سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی!
صدها سرباز دستور می دهم و فرماندهی می کنم. حتی ذره ای از حقیقت را هم بهت نگفتم." زمانی که مکالمه ما تمام شد با سردبیرم تماس گرفتم که از ما خواست داستان را جمع کنیم. برای اینکه ما را از رفتن منصرف کند خبر داد که به تازگی دو خبرنگار فرانسوی بعد از ده ماه اسارت در دست داعش، آزاد شدند. صبح روز بعد به خانه برگشتیم. ملودی به بیلل پیام داد که در فرودگاه یک مرد غریبه آن ها را سؤال و ...
قتل زن تنها به خاطر گردنبند طلا
افغانستان در حال ساخت خانه ای بودم به همین دلیل به تعدادی از دوستان و بستگانم بدهکار شدم. به فکر چاره ای برای تأمین مخارج و پرداخت بدهی ام بودم که توسط یکی از دوستانم، برای نظافت خانه به این زن معرفی شدم. طی مدتی که به خانه اش رفت و آمد داشتم، از وضعیت مالی اش باخبر شدم.هر بار که برای نظافت به آنجا می رفتم، رشته گردنبند قیمتی را بر گردن پیرزن می دیدم تا اینکه تصمیم به سرقت پول و جواهراتش گرفتم؛ آن روز ...
اعتراف های هولناک زن جوان به قتل همسر و فرزندانش
موقع خواستم خودم را بکشم برای همین تصمیم گرفتم اول بچه هایم را بکشم تا زیر دست کسی نیفتند. قبل از آن شروع به پرتاب وسایل خانه به داخل کوچه کردم. بعد چاقو را برداشتم و به سراغ فاطمه رفتم.فاطمه-11ساله- را در اتاق خواب کشتم و روی او پتویی کشیدم و بعداز آن مازیار 4 ساله و محیا 10 ساله را چاقو زدم، بعد از آن بود که ضربه ای به شکم خودم زدم و به کنار پنجره رفتم تا خودم را پایین پرت کنم. ناگهان عابری که ...
جزئیاتی از قتل عام اعضای خانواده به دست مادر
به ادعاهای فرزانه (متهم به قتل) اشاره کرده و آورده است: فرزانه یک روز پس از این حادثه خونین در نخستین اظهاراتش پس از ارتکاب به این جنایت هولناک به محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران گفت: صبح جمعه حدود ساعت 10 صبح شوهرم را بیدار کردم که صبحانه بخورد، اما او پتو را روی صورتش کشید و به من گفت برو من خودم می آیم. من خیلی عصبی شدم به آشپزخانه رفتم و چاقو را برداشتم و به سرعت به اتاق ...
نظافتچی افغانستانی قاتل این پیرزن میلیونر
به گزارش سرویس گوناگون جام نیوز ، ساعت17 دهم مرداد کشف جسد متعلق به پیرزنی 75 ساله در محل سکونتش در خیابان دماوند – خیابان باباطاهر به کلانتری 128 تهران نو اعلام شد. با حضور مأمورین کلانتری در محل و انجام تحقیقات مشخص شد که دختر متوفی پس از چند روز تماس تلفنی با مادرش و عدم پاسخگویی، به منزل مادرش مراجعه و پس از ورود به داخل خانه با جسد وی در داخل اتاق خواب روبرو شده است. با ...
آنگاه که آرزوها دود می شود و قدها خمیده/نای نی در اینجا نوای خوشی ندارد
خواسته خودم بود ولی بار دوم به اجبار بود، افزود: بار اول با این طرز تفکر آمدم کمپ که نزدیک عید بود و قرار بود با خانواده بریم مسافرت برای اینکه مشکلی پیش نیاد مصرفم را قطع کردم و بعد 21 روز از کمپ ترخیص شدم ولی به محض بیرون آمدن از کمپ در عرض کمتر از یک ساعت مصرف مواد را ادامه دادم. کاهش سن اعتیاد وی با اشاره به اینکه زمانی که من سم زدایی می کردم همه افرادی که در کمپ بودند ...
قصه فداکاری دو جوان پاوه ای در مبارزه با آتش
بودم و نمی دانستم چه باید بکنم. بلافاصله درختی را دیدم و از آن بالا رفتم. این اشتباه بزرگ من بود و تاوان خیلی سنگینی داشت. آتش درخت را فرا گرفت و آن را تبدیل به گلوله آتش کرد. همه تنم در آتش می سوخت. دوباره از جا بلند شدم و سعی کردم از درخت دیگری بالا بروم، غافل از اینکه دست هایم سوخته بود و اصلاً نمی توانستم تنه درخت را با دست های جزغاله شده ام بگیرم. تسلیم شدم. چهار بار شهادتین را خواندم و روی ...
دام دکتر قلابی برای زنان مطلقه و بیوه!
ترتیب با اطلاعاتی که این زن در اختیار کارآگاهان پلیس فتا قرار داده بود آنها موفق شدند با ردیابی های تخصصی، این کلاهبردار فضای مجازی را شناسایی و دستگیرکنند. در بازرسی محل زندگی اش _در خیابان پیروزی- مأموران دریافتند متهم در این مدت با 4 زن دیگر که آنها نیز مطلقه و بیوه بوده اند ارتباط برقرار کرده و از آنها نیز به بهانه ازدواج مبالغ هنگفتی کلاهبرداری کرده است. افشای راز تبهکاری ها ...
برایم سخت بود در اتاقی که مردها هستند، بخوابم
صحبت کنم، از استواری صدای خود شگفت زده می شدم. گاهی آدم ممکن است چیزهایی را در خود ندیده باشد، ولی آن توانایی ها را در عمل از خود می بیند. من همیشه دعا می کردم که خدایا، آن ارزش اسلامی و انقلابی را هیچ وقت از من نگیر. آن شب مرا بردند به اتاقی که افسرها اسیر بودند. برادر قبادی را هم به اتاقی که سربازها و پاسدارها بودند، بردند. افسرها ده نفر می شدند. اتاق ها بزرگ بود و حالت سالن داشت ...
هم بند طالقانی دشمن خطرناک ساواک بود
نظرشان نسبت به مصدق نیز اشاره کرد: آیت الله طالقانی سخنرانی خود را شروع کرد. گفت اختلافی که بین دکتر مصدق و آیت الله کاشانی افتاد از اطرافیان بود، از کسانی دیگر بود که نگذاشتند؛ ولی ما کوشش می کردیم که این اختلاف از بین برود و این دو نیروی مذهبی و ملی از هم جدا نشوند و با هم یکی باشند. من رفتم منزل آیت الله کاشانی که این مطلب را به او بگویم. گفت که من در اتاق انتظار نشسته بودم دیدم آمد یک قاچ خربزه ...
التماس های کودکانه به مادر قاتل
تر رفتم دیدم صورتش مثل گچ سفید شده، مطمئن شدم که مرده. من هم همان پتو را روی بدنش انداختم و از اتاق خارج شدم. این زن 32ساله در ادامه اظهاراتش نحوه قتل فرزندانش را هم این گونه توضیح داد: وقتی از اتاق خواب بیرون آمدم، بچه ها را صدا زدم تا چایی بخورند، اما هیچ کدام به حرف من گوش ندادند، من هم یک لیوان چایی برای خودم ریختم و خوردم، بعد از آن با همان چاقویی که همسرم را کشته بودم، به سراغ بچه ...
زن جوان همسرش را درخواب به آتش کشید
طلاق دادم اما او حاضر به طلاق نبود. شرایط زندگی آنقدر سخت شده بود که چندی قبل به شهر خودمان برگشتیم. این زن افزود: برای اینکه هسمرم مرا اذیت نکند نامه ای نوشته و از او خواستم با زن دیگری ازدواج کند اما او توجه نمی کرد. با کارهایش علاوه بر اینکه مرا اذیت می کرد مادر پیرم را که تک و تنها نیز بود آزار می داد. از دو سال قبل تصمیم گرفته بودم که او را بکشم. روز جنایت با او دعوایم شد. پس از ...
تهران تا کربلا با پای پیاده
توان با هیچ ترازویی آن را سنجید. درراه با اهل بیت (ع) حرف می زنم و کلی از آنها تشکر می کنم که مرا طلبیدند. روزی 40 کیلومتر راه می رفتم سفر آقای شیرافکن درست از صبح تاسوعا از در خانه اش در لواسانات تهران شروع می شود. او شب به هیئت همیشگی اش در خیابان کارگر تهران می رسد تا در آنجا استراحت کند و بعدازآن در روز بعد تا عوارضی اول جاده ساوه تهران پیاده می رود: روزی 40 کیلومتر راه ...
راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد
.... مسیر طولانی کرج تا هشتگرد را با هراس و دلهره طی کردم، چرا که نگران بودم بموقع به این مصاحبه نرسم. بنابراین در شهر نظرآباد از راننده یک خودروی پراید مشکی خواستم تا مرا دربست به مقصد برساند و در حالی که پایان نامه ام در دستم بود، سوار خودرو شدم. راننده که با سرعت زیاد حرکت می کرد، در نیمه راه ناگهان از اتوبان وارد خاکی شد. بعد هم با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و تهدیدم ...
سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد
بازیش با زن های مختلف رو هم تحمل کردم، خیلی عذاب آوره شوهرت رابطه اش با دیگران را به رخت بکشه اونوقت تو خون دل بخوری، این فضای مجازی هم شده بلای جان خانواده ها، همه اینها یه طرف پول بهم نمی ده میگه خودت خرجتو دربیار، زندگیم شده آشوب وقتی جیغ وداد می کنه بچه هام وحشت زده می شن، میگه اگه از حقوقت وبچه ها بگذری حاضرم طلاقت بدهم والا باید بسازی، ساختن که نه، دارم می سوزم، تو این همه سال دردمو با هیچ یک ...
تسخیر سفارت آمریکا منطبق بر قواعد بین المللی بود
خوانده بود و خیلی معروف بود. منم دلم می خواست بروم آنجا. هم به خاطر جو سیاسی اش و هم به خاطر سطح علمی اش. یکسال در دیویس خوب درس خواندم تا آن دانشگاه من را قبول کرد . * پدرتان وارد ساختار حکومتی هم شده بود؟ بله دولتی بود. چون وارد دولت شده بود، من نمی خواستم وارد شوم. از فضای آن روزگار زده شده بودم. پدرم مهندس معدن بود . * شما چه می دیدید که نمی خواستید وارد شوید؟ ...
راز قتل پیرزن 70 ساله در خیابان دماوند بر ملا شد+تصاویر
رفتم ، رشته ی گردنبند قیمتی را بر روی گردن پیرزن می دیدم تا اینکه تصمیم به سرقت پول و جواهرات پیرزن گرفتم ؛ [ روز جنایت ] پس از ورود به داخل خانه ، در یک فرصت و در داخل پذیرایی ، با روسری اقدام به بستن دهان و دست و پای مقتوله کردم و او را به داخل یکی از اتاق های خواب کشیدم ؛ در آنجا اقدام به سرقت گردنبند مقتوله کردم ؛ دادن محل جواهراتش نشد و من نیز شروع به ضرب و شتم او کردم که ناگهان او شروع به ...
پسرخاله های قاتل دوباره محاکمه شدند
کلاهبرداری نقش داشت، دستگیر شد. معین در شرح ماجرا گفت: شب حادثه با مجید بودم که به من گفت رضا یکی از آشناهای قدیمی او است که از طریق قولنامه ای می خواهد خانه اش را بگیرد. به این بهانه از من خواست تا در قرار ملاقات ضربه ای غافلگیرانه بزنم تا قولنامه را از او بگیرد. ابتدا قبول نکردم، اما مجید مرا راضی کرد. روز حادثه سر قرار رفتیم و من با چوب یک ضربه به پشت سرش زدم. رضا روی زمین افتاد، اما بلند شد و حرف ...
شوک در کوچه تیر
.... متوجه ارتباط تلگرامی شوهرم با زن دیگری شدم زن جوان صبح دیروز پس از بهبودی نسبی از سوی قاضی مدیر روستا، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران در بیمارستان مورد بازجویی قرار گرفت. متهم با اظهار پشیمانی مدعی شد که سابقه بیماری روانی دارد. وی گفت: من قبل از ازدواج بیماری روانی داشتم. همیشه صدایی در گوشم می پیچید و گاهی هم صدای وز وزی مرا اذیت می کرد تا اینکه تحت درمان ...
اعتراف مرد بیگانه به قتل پیرزن تنها
مدتی قبل مشغول ساختن خانه ای در افغانستان هستم. برای ساخت خانه از دوستان و بستگانم قرض کرده بودم. با خودم فکر کردم که بعد از سرقت از پیرزن می توانم بدهی ام را پرداخت کنم. شرح حادثه مرد افغان در شرح حادثه هم گفت: روز حادثه با انگیزه سرقت وارد شدم. در فرصت مناسب به سراغ پیرزن رفتم و دست و پا و دهانش را بستم و او را به اتاق خواب کشاندم. بعد گردنبند او را سرقت کردم و سپس بعد با تهدید ...
امروزه بایدخیلی از واژه ها را بسازیم
...، دانشگاه شیراز بود برای همین به شیراز رفتم و درآن جا مشغول تدریس شدم. چهار سال شیراز بودم که در آن بین باز هم یک سال برای یک فرصت مطالعاتی به هاروارد رفتم و بعد از آن که برگشتم دانشگاه تهران خواست در آن جا به تدریس بپردازم. مدت زمانی که در شیراز بودم از نظر تدریس شرایط باب میلم نبود چون دانشجوهایی که باید برای آن ها تدریس می کردم همگی در مقطع کارشناسی عمومی ادبیات بودند و حتی در مقطع فوق ...
اعترافات زنی که شوهر و فرزندانش را به قتل رساند
دانست که انگیزه او از این جنایت هولناک چه بوده است. جمعه خونین صبح دیروز قاضی محسن مدیرروستا، بازپرش شعبه ششم دادسرای جنایی تهران راهی بیمارستان شد و به بازجویی از زن جوان پرداخت. او که با بغض صحبت می کرد چنین گفت: آن روز ساعت 9صبح از خواب بیدار شدم. شوهرم هنوز خواب بود و من به آشپزخانه رفتم و چای دم کردم. بچه هایم یکی پس از دیگری بیدار شدند. می خواستم صبحانه آماده کنم اما شوهرم ...
احسان خواجه امیری: با انتشار یک آلبوم منفجر نمی شوم!
. احسان که نمی خواست وام دار پدر موسیقی باشد در این باره می گوید: خیلی ها می خواستند موفقیتی که من کسب کرده بودم را به پای تلویزیون بگذارند. اوایل که می گفتند پسر ایرج است هر چه دارد از پدرش دارد. بعد از آلبوم من و بابا، تهیه کننده ها آمدند سراغم که در تلویزیون بخوانم(آن دوران مد بود که خواننده ها بیایند در تلویزیون 5 آهنگ بخوانند و مقداری پول دریافت کنند) با اینکه پیشنهادهایی که به من می ...
برخی سینما را حیاط خلوت خود و فتنه گران می دانند/ سه گانه در مورد استعمار انگلیس ساخته ام
بفرستم شاید مجبور بودم ساکت باشم برای ویزا و گرین کارت و سیتی زن و مشکل درست نکنند. افراد در برابر حرف حق جبهه می گیرند چند درصد از سینمای ایران اینگونه فکر می کنند؟ نمی دانم. ملت ایران انقلاب کردند و این انقلاب هم با اسلحه نبود با حمایت مردم شکل گرفت و ماندگار شد. بعد از ساخت قلاده های طلا در هر مکانی که مردم انقلابی حضور دارند رفتم ابراز محبت کردند. ممکن است یک شلخته ای هم چیزی بگوید اهمیت ندارد. حرف حق که بزنید ناحق و جبهه آن ناراحت می شوند و طبیعی است. ...
جزییاتی از قتل عام یک خانواده به دست مادر سنگدل
وسایل را به بیرون پرتاب کردم. در نهایت به بالکن رفتم، اما زمانی که می خواستم خودم را پرتاب کنم همسایه ها در را شکستند و وارد خانه شدند و مرا منصرف کردند. نمی دانم چه شد اما تمام ماجرایی که رخ داد همین بود. ای کاش من نیز می مردم. تحقیقات ادامه دارد در نهایت پس از انجام مراحل تکمیلی در پرونده، به دستور قاضی مرادی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 27 متهم پس از انجام معالجه زخم هایش ...
در دولتی که نبیه بری نباشد، مشارکت نمی کنیم/ دروغ بزرگ عربستان در مورد هدف قرار گرفتن مکه
شود ، چرا که از نقاط عطف سرنوشت ساز است. این یک اتفاق عادی نبود، وقتی این اتفاق سرنوشت ساز رخ داد، می خواست ما را به یک سمت بکشاند ، اما ما می خواستیم که خود را در مسیری کاملاً متفاوت قرار دهیم. طبعاً بعد از این تحولات ارتباطات ما با حافظ اسد رئیس جمهور سوریه برقرار شد و واقعیت تحولاتی که رخ داده بود، به اطلاع وی رسانده شود و از آن زمان به بعد توجهی ویژه از سوی شخص رئیس جمهور معطوف به ...
فوزیه، ملکه مصری دربار ایران
. (11) در این میان تنها حامی فوزیه پدر شوهرش رضاشاه بود. فوزیه همه روز رأس ساعت یازده با رضاشاه دیدار می کرد و با او به صحبت می پرداخت. گاه به دستور شاه با شوهرش برای افتتاح پروژه های جدید، بیمارستان ها، کارخانه ها و... گسیل می شد. تنها چند ماه بعد از ازدواج به دستور رضاشاه ایستگاه سفید چشمه راه آهن به ایستگاه فوزیه تغییر نام داد و میدانی با این نام ساخته شد. رضاشاه که قصد داشت از طریق این ...
طیب حاج رضایی از کسی خط نگرفت
همه دعوت ما را برای گفت وگو پذیرفت. *از خودتان بگوئید. متولد 1304 بخش 6، محله باغ فردوس هستم. تقریبا هفت ساله بودم که پدر و مادرم فوت کردند. آشنا و فامیل مرا مدرسه گذاشتند و من تا کلاس هشتم درس خواندم. آن زمان به جای انگلیسی، مجبور بودیم فرانسه بخوانیم و زبان فرانسه جزو دروس اجباری بود. درمدرسه محمدیه که پائین تر از چهار راه مولوی قرار داشت، درس می خواندم. بعد از کلاس هشتم ...
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم!
تولید نمی شد و بعدها که آشپزخانه زدند، شیشه را گرمی 20 هزار تومان هم می شد خرید. اواخر خدمتم بود که کراک زدم. یک روز که کراک زده بودم، از شدت چرت زدن، دیدم صورتم به لبه نیمکت رسیده است. تقریبا دو سال طول کشید تا اجبار به مصرف پیدا کنم. شیشه هم خیلی کم کشیدم. اتاقکی در یک خانه نیمه کاره بود که کاسب ها هم به آنجا می آمدند. بارها به خاطر شیشه دچار توهم شدم. فکر می کردم در کوچه دزد است. با لباس نامناسبی ...
ارتباط کثیف زن شوهردار با مغازه دار محله - مرد جوان از نیت شوم من خبر نداشت
داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...