سایر منابع:
سایر خبرها
در گفت وگو با بانوی فعال در پشت جبهه های دفاع مقدس از ابتدا تا پایان جنگ تحمیلی در پایگاه علم الهدی ...
یک ماه تعطیلات تابستان عازم پایگاه علم الهدی می شدم، اوایل جنگ دو دختر کوچک و پسری یک سال و نیم داشتم که آنها را هم همراه خودم می بردم. تمام طول 8 سال جنگ من و همسرم درست وحسابی همدیگر را نمی دیدیم، چراکه حتی وقتی هم که در پایگاه علم الهدی نبودم در پایگاه مدرسه برای رزمنده ها کارهایی مثل تهیه لباس، خیاطی، بافتنی، جمع آوری کمک های مردمی را انجام می دادیم. خاطره ای از آن دوران ...
نانوایی که انگیزه نانوا شدنش قضا نشدن نمازش است
فارغ التحصیل و سال بعدش هم راهی سربازی شدم. سربازی ام که تمام شد دنبال کار به هرجایی سرک می کشیدم و از این دفتر کاریابی سراغ دیگری می رفتم و فرم ثبت نام پر می کردم، اما از کار خبری نبود. چون از قبل مدتی در این زمینه کارگری کرده بودم و مهارت داشتم، تصمیم گرفتم نانوایی باز کنم به همین خاطر سال 80 این نانوایی را باز کردم و مشغول کار شدم. خودم شدم صاحبکار خودم. اکنون هم به جز خودم 3نفر دیگر هم از این ...
ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود...
طوری آزاد شد که خود فرماندهانمان هم باورشان نمی شد. من جزو اولین نفراتی بودم که پس از فتح، وارد شهر شدم، پشت یکی از بچه ها، در حالی که نمی دانستیم هنوز پاکسازی نشده، با موتور رفتیم، آن هم بیشتر به عشق دیدن دوباره مسجد جامع خرمشهر. عراقی ها را دیدم که همه جا دنبال مفری می گشتند برای پنهان شدن و فرار. حتی یادم می آید چند تای شان وقتی مرا دیدند، خودشون را به داخل آب پرتاب کردند و ما اسلحه هاشان را ...
منصوریان: استقلال هیولای درون دارد!
دو نفر به من کمک کردند سرمربی آبی پوشان افزود: روزی که به استقلال آمدم می دانستم کار سختی دارم. ما 70 درصد تیم را تغییر دادیم و برای هماهنگی به زمان نیاز داشتیم. همه این روزها و اتفاقات را پیش بینی می کردیم. در تیم ما از بین باسابقه ها فقط خسرو حیدری و مهدی رحمتی حفظ شدند و الحق که این دو نفر خیلی به من کمک کردند. بهمن ماه به اولین هدف مهم خود می رسیم سرمربی جوان ...
علاقه دختر ژاپنی به مجموعه "کلاه قرمزی"
بوده است و حتی در ایران با راننده های تاکسی مواجه شدم که با من ژاپنی صحبت می کردند، آن ها تعریف می کردند که در اواخر دهه هشتاد میلادی در ژاپن کار می کرده اند. موضوع جالب دیگر این بود که در ایران مرا با نام یوکی جان صدا می کردند و من هم از مهمان نوازی ایرانی ها بسیار به وجد آمده بودم. چند بار تا کنون به ایران سفر کرده ای؟ یک بار سال 2009 در یک سفر کوتاه، و بعد از آن در سال ...
سرقت از طلا فروشی ها در لباس پلیس
مأمور دو کارت شناسایی به همراه داشته و بدون حکم قضایی نمی توان فردی را بازداشت کرد. وی گفت: رسیدگی به پرونده این جنایتکاران در دادستانی همدان آغازشده و دادستان ملایر نیز با حضور در آگاهی به آنها تفهیم اتهام کرده و بازسازی صحنه نیز انجام شده و با دستور قضایی دادستان ملایر، قاتلان به یزد انتقال یافته اند تا درباره جنایت های صورت گرفته در این شهر نیز بازجویی شوند. انتهای پیام/ ...
نظر دبیرکل اوپک درباره ایران و وزیر نفت
جلوی در اتاق همراهی ام می کند. کنار در می ایستد و با لبخند بدرقه ام می کند. می گویم مهربانی و احترامش به مردم ایران را خواهم نوشت. دستم را می فشارد و خداحافظی می کنیم. چند ساعت بعد، هواپیمایش تهران را ترک می کند. محمد سنوسی بارکیندو ، دبیر کل اوپک، در آخرین روزهای تابستان میهمان ایران بود. پس از ملاقات هایش با رئیس جمهور روحانی و وزیر نفت، به قم رفت و تازه از سفر بازگشته بود که در هتل ...
اردلان شجاع کاوه: هنوز یک ترکش در پای چپ من هست
باید دوره های آموزشی و شیوه های نوین ساخت فیلم های جنگی برای عوامل تولید و فیلمسازان این ژانر برگزار کنیم. حتی اگر می شود چند نفر را برای آموختن تکنیک های تولید این قبیل فیلم ها به خارج بفرستیم. سر چه فیلمی ترکش خوردید؟ بگذریم! این یکی را نپرس. بیا بحث را عوض کنیم از همه فیلم های 30 سال پیش خاطراتی دارم که اگر برای شما بگویم وحشت می کنید، لذت می برید، خوشحال می شوید ولی این یکی ...
خلسه با طعم باروت
. همه ی این هفده داستان کوتاه به تاثیر انقلاب اسلامی بر حال و روز مردم عادی می پردازند. بخش هایی از کتاب: - بی زحمت همین جلو نگه دارین! ممنون. - می دونم آقا! دفعه اولم که نیست... نگاهی به آینه راننده می اندازم. قیافه راننده برایم آشنا است. حتما چند باری سوار ماشینش شدم. از سال 82 که موزه افتتاح شده، هر هفته به اینجا آمده ام. جلوی تابلو موزه عبرت ...
خانم بازیگر اولین دختر بوکس ایران
دوستانم در کلاس های بازیگری استاد سمندریان شرکت کردم. پس از گذراندن یک دوره کوتاه، اولین فیلم سینمایی را به نام طلاق به سبک ایرونی با آقای حامد کمیلی بازی کردم. آن زمان بازیگری برای من هدف نبود و بیشتر دنبال تجربه اندوزی بودم. هرچه جلوتر رفتم به بازیگری بیشتر علاقه مند شدم و به خودم گفتم بهتره در حرفه ای که وارد می شوم اطلاعات خود را بالا ببری و بعد شروع به فعالیت کنی. به همین خاطر برای مدتی کنار ...
یک جانباز دفاع مقدس: آرزویم زیارت کربلا و دیدار مقام معظم رهبری است
به علت سن بالا و ضعف اعصابی که دارم کسی به من کار نمی دهد، اظهار داشت: تنها منبع در آمد من همین حقوق بسیار اندک و یارانه 90 هزار تومانی است، خونه من در انتهای روستایی است که حتی آب آشامیدنی سالمی ندارد. وی همانظور که اشک در چشمانش جمع شده بود حمایت های همسرش را در طول 40 سال زندگی مشترک را باعث دلگرمی خود دانست و افزود:کنار آمدن با مردی که ضعف اعصاب داره و در طول روز چند بار باعث برهم خودرن ...
صحبت های بهنوش بختیاری درباره فامیل های مذهبی اش و مولودی رفتنش!
می گوید: آقای مدیری هم آن زمان کارهایش چیز دیگری بود، اما در وضعیت فعلی که نویسنده ها متن ها را هول هولکی می نویسند من بختیاری باید انرژی مضاعفی بگذارم تا نقش خودم را خودم بنویسم. مثلا در سریال چارخونه من نقشم را خودم می نوشتم. در چند سریال روال همین گونه پیش رفت چون دیالوگ هایی که برایم نوشته بودند به نقشم نمی خورد به همین خاطر هم می نوشتم و هم بازی می کردم. با این همه سعی می کردم مثلا در باغ ...
راز سرگشاده یک سر بریده روی صندلی یک ماشین سوخته
به گزارش نامه نیوز به نقل از خبر جنوب، سال گذشته مردی جوان که املاک متعددی داشت، با خودروی خود از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. با طولانی شدن غیبت وی، جست وجوی خانواده برای یافتن او آغاز شد، اما بی نتیجه ماند تا این که آنها موضوع را به اداره جنایی پلیس آگاهی شیراز اطلاع دادند. ماموران با مشخصاتی که از فرد گمشده و خودرویش به دست آوردند، جست وجو برای یافتن وی را آغاز کردند تا این که روز ...
این عکس ها را آمریکایی ها دوست ندارند/ عکاسی در 500 متری داعش
فیلم های مستند کاروان آزادی ، عکاسی زیر آتش و سفر به موگادیشو از ساخته های اوست. نمایشگاه عکس های حسین مرصادی از عملیات نصر 2 که به آزادسازی دو شهر نبل و الزهرا انجامید با عنوان نمایشگاه به نام زیتون به همت خانه عکاسان ایران چندی قبل در حوزه هنری افتتاح شد. این نخستین تجربه حضور این عکاس مطبوعاتی در جنگ سوریه بود. جنگی که به عنوان رزمنده- عکاس در آن حضور داشت. با ما در بخش نخست ...
نوستالژی کودکان جنگ؛ تانک و نارنجک هایی به شکل قُلک!
، اشرفی، مدنی ها دادیم، منتظر، محمد، اندرزگوها دادیم، کربلا، کربلا ما داریم می آییم... بابا برایم گفته بود که این کمک های نقدی و جنسی یعنی چه و مادر هم بعضی وقت ها پول داده بود که ببرم و به سربازی که پول ها را می گرفت و توی کیسه سفید رنگی که همراهش بود می ریخت، بدهم. بعضی ها مثل شیخ حسن هم جعبه صابون و تاید و این جور چیزها می گذاشت پشت تویوتا! یکی دو بار هم دیده بودم که گله دارها بزغاله ...
در دوره SBS نداجا چه می گذرد/ ماجرای رخ به رخ شدن کلاه سبزهای ایران و رژیم صهیونیستی در مدیترانه
.... در ابتدای ورود به پایگاه من را به اتاق فرمانده آموزش تکاوران دریایی که به کلاه سبزها معروف هستند راهنمایی کردند. آنجا با جوانی روبه رو شدم که چندان به اساتید و همچنین فرمانده آموزش نمی خورد اما گفت وگو با وی نشان داد که او علی رغم این جوانی، کوله باری از تجربه و آموزش و البته تمرینات طاقت فرسا با خود همراه دارد. فشارهای جسمانی و آموزش های تئوریک در کنار فشارهای روانی ...
پاسخ های جالب رضا جاودانی به مهران مدیری
. پاراگراف هایی از این برنامه را در ادامه می توانید بخوانید: ✅ پدرم تهیه کننده و مادرم در واحد خبر سازمان بود. من با تلویزیون بزرگ شده بودم. ✅ چاق شده ام چون غصه می خورم و غذایم هم بیشتر شده! ✅ یک روز کلیدم را جا گذاشته بودم و رفتم در سازمان از مادرم کلید بگیرم که بروم از خانه بردارم، یکی از همکارانش مرا دید، برد تست گرفت و قبول شدم و در نهایت وارد سازمان شدم ...
ماجرای ملاقات با حاج احمد متوسلیان / شهدای شنام هنوز تفحص نشده اند
رفته است. 29 تیر سال 1360 بود ولی آن دره سرمای زیادی داشت. تا صبح از سرما لرزیدیم و خوابمان نبرد. فرداشب همه معترض شدند چرا که سرمای شب و گرمای روز همه را دچار برونروی کرده بود. همه معترض شدند که چرا عملیات انجام نشد و توان نیروها تلف شد. یک شیر آب آنجا بود و 500 نفر در صف آب برای سرویس بهداشتیی ایستاده بودند. یکبار در صف آب بودم که شنیدم یکی از این بچه ها داد زد برادر احمد ! و من برگشتم و حاج احمد ...
خاطرات یک تلفن چی با حافظه ای بی نظیر
بودم وارد دبیرستان مروی و سال 1347 از این دبیرستان فارغ التحصیل شدم. آغاز تاریکی تلفنچی تالار وحدت در مورد چگونگی نابینا شدنش می افزاید: در اواخر شهریور 1347 دچار بیماری خاصی شدم. به گونه ای که از موهای سرم تا ناخن های پایم قرمز شد و تبم بالا گرفت. آن زمان در تهران تعداد دکترها کم بود، با وجود این نزد چند دکتر رفتم که تشخیص یکی از آن ها این بود که چون در کودکی سرخک نگرفته ام ...
قاسم زارع: بازیگری نباید شغل اول باشد
پرده خوان ها، نقال ها، مارگیرها و... به قبرستان همدان بیایند و برای مردم نمایش های مختلف اجرا کنند. دلخوشی ام این بود که شب جمعه به قبرستان همدان بروم و نمایش ها را تماشا کنم. شما که این همه به نمایش علاقه مند بودید، چرا به سالن های تئاتر داخل شهر نمی رفتید؟ آن زمان بچه بودم و خودم نمی توانستم بروم، خانواده ام اصلا در فضای کارهای فرهنگی و هنری نبودند. به همین دلیل من به تماشای ...
ساعتی با یک تکاور ارتش در خرمشهر 59
.... درون چند خانه صدای صحبت می آید. از دریافر پرسیدم آنها کی هستند اون با آن ها صحبت کرد. خودشان را افراد بومی نامیدند که تصمیم نداشتند از شهر خارج شوند. جلوتر رفتیم. دشمن تانک هایش را وارد شهر کرده بود و روشن گذاشته بودند و منتظر بودند که جلو بیایند اما چون نفری نداشتند حرکت نمی کردند و منتظر بودند. امیر سرتیپ محیطی نفر وسط تصویر در کنار دریافران در همان لحظه من به فکر آموزش ...
افتخاری : از خوشحالی تا صبح نخوابیدم/ از جهانیان به موقع استفاده می کنم!
...: تیم ملی به موقع گل زد و خدا را شکر بازی به پنالتی نکشید. این شانس ما بود که بازی به پنالتی نرفت. چون چیزی در ضربات پنالتی مشخص نیست و ممکن بود ایران حتی در این صورت شکست بخورد. فوتسال خودش را ثابت کرد افتخاری یادآور شد: از قبل گفته بودیم تمام تلاشمان قرار گرفتن جزء 4 تیم برتر جام جهانی است. خوشبختانه این اتفاق رخ داده است و فوتسال ایران توانست خودش را در دنیا یک بار دیگر نشان ...
از آغاز زندگی مشترک تجربه یک زندگی عاشقانه را داشتم/خواندن نماز اول وقت، زیارت عاشورا و نافله شب از ...
از خانواده ها همراه رزمندگان در شهرهای درگیر جنگ حضور داشتند، ادامه داد: خیلی ها من را شماتت می کردند که برای چه دور از خانواده و تنها برای مدت زمان کوتاهی که ممکن بود شهید به خانه بیاید در میان سختی و خطر زندگی می کنم اما برای من همان یک ساعت و یک روزی که ایشان می آمدند آنقدر ارزشمند بود که همه آن حرف ها را بی اهمیت می کرد. پارسائیان با اشاره به حمله همزمان پنجاه هواپیمای عراق به اهواز ...
مشایخی: توفان چشیده ایم و تلاطم نکرده ایم
...، برخی از عوامل فیلم رفقای خوب و اصحاب رسانه در پردیس سینمایی تماشا برگزار شد. در ابتدای این مراسم این استاد بازیگری با خواندن ابیاتی اظهار کرد: باری سوار گرده مردم نکرده ایم، خود را به روزی گران گم نکرده ایم، دریای شوربخت و صبوریم و سال هاست، توفان چشیده ایم و تلاطم نکرده ایم، گر در تنور دست تهی پیش برده ایم، یک جو طمع به حرمت گندم نکرده ایم، جنگل گواه باش اگر خانه سرد بود، یک شاخه ...
مین کاشتیم، گندم درو کردیم
...، اولین صحبت های فرمانده برای ما به یاد ماندنی بود و ایشان ما را از همان ابتدا با خطرات این راه آشنا کرد . از خشم شبانه و عملیات ها و مانورهای سخت گرفته تا تفاوت زمین تا آسمان منطقه و جو سرباز وطن بودن که در راستای آن برای نبرد در خط آماده میشدیم. ابتدای اعزام به منطقه که وارد یگان دریایی شده بودم، خیلی شرایط متفاوتی با گردان های پیاده داشت و تصوراتم کمی متفاوت شده بود، اما پس از آن ...
ربیع خواه: هدف ما امسال کسب دو جام است
های خودش را دارد. وقتی که برانکو تشخیص داد بازی کنم فهمیدم که به من اعتماد دارد و با نظر او بازی خواهم کرد. همان زمان متوجه شدم که برای به دست آوردن دل هواداران کار سختی دارم چون هواداران پرسپولیس من را نمی شناختند و به همین دلیل فشار زیادی هم روی من بود اما امیدوار به آینده بودم و فقط تلاش و تمرین کردم. در همان ابتدای حضورت در پرسپولیس صحبت از این بود که به دلیل ارتباط خویشاوندی و رابطه ...
عالی نسب دیده بان توسعه ملی در دوران دفاع مقدس مطلب ویژه
که "خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم" آنچه از آقای عالی نسب آموخته ام یا به تعبیر دیگر سیر خودم را در چند ماهی که درگیر تکمیل و نوشتن این کتاب بودم را با شما در میان بگذارم. چون سفارشی که از طرف مؤسسه به من شد و این شانس را داشتم نظر مساعد موسسه جلب شود و این پیشنهاد را به من بدهند با یک چالش ...
شهاب حسینی: اول توکل و توسل و در مرحله بعد تأمل و تفکر
. ما باید حواسمان باشد که ممکن است ایمان یک شکل داشته باشده اما روش های متفاوت باشد. از نظر من واژه مذهبی با مؤمن فرق دارد. یک نفر همه هم و غمش خدمت به مردم است، یک نفر در حالی که می تواند در منهتن نیویورک بهترین پنت هاوس را داشته باشد، می شود پزشک بدون مرد و به آفریقا می رود و بیماری های صعب العلاج بچه های آفریقایی را درمان می کند. همه این ها به خاطر ایمان این کارها را انجام می دهند. من هر چه در ...
روایت خانم بازیگر معروف از ازدواج با مردی که سرطان داشت
که او ثروتمند نبود. ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفت های خانواده این کار را کردم. حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و از دنیا رفت. همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطره انگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او در یک خانه زندگی می کردیم. من همیشه در زندگی ام آدم محافظه کاری بودم و دنبال این بودم که بی ...
آرپی جی زن عملیات بیت المقدس که برترین دانشمند ایران شد
چفیه انداختید؟ من در عملیات فتح المبین تک تیرانداز بودم، اما در عملیات بیت المقدس آرپی جی زن شدم. در مرحله دوم این عملیات که به مشکل بر خوردیم و شکست خوردیم بود که شهید وزوایی کنار جاده خرمشهر-اهواز شهید شد. در آن عملیات، فرمانده گردان ما مسعودی بود که او هم بعدا شهید شد. او وقتی دید که تانک های عراقی دارند به طرف ما شلیک می کنند از 10 ، 15 نفر از ما که آرپی جی زن بودیم خواست که به آن طرف ...