سایر منابع:
سایر خبرها
نقد اسماعیل زرعی بر مجموعه داستان(جهنم به اجبار) نوشته ی : شهلا شیخی
؛ دستش را حلقه کرد دور ِ ِ او و گفت: منظورش از احمق تو هم بودی آلفردو. نشنیدی گفت مرد ها زن ها ی احمق و زیبا را دوست دارند؟( در همین سطرهای وام گرفته از کتاب ، نطفه ی تحریک و دسیسه بسته می شود تا (آلفردو) هفت تیرکش ، نفراتش ، مرد ِ چاق ، مرد ِ سامسونت به دست ، مرد ِ کور ، فرانکشتاین و مردی با عینک دودی را طوری گوشه و کنار ِ کافه اش بچیند که محاصره ی مرگی حتمی باشد برای گرترود اشتاین؛ آن هم در ...
هر روز صبح پیراهنش را بو می کردم
احساس می کردم. ساعت 2 بعد از ظهر که به خانه آمدم مشغول آماده کردن وسایل ناهار بودم که یک لحظه حال عجیبی به من دست داد و ناخوداگاه قلبم شکست و شروع به گریه کردم و احساس کردم دیگر محمدرضا را نمی خواهم و انرژی عظیمی از من بیرون رفت. این حالت که به من دست داد خیلی منقلب شدم و رو به قبله برگشتم و یک سلام به اباعبدالله دادم و با یک حالت عجیبی گفتم خدایا راضی ام به رضای تو و گفتم آنچه از دوست رسد نیکوست ...
دستگیری 113 سارق و مالخر ظرف 48 ساعت در تهران
لرستان می رفتم و دوباره به تهران بر می گشتم. - چرا با وجود اینکه یک بار به زندان رفتی دوباره دست به سرقت زدی؟ نمی دانم دفعه پیش که مرا گرفتند توبه نکردم، اما این بار توبه کردم و اگر آزاد شوم دیگر سراغ سرقت نمی روم چند سالی است که نامزد کردم و می خواهم بعد از آزادی از زندان با او ازدواج کنم. - نامزدت از دستگیری تو خبر دارد؟ بله نامزدم را هم گرفته بودند اما ...
گفتگوی صریح و بی پرده با شهرام شکوهی (عکس)
و باید بیشتر روی موج خودم سوار می شدم. خیلی ها از موفقیت آلبوم مدارا ایده گرفتند و پس از پیاده سازی، جواب گرفتند. افراد و گروه هایی که ایده گرفتند باهوش بودند و تقلید هم نکردند، ایده گرفتند و کارشان را انجام دادند. طلبکار نیستم و منتی هم ندارم ولی آنقدر که خودم در این کار نوآوری داشتم از آن بهره تبلیغاتی نبردم. هیچ وقت در جایی نگفتم که فلان کار را انجام دادم و حتی در مصاحبه ها وقتی می گفتند که ...
سینماگرانی که غیرت ملی دارند
از اینکه بچه های ایرانی آن را نوشته اند! در حالی که در بخش دولتی این انگیزه ها وجود ندارد . عظیمی: من همیشه با افرادی که با بودجه دولتی فیلمی ساختند و ادعا هم می کنند دنبال جایزه گرفتن نیستند، مشکل دارم. در صورتی که تشویق شدن در میان یک جمع انرژی بسیاری می آورد و هنگامی که کاسب نباشی و به مخاطب اهمیت بدهی و برای کار خود وقت گذاشته باشی به تو خواهد چسبید. برایم آنقدر جالب است که وقتی ...
تمایل به خریدن برندها از کجا می آید؟
پس انداز کرده بود، می دهد. توحید 23 ساله است و یک تابستان کار کرده تا بتواند آخرین مدل کتونی مارک محبوبش را بخرد: اصلا می پوشیش می فهمی چه چیزیه. پام رو داغون کرده بودن این آشغالای تو بازار. دیگه حالا تو زندگی یه کتونی خوب هم نداشته باشیم باید سرمون رو بذاریم بمیربم دیگه. آرام خیابان را قدم می زنند و پشت ویترین هر مغازه چندلحظه ای صبر و به ویترین نگاه می کنند. بعد یکی از آنها ...
گزارش کاملی از مراسم رونمایی از کتاب های زندگی نامه شهیدان لشکریان
برای من دور از ذهن و دست نیافتنی است، گفت: من با مجید بیشتر محشور بودم و خیلی به ایشان علاقه داشتم. من به خاطر یک حرف مجید سه سال در کردستان بودم. من ابتدا در منطقه جنوب در قرارگاه رمضان بودم که به اصرار مجید به منطقه کردستان رفتم. دو روز قبل از شهادت مجید با اصرار از او خواستم که از این منطقه برویم، اما او حرفی فراموش نشدنی به من زد و گفت که "قبر هر جفت ما را در اینجا کنده اند". او دو روز بعد شهید ...
از آلودگی آب زمزم تا ترورهای بیوتکنولوژیک
نیستند و نمی توانند خبرها و تحقیقات را بخوانند و اینکه یک وجدان و صراحت می خواهد و یک نسلی سستی کرده است. من همان موقع با معاون مسئول حج و زیارت صحبت کردم و گفتم که ویروس آویدونیروس تست شده و پادزهر آن هم گفته اند اما اتفاقی رخ نداد. وقتی بی بی سی یک برنامه ای درباره مسمومیت آب زمزم ارائه کرد من هم توانستم بعد از 3 سال بحث را باز کنم. شوم ترین آدم های دنیا در پشت پرده ترورهای بیوتکنولوژیک ...
روایت عاشقانه یک همسر شهید گمنام
.... من را به جدش حضرت زهرا(س) قسم داد که: دعا کن به آنچه می خواهم برسم و در واقع شما من را همراهی کن. قبل از اینکه برای بار آخر به جبهه اعزام شود یک بار به من گفت: عیال جان! بیا از هم بگذریم و این دلبستگی ها را کم کنیم. ما خیلی به هم وابسته بودیم. وابستگی مان آنقدر بود که من ساعت را نگاه می کردم و وقتی متوجه می شدم نزدیک است که ایشان از سر کار به خانه برسد، تپش قلبم شروع می شد. وقتی در خانه را ...
گزارشی از رونمایی کتاب های زندگی نامه شهیدان لشکریان
خبرگزاری تسنیم می کند. وی در ادامه به حدیثی از پیامبر در شأن شهدا اشاره کرد و گفت: علامه طباطبایی در ذیل آیه 169 سوره آل عمران نوشته است که ابن مسعود از پیامبر(ص) نقل می کند بعد از آنکه شهدای احد را به خاک سپردند، خداوند از آنها می پرسد که چه آرزویی دارید؟ شهدا در جواب می گویند که چه آرزویی بالاتر از اینکه زیر سایه نعمت و رحمت جاودان تو قرارگرفته ایم، اما یک تقاضا داریم و آن اینکه دوباره به ...
فقر خاموش در همسایگی نگین توسعه شرق کشور/ دردهای پنهان بومیان در سایه نامهایی بزرگ
پزشکان مشکل را در خون فرزندان خانواده تشخیص داده بودند و پدری که حالا توان مالی برای معالجه فرزندش ندارد.در ابتدا گمان کردند که من از طرف یک مقام دولتی آمده ام و شروع کردند به بیان مشکلاتی که خودم آنها را دیگر از حفظ بودم.پدر مشکل بیکاری داشت و از فقر هم رنج می برد، مشکلات کم بود حالا فقر هم سرباری دیگر.پس از گفتگویی مختصر با پدر از آنها خداحافظی کردم. . تقریبا هوا رو به تاریکی میرفت و من باید به چابهار برمی گشتم . مردم روستاهای چابهار در نبود امکانات اولیه زندگی و با وجود نداشتن فیش های حقوقی چند صد میلیونی هنوز یک جمله را تکرار می کنند..."شکر" انتهای پیام/ ...
یک سوم دستمزدی که سال های گذشته میگرفتیم را امروز برای سریالی که در زمان کمتر تولید میشود پرداخت می کنند
را به من توضیح داد و فیلمنامه را برایم تا قسمت دهم فرستاد و خوندم. من از قسمت سوم وارد مجموعه می شوم و وضعیت سارا در 10 قسمت مشخص می شود و خودم بر این مبنا پیش رفتم. گهگاه برایم سوال پیش می آمد که چرا واکنش سارا به این شکل است اما وقتی متوجه قسمت اول و دوم شدم، دلیل این برخورد را متوجه شدم. این ژانر معمایی که در آسپرین می بینیم چه تفاوتی با آنچه سال ها در تلویزیون می بینیم، دارد؟ به ...
شبکه های ارتباطی علیه یک کودتا
رسانه های منتقد میانه خوبی نداشت اهمیت رسانه های مستقل و آزاد را در جهت دفاع از دموکراسی گوشزد کند.هانده فیرات در گفت و گو با روزنامه حریت اتفاقاتی از آن شب را روایت کرده که در ادامه می خوانید. یک روز معمولی بود، کارم که تمام شد از ساختمان شبکه خارج شدم و با دخترم برای شام بیرون رفتیم. بعد از شام برگشتیم خانه. تلفنم زنگ زد. مدیر بخش خبر پشت خط بود و گفت: یه اتفاق هایی داره می افته، گوش به زنگ ...
تازه از سوریه آمده ام
با خودم گفتم این وضعیت فقط با ظهور امام زمان (عج) سر و سامان می یابد. تشخیص اینکه کسی که با آدم صحبت می کند، داعشی است یا نه واقعا سخت بود. به نظر من کسانی که هنوز در دمشق و زینبیه مانده اند؛ دست از همه چیز کشیده اند و دل کنده اند از این دنیا. برویم به چند سال پیش... از ماجرای ازدواج تان با عبدالحسین بگویید؟ یک ماه می شد از سوریه برگشته بودیم. مادر عبدالحسین که از اقوام دور ما ...
ردپای زن و شوهر سابقه دار در سرقت از پیرمرد پولدار
زیادی می گذرد. به همین دلیل داخل خانه شدم و زنگ در ورودی را زدم. زمانیکه به مقابل در آمد متوجه شدم همسرم را جایی پنهان کرده است. به داخل رفتم. خانه آنها ویلایی بود و درب ورودی خانه نیز زنگی جداگانه داشت. زمانیکه وارد شدم دیدم درب دستشویی را قفل کرده و همسرم را در آنجا پنهان کرده است. چند عدد چک به صورت او زدم و گفتم به چه دلیلی این کار را کرده ای. او ترسید و از خانه بیرون رفت و داد و فریاد راه ...
صابر ابر:در زندگی واقعی رئالم در تئاتر شیدا
جا بودن و در هر کاری بودن را نداشته و خیلی کم در این سال ها کار کرده است. مرضیه هم همین طور. برای همین هم انتخاب های شان برای من خیلی محترم است. آنها به درست ترین شکل در کار من ایفای نقش می کنند. سخت است که به بازیگری بگویی تو باید روی صحنه بروی و دیالوگی نداری، اما بهاره این کار را به بهترین شکل انجام می دهد. آدم ها او را به عنوان شخصیت می بینند و سکوت خوبی دارد. بازی کردن سکوت، بسیار عجیب و سخت ...
با چشمان بسته و باز!
نقاشی می داند. او می گوید: به دلیل درک درست از آناتومی انسان و حیوانات، تصویر سازی ذهنی از هر موضوعی برایم در عین نابینایی راحت تر است. بعد شکل گرفته در ذهنم را بدون به کارگیری هیچ قالب یا الگویی با استفاده از خمیری با ترکیب تعدادی از موادی که نام بردم می سازم. این هنرمند خلاق اهل نهاوند نی نواز هم هست. علاقه او به این هنر هم کار دستش داده و در صبح یکی از روزهای سال89 که بر لب پشت بام ...
ضرب المثل ،هر وقت کسی شدی بگو خراب کنند
داستان ضرب المثل هر وقت کسی شدی بگو خراب کنند یکی بود ، یکی نبود . دانشجویی بود که هزار جور گرفتاری داشت . درس هایش زیاد بود . پول نداشت در شهری دور از زادگاهش درس می خواند روزی سرش را انداخته بود پایین و توی فکر بود راه می رفت که ناگهان سرش به تیرک سایبان یکی از مغازه ها خورد و به زمین افتاد . ضربه شدید بود . دنیا جلو چشمهایش تاریک شد . کمی که به خودش آمد صاحب مغازه را دید و گفت : مرد ...
مصطفی زودتر از همرزمانش به پابوس امام رضا(ع) آمد
سال طول کشید تا راضی به رفتنش شدم. یعنی اگر رضایت نمی دادید، نمی رفت؟ شاید اگر من رضایت نمی دادم نمی رفت. مرگ حق است، برای من هم تحمل این شرایط خیلی سخت است، ولی بالاترین درجه مرگ، شهادت است. واقعاً درجه ای بالاتر از این نیست. پس نباید بیش از این مخالفت می کردم. برای شهادت همسرتان آماده بودید؟ نه اصلاً، دو هفته قبل از اینکه بفهمم ایشان شهید شده، احساس خیلی بدی داشتم. اصلاً ...
مرد شیطان صفت : عاشق التماس زنان قربانی بودم +عکس
می شدیم و با ماشین خارجی ها کورس می گذاشتیم. اعتیاد داری؟ نه. چطور دستگیر شدید؟ یکی از طعمه هایمان بعد از اینکه نقشه مان را عملی کردیم و می خواستیم در بیابان رهایش کنیم، التماس کرد و گفت که می خواهد با ما دوست شود. بعد هم شماره تلفن مرا گرفت و مدتی بعد زنگ زد و در جنوب تهران قرار گذاشت. وقتی به محل قرار رفتم ناگهان موتور پلیس را دیدم. ویراژ دادم تا فرار ...
روزی که یک خانم بدحجاب مرا از خودم شرمنده کرد!
سرویس اجتماعی فردا: حجت الاسلام محمد مطهری فرزند شهید مطهری در یادداشتی نوشت: در ایام تحصیل در خارج از کشور – و به لطف خداوند بدون استفاده از امتیازات آقازادگی – در یک شب زمستانی به خوابگاه دانشگاه برمی گشتم. در سرمای بسیار سوزناک منهای 30 درجه، هنگام ورود به خوابگاه، با همسر یکی از دانشجویان ایرانی که روسری را عقب می گذاشت و همسایه ما بود مواجه شدم. خروج او به تنهایی در ساعت 9 شب در ...
به سراغ گوشی مادرم رفتم واز چیزی که در آن دیدم خشکم زد/مادرم مدتها به من باج می داد
سلام و علیک نکرده بودیم که دایی ام سر رسید. او مرا دید و واویلا شد. آن روز دایی جواد آشی برایم پخت که یک وجب روغن و یک کیلو پیاز داغ روی آن بود. روزگارم سیاه شد. واقعیت را به مادرم گفتم و قول دادم دیگر از این غلط ها نمی کنم. اما احسان که هنوز درد سیلی محکمی که از دایی جواد خورده بود را روی صورتش حس می کرد دست بردارم نبود. فکر می کردم بعد از آن ماجرا ...
عنکبوت های وسوسه انگیز
دانشگاه قوچان بودند، با هم وارد بازاریابی شبکه ای شدند و حالا تجربه های متفاوتی را بیان می کنند. فرزانه درباره شیوه ورودش می گوید: تابستان بود که دنبال کار برای سه ماه تعطیلی بودم. با دوستم دنبال کار می گشتیم. یک روز دوستم زنگ زد و گفت: فرزانه کار خیلی خوبی پیدا کردم و مصاحبه هم رفتم. تو هم می توانی وارد این کار شوی و فقط همین را بگویم که کار بسیار خوبی است و بقیه جزییات را آن جا خواهی ...
عالم نباید مردم را به سوی خود دعوت کند
...> پس از بیان این مطلب، آن خانم از همان ابتدای مجلس لیوان های شراب را یک به یک به دست افراد می داد و به سمت وسط مجلس پیش می آمد، ولی آن افراد بدون اینکه لیوان ها را به سمت دهان خود ببرند همین طور در دستان خود نگه داشتند؛ تا اینکه آن زن به من رسید و در مقابل من ایستاد، از من تقاضا کرد لیوانی برای شرب بردارم. من از این عمل ناراحت شدم و ابراز نگرانی نمودم، ولی یک مرتبه از هر طرف صدا به خواهش و تمنّا ...
توصیه عجیب نصرالله رادش/ افسوس هدیه تهرانی/ استودیو دو متری احسان خواجه امیری
یک دوستی ده ساعته اوله روزمون خام گیاهخوارشدیم و شش ساعته بعد رو پخته خواری کردیم ولی بازهم در طی اون دوسال که این رژیمو داشتیم، بسیار بسیار نتایج شفابخشی رویت کردیم. پیشنهاد دوستانمو دادم امیدوارم انجام بدید و نتایج اعلام کنین. با این رژیم مصرف بالای نان و برنج و گوشتها کم میشه و مصرف میوه ها و سبزیجاتتون خیلی خیلی بالا میره.البته متوجه هستین که توی اون ده ساعت باید از هر ...
بعد از هر زورگیری، پیتزا می خوردیم
.... شاکی گفت: در میدان آزادی برای رفتن به خانه مان در یافت آباد سوار خودروی پراید شیشه دودی شدم که راننده آن پسر جوانی بود. پس از طی مسافت کوتاهی پسر جوانی که در صندلی عقب خودرو مخفی شده بود، ناگهان دهانم را گرفت و در نهایت مرا به مکان خلوتی بردند و اموالم را سرقت کردند. دختر جوان ادامه داد: من برای اینکه آنها را به دام بیندازم با ترفند دوستی، شماره راننده را گرفتم. متهمان وقتی در قرار صوری ...
هر روز می توانم خلاقیت داشته باشم/ اشتغالزایی برای 300 جوان توسط یک کارآفرین
زمان تحصیل نیز یک شیفت سر کار می رفتم و یک شیفت درس می خواندم بعد از اینکه دوره راهنمایی را طی کردم به این نتیجه رسیدم که باید بیشتر کار کنم تا خانواده ام بتوانند پیشرفت کنند. یک دوره ای برای کار به خارج از کشور رفتم و از آنجا سرمایه آوردم ولی متاسفانه نداشتن تجربه باعث شد که آن سرمایه را از دست بدهم اما هیچ وقت انگیزه ام را از دست ندادم و دوباره از صفر شروع کردم این بار تصمیم گرفتم به ...
مدیران آلمانی به ندرت تغییر می کنند
بازاریابی و فروش مشغول شدم، پس از نزدیک به پنج سال به اسپانیا رفتم تا مدیریت شرکتی را که در بیلبائو داریم در دست بگیرم. البته اسپانیا مدت زیادی طول نکشید و پس از تنها دو سال در سال 2004 از من درخواست شد تا دوباره به دوسلدورف برگردم و به هیات مدیره بپیوندم و از سال 2015 نیز به عنوان مدیرعامل انتخاب شدم. نکته بسیار جالب اینجا است که شما از ابتدای ورود به بازار کار در همین شرکت باقی مانده ...
خیانت و لجبازی؛ دو عامل طلاق توافقی
دقیقاً مثل مادرم یا پدرم است یا مثلاً می گویند من از دست پدرم در رفتم اما یکی مثل پدرم گیرم افتاد . زوجین خودشان این را متوجه نمی شوند اما در مشاوره های قبل از ازدواج، آموزش داده می شود. ما ناگزیر از ازدواج ناخودآگاه هستیم اما آموزش می دهیم و ازدواج ناخودآگاه را تبدیل به ازدواج خودآگاه می کنیم.به طور قطع، فردی که نیازهایش در خانه پدری تأمین نشده، آنها را از همسرش می خواهد و ما در مشاوره ...
تمام دارایی های یک فرمانده!
گروهان ها و دسته ها را سازماندهی کرد، کانال های ما که در منطقه مالکی بودند، سه تا خط عراقی ها را دور می زدند و می رفتند به پشت توپخانه عراقی ها می رسیدند و از آنجا در می آمدند. آن شب تا ساعت 12، تمام گروه های عملیاتی توسط حسین سازماندهی شدند، ساعت 12 شب به راه افتادیم و تا ساعت 3:30 الی 4 صبح به منطقه عملیاتی رسیدیم، از کانال تا خط سوم عراقی ها یا همان توپخانه 200 الی 300 متر فاصله بود ...