سایر منابع:
سایر خبرها
حاشیه ای بر تصاویر دردناک محمد بنا
در این یادداشت به قلم احسان محمدی که عصر ایران آن را منتشر کرده، می خوانیم: 1- دوران سربازی به ما می گفتند اگر می خواهی راحت فرار کنی، سعی کن دژبان تو را نشناسد. من دوست ندارم دژبان ها خیلی خوب محمد بنا را شناخته باشند . ( مصاحبه محمد بنا با قدس آنلاین - 1390) 2- این روزها کارمان شده سوگواره نوشتن. اینکه سرت را بالا بگیر قهرمان. اینکه ما هنوز دوستت داریم. اشک هایت را پاک کن ...
اسارت در 13 سالگی
...> من ماندم و آقای علیزاده. گفت که پس من تو را می برم. دوطرف برانکادر رو گرفت من را می کشید. فیلم سفر به چزابه صحنه ای که یکی از پزشک ها رزمنده ای را به همین شکل می کشید مرا به یاد آن صحنه انداخت. تا زیر یک لودر سوخته ای رفتیم و بعد چون خسته شده بود گفت بیا من کولت کنم که آقای علیزاده این کار را انجام داد و چون من از قسمت پا مجروح بودم یک مقدار ضعیف شدم، به او گفتم تو من را زمین بگذار و برو نیروی ...
حاشیه نگاری تسنیم از آخرین سرکشی رئیس کمیته امداد
، گواهی می دهد، می گوید: دخترم کلاس هفتم می رود و پسرم هنوز مدرسه نرفته؛ البته قول داده امسال بالاخره مدرسه برود؛ قرار است بنشیند سر کلاس اول؛ خودش به خانم مددکار قول داده فتاح چهره اش در هم می رود و رو به رضا می گوید: تو باید درس بخوانی تا کمک حال مادر و خواهرت باشی نه اینکه غصه دارشان کنی و قید درس و مدرسه را بزنی؛ این ها پشت شان باید به تو گرم باشه؛ پس سر قولت باش و حتماً درست را بخوان تا دست ...
خراب کنند، خسته شدیم! اینجا زورآباداست
چند خانه هنوز از بالای تپه ای که خانه هایش را یکی بعد از دیگری خراب کردند، پایین نیامده اند. ساکنان این چند خانه زندگی در دامنه تپه اسلام آباد را ترجیح می دهند. خانه هایی که شهر کرج و جاده چالوس از پنجره هایش معلوم است. بیشتر از 12 سال است که این چند خانه تنها مانده اند و ستاد ساماندهی تپه اسلام آباد هم نتوانسته آنها را از سراشیبی پایین بکشد. در خانه ها باز است. این جا امنه. کسی کاری ...
زندگی شهیدان دباغ زاده به روایت مادر شهیدان
...، توی خانه نشسته بودم که تلفن زنگ خورد. گوشی را که برداشتم، خانمی خودش را معرفی کرد. فهمیدم مادر دختری است که برای مجید به خواستگاری ش رفته بودم. بعد از سلام و احوال پرسی گفت غرض از مزاحمت، می خواستم به تون بگم دخترم پسر شما رو پسندیده. می شه یه روز با پسرتون تشریف بیارین تا دختر و پسر همدیگه رو ببینن؟ تا این حرف را شنیدم دلم برای مجیدم کباب شد. نگاهی به عکس روی طاقچه کردم. مجید داشت به من لبخند ...
مادرم دستگیر شده بود - وقتی جرم مادرم را فهمیدم دنیا پیش چشمانم تاریک شد
روزها احساس می کردم کارگری و زحمت کشی در خانه های مردم آسان تر از تحمل هوو در زندگی مادرم است. 3 سال از این ماجرا می گذشت و من در اوج شور و هیجانات دوران نوجوانی مجبور بودم ساعات روز را به تنهایی سپری کنم در این سن خاص افکار و خیالات زیادی را در سر می پروراندم و آرزوهای قشنگی را برای خودم تصور می کردم اما روزی که باز هم در همین رویاهای شیرین غرق شده بودم صدای زنگ تلفن قلبم را تکان داد نمی دانم چرا ...
بخشش قاتل فرزند به حرمت امام رضا (ع)
امور جنایی تهران، نزد قاضی دشتبان، سرپرست اجرای احکام دادسرا رفت و قاتل فرزندش را بخشید و به این ترتیب مرد اعدامی از مجازات نجات یافت. در پرونده ای دیگر پسر جوانی تیر 87 مادرش را به قتل رساند. او پس از دستگیری مدعی شد، مادرم بدون اجازه من به عقد موقت مردی درآمده بود. روز حادثه پس از درگیری، او را با چاقو کشتم و فرار کردم. متهم محاکمه شد و با درخواست دادستان به قصاص محکوم و حکم مجازاتش در دیوان عالی کشور تائید شد. با گذشت هشت سال از این جنایت، پسر و دختر دایی مقتول شناسایی و با مراجعه به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران برای قاتل درخواست بخشش کردند. ...
چه کنیم تا فردای قیامت هیچ بازخواستی نشویم؟
حقیقت در جنّت است. بعد فرمودند: فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ لَا یَسْلُبَکُم، از خدا تقاضا کنید که این ولایت، امامت و هدایت را از شما سلب نکند. هدایت الهی، بهشت است و هر کس تبعیّت کند، فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ، یعنی از همین الآن در بهشت هستی. این که ما اقرار به امامت آن حضرات داریم و با آن ها هستیم، بالاترین بهشت است. و إلّا مابقی آن، جهنّم می شود. منتها ...
بنیاد در آینه مطبوعات
گفت که درس خواندن را دوست ندارد و میخواهد کار کند تا بتواند کمک خرج پدرش در امور خانه باشد. همه اهل خانه ماجرا را فهمیدند. بعد هم پدربزرگش کلی با او صحبت که باید درسش را ادامه بدهد. در تمام این مدت، حسن سرش را پایین انداخته بود و حرفی نمیزد. فقط در پایان گفت: درس خواندن را دوست ندارم و میخوهم کار کنم. با اصرار ما چند وقت دیگر به مدرسه رفت اما درس را نیمه رها کرد و وارد بازار کار شد. شهادت ...
بازیگران درخشان تاریخ سینما (13): کری گرانت
برترین ها: منتقدین مرا متهم به این می کردند که روی پرده خودم هستم. ولی خودم بودن از آنچه تصورش را می کنید دشوارتر است. (کری گرانت) ستاره خوش چهره فیلم های دهه سی تا شصت، در بسیاری از فیلم های آلفرد هیچکاک از جمله فیلم موفق سال 1959 یعنی شمال از شمال غربی ، روز هجدهم ژانویه 1904 در بریستول انگلستان به دنیا آمد. در 13 سالگی از خانه فرار کرد تا با یک دسته کمدین همراه شود. آنها ...
بیوتروریسم انتحاری روش جدید داعش برای مقابله با ایران/ مسئولان غفلت نکنند
جایی رسیده که می توانند انگشت سبابه دست چپ شما را فلج کنند. کرمی با شوق و اشتیاقی خاصی صحبت می کند. او معتقد است خدا به نیت خیرش برکت داده و همواره او را برای یافتن دانش جدید در حوزه کاری اش یاری کرده است. مثل پیدا کردن مطلبی درباره یک مرکز مهم بیوتروریسم در اسرائیل که در یک روزنامه مصری اولین بار خبرش را خواند و کم کم اطلاعات کسب کرد. او در توضیح این مجموعه اسرائیلی می گوید: مجموعه ...
پیروزی در سایه وحدت ارتش و سپاه
. گفتم: رضا مقاومت کن آمدم. تک عملیاتی با کمک نیروهای حاضر در منطقه در حالی که تنها و دست خالی بودم و هیچ راهی به ذهنم نمی رسید، دیدم از دامنه ارتفاع رضاآباد تعدادی سرباز و سپاهی که شب قبل در آن منطقه پاسداری می دادند، پایین می آیند. وقتی در دست آنها آرپی جی هم دیدم بسیار خوشحال شدم و همگی را به سمت خود خواندم. خودرویی از راه رسید که برای پایگاه ها آب می برد. آن را متوقف کردم. سوار شدیم ...
ماجرای پسر مشاور سابق یا شوهر بازیگر اصلاح طلب
چهاردیواری هایی شد که آقازاده های دیگری هم پیش از او به آنجا رفته اند! م. ر گفته بود: پسرم 18 سال است که مستقل زندگی می کند و عروسم بارها از من تبری جسته! اما فرزند م. ر بودن، برای پسر مشاور احمدی نژاد کافی است تا با سنی که هنوز سه دهه را پر نکرده، به پستی عالی در جمعیت هلال احمر منصوب شود و ریاست شرکتی در آلمان را بر عهده بگیرد که به نام خودش در آلمان ثبت کرده است! ی. ر که پدرش و مادرش، تحصیلکرده آلمان ...
سلفی و خودکشی
، نشسته. فریاد می زند و دخترش را صدا می کند: آیدا مامان پاشو! چشماتو بازکن! اما مادر سیما هنوز خبر ندارد. ناگهان زنی با کیسه های پر از گوجه و خیار و کرفس از پیچ کوچه وارد می شود. یکی از مردهای همسایه زن را با دست نشان می دهد و می گوید: مادر اون یکیه. زن کیسه ها را در دست گرفته و عرق ریزان پیش می آید. از دیدن چشم های متعجب اطرافیان می هراسد. صدای فریادهای مادر آیدا را می شنود و چشمش به دو تا جنازه ای ...
حرکت در جاده بندگی
، خانه داری، ثروت داری. امضا داری، همت داری، هرچه داری که برای خودت هم نیست و خدا به تو داده است، هذا من فضل ربی لیبلونی أ أشکر أم أکفر هیچ چیزی را خدا بی حساب و کتاب به کسی نداده است. اگر سلامتی داده، با حساب و کتاب داده است. پدر و مادر داده با حساب و کتاب است. می گیرد با حساب و کتاب است. کمش می کند با حساب و کتاب است. زیادش می کند با حساب و کتاب است. هیچ چیزی در این عالم بدون حساب و کتاب نیست ...
احمدرضا؛ سمبل 14 ساله مقاومت
. طهماسبی گفت: در شب عملیات به صورت ناگهانی برادرم گم شده و هیچ خبری از او نمی شود، پدرم هم در آن زمان روی کشتی در بوشهر کار می کرد که متوجه شدیم کشتی شان را موشک زده است و خبری هم از ایشان نمی شود، من هم که در عملیات شرکت کرده بودم اسیر شدم و همزمان 3 خبر ناگوار به سمت خانه ما روانه شد. او آغاز اسارت خود را این چنین تصویر کرد: موقعی که من را اسیر کردند چند روز بعد ما را برای مصاحبه به بصره ...
کارآفرینی با دست های خالی
. مشغول بازی با دختر یکی از کارگران مادرش است اما حواسش در گفتگوها پرسه می زند. مریم می گوید هر بار که چهره معصوم دخترم نگاه می کنم خدا را شکر می کنم که تحت تاثیر شرایط آن زمان دخترم را از بین نبردم و حالا یک تار مویش را با کل دنیا عوض نمی کنم. همسرش بار دیگر باقیمانده وسایل خانه را فروخته است. اتاق را به صاحبخانه پس می دهد و بار دیگر آواره خیابان ها می شود با بچه شیرخواری در بغل و ...
رضا عطاران و ویشکا آسایش، ترکیب جادویی سینما
را حذف کن!) اما رامبد گفت (قرار بوده همین شکلی باشی، در کار من دخالت نکن!) برای همین نقش هم سیمرغ بلورین جشنواره فجر به شما اهدا شد! آسایش: تقصیر ایشونه (اشاره به عطاران) چرا؟ آسایش: چون پارتنر فوق العاده ای است. رضا عطاران: برای من هم ورود آقایان ممنوع فیلمی بود که بعد از خواندن فیلمنامه، دوست داشتم آن را تجربه کنم. در این قصه آنقدر همه چیز ...
مرتب کردن اتاق کودک، به عهده کیست؟
خانه داری باشید و گوشه گوشه خانه تان را زیر نظر داشته باشید، اتاق کودک همان فضایی است که قطعا از حوزه استحفاظی شما به دور است. دنیای پرجنب و جوش کودکانتان را نمی توانید محدود کنید. کودکان دوست دارند بازی کنند و این بازی کردن یعنی پخش کردن تمام اسباب بازی ها در گوشه و کنار خودشان! شما هم نمی توانید هر روز به دنبالشان بروید و اتاقشان را مرتب کنید پس بهترین گزینه برای شما استفاده از سبدها و باکس ...
دعوای زن و شوهر و فرار دختر 10 ساله بخاطر سگی بنام ملوس
... عقربه های ساعت چند دقیقه ای تا 12 شب فاصله داشتند که صدای زنگ تلفن خانه تار پود افکار پریشان همه را بر هم ریخت. پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، دو دایی و خاله های نسترن همگی به سمت تلفن دویدند. خانم ناشناسی از پشت گوشی سلام و علیک کرد و گفت: من با مادر نسترن کار دارم. زن جوان گوشی را گرفت و در حالی که گریه می کرد شما را به خدا بگویید دخترم کجاست، شما پلیس هستید، چه خبری از دخترم دارید و ...
99 درصد عناصر داعش در رقه نماز نمی خوانند
، اهل سنت اولین هدف تروریست های وهابی هستند. در سال 1923 کسی در یکی از محله های دمشق اذان گفت و پس از اذان گفت: اللهم صل علی محمد و آل محمد و پایین آمد. در آنجا در صحن مسجد یک وهابی بود که به او گفت اینکه تو می گویی اللهم صل علی محمد و آل محمد مانند این است که در کنار خانه کعبه با مادر خود زنا کرده باشی. برداشت آنها از دین همین است. اکنون این جنگی که در سوریه و عراق و یمن و مصر به راه ...
رضا عطاران و ویشکا آسایش، ترکیب جادویی سینما (2)
: چون همیشه بعد از موفقیت های آقای فرهادی، سکوتی در اهالی هنر است و دلیلش همان اشاره کوچکی است که کردم؛ همان حسادت که در خودم هم هست و بدون رودربایستی به آن اشاره کردم. یعنی هم حرف بقیه بود، هم حرف دل خودم! آسایش: حسودی در همه وجود دارد و همیشه هم بد نیست. مثلا وقتی لیلا حاتمی به عنوان داور به جشنواره کن رفت، در عین حالیکه برایش خوشحال بودم ته دلم گفتم کاش من جای لیلا بودم، چی می شد ...
قول قرارهای پوچ ازدواج
دختران دارای احساسات قوی و پاک هستند و به همین دلیل زودتر از پسران تحت تاثیر الفاظ و کلمات محبت آمیز قرار می گیرند و اگر نتوانند احساسات خود را در چارچوب عقل و منطق محصور سازند ممکن است در انتخاب شریک زندگی خود با مشکلاتی رو به رو شوند. در ایستگاه قطار با امیر آشنا شدم وقتی که می خواستم خودم را به شهر محل تحصیلم برسانم، در همان نگاه اول عاشق شدم. در همان برخوردهای اولیه به امیر گفتم که ...
محل اجرای کنسرت تجلی خانه خدا نیست
است وقتی من به اتاقی می روم که مجاور خانه همسایه است صدای موسیقی و ... می شنوم و نشستنم را طولانی می کنم حکم چیست ؟ حضرت فرمود اگر در چنین حالی جان بدهی از خدا حیا نمی کنی ؟ اینیعنی چه ؟آیا شان امام رضا این است که یک طرف بگوییم تسمع کلامی و تشهد مقامی و از طرف دیگر حاضران معلوم الحال در کنسرت تار و تنبک بنوازند و اشعار هجو و لغو و ترانه بخوانند؟ البته در کشور اسلامی باید در ...
دوست مجازی سرمایه زندگی دختریتیم را به یغما برد
های سنگین مادرم را مذمت می کردند و با کوچکترین دعوا و ناملایمتی به مادرم ناسزا می گفتند که تو دختر همان مادر بی لیاقتی ...من بودم و مادری نادیده که باید ناسزای رفتار غیر انسانی او را می خوردم اما تحمل می کردم به امید اینکه در هجده سالگی از این خانه بروم و با خرید خانه ای برای خودم زندگی کنم چند روزی از آغاز تابستان گذشته بود و دور از هیاهوی دوستانه مدرسه در حال استراحت بودم که با امیر ...
خداوند به مسئولان توفیق اولویت شناسی دهد
کارها کنیم. خاطره ای بگویم. وقتی آزاد شده بودم، به کرج رفتیم. یک نفر گفت: شهردار اینجا همشهری شماست و خیلی علاقه دارد شما را ببیند. گفتم هیچ علاقه ای ندارم ایشان را ببینم. چند بار دنبالم فرستاد. یک روز رفتم. والله وقتی ایشان را دیدم، نتوانستم خود را نگه دارم. لباس بسیجی پوشیده و چفیه انداخته و در دفتر کارش نشسته بود. به همکارم گفتم: برخیز که برویم. گفت: برای چه؟ گفتم: یقین دارم این ...
گفتگو با رضا میرکریمی به بهانه موفقیت دختر اش (2)
موقعیتی را دیده اند. بعد از نمایش فیلم در جشنواره چند دختر که عکس پدرهایشان روی موبایل شان بود گفتند می خواهیم برویم پدرمان را ببینیم. یکی از اتفاقات جالب در مسکو این بود که دختر جوانی گفت نظرتان را واضح بگویید که حرف آخر فیلم این است که باید به دامن خانواده برگشت؟ من گفتم حرف من همان است که در فیلم آمده است. او دائم سوال می کرد و من متوجه شدم در زندگی خودش اتفاق مشابهی افتاده است. از او پرسیدم تو از ...
نقشه یک دختر برای گرفتن ارتباط با پسر یک پزشک متخصص
...: دختر سرایدار مجتمعی مسکونی که برای رسیدن به خواسته های بلندپروازانه اش، با ظاهری فریبنده پسر ثروتمندی را به ازدواج ترغیب کرده بود، سر بزنگاه لو رفت. به گزارش خبرنگار رکنا، نجمه که در خانواده ای پرجمعیت به دنیا آمده و پدرش سرایدار یک مجتمع مسکونی در شمال پایتخت بود، همواره از اینکه مجبور است برای گذران زندگی با کمک مادر و خواهرهایش برای مردم سبزی پاک کند و کارهای نظافتی انجام دهد ...
چشمان و جانم فدای رهبرم!
... وی، خدمت به خانواده شهدا و جانبازان را افتخاری بزرگ برای خود دانست و گفت: امیدواریم بتوانیم خدمتگزار لایقی برای شما عزیزان باشیم. جانباز " صادق میانکی" در این دیدار، اظهار داشت:کسی که می خواهد کاری انجام دهد باید با عشق انجام دهد؛ هنگامی که در بیمارستان بودم، احساس می کردم هنوز با اشرار می جنگم . این جانباز سرافراز ادامه داد: دکتر ها پیش بینی می کردند به مدت 5 ماه در ...
گفتگو با رضا میرکریمی به بهانه موفقیت دختر اش (1)
دختر نوجوانی را روایت کردید که خیلی شبیه دخترانی از نسل امروز نیست؛ نسلی که دارای یک طغیان است و نگاهش به سنت ها و مساله خانواده خیلی تغییر کرده است. شخصیت دختر در فیلم شما گرچه بدون اجازه خانواده اش به تهران می آید ولی باز هم شخصیت او با واقعیت های جامعه فاصله دارد. - این دقیقا سوالی است که بعد از به همین سادگی ، یه حبه قند و به نوعی بعد از امروز هم از من پرسیده شد. پاسخ من هم این است ...