سایر خبرها
چرا ما را به دیدار آقا نمی برند؟
شهید و شهادت چیست؟ دوباره پرسید مشکلی ندارید!؟ گفتم نه! گفت واقعاً!؟ گفتم بله، من مشکلی ندارم. پس می دانستید با کسی ازدواج می کنید که آرزوی شهادت دارد؟ بله سر سفره عقد وقتی خطبه عقد خوانده می شد، کمیل دست به دعا داشت و زیر لب زمزمه می کرد. بعد عقد که مهمان ها آمدند برای تبریک گفتن، کمیل به یکی از فامیل هایمان گفت: دعا می کردم که شهید بشوم ان شاءالله. آن روز کمیل خیلی خوشحال ...
از شهادت آقا مرتضی اصلا تعجب نکردم/ حریم حضرت زینب(س) برای همسرم مهم تر از حرم بود
به جایی رفتم حمل بر بی توجهی به خانواده نگذارید. *واکنشتان به این حرف ها چه بود؟ خودم قبل از ازدواجم همیشه دعا می کردم همسری نصیبم شود که شهید شود و وقتی فهمیدم ایشان چنین نظری دارد خیلی خوشحال شدم. *به تنها شدن و سختی های بعد از شهادتشان فکر کرده بودید؟ اتفاقاً خیلی فکر می کردم. آقا مرتضی هم خیلی به من می گفت شما که از بچگی پدرتان فوت کرده، با کسی ...
انتخابش بین بهشت و دنیا "دفاع از حرم" بود
دیگر زنگ بزند و ببینمش زنگ زد و دوتایی با بغض فقط نگاه کردیم. بعد به مادرم گفتم چرا من این جوری شدم؟! هر بار در تماس تصویری فقط شوخی و خنده بود اما این بار... مادرم گفت لابد دل تنگ شدی. بعدها فهمیدم که آن دیدار، دیدار آخر بود و آخرین پیام هم همان روز شهادت ساعت 3 و 11 دقیقه عصر بود. ** چطور از شهادت سید خبردار شدید؟ قبل از ظهر پیام داد دارم می روم عملیات؛ برای بچه ها دعا کن ...
از آقا خواست برای شهادتش دعا کند
امید به شهادت داشت و از خدا شهادت طلب می کرد. حتی در یکی از ماموریت ها تیر به پایش اصابت کرد، اما خدا تقدیر دیگری برای عبدالرضا رقم زده بود. از دو سال قبل از شهادت، از رفتن به سوریه خیلی حرف می زد. زمانی که تعدادی از بچه های گردان صابرین اعزام شدند و عبدالرضا انتخاب نشد، حسابی به هم ریخت و بی قراری می کرد. سال 94 بود که به من گفت برای پیاده روی کربلا ثبت نامش کنم. یکی دو روز بعد از ثبت نام موقعی که ...
پاسداری که فیش حقوق و پاداشش را حضرت زینب(س) صادر کرد +تصاویر
بهترین لحظات اجابت دعا همیشه رزق شهادت را از خداوند می خواستند. در طول سا ل های زندگی ما را برای شهادتشان آماده می کردند، تقریبا هر روز به ما یادآور می شدند که اگر من شهید شدم صبور باشید و بی تابی نکنید. من گاهی اوقات شرمنده می شدم و می گفتم: آقا این حرف ها را نزنید؛ من بدون شما نمی توانم زندگی کنم، زنده بمانم و نفس بکشم، مگر زندگی بعد از شما هم می تواند معنا و مفهومی داشته باشد. من با دلتنگی بعد از ...
بعد از شهادتش همیشه کنارم هست
داد من بخورم بعد با شوخی می گفت بخور روز قیامت همین یک لیوان را به من می دهند و میگویند من بهت افطاری دادم و بهم ثواب می رسه و حرف های شیرین می زد. ده روز ماه رمضان سال گذشته خیلی شیرین بود برای همین قول داد هفته اول ماه رمضان امسال را خانه باشد و همین طور هم شد و به قولش وفا کرد.
مأموریتش به نیابت از مقام معظم رهبری در سوریه به شهادت ختم شد/ رزمنده ای که پول داد مدافع حرم شود
و روزی که همسرم اعلام کرد، قرار است برای سوریه اعزام شود به عنوان اولین کار، سجده شکر به جای آوردم و گفتم باورم نمی شود که خداوند از میان 70 میلیون ایرانی شما را برای جهادش انتخاب کند و من را برای صبر بر این جهاد و ماه های آخر همواره حرف این بود که ان شاء الله می روی و شهادت نصیبت می شود. از ماه های اول ازدواج دعای من همیشه این بود که خداوند بهترین مرگ یعنی شهادت را نصیب شان کند . ...
می گفتندماهی 100میلیون میگیرد وبه سوریه میرود!
نبودن های ایشان چه می کردید؟ سید حکیم به ازای هر دو ماهی که سوریه بود، 15 تا 20 روز هم اینجا بود تا شهادت ابوحامد که سه ماه رفت آنجا. 6 روز برگشت و بعد گفت: من باید بروم، گفتم: سید سه ماه آنجا بودی، 6 روز سهم من است؟ گفت: به دلایلی نمی شود و بعد رفت. این مرتبه بعد از دو ماه و نیم برگشت و یک هفته اینجا ماند. گفتم: دفعه قبل، 6 روز ماندی، خب حداقل 10 یا 15 روز بمان، من هم سهمی از تو در ...
تک تیراندازی که در 40 روز 40 داعشی را به درک رساند
افتاد؟ مدت ها بود که در فکر رفتن بود ولی امکان رفتن برایش مهیا نمی شد. دی ماه سال گذشت بالاخره توانست اعزام شود و در همان اولین اعزامش هم شهید شد. حدود 40 روز آنجا بود که در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا شهر شیعه نشین شهید شد. علی آنجا تک تیرانداز بود. اینکه در شرکت نفت کار می کرد و فکر دفاع از حرم به سرش افتاد خیلی عجیب است. سر پر شوری داشت و بچه پرشوری بود. بسیار نترس و مثبت بود ...
"سیدحکیم" حاج قاسمِ فاطمیون بود
با دقت گوش می داد و نکته برداری می کرد و در حرف زدن دقت داشت که اصولی صحبت کند. ایشان در ارتباط برقرار کردن با نیرو ها نیز بسیار با محبت بود و خوب عمل می کرد و نیرو ها نیز با دل و جان با ایشان همکاری می کردند. ** با نمازهایش همه را مجذوب خود کرده بود چند روز پیش از شهادت به مرخصی رفت و در ایران بود. چندین بار تماس گرفتم؛ گفتم حکیم جان سریع تر بیا که من هم مرخصی بروم. سیدحکیم ...
روایت فتح با مجموعه مدافعان حرم به کتاب فروشی ها رفت
...: برگردم جبران می کنم، کم کاری هایم رو توی این چند وقته بنویس، برگشتم جبران می کنم. نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم. دلش زودتر از خودش رفته بود" در پشت جلد کتاب شهید عبدالله اسکندری آمده است: " همه چیز برایم سی سال به عقب برگشت . حال و روز خانم هایی که دورمان بودند و با شنیدن خبر شهادت همسرشان یک باره دنیای قشنگ آرزوهایشان فرو می ریخت. بعد از سال ها برای من اتفاق افتاد. خاطرات خانم ده ...
بانوی چارقدپوش زندگی ام، دلداده شماست...
رقیه توسلی سلام سلطان! سلام ارباب منزّه و مظلوم! گفتم، چند خطی بی ریا بیایم پای بوستان و زیارت تان کنم. گفتم، بیایم و از هیچ چیز نگویم جز قصه چشمان زنی به موّاجی همین دریای خزر. به جزر و مدی که نام مبارکتان در او به پا می کند. گفتم، از مادربزرگ دوست داشتنی ام حرف بزنم. از بانوی پا به سن گذاشته ای که همه روز از غریب نوازی و مقیم پروری شما می گوید و دست بر سینه رو به قبله ...
زلال مثل سید رضا
، چطور باور کنم امین که فردا موعد امتحان کنکورش است وقتی شب وبی خبر از همه جا تصویر پدرش را با زیر نویس شانزدهمین شهید مدافع حرم آذربایجانشرقی در شبکه های مجازی می بیند شوکه نشود! مگر قرار نبود او شب را به امید حضور در امتحان کنکور فردا راحت و بی دردسر سپری کند! یقین دارم وقتی فارغ التحصیلان مکتب الحسین(ع) دبیرستان سپاه، خبرشهادت دوست و همرزمشان را بشنوند باورشان نخواهد شد سیدرضا به تنهایی ...
من زیبا هستم
زندان زندگی، همه ی ما در منجلاب غوطه وریم، تنها برخی از ما چشم به ستاره ها دوخته ایم. در آسمانِ آینده ی زیبا هم فقط کورسویی از امید، کورسویی از یک ستاره، دیده می شود. او در مردابی از بدبیاری و تباهی فرو رفته، اما باز هم چشم امیدش را به همان نقطه ی روشن دوخته. باید طاقت بیاورد. شاید فردا روز دیگری باشد. ما هم همراه زیبا به فردای او امیدواریم. دلمان می خواهد فردایش روشن تر و ...
کفشی که شهید تاکام برای پیرزن خرید
چه حکایتی در کار است! زن فقیری را دیدم که با پای برهنه بار سنگینی را بر سر خود حمل می کرد، از پاشنه ترک خورده پایش خون جاری شده بود، خیلی دلم به حال او سوخت . سعی کردم آرامش کنم و به او گفتم: خدا بزرگ است، غصه خوردن تو که مشکلی را از پیرزن حل نمی کند . چند روز بعد وقتی برای انجام کاری به ساری رفته بود، از پس انداز اندک خود، یک کفش محلی (کلوش) برای آن پیرزن خرید و توانست با این ...
لاریجانی مستجاب الدعوه است
هستند که رأی آوریشان را منوط به کارهای پوپولیستی می دانند. گفتگو با مرد لابی های مجلس با مزاح و شوخی شروع شد. او که زمانی به دست راست علی لاریجانی در مجلس معروف بود وقتی صحبت به لاریجانی می رسد می گوید آقای لاریجانی مستجاب الدعوه هستند . او در جواب این سوال که آیا دعایشان برای شما هم گیرا بوده است؟ با طنازی خاص خودش ماجرای روز بعد از ثبت نام مجلس دهم و شاکی شدن لاریجانی از مشورت نکردنش در ...
باهنر: لاریجانی مستجاب الدعوه است
شوخی شروع شد. او که زمانی به دست راست علی لاریجانی در مجلس معروف بود وقتی صحبت به لاریجانی می رسد می گوید آقای لاریجانی مستجاب الدعوه هستند . او در جواب این سوال که آیا دعایشان برای شما هم گیرا بوده است؟ با طنازی خاص خودش ماجرای روز بعد از ثبت نام مجلس دهم و شاکی شدن لاریجانی از مشورت نکردنش در این موضوع را روایت کرد و گفت: لاریجانی مستجاب الدعوه است اما برای رأی نیاوردن من دعا نکرده بود، شاید دعا ...
اراده هایی فولادین که مرزهای جغرافیایی را در می نوردند
...> وی گفت: پدرم سال 1360 به ایران آمد آن زمان محمدعلی سه ماهه بود. بردار شهید مدافع حرم ادامه داد: علاقه محمدعلی به امام خمینی (ره) و رهبری زبانزد بود به طوری که 15 سالگی در دفاع از ولایت با چند نفر دوستانش درگیر می شود و به دوستان خود می گوید 'در مسئله ولایت نباید به جغرافیا بسنده کرد، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران اولاد حضرت زهرا (س) است و نباید به ایشان جسارت کرد'. وی گفت: شهید حسینی ...
مریلا زارعی: زنان سینما دیگر فقط معشوقه نیستند
با آن ها در این باره به گپ و گفت نشست. کارنامه ای که نام هایی به لحاظ کارگردانی را کنار هم نشانده، که شاید به سختی بتوان آن ها را در واقعیت، در یک قاب دید. کنار گپ و گفت مان در این باره، از خودش، دل نگرانی هایش، شادی ها و اعتراض هایش حرف زدیم. بی پرده و راحت! گرچه ماه رمضان و روزه بودن مریلا زارعی آرامشی به او داده بود که مصاحبه را برای ما سخت تر می کرد اما با این ...
پسرم گفت: مبادا غم به چهره ات بنشیند
عصر روز جمعه 25 تیرماه مراسم وداع با پیکر شهید "ابوالفضل نیکزاد" با حضور خانواده، دوستان، بستگان و همرزمان شهید در معراج شهدای تهران برگزار شد. شهید نیکزاد از بسیجیان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که نیمه نخست ماه رمضان امسال داوطلبانه برای دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شد. وی متولد سال 1363 و 32 سال سن داشت که یک پسر 3 ساله از او به یادگار مانده است. مادر شهید نیکزاد با حضور در ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه درآورد/ روایت دفن مظلومانه ...
متشکل از رزمندگان افغانی هستند مقدمات اعزامش به سوریه را مهیا کرد و سرانجام آبان ماه سال 1392 در حالی که زخمی بود توسط داعشیان کافر و عمال صهیونیستی زنده زنده در آتش سوزانده شد تا با مظلومیت تمام به فیض شهادت نائل آید. فرح شریفی همسر شهید از خاطراتش می گوید: 13 روز از بهمن سال 81 می گذشت که با منصور ازدواج کردم. زندگی مان را از یک اتاق کوچک در خانه پدرشوهرم آغاز کردیم. شرایط مالی مساعدی ...
برای حضور در سپیدرود صحبت کرده ام
به گزارش گیل خبر، پس از دو سال دوری حسین کعبی از فوتبال مجددا او به میادین فوتبال بازگشت تا این بار در رشت بازی کند. اتفاقا تیمی که قراراست مدافع سابق تیم ملی در آن بازی کند قرمزپوش است و باید دید آیا همان کعبی همیشگی خواهد بود یا خیلی فاصله دارد. در هر حال بازگشت این مدافع به فوتبال رقابت های لیگ یک را داغ می کند. در این رابطه حرف های کعبی را بخوانید: * حسین آقا ...
برخی مسئولان پول بگیرند و کار نکنند برای کشور بهتر است/ مدیون مدافعان حرم هستیم
. فمن یتوکل علی الله فهو حسبه بعد از اینکه جایزه شهید علیمحمدی را دریافت کردید، درباره رهبر انقلاب صحبت کرده بودید. آن روز چه گفتید؟ گفتم در قسمت علمی من هر جایزه که بوده را خدا را شکر گرفته ام. نفر اول آزمون ورودی دکترا دانشگاه شیراز بودم. مقاله هایم در دنیا مورد توجه قرار گرفت. 2 مقاله نیچر و چند مقاله دیگر که در سال 2015 جزو صد مقاله برتر شد، چیزی نبوده که جمع نکنم و گفتم تنها ...
باهنر: لاریجانی مستجاب الدعوه است
.... او که زمانی به دست راست علی لاریجانی در مجلس معروف بود وقتی صحبت به لاریجانی می رسد می گوید آقای لاریجانی مستجاب الدعوه هستند . او در جواب این سوال که آیا دعایشان برای شما هم گیرا بوده است؟ با طنازی خاص خودش ماجرای روز بعد از ثبت نام مجلس دهم و شاکی شدن لاریجانی از مشورت نکردنش در این موضوع را روایت کرد و گفت: لاریجانی مستجاب الدعوه است اما برای رأی نیاوردن من دعا نکرده بود، شاید دعا کرد که ثبت ...
باهنر: لاریجانی مستجاب الدعوه است
با مزاح و شوخی شروع شد. او که زمانی به دست راست علی لاریجانی در مجلس معروف بود وقتی صحبت به لاریجانی می رسد می گوید آقای لاریجانی مستجاب الدعوه هستند . او در جواب این سوال که آیا دعایشان برای شما هم گیرا بوده است؟ با طنازی خاص خودش ماجرای روز بعد از ثبت نام مجلس دهم و شاکی شدن لاریجانی از مشورت نکردنش در این موضوع را روایت کرد و گفت: لاریجانی مستجاب الدعوه است اما برای رأی نیاوردن من دعا نکرده ...
90/ ترکی کم اشتباه ترین داور فصل بوده است
حمایت از دکتر پراشتباه را قبول ندارم فریدون اصفهانیان: ترکی کم اشتباه ترین داور فصل بوده است با فریدون اصفهانیان در مورد مراسم فردای کمیته داوران و انتخاب بهترین داور فصل 95-94 صحبت کردیم و از شما چه پنهان در لابه لای حرف هایش هم بگی نگی گفت محسن ترکی بهترین داور فصل گذشته بوده است. هر چند که اگر نمی گفت هم با شنیدن نام سایر کاندیداهای عنوان بهترین داور می شد حدس زد ترکی این ...
فرمانده ای که تمام دارایی اش را فدای نیروها می کرد/ دلم می خواهد خانه ام را بفروشم و برای بچه ها سنگر ...
جنگ شهادت بود. چه انتظاراتی از فرزندان شان داشت؟ به بچه ها می گفت: پیرو خط امام باشید، مساجد را خالی نکنید، با مردم خوش رفتار باشید، به بزرگ ترها و همسایه ها احترام بگذارید. چه انتظاراتی از شما داشت؟ می گفت: اگر شهید شدم زیاد برایم گریه نکن، دلم نمی خواهد بچه هایم ناراحت شوند، آنها را پنج شنبه ها سر مزارم بیاور تا آرام شوند. قبل و بعد از ...
رجا: نماینده تالش میگفت رجا بحث سیاسی دارد /با این عملکرد زدم در دهانت که بفهمی من بحث سیاسی به هیچ ...
اگر چیدمان این تیم را در مدیریت نگاه کنید از مدیر عاملش تا بقیه همه سیاسی هستند . رجا افزود من با آقای مدیر عامل صحبت کردم و ایشان خیلی راحت گفتند حالا با هم صحبت میکنیم که خیلی ببخشید تا یه سال دیگر هم میشود صحبت کرد من گفتم تیم را ببرم چوکا بخاطر دل آن هواداران بخواهند لیگ دو شرکت کنند ولی آقای محمد یاری گفتند که آقای رجا چون با شما دوست هستم از این مسئله بیا بیرون .بعدا فهمیدم تفکر ...
سردار شهید منصور رییسی
...> - منصور منصورحسین - حسین جان سلام، کربلا کاری نداری؟ به خودش قسم بوی خوش آن مشام را نوازش می دهد. بعد از شهادت، آقا مصطفی ردانی پور آمد بالای سرم. من را بوسید و خداحافظی کرد. از آبان ماه سال 61، 12 روز می گذشت. از شما تقاضا می کنم چند خط از وصیت نامه ام را مرور کرده و مورد توجه قرار بدهید: به حسین فکر می کنم و به ایثارش. به عاشورا می اندیشم و دشت بی کرانش و به بزرگی تمام کره زمین. حسین ...
جوکهای جدید و خنده دار تلگرام
همشون میان پی وی حالت و می پرسن اصلا محبت تو ذات ایناس ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ کانال طنز تلگرام ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ مامانم زنگ زده آتش نشانی که آقا توی انباری خونه ی ما یه مار هست ... هیچی اون بدبختا اومدن همه چیو زیر و رو کردن وسایلو انداختن بیرون آخر سر هیچی پیدا نکردن و رفتن .... بهش میگم مامان مطمئنی مار دیدی ؟ میگه : نه مامان جون میخواستم انباری رو خالی کنم دست تنها ...