سایر خبرها
حسینی:پرسپولیسی ام اما علاقه ای به تماشای فوتبال ندارم/هاشم زاده:دنیا برای فوتبال ساحلی ایران احترام ...
تیم های بزرگ نیز به همین شکل و شرایط در روز بازی و در زمین مسابقه برای برتری یک تیم تعیین کننده است. یعنی شاید ما بتوانیم برزیل را شکست دهیم و یا شاید برعکس. فارس: قبول دارید برزیل در این جام خیلی خوب بود؟ حسینی: آنها در این تورنمنت یکی از بهترین تیم های خود را داشتند و من تا به حال ندیده بودم که روسیه از تیمی 7 گل بخورد که این بار آنها از برزیل 7 گل دریافت کردند. برزیل واقعا ...
احمدی نژاد : سفرهای استانی ام ادامه پیدا می کند
.... نکته اول؛ درباره بحث های تبیینی است. در این باره با هم زیاد صحبت کردیم. اما به نظرم لازم است یادآوری بکنیم. من معتقد بودم و هستم که مهم ترین و ماندگارترین و اثر بخش ترین کار و خدمتی که در این شرایط کسی می تواند برای انقلاب انجام بدهد، بازخوانی انقلاب است. بگذارید باز کنم. اصلا یک اجتماع زمانی شکل می گیرد و پایدار می ماند که دو ویژگی در آن بوجود بیاید. اول آرمان مشترک و دوم حرکت به سمتِ آرمان ...
زنم را در ماشین یکی از همکلاسی هایم دیدم / آنها را تعقیب کردم و به سراغشان رفتم
این حال ارتباط مان فقط در حد پیامک بود. او مدتی بعد از من خواست، طلاق بگیرم. قول داد حتما به خواستگاری ام می آید اما خانواده ام، مخصوصا پدرم به هیچ وجه اجازه طلاق نمی دادند. این موضوع را به مقتول گفتم تا راضی اش کنم ارتباط مان را تمام کنیم اما او قبول نکرد. روز حادثه با اصرار سوار ماشینش شدم. مرا به پارک چیتگر برد. ناگهان شوهرم زنگ زد. با عصبانیت گفت من تعقیب تان کرده ام، بگو کجایی. از ...
شهادت عمّار یاسر در جنگ صفین 9 صفر
شود این دیوانه را از پیش چشمان ما دور کنی! سپس به عبدالله بن عمرو بن عاص گفت: تو به جای این حرف ها، چرا جنگ نمی کنی؟ عبدالله گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) روزی مرا امر به فرمانبرداری از پدرم کرد. من نیز به خاطر فرمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) از پدرم اطاعت می کنم و به اصرار او به این نبرد آمده ام و با شما هستم ولی با کسی مبارزه نمی کنم. هم چنین، پیش از شهادت ...
پشت پرده ای از "استعفای" بازرگان
گذشت؟ روز 14 یا 15 آبان بود، این بار برخلاف دفعه قبل وقتی به آنجا رفتم، کسی منتظر من نبود؛ یعنی هماهنگ نشده بود، چون دیگر روابط سابق هم وجود نداشت. اگر درست به خاطر داشته باشم، آقای مهندس توسلی با جمعی از مدیران شهرداری تهران به آنجا آمده بودند تا با امام ملاقات کنند. دکتر صادق طباطبایی هم من را دید و پرسید اینجا چه می کنی؟ وقتی گفتم حامل نامه ای هستم، ایشان با تعجب گفتند من که داشتم می آمدم ...
ظریف آمریکاشناس نیست/ روحانی عقل کل است
ایران آمدم و آقایان مرا به VIP و سپس به نایب بردند و به من چلوکباب دادند. از همان روز اول هم به من گفتند هیچ مشکلی برای حضور در ایران نداشتید و به شما دروغ گفته بودند و کسانی در کشور نمی خواستند شما به ایران بیایید. من بعد از آن نامه 4 هفته به ایران آمدم، یکی از بهترین استفاده هایی که از این نامه کردم، استفاده از آن برای ورود به طرح های ترافیک بود و به احمدی نژاد هم گفتم ای کاش نامه شما تاریخ نداشت ...
مرحوم شجونی:چپی ها می گفتند: نیم رخ تو شبیه لنین است!
به گزارش مشرق، فقید سعید،مبارزآزاده، مرحوم حجت الاسلام جعفر شجونی از پیشگامان طریق مبارزه با طاغوت دراوج اختناق به شمار می رود.پیشینه مبارزاتی آن فقید، به سالیان آغازین دهه30 باز می گشت.او در زندان با جریانات گوناگون عقیدتی ومکتبی آشنا شد واز منش وروش آنان،خاطراتی شنیدنی داشت.مرحوم شجونی در گفت وشنودی که پیش روی دارید،به شمه ای از این خاطرات اشاره کرده است. ...
محمدمهدی هر شب با یکی از لباس های پدرش به خواب می رود
و با شهید حرف می زند. پس حالا که یکسال از شهادت پدرش می گذرد، دلتنگی هایش بیشتر شده؟ بله، هرشب یکی از لباس های پدرش را می پوشد و می خوابد. یکبار یکی از لباس های پدرش را پوشید و گفت کاش صبح که بیدار شدم، شهید شده باشم. چند روز پیش می گفت خواب بابا را دیدم و گفتم: بابا چرا رفتی که من بابا نداشته باشم. بابا بهم گفت حضرت آقا پدر همه بچه های شهید هستند چون ببالت دارند که برای حضرت علی(ع ...
عامل قتل عام خانوادگی شهرک آزادی | دلم برای بچه هایم تنگ شده
...> من هم تصور کردم که می خواهد خانه را به آتش بکشد و در را قفل کند تا راه فرار نداشته باشم. همین شد که صبح روز حادثه تصمیم گرفتم به زندگی همه اعضای خانواده ام پایان دهم. چون حس می کردم شوهرم به من خیانت می کند. خیلی شب ها به خانه نمی آمد و من بارها در گوشی اش دیده بودم که در تلگرام با زنی چت می کرد. وی ادامه داد: آن روز وقتی با چاقو بالای سرش حاضر شدم و یک ضربه به او زدم به شدت ترسید. از ...
روزی 30 بار مرا آزار و اذیت می کردند+ عکس
.... یک هفته آنجا بودیم. خودتان حساب کنید: 20 بار در روز، برای یک هفته. بعضی از مردها به من می خندیدند، چرا که من گریه می کردم. من باید چشمانم را می بستم تا نبینم چه اتفاقی رخ می دهد. کارلا به چند شهر دیگر هم رفت. هیچ روز تعطیلی یا استراحتی برای او وجود نداشت. کارلا می گوید که روزی 30 مرتبه باید تن به این ذلت می داد. فرزند ناخواسته یک روز پلیس وارد هتل شد. پلیس همه ...
پنج روز آزار و اذیت دختر دانش آموز توسط 2 جوان در یک روستا
درباره درس خواندن من سختگیری های زیادی داشتند و اجازه نمی دادند یک لحظه در حال خودم باشم. این اواخر هم مرا با دخترهای فامیل مقایسه می کردند و برایم خط و نشان می کشیدند که اگر شاگرد اول نشوم چنین و چنان خواهند کرد. دختر دانش آموز افزود: من جلوی چشم آنها به داخل اتاق می رفتم و مثلاً درس می خواندم. اما کتاب هایم را که می دیدم حالم به هم می خورد و خودم را سرگرم گوشی تلفن همراه ...
اشک های پشیمانی قاتل هفده ساله در دادسرا
رفتم و با دوستم در پارک مقداری مشروب خوردم. پس از آن به سراغ مقتول رفتم که سرکوچه با دوستانش ایستاده بود. به او گفتم چرا مزاحم خواهرم شدی و باز همان حرف های قبلی را تکرار کرد و گفت همه از او حساب می برند و او به هرچه می خواهد می رسد. باهم دست به یقه شدیم. دوستش هم یک چاقو دستش بود که در یک لحظه چاقو را از دستش کشیدم و دست دوستش به شدت زخمی شد. همان لحظه مقتول مرا روی زمین انداخت و شروع ...
حسین حاضر شد پیکرش را بسوزانند اما به خاک کشورش تعرضی نشود
حسین مرخصی می دادند تنها 3،4 روز در تهران می ماند و به جبهه می رفت و می گفت “پدر، جبهه به حضور من نیاز دارد”. شب ها در جبهه زمانی که همه رزمندگان خواب بودند کفشهای آنها را واکس می زد و ظرف ها را می شست و دوستانش خیلی او را دوست داشتند. در ادامه مادر شهید مرادی گفت: حسین زمانی که دبیرستان بود و به دلیل سن کمش مخالف رفتنش بودم مخفیانه به جبهه رفته بود و من بعد از کلی پیگیری شماره اش را در ...
به من می گویند فابرگاس اما من عاشق رائولم!
در سپاهان و همه آن رخدادهایی که باعث شد حاج صفی یک نام بزرگ در فوتبال اصفهان و ایران شود برایمان صحبت کن فوتبال را از هفت یا هشت سالگی شروع کردم و 10 ساله بودم که از کاشان به اصفهان آمدم. در 11 سالگی در نونهالان ذوب آهن بازی کردم و بعد از سه سال که حدود 14 سال داشتم باید در نوجوانان ذوب آهن بازی می کردم که سرمربی وقت آن زمان مرا خط زد. هنوز که هنوز است به یاد دارم که 90 دقیقه در پشت ...
سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم (ع)
بهتر است و هر کس توانایی مالی ندارد، روزه بگیرد؛ زیرا روزه برای او شکنندة شهوت است . از سعید بن جبیر نقل است که ابن عبّاس در سفر حج به من برخورد. از من پرسید: ازدواج کرده ای؟! گفتم: نه. گفت: برو ازدواج کن. سال دیگر به من برخورد، پرسید: ازدواج کرده ای؟! گفتم: نه. گفت: برو ازدواج کن؛ زیرا بهترین این امّت، یعنی پیامبر از همه بیشتر زن داشت (همان). ابوهریره گوید: اگر یک روز از دنیا مانده باشد، خدا را ...
حقایق تازه در باره ماجرای خودکشی دانشجوی کاشانی
او دست به خودکشی زده. در حالی که اولا بورس او برقرار شده است و بعد هم افرادی که فرد ناتوانی را در مسیری قرار داده اند که توانایی طی آن را نداشته در واقع در خودکشی نقش داشتند. چرا این گزارش در کمیسیون ناقص ارایه شده است؟ چون کارگروهی تعیین شد مرکب از چهارنفر شامل بنده و آقایان ساداتی نژاد، سلیمی و احمدی لاشکی. یکی از آقایان عهده دار تهیه این گزارش شد. ما فکر می کردیم گزارش بیطرفانه ای را ...
ناگفته هایی درباره استعفای بازرگان از زبان برادرزاده اش
. رئیس دفتر من هم که از اعضای قدیم نخست وزیری بود صحبت کرد، او وقتی چهره ناراحت و اشک آلود من را دید، گفت احساس تکلیف می کند که صحبتی بکند. دقیقا یادم نیست غیر از مهندس بازرگان و او چه کسانی صحبت کردند. تا آنجا هم که به یاد دارم با وزرا جلسه خاصی برای خداحافظی گذاشته نشد. * آیا مهندس بازرگان بعد از استعفا دیداری با امام خمینی داشتند یا آنکه رهبر انقلاب نکته ای یا گله ای به خاطر استعفا از ...
شهید غریب خوزستانی جنگ و صداوسیما / شهیدی که بارها مورد تهمت قرار گرفت+مداحی
بود گذشت و با رزمندگان به خلیج فارس رفت و آن گزارش معروف را از انهدام این سکوها تهیه کرد. این گزارش بارها از صدا و سیما پخش شده است. گویا شما در زمان شهادت نیز پیش شهید رهبر بودید؟ در عملیات کربلای5 چون امکان فیلمبرداری از منطقه شلمچه نبود، من که خبرنگار کیهان بودم به همراه آقای حسن هانی زاده از خبرگزاری ایرنا همراه شهید رهبر شدیم و به دشت عباس رفتیم. یک روز دیدیم که او ...
ژیرو: نیمکت نشینی اذیتم می کند؛ این بدترین شروع من در آرسنال است
رخ دهد. امیدوارم بودم بتوانم از ابتدا مقابل تاتنهام بازی کنم چون در دو بازی قبلی تیم خوب کار کرده بودم. از اینکه در دربی شمال لندن روی نیمکت بودم یک مقدار ناامید شدم اما من آدمی نیستم که تسلیم شوم. فکر می کردم مقابل پاریسن ژرمن بازی می کنم چون سه روز قبل در مقابل ساوتهمپتون روی نیمکت نشسته بودم اما در پاریس هم نیمکت نشین بودم. صبح روز بازی در پاریس که مربی به من گفت در ترکیب ابتدایی تیم نیستم واقعا ناراحت و ناامید شدم. 2031 ...
جزئیاتی از احکام صادر شده برای تخلفات محمود احمدی نژاد و برخی اعضای دولتش / 100نفر از استفاده کنندگان از ...
آنها این بوده که چون ایرانی هستند و در خارج از کشور درس می خوانند مشکلی برای خود و خانواده شان ایجاد نشود. بنابراین این دسته از رسیدگی خارج شدند. وزارت علوم اجازه این کار را دارد؟ از نظر من خلاف قانون است. اما علاوه بر این در بورس های داخل از آن بخش که مربی بودند خواسته شد تا مصوبه هیات امنا را بگیرند. بخش دیگر مشکلات حادتری داشتند. به عنوان مثال فرد شاغل بوده و بورس هم شده ...
ماتوئیدی: مایلم در پاریس بمانم
با اکیپ فرانسه در مورد وضعیتش گفت: در تابستان من آماده پیوستن به یوونوس بودم. در تعطیلات شایعات ناراحت کننده ای به گوشم می خورد که با خود می گفتم شاید زمان رفتن از این باشگاه فرا رسیده است. پس از مذاکره با یوونتوس، میل بیشتری به رفتن پیدا کردم. وقتی یوونتوس به طور رسمی درخواست جذب مرا به پاریسن ژرمن ارائه کرد با امری صحبت کردم اما موضعش را تغییر نداد و معتقد بود باید شناخت بیشتری از من ...
گفت وگویی منتشر نشده باحجت الاسلام شجونی
بود که از دوستان آیت الله خامنه ای بود. او را هم بردند و آویزان کردند و زدند که چرا نماز خواندی؟ سختگیری های عجیبی می کردند. بعد هم همان طور که اشاره کردم مسئله جاسوسی بود. به ما می گفتند اگر برایمان جاسوسی کنی، به تو اتاق بهتری می دهیم، چون اتاق ها بد و بدتر و خوب وخوب تر بودند. همه جور اتاقی داشتند. به آنها می گفتم: اگرجاسوسی بلد بودم، همان بیرون زندان این کار را می کردم که گیر شماها ...
باز هم شهیدی از شام بلا / شهید مدافع حرم هادی زاهد که شش سال درجه افتخاری مدافع حرم حضرت زینب(س) ...
دنیا آمد. از همان ابتدای جوانی هم به فعالیت های انقلابی علاقه مند بود. 6 سال بود که سوریه بود. فرمانده قَدری بود و روحیه جنگاوری قوی داشت. منتها هیچ کس در رزم حریفش نمی شد. آخر سر هم روی مین رفت که به شهادت رسید. هنگام شهادت پاهایش هم روی مین از بین رفت. او ادامه می دهد: یک پسر 12 ساله و یک دختر 8 ساله دارد. خانمش خیلی ناراحت بود و گاهی به او می گفت نرو. بچه ها که هنوز به سنی نبودند که بخواهند ...
حجت الاسلام کرمی: اسارت حضرت زینب(ع) تلخ ترین مصیبت بود+گزارش تصویری
او قرار گرفت. گفت: چه می خواهی و ایشان گفتند: سربازان تو شترهای مرا ضبط کردند و من آمدم شترهایم را بگیرم. ابرهه گفت: ابتدا که شما را دیدم هیبت شما مرا فرا گرفت و فکر کردم برای کار دیگری آمدید چون من آمدم خانه ی عبادت شما را تخریب کنم و عزت و شرف شما را بگیرم، فکر کردم آمدید مرا از تصمیمم منصرف کنید اما فهمیدم برای گرفتن شترها آمدید. حضرت عبدالمطلب جمله ای فرمودند: أنا رب الابل وللبیت رب ...
دکتر یزدی: هیچ نوع بدیلی برای روحانی نداریم
رفته بود اما عرض شود استقلال ایران دچار خدشه شده بود مردم چه حس و حالی داشتند؟ والا همین طور که شما بهش توجه دارید مردم یک احساس دوگانه داشتند هم از رفتن استبداد خوشحال بودند هم از این که کشورشون توسط نیروهای بیگانه اشغال شده بود ناراحت بودند. این احساس متضاد دوگانه رو ما داشتیم. من به عنوان جوان نسل اون دوره این احساس رو داشتم. آقای دکتر، دکتر مصدق چطور؟ مجموعه ای از تحولات ...
مداد سیاه
از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می گفت: چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی مسئولیت و بی حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد ...
اختتامیه بر آستان اشک به یاد حسنین علیهم السلام
... که از اضافه ی آب و گل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عشق اند آدمی و پری تو آمدی رمضان سفره ی ضیافت شد شب تولد تو تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد به شکر آنکه برای خدا حسن شده ای چهار رکعت یومیه های من شده ای همیشه پشت در خانه ی ...
طلاق، از ملکه یک بازیگر ساخت
داشت و همه حتی خود شاه از او حساب می بردند. او زن خودخواه و مغروری بود و می خواست همه به خاطر داشته باشند که او مادر شاه است و شوهر او بود که سلسله پهلوی را بنیاد نهاد. (3) گرچه دنیای عاشقانه ثریا دراماتیک به نظر می رسید اما دنیای سیاسی وی تراژیک بود. ثریا اسفندیاری در زمانی ملکه ایران شد که نهضت ملی شدن نفت به اوج خود رسیده بود. او در مورد شرایط حاکم بر دربار در مدت زمامداری دکتر مصدق می ...
به مناسبت سالگرد محاکمه ای دروغین/ بزرگمرد تبعیدی دکتر محمد مصدق
طریق نیز مایوس شدم و چون ناامنی در تفلیس رو به شدت می گذاشت از همان خطی که آمده بودم به سوئیس مراجعت کردم. او به ایران بازگشت و در بسیاری از کارهای حساس سیاسی تجربه کسب کرد . بعد از اتمام دوره ششم مجلس ملی به خاطر دخالت های حکومت و دولت از سیاست کناره گرفت ، بعد از آن به خاطر صراحت و مخالفت های مستقیمش چندین بار به زندان افتاد و تبعید شد اما مصدق دوباره در دوره ی چهاردهم و شانزدهم از ...
تازه از زنم جدا شده بودم که گرفتار رفتارهای شیطانی دختر 20 ساله شدم
اوقات خودم را پای رایانه می گذراندم تا این که از طریق اینترنت با خانمی آشنا شدم که خودش را مجرد و دانشجو معرفی می کرد. آشنایی ما تا جایی پیش رفت که من از شرایط زندگی و مشکلاتم برای سهیلا سخن می گفتم. او هم با احترام و ادب حرف هایم را می شنید و با من ابراز همدردی می کرد. هم صحبتی با سهیلا و آرامشی که در گفتارش وجود داشت، مرا وادار کرد با قرار ملاقات های حضوری او را بیشتر بشناسم تا بتوانم برای انتخاب ...