سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای دختر افغان در بیمارستان شیراز چه بود؟
سازمان ملل هم گفتم، از بیمارستان شکایت می کنم، دخترم مشکلی نداشت و آنها او را کشتند. اگر در کشور دیگری بودیم این رفتار با ما نمی شد... . با وجود تمام این شکایت ها، صحبت های دکتر محمدهادی ایمانیه، قائم مقام وزیر بهداشت در فارس و رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز، روایت دیگری از داستان لطیفه رحمانی دارد. او به شرق می گوید: خوشبختانه رشته خود من گوارش و کبد کودکان است و مسئول پیوند کبد کودکان هستم ...
چرا گواردیولا با ستاره های تیم هایش درمی افتد؟
گل زدم. او ماند و در 52 بازی، 36 گل برای بارسا زد تا تیمش به سه جام برسد اما این هم برای متقاعد کردن پپ کافی نبود و فصل بعد، اتوئو به عنوان بسته پیشنهادی در مسیر خرید زلاتان به اینتر رفت. بعدها اتوئو در مورد پپ گفت: او شجاعتش را نداشت که رودررو با من حرف بزند. مجبور شدم به او یادآوری کنم که فوتبالیست بزرگی نبود و به او گفتم من ساموئل اتوئو هستم. من بودم که باعث موفقیت تو شدم و کارهای زیادی برای ...
رسیدگی به پرونده قتل جوان میانجی در دعوا/ همه چیز با یک تلفن در باره رابطه نامشروع شروع شد
به گزارش پایگاه خبری علت؛ شامگاه یکم مهر سال گذشته چند جوان شمشیر به دست با گروهی که چاقو داشتند با انگیزه خصومت قبلی در پارک کوثر خیابان ری نزاع خونینی به راه انداختند که در این واقعه جوان 24 ساله ای کشته شد.در این ماجرا محسن – 24 ساله – مجروح شد که پس از انتقال به بیمارستان جان سپرد. پس از این واقعه در نخستین تحقیق از همه افرادی که در نزاع دسته جمعی شرکت داشتند، بازجویی شد تا اینکه ...
درخواست قصاص چشم برای برادر
درگیری ایجاد کرده است و مرتب فحاشی می کند. من به او گفتم دخالت نکند و برای اینکه او را نبینم و با او درگیر هم نشوم، دیرتر به خانه رفتم اما وقتی رسیدم دیدم برادرم جلو در است. او با میله ای آهنی به من حمله کرد و حسابی کتکم زد و طوری به سرم کوبید که چشمم آسیب دید بعد هم از محل فرار کرد درحالی که من خونین روی زمین افتاد ه بودم، وقتی به بیمارستان رفتم اول چشمم را جراحی کردند اما بعد از چند روز ...
رفتار درست با آقایان، محروم کردن از رابطه زناشویی؟!
...، مانند خانم ها تمایلی به صحبت کردن در مورد آن ندارند! اگر از شما درخواست کرد که او را راحت بگذارید، بهتر است که این کار را انجام دهید، اما قبل از بیرون آمدن از اتاق ابتدا او را در آغوش بگیرید نوازشش کنید و سپس او را تنها بگذارید. اجازه دهید خودش باشد برای برخی از خانم ها سخت است که شوهرشان را همانگونه که هست، بپذیرند و دوست بدارند. بیشتر خانم ها تمام مدت در تلاش هستند که ...
ماجرای اسلحه هایی که از پاکستان وارد می شد
امام (ره) گرفتند تا در مسیر مبارزات آن را به کار بندند. حتی امام (ره) در زمان حضور شهید اندرزگو در محل تبعید خود، وی را به نام مستعار شیخ عباس صدا می کردند تا اگر ساواک، جاسوسانی در اطراف امام (ره) داشت، شهید اندرزگو را شناسایی نکنند. دو روز بعد از شهادت شهید اندرزگو، ساواک منزل ما را محاصره کرد. 40 کماندو ساواک از در و دیوار خانه ما در مشهد بالا رفته و مادرم و چهار فرزندش را دستگیر کردند ...
سفرنامه غرب اروپا/قلیان میوه ای به آلمان هم رسید!(+عکس)
متوجه نشد. حالا باید منتظر قطار بعدی می شدم. هوا سرد و مه آلود بود. غیرازمن یک جوان مهاجرهم توی ایستگاه ایستاده بود و انتظارمی کشید. چند باری نگاهی به من انداخت و راستش من کمی ترسیدم. مخصوصا" وقتی که به طرف نیمکت ایستگاه رفتم تا بنشینم، دنبالم افتاد. من نشستم اما او همانطور ایستاد و این پا و آن پا می کرد. بهتردیدم سرحرف را با او بازکنم. به انگلیسی ازاوپرسیدم که آیا می تواند ازدستگاه ...
مهریه 700 سکه طلا ضامن خوشبختی ام نبود
شروع کنیم. ابتدا به عقد هم درآمدیم تا چند ماه بعد عروسی کنیم ولی پس از تهیه جهاز مدت دو سال منتظر اقدام نامزدم ماندم اما برای انجام عروسی اقدامی نکرد، گفتم شاید فکر کرده چون پدرم مردی ثروتمند و صاحب یک شرکت تجاری است باید در انجام مراسم عروسی پیشقدم شود و همینطور هم شد پدرم همه مخارج عروسی را به عهده گرفت و یک آپارتمان هم در بالای شهر برایمان خرید و من هم این خانه را به نام شوهرم کردم. پس ...
چرا مادران ایرانی سزارین را ترجیح می دهند؟
دردی را تحمل کرده: مادرم همیشه درباره زایمان من صحبت میک رد، همه شنیده بودند که مادرم برای به دنیا آوردن من چقدر سختی کشدیه و چقدر زایمان طولانی داشته، همیهش داستان زایمان سخت و طولانی را از زبان خودش و اطرفیانش شنیده بودم، آن موقع؛ یعنی 64 سال پیش، بیشتر زایمان ها در خانه انجام می شد، اما چون مادرم زایمان سختی داشت، چند مامایی که این کار را به صورت تجربی یاد گرفته بودند، بالای سرش حاضر می شوند و آخر ...
بوستان هایی که جان می گیرند
فکر کردم که شوخی می کند، ولی بعد از چندثانیه دیدم که علی هیچ حرکتی ندارد، دو مرد علی را از آب بیرون آوردند، من بالای سرش بودم، علی هیچ حرکتی نداشت، حتی نفس هم نمی کشید، من خیلی ترسیده بودم، چند دقیقه کنار آب نما علی روی زمین بود و همه دور او جمع شده بودند، علی را بردن بیمارستان الغدیر ولی او دیگه نفس نمی کشید. منبع: روزنامه شهروند ...
بازیگران خیابانی
احساسات مردم آن هم با روش های موذیانه برای خیلی ها باور کردنی نبود . کافی است نگاهی تیز داشت و به متکدیان کودک، زن و مرد و پیر و جوان با دقت نگاه انداخت. همان کودکانی که همه ما بارها در چهارراه ها دیده ایم و گاهی از سر دلسوزی و ترحم به آن ها پول داده ایم و شاید هم با انزجار نگاهشان کرده ایم. به هر حال فرقی نمی کند، این که کسی با لباس پاره و کهنه در میان خودروها بلولد و یا در ظاهر اسپند دود کند و ...
کانون پرورش فکری مبتکر جذب قرآن آموزان؛پرونده تابستانه آموزش قرآن باحضوروالدین بسته شد
ها از مهربانی خدا می گوید، یکی از قرآن آموزان از وی می پرسد آیا خدا از شما هم مهربان تر است؟ مادر زهرا هم می گوید:احترام گذاشتن به بزرگتر ها و تشکر کردن را فرزندان در این کلاس ها یاد گرفته اند. دخترم قبل از خواب قرآن می خواند و می خوابد. قبلا اجازه نمی گرفت و کارهایی را انجام می داد، ولی الان حتی اگر می خواهد خانه مادربزرگش بماند، اول اجازه می گیرد. از مربی قرآن شان تشکر می کنند. یکی از والدین هم ...
هم مدرسه ای بودن مداح ایرانی با عبدالمالک ریگی در زاهدان!
حتی با هم دعوا هم کردیم. پولی را هم که گرفته بودیم برگرداندیم. رفتند همه جا را پر کردند که پول گرفته و به جلسه نرفته است. من هم در صفحه شخصی خودم در فضای مجازی عکس بزرگ و رهبرشان را گذاشتم و نوشتم: دیدگاه من به این طیف این گونه است و به مجالس وابسته به آن ها نمی روم. دلیل نرفتن من به آن جلسه هم همین موضوع بود. چند نام می برم، اولین و جامع ترین کلمه ای که به ذهنتان رسید را بفرمایید؟ ...
موضع لاجوردی مقابل منافقین همان موضع امام پس از مرصاد بود
های سال سکوت اختیار کنند!. . . من هم تصمیم گرفته ام از این به بعد سکوت کنم و طبق نظر امام حرف نزنم! در جلسه تودیع ایشان، عده ای شعار دادند که شهید لاجوردی از منصب خود برکنار نشود. ایشان گفت: می خواستم درباره آینده انقلاب حرف هایی بزنم، اما این کار شما باعث شد سکوت کنم! این برخورد نشان می دهد ایشان برای حفظ انقلاب و به خصوص اطاعت از امام، حتی هنگامی که ضرورت هم ایجاب می کرد، مظلومانه ...
میراث شعبون بی مخ چه بود؟
درست است. تابلویی وجود ندارد: ما هم نمی دانیم چی به چی است، اینجا خرابه بود. همه می گفتند جن دارد. این خانه را بنیاد شهید بعد از انقلاب تملک کرده بود تا اینکه پیش از ثبت ملی این خانه، شهرداری آن را از بنیاد شهید خرید و شهردار مرمتش کرد و تبدیل شد به مرکز فعالیت های دینی شهرداری تهران . نگهبان می گوید: ای کاش اینجا موزه می شد، بالاخره اتفاقات مهمی اینجا افتاده. خانه ی شعبون بی مخ بوده ...
خاطره جالب کارشناس تلویزیون از سلطان/طرفداران پروین همسر و دخترم را تهدید کردند
گرد هم می آییم. گفتم اصلاً عصر جمعه در یک محیط باز و عمومی مکان مناسبی نیست. گفتند، صحبت کرده ایم و مشکلی نیست. وقتی رسیدم دیدم مأمورهای پارک می گویند مجوز نگرفته اید. در حال خروج بودیم که چند نفر از طرفداران، کتاب هایم را برای امضا آوردند و عکس سلفی هم می گرفتند. آنها ریختند دورمان. مأمور پارک گفت بفرمائید در ماشین ما بنشینید تا کمی خلوت شود. همین. - به اعتقاد من نسل جوان با هر معیاری ...
مقتول را تحریک کرده بودند
.... قاضی پرسید علت اصلی درگیری با مقتول چه بود؟ متهم گفت: من با عارف مشکل داشتم. برای دعوا هم نرفته بودم. نیت آشتی داشتم، اما عارف بدجور مقتول را تحریک کرده بود و محسن به دلیل اینکه مست بود، بدجور با من طرف شد. قاضی در جواب اعتراف متهم به اینکه مقتول مست بوده است، گفت : دروغ نگویید که حکمتان سنگین تر می شود. به استناد گزارش پزشکی قانونی مقتول در مصرف هر نوع مواد و الکل پاک بوده است. بعد از آن سجاد و چند نفر از شرکت کنندگان در نزاع، حادثه را برای دادگاه شرح دادند. قاضی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهمان با اعضای دادگاه وارد شور شد. منبع: روزنامه جوان ...
برق گرفتگی در آبنمای پارک الغدیر، جان نوجوان را گرفت
...> زن میانسالی که برای تسلیت به مادر علی به خانه آنها آمده بود و به گفته خودش شاهد عینی حادثه بود، به خبرنگار ما گفت: دقایقی قبل از حادثه همراه یکی از همسایه ها به پارک رفتم و نزدیک آب نما روی نیمکتی نشستم. علی و دوستانش در حال فوتبال بازی بودند که توپ آنها به داخل آب نما افتاد. لحظاتی بعد علی برای برداشتن توپ وارد آب نما شد که ناگهان دیدم بدنش به لرزه افتاد و داخل آب نما دراز کشید. دوستانش به سرعت ...
ایران و بوی ریحان
وقور انداخته بود. کنارش رفتم. دست انداختم دور گردنش. خودم را کمی لوس کردم و گفتم: مادرجون! کی قورمه سبزی آماده اس؟ صورتم را بوسید و گفت: تا دختر گلم کمک کنه و ظرف ها را از توی کمد مادر جونش بیاره. رفتم سراغ کمد ظرف های مادر جون. کمد رنگ و رو رفته ای بود. قهوه ای رنگ بود؛ با شیشه های زمخت قدیمی. گرد و خاک را روی شیشه ی کمد احساس می کردی؛ اما وقتی دست می کشیدی، اثری از گرد و ...
وقتی با دوستم در خانه تنها بودم مسائل غیر اخلاقی میان ما شکل گرفت
بار به خانه او آمدم اما روز بعد دوباره این عمل تکرار شد ولی زمانی که کنار یکدیگر بودیم به خاطر برخی مسائل خاص وغیر اخلاقی، اختلافی میان ما شکل گرفت و اصرار هرکدام برخواسته خود به درگیری انجامید. در این هنگام بود که جوان 31 ساله چاقویی را برداشت و به سمت من حمله ور شد. من هم چاقو را از دست او گرفتم و ضربه ای بر گردنش زدم پس از آن هم دیگر نفهمیدم و ضربات متعددی را بر نقاط مختلف بدنش زدم. سپس جسد او ...
کار بسیار زننده و غیر اخلاقی پسر جوان با دوستش در میهمانی / درخواست های کثیفش تمامی نداشت
.... مقتول چند بار سراغش رفت. ما جلویش را گرفتیم اما وقتی من خودم مواد کشیدم و نتوانستم بلند شوم، او رفت و به پسر نوجوان تجاوز کرد و به همه گفت. بعد از آن متهم چند بار خودکشی کرد که هربار من به او کمک کردم و نجاتش دادم. مادر متهم نیز گفت: پسرم چند بار به من گفت دیگر نمی خواهد زندگی کند اما من نمی دانستم موضوع چیست. او افسرده بود ولی فکر نمی کردم باید به دکتر مراجعه کند. ...
بابایی: وقتی درس نمی خواندم دچار عذاب وجدان می شدم/ جهانشاهی: مادرم دلش می خواست پزشک شوم
همش نمی شود درس خواند. شما چطور؟ انوشه بابایی : من خیلی تفریح خاصی نداشتم. همیشه جمعه ها خانه مادربزرگ می رفتیم که به خاطر درسم چند هفته یک بار می رفتم. یا اینکه وب گردی را گذاشته بودم که کمش کردم. آن موقع گوشی نداشتم. چند تا وبلاگ بود که می خواندم. حواسم بود که کار مهمتری دارم چون پیش دانشگاهی جوری است که آدم زیاده روی می کند. از لذت بردن دچار عذاب وجدان می شدم. به خاطر همین ...
سه بار در آمریکا روحانی را ملاقات کردم/مصدق اگر این قرارداد نفتی را ببیند خودکشی می کند!
جوانان ما تا قبل از سال 32 به خاطر مسائل ایدئولوژیک ضد آمریکایی شدند در حالی که قبل از 32 آمریکای ها کاری نکرده بودند. همه ی این مسائل مربوط به بعد از سال 32 بوده است اما کودتا بحث را بهم زد و این از کارهای بد آمریکا بود. بعد هم البته هزینه ی آن را پرداخت کرد. یکی از این هزینه ها انقلاب اسلامی بود چون اگر کودتا نبود انقلاب اسلامی بوجود نمی آمد. این هم یادتان نرود. انقلاب اسلامی بچه ی کودتای 28 ...
صحبت های پدر کیمیا درباره دخترش(+عکس)
دیگری بر دیوارها نصب می شود و پدر کیمیا نیز با نصب پرچمهای شادی، خانه را مهیای ورود پر شور دختر قهرمان در چند روز آینده می کند. پدر کیمیا علیزاده مردی بسیار محجوب است و 43 سال سن دارد، او دارای یک کارگاه گلدوزی رومیزی است که چندین کارگر در کارگاه و منازل شخصی، برای وی مشغول به کار در همین زمینه هستند و برایشان اشتغال ایجاد شده است، مادر کیمیا نیز زنی مهربان و آرام است که عاشقانه برای همسر و ...
مقتول می خواست زنم شود
... با تایید خبر سرقت از محل جنایت در بررسی های بیشتر کارآگاهان و اکیپ بررسی صحنه جرم مشخص شد که شلنگ بخاری کاملا عمدی و با استفاده از چاقو بریده شده است. با بدست آمدن این سرنخ ها تلاش برای به دام انداختن قاتل آشنا در دستور کار قرار گرفت و با گذشت 28 ماه از زمان قتل در حالی که همه گمان می کردند مادر و دختر سه ساله اش به دلیل گازگرفتگی جان خود را از دست داده اند قاتل فراری در استان مازندران ...
زندان؛ مجازات قاتل مرد معتاد
و نمی توانم بدهم اما او مرتب به من می گفت پول بده و داد و فریاد می کرد. به او گفتم اگر نروی تو را می زنم؛ چاقو آوردم و گفتم شوخی نمی کنم و باید بروی. چاقو را به سمتش پرت کردم می خواستم به دستش بزنم اما حین پرت کردن چاقو بدنش را تکان داد و چاقو به سینه اش برخورد کرد. با توجه به درخواست مادر مقتول مبنی بر قصاص و تشخیص قضات، متهم به یک بار قصاص محکوم و رأی صادره از سوی دیوان عالی کشور نیز تأیید شد تا ...
مسجد هسته مقاومت فرهنگی و پایگاه فعالیت اجتماعی است/ خاکریز فرهنگی نباشد، همه چیز از دست می رود/ به یکی ...
...، خاک ریز فرهنگی در کشور اگر سست باشد، همه چیز از دست خواهد رفت. من به شما عرض بکنم: امروز بعد از 37 سال، 38 سال از پیروزی انقلاب، انگیزه ی دشمنان برای نفوذ در حصار فرهنگی از روز اوّل بیشتر است؛ نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده؛ روشها را هم که شما می بینید: این شیوه های فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و ماهواره و امثال اینها؛ [یعنی ] انگیزه ها بیشتر شده. آماج این حرکت هم درست همان چیزی است که ...
شهید ابراهیم هادی می خواست گمنام باشد
ابراهیم و ابراهیم های این ملت فاتحه ای می خوانم. بعد از پایان مبادله اسرا که مشخص شد ابراهیم اسیر نشده است و شهید شده است. مادر ما شروع کرد به یخ خوردن و برفک خوردن یخچال ، ما فکر کردیم قند مادرمان رفته بالا، به همین دلیل مادر را بردیم دکتر، دکتر گفتند مادرتون هیچ ناراحتی ندارند. بعد از من پرسیدند آیا مادرتون مشکلی دارد؟ گفتم یکی از پسراش در حدود دو سه ماهی هست مفقود شده اند. دکتر ...
پرواز جنگنده های ایرانی با اولین موتور ملی و پایان انتظار برای رونمایی از اس300 ایرانی+عکس
بالای خودم نگفته بودم. خاموش کرده بودیم. چند ماه هم گذشته بود. یک جلسه ای بود با حضور مسوولین رده بالا بحث و صحبت شد که هاگ تهران، گفتم هاگ تهران خاموش است. گفتند هاگ تهران خاموش است؟ از کی(چه زمانی) خاموش است؟ گفتم دو تا سه ماه است. خیلی دچار تعجب شدند. معاون جانشین فرماندهی کل قوا در دوران دفاع مقدس یادآور شد: در آن جلسه رهبر معظم انقلاب به من گفتند تو با چه جراتی این کار را کردی؟ سه ماه ...
قتل عام خانوادگی در جنگل / سرانجام دوستی با فرد ناشناس
در یک مهمانی دوست شدم. در جریان رفت و آمد با این زن متوجه شدم او وضع مالی خوبی دارد. وسوسه شدم اموالش را سرقت کنم. آن روز سراغ زن جوان و پسر نوجوانش رفتم. سوار خودرویش شده و همراهشان برای تفریح به منطقه جنگلی رفتیم و ساعاتی بعد پسر نوجوان را به بهانه ای از مادرش دور کردم و در میان درختان جنگل با ضربه های چاقو و چوبدستی کشتم. جسد را همان جا رها کرده و سراغ زن مورد علاقه ام رفتم، او را هم به شیوه ...