سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای زندگی دختری که اعتیاد مادرش اورا به هرزگی کشاند
همین روزها بود که دیگر سراغی از برادر تنهایم نمی گرفتم بیماری او بدتر شده بود و مادرم نیز مدام با دوستان معتادش سرگرم بود. مدتی بعد و در سپیده دم یک روز حزن انگیز با تماس تلفنی مادرم در جریان مرگ برادرم قرار گرفتم. مرگ او برایم خیلی درد آور بود، اما من هم با شرکت در پارتی ها و میهمانی های شبانه به سوی مصرف مشروبات الکلی کشیده شده بودم و سیگار پشت سیگار روشن می کردم و خیلی زود خانواده ام را فراموش ...
از مسئولان کشور غیراز رهبرانقلاب کسی به کتاب اشاره نمی کند
تشویق و پیشنهاد ایشان کتاب را نوشتم. اصلانی گفت: فیض کاشانی یکی از علمای اخباری است و علاقه من به ایشان از آنجا ناشی می شود که وقتی زندگی نامه این بزرگوار را می نوشتم، متوجه شدم خانواده و فرزندان ایشان از عالمان بزرگ بودند. این عضو انجمن قلم در ادامه فصل کوتاهی از کتابش را برای مخاطبانش خواند تا در ادامه نشست، کلیپ کوتاهی در مورد مرحوم حمید سبزواری پخش شود. زنی با ...
مرد بی رحم پوست صورت زنش را کَند
، دختر کوچولویم بود و پدرومادرم نیز به من و فرزندم محبت می کردند. پنج سال گذشت. بچه ام بزرگ تر شد و برای امرار معاش در یک شرکت، کاری پیدا کردم.در آنجا با فردی آشنا شدم که چهره ای به ظاهر آرام و متین داشت، به من توجه می کرد و با محبت هایش می خواست وانمود کند دوستم دارد. یک روز از من خواستگاری کرد و اصرار داشت تازمانی که خانواده اش را در جریان نگذاشته، همه چیز بین خودمان باشد.اشتباه من این بود که در فضای ...
آقا کریم و برآورده کردن یک آرزو با دوچرخه
حالی که آقا کریم به منزل کودک یتیم نزدیک می شد، در مورد خاطراتش صحبت می کرد. خاطرات تلخی که به درگذشت پدرش مربوط می شد: سال هشتاد و یک پدرم رو از دست دادم. هرچند که من دیگه بچه نبودم و بزرگ شده بودم ولی از دست دادن پدر توی هر سن و سالی تلخ و زجرآوره. اون سال من عضو تیم ملی بودم و در حالی که قرار بود با اتریش بازی کنیم، من از انگلیس به تهران برگشتم و به همین دلیل نتونستم تیم ملی رو مقابل اتریش ...
گفت و گوی مفصل و خواندنی با مرتضی پورعلی گنجی / لذت بازی کنار ژاوی
دست خیلی ها را بگیرم. من از روستای مان گنج افروز سر راه می ایستادم تا آشنایی پیدا شود و من را به شهر برساند و این وضعیت در مسیر برگشت نیز ادامه داشت. پورعلی گنجی در خط حمله نوجوان که بودم به مدرسه فوتبال رفتم و به سرمربی گفتم اگر خوب بودم پول ایاب و ذهاب من را بدهید و اگر خوب نبودم من را با چوب بیرون بیندازید. درآن تیم پشت مهاجم و مهاجم بازی می کردم. سپس هافبک دفاعی شدم و بعدها هم کی ...
سفره بزرگ کرامت اهل بیت و قرآن در یک حسینیه کوچک
سفارش قرآن خواندن می گیریم و پولی که بابت آن دریافت می کنیم، برای کمک به خانواده های تحت تکفل کنار گذاشته می شود. معلم قرآن و بانوی خیّر در توضیح سایر برنامه های این موسسه گفت: ما 15 روز در ماه محرم و صفر و ده روز در فاطمیه مراسم داریم که اغلب برنامه ها مختص بانوان است. استقبال از این مراسم ها به لطف خدا زیاد است، اداره این موسسه برای من که یک زن تنها بودم کار سختی بود اما به تدریج که امور موسسه گسترش یافت بانوان زیادی به یاری من آمدند و با لطف خدا و کمک معنوی همسر شهیدم سفره کَرَم اهل بیت در این حسینیه گسترده شد. ...
ناگفته های شنیدنی مسعود فراستی: سه سال و نیم زیر حکم اعدام بودم
مسعود فراستی در گفت و گویی با نشریه رمز عبور، پرسش های مهمی را پاسخ داده است؛ بخش هایی از این مصاحبه که توسط سایت تابناک گلچین شده است در ادامه آمده: - همه دنیا هم علیه من جمع شوند باز حرف خودم را می زنم، چون حرف ام درست است و حرف را هم نمی زنم که طرفی از آن ببندم، نانی و آبی برسد. احتیاج به این نان و آب ندارم. نان و آب را جور دیگری در می آورم. با همین کافه کوچولو یک فنجان چای و یک ...
بغضی که 26 ساله شد
زلزله در قزوین هم احساس شد و عمه ما را به بیرون از خانه برد. نمی دانستم در رودبار چه اتفاقی افتاده و البته همه ندانستن ها برای نرگس بود. هیچ کس به من نگفت چه اتفاقی افتاده و تنها پچ پچ های عمه و بچه هایش را می دیدم. آن زمان رسانه قوی نبود و من هم در عالم بچگی به فکر بازی بودم و تلویزیون نگاه نمی کردم. بعد از گذشت چند روز، به همراه خانواده عمه به باغ رفتیم و تمام روز را با هم سن و سالانم ...
محمد علی، اسطوره بوکس و انقلابی مسلمان/ جنبش ملت اسلام تلاش برای احقاق حقوق محرومین و سیاهان
که سه روز قبل گرفته بودم را به گردنم آویخته بودم وارد یک رستوران شدم. ببین، آن وقت ها هنوز نژادهای مختلف هم ارز هم کنار یکدیگر قرار نگرفته بودند [منظور این است که تفکیک نژادی هنوز غیرقانونی نشده بود] و لذا سیاهپوستان نمی توانستند در رستوران های وسط شهر غذا صرف کنند. و من رفتم شهر و وارد رستورانی شدم و روی صندلی ای نشستم و گفتم: ببین، یک فنجان قهوه، یک هات داگ. او خانم گارسن- گفت: ما به کاکاسیاه ...
فضیلت تلاوت قرآن در ماه رمضان - قرآن راه حق و باطل را روشن می کند
.jwplayer{ display: inline-block; } رمضان، ماهی است که در آن قرآن نازل شد. بنابراین، رابطه ویژه ای میان قرآن و ماه رمضان وجود دارد؛ همان گونه که در فصل بهار، عالم طبیعت، حیاتی دوباره پیدا می کند، رمضان نیز بهار قرآن است. به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی در خصوص اهمیت قرائت قرآن و فوائد آن در ماه مبارک رمضان است که از نظر می گذرد. 1. رمضان، ماه بهار و انس با قرآن رمضان ...
پس از سه ساعت مردن دوباره زنده شدم
به گزارش پارس نیوز، دختر شاد و سرحالی بودم و دقیقاً به خاطر دارم که شانزده سال و دو روز سن داشتم که این خاطره در زندگیم ثبت شد، زیرا دو روز قبل توسط مادرم که عاشق جشن تولد گرفتن برای بچه ها بود یک میهمانی درست و حسابی به مناسبت تولد من برپا شده بود که باعث شد دو تا از دایی هایم نیز از تهران به شهر ما (که نزدیک تهران بود) بیایند و اتفاقاً علت مردن و زنده شدن من نیز همان آمدن خانواده دایی ام بود ...
گفت وگویی دلنشین با جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی
و کسانی که یک ماه پیش با هم در حرم آمده بودند و ظرف یک ماه یا 40 روز خیلی ها شهید و مجروح شده بودند، اشک می ریختند. من جزو مجروحین بودم. بچه ها بعدا تعریف می کردند که حال و هوا طوری بود که دیگر نیازی به روضه خوانی نداشتند و بچه ها به هم که نگاه می کردند، گریه می کردند. 5 جراحی در حلب و 2 جراحی در تهران، دوره نقاحتم چند سال طول می کشد/یک وقت هایی یک ساعت هم نمی شود جای کسی زندگی کرد ...
چمران از نگاهی دیگر
راه از الخرایب تا صیدان گریه می کردم. به مصطفی گفتم: فکر می کردم شما خیلی با لطافتید، تصورش را نمی کردم اینطور با من برخورد کنید. او چیزی نگفت تا رسیدیم صیدان، جایی که من باید منتقل می شدم به ماشین یوسف حسینی که به بیروت برگردم. آنجا مصطفی از من معذرت خواست، مثل همان مصطفی که می شناختم، گفت: من قصدی نداشتم، ولی نمی خواهم شما بی اجازه خانواده تان بیایید و جنوب بمانید و شما باید برگردی و با آنها ...
معلم هنر ارومیه ای و عشق معلمی ،خدمت در مناطق محروم
... وی در خصوص عواملی که باعث شد تا به این رشته گرایش پیدا کند گفت: من از همان کودکی به هنر و نقاشی علاقه ی خیلی زیادی داشتم و هر جا تابلوی نقاشی در نمایشگاه یا بر روی دیواری یا در قابی در خانه ای یا اداره ای می دیدم برای مدتها به آن خیره می شدم و به آن عشق می ورزیدم. این علاقه ام باعث می شد تا روز به روز به این هنر نزدیک تر شوم، هم استعدادم هم تشوق های مادرم، خانواده و مدرسه ام عوامل اصلی ...
آیا زنگ نیکوکاری نواخته می شود؟
همه اخبار را انتشار نمی دهند و ممکن است از هر 100 مورد، 4 تای آن انعکاس پیدا کند. از سوی دیگر در مقابل بی توجهی، نباید رفتار قهری و پلیسی هم داشت. به هیچ وجه نمی توانیم با تنبیه و خشونت، انسانیت را در وجود بچه تثبیت کنیم. همان سناریوهایی که گفتم، متأسفانه شکل اول و دوم اش بیشتر در جامعه رواج دارد. انجمن موعود ایرانیان از سال 1373 تاکنون در زمینه فراهم کردن شرایط تحصیل کودکان، کار و ...
توصیه امام به احسان شریعتی /نگاه انتقادی شریعتی به نسل اول سازمان مجاهدین خلق
نسل اول مجاهدین به عنوان چهره های عملی مثبت یاد می کرد، ولی به نسل دوم پراگماتیست که سازمان را مآلاً به انحراف ایدئولوژیک- استراتژیک کشاندند، طبعا انتقاداتی کیفی را وارد می دانست و متقابلاً بخش هائی از انتقادات آنها هم در بیانیه اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک سال 1354، علیه دکتر و مهندس بازرگان، منعکس شده است. *بعد از تغییر ایدئولوژیک، بخش مسلمان سازمان با دکتر شریعتی ارتباط داشتند؟ ...
بیوگرافی افسانه پاکرو + عکس
.... بچه مثبت زمانی که می خواستم وارد این حرفه شوم پدرم تا اندازه ای مخالف بود. مانند همه پدرها دل نگران بود. متاسفانه همیشه به دنبال نام بازیگری حاشیه هایی هم بوده است. فکر می کنم پدرم هم از این قضیه نگران بودند، به خصوص اینکه من دختر بودم و حساسیت بیشتر بود. نمی توان درباره این مسئله کلی صحبت کرد. فقط می توانم درباره خودم بگویم که چون در هر صنفی همه نوع آدمی دیده می شود. پس نمی توان گفت ...
متن کامل مصاحبه جنجالی مسعود فراستی با نشریه رمز عبور
.... مذهبی که نبودم، همچنان هم چپ می زدم. آرام آرام به چیزهایی رسیدم. پیش حاکم شرع که رفتم، پرسید: تو جمهوری اسلامی را قبول داری؟ جواب دادم: نه. سئوال کرد: اسلام را قبول داری؟ پاسخ دادم: نه. گفت: برو. سه سال و نیم زیر حکم اعدام بودم. بازجو مرا می شناخت. یعنی در این مدت آن قدر با من سر و کله زده بود، مرا می شناخت. یک شب به سلولم آمد. پشتم را به دیوار کردم و نشست. گفت: الاغ! خواسته ام دو باره از ...
شهاب مرادی: جوانان ما عشق ورزی بلد نیستند
چهارتا محافظ این طرف و آن طرف برود چطور می تواند با مردم ارتباط داشته باشد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند تحلیل است. بعضی هایش تحلیل های امنیتی دارد. ببینید وقتی دانشمند هسته ای را ترور می کنند، آن وقت در هر سطحی، آدمی که در سیستم کلی ترقی هسته ای برای ما نقشی ایفا می کند باید از او محافظت شود. موضوعی که در بادیگارد نقد می شود. به همان میزان که فرد، محدود شود و نتواند عادی زندگی کند، در نشاط و ...
محمد کاظمی: حضور بهروز صفاریان در آلبوم بهنام صفوی به ضرر من تمام شد
به زمان انتشارشان به گفته خودش هیچ چیزی آماده نکرده بود! به ایشان پیشنهاد کمک دادم. زمانی که ایشان نوشته های من را دید به گفته خودش شگفت زده شد و من از آن شماره، پای ثابت مجله اتفاق نو شدم. ترانه را هم تقریبا در همان زمان به صورت حرفه ای شروع کرده بودم. با چند خواننده گمنام همکاری کردم و به فاصله کمی پس از آن هم با چند خواننده مطرح وارد همکاری شدم. هیچ کدام از همکاری های من در عرصه ترانه، ارتباط ...
نگران بازگشت احمدی نژاد نیستم
خواهند گفت. مهم مردم هستند که متوجه شدند و این بزرگ ترین سرمایه من در زندگی است. با توجه به مجموعه شرایط این سال ها که اقبال مردم و جریان های سیاسی به شما زیاد شد، بعضی ها این را معلول تغییر افکار شما می دانند. شما چه می گویید؟ افکار من در خصوص مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پیش از انقلاب شکل گرفت. از روزی که وارد مبارزه شدم، تفکراتم با اسلام و عقلانیت بود و اعتدال را راه صحیح می ...
درخشان: دلال ها می گویند چون پول نمی دهی پس اجازه بازی نمی دهیم
شدم و دو سال در خدمت این تیم بودم. سال گذشته در چه تیمی بازی کردید؟ سال قبل را در تیم شهرداری تبریز بازی می کردم و در حال حاضر به دنبال اعتماد مدیران و مربیان هستم که جواب اعتماد آن ها را به خوبی بدهم. من در شهر خودم سه تیم لیگ برتری دارم و چرا باید به شهر دیگری بروم؟ من از طریق یکی از دوستانم شنیدم که فردی به عنوان دلال اظهار داشته که به دلیل نداشتن قرارداد درخشان با من در ...
مصاحبه منتشر نشده با زنده یاد استاد حمید سبزواری
کردم و با نمره بالا، در سمت معاون شعبه استخدام شدم؛ سه سال آنجا مشغول بودم. پس از آگاهی از اختلاس پنهانی رئیس شعبه و عده ای از کارمندان، به بازرسی گزارش دادم. چیزی نگذشت که با بازرسی های به عمل آمده، معلوم شد که مسئله واقعیت دارد. به همین خاطر، رئیس شعبه عوض شد، ولی این بار، رئیس جدید آن قدر با من مخالفت و دشمنی بی دلیل داشت که دیگر قادر به ماندن در آن شعبه نبودم؛ لذا تصمیم گرفتم از آنجایی که قطعه ...
خاطره علیخانی از کتک خوردن در مدرسه+تصاویر
که خودشان خسته میشدند و میرفتند. من بچه شیطونی بودم اما درسم خوب بود، همیشه یا شاگرد اول بودم یا شاگرد دوم. من را یکدفعه مبصر کردند. خودم هفت خط بودم و میدانستم بچه ها چه کار می کنند اما با این مسؤلیت احیا شدم و از آن لحظه به بعد احساس کردم امانتی دارم و باید دیگر پسر خوبی شوم. برای همین این کار را توصیه میکنم! در ادامه آرش گفت: خیلی به ماشین و نقاشی علاقه داشتم و این علاقه باعث شد، من ...
50 خانوار اردوگاه اباذر در آرزوی شناسنامه اند
... به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: اردوگاه اباذر دو ورودی دارد. طرف راست اردوگاه جنگ زده های ایرانی، سمت چپ، جنگ زده های عراقی. 30 سال پیش که جنگ ایران و عراق به اوج رسید، عراقی های رانده شده از مرزها گذشتند و به ایران پناه آوردند. پذیرا شدیم. ام غایب خوب به یاد دارد: برای مان لباس آوردن. غذا، ظرف، اسباب بازی، همه چی. آن قدر که می گفتیم بسه. خدا رو شکر. به جز ام غایب ...
ماجرای تکان دهنده جوانی پس از بازگشت از مرگ
ازدواج می کند؟ این را گفتم، غافل از اینکه همان روز سرنوشت من تغییر می کند، آری سر و وضع ظاهری میترا به گونه ای بود که توجه همه پسرهای جوان را به خودش جلب کرده بود. البته چهره زیبایی داشت، اما طوری لباس پوشیده و آرایش کرده بود که در نظر افرادی مثل من که در یک خانواده متعصب بزرگ شده بودم، قبل از اینکه زیبایی اش به چشم بیاید، حرکات و ظاهرش جلب توجه می کرد. تا حوالی ظهر در آن جنگل می ...
پاسخ احسان شریعتی به انتقادات از پدرش
مسلحانه و ترور... . باید دقیق صحبت کرد! درباره رادیکالیسم سیاسی قبل از انقلاب صحبت می کنید یا پس از آن؟ در رادیکالیسم سیاسی مذهبی قبل از انقلاب، دو گرایش وجود داشت: یک گرایش بنیادگرای مذهبی و دیگری گرایش خانواده فکری ملی-مذهبی. بنیادگرایی مذهبی رادیکال در ایران منابع خود را دارد. سازمان مجاهدین خلق اما در سال 44 تأسیس شد و در پایان دهه 40 به استفاده از سلاح رو آورد (پیش از آغاز کار شریعتی ...
شهید احمد فروغی ابری
روستای ابر، روستایی است اطراف شهر خوراسگان. جایی که من اونجا متولد شدم. سال 1335. پدرم کشاورزی می کرد. به لطف خدا در خانواده ای متدین به دنیا اومدم. چهار ساله بودم که برای یادگیری قرآن رفتم به مکتب. به سن مدرسه رفتن که رسیدم هم درس می خوندم و هم کنارش یادگیری قرآن را داشتم. یه کم که بزرگ تر شدم خیلی دوست داشتم که تو مخارج خونه به بابا کمک کنم. این شد که هم درس می خوندم هم کار می کردم. همه می ...
گفتگو با آزاده سرافراز اسکندری ریاست بیمارستان شهید باهنر
؟ من چون بچه خوزستان هستم از همان ابتدای شروع انقلاب وارد بسیج شدم و از 18 سالگی درجبهه حضور داشتم. ما چهار برادر بودیم که دوتن از برادرهایم همزمان در جبهه حضور داشتند. و ما دو برادر دیگر مرتب در مقاطع مختلف به جبهه رفت و آمد داشتیم. من در آن زمان بسیار شور و شوق داشتم و گاهی هم مخفیانه به جبهه می رفتیم. بار آخر هم مخفیانه رفته بودم که به اسارت دشمن درآمدم. در خصوص مخفیانه ...
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان و شرح آن توسط مرحوم آیه الله مجتهدی تهرانی+ صوت
بزند با وسایلی زنگ آن از بین می رود یا اگر لباس چرب می شود با پاک کننده پاک می شود. بعد پرسید آیا دوایی دارید که زنگار قلب را از بین ببرد؟ گفتم: سحر ها قرآن بخوان زنگ دل را از بین می برد یک صفحه دو صفحه، روایت داریم: قلب انسان زنگ می زند همان طوری که آهن زنگ می زند، پس جلاء بدهید قلبتان را بطول استغفار و قرائت قرآن و هفتاد استغفار بعد از نماز و دیگر این که دست بر سر یتیم بکشید و دستگیری و کمک کند ...