سایر منابع:
سایر خبرها
در مراسم عزاداری هم برخی حجاب درست ندارند، باید تعطیلش کنیم؟!
اینکه در وزارتخانه مستقر شوم از دوستانم خواستم مجموعه منویات و فرمایشات رهبر انقلاب درباره کتاب، موسیقی، سینما و هنرهای نمایشی و ... را ببینند و جمع آوری کنیم، گفت: در اولین دیدار و ملاقاتی که خدمت معظم له هم رسیدم عرض کردم مطالب و سخنان شما را بررسی کردم و تلاش من نیز در ارشاد در این مسیر خواهد بود تا به این دیدگاه ها جامه عمل بپوشانیم. وزیر مستعفی دولت یازدهم ضمن اشاره به برنامه ها و ...
دیبالا: هیچ وقت در زندگی ام این قدر عاجز نمانده بودم!
...، این طور فکر نمی کنی؟ درست است (می خندد). فکر می کنم در لحظه ای که اشک می ریختم حسابی احساساتی شده بودم. ماجرا این بود که یک سال منتظر بودم تا به تیم ملی آرژانتین دعوت شوم. بعد که دعوت شدم این شانس را داشتم که کنار مسی در بازی با اروگوئه به میدان بروم. باورم نمی شد ؛ رفتم و چند ضربه به تیر دروازه زدم تا باور کنم چیزهایی که می بینم در خواب نیست. بعد از آن، متأسفانه کارت زرد دومی گرفتم که ...
نامهربانی با یک بازیگر محبوب/کوچ غمگین هنرمند کهگیلویه و بویراحمدی از شبکه دنا
را با بازیگری در برنامه های طنز شبانه شبکه دنا در سال 88 و با آقای مرزبان وحید نژاد تولید کننده و تصویر بردار این شبکه آغاز و با برنامه هایی از جمله شویل دنا،ولو تی وی و اجرا در برنامه کودک عمو بهادر همکاری خود را ادامه دادم. یکی از شخصیت های دوست داشتنی که در شبکه دنا مورد توجه مردم با استقبال خوبی از طرف بینندگان قرار گرفت شخصیت اوروج بود،که یک شخصیت ترک زبان بود و توانست جایگاه خوبی ...
کلاهی می بافم برای برادر مدافعم
...: دوست داشتم همراه شال و کلاه ها برای علی و هم رزم هایش چیزی بنویسم، ولی واقعاً دستم به نوشتن نمی رفت. خیلی سخت بود. همسر شهید مرتضی کریمی دو دختر 10 و 6 ساله دارد: دوست دارم مثل این خانم ها در این طرح شرکت کنم ولی با داشتن دوتا بچه مدرسه ای واقعاً وقت نمی کنم! مطمئنم رزمنده های ما همین که می بینند مردم برای تهیه لباس گرم آنها این طور تلاش می کنند، دلشان گرم می شود. از خیلی از خانم ها ...
اقدام وقیحانه زن دیوانه با هووی باردارش / این زن در تیمارستان بستری شد
شده بود، کم کم داشت دست به دامن رمال و فالگیر می شد. مریم هم خودش را با کار و مسافرت سرگرم کرده بود. اما خودش هم داشت باور می کرد که نکند بختش را بسته باشند. با این همه دوست و آشنا و همکار خبری از ازدواج نبود. وقتی برادر کوچکش هم ازدواج کرد احساس تنهایی عجیبی داشت. گاهی دلش می گرفت و گریه می کرد. بدتر از همه حرف های اطرافیان بود که دل مادر را می شکست. هر کدام از دوستان مریم را که می دید صاحب همسر ...
علی جنتی: حتی مراجع تقلید هم از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند/ گاهی امام جمعه ای برای تئاتری که ندیده ...
ارشاد اسلامی برگزار شد. در اولین دقایق این برنامه فیلم مستند از اولین روز وزارت جنتی بواسطه رای اعتماد و دوران خدمت او در ارشاد پخش شد. به گزارش فارس، مجری برنامه که از کارمندان ارشاد بود در ابتدای مراسم گفت: امروز برای ما روزی تلخ بود. شعرا و ادبا از جدایی شعرها سرودند اما شیرین است زیرا این بار از روی دوش شما برداشته میشه و به عهده فردی لایق چون صالحی قرار می گیرد. ...
قاتل نگهبان کارخانه در یک قدمی چوبه دار
.... تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم به محل کار سابقم سری بزنم. در مسیر رفتن به انبار بودم که 2نفر از دوستانم را در حال مصرف شیشه دیدم. همراه آنها مقداری شیشه مصرف کردم و ساعتی بعد به انبار رفتم. نگهبان من را کاملا می شناخت و دوست بودیم. او اجازه داد وارد انبار شوم و حتی از من پذیرایی کرد و با یکدیگر شام خوردیم. بعد از آن نگهبان می خواست استراحت کند اما من که به خاطر مصرف شیشه دچار توهم ...
مرتضی مهرزاد، از ماه عسل تا پاراالمپیک
. زندگی من هم روال طبیعی خودش را طی می کرد و من بعد از مدرسه در یک نانوایی لواشی کار می کردم اما از پانزده سالگی به بعد همه چیز تغییر کرد. رشد قدم چند برابر شد و همین باعث شد به تدریج خودم از مدرسه و دوستانم فاصله بگیرم. البته آن روزها اصلا من و خانواده ام نمی دانستیم که من به بیماری آکرومگالی (پرکاری غده هیپوفیز) دچار شده ام. شاید همین باعث شد احساس متفاوتی نسبت به اطرافیان و دوستانم داشته ...
آقای فردوسی پور وجودش را نداشتی انتقاداتم را پخش کنی!
پرسید و آن را پخش نکرد. اگر وجودش را نداری پخش کنی چرا سؤال می کنی! همانطور که من همه انتقادهایی که از من شد را شنیدم که در این بین 4 تای آن می تواند در آینده کمک کند و 4 تای آن هم منطقی نبود چون کسانی گفتند که با من مشکل داشتند. من انتقاد کردم از برنامه تان، چرا آن را پخش نکردی؟ * باز هم به برنامه عادل می روی؟ امکان ندارد دیگر پایم را در برنامه 90 بگذارم و یا دیگر با این ...
رادیو صدای کازرون/ استادانِ مهر
بستر بیماری بعد از مدت ها از طریق دوست یا شخصی دیگر متوجه می شوم که خیلی آزار دهنده است چون نشان می دهد که بنده از حال استاد و یا دوستم خبر دار نبوده ام! اگر ما انسان ها و ما هم شهریان در این شهرستان نه چندان بزرگ همیشه از حال و احوال یکدیگر با خبر باشیم هرگز پس از بیماری یا خدای نکرده فوت یک دوست عزیز و یک معلم اخلاق و یک استاد معرفت خودمان با خبر نمی شویم که موجب شرمندگی مان بشود! ...
"تاپ تری آپ" نمایشی فرم گرا از تاریخ بشریت + عکس
قابل تامل است . وی ادامه داد: هر بخش با یک شاخصه معرفی می شود که البته شاخصه ها باید در شخصیت ها نشان داده می شد . حسن محمودی دیگر منتقد این نمایش نیز ضمن ستودن فرم روایت داستان اظهار کرد: من به شخصه چنین نمایش های تجربی را دوست دارم که دیالوگ ها معنی دیگری به خود می گیرد اما این نمایش ها دچار محدودیت می شوند . وی افزود: می شد تصاویر بدیهی تر و گویاتری برای داستان ...
شاید همبازی رونالدینهو می شدم!
.... عالی بودند. اگر پنالتی روی زهیوی را داور می گرفت، بازی تمام شده بود و بازی را برده بودند؛ البته پرسپولیس در نیمه دوم خوب بود. زهیوی من را یاد خودم می اندازد تکنیک رحیم زهیوی فوق العاده است و من را یاد خودم می اندازد؛ البته در سمت راست بهترین بازیکن قطعا همان خسرو حیدری است که البته با مصدومیت روبه رو شده است. پرسپولیس 10 میلیون به من می داد استقلالی شدم! آن ...
زندگی من پس از سرطان چه تغییراتی کرد؟
کردم در کلاس درس فرزندم، داوطلب شوم. از خودم پرسیدم، چه کاری انجام می دهم که مرا خسته و فرسوده می کند؟ من می دانم تحقیقات نشان داده اند که استرس می تواند خطر عود سرطان را افزایش دهد. حالا که من مرزهایی را تعیین کرده ام، احساس شادی و سلامتی بیشتری می کنم. سوزان گلاکسمن، 54 ساله، مشاور فروش و بازاریابی در فیرفیلد. کمتر کار می کنم من همیشه یک سبک زندگی بسیار سالم داشتم. هر روز ...
حاج آقا مصطفی آزاده وبی نیاز از دنیا بود
، دقیقاً به چه تاریخی برمی گردد؟ پدرم و مرحوم امام با یکدیگر آشنایی دیرین داشتند و طبیعتاً دو خانواده با هم مراوده می کردند. من هم اغلب در کودکی همراه پدر به محافل مختلف می رفتم و آقا مصطفی هم همراه امام می آمد، اما نخستین گفت وگوها و ملاقات های جدی ما، به بعد از 15 خرداد سال 1342 برمی گردد. بعد از سه سال که در آلمان بودم، در سال 1343 به ایران برگشتم و به قم رفتم. هنوز امام تبعید نشده ...
جای هنرمندان مترو یا اتوبوس نیست
مان زندگی می کنیم. رفاقت نقش اصلی را در تمام مراحل زندگی مان دارد. اما به غیر از اینها من بازیگر رفیعی بودم و هم خودم دوست داشتم با او کار کنم و او هم دوست داشت. با این همه سینما هم محدودیت های خاص خودش را برای بازیگری مثل من دارد. خیلی چیزهایش به سرمایه و مخاطب بستگی دارد. اما رفیعی دوست داشت من در جایی از فیلمش باشم. به طور طبیعی به من گفت و من هم پذیرفتم. رویارویی تان با سینما چطور بود؟ با ...
تصاویر:حاشیه نگاری از دهمین آئین تجلیل از نوگلان حسینی
. علی 6 سال است که به طور حرفه ای مداحی می کند. او درباره علاقه اش به این کار می گوید: همه خانواده ام ذاکر اهل بیت(ع) هستند. عموها و دایی ها و حتی خاله هایم که در مجالس زنانه مداحی می کنند. در خانواده ما کثر شأن بود که کسی نوکری اهل بیت(ع) را نکند. البته این موضوع باعث نشد که من به این راه کشیده شوم؛ بزرگتر که شدم و خودم این راه را انتخاب کردم. او درباره احساسی که از مداحی ...
مصاحبه خواندنی با بانوی مبلغه ژاپنی +عکس
دادم . دو روز بعد که رفتم رساله را بگیرم متوجه شدم ساواکی ها به این خانه هم حمله کرده اند اما رساله را پیدا نکرده اند و من آن را پس گرفتم. برگزاری جلسات انقلابی در خانه یک ژاپنی ما ماهی یکبار جلسه ای در منزل خودمان داشتیم و آقایانی مثل لا هوتی، امامی کاشانی، موحدی کرمانی در خانه ما جلسات انقلابی برگزار می کردند. راهپیمایی ها را با دید باز با بچه هایم شرکت می کردیم . بچه های من ...
توانمندی زنان ایران را ثابت کرده ام
مسابقات نمی رفتم تا زنگ تفریح حریفان شوم، ما مدت های طولانی در اردوها بودیم، تمریناتی را انجام دادیم تا به اوج آمادگی صد درصد برسیم، ولی تنها مشکل فدراسیون این بود که مسابقات تدارکاتی نداشتیم چون به مسابقات لیگ جهانی هم نتوانستیم برویم، لیگ جهانی خیلی می توانست به ما کمک کند تا قبل از رقابت های جهانی بتوانیم حریفان مان را بشناسیم. * مگر از حریفان شناخت نداری؟ منظور از شناخت ...
افشاگری نورمحمدی درباره سیاه جامگان
یکی دو نفر از من پرسیدند اما نمی خواستم بگویم؛ اکنون که روح الله سیف اللهی درباره آن صحبت کرده توضیح می دهم. بعد از یکی دو ماه حضورم در مشهد خانه گرفتم. قرار بود بخشی از قرارداد خانه را باشگاه بدهد که در نهایت نداد. بعد از اینکه قرار شد از سیاه جامگان جدا شوم، روح الله از من خواست در خانه من حضور داشته باشد و من قبول کردم. قرار شد پول پیش مرا بدهد و از صاحبخانه خواستم که او نیز قبول کرد؛ اما ...
موج پیام تسلیت برای سگ بازیگر ایرانی!
داشتم امیدوارم خدا بهتون صبر بده اونم جزوی از خانوادتون بوده و شاید از همه عزیز تر ... متاسفم. - غم آخرتون باشه. اگه یک موقع خواستین جای خالیشو پر کنید من هفت هشت تا توله دارم می تونم یکیشونو بهتون هدیه بدم. - چه عکس خوشگلی از این خدابیامرز گرفتید. خودشم ناز و ملوس بوده. من هیچوقت حیوان در خونه نگه نمی دارم چون از مردنش خیلی ناراحت می شوم. به اندازه فوت یه انسان یا حتی بیشتر. چون ...
دوست ندارم با فشار مردم از تیم ملی بروم
همین از علیرضا منصوریان اجازه گرفتم تا برای اینکه کنار همسرم باشم به بیمارستان بروم. البته بعد از تولد "نیلا" و اینکه مطمئن شدم حالش خوب است به اردوی نفت برگشتم و برابر استقلال هم بازی کردم... * ...و برنده هم شدید؟ - بله! استقلال شکست خورد. اتفاقا خود ما هم مدتها بود که نتایج خوبی نمی گرفتیم و بعد از آن بازی شرایط برای تیم مان خیلی بهتر شد. منصوریان بعد از اینکه برنده شدیم از من ...
سلفی شهرام قائدی با همراهان قدیمی/ خوش آمدگویی آزاده نامداری به دخترش/ سلفی مجری مشهور در اروپا
همه آنها را شنیدم فهمیدم که خودم از همه خوشبخت تر هستم!" نیما کرمی نوشت: "از خاطرات سفر به اروپا که ماموریت بود برای اجرای برنامه سال تحویل سال 95. حال عکس رو خیلی دوست دارم .انشاالله همیشه خوش و خندان باشید." شیث رضایی نوشت: "بار الها .... تنها کوچه ای که بن بست نیست کوچه یاد توست ... مهربان خدای من... از تو خالصانه می خواهم که دوستان و عزیزانم و هیچ ...
تلاش کردیم بخشی از جذابیت های فرهنگی و مذهبی خود را به توریست ها نشان دهیم
اهمیت دارد چون در سطح شهر اصفهان به نسبتی که نیاز احساس می شود عرضه وجود ندارد و من تصمیم گرفتم به سهم خودم خلأ موجود را پر کنم. چرا این منطقه را برای فعالیت خود انتخاب کردید؟ – خیابان آمادگاه از دیرباز محل تجمع کتاب فروشی ها بوده است، اما در بین آنها کتاب فروشی یا فروشگاهی که به طور خاص کتب و اقلام مذهبی را عرضه کند دیده نمی شود. برای من به عنوان یک فرد مذهبی مهم بود که به ...
ترکش های سمی جسم مصطفی را ذره ذره آب کرد
جبهه را به او بسپارند. مدتی که سوریه بود خیلی عکس، تصویر و فیلم برایم ارسال می کرد. در یکی از فیلم ها و تصاویر که در شهر شیخ مسکین بود متوجه شدم با دشمن فاصله چندانی ندارند. آن زمان که پدر تازه به سوریه رفته بود یکی از دوستانش از سوریه برگشت و گفت پدرت فرمانده اطلاعات و عملیات قرارگاه زینب(س) است. با خودم گفتم عجب مسئولیت سنگین، مهم و خطرناکی به عهده پدر گذاشته اند. پدر شجاعتی خاص داشت. شجاعتی که ایشان را تا چند قدمی دشمن می کشاند. -------------------------------( منبع : پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : )------------ ...
ازدواج های بی سرانجام
به گزارش برنا از اصفهان، زن جوان ناراحت و پریشان وارد اتاق مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان شد و در حالی که نگاهش را به زمین دوخته بود آرام روی صندلی نشست و حرف هایش را اینگونه آغاز کرد: من دختر آخر خانواده بودم ، چهار خواهر دارم که همگی آنها در سن پائین ازدواج کردند و به خانه شوهر رفتند اما من این طور شوهر کردن را دوست نداشتم و می خواستم همسر آینده ام را خودم انتخاب کنم. ...
نصرالله: حزب الله در نشست تعیین رئیس جمهور شرکت می کند
کاری که را آغاز کردی را به پایان خواهند رساند. ما در این جنگ باقی خواهیم ماند و همان طور که فرزند عزیز و دوست و جگرگوشه تو گفت و کوچک و بزرگ ما نیز می گویند: ما در هر جایی که لازم باشد حضور خواهیم داشت. این جنگ ، جنگ برای دفاع از امت و کرامت و موجودیت و ملت های ما و طوایف و تمامی ساختارهای اجتماعی و تمدنی ما است، ما با خون پاک شهیدان نظیر فرمانده شهید حاتم ادیب حمادة و تمامی شهیدان گذشته و آینده این مسیر را که راه پیروزی است، ادامه خواهیم داد. تاریکی ها و پلیدی ها شکست خواهند خورد و خون پاک و شریف شما بر شمشیر پیروز خواهد شد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. ...
زنی که در سخت ترین شرایط روی پای خود ایستاد و ناامید نشد
آشپز خوبی بودم از همان روز اول کار طبخ را در دست گرفتم و در طول تنها 4 روز همه جزییات کله پزی را یاد گرفتم به طوری که این مساله تعجب صاحبکارم را سبب شده بود. روز پنجم از صاحبکارم خواستم کمک کند تا طباخی خودم را تاسیس کنم. این درخواست را به قدری جدی و مصمم مطرح کردم که وی به سرعت پذیرفت. (با خنده) شاید می خواست از شر من خلاص شود اما به هر حال خیلی به من کمک کرد. با همراهی او مغازه ای را که ...
تکرار واقعه کربلا درعملیات والفجر4
اعزام ها عمومیت پیدا کرد. حس انتقام جویی از رژیم بعث باعث شد تا از این فرصت استفاده کنم و با جعل شناسنامه و رضایت نامه، خودم را به اهواز برسانم. هنگام اعزام کسی برایم دست تکان ندارد و پنهانی عازم شدم. هر بار که اتوبوس در میان راه می ایستاد من می ترسیدم که پیاده شوم. ترس از این داشتم که به خاطر کمی سنم من را باز گردانند. در اولین پرونده بسیجم سن مرا چهار سال بزرگتر یعنی 1344 ثبت کردند ...
افشاگری یک رسانه و خاستگاه مجری: بهروز افخمی و عبدالله اسفندیاری، یکی از مدیران فرهنگی دهه تیره و بسته ...
راد نیز اخیراً در گفت و گویی به ممنوع الفعالیت شدنش در دوره بهشتی اشاره کرد و گفته بود: اصلا دوست ندارم رفتنم از ایران را به یاد بیاورم. من تنها بازیگری بودم که بعد از انقلاب 7 فیلم پرفروش بازی کردم و اساسا محبوبیتم را از پس از انقلاب بدست آوردم و هیچ مسئله ای هم نداشتم که ممنوع الکار یا ممنوع الچهره شوم. من در خارج نیز هیچ وقت ساکم را باز نکردم. و همیشه در حال مهاجرت بودم و مجبور بودم کارهای فرعی ...
دو ریالی صلواتی
می دهم. مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند. بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم، دیدم این دست فروش از من خوش بخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا می دهد. در صورتی که من تاکنون به جرأت می توانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم. احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم. آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم ...