سایر منابع:
سایر خبرها
پیری و تنهایی ضرب در بی نهایت
به گزارش فرهنگ نیوز، کفش دوزک روی شانه هایش نشست. با چشمان کم سو خیره خیره نگاهش کرد و در دل گفت، اگر مثل من خسته باشد بی شک دلش می خواهد قدری آرام بگیرد. مباد که دستی از راه برسد و بر تار آسودگی اش لرزه بیندازد. یاد آن روزی افتاد که پسرش علی او را به این خانه آورد و قول داد فردای همان روز به سراغش خواهد آمد. حالا 2 سال از آن روز می گذرد و خبری از علی نیست. هنوز که هنوز است، با هر ...
تماشای ماهواره، بچه ها را بی پروا می کند
وکیلی درباره بچه های دیروز و بچه های امروز هم صحبت شدیم. از خودتان برایمان بگویید؛ شما که سال هاست برای بچه ها برنامه رادیویی می سازید، حتما کودکی غنی و پرباری هم داشته اید؟ در محله امیریه تهران متولد شدم، آخرین بچه خانواده هستم، سه ساله که بودم به دلیل شغل پدرم که کارمند گمرک بود، به آبادان مهاجرت کردیم. تا کلاس پنجم در این شهر درس خواندم و بعد پدرم بازنشسته شد و ما به ...
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : هشت ساله بود که شعری از او به پیشنهاد فریدون مشیری چاپ شد. او در خانواده ای رشد کرده که در کار چاپ بودند و چاپ خانه دستی داشتند. هم زمان در خانواده ای بزرگ می شد که شعر، جزیی از زندگی هر روزه بود. البته در آن سال ها برادرانش او را به زور پای شعرخوانی می نشاندند. این تحکم و دستور حتی تا جایی بود که اگر در مورد شعری که خوانده شده بود سوالی می کردند و این ...
روایتی نزدیک از زنانی که زباله جمع می کنند
ها که از خانه متروکه بیرون می زند، زن دستمال سیاه دور گردنش را بیشتر به دهانش نزدیک می کند که بوی تعفن حالش را به هم نزند. کیسه زباله را بعد از اندکی چانه زدن تحویل سرکارگر می دهد و منتظر دستمزدش می ماند. صدای بلند پیرمرد ضایعاتی در کوچه می پیچد: جنس می خوای یا پول؟ . معتاد نیستم خرجیمو درمیارم پولشو بده برم... اینجا دروازه غار است؛ قلب تپنده آسیب های اجتماعی شهر تهران. شب ها گذر هیچ ...
سرخط ...
تحویل گرفتن و تا 40 دلار تنزل دادن چه افتخاری دارد؟ اساسا چرا قیمت نفت سقوط آزاد کرد که حالا از آن به عنوان سند افتخار خود یاد می کنید؟ توطئه سیاسی اش خواندید و تمام؟ چرا توطئه سیاسی؟ شما که گفتید خدایگان دیپلماسی اید! و با دیپلماسی همه گره ها را می گشایید! ما همه چیز را با لبخند حل می کنیم، ما مودبیم و نمی گوییم آنقدر قطعنامه بدهید تا... و هی قمپز، قمپز و قمپز... بعد هم که گفتید برجام یک حادثه ...
نقویان:قحط الرجال نیست رد الرجال است
خانه و کثافت همه جا را گرفته، به هزار بدبختی کسی را پیدا کنید دم در از او می پرسید آیا نمازجمعه می روی که می خواهی فاضلاب منزل من را درست کنی؟ ولایتمدارترین آدم هم چنین سوالی نمی پرسد. کسی را می آورند که کارش را بلد باشد. در مورد بی عدالتی هم ادامه می دهند: الحیف یدعو الی السیف یعنی اگر ظلم کردی در مقابل تو شمشیر خواهند کشید، کسی دارد این حرف را می زند که امام معصوم است، یعنی اگر ظلم جایی باشد ...
غبار اندوه بر شانه های شهر
تکه ای جدا شده از بقیه شهر که حال و هوایش همیشه حسینی است و این روزها بیشتر. همین روزها که محرم چهره بقیه کوچه و خیابان ها را هم عوض کرده، همین روزها که شهر سیاهپوش شده و آدم هایش عزادار. همین روزها که عددهای نشسته روی تن تقویم، محرم 1438 هجری قمری را نشان می دهند و این یعنی برای دوستداران اهل بیت، گذشت 1377 سال از ظهر روز واقعه، این داغ را کهنه نکرده و هنوز که هنوز است عزای حسین اشک می نشاند به ...
خانه کودک شوش اولین قدم برای حمایت از حقوق کودکان بود
کودک شوش در گوشه شمالی پارک هرندی قرار دارد و برای رسیدن به آن باید از داخل پارک عبور کرد. (خانه کودک شوش) اولین پروژه اجرایی انجمن حمایت از حقوق کودک است که در سال 1379 ابتدا در منطقه شمال شرقی میدان شوش آغاز به کار کرد و سپس در سال 1385 به محل فعلی اش در خیابان هرندی انتقال یافت. این مرکز ابتدا سوله ای با سازه ای غیراستاندارد و مخروبه به نام گرمخانه بود که از طرف شهرداری منطقه 12 ...
پلیس صورت آهنی نیستم
احمدلو در طول این سال ها تله فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی همچون ماه عسل، بازجویی در کافه تهران، بهار قبل و بعد، مار، گنج خانه سفید و... را کارگردانی کرده است. او این روزها در سریال تلویزیونی گشت ویژه نقش پلیسی با نام شاهد منصوری را بازی می کند؛ پلیسی که فیلم می بیند، برخی مواقع عصبانی می شود و دیالوگ های هنرمندان را به زبان می آورد. به همین بهانه درباره تازه ترین کار تلویزیونی اش با او به گفت وگو نشستیم. مخاطبان در مجموعه تلویزیونی گشت ویژه شاهد سه پلیس با دیدگاه های متفاوت هستند و شما هم نقش پلیسی به نام شاهد را بازی می کنید که افکار جالبی دارد. مثلا فیلم می بیند، دیالوگ های آل پاچینو را خطاب به همکارانش می گوید و گاهی هم عصبانی می شود. چطور به این نقش رسیدید و این که آیا این موارد ایده های خودتان بود؟ این مواردی که شما به آن اشاره کردید، مجموع خلاقیت ها، علایق و سلایق من در کنار تعامل، استقبال کارگردان و هوشمندی نویسنده سریال است. از ابتدا در جریان فیلمنامه بودم و نویسنده هم به شکل آنلاین از ایده هایی که می دادم، به نحو مطلوب در فیلمنامه استفاده می کرد. البته این تعامل یکسویه نبود؛ یعنی فقط ما در جریان نگارش روزانه فیلمنامه نبودیم، بلکه نویسنده هم می دانست که ما چکار می کنیم. همه این موارد با حضور کارگردان یک تعامل مثلثی را شکل داد و ماحصل آن نقشی شد که شما می بینید. اگر شاهد، پلیس متفاوتی شده به این دلیل است که هم خواست من به عنوان بازیگر و هم مهدی رحمانی در کسوت کارگردان بود. من سعی کردم زیورآلاتی به نقش اضافه کنم و آن را پرورش بدهم. گفتن دیالوگ از آل پاچینو به پیشنهاد خودتان بود؟ بله، خوشبختانه در این سریال با کارگردانی کار می کردیم که تعامل بسیار خوبی با بازیگر داشت. آقای رحمانی خیلی خوب از ظرفیت ها و توانمندی های من در اشکال مختلف نقش استفاده کرد. معمولا من در شوخی های زندگی روزمره ام صدای آلن دلون و آل پاچینو را درمی آورم. کارگردان هم این استعدادم را شناسایی کرد و در این سریال از این ویژگی استفاده کردیم. شخصیت شاهد در برخی قسمت ها به خاطر بانمک بودنش شیرین شده و جالب است. برخی مواقع که مخاطب انتظار دارد همین بانمکی را از او ببیند، یکدفعه عصبانی می شود یا به فکر فرو می رود. آیا این رفتارها تعمدی انتخاب شد؟ بله، تلاش کردم نقش پلیس را مثل یک آدم معمولی در بیاورم. من و حمید گودرزی در طول کار مرتب با هم صحبت می کردیم که نقش پلیس را متفاوت بازی کنیم و این که نسبت به پلیس هایی که مخاطب تا امروز دیده، تفاوت داشته باشد. خوشبختانه کارگردان زمینه بازی را برایم فراهم کرد تا بتوانم از ظرفیت ها و توانمندی هایم استفاده کنم. اعتماد به من باعث شد تا این ظرفیت ها شکوفا شود و ماحصل چیزی را که در ذهنم بود خلق کنم و پلیسی را به تصویر بکشم که کمتر در قاب تلویزیون دیده شده است. مخاطبان در روابط خصوصی این سه پلیس این موارد را شاهد هستند، اما در زمان عملیات ها کاملا جدی می شوند و با جدیت کارشان را دنبال می کنند. در واقع تلاش کردم کاملا یک پلیس متفاوت و باورپذیر را به تصویر بکشم. اشاره کردید از ابتدا در جریان فیلمنامه بودید. از همان زمان هم علاقه مند بودید نقش ستوان شاهد منصوری را بازی کنید یا نقش دیگری مد نظرتان بود؟ دلیل این که هر یک از ما سه افسر با نام خودمان بازی کردیم، ایده کارگردان بود، چون می خواستیم فاصله بین گروه صحنه و پشت صحنه و مردم کمتر شود و ضمن این که علاقه مند بودیم یک همذات پنداری غیرمستقیم و اورژانسی با مردم ایجاد شود. البته این موضوع، هم کار را سخت می کرد و هم آسان و کوچک ترین اشتباه منجر به گرفتن نتیجه عکس می شد. خوشبختانه اقبال خوب مردم تا امروز نشان می دهد که ما راه را درست رفتیم. شما در کنار بازیگری، کارگردانی هم می کنید. برایتان سخت نیست در کاری بازی کنید که خودتان کارگردان نیستید؟ نه، ما باید حرفه ای به مسائل و دنیای کاری مان نگاه کنیم. جایگاه بازیگر و کارگردان کاملا مشخص است. حال افرادی مثل من که در کنار کارگردانی، بازی هم می کند در چنین زمان هایی باید در خدمت کارگردان و فیلمنامه باشد، اما سعی می کنم با کسانی کار کنم که از توانایی ها و ویژگی هایم در طول کار استفاده کنند. این اتفاق در این سریال افتاده است؟ بله، خوشبختانه به شکل صحیح و در چارچوب مناسب نقش ستوان شاهد منصوری را بازی کردم. البته هر کاری فراز و نشیب های خودش را دارد، اما مهم این است که ما از همه این موارد عبور کردیم و تلاش داشتیم کارمان را به نحو مطلوب انجام بدهیم. با توجه به این که به پیشنهاد کارگردان با نام خودتان در سریال بازی کردید، چرا فامیلی هایتان را تغییر دادید؟ من و حمید گودرزی نام فامیلی خانواده مادری مان را انتخاب کردیم، بنابراین دور از ما نیست. اگر قرار بود با نام واقعی فامیلی هایمان بازی کنیم دیگر برای مخاطب باورپذیر نبود. شاهد منصوری بین فیلم و واقعیت است. عملیات های سریال گشت ویژه برایتان چالش به همراه داشت؟ بله، در بیشتر صحنه های حادثه ای خودمان حضور داشتیم، حتی من دنده ام آسیب دید یا نفس کشیدن در صحنه انفجار سوله کار ساده ای نبود، اما خوشبختانه به خاطر عشق و علاقه ای که به کارمان داریم، موفق شدیم. شاید سال ها بعد به خاطر بالا رفتن ...
استانی درمسیر ترانزیت موادمخدر به اروپا
تصمیم گرفت از منجلابی که در آن گیر افتاده خود را نجات دهد و از آن زمان هفت سال است که ترک کرده؛ شرایط امروزش را بسیار عالی ارزیابی می کند و می گوید حتی توانسته در شغلش پیشرفت های چشمگیری داشته باشد. هیچ چیز بدتر از اعتیاد نیست همسرش هم می گوید که هیچ چیز بدتر از این نیست که مرد و تکیه گاه یک خانواده به اعتیاد دچار شود، خانه ای که سایه اعتیاد بر سرش بیفتند دیگر امنیتی برای خانواده ندارد ...
آژیر قرمز فقر در سیاه دره
می گردم تا مطمئن شوم درست رفته ام، اما خبری نیست، روستا نه تابلویی دارد و نه نام و نشانی. چهره روستا محرومیت را فریاد می زند، دیدن خانه ها، مدرسه و حتی ساکنان روستا شاید بیشتر از تابلویی که بر سر درِ روستا نبود؛ نام سیاه دره را در ذهنمان تداعی کند، اینجا فقر در قاب تصویر روستا کنار هر خانه و صاحب خانه ای ایستاده است و خبر از نداری مردمانش می دهد. با قدم زدن در کوچه پس کوچه ...
تصاویر/ بیماری صعب العلاج "زینب"
زینب در کنار مادر، همسر و فرزندانش زینب در حال نگاه کردن به عکس های پدر مرحوم و دو برادر شهیدش احمد رضازاده، همسر زینب به وی کمک میکند تا به واکر برسد. زینب که نمی تواند کارهای منزل را انجام دهد در کنار دختر 4 ساله اش مائده می ایستد و در زمان شستشوی ظروف با او حرف می زند. خواهران زینب تلاش میکنند تا او را در گوشه ای از اتاق مستقر کنند. زینب و ...
واکنش بقایی به نقویان که گفته دولت قبل مرا دو بار به دادگاه کشاند
اعتراض نمی کند که چرا و به چه دلیل تو حقت است زنت یا بچه ات یا خودت این جا ویژه بستری بشوی، اما منی که شهروند این کشور هستم باید در سرما یا گرما از ساعت 12شب توی نوبت باشم؟ این نشان می دهد که هم مردم باور کرده اند، هم من. چنین جامعه ای را اگر بخواهید تکان بدهید شاید یک قرن یا بیشتر زمان می برد. * الان حدود 40 سال از انقلاب می گذرد، هنوز وقتی سوار تاکسی می شوید، راننده می گوید خیابان تخت ...
7 نکته جالب در فیلم فروشنده که متوجه آنها نشده بودید!
که باید انتقام نخواهد گرفت. ** در فصل ماقبل پایانی و جایی که خانواده پیرمرد هراسان وارد خانه می شوند، داماد خانواده (مجید) قبل از ورود به واحد، می گوید: "یاالله". کما اینکه تماشاچی چند فصل قبل تر و در مغازه نان فانتزی، با قاطعیت حدس می زد که این پسر جوان، کسی است که به رعنا تعرض کرده است. قضاوتی زودهنگام و نابجا که با کلمه "یاالله" گفتن داماد، شکست می خورد. ** در فصل ماقبل ...
شهردار به دخترک فال فروش هم خانه می دهد؟
... ژست می گیرد وقتی می گویم عکس بگیرم؛ ریکوردرم را وارسی می کند و قیمتش را می پرسد؛ مردی از دور می آید. می گوید این مرد خیلی مهربان است، دخترها را می برد خانه شان؛ از پنج هزار تومان تا... پول می دهد بهشان؛ می گوید خیلی مهربان است؛ بچه ها را دوست دارد؛ و تو از دور مردی را می بینی که نگاهش همه دختران فال فروش را نوازش می کند اما نگاهش روح ندارد؛ سرد است.تنت می لزرد؛ دکمه هایت را می بندی و دست ...
ارتباطم را با تئاتر حفظ می کنم
به گزارش جام جم ، از فعالیت های هنری او می توان به دختری در قفس، قصه دل ها، مسیر آسمان، این هفت نفر و خط قرمز، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، رستگاران، فاصله ها، تا رهایی، تبریز در مه، پروانه، نابرده رنج، آخرین دعوت، آدمخوار، خط قرمز، تکیه بر باد، بازار عاشقان، سال های مشروطه، غیرعلنی و پس از سقوط اشاره کرد. عبدلی استاد ایفای نقش های خاکستری و چند لایه است و بارها با ایفای این نوع نقش ها توانایی هایش را به اثبات رسانیده است. با او درباره حضورهایش و ایفای نقش های رئال و تاریخی گفت وگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید: در سریال پربازیگر معمای شاه به بازی پرداختید. بازی در کارهای تاریخی برای شما چه ویژگی هایی دارد؟ کار تاریخی همیشه برایم جذابیت دارد و به آن علاقه دارم. من در این سریال دو نقش بازی می کنم، نقش استالین و نقش شخصیتی به نام منوچهر. منوچهر آدمی است که وارد جریانات خاص سیاسی می شود و شخصیت خاکستری دارد و درگیر مناسبات عشقی می شود و بیشتر با خانم اسماعیل خانی و خیراندیش و امیریل ارجمند همبازی هستم. این شخصیت مابه ازای تاریخی ندارد و به خاطر ایجاد درام خلق شده است. بازی در نقش استالین چگونه بود؟ بازی در نقش آدم های مشهور تاریخی که در تغییر مسیر تاریخ دنیا نقش دارند همیشه برایم چالش برانگیز است. اگر بازیگری با کم تجربگی این نوع نقش ها را درست بازی نکند با نقدهای جدی از سوی مورخان، منتقدان و تاریخدان ها مواجه می شود. فیلم های مستند زیادی درباره استالین وجود دارد که مورد استناد منتقدان قرار می گیرد. او مثل سایر شخصیت های تاریخی نبود که از آنها تصویر یا عکسی وجود نداشته باشد. شما این نوع نقش ها را که تصویر روشنی از آنها مثل تیمور لنگ وجود ندارد، می توانید با شیوه مورد نظرتان بازی کنید. به هر صورت استالین در آخرین جنگ جهانی رهبر کشوری بود که مسیر جنگ را تغییر داد و شرایط دیگری برای دنیا رقم زد و دنیا به دو قطب سرمایه داری و کمونیسم تقسیم شد. چقدر برای ایفای نقش سراغ مستندات تاریخی موجود درباره استالین رفتید؟ خیلی از تصاویر آرشیوی مربوط به استالین را دیدم و متوجه شدم در حین سخنرانی هایش متانت و آرامش دارد. من هم تلاش کردم از این خصوصیات واقعی استالین بهره ببرم. بازی در این نوع نقش ها واقعا خطرناک است. گریم استادانه شهرام خلج هم خیلی به بازیگران معمای شاه کمک کرد تا راحت در قالب شخصیت ها بازی کنند ... شهرام خلج استاد نزدیک کردن چهره بازیگران به شخصیت های واقعی است و در این حوزه کم نظیر است و بسیار توانمند. در هر صورت من همیشه از بازی در کارهای تاریخی با وجود سختی و دشواری هایش استقبال می کنم و دوست دارم در قالب این شخصیت های معروف بتوانم با مخاطب ارتباط برقرار کنم. اگر بازیگر این نوع نقش ها را درست و شایسته بازی کند می تواند در ذهن مخاطب ماندگار شود. نقش های تاریخی جدا از چالش هایی که به آن اشاره کردم برای یک بازیگر شرایط خاصی را رقم می زند. اغلب کارهای تاریخی دور از تهران کار می شود، بنابراین بازیگر در طول بازی در این نوع نقش ها که مدتش هم طولانی است، نمی تواند نقش دیگری بازی کند. در حالی که در کارهای رئالیستی با برنامه ریزی می تواند نقش دیگری را همزمان قبول کند. بخش مهم بعدی در زمینه گریم است، معمولا کارهای تاریخی گریم های سنگینی دارد و من بازیگر باید روزانه چند ساعت زیر گریم باشم و دوباره عصر همان گریم را پاک کنم. این کار طاقت فرساست. بعد با تحمل این گریم سنگین مجبورید در گرمای تابستان کلی لباس زیاد و پوتین چرمی بپوشید و آن وقت جلوی دوربین بازی کنید. در این شرایط وضعیت کاری چگونه است؟ چندان روبه راه نیست و دایره انتخاب بازیگران محدودتر شده است. البته نمی خواهم برای این وضعیت نام خاصی را اشاره کنم. برخی از مواقع هم نقش هایی پیشنهاد می شود که بازی نکردنش بهتر است. زیرا سطحی و کلیشه ای است. در هر صورت شغلم بازیگری است و نمی توان منتظر ماند تا نقش های درجه یک و خوب پیشنهاد شود. بعد از سال ها همکاری با محمود معظمی، در سریال پرمخاطب تکیه بر باد نقش متفاوتی ایفا کردید... سال هاست با محمد معظمی همکاری دارم. در مجموعه تکیه بر باد ایفاگر نقش منفی نیستم و ناصر شخصیتی است که برای خودش و منافعش زندگی می کند. خوشبختانه نویسنده مجموعه تکیه بر باد توانست قصه قابل قبولی به نگارش درآورد، محمود معظمی هم در کارگردانی به پختگی رسیده است و با تبحر خاص خود بخوبی توانست فضای کار را طوری طراحی کند که همه بازیگران در ارائه توانایی های خود ...
ایران کیش حامی بیماران " ای بی " شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازارهای مالی(ایستانیوز)،مگر می توان غیرت ایرانی را از یاد برد وقتی که بدانی دور وبرت کودکان و جوانانی هستند که زندگی شان در پیله ای از خون و دردوتاول خلاصه شده ، مگر می توان بی تفاوت بود به همه نامروتی های روزگار که عده ای از معصوم ترین ها را گلچین کرده برای ابتلا شدنشان به " ای بی" . مگر می شود دست روی دست گذاشت وقتی بفهمی تا مدت ها مسئولین حتی از پذیرش این که چنین بیمارانی ...
بزرگ ترین مشکل و معضل امام علی(ع)
که هدفشان همان هدف کفار بود اما در زیر پرده اسلام، در زیر پرده قدس و تقوا، در زیر لوای قرآن و ظاهر قرآن.و تفاوت دوم این بود که در دوره خلفا، مخصوصا در دوره عثمان،آن مقداری که باید و شاید دنبال تعلیم و تربیتی را که پیغمبر گرفته بود نگرفتند. فتوحات اسلامی زیادی صورت گرفت. فتوحات به تنهایی کاری نمی تواند بکند. پیغمبر سیزده سال در مکه ماند و اجازه نداد که مسلمین حتی از خودشان دفاع کنند، چون افراد هنوز ...
درباره جوخه انتحار ؛ جدیدترین فیلم ابرقهرمانی آمریکا و تجربه داعش
به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، عنوان جوخه انتحار و حضور دسته جمعی شخصیت های شرور فیلم های ابرقهرمانی آمریکا در جدیدترین فیلم کمپانی برادران وارنر قبل از هر چیز انسانی را که این روزها با اطلاع از حضور داعش، جبهه النصره، حوادث تروریستی در گوشه گوشه جهان به پدیده انتحار و نابود شدن ناگهانی همه آرزوهای زندگی اش بسیار بیشتر از قبل می اندیشد، ناخودآگاه به سمتی می برد که برای همه مسائل داخلی فیلم ...
بعد از عاشورا
که انگار روی تنش پر از خون و تیرهای چوبی بود این طرف و آن طرف می رفت. بعد از مدتی مردی قرمزپوش با مشعلی در دست خیمه بزرگ را آتش می زند، فریادهای یا حسین یا حسین بلند می شود، مردان هروله کنان به سمت حسینیه کربلایی ها و حرم شش گوشه ای که نمادی از حرم یار است می روند. روی زمین رد آتش و باقی مانده پارچه های سوخته به چشم می خورد. حالا وقت آن است که برویم سمت مسجد امام(ره) (مسجد شاه ) . بوی برنج دم ...
"زن"؛ از دوشیزه مکرمه تا مرحومه مغفوره
قدری به زن های آثار سلیمانی نزدیک تر شویم. تقریباً هیچ یک از شخصیت های اصلی زن در آثار او فقط زنِ خانه نیستند. هرچند در میان شخصیت های فرعی و ثانوی، زنِ خانه هم حضور دارد و سلیمانی از دنیای او هم به ما می گوید، ولی شخصیت زن اصلی، زنی که بار اصلی داستان روی دوش اوست، معمولاً زنی است اجتماعی، درس خوانده، اهل کتاب و مستقل. و البته این زن اغلب برای به دست آوردن چیزی که هست، تلاش بسیار کرده و گاه حتی بهای سنگینی هم پرداخته است. ...
هیچ جا برای من کربلا نمی شود
که تحت پوشش کمیته امداد هستم و هر ماه حدود 40هزار تومان به حسابم واریز می شود البته یارانه را نیز نباید فراموش کرد. با این پول ها باید خرج زندگی سراسر پر از گرفتاری را پرداخت کنم ولی باز هم خدا را شکر که تا قبل از فوت همسرم یک جوری زندگی مان می گذشت. همسرم که فوت کرد، تنها شدم، با اینکه مریض بود و مراقبت از او کارهایم را بیشتر می کرد اما بودنش در خانه برای من حکم امید و قوت قلب داشت. چشم ...
این شهید پیکر ندارد! +عکس
اتاق خبر 24 : رنگ آبی و فیروزه ای دکور خانه سلیقه بابا مرتضی است. بابا مرتضی دوست داشت همه جای خانه آبی باشد. اما حالا خودش جزئی از دکور خانه شده. عکس هایش دورتادور خانه نشسته است و به روی حنانه و ملیکا می خندد. بچه ها قاب عکس پدرشان را هر روز سیر تماشا می کنند و یاد روزهایی می افتند که بابا قبل خانه آمدن چند دقیقه ای را پشت در قایم می شد و با صدایی که از خودش در می آورد آن ها را حسابی ...
از اوشین سال های دور از خانه تا گریس داگویل
نمایشنامه کودک بود که البته خیلی هم کوتاه و مختصر بود. شیرزاد در مصاحبه هایش بارها بر این مساله تاکید کرده که وقتی اولین بار صدایش را از رادیو شنیده، برایش خیلی بیگانه بوده و در عین حال هیجان انگیز. به مرور زمان شیرزاد استعدادش را در این عرصه نشان داد، به گونه ای که گاهی در واحد نمایش رادیو از او استفاده می شد. تا این که علاقه اش به دنیای دوبله او را سال 58 وارد این عرصه کرد. ...
خصوصی شدن حریم خانواده ها با رسانه های نوین
البته با ورود رسانه های رادیو و تلویزیون به خانه ها یک اتفاق خوب شکل گرفت و روابط جمعی خوبی ایجاد کرد؛ یعنی خانواده ها با هم به رادیو گوش می دادند یا با هم یک برنامه تلویزیونی تماشا می کردند و حتی درباره برنامه های رادیو و تلویزیون با هم سخن می گفتند. یعنی این دو رسانه وسیله ای برای گفت وگوهای دسته جمعی بودند، ولی از زمانی که تنوع در رسانه ها ایجاد شد و تعداد شبکه های رادیویی و تلویزیونی افزایش ...
مدافعان حریم اهل بیت(ع) در کربلا(5)
اباعبدالله تبدیل شده است که دلاورانه شمشیر می زند. زمین مرده زنده می شود وهب کنار مادرش قمر و همسرش هانیه در ثعلبیه به دامداری مشغول بود. او هر روز گوسفندان را به صحرا می برد و شب ها به خانه باز می گشت. وهب تازه با هانیه ازدواج کرده بود و هیچگاه گمان نمی کرد زندگی آرام شان اگرچه کمی سخت می گذشت روزی رنگ حماسه به خود بگیرد. وقتی کاروان امام حسین (ع) در بیابان های ثعلبیه این خانواده ...
زنانی که "زباله" پناهشان است!
دوم از روی لبش می افتد: زیر پامون علف سبز شد حالا اگه خالی کرد این بی صاحابو . به زمین و زمان فحش می داد. حوصله حرف زدن با هیچ کس را نداشت و چهره تکیده اش، سن و سالش را مخفی کرده بود. شاید 47، 48 ساله شاید هم 10سال کمتر: حالا اومدی از وضع ما گزارش بگیری که چی بشه. تو میخوای بنویسی، فیلمم بگیرن میگن مگه تهران از این جور آدم ها هم داره؟ این را با صدای بلند خطاب به ما که از داخل ماشین ...
این دل شده هیئت اباعبدالله / سینه به سینه رو به حرم می برم تو را
ماهتر از صورت زیبای دل آرای گل نجمه به عالم دیده سیزده سال خودش را به بر اکبر لیلا دیده سیزده سال سحر منتظر یک سحر چشمانش سیزده سال قمر در به در چشمانش سیزده سال فلک چرخ زده دور سر چشمانش سیزده سال سمک تشنه لب پلک تر چشمانش سیزده سال ملائک همه دلباخته و دعواشان مجتبی روشن روان سینه به سینه رو به حرم می برم تو را ...
مرد جوان در دام شیطانی
اندیمشک جوان : قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران صبح دیروز برای دومین بار متهم ردیف اول پرونده را محاکمه کردند. این در حالی است که رسیدگی به این پرونده از بیست و یکم مهر سال 86 و به دنبال کشف جسد مردی در جاجرود، آغاز شد. پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد حسین -40 ساله- بر اثر ضرب و جرح و خفگی به قتل رسیده است. مادر حسین -مقتول- در باز جویی ها به کارآگاهان گفت: پسرم قبل از ...
کمپین حمایت ایرانیان از نرگس کلباسی
به گزارش پایگاه خبری دنیای بانک ، همه اخبار مربوط به نرگس را اینجا بخوانید و هرچند پایگاه خبری دنیای بانک، یک پایگاه خبری اقتصادی است اما حمایت از یک انسان واقعی رسالت اجتماعی هر رسانه ای است. ✅ من نرگس اشتری، دختر 29 ساله متولد اصفهان که از حدود 6 سال پیش در هندوستان کار داوطلبانه برای کمک به فقرا و کودکان بی سرپرست و بویژه کودکان نابینا کرده ام به دلیل کارشکنی ها و فساد اداری دچار مشکل شده ام. عده ای تلاش می کنند با سنگ اندازی مانع از ادامه بنیاد خیریه تحت سرپرستی من در شهر رایاگادا شوند تا از این طریق بتوانند کمک های بین المللی را برای خود مصادره کنند. مشروح داستان زندگی من را در ...