سایر منابع:
سایر خبرها
تردید برای دوباره مادر شدن!
نیست اما از مستاجری بهتر است. چند ماهی است همسرم برای ادامه تحصیل هم اقدام کرده تا اوضاع کارش بهتر شود. شغلش، خدماتی است و فرزندمان از شغل پدرش راضی نیست و خجالت می کشد. مدتی است احساس می کنم بد نیست فرزند دیگری داشته باشیم اما هروقت این فکر پررنگ می شود، یاد مشکلات مالی مان می افتم و این که خانه ما خیلی کوچک است و از طرف دیگر تصور می کنم همسرم خیلی بی دست و پاست اما از سوی دیگر تک فرزندی را دوست ...
گفت و گو با جلال مقامی؛ اسطوره خانه نشین دوبلاژ
... در طول دوران کاری تان در دوبله چطور؟ - خب، خیلی فیلم ها بوده که با هم در آن ها حرف زده ایم. اما وجه اشتراک مان این بود که صبح باهم می آمدیم و بعد از کار با هم بر می گشتیم. خانم هاشم پور را چه کسی وارد دوبله کرد؟ - او را هم هوشنگ لطیف پور معرفی کرد. همسرم لیسانس تئاتر دارد و هم دوره بازیگرانی چون جعفر والی زاده، فهیمه راستکار و بهمن مفید بوده است. آقای لطیف ...
این مسائل در رابطه عاشقانه اهمیتی ندارند
به گزارش خبرگزاری دانا،آنچه ما در اینجا آورده ایم، مسائل کوچکی هستند که به رابطه عاطفی شما، اگر در حد متعادل باشند و در آنها افراط نشوند، لطمه ای وارد نخواهد کرد. میزان درآمد پولی که طرف مقابل تان در می آورد، نمی تواند تصمین کننده رابطه عاطفی شما باشد. فردی که حقوق بهتری می گیرد، نمی تواند برای شما همسر بهتری باشد پس اگر فکر می کنید که رابطه تان را میزان حقوق همسرتان تعیین می کند، اشتباه کرده اید. بهتر است رابطه عاطفی خو ...
نجومی بگیرانی که حقوق خود را پس نمی دهند
در بین این افرادی بودند که بلافاصله مبالغ را برگرداندند حتی چند نفر علاوه بر پس دادن پولها، دو برابر آن را به خزانه پس دادند و علت آن را اینگونه بیان کردند که چون خمس و زکات می دهیم دوست نداریم که 1 ریال شائبه دار هم در زندگی مان باشد. رئیس دیوان محاسبات کشور در پاسخ به سوال خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان درباره اینکه کدام حوزه بیشترین همکاری را داشته است، عنوان داشت: همه دستگاههای دولتی ...
ماجرای عجیب ترین داعشی+تصاویر
، جائلین نیز به اسلام روی آورد و این مسئله محمد را کاملا شگفت زده کرده بود. محمد می گوید: یک روز جائلین به من گفت که در مورد تغییر دین به اسلام تصمیم جدی گرفته و می خواهد مسلمان شود. در همان روز وقتی او مسلمان شد، واقعا شگفت زده شدم. راستش را بخواهید من در آن لحظه در مسجد مشغول راز و نیاز بودم و پدر و مادرم اولین کسانی بودند که متوجه به روی آوردن جائلین به اسلام شدند. وقتی به خانه برگشتم ...
رهنما: در همسایه ها بی خیال ازدواج، فقط پول!
در چند ماه گذشته مشغله های بسیاری داشتم و حتی یک عمل جراحی در میانه کار برای من پیش آمد اما سه روز بعد از عمل با شوق و انرژی سر ضبط برنامه رفتم. مهمترین عامل خوشآیند شما از همسایه ها چه بود؟ دو عامل مهم باعث جذب من به حضور با انرژی در سریال همسایه ها شد. یکی متن بسیار خوب که باعث اطمینان من به قصه شد و مرا سرحال می آورد. دوم، عوامل و بازیگران که جمعی صمیمی، حرفه ای و بسیارخوب ...
مهم ترین برنامه تلویزیون، برنامه صبحگاهی است
. البته این را هم باید بگویم که تیم واقعا من را ساپورت می کنند در ویتامین سه هم همین طور بود و تلاش دوستان این بود که من به غایت استراحت کنم. در فرمول یک هم خوشبختانه برنامه ریزی ها به گونه ای است که ما بعد از برنامه جلسات مان را برگزار می کنیم. تیم نویسندگان به همراه تهیه کننده این فضا را فراهم کردند تا ساعت 7 شب هر شب که جلسه اتاق فکر داریم تا درباره اتفاق های فردا صحبت و بعد از آن تمرین کنیم من ...
21 سالگی ازدواج کردم، البته دیر بود
سعی کنند در اولین فرصت ممکن ازدواج کنند به ویژه دختران عزیز جامعه ما. قبل از ازدواج 2 یا 3 ماه فرصت پیدا کردم که با همسرم آشنا شوم هر چند که خانواده ایشان را سال ها می شناختم و با برادر و پدر ایشان سال ها معاشرت و رفاقت داشتم و از اینکه آن ها دختری یا خواهری دارند مطلع نبودم نکته جالب این است که مادر بنده چند ماه قبل از من پرسیده بودند که خانواده فلانی که خانواده خوبی هستند دختری ندارند که برای ...
ادعای عجیب عروس اسید پاش
تکمیلی دراین باره صادرشد. گفت و گوبا متهم: خواهر شوهرم را دوست دارم دیروزوپس ازپایان جلسه بازپرسی، گفت و گویی با زن جوان انجام شد که می خوانید. فاطمه (خواهرشوهر) با شما زندگی می کند؟ نه، آن شب من خواسته بودم که به خانه ما بیاید. باید بچه سه ساله ام را به مرکز بهداشت می بردم، به همین خاطر از او خواستم به خانه ما بیاید و بچه کوچکترم که 9 ماه دارد را ...
وقتش نیست به زور سراغ راوی "مرد" بروم
سارا سالار (نویسنده) در گفت وگو با خبرنگار ایلنا، درباره وضعیت نگارش و انتشار آخرین رمانش که حول محور نوجوانان روایت می شود؛ گفت: کار جدیدی را که مشغول نگارش آن هستم تقریبا یک سالی هست شروع کرده ام. ابتدا تصمیم داشتم راوی یک پسر پانزده ساله باشد، پسری که در آستانه بلوغ است. می خواستم از زبان خود پسر شرایط متناقض این نسل را در این سن و سال در خانواده و جامعه بیان کنم. اما بعد از تقریبا یک سال و ...
اعدام ، مجازات جوانی که نامزدش را کشت
شعبه دهم دادگاه کیفری با رأی قضات- ملکی و غفاری- به قصاص محکوم شد. این جوان در دادگاه گفت: من همسرم را دوست داشتم. تازه یک سال بود که عقد کرده و قرار بود پس از جشن عروسی سر خانه و زندگیمان برویم ولی نمی دانم چرا به او شک داشتم. هر بار هم که برای شک ها یم خواستم مدرکی پیدا کنم چیزی به دست نیاوردم. من ناخواسته سمیرا را کشتم و با این اقدام زندگی ام را تباه کردم. ...
نخواستم شرمنده امام حسین(ع) شوم/ خدا رو شکر که مثل زنان کوفی نشدی
ناراحت بود . وی ادامه داد: در ماه های آخر زندگی مشترک مان، وضعیت زندگی مان اصلاً حالت عادی نداشت و من نمی دانستم موضوع چیست. علی به این خاطر که جلوی پایش سنگ می انداختند حال خوبی نداشت. اگر به او قولی می دادند، خوشحال و با انرژی به خانه بر می گذشت، ولی اگر سنگ جلوی پایش می اندختند و با او مخالفت می کردند و نامه اش امضاء نمی شد، وقتی به خانه می آمد اصلاً حرف نمی زد و دراز می کشید و ...
داستان ادامه دار کارتن خوابی همراهان بیمار
جمع کرده اند و برده اند. چند نفری بیرون چادر ایستاده اند. همه شان موقعی که شهرداری آمده، آنجا بوده اند. ساعت 3 بعد از ظهر همان روز. قصه، قصه همیشگی همراهان بیمار است. این شب ها اما فرق می کند. سرما، آخرین ماه پاییز را غافلگیر کرده. سرمای سوزان در شب های انتظار. خیلی وقت است اینجا هستم. 28 روزی می شود. کلیه خودم پیوندی است. الان پسر 14 ساله ام در بیمارستان بستری است. مثانه اش مشکل دارد ...
روایت راویان خبر در پروازی بی پایان
گفتند آماده شوید ما می آییم دنبالتان و با هم به بیمارستان می رویم که شما را ببیند تا خوشحال شود. پس از مدتی از طرف سازمان خبرگزاری چند ماشین به دنبال ما آمد. یکی از همکاران او به من عنوان کرد: من نمی خواهم به شما دروغ بگویم و دلتان را خوش کنم، فکر کنم میرافضلی در سانحه فوت کرده و شهید شده است. این طور بود که از خبر شهادت وی مطلع شدم. برخی مواقع در خانه بوی عطری را که استفاده می کرد من و بچه ها حس می کنیم و باور داریم که او هنوز حضور دارد. ...
قانون درباره سقط درمانی چه می گوید؟
خانه بودم و بعد از من، 3 فرزند دیگر به دنیا آمده بودند. 17 سالم که شد، با پسرعمویم، احمد ازدواج کردیم. من چیزهایی درباره خطرناک بودن ازدواج دخترعمو و پسر عمو شنیده بودم، اما راستش خیلی تحقیق نکردم. یک سال عقد بودیم و بعد با خواست احمد، به تهران آمدیم. می گفت کار در تهران بهتر پیدا می شود و می توانیم زندگی بهتری برای خودمان و فرزندانمان بسازیم. به تهران آمدیم. آب می خواهد، دهانش خشک شده است ...
با این روش ها در زندگی مشترک هیجان ایجاد کنید
موضوع را خوب درک کنید. مردها به جهت مرد بودنشان کلی نگر هستند؛ ممکن است یادشان باشد در چه ماهی ازدواج کرده اند، اما روز و ساعت دقیقش را یادشان نباشد. لطفاً اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید به خودتان مسلط باشید. مردها به جهت مرد بودنشان ممکن است ساعت را مثل شما خیلی دقیق نگویند. مثلاً ممکن است اگر از آنها می پرسید که چه زمانی به خانه می رسند بگویند که ساعت 6:30 ولی در کمال تعجب ...
از همسربی غیرتم متنفرم / او از من می خواست با مردان دیگر ارتباط بر قرارکنم !
؟ بگذار از اولش تعریف کنم. من متولد 1354 هستم و از 13 سالگی مواد مخدر کشیدم. خودت حساب کن که چند سال اعتیاد داشتم. با یک حساب سرانگشتی می شود دقیقا 28 سال. یعنی بهترین سال های زندگی اعظم، دوران جوانی و طراوتش به کشیدن مواد گذشته است. کراک، مرفین، شیره تریاک و... آه بلندی می کشد و ماجرای زندگی اش را تعریف می کند: چیزی که همیشه در خانه مان می دیدم، چرت زدن پدر و مادرم بود، چون اعتیاد ...
رازهای مگویی که هرگز نباید به شوهرتان بگویید
را نبش قبر نکنید آشوری افزود: اگر در خارج از محل خانه دچار استرس شده اید و مشکلاتی در خارج از خانه برایتان اتفاق افتاده باید بیرون از خانه بگذارید و یا اگر یک ازدواج ناموفق در گذشته هر یک از زوجین داشته حتماً لازم نیست که آن را دوباره در زندگی جدیدش مطرح کند و موشکافی و نبش قبر کند، زیرا برای هر دوی آنها نگرانی و اضطراب ایجاد می کند که نکند دوباره همان شرایط فراهم شود و بخواهند از یکدیگر جدا ...
باید برای ازدواج با زن شوهردار ، همسرش را از سر راه بر می داشتم / اعدام پایان ارتباط کثیف
همین خاطر مجبور به قتلش شدم. از کار خود پشیمانم. من با این ارتباط زندگی خودم را خراب کرده و مردی را کشتم. همسر مقتول هم گفت: شوهرم به من توجهی نمی کرد و به نیازهایم نیز توجهی نداشت و فقط به کار خود اهمیت می داد به همین خاطر با دوست شدم. قرار بود بعد از قتل شوهرم من به عنوان همسر دوم با این مرد ازدواج کنم. فکر نمی کردم راز این جنایت فاش شود و دستگیر شوم. پس از محاکمه متهمان در دادگاه کیفری استان گیلان قاتل به قصاص و صد ضربه و همسر مقتول هم به 15 سال و تحمل صد ضربه شلاق محکوم شدند که حکم در دیوان عالی کشور تائید شد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
وفات حضرت سکینه خاتون دختر امام حسین(ع)
منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود: من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم. (3) در مقابل، رباب هم که افتخار همسری امام حسین علیه السلام را داشت، این ارزش را حفظ نمود و بعد از واقعه عاشورا و شهادت همسرش با اینکه خواستگاران فراوانی داشت همه را رد کرد و گفت: پس از فرزند ...
چشم آبی ها تعیین کننده مصادیق خشونت!/ فرمان "خشونت علیه زنان" از اتاق فکر غربی ها
فعالیت این سه خواهر و نیز سوق دادن افکار عمومی به سوی نهی خشونت علیه زنان در همایشی در شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا توسط مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب پیشنهاد داده شد. در سال 1999 سازمان ملل نیز 25 نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت و یک سال بعد نیز شورای امنیت سازمان ملل سال 2000 قطعنامه ی 1325 را با عنوان زنان، صلح و امنیت به تصویب رساند ...
ناگفته های علی ضیا از سه ماه ممنوع التصویری اش
.... البته این را هم باید بگویم که تیم واقعا من را ساپورت می کنند در ویتامین سه هم همینطور بود و تلاش دوستان این بود که من به غایت استراحت کنم. در فرمول یک هم خوشبختانه برنامه ریزی ها به گونه ای است که ما بعد از برنامه جلسات مان را برگزار می کنیم. تیم نویسندگان به همراه تهیه کننده این فضا را فراهم کردند تا ساعت 7 شب هر شب که جلسه اتاق فکر داریم تا درباره اتفاق های فردا صحبت و بعد از آن تمرین ...
ماجرای ازدواج و اختلاف سنی 20 ساله خانم بازیگر با همسرش
دیده شدنش در سینما و تلویزیون گفت: بازی من از سال 72 به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت، ولی در کل روند کندی را در پیش گرفته بودم چون هیچ وقت دغدغه معروف شدن نداشتم و سعی کردم که تا آنجا که می توانم به سمت کارهایی بروم که به آن ها علاقه دارم. او در مورد سن و سال خود گفت: این چه سوالی ست؟ من متولد 12 اسفند 1351 هستم و تقریبا 43 سال و چندماه دارم. بازیگر روز واقعه درمورد آشنایی و ...
ارتباط های بیرون از خانه زن چاق شوهرش را بی آبرو کرد
. با مصرف شیشه کمی آرام شده بودم و به این امید که مشکل بدنی ام نیز حل بشه وکمی لاغر بشم، با شور و احساس ویژه ای شیشه مصرف می کردم. مشکلت حل شد؟ هرگز! هم خودم سوختم و هم زندگی اطرافیانم را سوزاندم. روز به روز مصرفم بیشترمی شد تا این که همه اعضای خانواده دیگر متوجه تغییر رفتارمن شده بودند. من که زنی خانه دار وهمسری مهربان برای همسرم و همچنین مادری فداکار برای فرزندم بودم اکنون ...
دردسر ارتباط شوم داشتن خانم منشی با دو مدیر یک شرکت
فروتر می رفت. بیستمین بهار عمر راسپری می کردم که آن ازدواج لعنتی شکل گرفت.ازدواج خودت؟ نه بابا. فرشته خواهر کوچکترم ازدواج کرد و رفت سر خانه بخت. با ازدواج فرشته نابود تر شدم! چرا؟مگه ازدواج بده؟! نه. ولی همیشه میگن آسیاب به نوبت. من دختر بزرگتر خانواده بودم مگه احترام به بزرگتر واجب نیست؟ نه خانم؟ با گفتن این جمله دلم سخت به حالش سوخت. بازهم بغض سراسر ...
زن شوهردار به خاطر ارتباط کثیف دستگیر شد / طاها کاری کرد که من در ارتباط زشت دل به شاهرخ ببندم
تحصیل کرده و بافرهنگ رفتار کنم. سال اول دانشگاه را تمام کرده بودم که شبی مادرم با خوشحالی از ازدواج من و طاها سخن گفت. او عنوان کرد زن دایی ام مرا برای پسرش خواستگاری کرده است. از حرف های مادرم تعجب کرده بودم چراکه همه می دانستند او فردی بیکار و بی مسئولیت است اما مادرم از ترس این که مبادا کس دیگری به خواستگاری ام نیاید، شروع به تعریف و تمجید از خانواده برادرش کرد و گفت طاها بعد از ازدواج ...
ارتباط شوم نوعروس با هم دانشگاهی اش / هانیه را در کلانتری که دیدم خشکم زد
نقشه می کشید. برای مرد، زن گرفتن از خرید یک کت و شلوار هم ساده تر به نظر می رسید. شاید او وقتی می خواهد لباس یا کفشی بخرد بیشتر از این حرف ها حساسیت به خرج می دهد. بعد از طلاق فهمید چه بلایی سرش آمده است. او زخم خورده شلاق بی معرفتی و خیانتی شوم شد که تاب و توانش را برید و امان از کف داد. خانواده مرد جوان از روز اول می گفتند عادی و منطقی زندگی کن. پوزخند می زد و ...
هدفم خوشرنگ ترین مدال پارالمپیک است!
توانستید به ورزش روی بیاورید و به این درجه از موفقیت هم برسید؟ خدا را شکر در خانواده ای به دنیا آمدم که پشتوانه ی بزرگی برای من بودند. به خصوص مادرم که از همه چیز خود گذشت و زندگی ا ش را برای من گذاشت. از حدود ده سال پیش به سازمان های بهزیستی و جامعه ی معلولین سرمی زد و علاقه داشت در رشته ای فعالیت کنم که خانه نشین نباشم و بتوانم در جامعه حضور پیدا کنم. تا اینکه سال 87 از جامعه ی معلولین تماس ...
من عاشق پسر داییم بودم / همدیگر را ملاقات کردیم و من کلید در ورودی مجتمع را به او دادم
نداشتند تا این که در مراسم بزرگداشت یکی از بستگان همدیگر را ملاقات کردند. از آن جا بود که ارتباط شان بیشتر شد. مریم در صحبت هایش می گفت که از زندگی اش راضی نیست و قصد دارد از شوهرش طلاق بگیرد، اما وی حاضر به این کار نشده است. همین موضوع انگیزه ای شد تا برای رسیدن به یکدیگر، طرح نقشه قتل را بریزند. مریم کلید در ورودی مجتمع محل زندگی شان را تهیه کرد و در اختیار حسین گذاشت. او نیز روز حادثه در ...
سعید با نخستین دیدار خودش را در دلم جا کرد / از پیشنهادی که در شرکتش به من داد شوکه شدم
بنابراین ادامه این زندگی نه به نفع ما است و نه برای دخترمان. هرچه بخواهیم در زندگی داریم آقای قاضی، همین شیرین زبانی های دختر خوشگل مان آرزوی هر خانواده ای است ولی ما قدرشناس نیستیم، همین بهتر که جدا شویم. من بارها با این خانم حرف زده ام و اطمینان خاطر داده ام که تنها زن زندگی من است و اگر غیر از این بود به عنوان همسر انتخابش نمی کردم و هرچه خواهش کرده ام به خاطر آینده این ...