سایر منابع:
سایر خبرها
حماسه آفرینی رزمندگان در عملیات مرصاد
مالک را پرسیدم. به محل استقرار پشتیبانی گردان مالک در پادگان قدس خرم آباد رفتم دیدم بجز چند نفر نگهبان در چادر ها کسی نیست مقداری نوشیدنی و غذا پیش نگهبانان چادر خوردم که خوشبختانه دیدم یک مینی بوس از بچه های اداره اطلاعات ازنا و الیگودرز از راه رسید. در بین آنها بهمن بخشی و علی اصغر پدر پیر و علی محمد سلوکی را شناختم گفتند: احمد لک تو اینجا چکار میکنی ؟ گفتم شما ...
واکنش فرزند کیارستمی به پیشنهاد نبش قبر عباس کیارستمی
دفع شده بود و ضعف و بی حالی مفرط برایشان مستولی شده و حاکی از این بود که زخم خونریزی دهنده بود و بیماری قلبی هم داشتند و قرص پلاویکس استفاده می کردند این ها همه عوارض عمل را زیاد می کند." برادر من لازم نبود این دکتر در گوش اون دکتر و اون دکتر در گوش شما اینها رو بگه تا از این راز مطلع بشین. اینها در اولین صفحه پرونده پزشکی موجوده و اگر پیش از اظهارنظر، ده دقیقه وقت گذاشته بودین و پرونده ...
پرولتاریای دانشگاهی در ایران
فراستخواه درباره دانشگاه و گفتمان ایدئولوژیک در ایران سخن گفت، محمد مالجو با نگاه اقتصاد سیاسی دانشگاه ایرانی مورد نقد قرار داد و عباس کاظمی به نقد و بررسی پرولتاریای پژوهشی در دانشگاه های ایران اشاره کرد. بخش نخست گزارش نخست به سخنان مالجو اختصاص داشت که با در نظر گرفتن یک سیر تاریخی به این پرسش پاسخ داد که دانشگاه در عصر اعتدال به کجا می رود؟ گزارش پیش رو سخنان عباس کاظمی در این نشست است. ...
محبت؛ نخ تسبیح اجتماع مدینه النبی - خانواده هسته تمدن است
گفت همه ی اتّفاقات اجتماعی اتّفاقات طبیعی است، از جنس اعجاز نیست. یک موقع شما می گویید یک اعجازی، یک کرامتی نبی انجام داده است برای این که دیگران قانع شوند من پیغمبر هستم، این غیر از این است که در تصرّف صحنه ی اجتماعی نبی اعجاز درست کند، این نیست، معدودی از اتّفاقاتی که خدمت شما ذکر می کنم. اعجاز نبی مکرّم اسلام و ایمان آوردن افراد جامعه به ایشان واقعیّت قضیه این ...
خاطره جالبی از عالم بحرینی در کلاس درس
آن پاسخ دهند؛ ابن میثم پاسخ را بیان کرد؛ اما هیچ کدام از دانشجویان به او توجهی نکردند؛ حتی یکی از آن ها گفت: مثل این که تو هم چند صباحی درس خوانده ای؟! پس از اتمام، هنگامی که سفره غذا پهن شد، به او تعارف نکردند که به سفره بنشیند، فقط مقدار کمی غذا برایش آوردند. وی فردای آن روز، با لباس های فاخر و اشرافی به مجلس درس وارد شد؛ همگی به احترام او از جا برخاسته و وی را به بالای مجلس راهنمایی ...
مناظره بی واسطه هاشم آقاجری و حاتم قادری
! می تواند این را خطابه بنامند و استنباط های خودش را داشته باشند. اما من فکر می کنم بحث من از بحث آقای دکتر قادری استدلالی تر بود چون آقای دکتر قادری مانیفست صادر کرد که شریعتی خرده بورژوای رمانتیک عصیانگر است و روایت دکتری شریعتی با روایت تاریخ درباره حضرت علی(ع)، پیامبر(ص) و ابوذر سازگار نیست که من بر سر همه اینها بحث دارم. شما گفته بودید شریعتی هایدگر و سارتر را با هم خلط کرده است و عنوان کرده ...
همه وسایل ناصر را بخشیدم جز شیشه عطرش
وقتی پسرم رفت سالم بودم و راه می رفتم، اما امروز که برگشت با این حال! کمرش خمیده بود، بغض کرد و حرف هایش را قورت داد. خواستم دستانش را بگیرم تا کمکش کنم که با هم به دیدار پسرش برویم و باز با همان متانت مادرانه اش پاسخم را داد که می خواهم با پای خودم به دیدارش بروم تا بیش از این خجالت زده اش نباشم. همراهی اش کردم. پا به پایش حرکت کردم. یک لحظه نگاه مهربانی نثارم کرد و باز هم راه را ادامه ...
لطیفه های با مزه برای کودکان
ها از اغذیه فروشی پارک یک پیتزا خریدند اما کلاغ ها و گربه ها آمدند و بیشترش را خوردند. خانم گفت: حالا که همه سیر شده اند، بقیه اش را می گذاریم لب پنجره تا برادر و پدر بی زبانت بیایند بخورند! جک و لطیفه های کودکانه طرف جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس می کرد: تو می تونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم! لطیفه برای کودکان قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟ متهم: جناب قاضی! خودش می خواست، هر وقت من را می دید،می گفت یک سری به ما بزن! منبع : بیتوته ...
عصبانیت مسلمان پس از دیدار با سایپا/حاشیه سازان را به خدا واگذار می کنم
خواست بکن. زندگی شخصی خودته. نقل قول +79 #5 پیمان 2016-07-27 02:51 داش محسن ما دوستت داریم لطفا توجه نکن و همین طور ادامه بده نقل قول +71 #4 Otana 2016-07-27 02:43 داش محسن این حاشیه سازیا فقط کار کیسه کشاست ، ما قبولت داریم شما هم فقط رو تمرین ها و بازی های پیش رو تمرکز کن نقل قول +74 #3 فقط پرسپولیس 2016-07-27 02:43 ناراحت نباش ...
حجت الاسلام قدیری: اگر ولیّ را یاری کنیم خدا هم نصرتش را می فرستد+ گزارش تصویری
...: ایام شهادت امام صادق علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام قدیری و مداحی کربلایی نریمان پناهی و برادر علیرضا صادقی در هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها برگزار شد. در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام قدیری را می خوانید: ما بدترین نحوه مواجهه با قرآن را داریم انجام می دهیم. ما شیعیان اهل بیت علیهم السلام را گرفتیم و قرآن را رها کردیم. اهل سنت هم قرآن را گرفتند و اهل بیت ...
2 گل خوشبوی زندگی ام را در 3 ماه از دست دادم
اینکه زینب وار راه حضرت زینب (س) را ادامه دهم و از خودم ضعفی نشان ندهم و دشمن را شاد نکنم. اشاره کردید که برادر شما قبل از همسرتان به شهادت رسیده بود، از ایشان هم بگویید. محمدعلی متولد 1344 و تک پسر خانواده بود. تابستان ها که تعطیل می شد در بسیج و سپاه فعالیت داشت. خیلی برای خانواده عزیز بود. 16 ساله بود که هوای رفتن کرد اما سنش به اعزام قد نمی داد. چندین باری که آماده رفتن ...
وقتی یک دانشجوی کارآموز را مشاور طلاق می کنند!
اصطلاحاتی دیگر همچون ازدواج سفید رایج شده است؛ اما نکته ای مهمی که در این بین دیده می شود مراکزی است که این خدمات را ارائه می دهد!؛ به طور مثل گفته می شود در مراکز مشاوره طلاق از دانشجویان کارآموز استفاده می شود! عباس یعقوبی در مطلبی به وضعیت طلاق توافقی و همین مسئله پرداخته است: به هزار و یک دلیل آمار طلاق توافقی در کشور ما بالاست به طوری که در رتبه چهارم خواسته های حقوقی کشور از نظر تعداد و ...
بزرگمردِ شهیدِ عملیات مرصاد
پسر انقلاب: برادر که ساک یادگاری های محمد را باز می کند،دل مادر پر می کشد.انگارعطر وجود محمد در خانه می پیچد.مادر نگاه می کند و بی صدا اشک می ریزد.با آن پیراهن و ساعت و انگشتر و حتی آن نامه ها ،یک دنیا خاطره برای مادر زنده می شود.و من و تو چه می دانیم در نبود محمد،این خاطرات چه می کند با دل مادر...چفیه محمد که به دست مادر می رسد،می بوسد و می بوید و چشمهایش زیر آن، یک دل سیر می ...
کتاب معمای عشق 2 با سرگذشت مهدی بسته شد/ همسرم، انتخاب پدر شهیدم بود
ذهن همسر شهید مرور می شود و چیدمان حرف های نگفته را زیباتر می نگارد به این دلیل از وی خواستم سر رشته کلام را در دست گیرد. *مهدی انتخاب پدر شهیدم بود خانم مداح از نحوه آشنایی با شهید مهدی اسحاقیان روایت عاشقانه های ناتمام را این گونه بیان کرد: آقا مهدی متولد 2 فروردین 58 بود و از کودکی با معنویات انس عجیبی داشت و به همین دلیل عضویت در گروه بشارت و تدوین خاطرات شهدا ...
ثبت رکورد عجیب جوان مرندی نام وی را جهانی کرد
همکاری با هلال احمر را دارم. چند سال دارید؟ من 33 سال دارم. 2 سال پیش ازدواج کردم و حاصل ازدواجمان یک پسر 2 ماهه به نام آیهان است. من 3 برادر و 2 خواهر دارم. همسرم مربی آمادگی جسمانی است. همسرتان با این کارهای شما مشکلی ندارد؟ نه؛ همسرم مربی آمادگی جسمانی است. برادر کوچکترم هم در باشگاه زیرنظر خودم کنگ فو کار می کند. کلا خانواده ورزش دوستی دارم و طبیعتاً علاقه من به ورزش و ...
گفت وگو با یک ایرانی که رکوردی عجیب ثبت کرد
درخواست عضویت در هلال احمر را مطرح کردم. چند روز بعد از آن هم کارتم صادر شد و از آن تاریخ به عنوان داوطلب افتخار همکاری با هلال احمر را دارم. چند سال دارید؟ من 33 سال دارم. 2 سال پیش ازدواج کردم و حاصل ازدواجمان یک پسر 2 ماهه به نام آیهان است. من 3 برادر و 2 خواهر دارم. همسرم مربی آمادگی جسمانی است. همسرتان با این کارهای شما مشکلی ندارد؟ نه؛ همسرم مربی ...
در قبال دعواهای فرزندانمان چه واکنشی نشان دهیم؟
تشویق کنید که احساسات خود را به شکلی سازنده ابراز کنند. - برای هر یک از فرزندانتان به خاطر ویژگی های خودش ارزش قائل باشید. ریشۀ درگیری را پیدا کنید اگر می خواهید ریشۀ درگیری ها را پیدا کنید، اولین کاری که باید انجام دهید، گوش دادن است. به گفته های آنها با دقت گوش کنید؛ با این کار نسبت به چیزی که آنها را رنج می دهد بصیرت پیدا می کنید. "تو همیشه طرف اون رو ...
روزنامه های سه شنبه
خبرنگار ایران می گوید: خدا را شکر همه چیز در اردوها عالی پیش رفت و آخرین تمرین مان نیز در تهران با برگزاری دو بازی دوستانه انجام شد. او در پاسخ به این سؤال که آیا می توانی جای فرهاد ظریف را که سال ها در تیم ملی درخشید پر کنی؟ می افزاید: در انتخابی المپیک و لیگ جهانی نشان دادم که می توانم جای فرهاد ظریف را پر کنم و امیدوارم که بتوانم به این روند ادامه دهم و جواب اعتماد کادر فنی را با انجام بازی های ...
این بهترین تصادف عمرم بود!!
به هوش که آمدم از دیدنش وحشت کردم وقتی بزرگ شدم با تمام دست و پا چلفتی بودنم در کنکور شرکت کردم و در رشته مورد علاقه ام قبول شدم.روزی که نتیجه ها اعلام شد، همه خوشحال بودند به جز مادرم. مادرم با نگرانی می گفت: "همیشه مواظب این بچه بودم، زخم و زیلی بود. حالا توی شهر غریب اونم شهری مثل تهران من چه خاکی تو سرم بریزم؟ " پدر هم فیلسوفانه چنین جواب می داد:وقتی چشم تو دنبالش نباشه، سعی می کنه ...
چرا شهرزاد میرقلی خان عکس سرافراز را تکذیب نکرد؟
کجاست؟ و میرقلی خان می گوید شما راهنمای تور بودی! چرا اطلاعاتی درباره ی آن شهر نمی دهی؟ و او پاسخ می دهد من؟ ما همدیگر را ملاقات کردیم! فردی که میرقلی خان او را در کامنت ها راهنما می خواند، 31 تیر ماه ساعت 7 شب، یعنی 5 روز پیش عکسی را دقیقا از همان منطقه ی توریستی در صفحه ی خود به اشتراک گذاشته است. میرقلی خان عکس جنجالی را از آن منطقه در بامداد 1 مرداد ماه روی فیسبوک گذاشته، حدود 5 ...
از کندن پوست سر تا تزریق سیانور؛ روزی که عملیات مهندسی، قرون وسطی را شرمنده کرد+تصاویر
. عباس عفت روش، متاهل، شغل: کفاش، جرم: حزب اللهی بودن همسر فرمانده واحد، مصطفی معدن پیشه (رحمان) بود و من و فرد دیگری با نام جعفر، مسئولیت ربودن وی را داشتیم. ساعت 30:10 شب 17 مرداد 61 به مغازه وی مراجعه کردیم و با این بهانه که ما از طرف کمیته آمده ایم و شما باید برای پاسخ دادن به پاره ای از سوالات با ما بیایید، کفاش را از مغازه خارج کردیم و پس از انتقال به ماشین و بستن دست ها ...
دنیای مجازی آینه جامعه ما
...! البته به نظرم به شکل غیرمستقیم در این نمایش هم در موردش حرف زده ام که همه زندگی این مسائلی نیست که این قدر به آن توجه داریم... . از آنجایی که در لحظاتی از لفظ روشنفکر استفاده کرده اید، می خواهم بدانم شما چه تعبیری از روشنفکر دارید؟ درباره تعبیری حرف می زنید که در جامعه ایرانی از آن صحبت می شود یا مفهوم اصلی آن مد نظر شماست؟ غیر از یکی، دو مورد استفاده دیگری از این کلمه نکرده ام ...
شهیدی که هنوز صدای اذانش در شهر شنیده می شود/ رزمنده اهل سنتی که پیکرش پس از 13 سال به کشور بازگشت
برای معرفی بیشتر این شهید بزرگوار گفتگویی را با شاهمراد زمانی برادر شهید انجام داده و وی خاطراتی از این شهید بزرگوار را اینگونه نقل می کند. برادر شهید زمانی در ابتدای سخنان خود در خصوص کلمه شهید شاخص که در مورد شهید بکار بردیم، اظهار داشت: شهادت فیض عظمایی است که نصیب هرکسی نمی شود و مقام همه شهدا رفیع و عظیم است و تمام شهدای انقلاب و دفاع مقدس اولا" متعلق به خدا و ثانیا" متعلق به تمام ...
داستان کوتاه آرزوی پر ماجرا
خواهم نشست. پسر بزرگتر با ناراحتی جواب داد : تو باید عقب بنشینی، جای من در جلو می باشد. دو برادر ناگهان شروع به دعوا و کتک زدن همدیگر کردند. پدر که خیلی عصبانی شده بود، گفت: بیایید پایین ،بچه های بی تربیت. تقصیر من است که شما را سوار ماشین کرده ام.
90/ داستان من و مشحون وحذف شده ها
جوانگرایی تمامش کنند . حذف! باز جالب تر آنجا می شود که تهران میزبان بازی های جوانان آسیاست اما فدراسیون برای همه خبرنگاران آی دی کارت صادر می کند اما شخص مشحون اجازه صدور آی دی کارت را برای منی که زمانی دخترش بودم را نمی دهد! چرا؟ گفته است چون من(سعیده فتحی) مسائل شخصی مشحون را با بسکتبال قاطی کرده ام! آقای مشحون کدام مسائل شخصی؟ می شود واضح و روشن حرف بزنید؟ نه من از شما ترسی دارم ...
توکلی: حقوق های نامتعارف یعنی چه؟ اینها حرام خواری است!
... جلو یک رانت 1000 میلیاردی را گرفتیم گفته اید قرار است در سمن دیدبان شفافیت و عدالت با فساد مبارزه کنید. آیا فعالیتتان را شروع کرده اید؟ چه کارهایی انجام داده اید؟ حدود دو سال پیش، عده ای از دوستان جوان تر آمدند نزد من و گفتند: تو با این سابقه ای که داری و به این صفت شناخته شده و مورد اعتماد رهبری و مردم هستی، چرا این طور سازمان نایافته کار می کنی؟ این طوری سِنت هم که ...
احمد توکلی: از چهره ام، مهربان ترم
...> *رابطه آقای احمد توکلی با همسر، فرزندان و نوه هایش چگونه است؟ من از چهره ام مهربان تر هستم.بعضی وقت ها که عکس خودم را نگاه می کنم می بینم چقدر اخمو هستم. در زندگی روزمره همان چهره سیاسی خشک را ندارم. من و همسرم زبانزد همه فامیل و دوست و آشنا هستیم که همیشه دوران نامزدی مان ادامه دارد. *آقا زهیر پسر شما گویا داماد آقای صادق زیبا کلام هستند.و این جور که از حرف ها و خبرها بر میاد ...
از غبطه خوردن حاج رحیم به حال همسرش تا جانفشانی علی عابدینی در صحنه نبرد
، وقتی داشتم محل اصابت ترکش را می بستم، پرسیدم: تو اینجا چه کار می کنی؟ چون او مسؤولیت مهندسی و احداث خاکریز را بر عهده داشت، همانطور که می خندید و مانع پانسمان کردنم می شد و اعتقاد داشت چیزی نشده، در پاسخ سؤالم گفت: دوست داشتم تهاجم و حمله را هم تجربه کنم و حاجی این اجازه را به من داد . خیلی اصرار کرد او را به عقب انتقال ندهیم ولی من گفتم: حتماً برو عقب، چون ترکش به گردنت ...
ماجرای رانت 1000 میلیاردی/ حقوق های نامتعارف یعنی چه؟ اینها حرام خواری است!/ نمی شود به مردم گفت نانتان ...
بنده اگر قائل به تقدم باشم، به تقدم رتبی قائل هستم. من آزادی را برای تعالی یک ملت خیلی مهم می دانم. ولی یک ملت همان طور که به آزادی احتیاج دارد به نان هم احتیاج دارد. نمی شود به مردم گفت شما آزادی بخورید یا گفت شما نانتان را بخورید و حرف زیادی نزنید. بنابراین حکومت اگر می خواهد سالم باشد، باید مردم را مهمیز نزند و مردم آزاد باشند حرفشان را بزنند. البته شاید وقتی حرف بزنند حرف حساب نزنند، ولی حرف ...
ولخرجی مدافع حرم برای ازدواجش+عکس
! هردومان عاشق بچه بودیم. حتی وقتی به مهمانی می رفتیم، بچه های فامیل را محمد نگه داری می کرد. دلش می خواست فرزندان زیادی داشته باشیم. قرارمان 5 تا بچه بود؛ اولین بچه زینب، دومی حسین، سومی رقیه، چهارمی محمدرضا و... خندیدم گفتم اگه خواستی بذار اسم یکی را هم من انتخاب کنم. گفت باشه، تو بگو. گفتم فاطمه گفت آخه خودت فاطمه ای! گفتم خب فاطمه زهرا. از دست کارها و حرف هایمان، خودمان هم می خندیدیم ...