سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی تک همسری برده داری و بی بندوباری جنسی آزادی محض می نماید +فیلم و عکس
لوئیس به حقه بازی متوسل می شود واقعیتِ فرهنگ تجاوز در آمریکا چیست؟ مسلماً همه آثاری که در صنعت سرگرمی آمریکا درباره تجاوز جنسی ساخته می شوند، در جهت توجیه و عادی سازی این پدیده نیستند. به عنوان مثال، در یکی از قسمت های [21] سریال بسیار محبوب مردان مَد [22] ( مَد مخفف مدیسون؛ هم چنین لفظاً به معنای دیوانه یا عصبانی) گرگ هریس نامزد جون ، تلاش می کند تا با رو رابطه برقرار کند ...
دوربین ها خاموش!! اینجا سربازان آمریکایی جنایت می کنند/ چشم هایم؛ شغلم بود
و بیهوش شدم. بعد از چند دقیقه که به هوش آمدم دیدم از دو چشمم خون می آید و دست هایم تاول زده. من را به بیمارستان صدام بردند و گفتند پزشک انگلیسی شما را معاینه می کند. پزشک انگلیسی اول امتناع کرد اما وقتی متوجه شد من خبرنگار بین المللی هستم من را معاینه کرد و گفت شما متاسفانه چشم راستت را از دست دادی اما با چشم چپ تصاویر را تار می بینی؛ او گفته بود چشم هایش خوب شدن ندارد . یازده روز ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
...> آن موقع احساس کردم نمی توانم در این باره بی تفاوت باشم وقتی از زندان بیرون آمدیم ماجرای امیر را از مادرش جویا شدم و او از بی گناهی پسرش گفت و از اینکه حکم اعدامش تأیید شده و بزودی اجرا خواهد شد شماره تماسم را به این مادر غمگین دادم و گفتم وکیل من شاید بتواند به پسر شما کمک کند. صبح روز بعد من و امیر در اتاق ملاقات تلفنی با هم حرف زدیم که گفت: سال 88 وقتی قتل اتفاق افتاد من 19 ساله بودم ...
ولخرجی یک مدافع حرم برای ازدواجش!
... *شهادت در جوانی نماز جماعت صبح و شب مان همیشه به راه بود. بعد نماز می گفت سادات، دعا کردی شهید شوم؟ می گفتم دعا می کنم اما حالا نه! الآن زوده. می گفت هرچیز در جوانی خوش است. انگار بنا داشت تا جوان است جوانی کند. می گفتم تو رو خدا این حرفها رو نزن! هنوز زود است. بذار بچه هامون رو ببینیم، نوه ها، نتیجه ها... می گفت پس کی شهید شوم؟ و هر دومان بلند بلند می خندیدیم. واقعاً هیچ وقت ...
نیم صفحه اول روزنامه های ورزشی صبح کشور
به نظر من کاری به اخبار کیسه نداشته باشید اونا فدراسیون و کمیته انضباطی رو دارن. ولی ما خداوند مهربان رو داریم. بچه ها شک نکنید امسال قهرمانی مال ماست. که با شکست کیسه شیرین تر میشود پس خدایا تو ما را در این امر مهم یاری کن. امییییییییین نقل قول +79 #11 peyman24 2016-07-28 04:38 کیسه جوان دوباره غلط املایی داره منتقد رو نوشته منقتد واقعا زشته فتل درشو گل بگیرتوهین هست ...
نیم صفحه اول روزنامه های ورزشی صبح کشور
بخاطر بدنسازیه زیاد هنوز به فرم اصلی نرسیدن بیچارها نمیدونن چکارکنن دست وپاشونوگم کردن نقل قول +93 #14 حمید 2016-07-28 05:03 اوه اوه سوتیه کیسه جوان را داشته باشید؛ کیسه هوادار میخواهد نه منقتد!!! نقل قول +89 #13 سید جلال 2016-07-28 05:02 شوت واقعا شوتی همش چرت خداییش باشگاه استقلال ..رحمتی رو ببخشی ییییییک جلسه محروم بوده خیلی سخته کشیده ...
لطف های فدراسیون استقلالی تمامی ندارد / یک جلسه محرومیت رحمتی هم بخشیده شد!
قول +58 #41 رامین حاذق اصل 2016-07-28 04:18 اقای حسن زاده ناسلامتی شما مرده قانونی .تو اون دنیا باید جواب پس بدی.قانون بایدبرای همه تیمها رعایت بشه نقل قول +69 #40 احسان جهرمی 2016-07-28 04:01 خدا جای حقه همین پنگوین رو توی بازی های آتی خصوصا دربی ببینید چه بلایی به سرش میاد ک دیگه هیچ وقت هوس دروازه بانی نکنه مثل پارسال خاااارش میکنیم تودربی ای تف به ذات ...
شاعر شعر قربون کبوترای حرمت کیست + عکس
...> مورد مرحمت خدا شدم گفته ایی هر کی بیاد به پا بوسم تو گرفتاری بدادش می رسم منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در خونه ات اومدم گفته ایی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا بهش سر می زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به حرمت دوخته شده ...
حسابرس اعمال خودش بود
قم دفن شود. دوست داشت ما هم قم زندگی کنیم تا در این شهر بچه های مان بزرگ و تربیت شوند. بنابراین به قم رفتیم و الان ساکن آنجا هستیم. سبک زندگی تان چگونه بود؟ زندگی مشترک را چطور شروع کردید؟ عروسی مان با مولودی خوانی بود. اصلاً مجلس آلوده به حرام نبود. همه چیز را دست خودم می سپرد و همه انتخاب ها با من بود. من هم خیلی اهل تجملات نبودم. زندگی معمولی داشتیم و لباس پوشیدن مهدی ساده و تمیز و ...
نگرانی هدیه تهرانی از کمبود آب/رونالدو در کنار ستاره هالیوود/تقدیر رشیدپور از مدیران سیما
. شهره سلطانی نوشت: "از دیشب تا حالا خیلی صبر کردم تا این خبر کذب إصلاح بشه و تکذیب بشه ولی مثل اینکه دوستان علاقه مندند به شایعات. جالب اینجاست که از تو صفحه خودم این مطلب به غلط برداشت شده. بی سواد هایی که فرق ترانه و شعر و آواز رو نمیفهمن و حتی متوجه نیستن که این کافه خود من بوده و این اتفاق مربوط به 20 روز پیشه. واقعا خجالت بکشین و من از همین جا اعلامً میکنم که به شدت با ...
وسوسه 20میلیونی سرایدار و جوان بیکار
بیرون کرد. غلام و سلیمان همدرد بودند سلیمان یاد روزهای بیکاری خودش در سالهای قبل افتاد وگفت: ای بابا اقبال ما بدبخت بیچاره ها همینه؛ یکی مثل خانم دکتر طبقه هفتم بیست میلیون پول خرد توی جیبشه و یکی هم مث من و تو. امروز رفتم بیست میلیون براش نقد کردم وقتی کیسه پول رو از دستم گرفت انگار یه هزار تومانی ازم گرفته بود در حالی که من تمام مدت تا رسیدن به برج به خوشبختی بیست میلیونی فکر می کردم ...
شاعر شعر قربون کبوترای حرمت کیست
آشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم گفته ایی هر کی بیاد به پا بوسم تو گرفتاری بدادش می رسم منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در خونه ات اومدم گفته ایی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا بهش سر می زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به ...
این بهترین تصادف عمرم بود!!
وقتی بزرگ شدم با تمام دست و پا چلفتی بودنم در کنکور شرکت کردم و در رشته مورد علاقه ام قبول شدم.روزی که نتیجه ها اعلام شد، همه خوشحال بودند به جز مادرم. مادرم با نگرانی می گفت: "همیشه مواظب این بچه بودم، زخم و زیلی بود. حالا توی شهر غریب اونم شهری مثل تهران من چه خاکی تو سرم بریزم؟ " پدر هم فیلسوفانه چنین جواب می داد:وقتی چشم تو دنبالش نباشه، سعی می کنه حواسش رو جمع کنه. بهاره که دیگه بچه نیست ...
بنای زندگی
اتاق خارج شد. کنجکاو شده بودم که کارمند جوان به چه چیزی نگاه کرد و آنطور با طمأنینه پاسخ داد! به بهانه برداشتن خودکار جلوی میزش رفتم. چشم ام به کاغذ زیر میزش افتاد. حدیثی از امام صادق علیه السلام بود: زندگی دنیایی را بر 4 چیز بنا کرده ام: 1- فهمیدم که عمل مرا کس دیگری انجام نمی دهد، پس به کوشش پرداختم. 2- دانستم که خداوند بر حال من اطلاع دارد، پس خجالت کشیدم. 3- فهمیدم روزی مرا دیگری نخواهد خورد، پس آرامش یافتم. 4- دانستم بالاخره به سوی مرگ می روم، پس آماده آن شدم. ...
عطرها، نگاه ها
خانم ام قرار شده پیغام ها رو برام بخونه . آن روز خندیده بودم و سردار هم با من خندیده بود. انگار آن روز هم باورم نشده بود که او نمی بیند. آلبوم عکس های دوران جوانی اش را که ورق می زدم، یکی یکی عکس ها را برایش توضیح می دادم و مثلا می گفتم: کنار شما یه پسر جوون ایستاده است که ریش اش درست و درمون درنیومده . سریع می فهمید چه کسی را می گویم. چشم های سردار توی همه عکس ها به یک جای دیگر خیره ...
طنز؛ اشتباه پزشکی جزئی از پزشکی است
روی تخت دراز کشیده ام و دارم آماده می شوم برای جراحی. دکتری بالای سرم می آید. می گوید: شما هنرمندی؟ می گویم: خیر چند بار عرض کردم بقالی دارم. می گوید: پس شما این طنزنویس ایسنا نیستی که هر روز درباره پزشکان جفنگ می نویسد؟ می گویم: خیر تشابه اسمی است. می گوید: این آقایی که در رادیو جوان درباره اشتباهات پزشکی حرف مفت می زند شما نیستی؟ می گویم: خیر لابد صدای مان به هم شبیه است. بعد بلافاصله ادامه می ...
هنرمندان شما را به این چالش دعوت کردند: توهین برابر است با بلاک
اینکارو انجام میدم و میرم تو پیج دوستان هنرمندم و هرکسی به دوست من توهین کرده رو بلاک میکنم ،وقتی کسی به دوست من توهین میکنه انگار به خود من توهین کرده فرقی نمیکنه اگه همه ما همین حس و در مورد هم داشته باشیم و احساس مسئولیت کنیم این افراد کم کم از بین میرن و سعی میکنند درست رفتار کنند .من بعضی اوقات میرم تو پیج افرادی که توهین میکنند میبینم بچه دارند و پدر و مادر هستند ،افسوس میخورم به حال اون بچه که ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (286)
هایی از کارتون "پسر شجاع" حضور داشت. البته هیکلش آن موقع خیلی رو فرم تر از الآن بود. این یکی برادر هم در فیلم "Life of Pi" نقش ریچارد پارکر را بر عهده داشت و توانست در همان سال اسکار بهتری غرشِ سال را از آن خود کند. سلفی بانمک ماهور الوند که آدم را یاد لحظات حساسی می اندازد که سر کلاس درس، دوستت در حال ارائه مقاله است و به جای مفاهیم درسی دارد خزئبلات تحویل می دهد و تو هم برای حفظ ...
چه مجردید چه متاهل، حتما بخوانید!
کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازه کاری داشتیم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم. حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم. کمی ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم. در روز دوم ...
کسی که اشک حسین و شیرمادر را باهم بخورد، نمی میرد
به مردی که چند متری با ما فاصله داشت و با مهربانی ما را می نگریست اشاره کرد وگفت که او احمد آقا پدر محمد است .از وی خواستیم که به جمعمان بپیوندد و ما را شریک خاطرات روزهای بودن با فرزندش کند... پدر ومادر شهید محمد قپانی محمد 17 سالش بود که با هم داشتیم پلهای شناور جزیره مجنون رو می بردیم به منطقه. من خودم راننده بودم .وتو جبهه رانندگی می کردم.رفتیم اهواز وبعدش رفتیم تو خط. ...
چرا شهرزاد میرقلی خان عکس سرافراز را تکذیب نکرد؟
نکرده باشه، به شما چه ارتباطی داره؟ پاتک دیگه ای جز منحرف کردن افکار عمومی به اینگونه امور شخصی ملت برای پوشوندن فاجعه حقوق های نجومی و واقعیات روز ایران ندارین؟ چه نوع بی قابلیتی از من دیدین که فکر کردین میتونین حکم زبان و قلم منو داشته باشین؟ خداییش خودم چلاغم یا از کسی میترسم یا به کسی بدهکارم که بخوام عکسی از دکتر بزارم و با بانگ بلند خودم اعلام نکنم؟! علی القاعده خبرگزاری شهرزاد رو دست کم ...
آقا مهدی کارگر، ثروتش و خاطره هایش
شبه هم ترک کرد، گله میشه، حالا هم واسه من ماشین گل زده آورده، آخه کو عروست؟ بابای عروس کیه؟ ننه ش کیه؟ همه ش منوگول زد، این همه نوحه خوندم تو محرم، خونه و مغازه و حساب بانکی براش گذاشتم، اما به من کلک زد، تجارت کرد، همه ثروت دنیا رو با خودش برد... حاج مهدی کرگر بعد از چند روز کارش شده بود جابه جایی مسافر بین بهشت زهرا و تهران، ظهرها ناهارش را با هادی می خورد و حساب و کتاب می کرد، سهم او را کنار می ...
نیم صفحه اول روزنامه های ورزشی صبح کشور
صبا را هم تو آزادی ببریم با روحیه خوب میریم برای بازیهای بعد . این 4 بازی اول خیلی مهم است . خط قرمز رو روزنامه کیسه یعنی اینکه . خط قرمز بر روی رنگ پیراهن ابی تیم کیسه نقل قول +52 #22 سحر پرسپولیسی 2016-07-27 04:28 اون نوار قرمز زیرش آدرس تلگرام و اینستا گرامشونه خودشون قرمزش نکردن مرجع خواهشا بثبت سوال خیلی هاس نقل کردن Hannibal: داستان این خط قرمز روزنامه کیسه ...
نیم صفحه اول روزنامه های ورزشی صبح کشور
آزادی ببریم با روحیه خوب میریم برای بازیهای بعد . این 4 بازی اول خیلی مهم است . خط قرمز رو روزنامه کیسه یعنی اینکه . خط قرمز بر روی رنگ پیراهن ابی تیم کیسه نقل قول +52 #22 سحر پرسپولیسی 2016-07-27 04:28 اون نوار قرمز زیرش آدرس تلگرام و اینستا گرامشونه خودشون قرمزش نکردن مرجع خواهشا بثبت سوال خیلی هاس نقل کردن Hannibal: داستان این خط قرمز روزنامه کیسه چیه کسی میدونه ...
تساوی پرسپولیس و سایپا در نیمه اول
:31 امیری بیاد بیرون بازیکن اوکراینی بیاد گل رو میزنه نقل قول +42 #2 فرزین شییییییش 2016-07-27 00:31 یه جلسه جدی با بازیکنا بزارن،توجیهشون کنند که الکی کارت زرد نگیرن،بابا کارت زرد فقط برای موقعیه که تیم در آستانه گل خوردنه و مجبوری خطا کنی علیپور فوق العاده خوب بازی میکنه نقل قول +38 #1 red666666 2016-07-27 00:30 تیم ی طارمی کم داشت که فرصت ...
جالب ترین مکالمات رادیویی در گرندپری مجارستان؛ رانندگی به مانند مادر بزرگ ها
. ردبول : "مکس محدوده پیست و رد نکن، پیچ 4. تو پیچ 4 محدوده داره." ورشتپن : "آره می دونم زدم بیرون، اما یکم زمان از دست دادم." فدراسیون جهانی در چند قسمت از هانگارو رینگ محدوده پیست را مشخص کرده بود اما مکس ورشتپن معتقد است تجاوز از این حدود باعث از دست دادن زمان می شود. مک لارن : " فرناندو ما آخرین هشدار و در باره محدوده پیست گرفتیم، این آخرین هشداره ...
لوبانوف: می خواهم از پرسپولیس جدا شوم
-07-26 22:31 نقل کردن mohammad: سلام از مسولین میخام برا جایگزین لوبانوف وحید تالبلو رو بگیرند خدایش دروازه بان خوبیه و میتونه کمکمون کنه ممنون میشم باور کنید اون گزینه ی خوبیه همه ی باشگاهای بزرگ دنیا ازهم بازیکن میگیرن ماهم یکیش لطفا چاپ کنید ممنون درویشوند دروازه بان تیم ملی جوانان رو داریم نقل قول +8 #14 محمد علی 2016-07-26 22:24 به نظرم ...
ترکیب پرسپولیس مقابل سایپا مشخص شد / ربیع خواه به ترکیب اصلی رسید
چرا نیستن؟ کامیابی نیا 2روز نبود تو تمرینات با تو لایناپ باش بعد احمد نورالهی نباش بازم فصل شروع شدو این اساتید اومدن ابراز فضل کردن داداش منو تو بیرون گود نشستیم میگیم لنگش کن بزارید تیم با صلاحدید کادرفنیش بره جلو نقل قول +7 #35 جواد 2016-07-26 22:41 سلام...انشالله همه بچه ها خوب کار میکنن...من که برانگو رو میبینم از چوب کبریت ستاره میسازه...به امید ...
نقشه ی شوم براندازی انقلاب اسلامی در عرض سه روز !
تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می ترسم؛ من اگربزنم، اینها خودی اند، ما را می برند دادگاه انقلاب. حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این که متوجه بودند که ما داریم بحث می کنیم راجع به این که می خواهیم بزنیم آنها را منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. من خودم توپچی بودم. اگر من می خواستم بزنم با اولین گلوله، مغز هلی کوپتر را می زدم. چون با توپ خیلی راحت می شود زد ...
آزار و اذیت دخترفراری ایرانی در غربت
.... لبخندش آرامش عجیبی هدیه ام کرد، به سینه اش تکیه دادم و حس کردم می توانم اگر روزی زمین خوردم به امید قدرت پاهای او برخیزم. فکر می کردم حالا توان بازوهایم ده برابر شده و میتوانم هنوز هم بایستم و بگویم نه! چند روز بعد با معرفی لیدا درهمان فروشگاه، فروشنده شدم. لیدا خانم با پولهای باقی مانده و کمک های اهدایی خودش برایم به آسانی خانه ای اجاره کرد. محبّت هایش آنقدر ناگهانی و ...