سایر منابع:
سایر خبرها
تقلید صدای زنانه برای دستگیری مرد بدهکار
...> در ابتدای جلسه دادگاه شاکی به قاضی گفت: از 20 روز قبل از حادثه مردی در تماس با من و صاحب قبلی خودرو مدعی بود که من با دختر او تصادف کرده ام و پایش شکسته است. روز حادثه عروسی دخترم بود که این مرد سراغم آمد. صاحب قبلی خودرو هم بود. آنها خواستند سوار ماشین شوم. من که از نیت آنها خبر نداشتم، قبول کردم. بعد از طی مسافتی کوتاه متهم و پسرش سوار شدند. آنها مرا از افسریه ربوده و به خانه ای در یافت آباد ...
دو پسر جوان را نیمه شب بالای سرم دیدم/پسران همسایه مخفیانه وارد اتاق خوابم شده بودند
به گزارش "توریسم آنلاین" به نقل از جام نیوز،چند روز پیش مردی با حضور در شعبه چهارم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 34 تهران، از سه مرد به اتهام سرقت و زورگیری شکایت کرد. شاکی جوان به قاضی پرونده گفت: برای نقاشی و تعمیرات به خانه ویلایی مادربزرگ دوستم رفته بودم. قرار بود چند روزه آنجا را نقاشی کرده و تحویل مادربزرگش بدهم. شب حادثه دوستم برای خرید سیگار از خانه خارج شد و ساعت 12 شب ...
سایه جنگ را رشادت های شهدای مدافع حرم از سر ملت ایران کم کرده و نه چیز دیگری/ مردم منتظر تحقق وعده های ...
همین تریبون اعلام می کنم بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و کانون خدمت رسانی به مستضعفین این مجموعه، آ؛مادگی کامل دارند برای پیگیری و رفع مشکلات و معضلات شهرستان و مردم عزیز این منطقه هرگونه همکاری و همیاری را صورت دهد. * آقای روحانی! مردم از شعارهای پوچ و توخالی خسته اند، مردم پس از 3 سال همچنان منتظر عمل شما به وعده های 100 روزه تان هستند همچنین مجتبی خسروی مسئول بسیج دانشجویی ...
بازگوکردن خاطراتی از استاد شجریان به روایت ناظری
...، سه دختر و یک پسربچه (همایون) آشنا شدم. دو روز تمام در منزل ایشان ماندیم (اشتیاق و صحبت های ما تمامی نداشت). روز سوم با هم به رادیو آمدیم و من ماشینم را برداشتم. از اینجا یک ارتباط تنگاتنگ به وجود آمد. خیلی روزها صبح زود با هم می رفتیم درکه. آن سال ها درکه بسیار خلوت بود و جز کافه کوچک (سید علی) که درون اتاقکی از سنگ بود و صدای آب و پرنده چیز دیگری به نظر نمی آمد؛ و ما ساعت ها آواز ...
فهمید عاشقش شده ام / رویا گفت برادرش او را آزار و اذیت می کند
. چند وقت است دستگیری شده ای؟ حدود یک سال. چند روز بعد از قتل؟ سه روز. چه کسی را کشتی؟ برادر دختر مورد علاقه ام را. چرا؟ فریب خوردم. چه کسی فریبت داد؟ خواهر مقتول. حالا چرا فریب؟ او به من گفت برادرش معتاد است و او را آزار و اذیت می کند. وقتی فهمید من عاشقش شده ام، شرط ...
دوربین جاسوسی مرد همسایه در خانه دختر دانشجو
تحصیل به تهران آمدم و پدرم خانه ای برایم خرید و من به تنهایی در آن زندگی می کنم. دختر گریان ادامه داد: یک روز وقتی دیدم از لوله حمام طبقه بالایی مان آب می چکد سراغ آنها رفتم و مرد همسایه با خوشرویی اجازه گرفت تا فردای آنروز برای تعمیرات به خانه ام بیاید پذیرفتم و چون باید به کلاس می رفتم قرار گذاشتیم صبح در را به رویش باز کنم و وقتی کارش تمام شد او در را ببندد.همین کار را هم انجام دادیم ...
هم قدم با شیطان
نبودن و دوری اش مادرم را فلج کرد. خیلی لطف می کرد هر چند وقت یک بار پول ناچیزی می فرستاد که خرج دوا و درمان مادرم می شد. خودم هم که نمی توانستم کار کنم، چون پرستاری از مادرم تمام وقتم را گرفته بود. دو سال قبل با امیر آشنا شدم. یک روز که مادرم را به دکتر برده بودم موقع برگشت سوار خودروی امیر شدم. بین راه مادرم طبق معمول شروع به درد دل کرد. وقتی مادرم از مهربانی و توجه من به خودش تعریف و ...
سفر به سبک - هیچ هایک - - منتظر خطر نباشیم
شرق بروم. شاگرد شوفرها نام شهرها را صدا می زدند. یک نفر مدام می گفت نور نمی دانستم کجاست ولی سوار شدم. آن زمان موبایل و اینترنت نبود که در همان لحظه هر اطلاعاتی می خواهی به دست بیاوری. سوار شدم. رسیدم به دریا. لحظه به لحظه آن روز به یادم است. تمام روز به دریا نگاه کردم و در ساحل نشستم. قبلا هم دریا را دیده بودم اما از اینکه تجربه متفاوتی را به دست آورده بودم لذت می بردم. شب به تهران برگشتم و برای ...
دستگیری اسیدپاش متواری/ جزئیات اسیدپاشی در محله گیشای تهران
: آرزو را سال پیش در محدوده پونک دیدم و به عنوان مسافر سوار ماشینم شد. بعد از آن مدتی با هم دوست بودیم. آرزو ادعا می کرد که از خانواده ای مرفه است و خانه پدری اش در محدوده شهرک غرب است. او با این ترفند از من مواد و قرص می گرفت. یک سال پیش متوجه شدم که آرزو درباره خانواده اش به من دروغ گفته است. چند بار سر پول هایی که از من قرض گرفته بود با هم جر و بحث داشتیم اما آرزو هر بار با مطرح کردن ادعاهای جدید ...
نقشه سیاه مرد جوان برای شریک زن
پیش با مردی آشنا شدم و دو نفری با هم یک مغازه آبمیوه فروشی را در اطراف دانشگاه تهران راه اندازی کردیم. او همیشه به من ابراز علاقه می کرد، اما من علاقه زیادی از خود نشان نمی دادم. همکاری مان ادامه داشت تا این که من با مردی آشنا شدم و او مرا به عقد خود درآورد. می خواستم بعد از ازدواج سهم خود را از آن مغازه بفروشم و از آنجا بروم. وی افزود: روز حادثه سوار موتور شریکم شدم تا به خانه بروم. در ...
با وسوسه های دختری در فضای مجازی از خانه فرار کردم / زمانی که بر سر قرار رفتم از دیدنش خشکم زد
...> سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت: تحقیقات تکمیلی در خصوص این پرونده در دستور کار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است. منبع: میزان 110 داعش دختر زیبای عراقی را به مزایده گذاشت + عکس دعوت خانم معلم را قبول کردم و به آپارتمانش رفتم/ با زور وارد اتاق خوابم شد و مرا مورد آزار قرار داد ماجرای ...
گفت وگو با وحید رهبانی، شش سال بعد از نمایش هدا گابلر
سدی درست شد و من برای دوسال از کار بیکار شدم. بعد از آن کابوس نامه را کارگردانی کردم که تماشاگران با چشم بسته به سالن وارد می شدند و نمایش را تخیل می کردند. چه عاملی موجب شد به این ایده برسید؟ از آنجا که در ماجرای نمایش هدا گابلر چند فریم عکس تمام آن حاشیه ها را رقم زد. تصاویری که زنده نیستند و می توان آنها را مورد قضاوت قرار داد و براساس همین قضاوت زندگی هنری یک انسان را از ...
انتقام از دختر مورد علاقه با اسید
تعقیب پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا این که بعدازظهر دیروز هومن حوالی یافت آباد شناسایی و دستگیر شد. متهم به اسیدپاشی با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی به افسر تحقیق گفت: من با آرزو سه سال قبل در محله پونک آشنا شدم. این دوستی و ارتباطمان ادامه داشت تا این که هر دو در دام اعتیاد گرفتار شدیم. آرزو همیشه به من می گفت که ساکن شهرک غرب است و وضع مالی خانواده اش خوب است. روز حادثه در خانه ...
حامد دختر جوان را بیهوش کرد اما...
ماشین پسری بی هوش شده است و اگر به داد دخترش نمی رسید جوان هوسران حتما به سهیلا تجاوز می کرد. با به هوش آمدن سهیلا و در حالی که حامد اصرار به بی گناهی داشت این دختر نوجوان رازگشایی کرد و گفت:در تلگرام با حامد بیست ساله آشنا شدم او ادعا می کرد پدر پول داری دارد من از اعتماد خانواده ام سوء استفاده کردم و به این ارتباط مخفیانه ادامه دادم. امروز با هم قرار ملاقات گذاشتیم. با ماشین پدرش آمده بود ...
برای خط مقدم از خوشحالی آرام و قرار نداشتیم/با تمام وجود حاضرم برای دفاع از وطنم و به عشق رهبرم جان دهم
اردن مسلط شدم. زمانی که سوت جنگ به صدا در آمد و رژیم بعث عراق جنگ را علیه جمهوری اسلامی آغاز کرد شما کجا بودید و کمی از حال و هوای آن روزها برایمان بگویید؟ من در کویت مشغول کار بودم و بعد از ده سال دوری از خانوداه به شهرم اهرم برگشتم که سال 1362 در زمان جنگ بود، بعد از دو ماه که از سفر برگشته بودم ازدواج کردم. زمانی که در خارج مشغول کار بودم (اگر دروغ بگوییم پیش خداوند ...
ادعاهای عجیب زوج افیونی در مرگ نیکان کوچولو
همان روز به بعد دیگر نتوانستیم آن را ترک کنیم و معتادش شدیم. مادر نیکان که نگران سرنوشت دختر 3 ساله و پسر دوساله اش است به رکنا گفت: به خاطر اعتیادمان بچه هایم را مدتی به خانه مادرم فرستادم اما پس از چند وقت مجبور شدیم آنها را به بهزیستی بفرستیم چون دود مواد مخدر باعث بیماری بچه هایمان می شد و قصد داشتم مواد را ترک کنم که بچه هایم به خانه بازگردند که این ماجرا پیش آمد. بنا به این گزارش، تحقیقات پلیسی در این مرحله در انتظار نظریه پزشکی قانونی است و زوج افیونی به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارند. ...
تکنولوژی و کودکان، نجاتشان دهید!
...، که کنار دوچرخه، موتور و ماشین شارژی قرار گرفته اند، نظرمان را جلب می کند، به ناگاه همگی می پرسیم، خاله جان نوه تان دختر است یا پسر؟ خاله با خنده ای بر لب می گوید: قرار است چند وقت دیگر، یه کاکل زری به جمع خانه مان اضافه شود.من و دیگر مهمانان تا آخرین لحظه مهمانی در حیرت آن مانده بودیم که اگر نوزاد پسر است پس این همه عروسک رنگارنگ دخترانه، به چه منظور برای کودک خریداری شده است؟!در سال های اخیر ...
از مفقود الاثری که نامش بعد از خبر شهادتش وارد لیست صلیب سرخ شد تا فرمانده ای که بیش از 400 اختراع دارد
بودم آتش دشمن ادامه داشت. نزدیک سحر بود که در حین شلیک آرپی جی از داخل سنگر به سمت دشمن بودم سنگرم مورد هدف خمپاره دشمن قرار گرفت. موج انفجار و چهار ترکش به بدنم اصابت کرد از آن لحظه به بعد دیگر نفهمیدم چه گذشت زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم بر اثر اصابت ترکش سه شبانه روز بیهوش و در بیمارستان امام حسین (ع) کرمانشاه بستری شده بودم. مفقود الاثری که بعد 2 سال از خبر شهادتش وارد لیست صلب سرخ ...
بازداشت پدر و مادر شیشه ای در مرگ مرموز کودک سه ماهه
به دنبال مرگ کودک سه ماهه، پدر و مادر معتاد او به جرم کودک آزاری بازداشت شدند. به گزارش همشهری، پنجشنبه گذشته زن جوانی با پلیس تماس گرفت و با شکایت از برادر و عروسشان از ماجرای یک کودک آزاری خبر داد. وی گفت: برادرم و همسرش معتاد به شیشه هستند و ساعتی قبل تر وقتی به دیدن آنها رفتم متوجه شدم پسرسه ماهه شان بی حال است و حدس زدم بلایی سرش آورده اند. با اعلام این گزارش، مأموران ...
7 بار نامه درخواست قصاص از سوی قاتل
و خاله اش را پیدا کند تا از آنها نیز بابت قتل مادرش رضایت بگیرد. 22 تیر سال 83 بود که این پرونده پیش روی پلیس قرار گرفت. آن روز وقتی صدای انفجار از یک خانه ویلایی در پاکدشت شنیده شد، همسایه با ورود به این خانه با صحنه هولناکی در حمام خانه روبه رو شدند. جسد مادر و دختر در داخل حمام روی زمین افتاده و به آتش کشیده شده بود. پسر 20ساله خانواده به نام پیمان که بعد از آمدن همسایه ها سعی در ...
شراکت در آبمیوه فروشی به آزار و اذیت دختر جوان ختم شد
پول نیوز - زمانیکه سوار بر خودروی شاهرخ شدم اواسط راه تشنه شدم و از شاهرخ خواستم برایم آب معدنی بخرد، او کنار دکه ای ایستاد و آب خرید، من از آن آب نوشیدم اما پس از مدتی بیهوش شدم ... دهم تیر ماه سال جاری دختر جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از آزار و اذیت توسط پسر جوانی با نام شاهرخ پرده برداشت و به مأموران گفت: با شاهرخ در خیابان ولیعصر مغازه آبمیوه فروشی داشتم و با وی شریک بودم ...
فروشنده فرهادی ادعانامه نسل جوان
جوان نبوده و حداقل میان سال است. با توجه به سن راننده وانت و هم صاحبخانه که هنرپیشه تئاتر است و اتفاقا با بررسی پیغام های تلفنی به آن خانه ازسوی عماد، آشکار می شود، خود او هم یکی از مشتریان آن زن بوده و هر دو حتما جوان نیستند و متعلق به نسل پیشین هستند که کارهایشان را در پشت نقاب خانواده انجام می دهند. و عماد در صحنه ای از نمایش نامه مرگ فروشنده که بابک (صاحبخانه) نقش مقابل او را بازی می کند ...
همراه با خاطرات صدرالحفاظ حرم رضوی/ بر سختی کسب حلال سال ها صبر کردم
. خلاف قانون، خلاف شرعه سادات فاطمی با بازکردن معنی عملی قرآن آموزی و آوردن نمونه های دیگری از زندگی خودش اضافه کرد: خانه ما درون کوچه ای ورود ممنوع قرار داشت، برای ورود با خودرو باید فاصله زیادی از منزل مان را از خیابان آزادی دور می زدم و ورودی کوچه دیگر وارد می شدم، گاهی نیمه شب همراه خانواده سوار وسیله نقلیه سر کوچه می رسیدیم، فرزندانم می گفتند تاریک است کسی نمی بیند، وارد شویم و من ...
آنقدر چنگ زدند تا شیمیایی شدند
.... بعدها فهمیدند که لباس های شیمیایی باید در همان منطقه سوخته شود. اکثراً زنان از این طریق شیمیایی شدند. گروهی نیز امدادگرانی بودند که در بیمارستان لباس های شیمیایی ها را در می آوردند و زخم ها را شستشو می دادند. مادری در دوری همسر، دختر، پسران و داماد آن روزها حال مادرانی که در خانه های شان چشم انتظار فرزند نشسته بودند نیز توصیف ناپذیر بود. اشکیان معتقد است مادرش دوری همسر، یک ...
عمل وقیحانه اشکان با مونا پشت یخچال آب میوه فروشی
علاقه پیدا کرده بودم و اما وقتی فهمیدم او با مرد دیگری ازدواج کرده کینه ای شدم و تصمیم گرفتم انتقام این خیانت را از او بگیرم. وی افزود: وقتی مونا به مغازه آمد داخل بطری آبی که همیشه دستش بود داروی بیهوشی ریختم و پس از اینکه او به خواب رفت او را سوار بر خودرویم کرده و به خانه ام بردم. اشکان ادامه داد: در خانه از او فیلم و عکس گرفتم و قصد داشتم آنها را انتشار دهم اما پشمان شدم و همه آنها را پاک کردم. بنا به این گزارش، پسر جوان به اتهام آدم ربایی و آزار و اذیت زن جوان به دستور بازپرس مرشدلو در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار دارد. ...
من پنهانی عقد موقت امیر بودم - سیامک مرا بیهوش کرد و مرا در خانه اش مورد آزار و اذیت قرار داد
و متوجه شدم که قربانی نقشه سیاه او شده ام. حالم خیلی بد بود و حالت تهوع داشتم، برای همین سیامک مرا به بیمارستان برد و من هم از این فرصت استفاده کرده و فرار کردم. با شکایت دختر جوان، دستور بازداشت مرد شیطان صفت صادر شد و پسر جوان در قرار صوری در یکی از بوستان های تهران بازداشت شد. متهم زمانی که برای بازجویی مقابل بازپرس جنایی ایستاد به جنایت سیاهش اعتراف کرد و گفت ...
دختر جوان وقتی به خلوتگاه پسر جوان رفت با رفتاری کثیف روبرو شد
- گفت: سه سال قبل با هومن آشنا شدم و رابطه ما ادامه داشت تا اینکه شب گذشته به خانه هومن رفتم. رفتارهایش مشکوک به نظر می رسید و حدس زدم که او با دختر دیگری در ارتباط است. سر همین مسأله باهم جروبحث مان شد و هومن ناگهان عصبانی شد و روی من اسید پاشید. بعد از آن مرا به بیمارستان روزبه برد و فرار کرد. چون وضع جسمی ام خوب نبود مرا به بیمارستان شهید مطهری منتقل کردند.به دنبال اظهارات دختر جوان، تحقیقات ...
تمایل به خریدن برندها از کجا می آید؟
قطعه سازی است و سهیلا مربی مهد کودک. بعد از عقد با کمک خانواده هایشان یک واحدآپارتمان در اطراف تهران خریده اند و این قسط آخر که تمام شود آینه و قرآن می برند خانه خودشان. محمود می گوید: دیگه این ماه تموم می شه قسط هامون و آخر تابستون هم عروسیمونه. واقعا شرمندش شدم. همه خواهرهاش خونه هاشون جاهای خیلی خوبیه اما من بیشتر از این نتونستم. عوضش بهش قول دادم خونه زندگیمون از همه شون سر باشه و الانم اومدیم ...
در قصه ها زندگی می کنند سریال جدید شبکه 2
، توضیح داد: فضای مجموعه به گونه ای است که پیام به مخاطب منتقل می شود. تمام اعضای گروه تلاش کردند داستان به شکلی باشد که مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. البته کافی است نگاهی به محیط پیرامون داشته باشیم تا متوجه اتفاقات مثبت اخلاقی بشویم. وقتی این اتفاقات را می بینیم با خودمان نمی گوییم شعاری است، پس چرا وقتی این آنها را تصویری می کنیم، می گوییم شعاری شده است؟! زندی افزود: به نظرم چنین آثاری نگاه خاص خودش ...
پسر اسیدپاش: دختر مورد علاقه ام مرا سرکار گذاشته بود
ادامه داشت تا اینکه سال قبل هر دو به مصرف مواد اعتیاد پیدا کردیم. متهم در شرح حادثه هم گفت: روز حادثه در حال مصرف مواد بودیم که به من گفت درباره وضعیت خانوادگی اش به من دروغ گفته و پدرش پولدار نیست و من را سر کار گذاشته است. بعد از شنیدن این حرف ها بود که عصبانی شدم و مایع لوله باز کن را که در خانه داشتیم، روی او ریختم که صورتش دچار سوختگی شد. بعد او را به بیمارستان رساندم و فرار کردم. به دستور بازپرس، تحقیقات بیشتر از متهم در جریان است. ...