کند: آقا رحیم و داماد خانواده ما با هم در جبهه ...
پارکبان آملی با مدرک کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری!؟
زار زار به حال خودم گریه کنم، با رتبه 52 وارد دانشگاه شدم، درس خواندم اما آخر کاری باید از مردم فحش بشنوم و خار شوم، نمیدانم مشکل کار کجاست امیدی به بهبود شرایط ندارم دیگر هیچ امیدی ندارم و نا امید شدم! 30 سال برای شادی دل پدر و مادر پیرم تلاش کردم و به بهترین دانشگاه ها رفتم تا کاره ای شوم و آنها را خوشحال کنم اما انگار نشد، نمی دانم چرا هی نمی شود! کاش پول داشتم و ...
حمایت مرگبار 50 روستایی از مادر پیر
...: من با حسین مشکل شخصی نداشتم. اما آن روز شنیدم که او با مادرش درگیر شده و مادرش را به شدت کتک زده است. از شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدم. برای همین از او کینه به دل گرفتم. وقتی داشتم از محل کارم به خانه برمی گشتم حسین و زن و بچه اش را سوار موتور دیدم و به آنها لگد زدم. بعد از آن هم به روستا برگشتم، اما آن جا بود که دیدم تعداد زیادی از اهالی روستا جمع شده اند. آنها به محض دیدن حسین با چوب و چماق ...
قصه تلخ صبوری زخم خوردگان جنگ در بیمارستان جانبازان اعصاب و روان
در گلو می گوید: موج انفجار در آبان ماه سال 62 به من آسیب رساند، دو سال بعد از آن تاریخ شروع به مصرف دارو کردم و در تمام این سال ها بسیار اذیت شدم . قبل ترها اردو می رفتیم محمد رضا دست به سرش می کشد و ادامه می دهد: پزشک معالجم استادی است که مشکلاتم را حل کرد. خدا را شکر که این مرکز بنا شده تا ما روزانه علاوه بر کار تفریح هم بکنیم و بعد با خیالی راحت به خانه برویم البته قبل تر ...
معیارهای ازدواج سحر زکریا در 42 سالگی!
شهر تهران آمدیم و زندگی را در اینجا ادامه دادیم. این نقل مکان ها برای شما آسان بود؟ حقیقتش خیلی سخت بود. در زندگی ما انسان ها عادت نقش زیادی ایفا می کند و همه ما دوست داریم به شرایط قابل قبول دوروبرمان عادت کنیم. من هم بعد از گذشت مدتی به محیط اطراف خود عادت می کردم. در هر مدرسه ای که بودم با خلق و خوی بچه ها می ساختم و کم کم چیزهایی از آنها یاد می گرفتم. اما زودتر از آن که ...
وقتی سخنان امام فراموش شود، متوسلیان ها هم از یاد می روند - هنوز چوب اعتماد به لیبرال ها را می خوری
اسلحه می شدیم- مشخصا این انقلاب یک انقلاب سزارینی می شد، یعنی به زور میوه کال را می خواستیم بکَنیم اما تقدیر الهی اینگونه بود که 15 سال باید صبر می کردیم مانند درخت گردویی که 10-8 سال شما زیر بار آن می نشیند. خود امام روح الله می فرماید ما یک خبطی کردیم، چون جایی می گویند همه چیز آماده بود چرا نشد؟ فرمودند اتفاقی افتاد و عمل ناصوابی انجام گرفت و خداوند 15 سال انقلاب را به تأخیر انداخت. از ...