سایر خبرها
شهید مدافع حرم که تشنه لب به یاران سیدالشهداء (ع) پیوست +تصاویر
همه تلاش خود را انجام می داد که آنها را برای شهادتش آنها را آماده کند. دو روز مانده بود به ماه رمضان سال گذشته روز اعزامش بود، همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما، گفتم : حسن جان فقط خرما نخریدی که آن را هم خودم می خرم، با هم خداحافظی کردیم و رفت، چند دقیقه بعد دیدم برگشت، دو تا جعبه خرما خریده بود آورد خانه و گفت: فاطمه خانم بیا این هم آخرین خرید من برای شما و بچه هایم. رفتم سریع ...
پس از آزادسازی خرمشهر آرزویم آزادی کربلا، مکه و قدس بود/ ماجرای درگیری با محسن وزوایی!
وزوایی رنجیده و می خواهد به غرب برود. برادر همدانی آنجا بود. به او گفتم: به خدا دست خودم نیست. دلم می سوزد برای این بچه ها؛ که امانتند دست من. محسن نباید برای آموزش این ها کوتاهی می کرد. نفر نخست از سمت راست: شهید محسن وزوایی صبح بعد از مراسم صبحگاه به سوله ی نمازخانه تیپ رفتم. بچه های گردان حبیب آنجا تجمع کرده بودند. برادر وزوایی، برادر همت، برادر شهبازی و برادر همدانی نیز ...
روایت احمد متوسلیان از سرنوشتش/ چه کسی حاج احمد را به سوریه اعزام کرد
شد می گفت: من شهید نمی شوم و نمی خواهم که شهید بشوم. می گفت با خدای خودم عهد کرده ام که کومله و دمکرات مرا نکشند. با خدای خودم عهد کرده ام که در جنگ و به دست عراقی ها شهید نشوم. با خدای خودم عهد کرده ام که در تهران به دست منافقین ترور نشوم. من از خدا یک خواسته دارم و این است که در جنگ با اسرائیل و به دست شقی ترین آدم های روی زمین کشته شوم. می خواهم در جنگ با اسرائیل کشته شوم. این جمله را چند بار ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
با آن مواجه شدم؛ به خصوص درباره من فکر می کنند که آدم مغروری هستم. این را بارها به من گفته اند. در ملاقات های حضوری یا پیامک هایی که روی موبایلم می آید. به من می گویند تو چقدر خودشیفته ای. بابا شما از کجا می دانید؟ سانحه ای که در غرب تهران برایم رخ داد... کتفم را خودم جا انداختم. در جریان سانحه ای که یک روز پاییزی در غرب تهران همراه با سیاوش خیرابی برایم رخ داد کتف من آسیب ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
معروف حالت قمر خانومی داشت. عمو و خانواده اش آن طرف حیاط می نشستند و ما آن طرف دیگر. خانه، حیاط و زیر زمین های بزرگ داشت. من خلوت های خودم را در همین زیر زمین می گذراندم ، با حرف زدن، آواز خواندن، نقش بازی کردن. این احساس ها را خواهرانم خیلی خوب می شناسند. کاری از ابراهیم حاتمی کیا یادم نمی رود در خانه کارم کشوبافی بود. پسر عموی من در زیر زمین دستگاه های تریکو بافی گذاشت و من ...
بسیجی مَشتی شهرک ولیعصر مزد اخلاصش را گرفت
کند و چند صد کیلومتر دورتر از خانه و کاشانه به شهادت برسد. همین سؤال را از همسر شهید می پرسم و پاسخ می دهد: شاید برخی فکر کنند که این جوان ها تعلق خاطری به خانواده نداشتند. ولی آقا مرتضی خیلی بابایی بود. خصوصاً روی دخترکوچکترمان ملیکا خیلی حساس بود. روزهای آخر که به آموزشی قبل از اعزام می رفت، قرار بود با هم به بازار برویم و برای بچه ها لباس های زمستانی بخریم. منتها قسمت نشد و روز پنج شنبه ای که ...
در اختتامیه "ماه عسل" چه گذشت؟
سال دارم و نابینا هستم آرزوی من این است که یک خانه حیاط دار داشته باشیم. خودم و همه بیماران سلامت بشویم و از بیمارستان بیرون بیاییم و بتوانیم مدرسه برویم و بازی کنیم. آرش 15 سکه جایزه خود را به اسماء و خانواده اش تقدیم کرد. پدر شهیدم قهرمان من است برنده بعدی دختر شهید متولد اهواز و ساکن شهر قم است. وی با تماشای داستان فرمانده جواد در "ماه عسل" تصمیم می گیرد تا پدرش را به عنوان ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
های فیلم را ورق می زدم، یک عکس دیدم که برایم آشنا بود و وقتی دقت کردم یادم آمد این همان کارگردانی است که با او عکس دارم، یعنی آندره تارکوفسکی و کلی ذوق کردم. به یاد دارم یک بار بابک احمدی به خانه مان آمده بود؛ به او گفتم من با تارکوفسکی عکس دارم. او اول به شوخی گرفت و باورش نشد. عکس را نشانش دادم و خیلی تعجب کرد. شما با ژان لوک گدار هم دیدار حضوری داشتید؟ من در پاریس درس می ...
من و تو با هم هوو شدیم خاله جان/ دختر از کودکی با ما بود / ازدواج شوهرم با دختر پرورشگاهی
و گفتم: ” ناراحت بشم؟ الان تو دلم عروسیه! آقا بهادر مرد و رفت دنیای حقّ امّا اونقدر باید اونجا آویزون بمونه تا من هم برم و عذاب کشیدنش رو با چشمای خودم ببینم! من همون روز هر دوشون رو واگذار کردم به خدا و یقین دارم سیمین هم چوب کاراشو خواهد خورد!” از شنیدن خبر فوت بهادربسیار ناراحت شدم امّا از حرصم به روشنک گفتم که خوشحالم! دست و پایم به وضوح می لرزید و از همه بدتر دلم بود که خاطرات ...
آخرین خواسته امام خمینی از احمد متوسلیان چه بود
روز من این کار را کردم و زدم توی سر محسن مهاجر و گفتم: خالی بند؛ چیزی بهتر از این گیر نیاوردی؟! سه روز پیش امام فرمود که بروید کار جنگ را تمام کنید! حاج احمد هم گفت: زنگی زنگی یا رومی رومی. حالا تو الان به من می گویی، می خواهیم برای جنگ به لبنان برویم. مهاجر گفت: این به خدا دستخط حاج احمد و امضای حاجی است. راست هم می گفت؛ امضا و دستخط حاجی بود. با این حال این حرف را قبول نکردم. شب برای نماز مغرب و ...
عباس کیارستمی از ایران تا فرانسه یک فیلم مستند ساخت
: وی به احتمال زیاد به سرطان روده مبتلاست. اما این اظهارات چند روز بعد توسط جیرانی تکذیب شد و خبر دیگری مبنی بر مرخص شدن کیارستمی از بیمارستان انتشار یافت. مرخص شدن کارگردان طعم گیلاس از بیمارستان زمان زیادی به طول نینجامید و او دوباره روز 12 فروردین در بیمارستان بستری شد. اما این بار مشکل بسیار جدی تر از پیش شده بود و حرف از مرگ و زندگی برنده نخل طلای کن در میان بود. او 12 ...
شهید مدافع حرمی که با دعوت حضرت زینب رفت
در دفاع مقدس رزمنده بود. همیشه وقتی فیلم های دفاع مقدس را از تلویزیون نشان می داد گریه می کرد و می گفت ما جا ماندیم، می گفت هر وقت دری باز شود من اولین نفر می روم. می گفتم خدا را شکر دیگر ایران جنگ نمی شود که تو اولین نفر باشی، از دنیا بی خبر که سوریه و عراق جنگ است. 11 ماه این در و آن در زد تا توانست برود. شنبه اول ماه رمضان خانه یکی از بستگان مهمانی دعوت بودیم وقتی آمد دیدم چشمانش قرمز است، فقط ...
از بی حسی نیمی از بدن تا فتح قله دماوند
وحیدزندی فخر: عقربه ها دقیقا ساعت 3 بعدازظهر را نشان می داد. درست در همین زمان، قرار مصاحبه داشتم. کاری نداشتم به جز انتظار کشیدن. ناخودآگاه به سمت پنجره رفتم و از طبقه دوم ساختمان خبرگزاری به درون حیاط، چشم دوختم. زنی را دیدم که داشت دوچرخه اش را به یکی از درختان کناری محوطه زنجیر می کرد. با خودم گفتم: "این خانم چه فکری با خودش کرده که در این موقع روز و در هوایی چنین گرم، دوچرخه سواری می کند؟ علاوه بر آن، در این ساختمان چه می کند؟ یعنی ...
گلاره عباسی: از حاشیه امن متنفرم
کار در خانه بودم ولی با توجه به درک بالایی که همسرم دارد و همراه است. فشاری را متحمل نمی شوم که اذیت کننده باشد. مسائلی بوده که هر دو با هم حل کردیم. این حرفه به درک متقابل نیاز دارد چون زمان های زیادی اتفاق می افتد که در خانه نیستید و مناسبت های مختلف را نمی توانید کنار خانواده تان باشید که این موضوع را همسرم کاملا درک می کند. کدام برنامه مناسبتی ماه رمضان را دنبال می کنید؟ ...
هیچ سندی مبنی بر شهادت متوسلیان و دیپلمات ها وجود ندارد/ صهیونیست ها می گویند روی قبرشان برج مرتفع ساخته ...
رستگار مقدم : من متولد سال 1343 هستم و محمد تقی متولد سال 1338و من 5 سال از ایشان کوچکتر بودم. بعد از گذشت مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب محمد تقی وارد در کردستان، پاوه و مریوان شد. وقتی جنگ ایران و عراق آغاز شد هم ایشان به صورت همزمان در جبهه های جنوب و غرب حضور داشت. به ازای هر دو یا سه ماه یکباری که در منطقه بود یک شب به خانه می امد تا آخرین بار که از مادر خداحافظی کرد و رفت و دیگر خبری از او نشد. دو ...
جشن عروسی در خط مقدم
سوسنگرد را فراموش کند و در مرحله دوم 23 آبان ماه 1359 ماه مصادف با پنجم محرم هجوم آورد وبا یگان های تازه نفس زرهی دوباره قصد تصرف شهر را داشت. اما غافل از اینکه همانند گذشته رزمندگان اسلام از خود رشادت نشان می دهند و ارتش عراق فقط توانست سوسنگرد را محاصره کند که این بار هم ظرف 3 روز دشت آزادگان شاهد آزادی شد. وی شب ها سرد سوسنگرد را به یاد آورد و افزود: شب هشتم محرم بود، به بالای بام خانه ...
حال مادران شهدای مدافع حرم را درک می کنم
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : شب بیست و هشتم میهمان شهید جواد شاعری از شهدای غواص عملیات کربلای پنج بودیم. همزمان با باز شدن درب ورودی مادر با چهره خندان از روی صندلی به سختی بلند شد. قاب عکسی کنار میز خودنمایی می کرد. برقی در چشمان جوانی با محاسن و موهای بلند در داخل قاب می درخشید. نگاهم را از قاب گرفتم و به سمت مادر که با مهربانی ...
خواهر و برادر نهال هم حضور پدرشان را در خانه احساس می کنند/ بچه ها می گویند بابا خودش خواسته شهید شود
علیک داشتند وقتی هم فهمیدند آشنا هستیم، خانواده شان ما را یک شب شام دعوت کردند. یک بار هم به خانه ما آمدند، خیلی ساده بدون هیچ گل و شیرینی خواستگاری کردند. پدرش در خواستگاری گفت ما به رسم سنت خواستگاری آمدیم اما باید بقیه اش را پای خودش بایستد و تلاش کند. بعدازآن با 5 سکه مهریه عقد کردیم. من دوست داشتم یک سکه باشد به نیت یگانگی خدا اما محضر قبول نکرد. در آخر هم بدون آنکه سرویس طلایی بخریم در روز ...
تاثیر پویانمایی های قرآنی بر آموزش کودکان
مبارک رمضان نیز مأوای روزه دارانی است که می خواهند توشه های بیشتری از دریای بیکران معارف قرآنی به دست آورند. در آخرین روز ماه مبارک رمضان به سراغ یکی دیگر از قاریان ممتاز حاضر در این آئین ملکوتی رفتیم . سید محمد علی موسوی در سال 66 در کرمان در خانواده ای فرهنگی و مذهبی به دنیا آمد وتحصیلاتش را در رشته مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه شهید باهنر کرمان در مقطع کارشناسی به پایان رساند و بعد از ...
آیا علت مرگ عباس کیارستمی خطای پزشکی بود؟
: هیاتی متشکل از دکتر ایرج فاضل، دکتر ظفرقندی و بنده جلسه ای طولانی با تیم پزشکی و سپس خانواده کیارستمی داشتیم وشرایط شان را به صورت کامل مورد بررسی قرار دادیم. در حال حاضرپزشکی و درمان های آن در همه دنیا عوارض زیادی را بر جا می گذارد. برای کیارستمی نیز عوارض متعددی پیش آمده بود، اما در حال حاضر وی مقداری از شرایط بحرانی خارج شده است. انتقال به بخش چند روز بعد دکتر رضا پایدار پزشک ...
منصوریان:به هیات مدیره گفتم انتظار نتیجه باید با دادن امکانات باشد/نمی توانم بگویم چند سال در استقلال ...
شود و اگر قرار بود تیمی برای برگزاری اردو به این مکان بیاید باید در قالب تیم ملی در این محل حضور پیدا می کرد اما امسال تیم های باشگاهی هم می توانند از امکانات این مجموعه استفاده کنند. ما متوجه شدیم که امکان حضور تیم های باشگاهی در کنار تیم ملی ارمنستان وجود دارد و به همین خاطر ما زودتر این مکان را رزرو کردیم. هیاهوی شهر ایروان خیلی کم است و هفته گذشته هم محمد خرمگاه به اینجا آمد و به همراه ادموند ...
شهره آغداشلو درباره خاطرات کودکی با کیارستمی گفت؛ همه چیز از دبیرستان جم قُلهک شروع شد
کاری از من نمایش بدهند. من لبخند زدم و خوشم آمد چون دیدم روی من حساب کرده اند! البته آن زمان موافقت نکردم و گفتم پنج سال بعد کی مرده و کی زنده است؟ که اگر قبول کرده بودم، الان زمانش بود. لطف این کار در این است که تو نیستی که بخواهی قرار را به هم بزنی و بهانه بیاوری! یکی از نکات جالب و عجیب در دوستی شما این است که با وجود سال ها همکلاسی و هم دانشگاهی بودن خیلی به هم نزدیک نشدید و به خانه ...
بابای آسمانی نیایش
.... تا صبح آن روز، آرام و قرار نداشتم، چیزی ته دلم می لرزید. تمام روز، سرم را به کارهای خانه و بیرون گرم کردم اما از دلشوره ام کم نشد. دلم خیلی می جوشید و اصلا به حال خودم نبودم. خواهرم گفت: چقدر دلواپسی. گفتم: برای رضاست. گفت: مهدی زنگ زده گفته حال رضا خوب است. می دانستم که رضا اگر حالش خوش باشد، خودش زنگ می زند اما زنگ نزده بود. خیلی دلواپسش شده بودم. پسر کوچکم مرتضی زنگ زد و گفت که باجناق ...
سوشا مکانی با همسر دوم جنجالی مهدوی کیا به لیگ های خارجی پیوست،سمیرا کیست؟
خانه 180 متری که در 2 کیلومتری خانه اصلی اش قرار دارد، اجاره کرده که اجاره این خانه ماهی 3000 یورو برای او هزینه دارد. سمیرا می گوید: وقتی بعضی شب ها مهدی به خانه نمی آید، می گوید من مجبورم کمی هم برای خانواده قبلی ام وقت بگذارم تا دختر کوچکم احساس کمبود نکند. سمیرا ادامه می دهد: یک بار در استادیوم کنار همسر یکی دیگر از بازیکنان هامبورگ نشسته بودم، وقتی به او گفتم من همسر مهدوی کیا ...
سبک جالب زندگی شهید بهشتی به روایت خواهرش
را در نیاورد. گفتم اگر از قبل برنامه ای داری، مزاحمت نمی شوم. گفت، نه، خواهرجان! امشب برنامه ام بازدید از اتاق علیرضاست. او واجب می دانست که در مقاطع خاصی، از جمله ایام عید، با لباس رسمی، در اتاق تک تک فرزندانش از آنها بازدید عید کند، درست مثل افرادی که از بیرون به منزل آنها می آمدند. یک روز در تهران منزل برادرم مهمان بودم که دیدم مثل ماه رمضان، قبل از اذان صبحانه خورد و بعد از نماز صبح ...
حمایت از خانواده زندانیان ابتکار شهید بهشتی بود
...: روز و روزگاری مجازات دسته جمعی ملاک و محور زندگی بشر بود، نگاهی به سیر تحول و تکاملی مجازات در ادوار مختلف تاریخی نشان می دهد که در دوره ای همه خانواده و در سطحی وسیع تر همه افراد قبیله فرد خاطی در برابر جرم ارتکابی او مجبور به تحمل مجازات بودند درحالی که با تحولات مجازات ها و شکل گیری دانشی با محوریت جزا و جرم شناسی مجازات ها شخصی شدند و مقوله مجازات بُعدی کاملاً شخصی به خود گرفت. حال این ...
فطریه هایی که جهیزیه می شوند
سهیلا این روزها بیشتر شده است؛ حالا به اضافه غم نداری، برادرهای معلول و نداشتن یک دست، حسرت خرید جهیزیه به غم های او اضافه شده است. سهیلا آه های زیادی را در دل دارد که به خاطر حال و روز پدر از بیان آن شرم دارد و هرگز آنها را به زبان نمی آورد. سهیلا می گوید: چند روز پیش خانه برادر شوهرم دعوت بودیم و زمانی که وسایل خانه اش را دیدم خیلی دلم سوخت. با خودم گفتم ای کاش این وسایل در خانه من هم بود. با ...
متن کامل سخنان مهم رهبری در دیدار رمضانی با جمعی دانشجو
ایستادگی قطعاً به پیروزی منتهی خواهد شد، اینها را تضعیف میکند؛ اینها را پوک میکند. اینکه بنده درباره ی [عدم] اختلاطهای دانشجویی این همه تأکید کردم و چندین بار گفتم -که باز شنیدم متأسّفانه وجود دارد، حالا هم یکی از برادرها اینجا گفتند، بنده هم گزارشهایی دارم و مسئولین دانشگاه ها باید جواب بدهند- به خاطر این است. دانشجو نیروی مورد امید یک کشور است، دانشجو است که میتواند در مقابل مشکلات بِایستد؛ دانشجو ...
درس هایی از رمضان که باید آن را در تمام سال مشق کنیم
هر مکان و زمان. شنیدن خاطرات تلخ و شیرین جهادگران، حسن ختام این روز جهادی می شود. آقای زارعی تلخ ترین خاطره اش از توزیع سبدهای معیشتی را این گونه تعریف می کند: در حالی که مشغول توزیع سبد معیشتی در یکی از مناطق محروم مشهد بودیم که یک خانم جلوی ماشین ما را گرفت، من هم گفتم امرتان را بفرمایید. این خانم من را به سمت منزلش راهنمایی کرد وقتی به منزل رسیدیم در یخچالش را باز کرد، دیدم هیچی داخلش ...
کلاه صورتی به نهال رسید+عکس
. یک بار وقتی رفتم مدرسه متین دیدم پوستر آقا مهدی را دیوار زده اند و بچه های مدرسه هرکدام زیرش نوشته اند: دوستت داریم آنقدر چابک بود که باور نمی کردم شهید شود زیرکی و مردانگی شهید قاضی خانی باعث آرامش خاطر همسرش در زمان غیبتش در خانه بود طوری که همسرش می گوید هیچ گاه تصور نمی کردم کسی بتواند او را شهید کند: همسرم خیلی زرنگ و شجاع بود. همیشه خیالم از بابت او راحت بود. حتی یک بار ...