سایر منابع:
سایر خبرها
گفت و گوی خواندنی با مدیران سیستان و بلوچستان/ شاگرد اول ها و رفوزه های مسئولین کدام ها هستند؟
شهرستان زهک در گفت و گو با سفیر شرق درباره شرایط سخت و بعد مسافت تا مدرسه گفت:با توجه به اینکه همه ی روستاها از نعمت وجود مدرسه برخوردار نبودند گاهی اوقات بعد از طی مسافت حدود 15 کیلومتر به مدرسه می رسیدیم و به دلیل نبود سرویس و وسیله ی حمل و نقل تا محیط های اموزشی معمولا صبح ها دیرتر در مدرسه حضور پیدا می کردیم و مورد سرزنش معاونان مدرسه قرار می گرفتیم. وی درباره لوازم التحریر ساده آن دوران ...
فراز و فرودهای زندگی سیاسی اعظم طالقانی
.... صبح روز بعد که مأموران ساواک نوارها را گوش کردند دیدند فقط صدای سرفه در نوارها وجود دارد. همان روز ساعت دو بعد از ظهر من را دستگیر کردند و 29 روز در انفرادی ماندم. او در خاتمه در حالی که با شور و حرارت سخن می گفت، پیامی به زندان بان ها داد: می خواهم پیامی به همه زندانبان ها بفرستم. من از آسیای زندان آمده ام. زندان جایی است که شما بدون کوچک ترین هزینه ای می توانید کسی را شاد کنید ...
جدیدترین فیلمهای پاییزی
طرفداران این نمایش نامه نویس که توانایی نادری در نوشتن برای سینما دارد، با منچستر در کنار دریا بازگشته است. اما به نظر می رسد او این بار قرار است سروصدای زیادی را با منچستر راه بیاندازد. چون وقتی فیلم در جشنواره ی ساندنس به نمایش درآمد، چنان آتش بازی ای راه انداخت که خیلی به درد تبلیغات فیلم فصل جوایز می خورد. داستان قوی فیلم درباره ی عمویی (کیسی افلک) است که بعد از سال ها به خانه ...
برای جذب مخاطب نباید دست به هر کاری زد
فریدون حسن پور که سریال های پرطرفداری مانند خانه پدری، از یاد رفته و گذر از رنج ها را برای تلویزیون و فیلم هایی مانند ناردون، وقتی همه خواب بودند، پای پیاده، نشانی و ... را برای سینما ساخته، متولد و بزرگ شده شمال کشور است. با حسن پور هم صحبت شدیم و او برایمان از روزگار سپری شده اش گفت و این که چگونه سختی ها را پشت سرگذاشته و اکنون سبک و سیاق کار و زندگی اش چگونه است. از کودکی خود برایمان بگویید، از زادگاه و خانواده پدری. در روستای تازه آباد از توابع شهرستان کلاچای در استان گیلان به دنیا آمدم. تا کلاس سوم ابتدایی در یکی از مدارس نزدیک همین روستا درس خواندم. فاصله خانه تا مدرسه حدود هفت، هشت کیلومتر بود که ما باید پیاده این مسیر را طی می کردیم. کوچک ترین بچه خانواده بودم، در 9 سالگی پدرم را از دست دادم. از پدرم خاطراتی دارم اما آن طور که خواهر و برادرهای بزرگ ترم تعریف می کنند، آدم اهل مطالعه و علاقه مند به هنر بود و نی و فلوت می زده. مادرم، شیرزنی بود که بعد از فوت پدرم به تنهایی 9 فرزند خود را بزرگ کرد. از مادرتان به عنوان شیرزن یاد کردید، مادر قدرتمند چقدر بر توانمندسازی بچه هایش تاثیر دارد؟ ما در روستا زندگی می کردیم. زمین کشاورزی و دام داشتیم. مادرم بعد از فوت پدرم باید به همه امور زندگی و مزرعه رسیدگی می کرد. پدرم، بزرگ منطقه و مرد خوشنامی بود. احترام زیادی به علم و دانش می گذاشت. در حال ساخت مدرسه در روستا بود که از دنیا رفت. برخی بچه های روستا را به خرج خودش برای درس خواندن به شهر می فرستاد. همیشه می گفت بچه ها باید باسواد و اهل مطالعه باشند تا مملکت پیشرفت کند. پدرم هفت سال به بیماری سرطان مبتلا بود و این سال ها بنیه مالی خانواده ما ضعیف شد. بعد از فوت پدر، مادرم باید بدهی ها را پرداخت و بچه ها را بزرگ می کرد، دخترها را هم شوهر می داد و... مادرم تلاش می کرد اسم پدرم را بزرگ نگه دارد و همیشه به ما می گفت حرمت نام پدرتان را حفظ کنید. برخی از آدم ها اتفاقی مانند از دست دادن پدر در سن پایین را یکی از دلایلی ذکر می کنند که مانع پیشرفت آنها می شود، اما گویا شما از این موضوع کمتر آسیب دیده اید؟ مادرم تلاش کرد خانواده ما با حرمت زندگی کند. تلاش و امیدواری را از مادرمان یاد گرفتیم. مرگ پدر مانند یک شوک بزرگ باعث ایجاد اتفاقات زیادی در زندگی ام شد. یادم هست بعد از فوت پدرم شعری گفتم و آن را به یکی از شاعران محلی نشان دادم. او گفت شعر نگو، داستان بنویس و مرا پیش دوتا از کتابفروشان لنگرود برد که یکی از آنها چپ بود و دیگری راست.آن که چپ بود کتاب 24 ساعت در خواب و بیداری نوشته صمد بهرنگی را به من داد و آن یکی کتاب داستان راستان نوشته شهید مطهری را. شب اول بعد از خواندن، کتاب 24 ساعت در خواب و بیداری آن قدر هیجان زده بودم که یک داستان نوشتم. آشنایی با کتابفروش ها و کتابخانه ها باعث شد بشدت کتابخوان شوم. رد پای خاطرات کودکی در آثار شما دیده می شود، چقدر وامدار آن دوره هستید؟ کودکی پرفراز و نشیبی داشتم ، کلاس سوم را که تمام کردم برای ادامه تحصیل به لنگرود رفتم. باید برایم اتاق اجاره می کردند اما چون مبلغ اجاره زیاد بود در حومه لنگرود برایم اتاقی گرفتند که تا مدرسه خیلی فاصله داشت. این مسیر را پیاده می رفتم و برمی گشتم. خودم غذا درست می کردم و همه کارهایم را انجام می دادم... یعنی از همان سن کم استقلال را تجربه کردید؟ بله! حتی خودم به تنهایی خانه ام را عوض کرده و اثاث کشی می کردم. همیشه به گونه ای زندگی می کردم که صاحبخانه ها چیزی به من نگویند. یادم هست یک بار یکی از صاحبخانه هایم سر موضوعی بی اهمیت داد و بیداد کرد، من هم بدون این که چیزی به او بگویم، رفتم و اتاقی دیگر اجاره کردم. یک گاری دستی آوردم و وسیله هایم را از آن خانه بردم. هر چی صاحبخانه گفت که اشتباه شده و مقصر دختر خودش بوده، قبول نکردم و از آن خانه رفتم. کارم را با داستان نویسی شروع کردم. اول راهنمایی بودم که یکی از داستان هایم در رادیو گیلان خوانده شد.معتقدم سختی، آدم را نمی سازد، حتی شاید آدم را نابود هم بکند، اگر آدم در شرایط خیلی سخت قرار بگیرد، امکان این که دچار انحرافات فکری و رفتاری شود، خیلی زیاد است. اما وقتی در کنار دشواری های زندگی، کتاب بخوانی و آگاهی خود را افزایش دهی، نگاهت به زندگی تغییر می کند و عمیق تر می شوی. وقتی بچه بودم داستان های چارلز دیکنز را می خواندم و درباره قهرمانان کتاب های او فکر می کردم و سعی می کردم بفهمم آنها چگونه مشکلات را پشت سر می گذارند. در یکی از داستان هایم دیالوگی دارم با این مضمون که من گرسنگی را تجربه نکرده ام، من گرسنگی را خورده ام! بی اغراق بگویم گرسنگی و فقر شدید را تجربه کرده ام. اما از قهرمانان کتاب هایی که می خواندم، کمک می گرفتم تا از شرایط سخت عبور کنم. فقر را با تمام وجود احساس کرده ام و شرایط کسانی را که در فقر زندگی می کنند، درک می کنم. وقتی برای فیلم وقتی همه خواب بودند به مکه رفتم، تنها دعایم این بود که خدایا! جیب هیچ مردی را بی پول نکن که شرمنده زن و بچه اش شود ! همه اینها باعث شده در فیلم ها و قصه هایم شخصیت های واقعی نفس بکشند، شخصیت هایی که مردم آنها را دوست دارند و با آنها همذات پنداری می کنند. بعضی ها فکر می کنند سینما و کارگردانی یعنی پول و شهرت! شما با این نگرش موافقید؟ در دوران مدرسه جزو شاگردان برتر بودم. دیپل ...
پایان 70 روز سکوت درقتل پسربچه کلاردشتی
لباس هایم خونی شده بود بعد از بازگشت به خانه آنها را درآورده و به حمام رفتم. لباس ها را داخل کیسه ای سیاه رنگ گذاشتم و نیمه شب آن را نیز به داخل رودخانه انداختم تا اثری باقی نماند.در آن لحظه کسی نبود اما شب که می خواستم لباس هایم را ببرم داخل رودخانه بیندازم پدر بردیا مرا دید ودرباره کیسه پرسید. من هم گفتم زباله است. خانه شما کجاست؟ من در همان خانه پدربردیا زندگی می کردم.البته دو خانه ...
ماجرای رد صلاحیت آیت الله هاشمی از زبان دخترش
امام خمینی (ره) و رهبری در این مسیر پرفراز و نشیب است... البته در این مسیر سختی های فراوانی کشید، از شکنجه و زندان تا تخریب و اتهام اما هیچ گاه نه دچار لغزش شده و نه از مواضع انقلابی کوتاه آمد. حتی در مقاطعی بنابر مصلحت ها از خانواده خود هم برای انقلاب به نوعی عبور کرد. فاطمه، فرزند ارشد خانواده که در اوج فعالیت های انقلابی و در شرایط زندانی بودن پدر متولد شده نیز بر این موضوع صحه می گذارد. ...
اسراف همیشه قبیح نیست!
زهد دارد. اختصاصی اجتهاد مجله الکترونیکی فقه و مصرف (13) نکته ی اول این که بحث اسراف یا چیزهایی از این قبیل، مفاهیم عقلایی است، یعنی مفهومی نیست که دین آورده باشد و ما بخواهیم آن را بکاویم . مثلاً ما مفهوم اسراف را از طریق روایت دریافت نکرده ایم. یعنی وقتی که قرآن می فرماید: ان الله لایحب المسرفین؛ مخاطبش یک تلقی از اسراف دارد. می گوید خدا آن چیزی را که شما می فهمید چیست ...
بابا! کجایی تا حاجی صدایت کنم
و گاه عرفات چشم گردان پی بابا سعید بودیم. روز عید قربان حدود ساعت ده خبری از تلویزیون پخش شد؛ کشته های زیاد در عرفات. عید در کام مادرم گم شد و بعد انتظار و سکوت نافرجام خانه یکسره همه غم شد. اسم ها را دوباره می خواندیم آمار دارد می رود بالا. به دنبال اسم پدرم در میان مفقودین بودیم همه نگران و گریان بودند. خواهرم کوچک است دق نکند، پس کجایی بابا؟ خواب هستم یا که ...
ماجرای رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی از زبان دخترش
پدرم گفت که چرا به ما دیگر کمک نمی کنید مگر ما نمی خواهیم شاه را برداریم که ایشان پاسخ دادند چرا اما شما می خواهید لنین و ما می خواهیم حضرت علی را جایگزین کنیم و از اینجا ارتباط و کمک هایش را به این گروه قطع کردند و آنها هم به اشاعه شایعه و تخریب ها علیه هاشمی و پولدار بودن ایشان دامن زدند. بعد از انقلاب هم مخالفین و خارجی ها بر این موضوع دامن می زدند، علت آن مشخص بود؛ تاثیرگذاری شخص آیت الله در ...
زهرا نعمتی در بین 10 ورزشکار جذاب ریو 2016
حضور در ریو دوازدهمین پارالمپیک خود را تجربه می کند. کوسمالا در المپیک 1972 اولین حضور خود به عنوان شناگر را تجربه کرد اما اولین مدال به چهار سال بعد در رشته تیراندازی بر می گردد. او پس از آنکه نتوانست در المپیک 2012 لندن مدالی کسب کند، سوگند خورد تا بازنشسته شود اما این مادر بزرگ که همسر او نیز با پرچم استرالیا در پارالمپیک شرکت کرده بود به مسابقات بازگشت تا مسن ترین شرکت کننده حاضر در ریو ...
پدرم و روحانی هیچ شباهتی به هم ندارند/اصلاح طلبان زمانی تندرو و حتی مخالف ویدئو بودند
نشیب است... البته در این مسیر سختی های فراوانی کشید، از شکنجه و زندان تا تخریب و اتهام اما هیچ گاه نه دچار لغزش شده و نه از مواضع انقلابی کوتاه آمد. حتی در مقاطعی بنابر مصلحت ها از خانواده خود هم برای انقلاب به نوعی عبور کرد. فاطمه، فرزند ارشد خانواده که در اوج فعالیت های انقلابی و در شرایط زندانی بودن پدر متولد شده نیز بر این موضوع صحه می گذارد. برای گفت وگو با رییس بنیاد امور بیماری های ...
مثنوی و تأکید بر نقش انبیا در تربیت نفوس
. مصنوع این بیت به آیه ی 151 سوره انعام اشاره دارد: قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا ... ؛ بگو بیایید تا برخوانم شما را آن چه پروردگارتان حرام کرده است و آن این که بدو شرک؛ نیاورید و پدر و مادر را نکو دارید. این دنیا هم چون آخور است و ساکنانش به منزله ی اغنام و احشام و مربیان آنان نیز انبیا و اولیا هستند. نفس ...
زن شیشه ای یک دختربچه را ربود
باشد که یکدفعه چشمم به دختر بچه افتاد. کودک داخل حیاط خانه بود که صدایش زدم.وقتی بیرون آمد در یک حرکت دخترک را بغل کرده و به طرف خیابان دویدم و سوار پراید مسافرکش شده و رفتم. بعد از آن چه کردی؟ چند خیابان آن طرف تر پارکی بود. با دختربچه از ماشین پیاده شده و بعد از سرقت گوشواره ها و گردنبندش او را در پارک رها کردم. هیچ نترسیدی که شاید برای این بچه اتفاقی رخ دهد؟ آن موقع به ...
برای سربازان مایه دلگرمی هستیم/ از خطوط قرمز سیاسی تا اقتصاد مقاومتی در خانواده بزرگ ارتش
فعالیت های فرهنگی داشته باشید تا مردم ببینند. – ما خودمان یک خانواده ی بزرگ هستیم. مثلا در شاهین شهر بالای هزار خانواده داریم. اینجا هم که ما هستیم خودش می شود یک شهر کوچک. فقط دو هزار نیروی آماده اینجا هستند. این خیلی مهم است. مثلا دو سال گذشته آقا خرید جنس داخلی را مطرح کردند، ما فعالیتی را شروع کردیم با این استدلال که ریزش و رویش سربازان ما در طول یک سال حدود ده هزار نفر می شود و ...
مرحوم طالقانی و شهر شورایی
...، مردم شعار می دادند پیام طالقانی شهادت است و شورا. این نحوه فکر فقط به ایام انقلاب مربوط نمی شود. ایشان سال ها پیش از انقلاب و در تفسیر قرآن بر اهمیت شورا یعنی دخالت عقل جمعی در اداره امور به طور گسترده ای بحث کرده اند. نه فقط در آیاتی که به تشکیل شورا امر شده است، بلکه حتی در امور شخصی و خانوادگی مانند مسأله شیر دادن مادر به بچه که به نظر نمی رسد ربطی به شورا و مشورت داشته باشد ...
نوه داود رشیدی چگونه از مرگ پدربزرگش با خبر شد؟
رئیس سازمان سینمایی دیروز صبح به خانه داود رشیدی رفت و با خانواده این بازیگر فقید تلویزیون و سینما دیدار و گفت و گو داشت، در جریان این دیدار سینا بانکی (فرزند لیلی و نوه داود رشیدی) نیز حضور داشت و به بیان خاطره دردناکی از درگذشت پدر بزرگش پرداخت. به نقل از ایسنا، حجت الله ایوبی در حالی دیروز به همراه دبیر جشنواره فیلم فجر به خانه برخی هنرمندان از جمله زنده یاد رشیدی رفت که کیومرث ...
مدافع حرم گمنامی که بالاخره سیمش وصل شد
خواستگاری اش برویم. و ملاقات حضوری حضرت امام ( ره ) هم خیلی زود روزی شان می شود و به فاصله بسیار کوتاهی بعد از مراسم عقدش راهی سوریه برای زیارت می شود و همیشه افسوس می خورد که چرا آن موقع در آن حس و حال خوب رزق شهادت را از خداوند نخواسته است. همسر شهید خانم معصومه اسدی: آن روزها، زمان جنگ خیلی دوست داشتم به مناطق جنگی بروم و در آنجا بتوانم قدمی بردارم. معلم بودم و برای رفتن به کردستان ثبت نام ...
شکست های عشقی بازیگر مشهور با 13 دختر جوان + عکس
بودند او به یک دختر پیشنهاد ازدواج بدهد اما بهشت رابطه آنها مدتی بعد جهنم شد. بعد از چند بار دعوا و آشتی، لئو و ژیسل سرانجام از هم جدا شدند. * صحبت از عقاید سیاسی در یک مهمانی، بهانه آشنایی لئو و بار رافائلی بود. آنها در لاس وگاس با هم ملاقات کردند. حتی در کنار هم به دیدار رییس جمهورهای چند کشور رفتند و درباره صلح و شرایط آب و هوایی کره زمین گفتگو کردند. دی کاپریو و رافائل در کنار هم به ...
پاتوق اکبر خانه ابدیش شد
خانواده اش را می شناختم، سال 88 در یک سفر زیارتی به مشهد، نگاه های خریدارانه مادر و خواهر اکبر همان و خواستگاری از من همان. موضوع خواستگاری خانواده اکبر از من پیش آمد من سنم پائین بود و قبول نکردم. چند ماهی گذشت تا اینکه دوباره خانواده اکبر از من خواستگاری کردند و اما این بار من پذیرفتم و سال 89 پیوند محرمیت من و اکبر بسته شد. و یک سال بعد در بین دودهای منقل اسفند بزرگترها و صدای صلوات پیچیده در ...
این خانواده دستشان که باز شود به پابوس امام رضا(ع) می روند
با سودش 411 میلیون. با زندانی شدن سیداحمد، خانواده او که روزگاری برای خودشان برو بیایی داشتند، در شهر دراندشت تهران آواره می شوند و حالا هم در خانه ای تاریک و نمور در جنوب تهران زندگی می کنند. با این حال همسر سیداحمد حاضر نشده بود دستش را برای یک لقمه نان پیش کس و ناکس دراز کند و با کار کردن در خانه این و آن و نظافت مطب پزشک و مجتمع های تجاری، روزگار می گذراند. اما هنوز در ...
بچه هایی که در زندان بزرگ می شوند
باز می شود، آفتاب پایش را جمع می کند. ساختمان اسیر سایه است با آن پنجره های کوچک سقفی. بچه ها تصوری از خانه و آشپزخانه ندارند بعد از در ورودی زندان سه راهی است. روبه رو زنانی با چادرهای رنگی پشت پرده پچ پچ می کنند؛ آنجا بند است محل زندگیشان تا پایان دوره محکومیت. سمت چپ راهرویی که به حسینیه می رسد با دیوارهایی که دو طرفش را عکس پوشانده با عکس دست هایی که رو به آسمان است و ...
لوله های آویزان و منبعی پر از خونابه
مسیح دانشوری همه سرفه می کنند. حتی من هم سرفه ام گرفته. ملاقات کننده هایی که توی راهروی سفید با کیسه های آبمیوه در رفت و آمدند هم سرفه می کنند. به هر اتاق که سر می زنم چند بیمار ریوی بستری است که البته همه شان فقط به خاطر مصرف سیگار به اینجا نیامده اند. اما در هر اتاق حداقل یک نفر را پیدا می کنید که قرار است بعد از مرخصی و به دست آوردن سلامتی اش، سیگار را ترک کند. عزت الله هم یکی از این بیماران است ...
آیا سونامی ایدز ایران را تهدید می کند؟
به سمت انتقال جنسی می رفتیم که ناگهان اپیدمی در زندان ها بین مصرف کنندگان مواد مخدر تزریقی به علت سرنگ مشترک ایجاد شد. ظاهرا دهه 70 بود که در زندان کولونی های این بیماری به وجود آمده بود؟ بله و بعد با برنامه کاهش آسیب که ایران خیلی خوب آن را اجرا کرد. این ویروس در معتادان کنترل شد اما الان متاسفانه به سمت انتقال جنسی رفته است. مسئله مهم این است که جوانان نسبت به این موضوع ...
درد دل قهرمان المپیک
بعد از قهرمانی در المپیک حرف می زنید؟ خانواده ام به این دلیل از کسب مدال من بسیار خوشحال شدند چون آن ها می گفتند که سهراب می تواند مدال بگیرد و بقیه می خندیدند. شاید من را تمام شده می دانستند. -بعد از قهرمانی المپیک کسی بود انتظار تبریک از او را داشته باشید اما این کار را انجام نداد؟ اصلا برایم مهم نبوده است. تعریف، تمجید و حتی حرف های منفی زیاد بر روی کار من اثر ...
عکس پروفایل، دزد گاوصندوق را گرفتار کرد +عکس
کلید اصلی را بدون آن که مالباخته متوجه شود، داخل جیب کت گذاشتم و از فردای آن روز محل سکونت مالباخته را در ساعت های مختلف زیر نظر گرفتم. سرانجام زمان مناسب فرارسید و زمانی که مالباخته همراه همسر و فرزندش با خودرو از خانه خارج شده بود، مرتکب سرقت شدم. سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: در ادامه رسیدگی به پرونده، خریدار طلا و جواهرات سرقتی در محدوده بازار تهران شناسایی و متهم پرونده نیز با قرار قانونی روانه زندان شد. ...
شهیدی که ستاره درخشان آسمان روحانیت بود
پیمایی اعتراض آمیز در برابر نظام شاهنشاهی به سال 1331 ترتیب داده شد. به دنبال حرکت عمیق و عظیم آیت الله مدنی، وحشت بی سابقه ای مسئولان را فرا گرفت، به گونه ای که افراد سرشناس و فعال راه پیمایی، شناسایی و در عملیات وحشیانه ای دستگیر و زندانی شدند. این بار نیز شهید مدنی از غیرت دینی مردم بهره جست و آنها را به تحصن در تلگراف خانه برای آزادی دستگیر شدگان دعوت و تشویق کرد. مردم متحصن به دستور شهید مدنی ...
یک درخواست از احمدی نژاد/یونسکو مجبور به ثبت جهانی نقالی شد!
بود و نقال ها هم همینطور بودند، ولی من هم در کار بازیگری در تئاتر و سینما و تلویزیون فعالیت داشتم و درکنارش نیز به نقالی می پرداختم. برخورد مردم با شما چطور بود؟ بستور: خیلی ها مخالف بودند و نمی گذاشتند که نقالی انجام شود ولی من تلاش کردم که این آیین گذشته ما در شهر اصفهان بازسازی شود. خیلی ها به من خرده گرفتند که تو می خواهی از این طریق گدایی کنی و خیلی ها می گفتند شاه مُرد چرا ...
عطا در میهمانی به کلی آبرویم را برد / شوهرم اصلاً احساس ندارد
جشن تولد مفصل گرفتم، آبرویم را پیش همه برد و مرا تحقیر کرد. ما تازه سه ماه بود با هم ازدواج کرده بودیم. از طریق یکی از آشناهایمان به هم معرفی شده بودیم و بعد از 5 ماه آشنایی نیز تصمیم به ازدواج گرفتیم. دوران نامزدیمان هم خیلی کوتاه بود. با این حال در همین مدت کم من عاشق عطا شدم و وابستگی ام به او روز به روز بیشتر می شد. تصور می کردم او مرد خوب و مهربانی است. یعنی خودش را این طور به من ...
نگاهی به فیلم ضد ایرانی سپتامبرهای شیراز
فیلم با سیاه نمایی علیه سپاه پاسداران، دست اندازی نیروهای سپاه به اموال این خانواده یهودی را نشان می دهد، اما چنین روایت می کند که اعضای سپاه تنها کسانی نیستند که اموال آنها را می برند، بلکه چند سال پیشتر، این خانواده چند فقیر خیابانی را وارد زندگی شان می کنند، حبیبه (با بازی شهره آغداشلو) که خدمتکار خانه است، و پسر وی مرتضی (با بازی نوید اخوان)؛ به رغم سخاوت خانواده اسحاق، مرتضی غیرت ...
کار عجیب و باور نکردنی مردی که از دست زنش به ستوه آمده بود +عکس
دست زده و حاضر نیست حتی یک ساعت دیگر در آن خانه زندگی بکند و ترجیح می دهد بقیه عمر خود را در پشت میله های زندان بگذراند. مامورین پلیس با پی بردن به هدف اصلی این مرد 70 ساله و این که او نه اسلحه ای داشته و نه واقعا قصد سرقت بانک را داشته است بعد از سه روز تصمیم به آزاد کردن او می گیرند و روزچهارشنبه به او می گویند که می تواند به خانه برود. اما مرد مذکور اعتراض می کند و می گوید ...