سایر منابع:
سایر خبرها
استیو وزنیاک؛ هم بنیان گذار اپل، مهندسی که هرگز مدیر نبود
، تلاش می کرد دفعه ی بعد با 150 و بعد با 100 تراشه این کار را بکند. داستان اپل I هم به همین شکل بود. وقتی در شرکت معظم هیولت پاکارد یا همان HP مشغول به کار شد مهندس طراح ماشین حساب بود. در آن زمان به خاطر مشغله ی کاری ناچار شد از وقتی که به کامپیوترها اختصاص می داد کم کند. اما چندی بعد متوجه شد ماشین حساب هم به نوعی کامپیوتر است و تصمیم گرفت از قطعات کوچک آن به نام ریزپردازنده در پروژه هایش استفاده کند ...
مصدق باید به مردم بیشتر بها می داد
حد دیپلم است. بعد هم دو سال به هنرسرای عالی رفتم و درس خواندم البته بیرونم کردند! در چنین شرایطی با برخی از رجال آشنا شدم و دیدم مثلاً مهندس خلیلی که رئیس دانشکده فنی و عضو شورای مرکزی جبهه ملی و مشاور دکتر مصدق است. غیر از اینها حسیبی هم یک مقدار اطلاعات داشت و گاه نظرات خوبی ابراز می کرد، دکتر سنجابی به دلیل اینکه فعال قدیمی سیاسی بود، دانش و اطلاعاتی داشت. آقای صالح هم خوب بود، اما مجانی هم به ...
ماجرای پزشکی که 600 نفر را از مرگ نجات داد
... در آن زمان من 21 ساله و دانشجوی پزشکی بودم . در رشته پزشکی مرسوم است که معمولا هر روز صبح دانشجویان دسته دسته می شوند و هر دسته تحت نظر استاد خود به یک بخش پزشکی سرکشی می کنند. در این سرکشی، پرونده بیماران را می بینند و پرستار توضیح می دهد که بیمار چه دارویی مصرف کرده است. سپس پرونده بیمار را به یکی از دانشجویان می دهند و از او می خواند که نظر خود را برای استاد بگوید. این نوع آموزش در تمام ...
رامبد جوان : عروسک های جدید بزودی می آیند/ ماجرای حذف تیتراژ خندوانه/ فهرست پوشش خانم ها دیگر چیست؟
...> دفعات بسیاری اتفاق افتاده ما از آدم ها خواهش کردیم برای پلی بَک ها کارکرده اند، بعد متوجه شدیم نمی شود، هزینه اش را هم پرداخت کردیم اما آن پلی بَک را کنار گذاشته ایم، دلیلش این بوده که به درد بافت کلی برنامه نمی خورده است. مسئله ی دیگر این است که آدم هایی که بلد باشند چند تصویر شاد و سرحال را کنار هم بچینند خیلی کمترتر هستند. اگر بخواهید یک کار اجتماعی، جدی تر و به اصطلاح سفت وسخت انجام ...
مدافع حرمی که شش ماه بعد از شهادت جنسش جور شد + عکس
.... فرهاد همیشه می گفت در برابر دشمن عاشورایی باید جنگید، و مردانه در برابر تکفیری ها جنگیده و شهید شده است. وسایل فرهادم را که برایم آوردند، یک پلاستیک بسیار معطر هم روی وسایل بود، از همرزمش پرسیدم ماجرای این پلاستیک چیست؟ گفت قبل از شهادت با فرهاد دو مرتبه رفتیم برای زیارت اما متاسفانه نتوانستیم که برویم. و چند روز بعد فرهاد شهید شد. فرزندان شهید خوشه بر در فرودگاه که من ...
جهانبخش: منتظر یک ترانسفر خیلی بزرگم
جام جهانی نبودیم، من از تیم ملی جوانان رفته بودم و حتی در یک اردوی تیم ملی بزرگسالان نیز حضور نداشتم، اما هرقدر که زمان گذشت و من موفق شدم با بازی هایم اوضاع را به نفع خودم کنم در ایران هم روی من حساب کردند و آرام آرام توقعات از من بالا رفت. باید استعداد فوتبال ایران را نشان می دادم از زمزمه هایی و حرف و حدیث هایی که می شنیدم متوجه می شدم که دیگر مردم روی من حساب می کنند این ...
گفت وگویی متفاوت با رییسی کاملا شطرنجی!
دارم . اولین مسابقه بزرگ رسمی بعد از انقلاب را برگزار کردیم سال 69 قبل از اینکه حتی فدراسیون برپا شود من اولین مسابقه رسمی را در دانشگاه شهید بهشتی برگزار کردم. در همان سال 69 فدراسیون باز شد و برای قهرمانی استان تهران اطلاعیه ای زدیم که 2000 نفر ثبت نام کردند. واقعا برای ما یک شوک بود زیرا نه انتظار اینچنین استقبالی را داشتیم و نه امکانات آنرا. آن زمان فدراسیون شطرنج ساختمان ...
دفاع با گریه
.... سپس اولیای دم به دادگاه گفتند که خواسته شان قصاص سیاوش است و حاضر به گذشت نیستند. در ادامه نیما به درخواست قاضی در جایگاه قرار گرفت و اتهامش را قبول کرد. او گفت چند روز قبل از حادثه بود که برادر کوچکم به من گفت که نیما او را کتک زده است. از شنیدن این خبر ناراحت شدم و تصمیم گرفتم با نیما در این باره حرف بزنم. وقتی هم به در خانه شان رفتم، قصد دعوا نداشتم، اما نیما وقتی مقابل در خانه ...
مجنون میلیاردری که در سوریه به آسمان پر کشید
میلیونی دریافت می کنند. عشق و تکلیفی فرا مادی، حسینعلی پورابراهیمی را به سوریه کشاند. یوسف یار و همراه حسینعلی ادامه می دهد: بار نخست به عنوان بسیجی و به صورت داوطلبانه عازم سوریه شد. 3 روز بعد از بازگشت از اولین سفر، به منزلش رفتم. در حیاط خانه اش به گپ و گفت نشستیم. چند دقیقه ای نگذشته بود که تلفن همراهیش به صدا درآمد. وقتی گوشی را قطع کرد، گریه کرد و صدای هق هقش بلند شد. خبر شهادت دو نفر از ...
مادرم اگر مرد بود فرمانده لشکر می شد!
بنده برای اولین بار سال 93 یک مرحله به عراق رفتم و سال 94 هم به سوریه اعزام شدم. گویا شما در سوریه مجروح هم شدید؟ 16 آذر 94 در استان حلب زخمی شدم. با شهید فیروزآبادی و سردار شهید حاج محمد شالیکار پسرعمویم در یک منطقه بودیم تا زمانی که ایشان تیر خورد و به فاصله هشت متری من روی زمین افتاد و بعد از چند روز در آی سی یو به شهادت رسید. شهید مرادخانی هم آنجا بود. من از ناحیه کمر و لگن مجروح شدم ...
عشق به اهل بیت(ع) بال پرواز عبدالحمید شد
.... گویا 15 روز هم آنجا آموزش می بینند. طی این مدت هم چند بار با من تماس گرفت. در سوریه تنها دوبار و آن هم در حد یکی دو دقیقه توانستیم با هم تلفنی حرف بزنیم. عبدالحمید خیلی در سوریه نماند و سوم آذرماه 94 به شهادت رسید. پیکرش 14 آذر در بندر و حاجی آباد تشییع شد و پانزدهم در روستایمان سردر به خاک سپرده شد. تیغ طعنه زنندگان به شما هم زخم زده است؟ من در یک شرکت حسابدار بودم. بعد از ...
ناگفته های شیرزنان هشت سال دفاع مقدس
ارسال می شد و بسیاری از بانوان فعال در این قسمت از پشتیبانی، شیمیایی شدند و هنوز هم در این مورد مظلوم واقع شده اند.وی یکی از صحنه های دلخراش هنگام شست و شوی لباس رزمندگان را مواجه شدن با اندام قطع شده آنان در لابلای پتو و البسه رزمندگان عنوان کرد و ادامه می دهد: بانوان فعال در این بخش پشتیبانی زمان مواجه با این موضوع، اندام به جا مانده رزمندگان را غسل می دادند و تحویل مسئولان داده تا برای ...
درد بی درمان کودکان خمار
سال 87 با پسر10 ساله ای گفت وگو کردم که از پنج سالگی توسط پدر معتاد شده بود. معتاد به تریاک. پسرک با مادر و خواهر معتادش به تهران آمده بود و هر سه، اعتیادشان را در یک کمپ ترک کرده بودند و شب های آخر اقامت در تهران را در سرپناه زنان در کوچه مرغی های مولوی سپری می کردند. پسر و خواهر و مادر بعد از یک هفته به شهرشان برگشتند و پسرک در کنار پدر تریاکی، دوباره معتاد شد. این بار پدر و پسر با هم هرویین می کشیدند. ...
بهرام رادان؛ ستاره جسور دو دهه اخیر سینمای ایران
که صرفا متکی به تصویر است برای من جذابیت چندانی ندارد و سینمای قصه گو را دوست دارم و درگیر آن می شوم. یادم است سر گاوخونی ، بهروز افخمی از من خواست قصه اصلی را بخوانم و من سه بار پشت هم آن را خواندم و با خودم فکر می کردم چطور می شود از دل این قصه، تصویر درآورد! چون آن زمان هنوز بهروز برای فرم فیلم تصمیمی نگرفته بود. مدت ها بعد در پیاده روی هایی که با جعفر مدرس صادقی در کنار زاینده رود ...
کنعانی: بی محلی پرسپولیس، استقلالی ام کرد
معرفی شدم. 2 سال پیش منصوریان به من گفت بازیکن خودم هستی روز گذشته تنها 10 دقیقه با علیرضا منصوریان صحبت کردم و به استقلال رفتم. او را از دو سال پیش می شناسم، در تیم ملی امید هم پیگیر بازی های من بود و یادم می آید که یک روز در هتل اوین اردو داشتیم، به من گفت تو بازیکن خودم هستی و شک نکن یکی، دو سال آینده تو را به تیمی می برم که خودم باشم. من نسبت به بازی تو حس خوبی دارم. علاوه بر ...
زهرا جان؛ زینب وار صبر کن/ روایت شهیدی که با وانت کار می کرد
سربازی شد. دوره خدمت سربازی اش را پس از گذراندن دو ماه آموزش در سرمای سخت خراسان شمالی، در سپاه فرودگاه مهرآباد طی کرد. بعد از اتمام خدمت نیز ، چند سال نزد پدر و برادر بزرگتر بنایی می کرد. تا اینکه پس اندازش را روی مقداری پول حاصل از فروش طلاهای خواهرش گذاشت و یک وانت خرید و طی 8-9 ماه آخر آن را وسیله امرار معاشش قرار داده بود. در این مدت هم به قدری در رعایت انصاف میکوشید که درآمد هر روزش را همان ...
بیماران صعب العلاج نیازمند حمایت قاطعانه
چالش هزینه های درمانی سنگین، دست و پنجه نرم کنند. مثلا برای درمان یک بیمار مبتلا به سرطان روده، گاهی فقط 500 هزار تومان صرف کیسه های مصنوعی در فرآیند درمان می شود، اما بیمه ها این هزینه ها را یا پوشش نمی دهند و یا اینکه فقط درصدی از این هزینه ها را بعد از چند ماه تاخیر پرداخت می کنند؛ آن هم در حالی که بیمار مجبور شده است در ابتدا همه هزینه ها را از جیب پرداخت کند. فرآیند نفس گیر برای ...
قتل با چکش به خاطر یک چک
بیرون رفتیم، در مسیر، علی مسائلی را در رابطه با خانواده ام مطرح کرد. حرف هایش، خشم مرا برانگیخت و به فکر انتقام گیری افتادم و در همان لحظه تصمیم به قتل او گرفتم. البته با توجه به این که او قدرت بدنی بالایی داشت و من به تنهایی توان درگیری با او را نداشتم، منتظر فرصت مناسب بودم. متهم ادامه داد: در مسیر برگشت به خانه در محلی خلوت خودرو را متوقف و به بهانه ای علی (مقتول) را از ...
لحظات سخت دل کندن مادر از فرزند رزمنده اش
پذیرفت با قبول این شرط که به نوبت به جبهه برویم، بدین صورت که در نبود یکی، دیگری در خانه و کنار خانواده بماند، ما هم قبول کردیم و من به منطقه اعزام شدم. مدت کوتاهی از رفتنم نگذشته بود که نامه ای برایم فرستاد که در آن نوشته بود: امروز روز جنگ بین حق و باطل و وقت اطاعت پذیری از فرمان رهبری است و در حال حاضر حضور در جبهه مهم ترین مسأله و وظیفه است نه در خانه و کنار خانواده ماندن، این قراری که ...
علت طلاق حمید گودرزی از همسرش ماندانا دانشور
بیوگرافی حمید گودرزی نام خانوادگی: گودرزی تاریخ تولد:1356/9/2 محل تولد: تهران تاهل: متاهل تحصیلات: او فارغ التحصیل بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد ---------------------------------------------------------------------------------------- زندگینامه: حمید گودرزی در دومین روز از آذر ماه سال 1356 در ...
محیط بانانی که به اعدام محکوم شدند!/ دیگر نمی خواهم محیط بان باشم
شکار زدم. تا اینکه صاحب یک دختر شدم و مرد. یکی دیگر هم آمد اما او هم مرد. یک شب که سه تا حیوان زده بودم خواب دیدم توی ارتفاعاتم و از یک شکاف پیرزن خیلی وحشتناکی می آید و می گوید غلامحسین خالدی کیست؟ گفتم من غلامحسین خالدی هستم گفت با تو کاری ندارم ولی دخترت را می گیرم. چند روز بعد دخترم هم مرد. من دیگر دست کشیدم. حقیقتاً دست کشیدم و دو سال و نیم هم برای محیط زیست کار افتخاری کردم. او ...
علی امینی انقلاب را پیش بینی نکرد/چرا جبهه ملی از علی امینی حمایت نکرد؟
ایران آمدم که فارسی یاد بگیرم، چون از بچگی خارج بودم و به اینجا می آمدم و درس خصوصی می خواندم. امتحان متفرقه هم دادم، ولی رد شدم! بعد به امریکا برگشتم و آنجا به دبیرستان رفتم، ولی آن موقع که اینجا بودم ، هیچ کدورتی نسبت به دکتر امینی نمی دیدم! همانطور که اشاره کردم،این مربوط به دوره وزارت دارایی پدر است. حتی در آن موقع، از حساسیت شاه نسبت به دکتر امینی هم اطلاع نداشتم. بعدها بود که در اسناد تاریخی و ...
مهمترین خبرهای ورزشی در ساعات گذشته
به من بدهند من را از تیم محبوبم برکنار کنند. پرویز مظلومی در ادامه خاطرنشان کرد: من در بیانیه ای که صادر کردم همه حرف های خود را زدم و در این مدت دوست و دشمن خود را شناختم ولی انتظار داشتم رفتار بهتری با من می شد و چنین حرکتی با من صورت نمی گرفت. سرمربی پیشین استقلال در ادامه تاکید کرد: می خواهم به دیدار وزیر بروم و ناگفته ها را به او بگویم. وی تصریح کرد: البته ...
مصائبی که بر این محیط بان گذشته است/برخی محیط بانان خیانت می کنند
شکار زدم. تا اینکه صاحب یک دختر شدم و مرد. یکی دیگر هم آمد اما او هم مرد. یک شب که سه تا حیوان زده بودم خواب دیدم توی ارتفاعاتم و از یک شکاف پیرزن خیلی وحشتناکی می آید و می گوید غلامحسین خالدی کیست؟ گفتم من غلامحسین خالدی هستم گفت با تو کاری ندارم ولی دخترت را می گیرم. چند روز بعد دخترم هم مرد. من دیگر دست کشیدم. حقیقتاً دست کشیدم و دو سال و نیم هم برای محیط زیست کار افتخاری کردم. او با ...
اولین روحانی شهید اصفهان در جنگ تحمیلی را بشناسیم
اعضای خانواده: پدر و مادر و 7 فرزند (3 دختر و4 پسر) محل تولد: شهر مقدس نجف اشرف اولین روحانی شهید اصفهان در جنگ تحمیلی سید محمدعلی حسینی هرندی در سوم رمضان المبارک 1339 هجری شمسی در شهر مقدس نجف اشرف به دنیا آمد. پدر ایشان از علما و مشاورین مراجع تقلید و مجاور مرقد امیرالمومنین علیه السلام بوده است. پدر شهید، مرحوم آیت الله حاج سید ابوالقاسم حسینی هرندی حدود 30 سال ...
هر طور که شده جذبتان می کنیم!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از ندای اصفهان ، سه روز پیش به مغازه یکی از دوستانم سر زدم. قصد این کار را نداشتم اما چون از آن خیابان رد می شدم و وقت نماز هم نزدیک بود با خودم فکر کردم که بد نیست به سراغش بروم. هم نماز را سر وقت خوانده ام و هم دیداری از یکی از رفقای مذهبی دوران دانشگاه تازه کرده ام. یک تیر و دو نشان... یاعلی مدد. ماشین را به زور در حفره ای که شبیه جای پارک ...
دختر سه ساله ام را "دوست" دارم اما دفاع از ...
طول می کشد و شاید تا 2 ماه دیگر نتوانند برگردند. من خیلی نگران شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و اشک هایم جاری شد. مجتبی هر روز یک بار با من تماس می گرفت و می گفت خیالت راحت باشد جای من امن است. هیچ مشکلی نیست. تا اینکه خبر شهادت سردار همدانی را آوردند. شهادت سردار همدانی باعث نگرانی بیشتر من شد و هر لحظه منتظر تماس مجتبی بودم. * با این همه علاقه ای که بین شما بود، اتفاقات آخرین ...
پدرم انتخاب شد تا در صف نماز به لقاء الله بپیوندد
؛ به او گفتم که امروز به نمازجمعه نرو؛ اما او گفت که کور خوانده اند که بتوانند نمازجمعه را بزنند. بعد از پایان صبحانه اش، آماده رفتن شد. چندین بار خداحافظی کرد. گفتم چرا چند مرتبه خداحافظی می کنی؟ گفت: خداحافظی که چیز بدی نیست. تهران، یعنی اجل معلق و رفت. او کارمند بانک ملت شعبه دانشگاه تهران بود، فرد مسئولیت پذیری که همیشه زودتر از ساعت کاری در محل کارش حاضر می شد. او حتی پنجشنبه ها و ...
درخواست آزادی قاتل به دلیل شناسایی نشدن خانواده مقتول
انتقال یافت. متهم در بازجویی ها به پلیس گفت: من و بهنام سال ها بود که اعتیاد داشتیم. یک روز به خودم آمدم و دیدم دارم نابود می شوم و همه اعضای خانواده ام را هم نابود می کنم. خانواده ام به خاطر من خیلی در عذاب بودند. به همین خاطر تصمیم گرفتم از مواد دل بکنم به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مواد را ترک کردم. مدت ها بود که پاک بودم و دیگر به سمت مواد نمی رفتم و زندگی خیلی خوبی داشتم. تصمیم گرفتم ...
آیا زبان فارسی نژاد پرستانه است؟
شیء یا پدیده ارتباط دارند که خانواده ای ندارد. در نتیجه این رشد و نمو واژه ها در علوم، پسوندها و پیشوندهایی به معادل اولیه افزوده می شود و با این کار صورت های مختلف از آنها ساخته می شود که اگر شما برای آنها معادل مفهومی بسازید هر روز باید یک واژه جدید بسازید. این کار باعث می شود که ارتباط واژه های هم خانواده تخصصی با یکدیگر قطع شود و ذهن به کار برندگان واژه ها را اشغال می کند. ...