سایر منابع:
سایر خبرها
روایت تلخ از زندگی 2 کارگر، با 9 ماه حقوق معوقه
حسابی ولت می کند و می رود. اصغر هنوز هم هر روز از خانه می رود جاده ساوه و در کارخانه، که حالا دوباره اسمش عوض شده، کار می کند و برمی گردد. او بعد از همه ی جریان هایی که پشت سر گذاشته، حالا ارتقا گرفته و حقوقش به قول خودش خوب است: یک میلیون و پانصد هزار تومان. راضی ام به رضای خدا. به هرحال اینها به شرایط خانوادگی مان هم برمی گردد. پدران خیلی هایمان کارگر بودند. ما مجبور بودیم تحصیلات را ...
زندگی یک خانواده، 13 سال بعد از بیجه
ایران نوشت: مقابل خانه که می ایستی، باورت نمی شود آن سوی دیوارها 13 سال تمام، هر روز و هر شب اش غمنامه ای روایت شده و گذر زمان هیچ تأثیری در تغییر حال و هوای سنگین این خانه نداشته است. مادری که جوانی اش را در سال های دور گم کرده است و بی توجه به گذر ایام، انتظار ایستگاه آخر زندگی اش را می کشد. پسر نوجوان و زیباروی 18 ساله ای که خانه نشین شدن و آرامش خاطر مادر را به آنچه بیرون دیوارها در ...
گفتگوی سیاسی ، هنری با بهروز شعیبی (عکس)
؛ بنابراین این نوع سینما هنوز تقاضا دارد و در عین حال فیلم آقای فرهادی در کن جایزه می گیرد و ابد و یک روز هم در جشنواره فجر مورد توجه قرار می گیرد. به اعتقاد من همه این نوع فیلم ها باید کار خودشان را انجام بدهند. به نظرم سینمای ما در دوره های مختلف درست در جاهایی دچار رکود شد که مدیران دخالت کردند و بین فیلم ها و مردم و بین فیلمسازان و مرندم قرار گرفتند. فیلمسازان در یک صنعتی کار می کنند به ...
پانته آ پناهی ها و نقش های متفاوت و جذابش
بازیگری در سینما نبودم. مازیار میری: خب با سینما کاری ندارم، بازیگری تئاتر. بازیگری در تئاتر، حس و حال عجیبی دارد. مازیار میری: وقتی متوجه این حس و حال شدی، دلت خواست بازیگر شوی؟ من قبل از اینکه منشی صحنه شوم، بازیگر تئاتر بودم که البته به شکل تصادفی وارد این حیطه شدم. یک روز در دانشگاه تهران فردی را صدا می زدم و آقای حسین کیانی صدای من را شنید و آنقدر ...
همسرم نمونه بارز یک فرد انقلابی بود/غیرت پدرم اجازه نمی داد، داعشی ها به حرم بی بی زینب(س) نزدیک شوند
صحبت کنیم، می گفت از خودتان بگویید. این مختص به زمان حضورش در سوریه نبود، حتی زمانی که در کردستان بود از کارش برای ما تعریف نمی کرد. همسر شهید نیز در این باره گفت: بعد از رفتنش به صورت تلفنی چند باری با همدیگر حرف زدیم، در آخرین تماسش گفت که قرار است چند روز تماس نگیرد و از من می خواست تا نگرانش نباشیم، پرسیدم که برای عید نوروز می آیی؟ انگار می دانست قرار است شهید شود که در جواب گفت کار من در ...
دولت سابق مقصر دریافتی های میلیونی مدیران دولت روحانی شد
خلال مذاکرات هسته ای مبنی بر اینکه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور در داخل است نه در وین، نیویورک و ژنو، گویای این واقعیت است. بدیهی است تا زمانی که در این سیاست و رویکرد، چرخش نگاه از بیرون به درون شکل نگیرد، نباید انتظار گشایشی جدی در امور و رفع مشکلات به صورت اساسی را داشت. نگاه به بیرون، شاید بتواند گشایش های مقطعی و زودگذری را به وجود آورد، اما با این رویکرد و سیاست، نمی توان مشکلات ...
رهبری فرمودند چمران را از برادرم بیشتر دوست دارم
چمران در دادن مسئولیت به افراد، توانایی های آنان را در نظر می گرفتند، نه جنسیتشان را. در آن ایام مشهور شده بود اگر کسی با قذافی حرف بزند جان سالم به در نمی برد. دکتر چمران به من که برای شرکت در جشن روز ملی لیبی دعوت شده بودم، مأموریت دادند در دیدار با قذافی تا جایی که امکان دارد مسئله ربوده شدن امام موسی صدر را پیگیری کنم. بعد هم درباره اوضاع سیاسی و فرهنگی لیبی اطلاعاتی در اختیارم گذاشتند. این در ...
من را بکشند هم کنسرت نمی دهم+عکس
محجوبی وجود دارد می پرسم، می گوید: من از بچگی در کنار رهی معیری و مرتضی خان محجوبی بزرگ شدم. این ها همیشه به منزل ما رفت وآمد داشتند و من از همان سال ها، گوشم به سازهای ایرانی اصیل عادت کرد. آقای محجوبی یک روز آمد و به پدرم گفت که این بچه علاقه ی زیادی به ساز دارد و باید اجازه دهی به او درس بدهم. مرتضی خان وقتی من فقط هفت ساله بودم، من را پشت پیانو نشاند و به من درس داد. البته بازی گوشی هم داشتم، اما ...
کالاهایی که تله پول گیری اند
پول و دریافت فاکتور. اما تردید برخی از خریداران موضوع را قدری پیچیده می کند. پایین و بالای یک خرید احسان و همسرش که برای خرید سولاردام به این نقطه از شهر آمده اند، تا حالا دست کم چند بار راسته خیابان را بالا و پایین رفته اند، بی آنکه خریدی کرده باشند. می پرسم پس چرا دست دست می کنی؟ کلافه نگاهم می کند که هر کدامشان یک حرفی می زنند. و همسرش دنباله حرف را می گیرد: آدم گیج می شود. می ...
برنامه ای که مردم را با مرگ روبه رو میکند
گرفتم یک پله عقب تر بیایم و به جای قبر در آمبولانس بهشت زهرا که استودیوی ما قلمداد می شود درباره مرگ حرف بزنیم. ما با این استودیوی سیار زنگ خانه ها را می زنیم و از اقشار مختلف راجع به این موضوع سوال می کنیم و در باره اش حرف می زنیم. این تهیه کننده با اشاره به اینکه به هیچ عنوان با سوژه ها و خانواده هایشان از قبل هماهنگ نمی کنند، گفت: هر واکنشی که افراد جلوی دوربین دارند خاص خودشان است و ...
به تنها سکونتگاه کهکشان ها خوش آمدید!
اولین مواجهه ام در استودیو، شنیدن آرم برنامه با صدای حسن همایی و ایمان ساکی است: زمین نماینده و شعبه دیگری ندارد؛ به تنها سکونتگاه کهکشان ها خوش آمدید. ناخودآگاه با شنیدن این جمله حس خوشایندی به من دست می دهد که هنوز هستند کسانی که به فکر طبیعت و محیط زیست باشند. سیما پاتیمار، تهیه کننده برنامه می گوید: آرم برنامه از موسیقی ای به نام زمین گرفته شده است. اگر تا آخر همراه برنامه باشید متوجه می شوید برنامه با یک جمله محیط زیستی، همراه با موسیقی ای آرام بخش به پایان می رسد. با اشاره دست پاتیمار، لیلا صفری، گوینده این گونه برنامه را آغاز می کند: به تنها سیاره آبی خوش آمدید و... علیرضا آزادگان مهر، صدابردار احساس می کند صدا خیلی بلند است و از مجری می خواهد از اول، برنامه را شروع کند. صفری بعد از تکرار این جملات ادامه می دهد: سلام به شما که برنامه سیاره آبی را برای شنیدن انتخاب کردید. توجه شما برای ما بسیار ارزشمند است و... . همین طور که عوامل برنامه مشغول ضبط هستند، آرزو میرزاخانی، روزنامه نگار حوزه محیط زیست وارد استودیو می شود و برنامه را با گوینده ادامه می دهد. تنها برنامه زیست محیطی رادیو! تهیه کننده جوان برنامه سیاره آبی می گوید: این برنامه چند بار دستخوش تغییرات شده است. قبلا برنامه به صورت مجله بود و چند موضوع مختلف بررسی می شد، اما در حال حاضر با کم شدن زمان برنامه یک موضوع به صورت چالشی بررسی می شود. پاتیمار عنوان می کند: گاهی به صورت پرونده ای به موضوع نگاه می شود و از زوایای گوناگون مورد کنکاش قرار می گیرد. بعضی وقت ها هم بنا بر اتفاقات زیست محیطی یا تقویم محیط زیستی کشور، موضوعات متفاوتی در برنامه ارائه می شود. او به مشارکت فعال مردم در برنامه اشاره می کند و می گوید: از مردم خواستیم مشکلات و معضلات محیط زیستی را مطرح کنند و ما از مسئولان مطالبات مردم را خواستاریم. درحال حاضر در بخش جدیدی که به برنامه اضافه شده، آنها می توانند به عنوان خبرنگار افتخاری با سامانه پیامکی 30000900 در ارتباط باشند و از اتفاقاتی که رخ می دهد گزارش تهیه کنند و برای ما بفرستند. گاهی حتی فعالان زیست محیطی موضوعات مهم برنامه را در فضای مجازی منتشر می کنند. پاتیمار با اشاره به موسیقی های برنامه تصریح می کند: در برنامه بیشتر از موسیقی ها و المان های محیط زیستی استفاده می کنیم. به طور مثال صدای قو پخش می شود که تداعی گر محیط بکر زیستی است. اجرایی شادی و با انرژی! وقتی از لیلا صفری درباره لحن و بیانش در اجرای برنامه سیاره آبی می پرسم، می گوید: به نظرم آدم ها، شادی را از محیط زیست می گیرند؛ در حالی که این محیط زیست است که به انسان روحیه و انرژی می دهد، بنابراین برنامه را شاد و با انرژی اجرا می کنم. صفری معتقد است برنامه سیاره آبی در همه زندگی مستتر است، حتی این برنامه خود زندگی است و نمی توان آن را در ژانر علمی یا فرهنگی و اجتماعی گنجاند. این مجری که رشته تحصیلی اش کارگردانی است از علاقه شخصی خویش به مسائل محیط زیست می گوید و ادامه می دهد: مدت ها قبل برای رادیو برنامه ای با همین موضوع داشتم و با سازمان های مردم نهاد مختلف همکاری داشته ام. صفری درباره ارتباط خوبی که با کارشناسان برنامه برقرار می کند، توضیح می دهد: معتقدم زیبایی در سادگی است و چیزی که قابل فهم برای همه مردم باشد، تاثیرگذار است و در اینجا حتما می توان فرهنگسازی کرد. مگر رسالت ما غیر از این است؟ ما در طول شبانه روز با برنامه سازی های مختلف قصد داریم در نگرش مردم تغییر ایجاد کنیم. اگر قرار است من به حرفی که می زنم اعتقاد داشته باشم و تاثیرش را ببینم باید قبل از همه خودم هم عمل کنم. وی عنوان می کند: البته من میزگردهای مختلفی اجرا کرده ام که در طول سال ها کمک کرده چه رفتاری در گرفتن ارتباط با مسئولان داشته باشم. در واقع به زبان مسئولان آشنا شده ام، حتی اگر از قبل، هماهنگ نشده باشد، ذهنم همیشه آماده است و می دانم چه سوالاتی بپرسم تا زودتر خواسته مردم و مطالبات آنها را از مسئولان پیگیر باشم. کیفیت مناسب صداهای تلفنی همین طور که علیرضا آزادگان مهر، صدای کارشناس برنامه را تنظیم می کند، می گوید: خوشبختانه خانم پاتیمار جزو کسانی است که برنامه را خام ضبط نمی کند و برنامه از اول با موسیقی ضبط شروع می شود و گوینده و کارشناس با شنیدن موسیقی ها، حس بیشتری به موضوعات ارائه شده پیدا می کنند. بنابراین به لحاظ فنی، صدا برداری، میکس درستی دارد و تلاشمان این است که به خاطر کارشناسان تلفنی، صدای تلفن نیز کیفیت مناسبی داشته باشد. پیوندی عمیق میان مردم و محیط زیست شهرام ملازاده، مدیر گروه دانش و اقتصاد رادیو ایران در خصوص دلایل موفقیت برنامه سیاره آبی می گوید: سیاره آبی با رسالت پرداخت به مسائل زیست محیطی پس از تغییر مدیریتی شبکه متولد شد و در عمر کوتاه خود توانست اعتماد مخاطبان را به خود جلب کند. در تعریف اهداف برنامه ما بنا را بر آن گذاشتیم تا پیوندی عمیق تر میان مردم و محیط زیست ایجاد شود. کاری که بخوبی رسانه از عهده آن برمی آید و جزو وظایف ذاتی رسانه ای گرم مثل رادیوست. وی ادامه می دهد: بر همین اساس پیگیری مطالبات زیست محیطی مردم را به عنوان رسالت اصلی سیاره آبی تعریف کردیم. بدیهی است نقش موثر مردم در این برنامه فرصتی است برای دیدن مسائل زیست محیطی از نگاه آنها و ایجاد علاقه توام با احساس مسئولیت نسبت به محیط زیست در آنها. بی شک همراهی مخاطبان فعال برنامه دلیل اصلی توفیق و درخشش برنامه است و رسانه، محملی است شایسته برای طرح و پیگیری مسائل زیست محیطی. لازم به یادآوری است کوشش دلسوزانه عوامل برنامه بخصوص خانم پاتیمار در پیگیری و طرح مطالبات نقش م ...
کدام چمران
می شد. آشنایی با تامسن مصطفی در ایام حضورش در آمریکا با زنی به نام تامسن آشنا می شود که بعدا نامش به پروانه تغییر پیدا می کند. از تامسن اطلاع زیادی در دست نیست. جز اینکه ازدواج آنها به تاریخ 1340 بوده است. مسلمان و صاحب سه فرزند شده است به نام های روشن، رحیم و داریوش (در برخی منابع جمال)؛ یکی از فرزندان چمران در کودکی در استخر خانه پدر همسر مصطفی غرق شد. فرزندان دیگر او اکنون هرکدام در ...
در جامعه ما پر و بال رمان بسته است
به نوشتنش کرد و خودش می گوید هنگام نوشتن این رمان به دنبال نمونه هایی در تاریخ بوده که زمان حال و روی کار آمدن فاشیست ها را بهتر معرفی و بازنمایی کند. برای این مقصود او به سراغ هانری چهارم، پادشاه بزرگ فرانسه، می رود. این رمان هاینریش مان، مدت ها مهجور بود تا این که در سال های بعد از جنگ و در دهه هفتاد چهره های دانشگاهی دوباره آن را کشف کردند و عظمتش را نشان دادند. سوی دیگر هم داستانی مشابه دارد و ...
شهریارعدل؛ دیروز هیچ کس نبود!
زیبا سازی فعلاً در الویتش نیست که آن خانه را به موزه تبدیل کند. در طرح سامان دهی خانه های تاریخی هنوز نوبت به منزل شما نرسیده است! لطفاً نخندید! از خنده شما ما هم خنده مان می گیرد. ما هم همین را می گوییم، نه این که دیگر خانه های تاریخی حال و روز خوشتری دارند! شما که همه عمرت به صبر گذشت احتمالاً روحت در این یک سال هم سعه صدر بیشتری یافته است. حالا که نمی توانیم به مزارت سری بزنیم، پیچ ...
متن کامل مصاحبه جنجالی مسعود فراستی با نشریه رمز عبور
Americanization می رود. در مراسم افتتاحیه جشنواره معتبر کن، نمی دانید اینجا امریکاست یا فرانسه؟ از نوع سفینه ای که از آن پیاده می شود. جک نیکلسونی که از داخل آب می آید و غیره؛ کاملاً امریکایی است. یعنی با نوع تهاجمی که امریکا به اینها می کند، اینها دست هایشان را بالا می برند.این جشنواره ها استحاله پیدا می کنند. داورهایشان را هم نگاه کنید. میلر است. میلر کیست؟ Mad Max، فیلم دیوانه سوپر امریکایی که هیچ جایی غیر ...
شهاب مرادی: جوانان ما عشق ورزی بلد نیستند
شعائری که دگراندیش ها و نواندیشان دینی بر نمی تابند. شهاب مرادی که علاقه اش را به تکنولوژی و مظاهر یک زندگی مرفه و شیک پنهان نمی کند و در عین حال همان نگاه بدبینانه و سختی را به آمریکا و غرب دارد که میان جدی ترین اصولگرایان می توان سراغ کرد. اما هرچه هست، او امروز چهره ای مطلوب و کاملا قابل اعتماد برای همه ارکان و نهادهای کشور است و چنان اعتماد به نفسی دارد که می گوید اگر نامزد حضور در ...
گزارشی از دست هایی که به جرم سرقت قطع می شوند
نمی دونستم دزدی می کنه... باقی همه سکوت است. پله ها را بالا می روم. طبقه ی دوم. شعبه ی دو است. پرونده، آنجا روی پرینتر، برایم آماده است: دو برادر به نام های س م ی، بیست ونه ساله، مجرد و س الف ی، سی وپنج ساله متأهل. در میدان راه آهن مغازه ی آب میوه فروشی داشتند. بدون مشکل مالی فقط برای ساختن خانه ی نیمه کاره شان دست به سرقت می زنند. با برنامه ی قبلی می روند سراغ خانم ط ط. دوازدهم اردیبهشت ...
آن سوی دیوار جذامی ها
و اصلا انگار تهویه ای جز پنجره های باز، هوا را جا به جا نمی کند، در همین میان یکی از جذامی ها که وسط راهرو قرار دارد و بر روی ویلچر است توجه ما را جلب می کند، انگار می داند که چهره اش برای ما خیلی غریبه است، سرش را پایین می اندازد و به داخل اتاقش می رود، کمی جلوتر می رویم، نوشته است "اتاق پزشک"، راستش را بخواهید ما هم نمی دانیم این اتاق انباری بوده که تنها اسمش به اتاق پزشک تبدیل شده یا اتاق پزشکی ...
کارگران، بیکارند؛ احتیاط کنید
پنجره ایستاده اند و حرف می زنند. قبل از این که سرم را برگردانم و پشت سرم را نگاه کنم. به این فکر می کنم که چند کارگر آنجا داخل حیاط به انتظار کار نشسته اند؟ به کلمه کارگران که می رسم باز هم چهره مبهم کارگران ایستاده در حیاط از جلوی چشمانم می گذرد. از آنها همین قدر می دانم که اکثرشان از شهرستان آمده اند و دنبال کار هستند. عصرها هیچ کس در این شهر شلوغ انتظارشان را نمی کشد و هیچ قابلمه ای ...
پس از سه ساعت مردن دوباره زنده شدم
فاتحه خوانده ام لذا از او پرسیدم اینها کی هستند؟ و او با همان تبسم زیبا به آسمان اشاره کرد و گفت: فرشته ها! و بعد نگاهش را به بالای آسمان دوخت و چیزی شبیه گردبادی نورانی را که به سویم در حرکت بود نشان داد و گفت: اتفاقاً چند تا از اینها دارند به سوی تو می آیند. با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم که باید به همراه او بروم اما این بار چهره او در هم کشید و گفت: نه... تو هنوز خیلی جوانی... تازه پدر و مادرت ...
اشعار آیینی ویژه ولادت کریم اهل بیت " امام حسن مجتبی علیه السلام"
رنگ از چهرۀ اجل می ریخت شتر سرخ را به خون غلطاند لرزه بر لشگر جمل می ریخت آن امامی که روز عاشورا از لب قاسمش عسل می ریخت *** روی لب هایتان دعا دیدیم در نگاه تو ما خدا دیدیم ای کریمی که پشت خانۀ تو مُلک لاهوت را گدا دیدیم به خدا لحظه لحظه لطف تو را تک تک ما تمام ما ...
بازگشایی خانه موزه دکتر شریعتی
. انگار این اندیشمند بزرگ علاقه ای به بازی شطرنج داشته است. روی میز چند آلبوم از روزنامه هایی است که از دکتر شریعتی روایت دارند؛ از حضورش، تنهایی اش، انقلابی بودنش، درگذشتش، مقاله های انتشار دهنده افکارش و ... . جالب تر از همه اشیاء این خانه، نظر دکتر شریعتی در مورد خانه است که می گفت: خانه بورژوایی و بزرگ است. البته این هنوز بخش اعظمی از موزه ای در حال بازسازی است. خانه موزه دکتر شریعتی خیابان جمال زاده شمالی، نرسیده به خیابان دکتر فاطمی غربی، کوچه نادر شماره 9 است و علاقه مندان می توانند از 9 صبح تا 7 بعدازظهر روزهای شنبه تا پنجشنبه از این موزه بازدید کنند. ...
الگوهای ایرانی در طراحی خودرو +تصاویر
هستید همه چیز سلسله وار به پیش می رود. دروازه سرای مظفریه چشمم به نوشته ها و تابلوهای خدمات طراحی فرش افتاد. انگار راهنمای داخل غار هستند! آن ها را در پیش گرفتم. پله های کهنه را طی کرده و به مغازه طراحی با نام وفائی رسیدم. پیرمردی داخل آن در حال مطالعه کتاب آنا کارنینا بود. در را باز کرده و عرض سلام کردم. پیرمرد کتاب را تا کرده و نگاهی به من کرد و گفت بفرمایید. همان طور سرپا شروع به شرح ماوقع مهمانی ...
ارج تعطیل نیست، خسته است
مطرح می کنند اما من از آن ها می پرسم که آیا در دهه هفتاد که تریلی ها در جاده مخصوص کرج کنار کارخانه ارج برای بار زدن محصولات صف می بستند، مدیریت ارج دولتی نبود؟ ارج پیش از شروع دولت نهم 1030 پرسنل داشت اما در 10 سال گذشته و به دلیل اثرگذاری مجموعه از عوامل کارش به اینجا رسید. سوال دیگر اینکه بسیاری از صنایع بزرگ ما در حال حاضر در اختیار دولت است اما حال و روز ارج را ندارد. بسیاری از این صنایع در ...
50 خانوار اردوگاه اباذر در آرزوی شناسنامه اند
سلامت نیوز : چادرها را برچیدند و در دشت فراخ در دامن اشترانکوه، گوشه شرقی لرستان بلوک سیمانی روی هم گذاشتند و اردوگاهی ساختند که بقایایش باقی است. در خانه های زخمی اش حالا 50خانوار عراقی ایرانی الاصل نفس می کشند. شبانه روز با آرزوی رسیدن نتیجه آزمایش دی ان ای و گرفتن شناسنامه سرمی کنند. سندی که ثابت کند آنها از تبار کدام قبیله اند و اجازه ای برای این که وجبی از فلات ایران سهم داشته باشند. ...
زنان ایلامی خسته از جدال با غبار!
دانم این همه خاک با وجود بسته بودن در و پنجره از کجا وارد خانه می شود. مریم حسین زاده در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: دیگر آرتروز گرفته ام از بس وسایل خانه را گردگیری می کنم، کار خیلی سخت و طاقت فرسایی است با زبان روزه و داشتن بچه های کوچک که نمی توان نسبت به این همه آلودگی وسایل خانه بی اهمیت بود. وی افزود: هر روز که از خواب بیدار می شوم و به آشپزخانه می روم انگار هیچ کدام از ...
ماجرای مادر کارتن خواب
هایم گذاشته بودند. یکی از آنها کنارم نشست و پرسید: هنوز سر حرف هایت هستی؟ گفتم: بله! مقداری پول مقابلم گرفت و گفت: هر قدر می خواهی بردار و برای آخرین دفعه مواد بخر! نگاهش کردم. می دانستم خدا امتحانم می کند. اگر این بار نه می گفتم مواد برای همیشه از زندگی ام بیرون می رفت. فریاد زدم نه! از آن روز چند ماه می گذرد. به تهران که رسیدیم به همان کمپی رفتیم که یک بار با لباس خواب از آن گریخته بودم. اما این ...
سردار "ابوالفتحی"شهید "مظلوم" نیروی انتظامی
...، عملیات ها برای او تمام نمی شوند. در چند استان مختلف فرمانده می شود تا امنیت را به خانه های مردم را بیاورد. با این حال همسرش بازهم تاکید می کند که مسئولیت هایش، کارهای سنگین ش، فعالیت شبانه روزی اش و لحظه به لحظه استرس و تنش هم لحظه ای از محبت او کم نکرد. اصلا هرچه بیشتر تحت فشار بود، بیشتر مهربان می شد. بعد هم دوباره برمی گردد اول حرف هایش. انگار می خواهد حتما قانع شویم که اینطور بوده. او حتی ...
در سوریه جنگ بین شیعه و سنی نیست/پسرم گفت: عمر دست شما را بوسید
. چند روز بعد برای کاری به چابهار رفته بودم که یکی از دوستانش گفت: عمر چطوره؟ گفتم: خوبه؟ داهاته. گفت: نه اعزام شده تهران برای رفتن به سوریه. تعجب کردم اما بعد خدا را شکر کردم. *پسرم گفت: عمر دست شما را بوسید احسان برادر کوچکتر عمر در تهران سرباز بود. عمر یک هفته برای کارهای اعزامش در تهران حضور داشت و به برادرش هم گفته بود دارد می رود. زمانی که رسید سوریه تماس گرفت و به خانمش ...
تشکیلات فعلی فاطمیون ابتدا یک هیئت خانگی بود/ چیزی برای پنهان کردن نداریم
زنید یا نه، چون یک بار این حرف را می زد، خدا رحمت کند حاج ابوحامد می گفت برای ما مسئولیت شرعی دارد که طرف را به زور فرستاده باشند و ما از او در جنگ استفاده کنیم. او را به زور فرستاده اند؟ ما چند روز اینجا نگهش می داریم. بعد یک زیارت خوب می بریم، زیارتش را که انجام داد، حالا به ایران برگردد و سر خانه و زندگیش برود. برای ما قابل قبول نیست که کسی را به زور بیاورند و ما از او استفاده کنیم. البته به زور ...