سایر منابع:
سایر خبرها
فرزندآوری؛ یک حوزه خصوصی نیست
داری؟ گفت نه شاید به خاطر تعهد به بچه اش اینطور تنوع طلب نمی شد. ما واقعاً اینها را به چشم می بینیم. چند وقت پیش سوار یک تاکسی شده بودم. راننده اش حالت بی قراری داشت. کمی هم با سرعت رانندگی می کرد. علت را پرسیدم. گفت من دختر سه ساله ای دارم و این دختر دنیای من است. می خواهم سریع تر به خانه برسم و دخترم را بغل کنم چون وقتی دخترم می گوید بابا! بابا! تمام خستگی روز از تنم بیرون می رود. ببینید اینها یک ...
رضا را دعوا کردم به سوریه نرود
بعد از رضا متولد شد و نام هر دو را هم به رسم احترام پدرشوهرم انتخاب کرد و ما هم موافق بودیم. همسرم ابتدا شغلش بنایی بود و اکنون تاکسی دارد و روی زمین هم کار می کند. *معلوم نبود اینجا خانه است یا زمین بازی رضا نسبت به رامین پر شر و شورتر بود و به عبارتی از دیوار راست بالا می رفت اما دوران ابتدایی را که تمام کرد رفته رفته آرامتر شد. به شدت بچه فعالی بود، وقتی بازی می کرد معلوم ...
فرزند کویر از زمین حلب آسمانی شد +تصاویر
ذره ای از خنده هایش تنگ می شود. فردی بسیار متین، آرام و مسئولیت پذیر بود. در اوقات بیکاری ، من و بچه ها را به تفریح و گشت وگذار می برد. زمانی که به خانه می آمد، در کارهای منزل کمکم می کرد. او برای خانواده اش احترام و اهمیت زیادی قائل بود. حرف ها و درد دل هایش را با من در میان می گذاشت و هیچ حرف نگفته و پنهانی در زندگی ما وجود نداشت. شهید مهدی نه تنها یک همسر خوب بلکه یک رفیق و دوست خوب هم ...
سرگذشت خواندنی یسرا ؛ از جدال با مرگ تا المپیک
فرو ریخته بود و می شد هواپیماهای جنگی را از داخل آبش دید، بمب هایی که اطراف استخر به زمین می خورد و بیرون رفتن از خانه و تمرین کردن را هر روز مشکل تر می کرد. وقتی جنگ وارد سال چهارمش شد، او و خانواده اش تصمیم گرفتند جدا شوند. دو دختر بزرگ تر باید جا پای چهار میلیون پناهنده دیگری می گذاشتند که تا آن روز سعی کرده بودند از کشور فرار کنند، یسرا در این مورد به سرویس جهانی بی بی سی گفته است ...
ازدواج جنجالی دختر رضاشاه، از عشق آتشین تا متارکه
. وقتی به خانه رسید، دیگر طرحی منسجم در ذهنش داشت. آن اوایل متقاعد کردن دیگران نسبت به برنامه ای که دارد، کار خیلی دشواری بود. باراک به دیگران می گفت: می خواهم موسس یک گروه تروریستی باشم. شنونده به محض شنیدن می زد زیر خنده و می گفت: هی آقای رئیس جمهور، لطفا این حرف را جایی نزن! اوباما حس می کرد که می خواهد که یک کسب و کار لوکس پارچه را در آمریکا راه بیندازد! در آخر، باراک به این نتیجه رسید ...
اول شوهرم معتاد شد حالا دخترم
زن مطلقه است. برای حفظ زندگی ام دست به کار شدم و این بار از خانواده اش کمک خواستم. اما او اسیر هوس و رؤیاهای خام خود شده بود. حتی احترام پدر و مادر پیر خود را کنار گذاشت و ترک مان کرد. زن جوان افزود: حدود چهار ماه از این ماجرا گذشت. فایده ای نداشت. یک بار که آمده بود کارت پایان خدمتش را بردارد متوجه شدم بوی سیگار می دهد. همان روز پدر شوهرم نیز آمد و با شرمندگی گفت پسرش معتاد شده است. ...
روایتی تکان دهنده از شهیدی که پیکر او با گذشت 16 سال سالم ماند
...، یک روز لباس سبزی به خانه آورد، به من گفت که شلوارش را کمی تنگ کنم، بعد از سؤالهای زیادی که کردم فهمیدم پاسدار شده و دوست داشت کسی از این موضوع با خبر نشود. * در مورد ازدواج با او صحبتی نمی کردید؟ چرا به او می گفتم من تنها شدم، نمی گویم قید جبهه را بزن ولی بیا برویم خواستگاری، یک دختر خوب و مؤمنه پیدا کنیم، هم مونس من باشد، هم شریک زندگی تو. با خنده جواب می داد که خدا یار ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (295)
این گوینده های خبرِ زن بپوشن. 27. دوربین موبایل رو در حالت فیلمبرداری گذاشتم تو یخچال در رو بستم و پس از سالها بالاخره مطمئن شدم که در یخچال رو ببندی لامپش خاموش میشه. 28. پسرا که هیچی تو مدرسه ی دخترونه هم بگی ممد چند نفر بر میگردن. کوشا جان پشتیبانت. بالاخره پیداش کردم :))))))) 29. شبیه این بزرگترا که میگن تو نور چراغ نفتی درس خوندن، به بچه م میگم ...
آقای مدیرعامل بانک صادرات حق با شماست ولی این خانواده را نجات دهید
شده بود و هیچ پولی نداشتم، رفتم تا کار نظافت یک ساختمان را انجام دهم اما هوا بارانی شد و گفتند روز دیگری برای نظافت بروم. خیلی ناراحت شدم چون هیچ پولی نداشتم. وقتی به خانه رسیدم دیدم یک کیسه پُر از مواد غذایی وسط اتاق است. بعداً متوجه شدم یکی از همسایه ها از وضع مان مطلع بوده، اینها را آورده است. یکبار دیگر هم وقتی برای ملاقات همسرم به زندان رفتم، طبق روال همیشه کیفم را داخل کمد گذاشتم ...
پیدا شدن گمشده پس از 62 سال
لنج آنها در نزدیکی جزیره فاو با کشتی بزرگی برخورد می کند و تعدادی از آنها غرق می شوند. در این میان دختری 9 ساله به نام بهناز که به همراه والدین، خواهر و برادران کوچکش همراه مسافران بود، ناپدید می شود. در حالی که خانواده بهناز فکر می کردند غرق شده، صیادی عراقی او را به خانواده ای که بچه دار نمی شدند، می دهد. بهناز به سختی زبان عربی یاد می گیرد؛ سپس ازدواج می کند و ...
شهید ناصری؛ سردار بی نشان دستگاه دیپلماسی کشور/ پدرم باز سلام
همان ایام مدتی مریض شدم یک روز محمد ناصر از باب دید و بازدید به خانه ما آمد و از اتاق کناری احوال مرا پرسید و چند دقیقه ای نشست. اما مادرم او را به صرف ناهار دعوت کرد. همین که وقت نماز ظهر شد، از مادرم جانماز خواست. من کنجکاو بودم که ببینم چطور نماز می خواند. ایشان با حال و هوایی خوش و صوت و لحن زیبا، اذان و اقامه را گفت و مشغول نماز شد. راز و نیاز عاشقانه وی مرا به شدت تحت تاثیر قرارداد ...
جزئیات زندگی خصوصی "محمد جواد ظریف"
از تجار معروف اصفهان که او نیز یک دختر داشت، درآمد. حاصل آن ازدواج فرزندی بود که او را محمدجواد نامیدند. ظریف در گفت وگو با سالنامه سال 94 شرق گفته بود، فردی برایش تعریف کرده که مادر 90 ساله مریضش در جریان مذاکرات ژنو به او می گفته تلویزیون را روشن کن، بچه هایمان در ژنو هستند. او در خانه ای بزرگ و قدیمی پشت باغ شاه سابق بچگی کرد و به نوجوانی رسید. باغ شاه که می دانید کجاست ...
معماریِ معاصرِ ایرانی و دفاع از ریشه ها در برابر چاه ها / شاید معمارانِ عاشق، مهندسِ محاسب شده اند!
در استخرهای عایق بزرگ زیر زمینی، به حرفه و فن آوری و کالایی، به کارخانه های تبدیلی و صنعت پولسازی تبدیل کرده ایم. پس هرچه زباله بیشتر نفعش هم بیشتر. دختر بچه ای به مادرش در جمعی گفت مامان پوپو کردم! مادر برای ژست آمدن به دخترش گفت هنر کردی! دخترک هم زان پس هربار می گفت مامان! هنر کردم! حالا، اینجا، ما هم هنر کرده ایم! اینها چه ربطی به معماری و اصالت و ایرانی بودنش دارد؟ من هم مانند شما ...
ساعت به وقت ترخیص/ حال و هوای دختران ترخیص شده از بهزیستی
، کارهای خلاف می کرد و کیلویی مواد مخدر جا به جا می کرد. والدینم هشت بچه به دنیا آوردند. البته سه کودک را فروختند و مادرم می گفت کاش پدرم ما را هم می فروخت؛ چون لااقل می دانم یکی شان موفق و خوشبخت شده است. پدرم نیامد و هیچ کس دنبالش نرفت حدود سال 68 و 69 دیگر خبری از پدرم نیامد. آن زمان سه سالم بود. خواهر کوچکم مرضیه هشت ماهه و دو برادر و یک خواهر بزرگ ترم 10، 12 و 14 ساله بودند ...
دختر ، روایتی از شکاف نسل ها
دختر زیر 20 ساله از یک شهرستان به تهران و آن هم تنها، ممکن است سوژه نگرانی بسیاری از والدین بخصوص پدرها باشد. اما شاید اگر خانواده ها در هر مکان جغرافیایی آن را تماشا کنند به شخصیت دختر فیلم حق بدهند و با او همراه شوند. در نهایت بسیاری از خانواده ها به دلیل دلسوزی و نگرانی، مانع شادی های کوچک می شوند و گاهی این اتفاق درکشور ما بسیاری از نوجوان ها و جوان ها را از خانه فراری داده است. سخت ...
نظر مخاطبان خبرآنلاین درباره راهکارهای افزایش ازدواج و فرزندآوری: اشتغال، اشتغال، اشتغال
یه دختر 23 ساله هستم که هم کار دارم هم درآمد 3 میلیونی اما اگه ازدواج کنم هزینه زندگی رو باید شوهرم بده چونکه وظیفه اونه... همینجوری حق ما زنها داره پایمال میشه فقط مونده خرج زندگی رو هم ما زنها بدیم. به نظرم زنها نباید از حق خودشون کوتاه بیان. مردان در واکنش به این مخاطب نوشتند: نمیدونم چرا همه جا مردها رو مقصر میدونن و هیچ کی از توقع و انتظارات بالای دخترها حرف نمیزنه؟ دخترهای امروزی ...
اقدام دردناک یک زن جوان با دختر خواهر شوهرش!
به گزارش شریان نیوز ،زن جوانی که دختر 20 ماهه خواهرشوهرش راکشته و به جرم قتل غیرعمد به زندان و پرداخت دیه محکوم شده بود برای سومین بار در دادگاه محاکمه می شود. رسیدگی به این پرونده از بیست و یکم اردیبهشت91 به دنبال انتقال دختر 20 ماه ای به بیمارستان حضرت رسول آغاز شد. زن 30 ساله ای به نام سحر که وی را به بیمارستان منتقل کرده بود گفت: هلیا دختر خواهر شوهرم است. او به خانه مان آمده بود ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت
از خانواده سطح پایینی هم نیستم. به خوابم نمی دیدم این روز رو... خب تا قطار نیومده تعریف کن که چی شد؟ تو شهرمون دانشجو بودم که عاشق یکی از همکلاسیام شدم. بچه تهران بود. نه که فکر کنی بچه پولدار بودا، بچه ی پایین شهر بود، خواستیم با هم ازدواج کنیم که خانواده پسره خیلی موافق نبودن. خلاصه بعد کلی داستان عقد کردیم و من اومدم تهران. هم شوهرم بیکار بود، هم من. مادرشوهرم می خواست ...
برگزاری جشنواره ملی اسباب بازی برای کدام تولید داخلی؟
.... همه تلاش ما این است که هنر اوریگامی را جا بیندازیم اما هنوز جای کار بسیاری در این زمینه وجود دارد. او در پاسخ به اینکه مخاطب محصولات موسسه اوریمان چه کسانی هستند، گفت: مخاطبان ما بچه های 5 سال به بالا هستند، البته حتی کودکان 3 ساله هم می توانند با کمک پدر و مادر و خواهر و برادر بزرگتر خود با بازی یا هنر کاغذ و تا آشنا شوند. هیچ محدودیت سنی در ارتباط با اوریگامی وجود ندارد و این بازی ...
فیلم های ایرانی با موضوع اعدام و قصاص
... هیس!دخترها فریاد نمی زنند هیس! دخترها فریاد نمی زنند به کارگردانی پوران درخشنده داستان زندگی دختر جوانی است که در روز ازدواجش، با پیراهن سفید عروسی، مرتکب قتل می شود. نعیمی، دختر جوان و البته قهرمان داستان، راهی زندان می شود و پس از گذشت مدت زمانی و با تلاش های وکیلش، لب به سخن باز می کند و پرده از اسراری برمی دارد که پانزده سال قبل برایش اتفاق افتاده است. زمانی که او دختر بچه ای ...
نمی خواستم سارا کوچولو را بکشم اما او مرد
نبودند و آخرین خواستگارم حاضر به ازدواج با من شد اما وقتی دید دختر 4 ساله دارم از زندگی با من صرف نظر کرد به همین خاطر تصمیم گرفتم دخترم را که مانع ازدواج من و پیشرفتم شده را از زندگی ام حذف کنم. این مادر ادامه داد: شب حادثه چند قرص متادون به دخترم دادم و با هم خوابیدیم که نیمه های شب متوجه بد بودن حالش شدم اما روی سرش پتو کشیدم تا چیزی نبینم و صبح وقتی مطمئن شدم سارا فوت کرده با سر و صدا ...
عشق کودکان به موبایل، محدود کنید اما سخت نگیرید
از بچه ها هستند که توانایی برقراری ارتباط های واقعی را ندارند. مثلا در جمع گوشه گیر و خجالتی هستند. شما باید فرزندتان را در استفاده از تلفن همراهش محدود کنید. مثلا اگر مدرسه برای استفاده از تلفن همراه محدودیت دارد، آن ها را به فرزندتان یادآوری کنید و به او آموزش دهید قبل از ورود به مدرسه گوشی اش را خاموش کند. اگر تخلفی دیدید به عنوان تنبیه یک روز گوشی اش را بگیرید. وقتی کودک تان در خانه است هم می ...
حیف بود همسرم با مرگ عادی از دنیا برود/ محمدرضا ماند و یک سوال بی پایان: بابای من کجاست؟
بچه ها مهربان بود که آن ها هم دوست داشتند بیشتر در خانه باشد و نسبت به همه مهربان بود. آناج: کدام خاطره از شهید مراثی را هرگز فراموش نمی کنید؟ همسر شهید: هر سال یک روز در خانه ما میزبان هیئت می شدیم. وقتی سید رضا در سوریه دستش مجروح شد و ایران برگشت، اتفاقا در اولین روز پس از برگشت هیئت در منزل ما بود. دست آقا سید مجروح شده بود و داخل پلاتین گذاشته بودند. آن روز او نگذاشت هیچ ...
حسادت بین بچه ها، چکار کنیم؟
موقعیت پسرم همیشه خودش را با برادرش مقایسه می کند و هر مسئله ی روز مره ای را به نوعی رقابت تبدیل می کند . مهم نیست که برادرش چه کاری می کند یا چه چیزی دارد ، تضمین می کنم که هر چه دارد ، بزرگتر ، بهتر ، سریعتر و جالب تر از چیزی است که او دارد . فکر کنید حسادت به عنوان (احساس ناراحتی از کسی به دلیل موفقیت یا امتیازات آن شخص )تعریف شده است . رابطه ی خواهر وبرادر ها زمینه ی ...
چگونه به فرزندم، از خود دفاع کردن را بیاموزم؟
همکاری با یکدیگر را ندارند، اگر به آنها کمک کنید چند دقیقه استراحت کنند، اگر خسته و خواب آلود هستند به آنها کمک کنید تا کمی بخوابند، یک خوراکی یا نوشیدنی خنک به آنها بدهید و یا یک کار جالب را برای آنها تدارک ببینید ممکن است به طور شگفت انگیزی جوّ صلح و آرامش به خانه حکمفرما شود. تلاش برای بدست آوردن توجه: بعضی اوقات برای اینکه بچه ها توجه والدین را جلب کنند وارد یک عادت بد و چرخه ...
طلا حیدری و داستان شیدایی اهل سنت به امام رضا(ع)
بابا بزرگ کنارم نبود که انتظار بکشه!. یکی از مسئولان نیروی هوایی آمدند و گفتند: خانم حیدری به رسم ادب وظیفه داریم از شما اجازه بگیریم، چون شهید اهل تسنن هستند، آیا رضایت دارید که ایشان رو همراه با سه شهید دیگر به مشهد مقدس ببریم؟ دو سه شب قبل از شنیدن این خبر، توی خواب به من یه آهو دادن، می ترسیدم به آهو دست بزنم، صبح اون روز خوابمو برای مامانم تعریف کردم، مامان گفت: آهو حیوان ...
اقدام باور نکردنی زن جوان پس از قتل همسرش
حادثه در دستگاه قضایی در حال بررسی است، گفت: این زوج که یک فرزند دختر نیز داشتند، به دلیل اختلاف خانوادگی جدا از یکدیگر زندگی می کردند. ایسنا 110 این اخبار را از دست ندهید: چیزی از دختر 11ساله ام فهمیدم که دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد کار زشت آدم ربایان با کودک بی گناه / با خرید شکلات او آرام کردم یک شب نامزدم به خانه مان آمد / او ...
روایتی واقعی و تکان دهنده از فرزند شهید مدافع حرم که پدرش را می بیند!
به گزارش زاهدانه به نقل از شاهین پرس ، دختر برکت و نعمت هر خانه ای است و عشق و وابستگی دختر و پدر خیلی خاص و ناب است. دختر، بابایی است و محبت و عواطف دخترانه خود را نثار پدرش می کند، حتی وقتی خیلی کوچک است برای پدر، مادری می کند و با شیطنت ها و حرف زدن های شیرینش، دل از دل پدر می رباید. اگر بابا کمی دیر به خانه برگردد، بهانه می گیرد و برای آمدنش لحظه شماری می کند. چند سالی است که نقویم ...
اشباحی به سراغم می آیند و اذیتم می کنند / اشباح به من اجازه درس خواندن ندادند!
دختر 11ساله ام فهمیدم که دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد کار زشت آدم ربایان با کودک بی گناه / با خرید شکلات او آرام کردم یک شب نامزدم به خانه مان آمد / او رفتار زشتی با خواهرم کرد کارکثیف زن صیغه ای با پیرمردها / 72ساعت اسارت در کلبه متروکه +عکس ارتباط پنهانی و کثیف دختر نوجوان با مرد متاهل /دخترم زندگی دو خانواده را تباه کرد با شهرام ارتباط پنهانی داشتم / با او قرار گذاشتم تا نیمه شب به خانه ام بیاید درآمد غیر اخلاقی یک شب این زن ها مساوی حقوق یک سال پرستاران ...
رفتار بد زن جوان با راننده وانت / خانم دکترمرا فریب داد
افزایش سطح آگاهی شهروندان، پیشگیری آگاهانه ای از وقوع چنین جرایمی به عمل آید. قدس آنلاین 110 این اخبار را از دست ندهید: چیزی از دختر 11ساله ام فهمیدم که دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد کار زشت آدم ربایان با کودک بی گناه / با خرید شکلات او آرام کردم یک شب نامزدم به خانه مان آمد / او رفتار زشتی با خواهرم کرد کارکثیف زن صیغه ...